آیا حروف ابجد علم خاصی است یا اینکه کاملا قراردادی است؟
تبهای اولیه
کارشناسان محترم لطفا پاسخ دهید:
آیا حروف ابجد علم خاصی است یا اینکه تعیین عدد برای هر حرف کاملا قراردادی است؟اصلا ریشه این علم از کجاست؟
مثلا اینکه برخی می گویند: در تفسیر آیه « لا مَولی لَهُم » کلمه «لا» عددش 21 است و خلیفه ثانی ملعون عددش 210 و چون عدد صفر در حروف ابجد اعتباری ندارد پس عدد خلیفه دوم هم میشود 21
پس کسانی که در این آیه ذکر شده اند، عمر مولای ایشان است!!
آیا این سخن درست است؟
سلام
« لا مَولی لَهُم »
ادرس ایه را می شود بگویید و البته ایه را کامل بیاورید
و عدد را درست نوشته اید؟
سلام
ببخشید مثل اینکه اشتباه شد:
عدد کلمه لا :31 است و عدد خلیفه ثانی 310 است، با همان تفاسیری که قبلا گفتم.
آدرس آیه هم سوره مبارکه محمد، آیه11:ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ
ممنون میشم اگه جوابمو بدین
با سلام
این لینک و این لینک رو میتونید چک کنید
ولی بنده تصور میکنم استفاده از عددشناسی برای تفسیر آیات قرآن چندان روا نباشد. این علم بیشتر در مذهبهایی مانند کابالا رواج دارد.
با سلام
تاجائیکه من بررسی کردم کلمه لا 427 مرتبه و : ولا : 338 مرتبه در آیات قرآن ذکر گردیده که اگر بخواهیم چنین قضاوتی داشته باشیم به محذوراتی برمیخوریم مانند :
لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا {النبأ/35}
آیا در اینجا هم میتوان مصداق بهشت برین را بر جناب خلیفه ثانی منطبق ساخت ؟!
وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا {الفتح/22}
آیا در این آیه هم میتوان مثل آیه شما قضاوت کرد ؟
البته که در علوم غریبه شکی نیست اما چنین قضاوتها وتعمیماتی مشکل ساز هستند.
سلام
معنی ایه را ببینید
ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ(محمد/11)
اين براي آن است که خداوند مولا و سرپرست کساني است که ايمان آوردند؛ اما کافران مولايي ندارند!
تاریخ پیدایش «حساب ابجد» یا «حساب جملهها» روشن نیست؛ ولی به احتمالی از سدههای نخست هجری و به احتمال زیاد، به وسیله ایرانیان درست شده است.
تاریخچة مختصر «حروف ابجد»
تاریخ پیدایش «حساب ابجد» یا «حساب جملهها» روشن نیست؛ ولی به احتمالی از سدههای نخست هجری و به احتمال زیاد، به وسیله ایرانیان درست شده است.
در ایران و به ویژه بین شاعران ایرانی، نوعی عدد نویسی به یاری حرفهای الفبا معمول است و به آن «حساب جملهها» یا «حساب جمل» میگویند و بیشتر برای بیان تاریخهای مهم به کار میرود.
همچنین نمادها و قانونهای خاصی برای نمایش عددها داشتند. نمادهایی را که بکار میبردند چنین بودند:
ا ب ج د ه و ز ح ط ی
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰
ک ل م ن س ع ف ص
20 ۳۰ ۴۰ ۵۰ ۶۰ ۷۰ 80 ۹۰
ق ر ش ت ث خ ذ ض ظ ع
۱۰۰ ۲۰۰ ۳۰۰ ۴۰۰ ۵۰۰ ۶۰۰ ۷۰۰ ۸۰۰ ۹۰۰ ۱۰۰۰
و قانونهای دستگاه عددنویسی آنان به شرح زیر بود:
- هر حرف که در سمت چپ حرف دیگر نوشته میشود، چنانچه مقدارش از آن حرف کمتر باشد، ارزش آن حرف را زیادتر میکند. مثلاَ:
ید(ی،د) = ۱۰+۴= ۱۴ ؛ مب(م،ب) = ۴۰+۲=۴٢
- هر حرف یا ترکیبی از آنها که در سمت راست علامت هزار نوشته میشود، ارزش آنرا چندبرابر میکند.مثلاَََََ:
جغ(ج،غ) = ۳*۱۰۰۰=۳۰۰۰
همانطور که میبینید در این دستگاه عددنویسی نیز رقم صفر وجود نداشتهاست.
مسلمانان برای آنکه ترتیب حروف و عددی را که به آنها منسوب است فراموش نکنند، از حروف فوق کلماتی ساخته بودند و به آنها «حروف ابجد» میگفتند:
ابجَد هَوَّز حُطّی کِلَمَن
سَعفَص قِرَشَت ثَخِذ ضَظَغ
و با حفظ کردن این کلمهها، عددهای منسوب به آنها را چنین یادآوری میکردند:
۹حرف اول به ترتیب برابرند با عددهای از ۱تا ۹
۹حرف دوم به ترتیب برابرند با مضربهای ۱۰، از ۱۰تا ۹۰
۹حرف سوم به ترتیب برابرند با مضربهای ۱۰۰، از ۱۰۰تا ۹۰۰
و حرف آخر برابر است با ۱۰۰۰.
به نظر شما عددنویسی با حروف ابجد آسانتر است یا در دستگاه دهدهی؟
امروزه در نوشتههای فارسی، از این اعداد چندجور استفاده میشود:
الف- صفحههای مقدمة بعضی از کتابها را با این عددها شمارهگذاری میکنند.
ب- تاریخ وقایع مهم را با ترکیب حروف ابجد به صورت یک کلمه یا یک عبارت یا یک جملة معنیدار یا شعر درمیآورند که به خاطر سپردن آن آسان باشد و بعد با به خاطر آوردن آن کلمه یا عبارت یا جمله یا شعر، تاریخ مزبور را حساب میکنند.
وقتی تاریخ یک رویداد را با یک واژه یا یک جمله بیان کنند، به آن «ماده تاریخ» میگویند.
ج- گاهی در نوشتن، برای جدا کردن مطالب مختلف از یکدیگر، آنها را با حروف ابجد، مشخص میکنند. مثلاً در همینجا، برای جدا کردن مطالب مربوط به کاربرد حروف ابجد،
آنها را با سه حرف، الف، ب، ج مشخص کردهایم.
تاریخ تولد و تاریخ مرگ کسی را با نمادهای ابجد چنین نوشتهاند:
تاریخ تولد: «تابستان رسید» ؛ تاریخ مرگ: «زمستان رفت». این شخص در چه سالی متولد شدهاست و در چه سالی زندگی را بدرود گفته؟ چند سال زندگی کردهاست؟
ه و ش ن گ بنت ژ ا ل ه
5 6 300 50 خالی بنت خالی 1 30 5
361 + 36
اول آقای م ح م د زاده م ر ی م
40 ،8 ،40 ،4 40 ، 200 ،10 ، 40
خانم ف ا ط م ه زاد ب ت و ل
80 ، 1 ، 9 ، 40 ، 5 2 ، 400 ، 6 ، 30
4- طبع آبی همیشه مسرور شاد است و سه طبع بالا در وجودش ظاهر می گردد و همیشه از دست زبان به عذاب می افتد .