حجت الاسلام والمسلمین "شریف زاهدی" طلبه نوشیعه زاهدانی که بیش از ده سال است به تشیع گرویده در دانشکده علوم قرآنی قم جریان شیعه شدن خود را اینگونه برای دانشجویان بیان نمود: بنده محمد شریف زاهدی اهل نیکشهر استان سیستان و بلوچستان هستم. بعد از 11 سال تحصیل در مدارس و حوزههای علمیه اهل سنت، با شنیدن روضه امام حسین (علیه السلام) بارقه هدایت در دلم پدید آمد و پس از تحقیقات مفصل در سال 1382 به مکتب نورانی اهلبیت علیهم السلام مشرف شدم.
یکی از اساتیدم «مولوی عیسی ملازهی» امام جماعت مسجد محمد رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود. گاهی که برایشان مشکلی ایجاد میشد و نمیتوانست به مسجد برود، بنده را به جای خود میفرستاد تا نماز جماعت را اقامه کنم. شب عاشورای سال 1375 بود و من به جای استادم به مسجد رفتم و نماز عشاء را خواندم. همه مردم از مسجد بیرون رفتند. من آخرین نفری بودم که از مسجد بیرون آمدم و درب مسجد را قفل کردم. میخواستم به مدرسه برگردم که صدای سخنرانی از حسینیه شیعیان مهاجر چابهار که در فاصله پنجاه متری مسجد بود، توجهم را جلب کرد.
کنجکاو شدم تا بدانم سخنران چه میگوید؛ زیرا به ما گفته بودند که هر چه روحانیون شیعه میگویند، دروغ است. به این نیت رفتم که ببینم چه دروغهایی میگوید. نزدیک حسینیه شدم. میخواستم وارد حسینیه شوم ولی خجالت کشیدم؛ چون لباس مولویها بر تن من بود.
آهسته کنار پنجره نشستم و به صحبتهای روحانی شیعه گوش دادم. سخنرانی او درباره شخصیت امام حسین علیه السلام بود. میگفت: "در کتاب مسند احمد حنبل و سنن ترمذی و چند کتاب دیگر، این روایت آمده است که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودهاند: "إن الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة» امام حسن و امام حسین سرور جوانان بهشت هستند و همین طور از کتابهای اهل سنت مطالبی به همراه آدرسهایشان بیان میکرد".
این سؤال به ذهنم آمد که این روحانی شیعه، چگونه کتابهای اهل سنت را مطالعه کرده است؟؛ زیرا به ما گفته بودند کتابهای شیعه را نخوانید؛ گمراهکننده است! چرا آنها ـ شیعیان ـ نمیگویند کتابهای اهل سنت را نخوانید که گمراه میشوید؟، فقط علمای ما چنین میگویند؟
سخنرانیاش تمام شد و روضه خواندن را شروع کرد. روضه قتلگاه امام حسین(علیه السلام) را خواند که روضه جانسوزی بود؛ به طوری که اشکهای من ملای سنی که تا آن لحظه، حتی یک قطره اشک هم برای مظلومیت امام حسین(علیه السلام) نریخته بودم، سرازیر شد و بسیار گریه کردم.
قبل از آنکه روضه تمام شود، بلند شدم و به مدرسه برگشتم. به اتاقم رفتم و خواستم بخوابم؛ ولی سخنان روحانی شیعه فکرم را به خود مشغول کرده بود. طاقت نیاوردم. به کتابخانه حوزه رفتم تا آن روایت را پیدا کنم.
البته قبلا روایت "سیدا شباب" را در کتاب "مسند احمد" دیده بودم؛ ولی برای آنکه دلم آرام شود، به سراغ روایت و سند آن رفتم. آن را پیدا کردم و پس از آن، کتاب "حیات الصحابه" را برداشتم و با کمال تعجب دیدم که آنچه روحانی شیعه نقل کرده، صحیح است. به خودم گفتم: اینها، مطالبی است که از کتابهای ما نقل میکنند، پس معلوم است که خیلی از کتابهای ما را مطالعه کردهاند و مطالب زیادی از ما میدانند.
آن شب، شب عجیبی بود. سؤالاتی وجود مرا فرا گرفته بود و هر چه فکر می‌کردم نمیتوانستم خودم را قانع کنم! از خود سؤال می‌کردم: "آیا شیعیان آنچنان که وهابیان تبلیغ میکنند، واقعا مشرکند؟!" لحظهای با خودم فکر کردم، عجیب است! آنطور که در آیات قرآن و روایات آمده است، مشرکان مخالف خدا و پیامبرند و مخالف با دین مبین اسلام هستند! پس اینها ـ شیعیان ـ چه نوع مشرکانی هستند که خداوند و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را قبول دارند و حتی به اهلبیت پیامبر محبت میورزند و بر منبرهایشان نیز از پیامبر اسلام مدح و تعریف و بر مصائبشان گریه میکنند؟! به دلم افتاد که امکان ندارد اینها مشرک باشند.
بعد از این بود که تحقیق درباره تشیع را آغاز کردم و اولین بار با مطالعه کتاب شبهای پیشاور نوشته «مرحوم سلطان الواعظین شیرازی» بسیاری از حقایق برایم روشن شد و می‌دیدم بسیاری از مطالبی که از منابع اهل سنت در این کتاب ذکر شده، مورد تایید همه فرق اهل سنت است و این برایم خیلی جالب بود.
سپس تحقیقات خود را ادامه دادم و کتابهای بیشتری مطالعه کردم تا به این نتیجه رسیدم که تشیع حق است و از سال 79 به صورت تقیه و پنهانی شیعه شدم و در سال 82 تصمیم گرفتم که این مطلب را آشکار کنم و رسماً آن را اعلام کردم.»
شب شده بود و دلم دوباره غم گرفته بود
به یاد کرب و بلا برا حرم گرفته بود
داشتم از غصه می مردم برای کرب و بلا
گفتم امشب و می رم زیارت امام رضا(علیه السلام)
رفتم و رو به ضریح باصفاش زانو زدم
حرفای دلم رو پیش ضامن آهو زدم
گفتم آی امام رضا(علیه السلام) تو رو به حق مادرت
یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت
من غلامتم تو باید به دلم شاهی کنی
برای زیارت حسین منو راهی کنی
میون درد ودلام، توی همین حال و هوا
دیدم انگاری نشسته روبروم امام رضا(علیه السلام)
دیدم آقای غریبم داره گریه می کنه
سر تکون می ده ازم داره گلایه می کنه
می گه آی اونی که حال خودتو خوب می دونی
تو که صب تا شب داری دل منو می سوزونی
با چه رویی اومدی پیش من امام رضا(علیه السلام)
باچه رویی اومدی می خوای بری کرب و بلا
به حریم ما تا مَحرَم نشی فایده نداره
کربلا بری و آدم نشی فایده نداره
گفتم آی امام رضا تو رو به حق مادرت
یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت
تا که از صدق و صفا عاشق و مبتلا بشم
اونجوری که تو می خوای زائر کربلا بشم
اگرچه مثل محرم نمی شوم هرگز
جدا ز حلقه ماتم نمی شوم هرگز
مرا ببخش مرا؛ چون که خوب می دانم
که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز
اسیر جاذبه حسن یوسف یاسم
که محو در گل مریم نمی شوم هرگز
نمی فرات بیاور چراکه من قانع
به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز
گناهکارم و اما بدون اذن شما
اسیر خشم جهنم نمی شوم هرگز
قسم به قلب سپیدت،سیاه پوش کسی
به جزشهید محرم نمی شوم هرگز
به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم
به پای هیج کسی خم نمیشوم هرگز
دلم گرفته دوست داشتم الان تو هيئت ابا عبدالله الحسين عليه السلام بودم وزار زار گريه مي كردم
به آقا موسي ابن جعفر عليه السلام متوسل مي شدم به آقام امام رضا عليه السلام متوسل مي شدم
اما خوب اين جا كه هست اين هيئت سايتمون كه هست. من مي گم شما هم برام دعا كنيد
يا امام رضا عليه السلام آقا جونم خيلي دوستت دارم منو بي ادبي هاي منو ببخش
به خداي مهربون بگيد كه فهميدم من هيچم.
هيچ هيچ
من طاقت اين امتحان و ندارم ....
يا موسي ابن جعفر عليه السلام قربون اون صحن و سراي با صفات برم ترو به امام جواد عليه السلام قسم ميدم مريض كوچولوي مار و شفا بده
اون دخترك معصوم به خاطر اشتباه من...به اين حال و روز افتاد يا موسي ابن جعفرعليه السلام منو دست خالي از اين هيئت بيرون نبر. يا امام حسين عليه السلام به حق دردانه ي سه ساله اتون دختر كوچولوي مارو شفا بده.
ز غم دوری دلبر
اسیر و مست و خمارم
دل من گرفته بونه(بهانه)
برای دیدن یارم
پیش عاشقی رسیدم
عقده ی دلم گشودم
که من از اول عمرم
برای خودم نبودم
یه آقای مهربونی
دلمو برده به دامش
به کی من بگم به والله
فقط آقامو می خوامش
کربلا کرب و بلا حسین می کشی مرا
عاشقه نصیحتم کرد
که چرا مست و خرابی
تو خودت حریم عشقی
چرا دنبال سرابی؟!!
مگه این نیست که دل ما
حرم قشنگ یاره
فقط این دل شکسته
پر از گرد و غباره
به خدا که قلب عاشق
مث صحن باصفاشه
حرم قشنگ ارباب
تو دل سینه زناشه
حرم قشنگ ارباب
تو دل سینه زناشه
کربلا کرب و بلا حسین می کشی مرا
دلي كه سينه زن هر شب محرم شد صداي هر تپشش ذكر يا حسينَم شد به ياد غربت يك لحظة تو اين گونه بساط گرية هر روز من فرا هم شد شبي كه در دل من خيمه زد غم از هر سو دلم حسينية بغض و آه و ماتم شد فداي زلف پريشان تو كه بر نيزه براي قافله سالاري تو پرچم شد فرشته مثل رقيه سياه مي پوشد حسين ! ساية تو از سر همه كم شد هميشه هر شب جمعه اميد دارم كه دوباره زائر شش گوشة تو خواهم شد قسم به عشق كه رنگ حسين مي گيرد دلي كه سينه زن هر شب محرم شد
[="]ما سینه زن غمت شدیم آقا جان
[="]گریان محبتت شدیم آقا جان
[="]ممنون زتوییم چون که در هرجایی
[="]از لطف تو آدمت شدیم آقا جان
[="]از روز ازل شکر خدا درچشمت
[="]مشمول به مرحمت شدیم آقا جان
[="]هرکس به کسی بسته دلش را ماهم
[="]وابستة پرچمت شدیم آقا جان
[="]نذرت بنموده مادرم فرزندش
[="]قربانی ماتمت شدیم آقا جان
من مثل پرچم حرم سرتا پا وقف تو شدم من مثل پرهای علم سرتاپا وقف تو شدم ، من وقف ماتم تو ام جون عالم به فدای موج سرخ پرچمات السلام ای شاه تشنه یا اسیر الکربات یابن طه یابن یاسین یابن شمس و ذاریات السلام ای سربریده یا قتیل العبرات
شهادت جوادالائمه بر شما محبین اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد.
چکیده سخنرانی آیت الله جوادی آملی دکتر رفیعی و دکتر رحیم پور ازغدی در خصوص امام جواد علیه السلام:
امام جواد علیه السلام در مدینه به دنیا آمدند. پدرشان امام رضا علیه السلام و مادر ایشان از خاندان ماریه قبطیه واز نوبه مصر به نام سبیکه یا ریحانه بودند که بعد امام رضا ایشان را خیزران نامید . امام جواد 17 سال امامت کردند - از8 سالگی تا 25 سالگی – که 15 سال با مامون و دو سال با معتصم هم زمان بود. دوران امامت امام جواد علیه السلام دوران ویژه ای است چون اولا ایشان تنها فرزند امام رضاست. ثانیا امامی است که در کودکی به امامت رسیده و دوستان هم در امر ولایت ایشان تشکیک کردند چه رسد به دشمنان! - امام ایستاده بودند و مردی داشت وضعیت ظاهری امام را نگاه می کرد که وقتی به مصر رفت از ظاهر امام برای مردم بگوید. امام نسشت و فرمود :"همانطور که بعضی در کودکی به نبوت می رسند جریان امامت هم همینطور است بعضی در مقام کودکی به امامت نائل می شوند. خداوند آنچه را که صلاح می داند عطا می کند .الله اعلم حیث یجعل رسالته."- از طرفی مدینه و مکه وعراق غیر مکه و مدینه و عراق در صد سال گذشته بود، فرقه و گروههای زیادی شکل گرفته و کتابها ترجمه شده اند. مباحث فلسفی به جامعه اسلامی وارد شده و مباحث فقهی گسترش پیدا کردند. کتابهای تفسیری و فقهی در این دوره زیاد شده بود.در طول زندگی امام ، دوبار ایشان را از مدینه به بغداد آوردند و در مرتبه دوم ایشان را به شهادت رساندند. یک بار مامون یک بار معتصم امام را به بغداد فرا خواندند- بعضی قائل به سه بار فراخواندن امام به بغداد هستند. با اینکه امام جواد از ابتدا زیر نظارت مستقیم حکومت مامون بودند ولی دارای یک شبکه وسیع سیاسی اقتصادی و مالی بودند.مامون بعد از به شهادت رساندن امام رضا علیه السلام چون می دانست احتمال دارد شیعیان دور امام جواد علیه السلام تجمع کنند و دوباره علم مخالفت برپا کنند، اولا مرکز حکومت را از مرو به عراق برگرداند و امام جوادعلیه السلام را هم ازمدینه با احترام به عراق آورد و مجبور به ازدواج با دختر خود کرد تا وانمود کند که مشکلی باعلویان ندارد و در توطئه قتل امام رضا نیز دست نداشته است.البته امام هادی از این ازدواج تحمیلی به دنیا نیامد بلکه فرزند همسر دیگر امام است که امام، ایشان را در مدینه گذاشته بودند. امام جواد بعد از مدتی برای حج به مکه و مدینه بر می گردند و در همان زمان مامون از دنیا می رود و معتصم به حکومت می رسد. مشاوران به او می گویند که پدر ایشان( امام رضا علیه السلام)مشروعیت مامون را زیر سوال برد و با اینکه منتصب به دستگاه حکومت بود ولی مامون رو نابود کرد.ایشان هم دارند همان کاری که پدرش با مامون کرد رو با شما می کند. از مدینه به معتصم نامه نوشتند که بیش از نیمی از مسلمان این جوان یا نوجوان را خلیفه می دانند و حکومت شما را نامشروع می دانند. قاضی القضات حکومت شما را و تئوریسین کلامی شما را در حضور خلیفه خراب کرد و سیاست شما را زیر سوال برد. اینها با لبخند و با سکوت و بدون شمشیر تصمیم بر نابود کردن شما دارند.اگر حکومت مدینه و حجاز را می خواهید، باید ایشان را به مرکزحکومت ببرید و بر کار ایشان نظارت داشته باشید.معتصم ایشان را به بغداد فرا می خواند.امام جواد علیه السلام هم امام هادی را که طفلی خردسال بود به مدینه می برند و خود به بغداد می روند.شیخ مفید می گوید بعد از چند ماه امام از آمدن امام به بغداد،امام به شهادت رسیدند. در عین حال که امام جواد علیه السلام زیر نگاه سنگین پلیسی حکومت بودند، اما یک نظام کاملا مخفی سیاسی مالی عقیدتی تشکیل دادند و بعضی از یاران امام جواد حتی در دستگاه حکومت رسوخ کردند- در سیستان در بحرین و حتی در مصر- امام با اینکه عمر شریفشان فقط 25 سال بوده و تنها حدود 250 جمله از ایشان باقی مانده وباقی سخنانشان در طول تاریخ وبا جور خلفای زمان حذف شده است ، دارای 100 شاگرد برجسته اند که زیر نگاه پلیسی حکومت تربیت شده اند و حتی بعضی از بزرگان اهل سنت شاگرد و تحت تاثیر ایشان بوده اند. ایشان در جبهه سیاسی جنگیدند و مشروعیت حکومت را با ابزار خود حکومت زیر سوال بردند.در جبهه حقوقی فقهی کلامی عقیدتی با جریان های منحرف اسلامی و غیر اسلامی مبارزه کردند و شیعه تحت فشار رو سازماندهی کردند و سازمان وکالت را پایه گذاری کردند.مثلا گاهی که از جای دور کسی برای امام پول یا نامه می فرستادند، نیروی های امام که با آنها در ارتباط بودند به آنها هشدار می دادند که به محل حضور امام نیایند چراکه تحت نظر پلیس و حکومت بود و نیروی های اطلاعاتی امنیتی حکومت به شدت مراقبت می کردند. دقیقا مثل یک سازمان چریکی مخفی که گاهی مثلا می فرموند نامه را با شتر تا فلان مکان بیاور وافسار شتر رو رها کن و برو. دقیقا شبیه به یک شبکه زیر زمینی. از طرفی یک جبهه مقاومت ادبی فرهنگی هم داشتند، شاعرانی مثل حمّاط و داوودبن قاسم جعفری از افرادی از شاعران انقلابی بودند که جبهه ادبی و فرهنگی را رهبری می کردند. شخصی می گفت پدری داشتم سنی ناصبی بود یعنی بغض و انکار نسبت به امیرالمونین داشت و تندی به ائمه می کرد و من هم شیعه و پیرو امام جواد بودم که رفتار پدرم خیلی بر من سخت می آمد. نامه ای به امام جواد نوشتم و تکلیف خواهی کردم که آیا نزاع کنم و بی پرده سخن بگویم یانه. – روایت داریم در سه چیز هیچ گروهی رخصت ترک ندارد : وفای به عهد، امانتداری و احترام به پدر ومادر- اما حرف چنین پدری را نباید گوش کرد. امام در جواب نوشتند :"المداراه خیر من المکاشفه "مدارا کردن و با اخلاق خوب برخورد کردن بهتر از بی پرده سخن گفتن و نزاع کردن است. سعی کن با او مدارا کنی. شیعه با اخلاقش باید فرقه های مخالف را جذب کند شیعه با نمازش با اعتقاداتش با صداقتش باید جذب کند. بیش از این که مردم ، مقام دینی و اعتقاداتشان را از استدلالات و کتابها بگیرند از اخلاق و و یژگیهای عالمان و رفتار مردم می گیرند. امام صادق فرمود : شیعیان زینت ما باشید. شیعیان کاری کنید که مردم شما را میبیند از ماتعریف و تمجید کنند . امام جواد علیه السلام فرمودند:" بعد از هر سختی آسانی است. " بعد امام نوشتند "والعاقبه للمتقین "عاقبت از آن انسانهای با تقواست و بعدامام فرمودند: " ثبتک الله علی ولایت من تولیته." مواظب باش خودت ثابت قدم باشی و در اعتقادات سست نشوی. نامه را گرفت و به همون شیوه عمل کرد. مدتی بعد خدمت امام رسید و نوشت پدرش آن خلق و خوی خود را کنار گذاشت.و یا اینکه کسی پسر متدین و جوانش را از دست داد که علی نام داشت. امام نامه ای به او نوشت و نوشتند که خداوند از مال و فرزندان مومن انسان نفیسترین و بهترین را گاهی انتخاب می کند و دلیل آن این است که می خواهد اجر صبر بر مصیبت به تو بدهد مواظب باش این اجر از دستت نرود . امام تا این حد توجه داشتند که کسی فرزند از دست داده برایش پیام تسلیت بنویسد گاهی نامه ای به حکام پیروی خویش می نوشتند وشفاعت دوستانشان را می کردند. این می رساند که انسان مومن باید جامع باشد و به همه جوانب برسد و در همه زمینه ها رشد کند. امام جواد می فرمایند: فرزند آدم چیزی شبیه ترازو هستند یعنی یک نوع موازنه انسانی و شخصیتی در آنان لحاظ شده وباید این توازن و تعادل حفظ شود یک کفه ی این ترازوی انسانیت با عقل متعادل است یعنی عقلانیت شرط اعتدال است و با علم این عقلانیت تقویت می شودو با جهل تضعیف می شود.که نشان دهنده طرزنگاه دینی به علم وعقلانیت است. یک تعبیر دیگه ایشان جمله ایست که حضرت علی ع موقع تبعید ابوذر به ابوذر گفتند که امام جواد چند جا این عبارت رو نقل می کنند که نشان می دهد روح ابوذری را ایشان می خواستند تقویت بکنند: تو به خاطر خدا خشم کردی و اینها به خاطر دنیاشون با تو درگیر شدند ... وجود مبارک این امام برابر سوره علق ما را به حیا دعوت کرده اند. در سوره علق آمده الم یعلم بان الله یری ؟! انسان نمی داند که خدا او را می بیند. همین بیان قرآن در مواعظ نورانی امام جواد آمده است: "تو بدان هرجاهستی او تو را میبیند." چه جور میشه انسان اینا رو باور داشته باشد و خدایی نکرده بیراهه برود. حیا از بهترین ره توشه های متخلقان است. در خیلی ازموارد است که ما دست از خلاف برمیداریم چون می گوییم فلان کس بالاخره می فهمد. آنها اول ما را به حیا دعوت کردند بعد اگه نشد طبق بیان امام علی وقتی حیا نباشه و موعظه اثر نکنه راه دیگری را در پیش می گیرند که راه انذار است. "خالی از این نیستی هرجا باشی خدا تورا میبیند پس بنگر که چگونه ای " ان شالله که مواعظ نورانی امام نهم در همه ما اثر کند.
دعای کمیل با صدای حاج مهدی منصوری در فایل پیوست
با تشکر از سرکار محترم بچه هیئتی
هیچ غروبی به غمرنگی غروب وجود مردان خدا نیست؛ آن گاه که سر آسوده بر روی خاک می گذارند وشام تیره ای برای آدمیان، می سازند.
هنوز زمین، جان نگرفته باید بی تابی کند و غروب خون رنگ خورشید را به نظاره پردازد. ای حجت نهم! افسوس که روزگار، تنها بیست و پنج سال با تو سر سازگاری داشت و بیست و پنج بهار از عمر تو را برتابید.
تقدیر آن بود که حتی در خانه ات نیز غریب باشی و با هم دستی «ام الفضل» ـ همسرت ـ زهر بنوشی و مسموم شوی.
ولی نه آن غربت دردناکی که برایت درست کرده اند و نه آن زهری که به تو داده اند، هیچ کدام نتوانست،امتداد خط سبز تو را که بر صحیفه هستی کشیده ای، پاک کنند.
گرچه زمین، حوصله بزرگی تو را نداشت و ظرف روزگار، گنجایش حضور دریا گونه ات را؛ سربردار و ببین عاشقان پاک باخته ات را که دل هاشان، تنها با رسیدن به دریا، آرام می گیرد.
کدام جان است که تو را بشناسد و اینک در هوای کاظمین تو نسوزد؟!
سلام ایزد منان، سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل
به آن نیابت عظمای سید الشهدا
به آن جلال خدایی و آن جمال جمیل
سلام بر تو که دارد زیارت حرمت
ثواب گفتن تسبیح خواندن تهلیل
فراز بام سلام امام دادی و داد
میان لجه ای از خون، جواب شاه شهید
[="Blue"]به نام خدا
با عرض سلام وتحیات
ویژه نامه آقا زده نشد:Ghamgin:
[="Purple"]خیلی غریبه آقا[/]
الان درست زمانی که باید همه مدینه باشند
زائران بیت الله الحرام آماده مناسک شدند و مدینه رو به قصد مکه ترک کردند
یعنی نه زائر حقیقی
زائر مجازی ویژه نامه هم که به خاطر اشکالات سایت از دیروز تا الان:Ghamgin:[/]
ویژه نامه آقا زده نشد
زائر مجازی ویژه نامه هم که به خاطر اشکالات سایت از دیروز تا الان
گل لیلای عزیز به خاطر همه زحماتت ممنون
اجرتون با امام باقر علیه السلام
آماده شد
[="DarkGreen"]■▫■ یادگار لبهای عطشان ■▫■ ویژه نامه شهادت امام باقر علیه السلام[/] http://www.askdin.com/showthread.php?t=14739&p=157704[/]
[="Blue"][="blue"]عید اضحی -عید قربان-بر همه دوستان هیاتی مبارک.[/]
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ[="DarkGreen"]بندگی کن تا که سطانت کنندƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ❀ویژه نامه عید اضحی-عیدبندگی❀[/] http://www.askdin.com/showthread.php?t=14783&p=158333
از زحمات سرکار مریم و جناب مهدی به خاطر این ویژه نامه صمیمانه تشکر می کنم[/]
کاربر مهمان خوش آمدید
چای تازه دم روضه زمین گیرم کرد
آقا جان در این برچسب ها التطبیر هم هست ...........
خوب خدا رو شکر که دوستان همه اهل معرفت هستند . پس انشاءالله صبح عاشورا همه منزل ما.
خانه اول من هیئت ثارالله است
در شب اول قبرم نهراسم هرگز
چون به کنج دهنم، تربت ثارالله است
آقا جان می گند آرزو بر جوانان عیب نیست . اینم آرزوی منه دیگه ببخشید ...
نقل قول:
ما بی غمان مست دل از دست داده ایم
همراز عشق و هم نفس جام باده ایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
تا کار خود ز ابروی جانان کشیده ایم
چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهاده ایم
السلام علیک یا اباعبدالله
سلام بر حسین
حجت الاسلام والمسلمین "شریف زاهدی" طلبه نوشیعه زاهدانی که بیش از ده سال است به تشیع گرویده در دانشکده علوم قرآنی قم جریان شیعه شدن خود را اینگونه برای دانشجویان بیان نمود: بنده محمد شریف زاهدی اهل نیکشهر استان سیستان و بلوچستان هستم. بعد از 11 سال تحصیل در مدارس و حوزههای علمیه اهل سنت، با شنیدن روضه امام حسین (علیه السلام) بارقه هدایت در دلم پدید آمد و پس از تحقیقات مفصل در سال 1382 به مکتب نورانی اهلبیت علیهم السلام مشرف شدم.
یکی از اساتیدم «مولوی عیسی ملازهی» امام جماعت مسجد محمد رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود. گاهی که برایشان مشکلی ایجاد میشد و نمیتوانست به مسجد برود، بنده را به جای خود میفرستاد تا نماز جماعت را اقامه کنم. شب عاشورای سال 1375 بود و من به جای استادم به مسجد رفتم و نماز عشاء را خواندم. همه مردم از مسجد بیرون رفتند. من آخرین نفری بودم که از مسجد بیرون آمدم و درب مسجد را قفل کردم. میخواستم به مدرسه برگردم که صدای سخنرانی از حسینیه شیعیان مهاجر چابهار که در فاصله پنجاه متری مسجد بود، توجهم را جلب کرد.
کنجکاو شدم تا بدانم سخنران چه میگوید؛ زیرا به ما گفته بودند که هر چه روحانیون شیعه میگویند، دروغ است. به این نیت رفتم که ببینم چه دروغهایی میگوید. نزدیک حسینیه شدم. میخواستم وارد حسینیه شوم ولی خجالت کشیدم؛ چون لباس مولویها بر تن من بود.
آهسته کنار پنجره نشستم و به صحبتهای روحانی شیعه گوش دادم. سخنرانی او درباره شخصیت امام حسین علیه السلام بود. میگفت: "در کتاب مسند احمد حنبل و سنن ترمذی و چند کتاب دیگر، این روایت آمده است که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودهاند: "إن الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة» امام حسن و امام حسین سرور جوانان بهشت هستند و همین طور از کتابهای اهل سنت مطالبی به همراه آدرسهایشان بیان میکرد".
این سؤال به ذهنم آمد که این روحانی شیعه، چگونه کتابهای اهل سنت را مطالعه کرده است؟؛ زیرا به ما گفته بودند کتابهای شیعه را نخوانید؛ گمراهکننده است! چرا آنها ـ شیعیان ـ نمیگویند کتابهای اهل سنت را نخوانید که گمراه میشوید؟، فقط علمای ما چنین میگویند؟
سخنرانیاش تمام شد و روضه خواندن را شروع کرد. روضه قتلگاه امام حسین(علیه السلام) را خواند که روضه جانسوزی بود؛ به طوری که اشکهای من ملای سنی که تا آن لحظه، حتی یک قطره اشک هم برای مظلومیت امام حسین(علیه السلام) نریخته بودم، سرازیر شد و بسیار گریه کردم.
قبل از آنکه روضه تمام شود، بلند شدم و به مدرسه برگشتم. به اتاقم رفتم و خواستم بخوابم؛ ولی سخنان روحانی شیعه فکرم را به خود مشغول کرده بود. طاقت نیاوردم. به کتابخانه حوزه رفتم تا آن روایت را پیدا کنم.
البته قبلا روایت "سیدا شباب" را در کتاب "مسند احمد" دیده بودم؛ ولی برای آنکه دلم آرام شود، به سراغ روایت و سند آن رفتم. آن را پیدا کردم و پس از آن، کتاب "حیات الصحابه" را برداشتم و با کمال تعجب دیدم که آنچه روحانی شیعه نقل کرده، صحیح است. به خودم گفتم: اینها، مطالبی است که از کتابهای ما نقل میکنند، پس معلوم است که خیلی از کتابهای ما را مطالعه کردهاند و مطالب زیادی از ما میدانند.
آن شب، شب عجیبی بود. سؤالاتی وجود مرا فرا گرفته بود و هر چه فکر می‌کردم نمیتوانستم خودم را قانع کنم! از خود سؤال می‌کردم: "آیا شیعیان آنچنان که وهابیان تبلیغ میکنند، واقعا مشرکند؟!" لحظهای با خودم فکر کردم، عجیب است! آنطور که در آیات قرآن و روایات آمده است، مشرکان مخالف خدا و پیامبرند و مخالف با دین مبین اسلام هستند! پس اینها ـ شیعیان ـ چه نوع مشرکانی هستند که خداوند و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را قبول دارند و حتی به اهلبیت پیامبر محبت میورزند و بر منبرهایشان نیز از پیامبر اسلام مدح و تعریف و بر مصائبشان گریه میکنند؟! به دلم افتاد که امکان ندارد اینها مشرک باشند.
بعد از این بود که تحقیق درباره تشیع را آغاز کردم و اولین بار با مطالعه کتاب شبهای پیشاور نوشته «مرحوم سلطان الواعظین شیرازی» بسیاری از حقایق برایم روشن شد و می‌دیدم بسیاری از مطالبی که از منابع اهل سنت در این کتاب ذکر شده، مورد تایید همه فرق اهل سنت است و این برایم خیلی جالب بود.
سپس تحقیقات خود را ادامه دادم و کتابهای بیشتری مطالعه کردم تا به این نتیجه رسیدم که تشیع حق است و از سال 79 به صورت تقیه و پنهانی شیعه شدم و در سال 82 تصمیم گرفتم که این مطلب را آشکار کنم و رسماً آن را اعلام کردم.»
شب شده بود و دلم دوباره غم گرفته بود
به یاد کرب و بلا برا حرم گرفته بود
داشتم از غصه می مردم برای کرب و بلا
گفتم امشب و می رم زیارت امام رضا(علیه السلام)
رفتم و رو به ضریح باصفاش زانو زدم
حرفای دلم رو پیش ضامن آهو زدم
گفتم آی امام رضا(علیه السلام) تو رو به حق مادرت
یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت
من غلامتم تو باید به دلم شاهی کنی
برای زیارت حسین منو راهی کنی
میون درد ودلام، توی همین حال و هوا
دیدم انگاری نشسته روبروم امام رضا(علیه السلام)
دیدم آقای غریبم داره گریه می کنه
سر تکون می ده ازم داره گلایه می کنه
می گه آی اونی که حال خودتو خوب می دونی
تو که صب تا شب داری دل منو می سوزونی
با چه رویی اومدی پیش من امام رضا(علیه السلام)
باچه رویی اومدی می خوای بری کرب و بلا
به حریم ما تا مَحرَم نشی فایده نداره
کربلا بری و آدم نشی فایده نداره
گفتم آی امام رضا تو رو به حق مادرت
یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت
تا که از صدق و صفا عاشق و مبتلا بشم
اونجوری که تو می خوای زائر کربلا بشم
[/]
[/]
[/]
[/]
[/]
[/]
جدا ز حلقه ماتم نمی شوم هرگز
مرا ببخش مرا؛ چون که خوب می دانم
که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز
اسیر جاذبه حسن یوسف یاسم
که محو در گل مریم نمی شوم هرگز
نمی فرات بیاور چراکه من قانع
به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز
گناهکارم و اما بدون اذن شما
اسیر خشم جهنم نمی شوم هرگز
قسم به قلب سپیدت،سیاه پوش کسی
به جزشهید محرم نمی شوم هرگز
به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم
به پای هیج کسی خم نمیشوم هرگز
اللهم ارزقنا قبر شش گوشه ...
من گناه كارو دريابيد...
اسیر و مست و خمارم
دل من گرفته بونه(بهانه)
برای دیدن یارم
پیش عاشقی رسیدم
عقده ی دلم گشودم
که من از اول عمرم
برای خودم نبودم
یه آقای مهربونی
دلمو برده به دامش
به کی من بگم به والله
فقط آقامو می خوامش
کربلا کرب و بلا حسین می کشی مرا
عاشقه نصیحتم کرد
که چرا مست و خرابی
تو خودت حریم عشقی
چرا دنبال سرابی؟!!
مگه این نیست که دل ما
حرم قشنگ یاره
فقط این دل شکسته
پر از گرد و غباره
به خدا که قلب عاشق
مث صحن باصفاشه
حرم قشنگ ارباب
تو دل سینه زناشه
حرم قشنگ ارباب
تو دل سینه زناشه
کربلا کرب و بلا حسین می کشی مرا
دلي كه سينه زن هر شب محرم شد
صداي هر تپشش ذكر يا حسينَم شد
به ياد غربت يك لحظة تو اين گونه
بساط گرية هر روز من فرا هم شد
شبي كه در دل من خيمه زد غم از هر سو
دلم حسينية بغض و آه و ماتم شد
فداي زلف پريشان تو كه بر نيزه
براي قافله سالاري تو پرچم شد
فرشته مثل رقيه سياه مي پوشد
حسين ! ساية تو از سر همه كم شد
هميشه هر شب جمعه اميد دارم كه
دوباره زائر شش گوشة تو خواهم شد
قسم به عشق كه رنگ حسين مي گيرد
دلي كه سينه زن هر شب محرم شد
[b]content[/b]
[="]ما سینه زن غمت شدیم آقا جان
[="]گریان محبتت شدیم آقا جان
[="]ممنون زتوییم چون که در هرجایی
[="]از لطف تو آدمت شدیم آقا جان
[="]از روز ازل شکر خدا درچشمت
[="]مشمول به مرحمت شدیم آقا جان
[="]هرکس به کسی بسته دلش را ماهم
[="]وابستة پرچمت شدیم آقا جان
[="]نذرت بنموده مادرم فرزندش
[="]قربانی ماتمت شدیم آقا جان
سرتا پا وقف تو شدم
من مثل پرهای علم
سرتاپا وقف تو شدم ، من وقف ماتم تو ام
جون عالم به فدای موج سرخ پرچمات
السلام ای شاه تشنه یا اسیر الکربات
یابن طه یابن یاسین یابن شمس و ذاریات
السلام ای سربریده یا قتیل العبرات
[b]content[/b]
دلم هواتو کرده منو ببر به کربلا حسین
یاد چشاتو کرده منو بخر تو را خدا حسین
قال الامام الصادق (عليه السلام) :
من سره ان يكون على موائد النور يوم القيامة فليكن من زوار الحسين بن على (عليهما السلام)
امام صادق (ع) فرمود:
هر كس دوست دارد روز قيامت، بر سر سفرههاى نور بنشيند بايد از زائران امام حسين (عليه السلام) باشد.
وسائل الشيعه، ج 10، ص 330، بحار الانوار، ج 98، ص 72.
[b]content[/b]
بسم الله الرحمن الرحیم
قالَ الاِْمامُ الجَواد(عليه السلام) :
«إِنَّ الْقائِمَ مِنّا هُوَ الْمَهْدِىُّ الَّذى يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فى غَيْبَتِهِ وَ يُطاعَ فى ظُهُورِهِ، وَ هُوَ الثّالِثُ مِنْ وُلْدى.»
همانا قائم از ماست او همان مهدىاى است كه واجب است در زمان غيبتش منتظرش باشند و در وقت ظهورش اطاعتش كنند و او سومين نفر از اولاد من است.
[b]content[/b]
شهادت جوادالائمه بر شما محبین اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد.
چکیده سخنرانی آیت الله جوادی آملی دکتر رفیعی و دکتر رحیم پور ازغدی در خصوص امام جواد علیه السلام:
امام جواد علیه السلام در مدینه به دنیا آمدند. پدرشان امام رضا علیه السلام و مادر ایشان از خاندان ماریه قبطیه واز نوبه مصر به نام سبیکه یا ریحانه بودند که بعد امام رضا ایشان را خیزران نامید . امام جواد 17 سال امامت کردند - از8 سالگی تا 25 سالگی – که 15 سال با مامون و دو سال با معتصم هم زمان بود. دوران امامت امام جواد علیه السلام دوران ویژه ای است چون اولا ایشان تنها فرزند امام رضاست. ثانیا امامی است که در کودکی به امامت رسیده و دوستان هم در امر ولایت ایشان تشکیک کردند چه رسد به دشمنان! - امام ایستاده بودند و مردی داشت وضعیت ظاهری امام را نگاه می کرد که وقتی به مصر رفت از ظاهر امام برای مردم بگوید. امام نسشت و فرمود :"همانطور که بعضی در کودکی به نبوت می رسند جریان امامت هم همینطور است بعضی در مقام کودکی به امامت نائل می شوند. خداوند آنچه را که صلاح می داند عطا می کند .الله اعلم حیث یجعل رسالته."- از طرفی مدینه و مکه وعراق غیر مکه و مدینه و عراق در صد سال گذشته بود، فرقه و گروههای زیادی شکل گرفته و کتابها ترجمه شده اند. مباحث فلسفی به جامعه اسلامی وارد شده و مباحث فقهی گسترش پیدا کردند. کتابهای تفسیری و فقهی در این دوره زیاد شده بود.در طول زندگی امام ، دوبار ایشان را از مدینه به بغداد آوردند و در مرتبه دوم ایشان را به شهادت رساندند. یک بار مامون یک بار معتصم امام را به بغداد فرا خواندند- بعضی قائل به سه بار فراخواندن امام به بغداد هستند.
با اینکه امام جواد از ابتدا زیر نظارت مستقیم حکومت مامون بودند ولی دارای یک شبکه وسیع سیاسی اقتصادی و مالی بودند.مامون بعد از به شهادت رساندن امام رضا علیه السلام چون می دانست احتمال دارد شیعیان دور امام جواد علیه السلام تجمع کنند و دوباره علم مخالفت برپا کنند، اولا مرکز حکومت را از مرو به عراق برگرداند و امام جوادعلیه السلام را هم ازمدینه با احترام به عراق آورد و مجبور به ازدواج با دختر خود کرد تا وانمود کند که مشکلی باعلویان ندارد و در توطئه قتل امام رضا نیز دست نداشته است.البته امام هادی از این ازدواج تحمیلی به دنیا نیامد بلکه فرزند همسر دیگر امام است که امام، ایشان را در مدینه گذاشته بودند. امام جواد بعد از مدتی برای حج به مکه و مدینه بر می گردند و در همان زمان مامون از دنیا می رود و معتصم به حکومت می رسد. مشاوران به او می گویند که پدر ایشان( امام رضا علیه السلام)مشروعیت مامون را زیر سوال برد و با اینکه منتصب به دستگاه حکومت بود ولی مامون رو نابود کرد.ایشان هم دارند همان کاری که پدرش با مامون کرد رو با شما می کند. از مدینه به معتصم نامه نوشتند که بیش از نیمی از مسلمان این جوان یا نوجوان را خلیفه می دانند و حکومت شما را نامشروع می دانند. قاضی القضات حکومت شما را و تئوریسین کلامی شما را در حضور خلیفه خراب کرد و سیاست شما را زیر سوال برد. اینها با لبخند و با سکوت و بدون شمشیر تصمیم بر نابود کردن شما دارند.اگر حکومت مدینه و حجاز را می خواهید، باید ایشان را به مرکزحکومت ببرید و بر کار ایشان نظارت داشته باشید.معتصم ایشان را به بغداد فرا می خواند.امام جواد علیه السلام هم امام هادی را که طفلی خردسال بود به مدینه می برند و خود به بغداد می روند.شیخ مفید می گوید بعد از چند ماه امام از آمدن امام به بغداد،امام به شهادت رسیدند.
در عین حال که امام جواد علیه السلام زیر نگاه سنگین پلیسی حکومت بودند، اما یک نظام کاملا مخفی سیاسی مالی عقیدتی تشکیل دادند و بعضی از یاران امام جواد حتی در دستگاه حکومت رسوخ کردند- در سیستان در بحرین و حتی در مصر- امام با اینکه عمر شریفشان فقط 25 سال بوده و تنها حدود 250 جمله از ایشان باقی مانده وباقی سخنانشان در طول تاریخ وبا جور خلفای زمان حذف شده است ، دارای 100 شاگرد برجسته اند که زیر نگاه پلیسی حکومت تربیت شده اند و حتی بعضی از بزرگان اهل سنت شاگرد و تحت تاثیر ایشان بوده اند.
ایشان در جبهه سیاسی جنگیدند و مشروعیت حکومت را با ابزار خود حکومت زیر سوال بردند.در جبهه حقوقی فقهی کلامی عقیدتی با جریان های منحرف اسلامی و غیر اسلامی مبارزه کردند و شیعه تحت فشار رو سازماندهی کردند و سازمان وکالت را پایه گذاری کردند.مثلا گاهی که از جای دور کسی برای امام پول یا نامه می فرستادند، نیروی های امام که با آنها در ارتباط بودند به آنها هشدار می دادند که به محل حضور امام نیایند چراکه تحت نظر پلیس و حکومت بود و نیروی های اطلاعاتی امنیتی حکومت به شدت مراقبت می کردند. دقیقا مثل یک سازمان چریکی مخفی که گاهی مثلا می فرموند نامه را با شتر تا فلان مکان بیاور وافسار شتر رو رها کن و برو. دقیقا شبیه به یک شبکه زیر زمینی. از طرفی یک جبهه مقاومت ادبی فرهنگی هم داشتند، شاعرانی مثل حمّاط و داوودبن قاسم جعفری از افرادی از شاعران انقلابی بودند که جبهه ادبی و فرهنگی را رهبری می کردند.
شخصی می گفت پدری داشتم سنی ناصبی بود یعنی بغض و انکار نسبت به امیرالمونین داشت و تندی به ائمه می کرد و من هم شیعه و پیرو امام جواد بودم که رفتار پدرم خیلی بر من سخت می آمد. نامه ای به امام جواد نوشتم و تکلیف خواهی کردم که آیا نزاع کنم و بی پرده سخن بگویم یانه. – روایت داریم در سه چیز هیچ گروهی رخصت ترک ندارد : وفای به عهد، امانتداری و احترام به پدر ومادر- اما حرف چنین پدری را نباید گوش کرد. امام در جواب نوشتند :"المداراه خیر من المکاشفه "مدارا کردن و با اخلاق خوب برخورد کردن بهتر از بی پرده سخن گفتن و نزاع کردن است. سعی کن با او مدارا کنی. شیعه با اخلاقش باید فرقه های مخالف را جذب کند شیعه با نمازش با اعتقاداتش با صداقتش باید جذب کند. بیش از این که مردم ، مقام دینی و اعتقاداتشان را از استدلالات و کتابها بگیرند از اخلاق و و یژگیهای عالمان و رفتار مردم می گیرند. امام صادق فرمود : شیعیان زینت ما باشید. شیعیان کاری کنید که مردم شما را میبیند از ماتعریف و تمجید کنند . امام جواد علیه السلام فرمودند:" بعد از هر سختی آسانی است. " بعد امام نوشتند "والعاقبه للمتقین "عاقبت از آن انسانهای با تقواست و بعدامام فرمودند: " ثبتک الله علی ولایت من تولیته." مواظب باش خودت ثابت قدم باشی و در اعتقادات سست نشوی. نامه را گرفت و به همون شیوه عمل کرد. مدتی بعد خدمت امام رسید و نوشت پدرش آن خلق و خوی خود را کنار گذاشت.و یا اینکه کسی پسر متدین و جوانش را از دست داد که علی نام داشت. امام نامه ای به او نوشت و نوشتند که خداوند از مال و فرزندان مومن انسان نفیسترین و بهترین را گاهی انتخاب می کند و دلیل آن این است که می خواهد اجر صبر بر مصیبت به تو بدهد مواظب باش این اجر از دستت نرود . امام تا این حد توجه داشتند که کسی فرزند از دست داده برایش پیام تسلیت بنویسد گاهی نامه ای به حکام پیروی خویش می نوشتند وشفاعت دوستانشان را می کردند. این می رساند که انسان مومن باید جامع باشد و به همه جوانب برسد و در همه زمینه ها رشد کند.
امام جواد می فرمایند: فرزند آدم چیزی شبیه ترازو هستند یعنی یک نوع موازنه انسانی و شخصیتی در آنان لحاظ شده وباید این توازن و تعادل حفظ شود یک کفه ی این ترازوی انسانیت با عقل متعادل است یعنی عقلانیت شرط اعتدال است و با علم این عقلانیت تقویت می شودو با جهل تضعیف می شود.که نشان دهنده طرزنگاه دینی به علم وعقلانیت است. یک تعبیر دیگه ایشان جمله ایست که حضرت علی ع موقع تبعید ابوذر به ابوذر گفتند که امام جواد چند جا این عبارت رو نقل می کنند که نشان می دهد روح ابوذری را ایشان می خواستند تقویت بکنند: تو به خاطر خدا خشم کردی و اینها به خاطر دنیاشون با تو درگیر شدند ...
وجود مبارک این امام برابر سوره علق ما را به حیا دعوت کرده اند. در سوره علق آمده الم یعلم بان الله یری ؟! انسان نمی داند که خدا او را می بیند. همین بیان قرآن در مواعظ نورانی امام جواد آمده است: "تو بدان هرجاهستی او تو را میبیند." چه جور میشه انسان اینا رو باور داشته باشد و خدایی نکرده بیراهه برود. حیا از بهترین ره توشه های متخلقان است. در خیلی ازموارد است که ما دست از خلاف برمیداریم چون می گوییم فلان کس بالاخره می فهمد. آنها اول ما را به حیا دعوت کردند بعد اگه نشد طبق بیان امام علی وقتی حیا نباشه و موعظه اثر نکنه راه دیگری را در پیش می گیرند که راه انذار است. "خالی از این نیستی هرجا باشی خدا تورا میبیند پس بنگر که چگونه ای "
ان شالله که مواعظ نورانی امام نهم در همه ما اثر کند.
با تشکر از سرکار محترم بچه هیئتی
[="Arial"][="DimGray"]درود ما، به تن اطهر امام جواد
غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود
کسى به وادى غم، یاور امام جواد
ز آتش ستم خصم، آب شد تن او
به خاک حجره بود، بستر امام جواد
کسى نبود، به بالین آن امام همام
به غیر همسر بد اختر امام جواد
چه ظلمها که به حقش، نکرد ام الفضل
نگر، به دشمنى همسر امام جواد
به خشکى لب لعلش، نریخت آب کسى
به غیر دیده ى او خون تر امام جواد[/]
امام جواد آن شه ملک جو
د که بُد عالم علم غیب و شهود
دلش منبع فیض پروردگا
ر جلال و کمال از رخش آشکار
ز تقوا تقی بود آن نور پاک
ز بخشش جواد آن مه تابناک
خاک می گذارند وشام تیره ای برای آدمیان، می سازند.
خورشید را به نظاره پردازد. ای حجت نهم!
افسوس که روزگار، تنها بیست و پنج سال با تو سر سازگاری
داشت و بیست و پنج بهار از عمر تو را برتابید.
«ام الفضل» ـ همسرت ـ زهر بنوشی و مسموم شوی.
هیچ کدام نتوانست،امتداد خط سبز تو را که بر صحیفه هستی
کشیده ای، پاک کنند.
عاشقان پاک باخته ات را که دل هاشان، تنها با رسیدن به دریا،
آرام می گیرد.
یوم ولدت و یوم یموت و یوم یبعث حیا یا مظهر الجود و الاحسان
یا جواد الائمه المیامین و رحمه الله و برکاته
[b]content[/b]
دانلود
خدا شاهد عقد علی شده دو ماد پیغمبر
شده نگاه زهرا چراغ آشیونه حیدر
ملائکه همه اومدن مدینه
از تو بهشت کیه رفته گل بچینه
به قد وبالای دوماد ماشالله
چشم حسودا کور بشه ایشالله[/]
دو چشم ذوالجناح از غم پر اب است
شکسته سینه ات با سم اسبان
اگر سر نشکنم ذاتم خراب است
اللهم عجل لولیک الفرج
كفو تو يا فاطمه تنها عليست
هم علي زهراست هم زهرا عليست
اى شيعيان مژده دهيد، عقد بتول است
بهر على و فاطمه شادان رسول است
رحمت حق بر ما امشب نزول است
برات كعبه و نجف بر ما وصول است
خيزيد که امشب شب مهتابي دنياست
هم عيد تولا شده هم عيد تبري ست
ازشادي و از شور جهان محشر کبري ست
چون جشن وصال علي و حضرت زهراست
منو و دلکندن از دلبر محاله
دلم با دلبرم در شور و حاله
با این آقا به این خوبی ندونم
کی گفته کربلا رفتن محاله
[b]content[/b]
[b]content[/b]
دانلود
سلام ایزد منان، سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل
به آن نیابت عظمای سید الشهدا
به آن جلال خدایی و آن جمال جمیل
سلام بر تو که دارد زیارت حرمت
ثواب گفتن تسبیح خواندن تهلیل
فراز بام سلام امام دادی و داد
میان لجه ای از خون، جواب شاه شهید
[b]content[/b]
دانلود
[="Blue"]به نام خدا
با عرض سلام وتحیات
ویژه نامه آقا زده نشد:Ghamgin:
[="Purple"]خیلی غریبه آقا[/]
الان درست زمانی که باید همه مدینه باشند
زائران بیت الله الحرام آماده مناسک شدند و مدینه رو به قصد مکه ترک کردند
یعنی نه زائر حقیقی
زائر مجازی ویژه نامه هم که به خاطر اشکالات سایت از دیروز تا الان:Ghamgin:[/]
السلام علیک یا محمد بن علی
ایها الباقر یابن رسول الله ...
نگاه چشم ترم کل صحنه ها را دید
در این میان فقط از دست زجر می ترسید
اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد
ولی وجود من از داغ کربلا خشکید
چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد
حرم نه کل جهان بود که ز هم پاشید
چه گویمت که امامی ز صدر زین افتاد
و نیزه ها که تن پادشاه را بوسید
مقابل من و عمه... رقیه سیلی خورد
هزار مرتبه ازدرد هی به خود پیچید
اگر چه زهر جفا قاتلی به قلبم شد
ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد
.
.
.
فقط از داغ کربلا
[="Blue"] مدیر فرهنگی;157645 نوشت:
گل لیلای عزیز به خاطر همه زحماتت ممنون
اجرتون با امام باقر علیه السلام
آماده شد
[="DarkGreen"]■▫■ یادگار لبهای عطشان ■▫■ ویژه نامه شهادت امام باقر علیه السلام[/]
http://www.askdin.com/showthread.php?t=14739&p=157704[/]
[="Blue"][="blue"]عید اضحی -عید قربان-بر همه دوستان هیاتی مبارک.[/]
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ[="DarkGreen"]بندگی کن تا که سطانت کنندƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ❀ویژه نامه عید اضحی-عیدبندگی❀[/]
http://www.askdin.com/showthread.php?t=14783&p=158333
از زحمات سرکار مریم و جناب مهدی به خاطر این ویژه نامه صمیمانه تشکر می کنم[/]
ما رو قابل نمی دونی که مسافر تو باشیم
چی شده که نمیذاری دیگه زائر تو باشیم
به دلم وعده دادم می بریم به کربلا
آبروم داره میره چرا نمی گی بهم بیا
حالا از ما بهترون میان ضریح رو می بینن
راست می گن فقط خوبا میان تو صحنت میشنن
کربلا کربلا ... کربلا کربلا ...
:geryeh:
من که دلم دلبری مثله حیدر داره
به غم بگو دست از سره دلم برداره
اومده اون که شاهه دینه علی
مالک اون چه از زمینه علی
تا اونکه تا عرش برینه علی
اونکه با خلقتش همیشه علی
ذکر خدا صدآفرینه علی
عاشقیمون یک سودا داره یه سر داره
به غم بگو دست از سره دلم برداره
من که دلم دلبری مثله حیدر داره
به غم بگو دست از سره دلم برداره
ای که جمال کبریایی
یکی یه دونه ی خدایی
آیینه ی خدا نمایی
خلق کجا و تو کجایی
با خلقت چهره ی زیبات
کرده خدا هنر نمایی
روز پدر هر کس تو رو داره پدر داره
به غم بگو دست از سره دلم برداره
من که دلم دلبری مثله حیدر داره
به غم بگو دست از سره دلم برداره
اومده اون که شاهه دینه علی
مالک اون چه از زمینه علی
تا اونکه تا عرش برینه علی
اونکه با خلقتش همیشه علی
ذکر خدا صدآفرینه علی
عاشقیمون یک سودا داره یه سر داره
به غم بگو دست از سره دلم برداره
من که دلم دلبری مثله حیدر داره
به غم بگو دست از سره دلم برداره
[b]content[/b]
یا لیتنی کنت معکم و افوز فوزا عظیما
✫✿✫ هــادی دیــن ✫✿✫ میلاد با سعادت امام هادی علیه السلام ✔
[b]content[/b]
دانلود صوت