آدینه ای دیگر ....اللهم عجل.... (فلش)
تبهای اولیه
[="YellowGreen"][="Blue"]یک inbox پر از گل نرگس [/]
[="Purple"] دوست دارم سری به inbox دلم بزنم و از میان یک دنیا sms های بزرگ و کوچک smsهای تورا جدا کنم و بخوانم تا دلم گرم و قلبم روشن شود که مرا از یاد نبری
بعضی وقتها هم sms هایی میخوانم که مرا به یاد تو می اندازد دوست دارم انها را برایت send کنم تا بگویم من هم اگر نه همیشه اما به یادت هستم.
draft قلبم پر است از حرف های ریز و درشتی که دوست دارم به تو بگویم و می دانم که همه ی smsهایم را می خوانی و می دانی.
دلم برایت تنگ شده...
کاش همیشه دلتنگ تو باشم!
این sms را هزار بار برایت خواهم فرستاد. باید انرا در قلبم save کنم.
باید سری به دلم بزنم و سراغت را از او بگیرم...
دوستت دارم امام خوب و مهربانو دوست داشتنی ام! مهدی جان...!
.[/]
.[/]
[="Magenta"]برگرفته از وب:آشتی با مهربان ترین پدر[/]
عزیز حاضرترینم!
[="green"]یابن الحسن[/]!
دیریست که آدمیان چشم به راه تواند؛
دیریست که باور آمدنت خیال دلهاست؛
دیریست که قنوت نماز ما، طلب فرج توست؛
دیریست که ظلم غالب است و حق مظلوم؛
دیریست که شب سر رفتن ندارد و صبح هوای آمدن نمی کند.
دیریست که روزگار تو با روزگار من یکی شده و تو خود،
تداوم ستودنی همه آرمان خداییِ من گشته ای
[="green"]یابن الحسن[/]!
قصه من و تو قصه عصمت و عدالت است
حکایت دیر و زود تمنای حق است
[="green"]پیامبر [/]که رفت، من ماندم و انتظاری سخت
من ماندم و زخم زخم امامت.
من ماندم و میراث از دست رفته نبوت
و تو امروز وارث این همه ای!
آن روز شانه های خسته ام تاب ستم را نداشت و
دل غمدیده ام نیز، خاموشی [="green"]علی [/]را تاب نمی آورد
پس به طلب فدک برخاستم
و به خدا قسم فدک برای من فدک نبود، [="green"]پیامبر [/]بود،[="#008000"] علی [/]بود،
[="#008000"]حسن [/]بود، پدرت [="#008000"]حسین [/]بود...
و تو بودی!
و من حق همه را می خواستم، آنچنان که تو
و بر تمامت ظلم فریاد کرده بودم، آنچنان که تو
و می دانستم که تو روزی خواهی آمد
روزی که دیر نیست، روزی که همین فرداست
و می دانستم آن روز، ملکوت پرده عشق را به نام تو می زند
و زمین و آسمان به پابوس تو می آیند
روزی که دیر نیست، روزی که همین فرداست
[="#008000"]یابن الحسن [/]بیا!
بیا و زمین را میزبان عدالت «[="#008000"]علی[/]» کن
بیا و تعبیر صبوری «[="#008000"]حسن[/]» باش
بیا و فریاد عزیز دلم «[="#008000"]حسین[/]» را از غصه واماندگان برهان
[="#008000"]یابن الحسن [/]بیا!
بیا که «[="#008000"]سجاد[/]» بی تاب آمدن توست
«[="#008000"]محمد[/]» برایت لحظه شماری می کند
و «[="#008000"]جعفر[/]» با هر نمازش تو را می خواند
[="#008000"]یابن الحسن[/] بیا!
بیا که «[="#008000"]موسی[/]» چشم انتظار توست
«[="#008000"]رضا [/]»با همه غریبی اش نذرها برای آمدنت کرده
و «[="#008000"]جواد[/]»بی هیچ بهانه ای، یکسره تو را می خواند
[="#008000"]یابن الحسن [/]بیا!
بیا که «[="#008000"]هادی[/]» بی قرار توست و «[="#008000"]حسن[/]» خدا می داند چگونه دلداری نرگس می دهد!
[="#008000"]یابن الحسن[/] بیا!
بیا و دل شکسته مرا از پس قرنها به شادی بخوان!
بیا و چشم مادرت «[="#008000"]فاطمه[/]» را روشن کن.
[="DarkGreen"]بیا و چشم مادرت «فاطمه» را روشن کن.
صبر کن یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته
مهدیت با شیشه دارو ودرمان خواهد آمد
ممنون از متنتون عالی بود:Gol:[/]
از فراقت به جواني همگي پير شديم
بي تو از وادي دنيا همگي سير شديم
بي خود از حادثه ي عشق تو ديوانه و مست
عاشق کوي تو گشتيم و زمين گير شديم
پس زمینه این آهنگ که دل رو هوایی می کنه شما منتظر آقا بنویس...
سلام
نگفتين كه تكراري ننويس..............فرمودين بنويس:
دلم از سبزه ها سیر است آقا
تمام باغ دلگیر است آقا
یکی پهلوی زهرا(س)را شکسته
نمیایی مگر؟دیر است آقا
راستی! چرا هیچ از حج برگشته ای، پیام تو را برای ما نمی آورد؟ چرا روزنامه ها خبری از تو نمی نویسند؟ چرا دیگر ندبه ها، حال و هوای ظهور ندارند؟ چرا حس نمی کنیم که در چند قدمی ما ایستاده ای و نگاهمان می کنی؟
بامداد آدینه که با جاری اشک، هم رکاب با ندبه و از خود بی خود، در افق های انتظار گم می شوی، گمان می کنی همین امروز، خورشید ظهور، طلوع می کند.
رویای سبز ظهور را که پیش چشم می بینی، دل نگران تر می شوی. هرچه از روز می گذرد، آفتاب روزمره کم رنگ تر می شود و خیال آمدن آفتاب عدالت هم کم رنگ تر.
تا جایی که آسمان در کشاکش ماندن و رفتن آفتاب، به خون می نشیند، و این یعنی غروب. غروب های جمعه هم که سال هاست رنگ دلتنگی دارند. رنگی به نشان غربت؛ و تو در این غروب های همیشه، سراغ سمات می روی؛ دامن یاسین را می گیری و وقتی به آفتاب سلام می کنی، گرم می شوی و تازه در این حال و هواست که فریاد امان از جدایی سر می دهی؛ دوبیتی های درد می خوانی و غزل غزل می گریی.
از کدام درد بگویم و از کدام زخم بنالم؛ وقتی تمام گستره آسمان را ماهواره های گناه پر کرده است. وقتی چشمه ها به مرداب می مانند و هیچ زلالی ندارند، باورم به ظهور بیشتر می شود. گمانم به این که تو می آیی، دلم را به شوق وا می دارد؛ هرچند نه دستی به پای آمدنت بلند می شود و نه اشکی برای ظهورت جاری...
نویسنده:علی خیری
یکه تاز جاده های انتظار ما چه شد؟
آشنای" لا فتی الا علی" اینجا کجاست؟
صاحب" لا سیف الا ذوالفقار "ما چه شد؟
چهارده قرن است، چهل منزل عطش پیموده ایم
التیام زخم های بی شمار ما چه شد؟
چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد
روشنای دیده امیدوار ما چه شد؟
ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد
دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟
باز ای"موعود" بی تو جمعه ای دیگر گذشت
کُشت مارا بی قراری! پس قرار ما چه شد؟
می نشینیم تا ظهور سرخ مردی سبز پوش
آن زمان دیگر نمی پرسیم بهار ما چه شد؟
به امید ظهور
مهدی ع جهان دار
سلام میشه لطف کنید و بفرمایید چطور دانلود کنیم نرم افزار خاصی نیازه
با سلام و خوشامد گويي
دانلود از اينجا با حجم 209 کيلو بايت
براي اجراش هم کافيه روش کليک راست کنيد و گزينه... Open with رو بزنيد و سپس اينترنت اکسپلورر يا فاير فاکس رو انتخاب کنيد .
بعد اگر نوار زرد رنگي بالاي صفحه مرورگرتون ظاهر شد ، روش کليک کنيد و گزينه اولش رو بزنيد.
به همين سادگي.:Gol: