دستور قرآن است که همه باید زرتشتی شوند ؟

تب‌های اولیه

702 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

آشنای قریب;129982 نوشت:
باسلام
مطلب مذکور که شما پاسخش را داده اید مطالب کارشناس محترم سایت جناب هادی است نه بنده

آقایان آشنای قریب و هادی گرامی
درود
امیدوارم که لغزش مرا ببخشید.
آقای هادی خواهشمندم که این نوشته را شما بخوانید:
درود
شما که سخن آقای رضا را عینا نقل کردید، چرا پاسخ مرا به ایشان نقل نکردید؟

آیا اسما الله از الله جدایند؟
آیا اگر الله به ملکی دستوری میدهد تا پاداشی به کسی بدهد، ایراد به قرآن است؟
چرا یک بام و دو هوا؟
اینکه آرامش درونی= آرمئیتی=اسفند، و منش نیک= بهمن، پاداش انسان را میدهند، این چه ایرادی است؟
شما اگر خردتان آنگونه پرورده شود که شایسته است، بهترین پاداش را خردتان به شما نمیدهد؟
اهورامزدا=هستی بخش دانا=خداوند جان و خرد، شش صفت کلی دارد. از آنجا که انسان را خداوند مانند خودش آفریده و به او این امکان را داده تا به خداوند برسد و با او یکی شود (انا لله و انا الیه راجعون)، از این روی انسان نیز از این شش صفت بهره مند است. انسان با پرورش این شش صفت در خودش میتواند به خداوند نزدیک شود. برای نمونه در هات 28 بند 2، میفرماید ای دانی هستی بخش با منش نیک =بهمن به تو نزدیک میشوم، مرا در دو هستی گیتی و مینو، از پاداشی برخوردار ساز که به خداباوران (مومنان) خرسندی میدهد.
آشنای قریب، نفی دیگری برای اثبات خود، درست نیست.


موبدیار مهران;129412 نوشت:
آیا ایشان خودشان این نقل قولها را تایید کرده اند، یا نقل قول کننده، پس از آنکه از محضر ایشان بیرون رفت، برای کسی دیگر گفته و آنکس برای کسی دیگر تا اینکه کسی دیگر آنها را نوشته است؟ چنانچه حالت نخست باشد، قابل تامل است. چنانچه به روش دوم باشد، ارزش اندیشیدن به آنها را ندارند.

جناب موبديار مهران

اين كتابهايي كه معرفي كرديد ، نقل قول از زرتشت مي باشد يا عين قول؟
اصلا آن گاتهايي كه مي گوييد نقل قول از زرتشت است يا عين قول؟
آيا زرتشت ،اين كتاب مقدس تو را تاييد كرده است؟

لطفا با استدلالي كه خودتان در پستهاي قبل داشتيد ، اين شبهه را جواب دهيد.

به نظر استدال خودتان به ضررتان شد. نه؟

موبدیار مهران;129997 نوشت:
آقای نریمان درود سخنان و ادعاهای دروغین شما باشد تا دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت.

جناب موبديار مهران

بهتر است با استفاده از نعمت عقل و تفكر و استدلال ، دنبال حقيقت باشيد و همه چيز را به پل صراط و روز داوري (كه شكي در آن نداريد و نداريم) موكول نكنيد.

آشنای قریب;129983 نوشت:
یعنی شما جنین احکامی ندارید؟
کشتن ده هزار مورچه در احکام شما گنجانده نشده؟
یک عارف شیعه یک گونی گندم خرید و به خانه آورد درب گونی را که باز کرد دید در آن مورچه ای سرگردان است
درب گونی را بست و گونی را به همان منطقه که گندم را خریده بود برد و آن را بر روی زمین ریخت تا مورچه راهش را پیدا کند و از گندم ها هم برای خود آزوقه ای بردارد
اما شما در احکامتان دارید که کفاره برخی کشتن مورچه هاست!!!!!!
اگر شما چنین مطلبی ندارید و به شما تهمت زده اند ادعایتان را ثابت کنید و با مظلوم نمایی از بحث فرار نکنید
همچنین در باره دیگر مطالبی که درباره دین شما نقل شده
مثل نژاد پرستی که البته بنده هم برایم سوال شده بود که آیا شما نژاد پرستید که دین زرتشت را تنها برای خودتان می خواهید؟ و خوب است که این جا بنده را قانع نمایید
یا اینکه اتهام زنده سوزاندن پرندگان برای چه به شما می زنند؟
ما ردیه بر آیات کتاب شیطانی نوشتیم شما هم بر این ادعاهایی که برعلیه تان است ردیه ای دارید؟
یا حس سادیسم آزاری به خصوص در چهارشنبه سوری!!!! در باره این مطالب آیا جوابی داری؟
اگر ندارید لطفا مظلوم نمایی بی جا نکنید

آشنای قریب گرامی
درود
شما نوشته اید:
1-:" ... یعنی شما جنین احکامی ندارید؟..."
پاسخ
نه نداریم. اگر زمانی در وندیداد چنین نوشته، امروزه رد شده است.

2-:" ... کشتن ده هزار مورچه در احکام شما گنجانده نشده؟
یک عارف شیعه یک گونی گندم خرید و به خانه آورد درب گونی را که باز کرد دید در آن مورچه ای سرگردان است..."
پاسخ
یکم- احکام وندیداد به ما ربطی ندارد.
دوم- امروزه ما چنین احکامی نداریم.
سوم- هنگامی که یک مزرعه گندم سمپاشی میشود، چند میلیون حشره از جمله مورچه کشته میشود؟ هنگامی که رودخانه را پشت سدها اسیر میکنید و آب آن را برای افزایش فاضلاب زیر شهرها منتقل میکنید، چند هزار ماهی، ووووو در تالاب خشک شده بختگان، رودخانه خشک شده زاینده رود، دریاچه خشک شده ارومیه وووووو میمرند. همان عارف شیعه انبانی از گندم به دوش داشت، که از چرم گوسفندی که کشته شده بود، ساخته شده بود. دانه گندمی را چیده بود که خوراک هزاران پرنده بوده وووووو. چیزی از درسی به نام اکولوژی میدانی؟ آیا میدانی هر خودرو، چه آسیبی به محیط زیست و مردم میزند، از پایین آوردن ضریب هوشی، تا پوکی استخوان؟
چرا خودتان را به خواب میزنید. چیزی که آفت است، اگر به زندگی روزمره مردم آسیب برساند، باید با آن مبارزه کرد.

3-:" ...اگر شما چنین مطلبی ندارید و به شما تهمت زده اند ادعایتان را ثابت کنید و با مظلوم نمایی از بحث فرار نکنید..."
پاسخ
ما بر پایه آموزشهای گاتها میبایست، در هر زمان و مکان، بجوییم و بهترین را که سود همگانی بیشتری دارد، برگزینیم.
اگر بایسته بود، مورچه ها را میکشیم. اگر بایسته نبود، نمیکشیم. این از احکام ما. در زمانی دانشمندان آن زمان چنین تشخیص دادند. امروزه ما نیز به دانشمندان زمان خود مراجعه میکنیم. اگر تشخیص دادند با سمپاشی میلیونها حشره را از میان بر میداریم، اگر تشخیص دادند، برای نگهداشت محیط زیست، از روشهای زیست شناختی بهره میبریم.
شما انسانها را به جرم کفر و شرک اینچنین ساده سلاخی میکنید، پروا ندارید، آنگاه از یک مورچه در انبان گندم یک عارف شیعه میگویید؟
اصلا شیعه عرفانش کجایش بود، این عرفان زرتشتی است که به دست کسانی چون سهروردی و بهمنیار و ملاصدرا به اسلام راه یافت. اگر اسلامی است، چرا عربها و سنیها چنین عرفانی ندارند؟
میدانید نورالانوار برگدان عربی روشنیه بون روشنایی است؟ کتاب دینکرد را بخوانید، خواهید یافت. یک سند ارایه کنید که در اسلام، رابطه خدا و انسان رابطه دلدار و دلداده است. در حالی که عشقی که عرفان از آن مینالد، در گاتها ده ها سند دارد. یک سند ارایه کنید که در اسلام، انسان به خدا میرسد و چون خدا میشود و با او یکی میشود، پس بشنو از نی مولانا برگردان عرفان زرتشتی است، که اشو زرتشت میگوید ای دانای هستی بخش چون دلداده ای به سوی تو می آیم، آن مهر را به من ببخش که دلدار به دلداده میبخشد.

4-:" ... مثل نژاد پرستی که البته بنده هم برایم سوال شده بود که آیا شما نژاد پرستید که دین زرتشت را تنها برای خودتان می خواهید؟ و خوب است که این جا بنده را قانع نمایید..."
پاسخ
این نژاد پرستی نیست. این یک راهکار اجتماعی برای فرار از شمشیر شما شیعیان بوده و هست، تا ما را به اتهام تبلیغ بر علیه اسلام و شیعه از دم تیغ نگذرانید. کاری که هم اکنون شما و دوستانتان در این آسکدین بر علیه من میکنید. شما خود نوشتید که مشرکان و کافران یا میبیایست مسلمان شوند یا کشته میشدند. این تبعیض دینی است. شما چرا کور خود و بینای دیگران هستید؟

5-:" ... یا اینکه اتهام زنده سوزاندن پرندگان برای چه به شما می زنند؟..."
پاسخ
در کجا چنین اتهامی به زرتشتیان زده شده، کی و کجا زرتشتیان چنین کرده اند؟ من که نخستین بار دارم از شما میشنوم. در نامه پیش هم نوشتم، چرا پتت را از خرده اوستا نمیخوانید؟

6-:" ... ما ردیه بر آیات کتاب شیطانی نوشتیم شما هم بر این ادعاهایی که برعلیه تان است ردیه ای دارید؟..."
پاسخ
چرا نداریم. شما نخست اتهام را ثابت کن، آنگاه ردیه بخواه. در باره وندیداد که ده ها بار نوشتم، به ما ربطی ندارد. اگر هم زرتشتیان ساسانی کاری در زمان خود درست دانسته و انجام داده اند، به خودشان مربوط است. به هر روی ما امروزه که چنین حکم نداریم. در گاتها نیز چنین نیست.

7-:"... یا حس سادیسم آزاری به خصوص در چهارشنبه سوری!!!! در باره این مطالب آیا جوابی داری؟... اگر ندارید لطفا مظلوم نمایی بی جا نکنید..."
پاسخ
چهار شنبه سوری یک آیین ضد زرتشتی است که مسلمانان برای توهین به زرتشتیان درست کردند. نمیدانستی؟ خب بیشتر کتاب بخوان. برای نمونه آثار الباقیه ابوریحان بیرونی را بخوان، ببین اصلا چهارشنبه سوری در آن هست یا نه؟
1- گاهشمار ایرانی هفته ندارد. هر سال 12 ماه و هر ماه30 روز دارد. هر روز از هر ما با نام شناخته میشود نه با شماره. برای نمونه روز نخست، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام خداوند است. 30*12=360 پنج روز میماند که به آن پنج روز پنجه میگویند. در این پنج روز انسان آفریده شده است. در نوروز از فره ایزدی=فروردین=فروهر برخوردار شده، نو و تازه میشود. جشن یعنی نماز جماعت. افروختن آتش در بهترین و پاکترین جای خانه از جمله بر روی پشت بام یکی از آداب این آیین است.
2- روز در گاهشمار ایرانی-زرتشتی با سپیده دم آغاز میشود. از این روی پسین هر روز به نام همان روز شناخته میشود. در حالی که در فرهنگ عربی، روز با فرو شد خورشید (غروب) و دیدن هلال ماه هنگام غروب آغاز میشود. از این روی بکار بردن نام چهارشنبه، برای پسین سه شنبه، به فرهنگ عربی بر میگردد.
3- آتش، قبله نماز زرتشتیان است. هرگونه بی احترامی به آن، ناپسندیده است. روشن کردن آن در جای ناپاکی، انداختن چیز ناپاک در آتش، پریدن از روی آن، ناسزا گویی به آتش مانند زردی من از تو سرخی تو از من ووووو توهین به مقدسات است. آیا هیچ مسلمانی مهر نماز یا سجاده اش را کف کوچه می اندازد و از روی آن بپرد یا به آن ناسزا بگوید؟
4- شبه چهارشنبه نزد عرب شب نحسی است که باید با شب زنده داری، آن را گذراند. کراهت اعمال در شب چهارشنبه از اینجا سرچشمه میگیرد.
چکیده سخن آنکه، آیین زرتشتی، پنجه است که با افروختن آتش در بهترین و پاکترین جای خانه و انداختن سفره (هفت سین) و وووو برای برگزاری جشن(= نماز جماعت) برگزار میشد. مسلمانان برای توهین به زرتشتیان، چهارشنبه سوری را برگزار میکردند. آلودن پر و بال پرندگان با نفت و روغن و آتش زدن و پرواز دادن آن کاری بوده که مسلمانان برای آزار زرتشتیان انجام میداند. این چه ربطی به زرتشتیان و به ما دارد. منابعتان را درست تر بخوانید.

نریمان;130015 نوشت:
جناب موبديار مهران

بهتر است با استفاده از نعمت عقل و تفكر و استدلال ، دنبال حقيقت باشيد و همه چيز را به پل صراط و روز داوري (كه شكي در آن نداريد و نداريم) موكول نكنيد.


اقای نریمان
درود
این بی ادبیتان هم باشد تا دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت. چرا که او بهترین دانای داور است، همان شود که او میخواهد (گاتها هات 29 بند4).

نریمان;130012 نوشت:

جناب موبديار مهران

اين كتابهايي كه معرفي كرديد ، نقل قول از زرتشت مي باشد يا عين قول؟
اصلا آن گاتهايي كه مي گوييد نقل قول از زرتشت است يا عين قول؟
آيا زرتشت ،اين كتاب مقدس تو را تاييد كرده است؟

لطفا با استدلالي كه خودتان در پستهاي قبل داشتيد ، اين شبهه را جواب دهيد.

به نظر استدال خودتان به ضررتان شد. نه؟
آقای نریمان
درود
این کتابهایی که برایتان نوشتم، دستاورد پژوهش نویسندگان آنهاست. خودشان منابعشان را ارایه کرده اند.
گاتها عین قول زرتشت است.
به هر روی گاتها امروزه در دست است، شما میتوانید آن را بررسی کنید، اگر جاییش با دانش امروزین یا قرآن همخوانی نداشت بفرمایید تا بررسی کنیم.

موبدیار مهران;129997 نوشت:
شما هنوز برای نمونه پاسخ سوره ابراهیم ، آیه 4، سوره عنکبوت آیه 46، سوره بقره آیه 62 و سوره نسا ایه 152 را نداده اید. هنوز پاسخ آیه هایی که در آغاز همین تالار گفتگو آمده نداده اید.

جناب موبديار مهران عزيز

1- در مورد آيه اول(ابراهيم 4):

اگر كمي در اين آيه دقت مي كرديد ، متوجه منظور خداوند مي شديد و نيازي به پرسش نبود.
اين آيه مي گويد : "ما هيچ پيامبري را ، به جز به زبان قومش ، نفرستاديم ؛"(سوره ابراهيم-آيه 4 -ترجمه آقاي مكارم)

شما كه انتظار نداشتيد حضرت مسيح در ميان قومش ،احكام الهي را به زبان تركي استامبولي يا فارسي يا ايتاليايي و... بيان كنند. اما وقتي در ميان قومشان ديني كامل و الهي كه برنامه زندگي كل بشريت بود ،ارائه مي دهد ؛همه جهانيان ايمان مي آورند.
به نظر شما پيامبر اسلام (ص) در زادگاه خود و در ميان اعراب ، بايد قرآن و احاديث را به چه زباني بيان مي كردند.زبان لاتين ، زبان چيني ، يا...؟
آيا به خدا اجازه مي دهيد پيامبري را با احكام كامل و جهان شمول ، براي همه جهانيان بفرستد؟
آيا به خدا اجازه مي دهيد همه انسانها ، و همه قوميت ها را از ديني كامل و متعالي و تام بهره مند كند؟
به نظر شما اگر پيامبري بخواهد تمام انسانها را بدون در نظر گرفتن قوميت و زبان و رنگ پوست ، به سوي انسانيت و تعالي دعوت كند ، بايد در چندين جاي اين كره خاكي به دنيا بيايد ويا چندين زبان مادري داشته باشد؟!

آيا به خدا اجازه ميدهيد كه مردم چين و تركيه و.. را از معارف عميق قرآن بهره مند كند؟
خواهش مي كنم و تمنا مي كنم به بزرگواري خود ، خدا را ببخشيد و او را محدود نفرماييد!!

حالا متوجه مي شوم چرا قرآن ، مدام بشريت را به فكر دعوت مي كند.

موبدیار مهران;130041 نوشت:
این کتابهایی که برایتان نوشتم، دستاورد پژوهش نویسندگان آنهاست. خودشان منابعشان را ارایه کرده اند. گاتها عین قول زرتشت است.

جناب موبديار

اولا دعوت به تفكر ، بي ادبي نيست.
بنده خدمت شما كمال ادب و احترام را دارم. گرچه اگر پيش از نوشتن كمي فكر كنيد ممنون مي شوم.

دوما طبق استدلالي كه شما در مورد سخنان بزرگان دين اسلام ارائه فرموديد ، حال جواب دهيد گاتها نقل قول زرتشت است يا عين قول؟آيا زرتشت اين كتاب را تاييد فرموده؟
عين قول را نخواستيم، طبق استدلال خودتان حتي دليلي كوچك بياوريد كه گاتها نقل قولي از زرتشت باشد.
(البته من استدلال شما در اين زمينه را قبول نداشتم،اما مي خواستم بدانيد حتي اعتقادتان با استدلال خودتان باطل مي باشد.)

فقط خواهش مي كنم ، زياد ناراحت نشويد و خود را اذيت نكنيد.من به ناراحتي شما راضي نيستم.

موبدیار مهران;130025 نوشت:

شما نوشته اید:
1-:" ... یعنی شما جنین احکامی ندارید؟..."
پاسخ
نه نداریم. اگر زمانی در وندیداد چنین نوشته، امروزه رد شده است.

با سلام
موبد یار مهران
این آخرین پستی است که من در این تاپیک می نویسم
شما گفتید که اعراب انسانهایی هستند که نمی توانند خودشان تصمیم بگیرند لذا قرآن به طور مشروح بر آنان نازل شده تا اعراب از دستورات آن استفاده نموده و راه راست را بپیمایند اما از آنجا که فارس ها بسیار باهوش اند مطلب را سریعا می گیرند و لذا نیازی به تشریح در عقاید و احکام ندارند و گاتها که خیلی خلاصه است برای آنان راه گشاست
شما شاید امروزه از وندیداد و احکام آن تبعیت نکنید اما همین که در یک برهه زمانی زرتشتیان اینقدر نادان و ظالم بوده اند که مورچه ها را می کشتند و احکام غلط دیگری هم داشته اند مثل ظلم به زنانی که بچه سقط می کردند و ... نشان از بی خردی آنها و نیازمند بودن آنان به یک دین کامل است که عقاید و احکام را به طور مفصل برای آنان بازگو نماید و همین دلیل برای من کافی است تا یقین به بطلان در دین شما کرده و مطمئن گردم که زرتشت به انحراف کشیده شده و همچنین نتیجه بحث بنده با شما این بود که به یقین بنده در جهانی بودن دین اسلام اضافه گردید.
والسلام علی من اتبع الهدی

موبدیار مهران;129997 نوشت:
شما هنوز برای نمونه پاسخ سوره ابراهیم ، آیه 4، سوره عنکبوت آیه 46، سوره بقره آیه 62 و سوره نسا ایه 152 را نداده اید. هنوز پاسخ آیه هایی که در آغاز همین تالار گفتگو آمده نداده اید.

جناب موبديار مهران

اما در مورد آيه دوم(سوره عنكبوت - آيه 46 ):
بله ما طبق فرمايش اين آيه ، به تمام آنچه از خدا بر انسانها نازل شده ، ايمان داريم.
ما به تمام پيامبران الهي و كتابهاي آسماني ايمان داريم.
اما اين چه ربطي به موضوع دارد؟!
حال كه خداوند ،دين كاملي با برنامه اي دقيق براي زندگي انسان ها ارائه داده ، ما از اين دين پيروي نكنيم.
فقط به اين دليل كه فارس هستيم و ايراني ،بايد به آيين زرتشت درآييم و خود را از نعمت بزرگ اسلام محروم داريم!
با مطالعه پستهاي قبلي شما در اين تاپيك ،متوجه شدم كه آيين ادعايي شما برنامه اي جامع براي زندگي دنيايي و آخرتي بشر ندارد.(والا شما پاسخ دوستان را مي داديد و طفره نمي رفتيد)
ضمنا ؛ نفرموديد قرآن را قبول داريد يا نه.جالب است از آيات قران براي تاييد خود استفاده مي كنيد .
ايرادي ندارد ، به شرط اينكه كمي دقت كنيد.

نریمان;130095 نوشت:
جناب موبديار مهران

اما در مورد آيه دوم(سوره عنكبوت - آيه 46 ):
بله ما طبق فرمايش اين آيه ، به تمام آنچه از خدا بر انسانها نازل شده ، ايمان داريم.
ما به تمام پيامبران الهي و كتابهاي آسماني ايمان داريم.
اما اين چه ربطي به موضوع دارد؟!
حال كه خداوند ،دين كاملي با برنامه اي دقيق براي زندگي انسان ها ارائه داده ، ما از اين دين پيروي نكنيم.
فقط به اين دليل كه فارس هستيم و ايراني ،بايد به آيين زرتشت درآييم و خود را از نعمت بزرگ اسلام محروم داريم!
با مطالعه پستهاي قبلي شما در اين تاپيك ،متوجه شدم كه آيين ادعايي شما برنامه اي جامع براي زندگي دنيايي و آخرتي بشر ندارد.(والا شما پاسخ دوستان را مي داديد و طفره نمي رفتيد)
ضمنا ؛ نفرموديد قرآن را قبول داريد يا نه.جالب است از آيات قران براي تاييد خود استفاده مي كنيد .
ايرادي ندارد ، به شرط اينكه كمي دقت كنيد.

آقای نریمان
درود
شما نوشته اید:
1-:" ... اما در مورد آيه دوم(سوره عنكبوت - آيه 46 ):
بله ما طبق فرمايش اين آيه ، به تمام آنچه از خدا بر انسانها نازل شده ، ايمان داريم.
ما به تمام پيامبران الهي و كتابهاي آسماني ايمان داريم.
اما اين چه ربطي به موضوع دارد؟!
حال كه خداوند ،دين كاملي با برنامه اي دقيق براي زندگي انسان ها ارائه داده ، ما از اين دين پيروي نكنيم.
فقط به اين دليل كه فارس هستيم و ايراني ،بايد به آيين زرتشت درآييم و خود را از نعمت بزرگ اسلام محروم داريم!..."
پاسخ
ایرادش این است که شما اسلام را با انحصارطلبی خودخواهانه، منحصر به آموزشهای محمد(ص) میدانید. در حالی که در همین آیه به روشنی میگوید: الهنا و الهکم واحدا و نحن مسلمون
در همین آیه به روشنی میگوید که همه آنهایی که اهل کتاب هستند و به خدا ایمان دارند، مسلمان هستند نه تنها پیروان محمد(ص).

2-:" ... با مطالعه پستهاي قبلي شما در اين تاپيك ،متوجه شدم كه آيين ادعايي شما برنامه اي جامع براي زندگي دنيايي و آخرتي بشر ندارد.(والا شما پاسخ دوستان را مي داديد و طفره نمي رفتيد)...."
پاسخ
این تالار گفتگو که برای اینکار نیست، هست؟
شما مانند دیگر همراهانتان آنچنان عناد دارید که میگویید: «آیین ادعایی شما». دین زرتشت آیین ادعایی من است؟ گاتها آیین ادعایی من است؟ شما که گاتها را نخوانده اید، چگونه به خود جرات میدهید که در باره آن گفتگو کنید؟ پروا از خداوند نمیکنید؟ نمیترسید که مصداق آیه 152 از سوره نسا شوید؟ من شما را به دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت میسپارم.
« ای دانای هستی بخش، تو بهترین دانای داور هستی پس همان شود که تو میخواهی. گاتها هات 29 بند4»

نریمان;130043 نوشت:
جناب موبديار مهران عزيز

1- در مورد آيه اول(ابراهيم 4):

اگر كمي در اين آيه دقت مي كرديد ، متوجه منظور خداوند مي شديد و نيازي به پرسش نبود.
اين آيه مي گويد : "ما هيچ پيامبري را ، به جز به زبان قومش ، نفرستاديم ؛"(سوره ابراهيم-آيه 4 -ترجمه آقاي مكارم)

شما كه انتظار نداشتيد حضرت مسيح در ميان قومش ،احكام الهي را به زبان تركي استامبولي يا فارسي يا ايتاليايي و... بيان كنند. اما وقتي در ميان قومشان ديني كامل و الهي كه برنامه زندگي كل بشريت بود ،ارائه مي دهد ؛همه جهانيان ايمان مي آورند.
به نظر شما پيامبر اسلام (ص) در زادگاه خود و در ميان اعراب ، بايد قرآن و احاديث را به چه زباني بيان مي كردند.زبان لاتين ، زبان چيني ، يا...؟
آيا به خدا اجازه مي دهيد پيامبري را با احكام كامل و جهان شمول ، براي همه جهانيان بفرستد؟
آيا به خدا اجازه مي دهيد همه انسانها ، و همه قوميت ها را از ديني كامل و متعالي و تام بهره مند كند؟
به نظر شما اگر پيامبري بخواهد تمام انسانها را بدون در نظر گرفتن قوميت و زبان و رنگ پوست ، به سوي انسانيت و تعالي دعوت كند ، بايد در چندين جاي اين كره خاكي به دنيا بيايد ويا چندين زبان مادري داشته باشد؟!

آيا به خدا اجازه ميدهيد كه مردم چين و تركيه و.. را از معارف عميق قرآن بهره مند كند؟
خواهش مي كنم و تمنا مي كنم به بزرگواري خود ، خدا را ببخشيد و او را محدود نفرماييد!!

حالا متوجه مي شوم چرا قرآن ، مدام بشريت را به فكر دعوت مي كند.


آقای نریمان
شما این نامه را همینگونه در تالار گفتگو با نام «بررسی خداشناسی زرتشتیان در اوست» نوشته اید. در آنجا پاسختان را دادم. خواهش میکنم این پاسخ را در آنجا بخوانید.
ولی خب نباید ناگفته بماند که شما با آنکه خود میفهمید که آیه چه میگوید، ولی باز هم خود را به کوچه علی چپ میزنید، تا از زیر مفهوم آن بگریزید. چرا چون انحصار طلبی خودخواهانه شما را رد میکند.
سخن این نیست که قرآن سخن خدا هست یا نیست، که شما بخواهید آن را اثبات کنید. سخن از این است که خداوند یک دین بیشتر ندارد، ولی این یک دین را برای هر قومی به زبان همان قوم آموزش داده است. سخن از این است که دین دیگر پیامبران منسوخ نیست، دین محمد (ص) نیز کاملتر از دینهای دیگر نیست. همه با هم یکی هستند، یک چیز را آموزش میدهند، ولی با زبا و فرهنگ قابل فهم برای مردمی که پیامبر از میانشان بوده است. این را خود قران هم میگوید. ما محمد را امی از میان امیان برانگیختیم تا .....
خب شما را پاسخ آیه هایی را که در آغاز این تالار آورده اند، نمیدهید؟

آشنای قریب;130072 نوشت:

با سلام
موبد یار مهران
این آخرین پستی است که من در این تاپیک می نویسم
شما گفتید که اعراب انسانهایی هستند که نمی توانند خودشان تصمیم بگیرند لذا قرآن به طور مشروح بر آنان نازل شده تا اعراب از دستورات آن استفاده نموده و راه راست را بپیمایند اما از آنجا که فارس ها بسیار باهوش اند مطلب را سریعا می گیرند و لذا نیازی به تشریح در عقاید و احکام ندارند و گاتها که خیلی خلاصه است برای آنان راه گشاست
شما شاید امروزه از وندیداد و احکام آن تبعیت نکنید اما همین که در یک برهه زمانی زرتشتیان اینقدر نادان و ظالم بوده اند که مورچه ها را می کشتند و احکام غلط دیگری هم داشته اند مثل ظلم به زنانی که بچه سقط می کردند و ... نشان از بی خردی آنها و نیازمند بودن آنان به یک دین کامل است که عقاید و احکام را به طور مفصل برای آنان بازگو نماید و همین دلیل برای من کافی است تا یقین به بطلان در دین شما کرده و مطمئن گردم که زرتشت به انحراف کشیده شده و همچنین نتیجه بحث بنده با شما این بود که به یقین بنده در جهانی بودن دین اسلام اضافه گردید.
والسلام علی من اتبع الهدی

آشنای قریب
درود
شما نوشته اید:

1-:"... این آخرین پستی است که من در این تاپیک می نویسم ..."
پاسخ
امیدوارم که هر جا که مینویسید، مانند این تالار گفتگو ننویسید. زیرا حق الناس بسیاری را به گردن خود گرفتید، که در دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت، بر گردنتان بار سنگینی خواهد افکند.

2-:" ... شما گفتید که اعراب انسانهایی هستند که نمی توانند خودشان تصمیم بگیرند لذا قرآن به طور مشروح بر آنان نازل شده تا اعراب از دستورات آن استفاده نموده و راه راست را بپیمایند اما از آنجا که فارس ها بسیار باهوش اند مطلب را سریعا می گیرند و لذا نیازی به تشریح در عقاید و احکام ندارند و گاتها که خیلی خلاصه است برای آنان راه گشاست..."
پاسخ
خداوکیلی جز این است؟
اعراب با خاندان پیامبر چه کردند؟ با دخترش، وصی اش، نوه هایش ووووو؟ امروزه چه می کنند؟ امروزه رانندگی را برای زن حرام نکرده اند؟ آیا آنها توان فکری برای فهم دارند؟
آیا پیامبر شما نگفت که اگر دانش در ثریا باشد، مردانی از پارس آن را به زیر می آورند؟ آیا ایشان در قرآن از عرب شکایت نکردند که قرآن را نمیفهمند و وووو آیا ایشان نگفتند که عرب دین اسلام محمدی (ص) را نابود میکند و مردم ایرانی آن را (قوم سلمان فارسی) آن را دوباره زنده میکنند؟ اینها همه یعنی چه؟

2-:" ... شما شاید امروزه از وندیداد و احکام آن تبعیت نکنید اما همین که در یک برهه زمانی زرتشتیان اینقدر نادان و ظالم بوده اند که مورچه ها را می کشتند و احکام غلط دیگری هم داشته اند مثل ظلم به زنانی که بچه سقط می کردند و ... نشان از بی خردی آنها و نیازمند بودن آنان به یک دین کامل است که عقاید و احکام را به طور مفصل برای آنان بازگو نماید و همین دلیل برای من کافی است تا یقین به بطلان در دین شما کرده و مطمئن گردم که زرتشت به انحراف کشیده شده و همچنین نتیجه بحث بنده با شما این بود که به یقین بنده در جهانی بودن دین اسلام اضافه گردید...."
پاسخ
این عناد شماست که دانش و خرد پشت همه اینها را نادیده میگیرید و برای اثبات انحصارطلبی خودخواهانه خود پا بر روی هر حقی میگذارید.
این همه سم مورچه کش در فروشگاه های امروزه برای چیست؟ این همه حشره کش که هر روزه برایشان تبلیغ هم میشود، برای چیست؟
چه ظلمی به زن سقط جنین کرده، شده؟ این که برای درمان باید دارو مصرف شود، ای ظلم است؟ شما خردتان آن اندازه نیست که ویژگی هایی دارویی را بشناسید، گناهش به گردن کیست؟
مگر بچه هنگامی که آمپول باید بزند، به دنیا و عالم، به پدر و مادر و دکتر و وووو به دلیل این ستم که به او سوزن میزنند، ناسزا نمیگوید و ایشان را ستمگر نمیخواند؟
به خود بیایید و برای اثبات ادعاهای نادرست خود، این همه پا روی حق نگذارید.

نریمان;130052 نوشت:
جناب موبديار

اولا دعوت به تفكر ، بي ادبي نيست.
بنده خدمت شما كمال ادب و احترام را دارم. گرچه اگر پيش از نوشتن كمي فكر كنيد ممنون مي شوم.

دوما طبق استدلالي كه شما در مورد سخنان بزرگان دين اسلام ارائه فرموديد ، حال جواب دهيد گاتها نقل قول زرتشت است يا عين قول؟آيا زرتشت اين كتاب را تاييد فرموده؟
عين قول را نخواستيم، طبق استدلال خودتان حتي دليلي كوچك بياوريد كه گاتها نقل قولي از زرتشت باشد.
(البته من استدلال شما در اين زمينه را قبول نداشتم،اما مي خواستم بدانيد حتي اعتقادتان با استدلال خودتان باطل مي باشد.)

فقط خواهش مي كنم ، زياد ناراحت نشويد و خود را اذيت نكنيد.من به ناراحتي شما راضي نيستم.


آقای نریمان
درود
گاتها سخن وحی خداوند است که از زبان اشو زرتشت بیان شده است.
گاتها خودش سند خودش است.
شما گاتها را بخوانید، اگر جاییش با دانش امروزین، با خرد و منطق و یا با قرآن ناسازگاری داشت، بفرمایید تا آن را بررسی کنیم.

موبدیار مهران;130468 نوشت:
آقای نریمان
درود
گاتها سخن وحی خداوند است که از زبان اشو زرتشت بیان شده است.
گاتها خودش سند خودش است.
شما گاتها را بخوانید، اگر جاییش با دانش امروزین، با خرد و منطق و یا با قرآن ناسازگاری داشت، بفرمایید تا آن را بررسی کنیم.

[=Verdana]با سلام
جناب مهران ما بی اعتباری گاتها و اوستا را در این ۲ تاپیک ثابت کردیم!!
شما اگر در رد این سخنان جمله ای دار
[=Verdana]ی[=Verdana]د بگوئید اگر نه نیاز به پرید[=Verdana]ن[=Verdana] از این شاخه به ان شاخه نیست !

بی اعتباری گاتها ......!!!!!!!!!!!

آیا استناد به اوستا (و گاتها) امكان پذير است؟ ؟

[=Verdana]یا علی ع

موبدیار مهران;130461 نوشت:
پاسخ ایرادش این است که شما اسلام را با انحصارطلبی خودخواهانه، منحصر به آموزشهای محمد(ص) میدانید. در حالی که در همین آیه به روشنی میگوید: الهنا و الهکم واحدا و نحن مسلمون در همین آیه به روشنی میگوید که همه آنهایی که اهل کتاب هستند و به خدا ایمان دارند، مسلمان هستند نه تنها پیروان محمد(ص).


جناب موبديار مهران گرامي

از اينكه دوباره مي نويسيد خوشحالم. چون فكر مي كردم به خاطر سخنان من ناراحت شده ايد.(گرچه نبايد سخنان منطقي ناراحتمان كند)
اولا : انحصار طلبي اين است كه من آييني آسماني را منحصر به قوم و زبان خود بدانم و بخواهم ديگر قوميت ها را از آيين الهي بي بهره نمايم.
در حالي كه ما معتقديم همه قوم ها به هر زباني كه باشند،در هر جغرافيايي و به هر رنگي ، مي توانند از دين مبين اسلام بهره ببرند.
ما خودخواه نيستيم، و همه مكارم و معارف اسلام را براي خود و قوم خود نمي خواهيم.
دوما : در پستهاي قبل اشاره كردم كه ما معتقد به اله واحد و انبياي قبلي مي باشيم و اين ربطي به بحث ما ندارد.

موبدیار مهران;130463 نوشت:
سخن این نیست که قرآن سخن خدا هست یا نیست، که شما بخواهید آن را اثبات کنید. سخن از این است که خداوند یک دین بیشتر ندارد، ولی این یک دین را برای هر قومی به زبان همان قوم آموزش داده است. سخن از این است که دین دیگر پیامبران منسوخ نیست، دین محمد (ص) نیز کاملتر از دینهای دیگر نیست. همه با هم یکی هستند، یک چیز را آموزش میدهند، ولی با زبا و فرهنگ قابل فهم برای مردمی که پیامبر از میانشان بوده است. این را خود قران هم میگوید. ما محمد را امی از میان امیان برانگیختیم تا ..... خب شما را پاسخ آیه هایی را که در آغاز این تالار آورده اند، نمیدهید؟

موبديار گرامي

نمي دانم چرا در صحبت هاي طرف مقابل دقت نمي كنيد.
اولا : اگر قرار باشد براي هر قومي ،پيامبري به زبان خود فرستاده شود و استفاده از اين پيامبر ، منحصر به آن قوم باشد ، پس قوم هاي ديگر چه كنند؟
ترك زبان ها، چيني ها ، كرد ها ، اسپانيول ها ، روس ها و... چه كنند.عقل شما مي پذيرد كه خداي مهربان ، اغلب قوميت ها را از برنامه كمال محروم بدارد.
جالب است كه در پست هاي قبل جواب كامل ارائه شده و شما باز حرف خود را مي زنيد.
دوما :در مورد آيات هم ( گرچه خود آيات گويا مي باشد) برخي آيه ها را برايت توضيح دادم و هر جاي ديگر را متوجه نمي شويد ، دوباره توضيح دهم.
_ ضمنا خيلي مهم است كه شما قرآن را مي پذيريد يا نه؟
اگر مي پذيريد، بگوييد تا از قرآن نيز برايتان استدلال كنم؟
حال اگر دقت كنيد خواهيد ديد كه شما در كوچه مذكور پيچيده ايد يا من!

موبدیار مهران;130468 نوشت:
آقای نریمان درود گاتها سخن وحی خداوند است که از زبان اشو زرتشت بیان شده است. گاتها خودش سند خودش است. شما گاتها را بخوانید، اگر جاییش با دانش امروزین، با خرد و منطق و یا با قرآن ناسازگاری داشت، بفرمایید تا آن را بررسی کنیم.

جناب موبديار

عزيزم

قبلا عرض كردم: طبق استدلال خود شما كه سخنان بزرگان دين ما را زير سوال مي بريد و مي گوييد "احاديث اهلبيت نقل قول است يا عين قول؟!"و " اگر نقل قول باشد ، نمي پذيريد واگر عين قول باشد تاييد خود معصوم را مي خواهيد".

من هم مي گويم:"براي ادعاي خود كه مي گوييد گاتها عين قول زرتشت است دليل بياوريد.آيا زرتشت سرودهاي گاتها را تاييد فرموده؟"

حال متوجه مي شويد كه چگونه سخنان تان با استدلال خودتان باطل مي گردد.

رضا;130502 نوشت:
با سلام
جناب مهران ما بی اعتباری گاتها و اوستا را در این ۲ تاپیک ثابت کردیم!!
شما اگر در رد این سخنان جمله ای دارید بگوئید اگر نه نیاز به پریدن از این شاخه به ان شاخه نیست !

بی اعتباری گاتها ......!!!!!!!!!!!

آیا استناد به اوستا (و گاتها) امكان پذير است؟ ؟

یا علی ع


آقای رضا
درود
سلمان رشدی هم بی اعتباری قرآن را در کتاب آیات شیطانی ثابت کرده است. آن کشیش مسیحی که قرآن را آتش زد، او هم چنین کرده است.
مهم که این نیست. مهم اینست که خردمندان اندیشه ور که تعصب چشم خردشان را کور نکرده است، چه میگویند.

نریمان;130503 نوشت:

جناب موبديار مهران گرامي

از اينكه دوباره مي نويسيد خوشحالم. چون فكر مي كردم به خاطر سخنان من ناراحت شده ايد.(گرچه نبايد سخنان منطقي ناراحتمان كند)
اولا : انحصار طلبي اين است كه من آييني آسماني را منحصر به قوم و زبان خود بدانم و بخواهم ديگر قوميت ها را از آيين الهي بي بهره نمايم.
در حالي كه ما معتقديم همه قوم ها به هر زباني كه باشند،در هر جغرافيايي و به هر رنگي ، مي توانند از دين مبين اسلام بهره ببرند.
ما خودخواه نيستيم، و همه مكارم و معارف اسلام را براي خود و قوم خود نمي خواهيم.
دوما : در پستهاي قبل اشاره كردم كه ما معتقد به اله واحد و انبياي قبلي مي باشيم و اين ربطي به بحث ما ندارد.


آقای نریمان
درود
انحصارطلبی همان است که شما گفتید، ولی هنگامی که خودخواهی و تعصب هم به آن افزوده شود، میشود، منحصر کردن دین خدا به محمد (ص). این در حالی است که خود ایشان و قرآن این انحصار طلبی خودخواهانه و این تعصب را رد میکنند. قرآن را بهتر بخوانید، حتما در خواهید یافت.

نریمان;130507 نوشت:
موبديار گرامي

نمي دانم چرا در صحبت هاي طرف مقابل دقت نمي كنيد.
اولا : اگر قرار باشد براي هر قومي ،پيامبري به زبان خود فرستاده شود و استفاده از اين پيامبر ، منحصر به آن قوم باشد ، پس قوم هاي ديگر چه كنند؟
ترك زبان ها، چيني ها ، كرد ها ، اسپانيول ها ، روس ها و... چه كنند.عقل شما مي پذيرد كه خداي مهربان ، اغلب قوميت ها را از برنامه كمال محروم بدارد.
جالب است كه در پست هاي قبل جواب كامل ارائه شده و شما باز حرف خود را مي زنيد.
دوما :در مورد آيات هم ( گرچه خود آيات گويا مي باشد) برخي آيه ها را برايت توضيح دادم و هر جاي ديگر را متوجه نمي شويد ، دوباره توضيح دهم.
_ ضمنا خيلي مهم است كه شما قرآن را مي پذيريد يا نه؟
اگر مي پذيريد، بگوييد تا از قرآن نيز برايتان استدلال كنم؟
حال اگر دقت كنيد خواهيد ديد كه شما در كوچه مذكور پيچيده ايد يا من!


آقای نریمان
درود
من که از خودم چیزی در نیاوردم. این سخن خود قران است. آیه های آن نیز در آغاز همین تالار گفتگو نوشته شده است. پاسخ آنها را بدهید.
پاسخ سوره عنکبوت آیه 46 را بدهید. پاسخ سوره نسا آیه 152 را بدهید. چرا با زبان بازی میخواهید مرا سرکوب کنید؟ قران خود گویاست.

نریمان;130507 نوشت:
موبديار گرامي

نمي دانم چرا در صحبت هاي طرف مقابل دقت نمي كنيد.
اولا : اگر قرار باشد براي هر قومي ،پيامبري به زبان خود فرستاده شود و استفاده از اين پيامبر ، منحصر به آن قوم باشد ، پس قوم هاي ديگر چه كنند؟
ترك زبان ها، چيني ها ، كرد ها ، اسپانيول ها ، روس ها و... چه كنند.عقل شما مي پذيرد كه خداي مهربان ، اغلب قوميت ها را از برنامه كمال محروم بدارد.
جالب است كه در پست هاي قبل جواب كامل ارائه شده و شما باز حرف خود را مي زنيد.
دوما :در مورد آيات هم ( گرچه خود آيات گويا مي باشد) برخي آيه ها را برايت توضيح دادم و هر جاي ديگر را متوجه نمي شويد ، دوباره توضيح دهم.
_ ضمنا خيلي مهم است كه شما قرآن را مي پذيريد يا نه؟
اگر مي پذيريد، بگوييد تا از قرآن نيز برايتان استدلال كنم؟
حال اگر دقت كنيد خواهيد ديد كه شما در كوچه مذكور پيچيده ايد يا من!


آقای نریمان
درود
من که از خودم چیزی در نیاوردم. این سخن خود قران است. آیه های آن نیز در آغاز همین تالار گفتگو نوشته شده است. پاسخ آنها را بدهید.
پاسخ سوره عنکبوت آیه 46 را بدهید. پاسخ سوره نسا آیه 152 را بدهید. چرا با زبان بازی میخواهید مرا سرکوب کنید؟ قران خود گویاست.
چه

موبدیار مهران;130585 نوشت:
آقای رضا
درود
سلمان رشدی هم بی اعتباری قرآن را در کتاب آیات شیطانی ثابت کرده است. آن کشیش مسیحی که قرآن را آتش زد، او هم چنین کرده است.
مهم که این نیست. مهم اینست که خردمندان اندیشه ور که تعصب چشم خردشان را کور نکرده است، چه میگویند.

[=Verdana]با سلام

[=Verdana]چرا سخن بی راه میگی جناب مهران!!
سلمان رشتی لعنت الله و سخنانش چه ربطی به بی اعتباری و تناقضهای کتاب پر از تحریف و تناقض شما دارد!!
شما جوابی ندارید به اینها بدهید!!
کتابی که به ان تکیه کردید هیچ استنادی که کتاب خداوند باشد ندارد !!

[=Verdana] جناب مهران ما بی اعتباری گاتها و اوستا را در این ۲ تاپیک ثابت کردیم!!
شما اگر در رد این سخنان جمله ای دار
[=Verdana]ی[=Verdana]د بگوئید اگر نه نیاز به پرید[=Verdana]ن[=Verdana] از این شاخه به ان شاخه نیست !

بی اعتباری گاتها ......!!!!!!!!!!!

آیا استناد به اوستا (و گاتها) امكان پذير است؟ ؟

[=Verdana]یا علی ع

نریمان;130507 نوشت:
موبديار گرامي

نمي دانم چرا در صحبت هاي طرف مقابل دقت نمي كنيد.
اولا : اگر قرار باشد براي هر قومي ،پيامبري به زبان خود فرستاده شود و استفاده از اين پيامبر ، منحصر به آن قوم باشد ، پس قوم هاي ديگر چه كنند؟
ترك زبان ها، چيني ها ، كرد ها ، اسپانيول ها ، روس ها و... چه كنند.عقل شما مي پذيرد كه خداي مهربان ، اغلب قوميت ها را از برنامه كمال محروم بدارد.
جالب است كه در پست هاي قبل جواب كامل ارائه شده و شما باز حرف خود را مي زنيد.
دوما :در مورد آيات هم ( گرچه خود آيات گويا مي باشد) برخي آيه ها را برايت توضيح دادم و هر جاي ديگر را متوجه نمي شويد ، دوباره توضيح دهم.
_ ضمنا خيلي مهم است كه شما قرآن را مي پذيريد يا نه؟
اگر مي پذيريد، بگوييد تا از قرآن نيز برايتان استدلال كنم؟
حال اگر دقت كنيد خواهيد ديد كه شما در كوچه مذكور پيچيده ايد يا من!


آقای نریمان
درود
من که از خودم چیزی در نیاوردم. این سخن خود قران است. آیه های آن نیز در آغاز همین تالار گفتگو نوشته شده است. پاسخ آنها را بدهید.
پاسخ سوره عنکبوت آیه 46 را بدهید. پاسخ سوره نسا آیه 152 را بدهید. چرا با زبان بازی میخواهید مرا سرکوب کنید؟ قران خود گویاست.
چه من قران را قبول داشته باشم و چه نداشته باشم. شما دست کم از خود قرآن سند بیاورید، آنگاه بر سر سندهای خردپسندانه دیگر گفتگو خواهیم کرد.

رضا;130589 نوشت:
با سلام

چرا سخن بی راه میگی جناب مهران!!
سلمان رشتی لعنت الله و سخنانش چه ربطی به بی اعتباری و تناقضهای کتاب پر از تحریف و تناقض شما دارد!!
شما جوابی ندارید به اینها بدهید!!
کتابی که به ان تکیه کردید هیچ استنادی که کتاب خداوند باشد ندارد !!
جناب مهران ما بی اعتباری گاتها و اوستا را در این ۲ تاپیک ثابت کردیم!!
شما اگر در رد این سخنان جمله ای دارید بگوئید اگر نه نیاز به پریدن از این شاخه به ان شاخه نیست !

بی اعتباری گاتها ......!!!!!!!!!!!

آیا استناد به اوستا (و گاتها) امكان پذير است؟ ؟

یا علی ع


آقای رضا
درود
چون از مکارم اخلاقی آن اندازه برخوردار نیستید که ادب پژوهشگری را رعایت کنید، آن اندازه اندیشه روشن ندارید که به یک پیامبر و کتابش آنهم با توجه به دو حدیث از پیامبر و امامتان که زرتشتیان را اهل کتاب دانستند، این چنین توهین میکنی، از پاسخ به شما خودداری میکنم.
پاسختان باشد در دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت.

رضا;130589 نوشت:
با سلام

چرا سخن بی راه میگی جناب مهران!!
سلمان رشتی لعنت الله و سخنانش چه ربطی به بی اعتباری و تناقضهای کتاب پر از تحریف و تناقض شما دارد!!
شما جوابی ندارید به اینها بدهید!!
کتابی که به ان تکیه کردید هیچ استنادی که کتاب خداوند باشد ندارد !!

جناب مهران ما بی اعتباری گاتها و اوستا را در این ۲ تاپیک ثابت کردیم!!
شما اگر در رد این سخنان جمله ای دار
ید بگوئید اگر نه نیاز به پریدن از این شاخه به ان شاخه نیست !

بی اعتباری گاتها ......!!!!!!!!!!!

آیا استناد به اوستا (و گاتها) امكان پذير است؟ ؟

یا علی ع

موبدیار مهران;130591 نوشت:
آقای رضا
درود
چون از مکارم اخلاقی آن اندازه برخوردار نیستید که ادب پژوهشگری را رعایت کنید، آن اندازه اندیشه روشن ندارید که به یک پیامبر و کتابش آنهم با توجه به دو حدیث از پیامبر و امامتان که زرتشتیان را اهل کتاب دانستند، این چنین توهین میکنی، از پاسخ به شما خودداری میکنم.
پاسختان باشد در دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت.

شما جوابی ندارید بدهید لطفا قبل از سیاه نمایی و قلم فرسایی مطالب آمده در تاپیک را رد کنید اگر نادرست است !!
نمیتوانید چون حرف حق جواب ندارد!!

در مورد پیامبر ص جواب شما را بارها داده ام !پس بر پشت این کج اندیشی خودتان را پنهان نکنید

[=Verdana]در دوره معاصر برخی از زرتشتیان مدعی شده‌اند که گاتها کتاب دینی آنان است. از آنجا که زرتشتیان هیچگاه چنین کتابی را نمی‌شناخته‌ و در متون دینی آنان نیز یادی از آن نشده است و نیز نسخه‌ای از آنرا هیچگاه در اختیار نداشته‌اند،[=Verdana]چنین ادعایی نادرست و شگرف می‌نماید.[=Verdana]
گاتها و محتوای آن (و نیز زرتشت که سرایندهٔ آن است) ارتباطی با بهدینی زرتشتی که در زمان ساسانیان به وجود آمد، ندارد و شباهتی با احکام و شرایع دینی زرتشتی در آن دیده نمی‌شود.
این ادعا در صورتی قابل اعتنا و بررسی است که
[=Verdana]منبع و سندی تاریخی[=Verdana] بر آن صحه بگذارد و گاتها را کتاب دینی زرتشتیان نامیده باشد.:Sham:

[=verdana]گاتها سخن منظوم و شعرگونه‌ای است که ظاهراً به هنگام مراسم دینیِ پیروان مَـزْدَیَـسْـنا/ مزداپرستان و به شکل گروهی اجرا و همسُرایی می‌شده است.

[=verdana] این دین با بهدینی مزدیسنا یا زرتشتی که در زمان ساسانیان به وجود آمد، تفاوت دارد.

[=verdana]محتوای گاتها با دیگر بخش‌های اوستا تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای دارد و نام‌های امشاسپندان در آن منحصراً به عنوان اسم معنا آمده‌اند و دلالت بر شخصیتی مینوی نمی‌کنند.

بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که سرودهای منظوم گاتها- همچون گلستان سعدی- در میان بخش‌های منثوری جای داشته‌اند که آن بخش‌ها به مرور زمان از میان رفته‌اند.
سرایش گاتها به موجب اشاره‌ای در بند هشتم یسنای ۵۷ منسوب به زرتشت است.
اما گروهی از اوستاشناسان و از جمله ژان کلنز در این انتساب تردید دارند و آنرا محصول سرایندگان و مکاتب گوناگون می‌دانند.

چرا که شانزده بار یادکرد از نام زرتشت در گاتها، نه در حالت اول شخص مفرد که در حالت سوم شخص غایب یا حاضر بوده است.
زمان سرایش گاتها به احتمال با زمان زندگی زرتشت یکسان است و به سده هفتم و ششم پیش از میلاد (همزمان با عصر مادها) باز می‌گردد. گزارش منابع و تاریخ‌نامه‌های ایرانی از زمان زرتشت به اتفاق حاکی از آنست که زرتشت در سال ۶۶۱ پیش از میلاد متولد شده و در سال ۵۸۴ پیش از میلاد درگذشته است. با این حال، قدمت و ساخت زبانی و دستوری گاتها این گمان را پیش کشیده است که بخش‌هایی از آن تا مدتی پیش از زرتشت سروده شده باشد.
در گاتها هیچگونه اشاره و یادکردی از یک نام جغرافیایی وجود ندارد؛ اما به نظر می‌رسد که زبان گاتها و مکان سرایش آن با سرزمین بالندگی زرتشت یکسان باشد.

[=Verdana]گاتها در پنج فصل با نام‌های سپسین «اَهـونَـوَد ایتی»، «اوشْـتَـوَ ایتی»، «سِـپِـنـتـامَـنْـیـو»، «وُهـوخْـشَـثْـرا» و «وَهـیـشْـتـو ایشْـتی»، و در ۱۷ بخش (هائیتی/ هات/ ها)، ۲۳۸ بند (وَچَـسْـتَـشْـتی/ وَچَـسْـت)، ۸۹۶ بیت (اَفْـسْـمَـن/ پَـتْـمـان/ گاس) و ۵۵۶۰ واژه سروده شده و از نظر زبان و نگارش، کهن‌ترین بخش اوستای موجود است.
[=Verdana]گاتها یک کتاب مستقل نیست و هویت مستقلی نیز ندارد؛ بلکه سرودهایی است که در دل هفتاد و دو هات یسنای اوستا پراکنده هستند. هفده بخش گاتها شامل هات‌های ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹، ۵۰، ۵۱ و ۵۳ یسنا می‌شود.

[=Verdana]دلیل پراکنش گاتها در دل یسنا دانسته نیست.[=Verdana] :Sham:

[=Verdana]اما با توجه به تحریف‌ها و دستکاری‌های موبدان زرتشتی ساسانی در یادمان‌های فرهنگی و مکتوب باستانی، می‌توان گمان داد که این کار به منظور حذف و نابودی بخش‌هایی از گاتها و جایگزین کردن آنها با محتویات جدیدتر که مطابق با خواست موبدان بوده باشد، روی داده است.

[=Verdana]غیرمرتبط بودن سرودهای گاتها و حتی بسیاری از بندهای یک سرود با یکدیگر و وجود انفصال و خلأ محتوایی در میان آنها، چنین احتمالی را قوت می‌بخشد.
[=Verdana]آشنایی با گاتها و نخستین ترجمه‌ها از آن سرگذشتی پرفراز و نشیب دارد.[=Verdana]:Sham:

موبدیار مهران;130590 نوشت:
آقای نریمان درود من که از خودم چیزی در نیاوردم. این سخن خود قران است. آیه های آن نیز در آغاز همین تالار گفتگو نوشته شده است. پاسخ آنها را بدهید. پاسخ سوره عنکبوت آیه 46 را بدهید. پاسخ سوره نسا آیه 152 را بدهید. چرا با زبان بازی میخواهید مرا سرکوب کنید؟ قران خود گویاست. چه من قران را قبول داشته باشم و چه نداشته باشم. شما دست کم از خود قرآن سند بیاورید، آنگاه بر سر سندهای خردپسندانه دیگر گفتگو خواهیم کرد.

جناب موبديار مهران

عزيزم

باز دقت نكرده سخن نوشتيد!
اين آيات را به صورت واضح برايتان توضيح دادم.
كمي دقت ، مشكل شما را حل مي كرد.اما دوباره عرض مي كنم تا شايد مشكلتان حل شود:
اين دو آيه قرآن(عنكبوت 46 ،نسا 152 ) ، از بشريت مي خواهد كه به تمام پيامبران ايمان آورند.
ما مسلمانان نيز ،چنين هستيم.
اما اين چه ربطي به موضوع بحث ما دارد؟شما مي گوييد دين كامل را كنار بگذاريم و به آيين زرتشت درآييم ؛ چون فارسيم و ايراني!

جناب موبديار مهران

استدلال شما اين است كه فرستاده شدن پيامبران متعدد به اين خاطر بوده كه هر قوم و زباني ،براي خود پيامبري به زبان خود و از قوم خود داشته باشند.
حال سوال من اين است كه:
اقوامي مثل تركها و چيني ها و روس ها و... چه كنند؟آيا خدا آنها را بدون فرستاده رها كرده است؟
اقوامي مثل بني اسراييل كه صدها پيامبر ، بر آنها فرستاده شده ؛ آيا يك پيامبر براي آنها كافي نبوده است؟
اگر واضحات قرآن را متوجه نمي شويد ، مي توانيد به صورت مستقل فكر نماييد.
چرا فكر نمي كنيد؟

جناب موبديار مهران

نگفتيد "قرآن را به عنوان كتابي آسماني مي پذيريد يا نه؟‌"
همچنين جواب نداديد "منظور شما از دين و آيين چيست؟"

البته ظاهر پستهاي شما نشان مي دهد كه قرآن را مي پذيريد.
خواهش مي كنم اين دو سوال را واضح پاسخ فرماييد تا جواب محكم تري به شما بدهم.جوابي كه راه فرار را بر شما ببندد.

با سلام و احترام جناب موبد مهران
شما به این سئوال پاسخ ندادید و جواب جناب آشنای قریب را به جای پاسخ این سئوال بیان نمودید.شما در جای جای بیانات خویش تنها کتاب آسمانی را گاتها دانسته اید.
در اینجا توجه شما را به سروده دوم گاتهای زرتشت، اشتودگاه، یسناهات ۴۳، بند ۱۶،جلب می کنم:
«(بشود که) «منش نیک» کردارهای ما را پاداش دهد.»(ترجمۀ جلیل دوستخواه)
«وهومن هر یک را بحسب کردار از پاداش نیک بنوازد.»(ترجمۀ پورداود)
«آرمئیتی و وهومن ما را به حسب کردار نیکمان پاداش و مزد بخشد.»(ترجمۀ موبد شهزادی)
طبق این ترجمان ها از وهومن یا آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، خواسته شده است که پاداش و مزد عمل را بدهند. ایراد اساسی که به این جمله از گاتهای زرتشت وارد است، این می باشد که غیر خدا را به پاداش دهی و برکت دادن به عمل انسان، داخل میکند و این شرک است!
ایراد دیگر هم این است، که اساساً وهومن و آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، موجودات زنده ای نیستند که بخواهند به کسی پاداش دهند یا عملش را برکت بخشند، این براساس استناد جنابعالی است که این دو نیرو را در خرد آدمی بیان نمودید.

[=tahoma][=&quot]جمع بندی مباحث:1..
[/]
[/]
در پایان بحث به جمع بندی مطالب می پردازیم:
در ابتدا مطلبی به این صورت مطرح شد:
"هموطنان خوب ایرانی من. اگر قرآن را قبول دارید و باور دارید که قرآن را الله فرستاده است و محمد ابن عبدالله رسول الله است، بدانید که الله دستور داده که شما باید زرتشتی بشوید."
و در استدالال به این آیات استناد شد:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّـهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ . (ابراهیم/4)
ما برای هیچ قومی پیغمبری نفرستادیم بغیر از پیغمبری که به زبان آنان سخن بگوید. و بنا براین محمد برای ما پارسی زبانان فرستاده نشده است. پیامبر پارسی زبان زرتشت بود.

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ.(نحل/36)
ما برای هر جامعه ای رسولی فرستاديم، می گفت: "خدا را بپرستيد و از پرستش هرگونه بتی اجتناب کنيد برای ما ایرانیان این رسول زرتشت بود که پیام یکتا پرستی را مطابق با خلق و خوی ایرانی آورد.
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ (یونس/47)
برای هر امتی رسولی است که هرگاه آن رسول آید و حجت کند، حکم به عدل خواهد شد و هیچکس ستم نخواهد دید. دوباره، پیامبر ایرانی برای مردم ایرانی یعنی زرتشت.

جواب:
ارسال رسول به زبان قوم خود بدین معناست که خدای متعال رسولان را ىرای هر یک از اقوام فرستاده است که اهل همان زبان بوده و مامور به ارشاد اهل آن دوران شده ‏اند، حال چه اينكه خودشان اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشند، و يا آنكه مانند لوط از اهالى سرزمين های ديگر باشند، ولى با زبان آن مردم با ايشان سخن بگويند.
ابراهيم خليل سلام الله علیه با اينكه خود سریانی زبان بود عرب حجاز را به مناسکی دعوت نمود، و موسى علی نبینا و آله و علیه السلام با اينكه عبری بود، فرعون و قوم قبطی او را پذیرش دعوت حق دعوت فرمود، و پيامبراسلام صلی الله علیه و آله هم يهود عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غير ايشان را دعوت فرمود، و هر كه از ايشان كه ايمان مى‏ آورد ايمانش را مى ‏پذيرفت؛ همچنين دعوت نوح علی نبینا و آله و علیه السلام ، كه از قرآن كريم، عموميت دعوت او استفاده مى ‏شود.
بنا بر اين، معناى جمله" وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ" (ابراهیم/4)اين است كه خداى تعالى، مساله ارسال رسل و دعوت دينى را بر اساس‏ معجزه و يك امر غير عادى بنا نگذاشته، و چيزى هم از قدرت و اختيارات خود را در اين باره به انبياى خود واگذار ننموده است بلكه ايشان را فرستاده تا به زبان عادى كه با همان زبان در ميان خود گفتگو مى‏كنند و مقاصد خود را به ديگران مى‏فهمانند، با قوم خود صحبت كنند و مقاصد وحى را نيز به ايشان برسانند.
پس انبياء، غير از بيان، وظيفه ديگرى ندارند، و اما مساله هدايت و ضلالت افراد، ربطى به انبياء و غير ايشان نداشته بلكه فقط كار خود خداى تعالى است.

جمع بندی مباحث:2..
مطلب دیگری که مطرح شد این بود که
"اگر دین پیامبر اسلام برای تمام جهانیان بوده و کامل است.این آیه الیوم اکملت دینکم دیگه لزومی نداشت .واین آیه می گوید دین شما را کامل کردم نه دین ادیان دیگر را .پس این آیه می گوید دین اعراب کامل شد نه دینهای دیگر ."
جواب
در اوایل سوره مائده این آیه آمده است : « الیوم یئس الذین کفروا من‏ دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا »(سوره مائده ، آیه . 3 )
این دو قسمت که هر دو با " الیوم " شروع می‏شوند ، ضمن یک آیه هستند نه دو آیه ، و قدر مسلم‏ این است که هر دو هم مربوط به یک مطلب است نه دومطلب .
کلمه " یوم " یعنی روز ، وقتی با " الف و لام " ذکر می‏شود ( الف و لام عهد ) گاهی به معنی آن روز است و گاهی به معنی امروز ، در هر دو مورد به کار برده می‏شود .

« الیوم یئس الذین کفروا من دینکم » در آن روز یا امروز کافران از دین شما مأیوس شدند « فلا تخشوهم »پس ، از آنها دیگر بیم نداشته باشید .
آنها دیگر مأیوس شدند که بر دین شما پیروز و فایق‏ شوند و آنرا از میان ببرند .چون مأیوس شدند دست از کار و فعالیت و آن‏ روشی که قبلا علیه اسلام داشتند برداشتند .
صحبت اینست که امروز از ناحیه آنها بیم نداشته باشید ولی از ناحیه من‏ بیم داشته باشید ، با توجه به اینکه بحث درباره خود دین است .بیم از آنها این بود که از ناحیه آنها به این دین آسیب برسد . می‏فرماید نترسید ، دیگر آنها نمی‏توانند آسیبی برسانند « و اخشون » از من بترسید .
در ادامه آیه می‏فرماید : « الیوم اکملت لکم دینکم »آن روز ( یا امروز ) دین شما را کامل کردم ، به حد کمال رساندم « و اتممت علیکم‏ نعمتی »و نعمت خودم را به پایان رساندم .
در اینجا دو کلمه نزدیک به‏ هم ذکر شده است : اکمال و اتمام . این دو کلمه خیلی بهم نزدیکند : کامل‏ کردم یا تمام کردم .

قرآن از یک طرف می‏گوید : « الیوم اکملت لکم دینکم » در این روز دین‏ شما را به حد کمال رساندم ، و از طرف دیگر می‏گوید : « واتممت علیکم‏ نعمتی »نعمت خودم را هم به حد اتمام رساندم « و رضیت لکم الاسلام دینا در امروز من اسلام را برای شما به عنوان یک دین پسندیدم .
یعنی این اسلام‏ که هدف همه انبیاء الهی بوده است، امروز آن اسلامی است که خدا می‏خواسته آن باشد . و اکمال اسلام به معنای کامل شدن جریان دین توسط تمام انبیاء الهی است؛ زیرا إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام (آل عمران/19) دین در نزد خدا اسلام است.

جمع بندی مباحث : 3..
بیان شده بود که :
"اگر چه در میان یاران پیامبر اسلام افرادی از سایر سرزمین ها مثل سلمان فارسی، بلال حبشی، صهیب رومی و... نیز هستند اما منظور از اکمال دین کامل شدن دین عربی است نه خطاب به همه اقوام،
به فرض افراد انگشت شماری هم از دیگر کشور ها در بین عربها بوده باشند در این آیه با توجه به ادبیات عرب قاعده ی تغلیب بکار رفته است و اکثر مخاطبان او اعراب بوده اند"

جواب:

اگر اینطور باشد پیامبر باید بگوید "یا اعراب" الیوم اکملت لکم دینکم و ... اما پیامبر قید یا اعراب نیاورده چون خطابش به نمایندگان همه مردم جهان است.
نامه های پیامبر به پادشاهان بزرگ آن زمان مثل پادشاه ایران و حبشه و روم و دعوت کردن آنان به اسلام چیزی غیر از این معنا رامی رساند که دین مختص اعراب بوده است لذا قاعده تغلیب به واسطه قرینه هایی که آمده رد می شود.

جمع بندی مباحث:4..
سوال :
"شما هنوز سندی ارایه نکردید که اسلام محمدی بر دیگر اسلام ها برتری دارد.
شما با قرآن هم سر ستیز دارید؟ در سوره ابراهیم آیه 4 و سوره عنکبوت آیه 46، سوره بقره بویژه آیه 62 یا 69، صراحت دارد."

جواب:
قرآن، دین الهی را از اول‏ تا آخر جهان، يكى می داند و همه پيامبران بشر را به يك دين دعوت كرده ‏اند.
در سوره شورى آيه 13 چنين آمده است:شرع لكم من الدين ما وصى به‏نوحا و الذى اوحينا اليك و ما وصينا به ابراهيم و موسى و عيسى.
خداوند براى شما دينى قرارداد كه قبلا به نوح توصيه شده بود و اكنون بر تو وحى كرديم و به‏ابراهيم و موسى و عيسى نيز توصيه كرديم.

قرآن در همه جا نام اين دين را كه پيامبران‏ از آدم تا خاتم مردم را بدان دعوت مى‏ كرده‏ اند «اسلام‏» مى‏ نهد.
مقصوداين نيست كه در همه زمانها به اين نام خوانده مى‏شده‏است، مقصود اين است كه دين داراى حقيقت و ماهيتى است كه بهترين معرف‏آن، لفظ «اسلام‏» است.
در سوره آل عمران آيه 67 درباره ابراهيم مى‏گويد: ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما.
ابراهيم نه يهودى بود و نه‏نصرانى، حق جو و مسلم بود.
و در سوره بقره آيه 132 درباره ‏يعقوب و فرزندانش مى‏ گويد:و وصى بها ابراهيم بنيه و يعقوب‏ يا بنى ان الله اصطفى لكم الدين فلا تموتن الا و انتم مسلمون.
ابراهيم و يعقوب به فرزندان خود چنين‏ وصيت كردند: خداوند براى شما دين انتخاب كرده است، پس با اسلام بميريد.

البته پيامبران در پاره‏ اى‏ از قوانين و شرايع با يكديگر اختلاف داشته‏ اند.قرآن در عين اينكه ‏دين را واحد مى‏ داند، اختلاف شرايع‏ و قوانين را در پاره‏ اى مسائل مى‏ پذيرد.
در این باره می فرماید: لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجا.(مائده /48)
براى هر كدام(هر قوم و امت)يك راه ورودو يك طريقه خاص قرار داديم.
ولى از آنجا كه اصول فكرى‏ و اصول عملى كه پيامبران به آن دعوت مى‏ كرده ‏اند يكى بوده و همه ‏آنان مردم را به يك شاهراه و به سوى يك هدف دعوت مى‏ كرده‏ اند، اختلاف شرايع‏ و قوانين جزئى در جوهر و ماهيت اين راه كه نامش در منطق قرآن «اسلام‏» است تاثيرى نداشته است.
تفاوت و اختلاف تعليمات‏ انبياء با يكديگر از نوع اختلاف برنامه‏ هايى است كه در يك كشور هر چند يك بار به مورد اجرا گذاشته مى‏ شود و همه‏ آنها از يك «قانون اساسى‏» الهام مى‏گيرد. تعليمات پيامبران در عين پاره‏اى اختلافات، مكمل و متمم يكديگر بوده است.

جمع بندی مباحث: 5..
سوال :
"
در آیات قرآن واژه الذکر برای قرآن به کار رفته است. این واژه به همراه الکتاب نامی است که خداوند برای آموزش هایش برای هر پیامبری به کار برده است. برای نمونه برای موسی نیز از واژه الذکر بهره برده شده است.
از این روی پاسداری از الذکر، خاص قرآن نیست، بلکه عام کتاب خداوند است که برای هر پیامبری به زبان آن پیامبر فرستاده شده است
."
جواب:
این گونه نیست که تنها نام قرآن ذکر باشد،
شیخ طوسی در مقدمه تفسیر تبیان به چهار نام معروف و مشهور قرآن اشاره میكند. (1)
شیخ در مورد اسامی قرآن چنین مینویسد: خداوند تعالی قرآن را با چهار اسم نامبرده است:

قرآن: آن را در آیاتی قرآن نامیده است: «انا جعلناه قرآناً عربیاً»،(2)«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» و...(3)
فرقان: آنرا در آیهای فرقان نامیده است: «تبارك الذی انزل الفرقان علی عبده لیكون للعالمین نذیراً».(4)
كتاب: در آیهای كتاب نیز نامیده شده است: «الحمد لله الذی انزل علی عبده الكتاب و لم یجعل له عوجاً قیماً».(5)
ذكر: در آیهای به ذكر نیز نامبردار گشته است: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون».(6)


در قرآن حدود بیست بار واژه ذكر به معنی قرآن آمده است.(1)

اینكه خداوند قرآن را ذكر نامید، دو احتمال دارد: اول اینكه قرآن ذكری است از سوی خداوند تعالی كه بندگانش را در آن یاد كرده است و فرایض و حدود و احكامش را در آن به ایشان شناسانده است. احتمال دوم اینكه ذكر به معنی شرف است و قرآن ذكر و شرفی است برای كسانی كه به آن ایمان آوردهاند و معارفش را تصدیق كردهاند. همان گونه كهخداوند نیز فرموده است: «و انه لذكر لك و لقومك».(2)(این قرآن شرفی است برای تو و قومت).
[=&quot]1- سیری در علوم قرآن؛ ص55.[/]
2[=&quot]- زخرف/44[/]
[=&quot]
[/]

در قرآن کريم ذکر هم وجوه خاص خود را دارد، يعني فقط به معني يادآوري کردن و ياد کردن به کار نمي رود، بلکه اگر بيشتر در معاني آيات الهي تدبر و تامل کنيم ، مي توان به وجوه ذکر، اينچنين اشاره کرد:
1- ياد کردن به زبان: فاذکروا الله کذکرکم اباءکم؛ پس خداوند را ياد کنيد همچنان که از پدرانتان ياد مي کنيد. سوره بقره / 200.
2- ياد کردن در دل: ذکروالله فاستغفروا لذنوبهم ؛ خدا را ياد کردند پس براي گناهانشان طلب آمرزش کردند. سوره آل عمران / 135.
3- حفظ کردن: واذکروا ما فيه ؛ و آنچه در آن است حفظ کنيد. سوره بقره / 63.
4- طاعت و پاداش: فاذکروني اذکرکم ؛ پس مرا اطاعت کنيد تا من نيز به شما پاداش دهم. سوره بقره / 152.
5- نمازهاي پنج گانه: فاذا امنتم فاذکروا الله ؛ پس هرگاه امنيت يافتيد، خدا را ياد کنيد. نماز را برپاي داريد. سوره بقره / 239.
6- موعظه: وذکر فان الذکري ؛ و موعظه کن که موعظه به مومنين سود مي رساند. سوره ذاريات / 55.
7- بيان: او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم ؛ آيا تعجب کرديد که بياني از سوي پروردگارتان آمد. سوره اعراف / 69.

8- تعريف کردن: اذکرني عند ربک ؛ مرا به نزد اربابت متذکر شو. سورهوسف / 42، يعني زيباييم را برايش بگو.
9- قرآن: ومن اعرض عن ذکري ؛ و هر آن که از ذکر من (قرآن) روي گرداند... سوره طه / 124.
10- تورات: فاسئلوا اهل الذکر؛ پس از اهل تورات بپرسيد. سوره نحل / 43.
11- خبر: ساتلو عليکم منه ذکرا؛ بزودي بر شما از آن قضيه خبري برايتان مي گويم.
سوره کهف / 83.
12- شرف: وانه لذکر لک ؛ و به تحقيق که اين شرافتي براي تو است.
سوره زخرف / 44.
13- مسخره کردن: اهذا الذي يذکرءالهتکم ؛ آيا اين است آن که خدايان شما را مسخره مي کند. سوره انبيا آيه / 36.
14- لوح محفوظ: من بعد الذکر؛ پس از لوح محفوظ. سوره انبيا / 105.

15- ثناگويي: وذکرالله کثيرا؛ و خداوند را بسيار ثنا گويد. سوره احزاب / 21.
16- وحي: فالتاليات ذکرا؛ پس فرشتگاني که وحي را تلاوت کنند. سوره صافات / 3.
17- رسول: ذکرا رسولا؛ يادي پيامبري. سوره طلاق /10 و 11.
18- نماز: ولذکرالله اکبر؛ و به تحقيق که ذکر خدا (نماز) بالاتر است. سوره عنکبوت / 45.
19- نماز جمعه: فاسعوا الي ذکرالله؛ پس بشتابيد به سوي نماز جمعه. سوره جمعه / 9.
20- نماز عصر: عن ذکر ربي ؛ از ياد پروردگارم ، نماز عصر. سوره ص / 32.
پس در نتیجه تشابه نام ذکر بین قرآن و تورات دلیل بر یکسانی معارف آن دو نیست چه این که در قرآن عنصر زمان و جامعیت لحاظ شده است، و دیگر اینکه تنها نام قرآن ذکر نیست.

جمع بندی مباحث:6..
سوال: دلایل
اثبات برتری اسلام محمدی نسبت به اسلام دیگر پیامبران چیست؟
جواب
براى خاتميت نبوت دلايل عقلى و نقلى وجود دارد .

دلايل نقلى : آيات :

1 . «مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَد مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَـكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَىْء عَلِيمًا ; (احزاب ، 40) محمّد ، پدر هيچ يك از مردان شما نبود ، ولى رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است و خداوند بر هر چيز آگاه است .»
اين آيه شريفه به خاتميت نبوت تصريح دارد .
2 . «وَأُوحِىَ إِلَىَّ هَـذَا الْقُرْءَانُ لاُِنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ; (انعام ، 19) اين قرآن بر من وحى شده تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آن ها مى رسد ، انذار كنم .» از آمدن ضمير «كم » كه براى مخاطبان و جمله «و من بلغ » كه شامل غايبان است (يعنى تا قيامت ) فهميده مى شود كه قرآن ، عمومى ، ابدى و جهانى است و ديگر وحى نازل نخواهد شد . لازمه انقطاع وحى ، (به اين شكل ) ختم نبوت است .
يك دسته آيات دلالت مى كند كه هدف همه اديان واحد بوده كه با گذشت زمان كامل شده است : «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلَ لِكَلِمَـتِهِ... ; (انعام ، 115) و سخن پروردگارت به راستى و داد ، سرانجام گرفته است و هيچ تغييردهنده اى براى كلمات او نيست .. .» .

دسته ديگر آيات ، مربوط به خاتميت نبوت و وحى است : «.. .وَ لَـكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ... ; (احزاب ، 40) .. . ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است .. .» .

جمع بندی مباحث:7..
سوال:
این تفسیر به رای است که اسلام را یکجا صفت تسلیم بودن بگیرید و یکجا نام دین محمد (ص).
جواب
هر جا شاهد یا قرینه ای بود حمل بر معنای لغوی می شود و هر جا نبود و مطلق ذکر شده باشد حمل بر معنای وضعی می شود این یک قاعده لغوی است که در تفسیر از آن استفاده می شود لذا تفسیر به رای نمی شود .مثل اینکه در بقره 132 حضرت ابراهیم فرزندانش را وصیت می کند که نمیرند مگر اینکه مسلمان باشند
اینجا اینکه حضرت ابراهیم وصیت می کند معلوم می شود که منظور اسلام محمدی نیست.

جمع بندی مباحث8:
سوال:
دین خدا جهانی و بشری و آزاد از زمان و مکان است. این نکته با زبان پیامبر و قومش تفاوت دارد. دین خدا که اسلام محمدی هم گویش عربی آن است، بدیهی است که جهانی و بشری است. ولی این بدان معنا نیست که شما دیگر پیامبران و زبانهایشان 90 و خودتان را 100 بدانید.
جواب:
اگر زبان یک پیامبر ملاک باشد، اولاً در همان موقع نیز فقط اهالی یک منطقه از شرق ایران باستان مخاطب زرتشت بودند و به زبان اوستایی تکلم می‌کردند و نه همه‌ی ایران و ایرانی‌ها و ثانیاً بنا بر همین استناد و استدلال، تکلیف فارسی زبانان آن عصر، یا آذری‌زبان‌ها، کرد زبان‌ها، بلوچ زبان‌ها و ... چه می‌شود؟ آیا باید برای آنان نیز پیامبری با زبان خودشان بیاید؟ اگر پاسخ‌تان مثبت است، پس زرتشت متعلق به همه ایرانی‌ها نبوده است. مگر نمی‌گوییدکه هر پیامبری مخصوص قومی است که به آن زبان سخن می‌گویند. لذا نه در گذشته [حتی زمان حیات شخص زرتشت] و نه در طول تاریخ و نه اکنون، زرتشت دین همه‌ی ایرانی‌ها نبوده و نمی‌توانسته باشد .

جمع بندی مباحث :9..
سوال
دین خداوند، به زبانهای گوناگون ارایه شده است. و بر اساس آیات قرآن عمل به تورات و انجیل برای اهل آن ادیان کافی است. این نتیجه به دست می آید که نام پیامبر و نام شریعت ارزش چندانی ندارد. آن چیزی که ارزش دارد باور به خداوند و روز داوری پس از مرگ، همچنین نیکوکاری است.
جواب:
قرآن در آيه 85 سوره آل عمران مى گويد: و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه : (هر كس دينى غير از اسلام براى خود انتخاب كند پذيرفته نخواهد شد).
بعلاوه آيات قرآن پر است از دعوت يهود و نصارى و پيروان ساير اديان به سوى اين آئين جديد اگر تفسير فوق صحيح باشد با بخش عظيمى از آيات قرآن تضاد صريح دارد، بنابراين بايد به دنبال معنى واقعى آيه رفت .
در اينجا دو تفسير از همه روشنتر و مناسبتر به نظر مى رسد.
1- اگر يهود و نصارى و مانند آنها به محتواى كتب خود عمل كنند مسلما به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) ايمان مى آورند چرا كه بشارت ظهور او با ذكر صفات و علائم مختلف در اين كتب آسمانى آمده است كه شرح آن در ذيل آيه 146 سوره بقره خواهد آمد.
مثلا قرآن در آيه 68 سوره مائده مى گويد: قل يا اهل الكتاب لستم على شى ء حتى تقيموا التورات و الانجيل و ما انزل اليكم من ربكم :(اى اهل كتاب شما ارزشى نخواهيد داشت مگر آن زمانى كه تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده برپا داريد) (و از جمله به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) كه بشارت ظهورش در كتب شما آمده است ايمان بياوريد).
2 - اين آيه ناظر به سؤ الى است كه براى بسيارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده ، آنها در فكر بودند كه اگر راه حق و نجات تنها اسلام است ، پس تكليف نياكان و پدران ما چه مى شود؟، آيا آنها به خاطر عدم درك زمان پيامبر اسلام و ايمان نياوردن به او مجازات خواهند شد؟
در اينجا آيه فوق نازل گرديد و اعلام داشت هر كسى كه در عصر خود به پيامبر بر حق و كتاب آسمانى زمان خويش ايمان آورده و عمل صالح كرده است اهل نجات است ، و جاى هيچگونه نگرانى نيست .
بنابراين يهوديان مؤ من و صالح العمل قبل از ظهور مسيح ، اهل نجاتند، همانگونه مسيحيان مؤ من قبل از ظهور پيامبر اسلام .

جمع بندی مباحث: 10..
سوال
اسلام و اعراب حمله کننده به ایران و مصر مسبب اصلی آتش سوزی و نابودی کتاب خانه ها هستند، این دین چگونه می تواند داعیه تمدن و فرهنگ داشته باشد؟
جواب
تا قرن هفتم هجری يعنی حدود ششصد سال بعد از فتح ايران و مصر ، در هيچ مدركی ، چه اسلامی و چه غير اسلامی ، سخن از كتاب سوزی مسلمين نيست . برای اولين بار در قرن هفتم اين مسئله مطرح می‏شود . كسانی كه طرح كرده‏اند.
اولا هيچ مدرك و ماخذی نشان نداده‏اند و طبعا از اين جهت نقل شان اعتبار تاريخی و به علاوه نقل های قرن هفتم كه ريشه و منبع ساير نقل ها است يعنی نقل‏ عبداللطيف و ابوالفرج و قفطی در متن خود مشتمل بر دروغهای قطعی است كه‏ سند بی اعتبار آنها است.
و علاوه بر همه اينها ، چه در مورد ايران و چه در مورد اسكندريه قرائن‏ خارجی وجود دارد كه فرضا اين نقل ها ضعف سندی و مضمونی نمی‏داشت آنها را از اعتبار می انداخت.
چه سياستی در كار است ، آيا اين نوعی همدردی و دلسوزی درباره كتابهايی است كه سوخته شده يا مطلب‏ ديگری در كار است ؟ اگر دلسوزی است چرا نسبت به كتاب سوزي های مسلم و بسی مهيب تر كه در فتح اندلس و جنگ های صليبی وسيله غربیان صورت‏ گرفته هيچ وقت دلسوزی نمی‏شود ؟ !

جمع بندی مباحث :11..
سوال
هم اکنون پیروان مهر بابا، سای بابا، ساتیا بابا، انکنکار، بهاییان و ... چه معجزاتی را برای بزرگان خودشان قایل هستند؟ همه شان هم سندهایی غیر قابل انکار برای خود قایل هستند. همه شان هم خودشان را جلوه خدا بر روی زمین میدانند و....؟
شما مسلمانید و ادعای ناب بودن مسلمانیتان را دارید. این یعنی سند شما قرآن است. سند شما پیامبرتان (ص) است. اگر از این دو سرچشمه، سندی دارید بفرمایید.
جواب
آن چه پیروان عرفان های هندی همچون سای بابا مدعی آن هستند به هیچ وجه معجزه نیست.
او یک ساحر چیره دست بود که فقط قادر به انجام کارهای خاص و تعیین شده بود و مثل کارهای او را سایر مرتاضان هندی هم می آورند.
بهاییان نیز که کتاب اقدس و سایر الواح را معجزه ای بدیل قرآن می دانند توجه دارند که در قرآن یک غلط ادبی وجود ندارد در حالی که در اقدس و.. حتی کتاب بیان علی محمد پر است از اغلاط صرف و نحو ادب عرب، چرا که اصولا چه میرزا علی محمد باب و چه " من یظهره الله" حسینعلی نوری هیچ کدام عرب نبودند
و این کتب را به عربی با اسلوب فارسی نوشته اند!
قرآن ادعایی کرده که کسی تاکنون پاسخ نداده، اگر دین دیگر بدیلی چون قرآن دارد بیاورید.
قرآن کریم همگان را به اسلام و تسلیم در برابر خدا فراخوانده و با آیه الیوم اکملت لکم دینکم و... کاملترین دین را اسلام می داند.

موضوع قفل شده است