دستور قرآن است که همه باید زرتشتی شوند ؟

تب‌های اولیه

702 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

موبدیار مهران;124843 نوشت:
ووووو شما نیز ثابت کنید که اکثریت بیش از 70 درصد مسلمان که سنی هستند، نادرستند و شما درست میگویید.

...

موبدیار مهران;124843 نوشت:
شما نیز ثابت کنید که اکثریت بیش از 70 درصد مسلمان که سنی هستند، نادرستند و شما درست میگویید.

برای اهل یقین ثابت کردیم

ثابت کردیم که انها بر خلاف ایه قران که به صراحت بیان می کند به کسانی که ابراز اسلام می کنند کافر نگویید

شیعه را رافضی می گویند(البته الان عقاید اهل سنت با ورود وهابیت دست خوش تغییر شده و مستثنا ها جدا از گفتار هستند)

ثابت کردیم که آنها به 12 خلیفه ایمان نیاورده اند
ثابت کردیم

که دست بسته نماز خواندن را از ایرانیان گرفته اند

بروید بخوانید

متوجه می شوید

ثقل دوم را رها کرده و به عترت انطور که باید تمسک نجسته اند(به جز استثنا ها
و...

موبدیار مهران;124843 نوشت:
آیا شرط رعایت حق الله و حق النفس است یا شرط رعایت حق الناس است؟


سلام

شرط رعایت همه سه حق است

:Gol:

mkk1369;124847 نوشت:

سلام

سند اش جدا شدن از دین اسلام
و نوشتن کتاب آیات شیطانی
و بر علیه اسلام عمل کردن
و...

نکنه نشنیدید و ندیدید؟


آقای محمد
درود
این سخن شما چه اندازه همانند سخن اسراییلیهاست که مردم را دو دسته میدانند، و میگویند: یا با ما همراه هستند و یا دشمن ما هستند.

ولی گفتگوی ما بر سر چه بود؟ شما که از دین زرتشتی خارج هستید، ادعایی بر علیه ما کردید. اگر کسی که بیرون از دینی است، ادعایش پذیرفتنی نیست، ادعای شما و مانند شما هم برای زرتشتیان پذیرفتنی نیست.

mkk1369;124849 نوشت:

...

برای اهل یقین ثابت کردیم

ثابت کردیم که انها بر خلاف ایه قران که به صراحت بیان می کند به کسانی که ابراز اسلام می کنند کافر نگویید

شیعه را رافضی می گویند(البته الان عقاید اهل سنت با ورود وهابیت دست خوش تغییر شده و مستثنا ها جدا از گفتار هستند)

ثابت کردیم که آنها به 12 خلیفه ایمان نیاورده اند
ثابت کردیم

که دست بسته نماز خواندن را از ایرانیان گرفته اند

بروید بخوانید

متوجه می شوید

ثقل دوم را رها کرده و به عترت انطور که باید تمسک نجسته اند(به جز استثنا ها
و...


آقای محمد
درود
سند شما قرآن است و عین سخن محمد (ص)، بجز حدیث 12 خلیفه، که در درستی آن شک است، هنوز سندی از قرآن و عین سخن محمد (ص) برای ادعاهایتان ارایه نکرده اید.

مگر شما عقل و اجماع را از ایرانیان زرتشتی یاد نگرفته اید. مگر عرفان را از زرتشتیان یاد نگرفته اید. مگر ملاصدرا از زرتشتیان حکمت متعالیه را یاد نگرفته است. و ووووووو

mkk1369;124852 نوشت:

سلام

شرط رعایت همه سه حق است

:gol:


آقای محمد
درود
حق الله میان انسان است و خدایش. به هیچ کس هم ربطی ندارد. خداوند هم آنچنان ارحم الراحمین است که میبخشد. حدیثی از محمد (ص) نقل است که مرده ای را با پیراهن خود کفن کرد و بر او نمازگزارد. دیگران اعتراض کردند که او ایمان نداشت و ....... ادامه اش را که خودتان میدانید.
حق النفس هم که مربوط به هر کس و خودش و خودش است و بس.
اینها را من از آقای قرائتی یاد گرفتم.

موبدیار مهران;124879 نوشت:
این سخن شما چه اندازه همانند سخن اسراییلیهاست که مردم را دو دسته میدانند، و میگویند: یا با ما همراه هستند و یا دشمن ما هستند. ولی گفتگوی ما بر سر چه بود؟ شما که از دین زرتشتی خارج هستید، ادعایی بر علیه ما کردید. اگر کسی که بیرون از دینی است، ادعایش پذیرفتنی نیست، ادعای شما و مانند شما هم برای زرتشتیان پذیرفتنی نیست.

سلام

تا وقتی ادیان دیگر دین خدا هستند که تعالیم پیامبرشان را انجام می دهند

و بقیه ادیان دچار انحراف شده اند

و دین جدید امد

ما را اسرائیلیی دانسته اید

در صورتی که یا دانسته و یا ندانسته

متوجه نبودید که این قوم شدیدا نژاد پرست هستند و فقط خودشان را قبول دارند

و نه کسی را وارد دینشان می کنند :Gol:

موبدیار مهران;124880 نوشت:
آقای محمد درود سند شما قرآن است و عین سخن محمد (ص)، بجز حدیث 12 خلیفه، که در درستی آن شک است، هنوز سندی از قرآن و عین سخن محمد (ص) برای ادعاهایتان ارایه نکرده اید. مگر شما عقل و اجماع را از ایرانیان زرتشتی یاد نگرفته اید. مگر عرفان را از زرتشتیان یاد نگرفته اید. مگر ملاصدرا از زرتشتیان حکمت متعالیه را یاد نگرفته است. و ووووووو


سلام

ا
گویا حواستان نیست که اولیا امر
وارثان
آیه تطهیر
حدیث هارون(برادری حضرت علی(ع))
شکاف کعبه در هنگام متولد شدن حضرت علی(ع)
و...

کمی بنگرید

در مورد حدیث 12 خلیفه

بروید ببینید سندی که می آوریم از کتاب اهل سنت هست یا خیر؟(این یکی از نشانه های روشن حقانیت سخن ما است چرا

که از کتب خودشان برایشان سند می آوریم خوب کمی فکر کنید حق روشن است اما گویا این حدیث را قبول ندارند)

و در مورد عقل و اجماع

من از شما می پرسم از کجا معلوم شما یاد نگرفته باشید؟(به اثبات برسانید)

حواستان باشد

در پشت این سخنتان حق الناسی است

:Gol:

موبدیار مهران;124884 نوشت:
آقای محمد درود حق الله میان انسان است و خدایش. به هیچ کس هم ربطی ندارد. خداوند هم آنچنان ارحم الراحمین است که میبخشد. حدیثی از محمد (ص) نقل است که مرده ای را با پیراهن خود کفن کرد و بر او نمازگزارد. دیگران اعتراض کردند که او ایمان نداشت و ....... ادامه اش را که خودتان میدانید. حق النفس هم که مربوط به هر کس و خودش و خودش است و بس. اینها را من از آقای قرائتی یاد گرفتم.


سلام

بله حق الله تا جایی که برای من گناهی نداشته باشد بین خدا و بنده اش هست

اما وظیفه من در مقابل برادر مسلمان ام امر به معروف است

پس می بیند که به من هم ربط دارد

بله ارحمن الراحمین هست
اما یک سوال

اگر قرار بود ببخشد چرا حق گذاشت؟

چیزی که درمورد حق الله می گویند شاید ببخشد و نه حتما (کمی فکر و تحقیق کنید متوجه می شوید)

درمورد احادیث حتما منبع ذکر کنید و کامل بنویسید

چرا که ممکن است جعلی باشد و به علم رجال رجوع باید کرد

معارف ظرافت خاصی دارد

یک نکته اگر در مورد کفر و ایمان فقه وارد بشوید می بیند که بعضی کارها آدمی را از اسلام خارج و بعضی کار ها وارد می کند

مثلا شراب خوار تا 40 روز کافر است و اگر در این 40 روز(در صورت عدم توبه) بمیرد کافر مرده است
و...

بله حق النفس مر بوط به خود اش هست

اما باز به من هم مربوط میشه(در صورت علنی بودن )

و لی آدم عاقل نقد را ول می کنه نسیه رو می چسبه؟

کدوممون از آن دنیا خبر داریم که چی می شود؟
آیا ما مشمول رحمت خدا می شویم
یا غضب او
نامه اعمالمان کدام دستمان داده می شود؟

اگر قرار بود همه بخشیده بشود پس همه وارد بهشت باید بشوند

و نزول این همه پیامبر و وصی و کتاب و در طول این همه مدت آیا ابتر و بیهوده نبود

کمی بیاندیشید

:Gol:

موبدیار مهران;124880 نوشت:
هنوز سندی از قرآن و عین سخن محمد (ص) برای ادعاهایتان ارایه نکرده اید.

سلام دوستانی که تمایل به کشف حقیقت این سخن دارند به سوالاتی از موبدیار مهران

مراجعه کنند و دلایل ما را ببینند و البته در همین تایپیک ما بارها سند آورده ایم
اما ایشان در پیرامون سوال ما در مورد اثبات کتاب گات ها که طبق ادعایشان مقدس وآسمانی است خواستیم سند بیاورند اما ایشان سند مکتوب و محکم با توجه به مقام علمی ایی که در دینشان دارند و وظیفه دارند باسند از عقیدشون دفاع کنند ارائه نکردند
و با لغاتی چون خودتان ببینید
با قران تطابق دارد
و....
سعی در پاسخگویی داشته اند و سوالمان را تکرار می کنیم
جناب موبد یار
جواب هات 44 کجا است؟
ثابت کنید کتابتان بدون هیچ دستبردی به زرتشت می رسد
چه طوری به کتابی که معلوم نیست از کی به شما رسیده است اعتماد می کنید؟
و...

موضوع را ببینید

تا متوجه شوید که آیا این سخن دروغ هست یا خیر؟

در مورد اسناد ما ایشان اشتباه و برداشت خودشان را بارها تکرار می کنند

هرکس با شالوده افکار و اسناد مذاهب اسلامی آشنا باشد متوجه می شود
که اسناد چندین طبقه دارد

بهتر است به کارشناسان مربوطه
علم رجال مراجعت کنید تا بدانید ما چه اسنادی داریم

باشد که سخن حق به حق پذیران برسد

:Gol:

آقای محمد
درود
از آنجا که شما از چارچوب دانش پژوهی بیرون رفته اید، آن اندازه که پا روی حق میگذارید، نمیتوانم با شما گفتگویی داشته باشم. زیرا بخ کسی که عینک سیاه میزند، نمتوان تفاوت رنگها را نشان داد.
شما به کتاب بینش دینی سال چهارم دبیرستان در دهه 1360 یا به استادان درس جامعه شناسی و روانشناسی و آموزش و پرورش مراجعه کنید، خواهید دید هنگامی کسی در پی دانستن میرود، که پرسشی در اندیشه اش پدید آمده باشد. خواهید دید که ارایه پاسخ از پیش تعیین شده، دانش پژوه را بیزار و فراری میکند. خواهید دید، اگر کسی خودش به پاسخ برسد، این پاسخ در نهاد او نهادینه میشود، ولی کسی که پاسخ به او داده شود، این پاسخ در نهاد او نهادینه نمیشود. شما اگر سری به روشهای آموزش و پرورش نوین بزنید، خواهید دید که آموزگار در گردش علمی نباید، به بچه ها بگوید این گل یا حشره یا سنگ را ببنید. بلکه باید خود به آن بنگرد و دقت کند تا آنکه بچه خودش بپرسد که این چیست و آنگاه آموزگار توضیح دهد. شما خواهید دید که با طرح پرسشهای هدایت شده، میتوان کسی را از نقطه ای به نقطه ای رساند. هات 44 گاتها، پرسشهای بدون پاسخ است تا جوینده راستی (حق) خود برانگیخته شود تا پاسخ را در یابد. پاسخ این پرسشهای به گونه ای است که جوینده را کم کم به راستی نزدیک میکند. بی پاسخی این پرسشها نشان آن نیست که پاسخها گم شده اند. برای آن است که خود پرسش و پاسخش در بنیاد یکی هستند. اینها پرسشهایی هستند که پاسخ را در خود نهفته دارند.
آقای محمد یادتان می آید که خودتان نامه نگاری با من را چگونه آغاز کردید؟

mkk1369;125218 نوشت:

ثابت کنید کتابتان بدون هیچ دستبردی به زرتشت می رسد
چه طوری به کتابی که معلوم نیست از کی به شما رسیده است اعتماد می کنید؟...:gol:


آقای محمد
درود
من این روش استدلال شما را قبول ندارم. سخن شما مانند آنست که بگویید، ثابت کنید که شاهنامه را فردوسی سروده است.
اگر شما بخواهید با چنین استدلالی کار بکنید، خود نیز بایستی سندی ارایه کنید که جبرئیل بر محمد (ص) آشکار شده و تک تک واژه های قرآن از راه وحی و جبرئیل از سوی خدا به محمد (ص) نازل گشته است. شما نیز باید با سند خردپسندانه ثابت کنید که سلمان رشدی دروغ میگوید. من از کجا باید بدانم که او راست نمیگوید؟ شما با تعصب اسلامیت حق را به خودت میدهی، ولی سندی هم داری که دیگران بدون تعصب بتوانند به پشتوانه آن سند، بفهمند حق با کیست؟
روش درست اینست که بیایم و با خرد و منش نیک و اندیشه روشن، یعنی همان عقلی که علی (ع) در نهج البلاغه روایت شماره 950 میگوید باید از سه زنجیر آزاد باشد. زنجیر هوای نفس، عادت دینی و اعمال دینی، تعصب بر تفکر یا سنت گذشتگان، بیاییم و آموزشها را بررسی کنیم و ببینیم که کدام مردم را رستگار میکند، کدام گمراه. کدام پیشرفت راستین دارد، کدام پسرفت و گمراهی.
در روایت شماره 950 از نهج البلاغه علی (ع) میگوید که چنین عقلی صاحبش را به منزل نجات میرساند.
این پیشنهاد من است.

موبدیار مهران;125654 نوشت:
از آنجا که شما از چارچوب دانش پژوهی بیرون رفته اید، آن اندازه که پا روی حق میگذارید

سلام

ای کسانی که حق را کتمان نمی کنید

بروید و ببینیند که من چه گفته هم و ایشان چه گفته اند تا ببینید پا روی حق گذاشتند یعنی چه؟

موبدیار مهران;125654 نوشت:
نمیتوانم با شما گفتگویی داشته باشم. زیرا بخ کسی که عینک سیاه میزند

و ای داوران ببینید چه کسی عینک بر چشم زده است و خود را حق می بیند و به آن ابراز می کند
و همه را به عناد و تفسیر به رای دعوت می کند

باشد که در روز جزا از شاهدان باشید

موبدیار مهران;125654 نوشت:
خواهید دید هنگامی کسی در پی دانستن میرود، که پرسشی در اندیشه اش پدید آمده باشد.

اری کسی به دنبال دانستن می رود که پرسشی داشته باشد و وقتی جواب اش را یافت کتمان نکرده و به جهل خویش معترف باشد

موبدیار مهران;125654 نوشت:
که پرسشی در اندیشه اش پدید آمده باشد. خواهید دید که ارایه پاسخ از پیش تعیین شده،

خدا یا تو شاهدی که من نه طلبه ایی هستم که علم مامور به این کار باشم
و نه کتابی خواندم

و جواب را با ایت تو و کمی پرسش و جستجو از اهل علم برای اطمینان و نگاشتن آنچه را که نمی دانستم از زبان ایشان
و مطالعه گات ها برایم روشن شد که این چه کتاب وحی ایی است که از زبان تو نیست
جواب پاسخ تو در ان نیست

و از اهل علمش جناب موبدیار پرسیدم

اما تو خود شاهدی که ایشان جوابی نداد

و گفتند که اشوزرتشت به به اندیشه روشن واگذار کردند

موبدیار مهران;125654 نوشت:
هات 44 گاتها، پرسشهای بدون پاسخ است تا جوینده راستی (حق) خود برانگیخته شود تا پاسخ را در یابد.

دیدی خدا یا!!

یا تو خدای اشوزرتشت نیستی

یا او پیامبر نیست

چرا که تو محال است به بنده ات چیزی را نیاموزی !!!

موبدیار مهران;125654 نوشت:
بی پاسخی این پرسشها نشان آن نیست که پاسخها گم شده اند. برای آن است که خود پرسش و پاسخش در بنیاد یکی هستند.

پس ای موبد زرتشتی

به من بگو یافتی ان فرد برگزیده را؟

رهبر اشو زرتشت
کیست؟

یافتی ان سوشیانت ها را؟

یا انها را عام گرفتی؟

عجیب است!!!

خدای تو جواب چگونه پرتش کردن اش را می دهد و اشوزرتشت می گوید بادستانی گشاده نماز می گزارم

ای کسانی که می اندیشید

بروید گات ها را بخوانید!!!

نه از روی علاقه چراکه عشق مجنون را کور می کند

در خواهید یافت که در سروده سوم

پیامبر از خدا آگاهی می خواهد
و می گوید
... بسا چیز های دیگر آگاهی یابم!!!

یک سوال اگر کسی از خدا چیزی بخواهد خدا رد می کند؟
اگر آن شخص پیامبر اش باشد چه طور؟

آیا یک پیامبر نباید عالم باشد تا علم بیاموزد؟

موبدیار مهران;125654 نوشت:
آقای محمد یادتان می آید که خودتان نامه نگاری با من را چگونه آغاز کردید؟

آری به یاد دارم

چند سوال کردم
و جواب را از شما گرفتم
و به بررسی پرداختیم
و راه را یکی دانستم وحق

و شما و خود را به کمک گرفتن از صبر ونماز دعوت کردم

و چند ما صبر کردم

فکر کردم
به شما احترام گذاشته و به حرفتان گات ها را در زمان امتحانات و پیان ترم دانشگاه هرچند نه کامل مطالعه کردم!!

اما شما چکار کردی؟

به من انگ عناد زدید
دروغ بستید به من
مرا مشرک خطاب کردید
و...

به یاد دارید که در مورد توسل چه گفتید؟

به شما گفتم

پزشک نیز درمان می کند و شفا با خدا است

شما گفتید قبول!!! همه این ها وسیله اند
و پرسیدید امامان کارشان چیست؟
گفتم همین
گفتم در نظر ما آنها پیامبر اند بدون رسالت و دریافت و ابلاغ وحی
و گفتید سند
1 شاهد جور شد نبود؟
مختار نامه بود نبود؟
خود حرم ها هستند نیستند؟

حال ای شاهدان روز جزا شاهد باشید که من ایشان را به خدای خویش و به راه حق دعوت کردم
و در چند نامه این را گفتم

اما ایشان به ایات قران استناد کردند
و من بیش از چند آیه اورم که اهل کتاب را خدا اهل ایمان نمی داند

در ایات استنادی خود نیز ثابت شد

اما به این کار ادامه دادند و عینک را بر نداشند

حال ای شاهدان و ای قاضیان شهادت دهید

سلام

موبدیار مهران;125660 نوشت:
اگر شما بخواهید با چنین استدلالی کار بکنید، خود نیز بایستی سندی ارایه کنید که جبرئیل بر محمد (ص) آشکار شده و تک تک واژه های قرآن از راه وحی و جبرئیل از سوی خدا به محمد (ص) نازل گشته است

سلام

اگر شک دارید به مثل ان بیاورید

موبدیار مهران;125660 نوشت:
شما نیز باید با سند خردپسندانه ثابت کنید که سلمان رشدی دروغ میگوید. من از کجا باید بدانم که او راست نمیگوید؟

دوستان خودتان قران را بخوانید نه مثل جناب موبدیار

مثل یک قران پژوه

و البته با نیت کشف حقیقت و طلب آن از خدا

هشدار هشدا!!!

قران کتابی است که هم هدایت می کند و هم گمراه

به ایه 20 ال عمران توجه کنید

برای فهم ان باید به راسخون در علم مراجعه کرد

و انها همان عترت پیامبر و ثقل دوم هستند

موبدیار مهران;125660 نوشت:
شما با تعصب اسلامیت حق را به خودت میدهی، ولی سندی هم داری که دیگران بدون تعصب بتوانند به پشتوانه آن سند، بفهمند حق با کیست؟

دوستان بروید ببیندی که چه کسی از عناد و تعصب سخن گفت

و ببیند آیا سند دادم یا خیر

و ببینید در حقیقت چه کسی برای دفاع از خویش آمده و ان را ابراز کرده

موبدیار مهران;125660 نوشت:
وش درست اینست که بیایم و با خرد و منش نیک و اندیشه روشن، یعنی همان عقلی که علی (ع) در نهج البلاغه روایت شماره 950 میگوید باید از سه زنجیر آزاد باشد. زنجیر هوای نفس، عادت دینی و اعمال دینی، تعصب بر تفکر یا سنت گذشتگان، بیاییم و آموزشها را بررسی کنیم و ببینیم که کدام مردم را رستگار میکند، کدام گمراه. کدام پیشرفت راستین دارد، کدام پسرفت و گمراهی.

آری به شرط آنکه دو طرف اینگونه باشند

و به خود بنگرید

حتی حاضر نشدید بپزیرید که ازدواج ازدواج است

این سخن ایشان در سوالاتی از موبد یار:


نقل
نوشته اصلی توسط : mkk1369

سلام

1.من گفته ام که اسلام چون برده داری رواج داشته پذیرفته؟

2.جواب نقل قول اول

اسلام پیروان تمام ادیان را به خود فرا خواند

و حکم جهاد صادر کرد

و گفت اگر اهل کتاب می خواهند به دین خود باقی به مانند باید جزیه بدهند

و...

3.و اما پیرامون عدم مبارزه

در فقه ما اگر مراجعه کنید در اداب دینی هردین و آیینی اگر دو زن و مرد با هم ازدواج کنند چون نکاح کرده اند ما حق نداریم به فرزندان آنها بگوییم حرام زاده

بپرسید جواب روشن است

تا جایی که من می دانم زنده به گور کردن

و مست شدن حرام است مگر اشتباه کنم(توی فقه شیعه این ها را خواندید؟ اگر بله سند بیاورید)

برای برده داری قانون وضع کرد

همه چیز را نمی شود که یکهو تغییر داد

الان شما بروید سیره 14 معصوم را بخوانید می بینید که برده ها در خانه آنها مثل یک عضو خانواده بوده اند

بروید حتما بخوانید:gol:

یکم از تعصب بیایید بیرون و گوهر بدی را از خود دور کنید!!!

می بیند که دارید می گویید برادر مرده!!!!



آقای محمد
درود
تعصب شما را از جاده دادگری بیرون برده است. آن اندازه که مو را در ماست ما میبینی و خار را در چشم خود نمیبینی. باشد این هم با دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت. من نمیخواهم که درستی یا نادرستی کار شما را بررسی کنم، میخواهم بگویم اگر چنین ایرادی به ما میگیری، چنان ایرادی هم به شما وارد است. اگر هر دو را به یک چشم ببینی، آنگاه این را مانند آن توجیه میکنی. اگر دادگری نکنی و با دو چشم متفاوت نگاه کنی، این بد و آن خوب میشود.

آیا کسی که از

نقل قول:
هوای نفس، عادت دینی و اعمال دینی، تعصب بر تفکر یا سنت گذشتگان

دور ازاست اینگونه سخن می گوید؟

اگر تعصب نداشته اند پس چرا با سند رد نکرده اند

ای شاهدان شهادت دهید در روز جزا :Gol:


موبدیار مهران;125660 نوشت:
در روایت شماره 950 از نهج البلاغه علی (ع) میگوید که چنین عقلی صاحبش را به منزل نجات میرساند. این پیشنهاد من است.

سلام


اگر به پیشنهاد خود پایبندید پس از خود دور کنید آن نشانه ها را و به جواب ها فکر کنید

و اگر سوالی بود جواب می دهند

موبدیار مهران;125660 نوشت:
در روایت شماره 950 از نهج البلاغه علی (ع) میگوید که چنین عقلی صاحبش را به منزل نجات میرساند. این پیشنهاد من است.


سلام

دوستانی که بانهج البلاغه آشنایی دارند می شود بگویید این روایت کدام بخش از نهج البلاغه است؟

اصلا همچین تعدادی روایت دارد؟

950

mkk1369;125681 نوشت:


سلام

ای کسانی که حق را کتمان نمی کنید

بروید و ببینیند که من چه گفته هم و ایشان چه گفته اند تا ببینید پا روی حق گذاشتند یعنی چه؟



و ای داوران ببینید چه کسی عینک بر چشم زده است و خود را حق می بیند و به آن ابراز می کند
و همه را به عناد و تفسیر به رای دعوت می کند

باشد که در روز جزا از شاهدان باشید

اری کسی به دنبال دانستن می رود که پرسشی داشته باشد و وقتی جواب اش را یافت کتمان نکرده و به جهل خویش معترف باشد


خدا یا تو شاهدی که من نه طلبه ایی هستم که علم مامور به این کار باشم
و نه کتابی خواندم

و جواب را با ایت تو و کمی پرسش و جستجو از اهل علم برای اطمینان و نگاشتن آنچه را که نمی دانستم از زبان ایشان
و مطالعه گات ها برایم روشن شد که این چه کتاب وحی ایی است که از زبان تو نیست
جواب پاسخ تو در ان نیست

و از اهل علمش جناب موبدیار پرسیدم

اما تو خود شاهدی که ایشان جوابی نداد

و گفتند که اشوزرتشت به به اندیشه روشن واگذار کردند



دیدی خدا یا!!

یا تو خدای اشوزرتشت نیستی

یا او پیامبر نیست

چرا که تو محال است به بنده ات چیزی را نیاموزی !!!



پس ای موبد زرتشتی

به من بگو یافتی ان فرد برگزیده را؟

رهبر اشو زرتشت
کیست؟


یافتی ان سوشیانت ها را؟

یا انها را عام گرفتی؟



عجیب است!!!

خدای تو جواب چگونه پرتش کردن اش را می دهد و اشوزرتشت می گوید بادستانی گشاده نماز می گزارم


ای کسانی که می اندیشید

بروید گات ها را بخوانید!!!

نه از روی علاقه چراکه عشق مجنون را کور می کند

در خواهید یافت که در سروده سوم

پیامبر از خدا آگاهی می خواهد
و می گوید
... بسا چیز های دیگر آگاهی یابم!!!

یک سوال اگر کسی از خدا چیزی بخواهد خدا رد می کند؟
اگر آن شخص پیامبر اش باشد چه طور؟

آیا یک پیامبر نباید عالم باشد تا علم بیاموزد؟



آری به یاد دارم

چند سوال کردم
و جواب را از شما گرفتم
و به بررسی پرداختیم
و راه را یکی دانستم وحق

و شما و خود را به کمک گرفتن از صبر ونماز دعوت کردم

و چند ما صبر کردم

فکر کردم
به شما احترام گذاشته و به حرفتان گات ها را در زمان امتحانات و پیان ترم دانشگاه هرچند نه کامل مطالعه کردم!!

اما شما چکار کردی؟

به من انگ عناد زدید
دروغ بستید به من
مرا مشرک خطاب کردید
و...

به یاد دارید که در مورد توسل چه گفتید؟

به شما گفتم

پزشک نیز درمان می کند و شفا با خدا است

شما گفتید قبول!!! همه این ها وسیله اند
و پرسیدید امامان کارشان چیست؟
گفتم همین
گفتم در نظر ما آنها پیامبر اند بدون رسالت و دریافت و ابلاغ وحی
و گفتید سند
1 شاهد جور شد نبود؟
مختار نامه بود نبود؟
خود حرم ها هستند نیستند؟

حال ای شاهدان روز جزا شاهد باشید که من ایشان را به خدای خویش و به راه حق دعوت کردم
و در چند نامه این را گفتم

اما ایشان به ایات قران استناد کردند
و من بیش از چند آیه اورم که اهل کتاب را خدا اهل ایمان نمی داند

در ایات استنادی خود نیز ثابت شد

اما به این کار ادامه دادند و عینک را بر نداشند

حال ای شاهدان و ای قاضیان شهادت دهید

آقای محمد
درود
اگر عناد نداشتید، بررسی گاتها را آغاز میکردید.

mkk1369;125681 نوشت:


سلام

ای کسانی که حق را کتمان نمی کنید

بروید و ببینیند که من چه گفته هم و ایشان چه گفته اند تا ببینید پا روی حق گذاشتند یعنی چه؟



و ای داوران ببینید چه کسی عینک بر چشم زده است و خود را حق می بیند و به آن ابراز می کند
و همه را به عناد و تفسیر به رای دعوت می کند

باشد که در روز جزا از شاهدان باشید

اری کسی به دنبال دانستن می رود که پرسشی داشته باشد و وقتی جواب اش را یافت کتمان نکرده و به جهل خویش معترف باشد


خدا یا تو شاهدی که من نه طلبه ایی هستم که علم مامور به این کار باشم
و نه کتابی خواندم

و جواب را با ایت تو و کمی پرسش و جستجو از اهل علم برای اطمینان و نگاشتن آنچه را که نمی دانستم از زبان ایشان
و مطالعه گات ها برایم روشن شد که این چه کتاب وحی ایی است که از زبان تو نیست
جواب پاسخ تو در ان نیست

و از اهل علمش جناب موبدیار پرسیدم

اما تو خود شاهدی که ایشان جوابی نداد

و گفتند که اشوزرتشت به به اندیشه روشن واگذار کردند



دیدی خدا یا!!

یا تو خدای اشوزرتشت نیستی

یا او پیامبر نیست

چرا که تو محال است به بنده ات چیزی را نیاموزی !!!



پس ای موبد زرتشتی

به من بگو یافتی ان فرد برگزیده را؟

رهبر اشو زرتشت
کیست؟


یافتی ان سوشیانت ها را؟

یا انها را عام گرفتی؟



عجیب است!!!

خدای تو جواب چگونه پرتش کردن اش را می دهد و اشوزرتشت می گوید بادستانی گشاده نماز می گزارم


ای کسانی که می اندیشید

بروید گات ها را بخوانید!!!

نه از روی علاقه چراکه عشق مجنون را کور می کند

در خواهید یافت که در سروده سوم

پیامبر از خدا آگاهی می خواهد
و می گوید
... بسا چیز های دیگر آگاهی یابم!!!

یک سوال اگر کسی از خدا چیزی بخواهد خدا رد می کند؟
اگر آن شخص پیامبر اش باشد چه طور؟

آیا یک پیامبر نباید عالم باشد تا علم بیاموزد؟



آری به یاد دارم

چند سوال کردم
و جواب را از شما گرفتم
و به بررسی پرداختیم
و راه را یکی دانستم وحق

و شما و خود را به کمک گرفتن از صبر ونماز دعوت کردم

و چند ما صبر کردم

فکر کردم
به شما احترام گذاشته و به حرفتان گات ها را در زمان امتحانات و پیان ترم دانشگاه هرچند نه کامل مطالعه کردم!!

اما شما چکار کردی؟

به من انگ عناد زدید
دروغ بستید به من
مرا مشرک خطاب کردید
و...

به یاد دارید که در مورد توسل چه گفتید؟

به شما گفتم

پزشک نیز درمان می کند و شفا با خدا است

شما گفتید قبول!!! همه این ها وسیله اند
و پرسیدید امامان کارشان چیست؟
گفتم همین
گفتم در نظر ما آنها پیامبر اند بدون رسالت و دریافت و ابلاغ وحی
و گفتید سند
1 شاهد جور شد نبود؟
مختار نامه بود نبود؟
خود حرم ها هستند نیستند؟

حال ای شاهدان روز جزا شاهد باشید که من ایشان را به خدای خویش و به راه حق دعوت کردم
و در چند نامه این را گفتم

اما ایشان به ایات قران استناد کردند
و من بیش از چند آیه اورم که اهل کتاب را خدا اهل ایمان نمی داند

در ایات استنادی خود نیز ثابت شد

اما به این کار ادامه دادند و عینک را بر نداشند

حال ای شاهدان و ای قاضیان شهادت دهید

آقای محمد
درود
شما عناد دارید. اگر نداشتید، خب مینشستید و با دادگری بدون مهر و کین (حب و بغض) گاتها را بررسی میکردید.
خداوند جای حق نشسته است. او بهترین دانای داور است و همان شود که او میخواهد (هات 29 بند4).

موبدیار مهران;125969 نوشت:
شما عناد دارید. اگر نداشتید، خب مینشستید و با دادگری بدون مهر و کین (حب و بغض) گاتها را بررسی میکردید. خداوند جای حق نشسته است. او بهترین دانای داور است و همان شود که او میخواهد (هات 29 بند4).

سلام

هم خدا جای حق نشسته و هم مردم می فهمند که کی عناد دارد یا خیر

شاهدان روز جزا که می بینید و می شنوید

شهادت دهید

آیا من با عناد سخن گفتم یا ایشان که به جای پاسخ منر ا معاند خواندند؟

این جواب سوالات من بود؟

mkk1369;125976 نوشت:
سلام

هم خدا جای حق نشسته و هم مردم می فهمند که کی عناد دارد یا خیر

شاهدان روز جزا که می بینید و می شنوید

شهادت دهید

آیا من با عناد سخن گفتم یا ایشان که به جای پاسخ منر ا معاند خواندند؟

این جواب سوالات من بود؟


آقای محمد
درود
پاسخ شما با خداوند.

موبدیار مهران;124831 نوشت:

شما نوشته اید:
1-:" ... خدا در سوره حجرات گفته: خبر فاسق را بشنوید و درباره آن تحقیق کنید
در سوره های متعددی گفته تفکر، تعقل، تدبر کنید
نتیجه: قرآن دستور نداده که تنها سخن پیامبر اسلام و عین قول پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله را عمل نماییم..."
پاسخ
شما از یک سوی اینچنین بر عقل و تدبر و تاکید میکنید، از سوی دیگر بر تقلید.
به هر روی هنگامی که میگویید اسلام، اسلام که با عقل و تدبر شما نیست. اسلام آن چیزی است که خداوند از راه وحی به پیامبرانش آموزش داده است. به ویژه شما که ختم نبوت را اعلام کرده اید، دیگر راهی نیست که از راه وحی با آموزش خدا آشنا شد یا دستورها و خواست و روش خشنودی او یا ناخرسندی او را دانست. همه عقل و تدبر همه انسانها هم که گرد هم آیند، نمتوانند مانند قرآن بیاورند. این را خود شما در باره معجزه تحدی میگویید. از این رو سخن شما در باره اسلام و خدا نادرست است. درباره زندگی روزمره ما نیز به تعقل و تدبر باور داریم.

باسلام
دوست گرامی
شما به خاطر تعدد بحث هایی که می کنید مباحث خلط نموده و شبهاتی می نویسید که قبلا جواب آن را گرفته اید
بنده در پست های قبل در باره مطلب مذکور جواب شما را داده ام
بنده عرض کردم که یک اصول دین داریم؛ یک فروع دین
در اصول دین ظنیات هم فایده ای ندارد چه مجتهد باشیم چه مجتهد نباشیم
ولذا در اصول دین باید به یقین صد در صد رسید اما در فروع اگر خودمان مجتهد بودیم می توانیم به برخی از ظنیات عمل نماییم و اگر مجتهد نیستیم باید در فروع دین تقلید نماییم لذا استفاده از قرآن یا احادیث یا خبر فاسق یا استفاده از عقل هر کدام جایگاهی دارند که از آنها سرجای خودش استفاده می شود
امید وارم که مطلب برایتان روشن شده باشد

موبدیار مهران;124831 نوشت:

2-:" ... دوست عزیز شما معتقدید که ما باید عین قول پیامبر اسلام را نقل کنیم تا شما دلایل ما را قبول کنید ما حق نداریم لا اقل به اندازه شما از خودتان توقع داشته باشیم..."
پاسخ
من میگویم؟ من سگ کی باشم؟ این خود قرآن است که میگوید هنگام اختلاف به خدا و رسول خدا مراجعه کنید. من کیم که چنین ادعایی داشته باشم.
ولی در گاتها از ما خواسته نشده که به سخن پیامبر عمل کنیم. از ما خواسته که بهترین سخنها را بشنویم، با اندیشه روشن بنگریم و آنگاه از میان دو راه یکی را برگزینیم. اشو زرتشت حتی سخن وحیانی خودش را هم نخواسته که چشم بسته بپذیریم.

شما معتفدید که همه ادیان برحقند و هر کس باید پیامبر قوم خود را تبعیت نماید و به همین خاطر چنین تفکری دارید
دوست من خدا عدالت ندارد اگر برای هر قوم یک دستور خاص داده باشد
اینکه به شما گفته باشد بواسطه تفکر نمودن و فحص و جستجو راه را پیدا کن و به اعراب گفته باشد دستورات قرآن و پیامبرتان را تبعیت کنید و از فکرتان استفاده نکنید این عین ظلم است
شاید شما بگویید چون ایرانی ها تیز هوش تر از اعراب هستند
جواب: این هم عین ظلم است چرا که خدا برخی از انسان ها را پست تر از دیگر انسانها آفریده در حالی که در عقبی همه آنها را بازخواست می کند و اگر خطا کرده اند عذاب می کند
در ضمن اگر عقل زرتشتیان کامل تر است باید با تفکر و تدبر به دستوراتی برسند که خدا به مسلمانان دستور داده مثلا باید یقین حاصل کنند که عین مسلمانان در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند یا عین آنان برای تشکر از خدا به نماز بایستند و روزانه 17 رکعت نماز بخوانند و ... .
که البته عقل قاصر انسان ها نمی تواند این چیزها را بفهمد لذا نیاز به دستوراتی از سوی خدا دارد تا بتواند راه رستگاری را پی گیرد
نتیجه: از آنجایی که گاتها چنین دستوراتی ندارد و نمی توان برنامه جامع و کاملی جهت رسیدن به خوشبختی از آن انتزاع نمود پس نمی توان برای رسیدن به کمال به آن اتکا نمود و همین بس است که زرتشت را یک دین نسخ شده بدانیم

موبدیار مهران;124831 نوشت:

3-:" ... شما می گویید عین قول پیامبر اسلام را بیاورید که البته بنده برای شما بارها عین قول ایشان را نقل کردم و آدرسش را هم نوشتم..."
پاسخ
درسته نوشتید، ولی پاسخ من در آنها نبود. من نتوانستم، روش استدلال شما را در برداشت از سخن ایشان بپذیرم. شما هنوز سندی ارایه نکردید، در زمینه عنوان این تالار گفتگو کمکی به درک بهتر موضوع بکند.

دووست گرامی شما به همه مطالب بنده جواب نمی دهید لذا بنده هم احساس می کنم شاید مطلبی که نوشته ام جواب ندارد و مطلبی جامع و کامل است لذا بنده هم وارد بحث نمی شوم
بنده مطالب بسیاری از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام نوشتم که شما نسبت به آنها سکوت کردید
اگر جوابتان را نگرفته بودید چرا سکوت اختیار کرده و اشکال نکردید؟
اگر هم جواب گرفته اید چرا در این جا آن را انکار کردید؟

موبدیار مهران;124831 نوشت:

4-:" ... ما هم می گوییم شما اولا ثابت کنید که گاتها کتاب مقدس اشو زرتشت است سپس از آن استناد کنید..."
پاسخ
اشو زرتشت حتی نیازی نمبیند که سخن خودش را اثبات کند. چرا که خرد نیک و اندیشه بیدار و منش نیک، خودشان میتوانند راستی (حق) را درک کنند. او سند اثبات گاتها را خرد و منش نیک و اندیشه روشن میداند. من نیز بارها از شما خواستم که بررسی کنید، در این نوشته که دستکم 4000 سال پیش نوشته شده، آیا موردی است که با دانش امروزین همخوانی نداشته باشد و یا با قرآن سازگار نباشد؟ چرا چنین نمیکنید؟
شما یکبار هم پرسیدید که خدای تو چه صفتهایی دارد و چکاره است و ..... ؟
شما یکبار هم پرسیدی که از توحیدهای چندگانه به کدامشان باور داری و به کدامشان نداری؟
شما همواره با یک پیش انگاشته نادرست، همواره ما را مشرک و کافر دانسته و چون یک مشرک و کافر با ما گفتگو میکنید.

دوست عزیز اولا نگفتم اشو زرتشت سخن خودش را اثبات کند
ثانیا ما شک نداریم که ایشان سخنانی داشته اند اما شک ما در این است که آیا گاتها کتاب ایشان است یا کسی دیگر؟ ولو اینکه معتقدیم مطالبی که در گاتها نقل شده از یک انسان خردمند و مطابق قرآن است
ثالثا اگر من ادعا کنم که مثلا گاتها سخنان حضرت موسی است نه اشو زرتشت و هیچ دلیل عاقلانه ای ذکر نکنم شما قبول می کنید؟ مسلما قبول نمی کنید
ما یک کتابی داریم به نام تحف العقول که بسیار زیبا و حکیمانه و مطالبی اخلاقی است که از پیامبر وامامان معصوممان نقل شده اما با اینکه آن سخنان را در زندگی خود پیاده می کنیم اما از آنها به عنوان یک سخن مستند و دلیل اسفاده نمی کنیم اما شما ادعا دارید که گاتها کتاب اشو زرتشت است اما نمی توانید اثبات کنید که یقینا این سخن پیامبرتان است
موبدیار مهران;124831 نوشت:

5-:" ... شما ادعا کردید که شفا بخشیدن مخصوص خداست بنده اثبات کردم که شفا بخشیدن مختص خدا نیست پس اجمالا این را قبول دارید..."
پاسخ
حواستان هست که این گفته شما شرک است؟
این کمترین و کوچکترین آموزش کتاب معارف دینی دبیرستان و معارف اسلامی دانشگاه است که درمان بخشید، منحصر به خداوند است. اگر خودش به کسی اذن داد، میتواند اگر نداد، نمیتواند.

بنده اثبات کردم که شرک نیست باز شما می گویید شرک است؟
معلوم است که مطالب و دلایل بنده رو نخونیدید
در این زمینه برای شما از قرآن دلیل آوردم اما شما توجه نکردید و حرف خودتان را تکرار کردید

موبدیار مهران;124831 نوشت:

6-:" ... اگر قبول دارید برایتان اثبات کنم که امامان و برخی از امام زادگان و اولیا و شهدا و ... شفا می دهند..."
پاسخ
یکم- نه من به هیچ روی شرک را نمیپذیرم.
دوم- عین این سخن شما را از دهها گروه دیگر همچون بودایی و برهمایی و مدیتیشن، فراروان درمان گراها، مهربابا، سای بابا..... انواع قدسین مسیحی و ... نیز شنیده ام.
شما اگر پیرو محمد (ص) هستید، سند ایشان قرآن و عین سخن خودشان و اگر ادعای شما را بپذیریم، 5 تن آل عبا هستند. از این روی اگر میگویید که اسلام چنین باوری دارد، باید از این منابع سند دست اول، نه نقل قول که پیدا نیست چه اندازه در آن دخل و تصرف خود یا ناخودآگاه شده باشد، ارایه کنید.
جز این بکنید، به گفته امام صادق (ع) باید سخن شما را به دیوار کوبید.

مهران گرامی
بنده قبلا برایتان دلیل قرآنی آوردم اما شما توجه به حرف های بنده نکردید
اما یقین دارم کسانی که جویای حقیقتند مغالطه شما را قبول نخواهند کرد
در ضمن جوابتان را دربالا داده ام

موبدیار مهران;124831 نوشت:

7-:" ... دوست گرامی بنده گفتم قرآن صراحتا به ما امر کرده که رو به کعبه نماز بگذاریم و عبادت کنیم... آیا گاتها صراحتا گفته که رو به آتش عبادت کنید؟... اگر نگفته شما نباید رو به آتش عبادت کنید ولو اینکه خدا تشبیه به نور شده باشد یا لا اقل باید یک دلیل محکم بر این کارتان داشته باشید که نشان از دستور الهی بر این امر باشد..."
پاسخ
من که به هیچ روی نمیتوانم بفهم که معنای این سخن شما چیست؟
فرهنگ گفتاری قرآن چنین است که به روشنی دستور بدهد. فرهنگ گفتاری گاتها چنین است که انسان را در برگزیدن، آزاد بگذارد.
قبله نماز، سنگ راه است که راه گم نشود، چه اهمیتی دارد که چه باشد؟ اصل آن است که انسان را به خدا راهنمایی کند. قلب انسان را به خدا راهنمایی کند. اصل این نیست که چند سنگ و گل انباشته بر روی هم باشد، یا مسجدی که خود انسان ساخته، یا آتش یا وووووو . اصل راه است که گم نشود.

این فرهنگ گفتاری گاتها موجب گمراهی می شود لذا باید از آن دست کشید
برای پیدا کردن راه باید از خود خدا آدرس بگیرید نه اینکه خودتان خود سر به دنبال آدرس بروید

موبدیار مهران;124831 نوشت:

8-:" ... دوست من شما منظور بنده را نفهمیدید بنده می گویم اگر ما راه رستگاری را می دانستیم نیازی به پیامبر و امام و راهنما نبود
اما ما راه رستگاری را دقیقا نمی دانیم به همین خاطر باید کنار عقل مان که برخی از دستورات را می تواند درک کند مثل عدالت داشتن و ظلم نکردن و راستگو بودن و دروغگو نبودن و شجاعت داشتن و ترسو نبودن و... باید بسیاری از دستورات را که نمی تواند درک کند مثل نمازگزاردن و سخن لغو نگفتن و زکات دادن و حجاب داشتن و وفای به عهد و عقد و امانتداری (مومنون 1تا 9) و تزکیه نفس و سرپیچی کردن از اوامر نفس (اعلی 14و15) و جهاد کردن (مائده35) وتوبه کردن (نور31) و... پیروی نموده تا رستگار شویم پس برای این دسته از دستورات نیاز به راهنما و پیامبر است..."
پاسخ
این جا دیگر چند چیز را به اشتباه با هم آمیختید. به گفته خودتان خلط مبحث کردید. اینکه برای رستگاری باید به راهنمای خدایی رجوع کنیم، این درست است. هیچ شکی در آن نیست.
دیگر نوشته هایتان مربوط به زندگی روزمره است. ربطی به رستگاری ندارد. برای نمونه در خود آیه میفرماید که جلباب را به خود نزدیک کنید تا شناخته نشوید و آزار نبینید. کجایش شرط رستگاری دانسته شده؟
از مواردی که ذکر نکردید هم این است میان پیامبران تفاوت قایل نشوید (آیه 152، سوره نسا). به شما انزار میدهم که این روش شما ستم به قرآن است و از دیدگاه من باید گناه باشد.

اتفاقا همین جزیات است که انسان را به رستگاری می کشاند
قرآن نگفته که جلباب (چارقد یا چادر) داشته باشید تا آزار نبینید بلکه مراد از آن این است که جلباب موجب می شود عفت انسان حفظ شود و اگر عفت حفظ نشود زن به فساد کشیده شده و جامعه را هم به فساد می کشد
کما اینکه در جوامع غربی این مطلب دیده می شود
پس هیمن مسایل مربوط به زندگی روزمره شرط رستگاری است
در ضمن ما میان پیامبران تفاوتی قایل نمی شویم و معتقدیم که همه آنها معصومند اما معتقدیم که با آمدن پیامبری بعد از یک پیامبر دیگر دین پیامبر قبلی نسخ گردیده و دین جدید را باید تبعیت
نمود

موبدیار مهران;124831 نوشت:

9-:" ... حالا شما بگویید مسلمانان تضاد درونی دارند یا اینکه دین دقیق و حساب شده ای دارند؟...."
پاسخ
این سخن شما نیز ستم دیگری است که به قرآن میکنید. در قرآن اسلام دین همه پیامبران است، از این روی اگر کسی به اسلام ایراد بگیرد به همه پیامبران ایراد گرفته است. این انحصار طلبی خودخواهانه شماست که اسلام را منحصر به آموزشهای محمد (ص) میکنید.

دوست گرامی جوابتان را داده ام
با آمدن دین پیامبر خاتم ادیان گذشته نسخ شدند و همه موظف شدند که از پیامبر اسلام تبعیت نمایند
اگر اینچنین نبود پیامبر به جای اینکه با یهودیان خیبر و بنی نضیر و بنی قینقاع و ... بجنگد برای آنها و دین آنها احترام قایل بود و اگر ادیان گذشته نسخ نشده بودند پیامبر اسلام با مسیحیان مباهله نمی کرد و از آنها جزیه نمی گرفت و برای پادشاهان ایران و روم و حبشه و یمن و ... نامه نمی نوشت و آنها را به اسلام دعوت نمی کرد
والسلام

[quote=آشنای قریب;126732][/quote]
آشنای قریب گرامی
درود
شما نوشته اید:
1-:".... شما به خاطر تعدد بحث هایی که می کنید مباحث خلط نموده و شبهاتی می نویسید که قبلا جواب آن را گرفته اید..."
پاسخ
سخن شما درست است، ولی من هر نوشته را با پیشینه خودش بررسی و پاسخ میدهم. اگر پاسخهای پیشین شما پذیرفتنی بود، خب دیگر چنین نمینوشتم.

2-:"... ... ولذا در اصول دین باید به یقین صد در صد رسید اما در فروع اگر خودمان مجتهد بودیم می توانیم به برخی از ظنیات عمل نماییم و اگر مجتهد نیستیم باید در فروع دین تقلید نماییم لذا استفاده از قرآن یا احادیث یا خبر فاسق یا استفاده از عقل هر کدام جایگاهی دارند که از آنها سرجای خودش استفاده می شود........"
پاسخ
استاد بزرگوار بیش از سی سال است که با چنین سخنانی آشنا هستم. چه در کتابهایی که خوانده ام. چه در درس دانشگاه و چه در آموزش پیش از استخدام رسمی. نکته من این نیست. شما اگر بگویید که من میگویم، این یک چیز است. بگویید اسلام میگوید، خدا میگوید، اسلام چنین است، اسلام چنان است ووو..... یک چیز دیگر است. سخن من اینست که هرگاه میگویید اسلام، هرگاه میگویید خدا، و چنین چیزهایی، حق ندارید، حق ندارید، حق ندارید جز سخن قرآن و عین سخن محمد (ص) چیز دیگری بگویید. چون خود قرآن در چندین آیه از شما چنین خواسته است.

3-:"... شما معتفدید که همه ادیان برحقند و هر کس باید پیامبر قوم خود را تبعیت نماید و به همین خاطر چنین تفکری دارید..."
پاسخ
شما با من سر ستیز دارید یا با قرآن؟ این که ادعای من نیست. این در قرآن به روشنی (صراحت) است. سوره ابراهیم، آیه 4؛ سوره عنکبوت آیه 46؛ سوره نسا آیه 152 را بخوانید. این نص صریح قرآن است. این همان اصول اولیه است که نه ظن شما و نه ظن مجتهدان نمیتواند، در آن اثری داشته باشد.

4-:"... دوست من خدا عدالت ندارد اگر برای هر قوم یک دستور خاص داده باشد
اینکه به شما گفته باشد بواسطه تفکر نمودن و فحص و جستجو راه را پیدا کن و به اعراب گفته باشد دستورات قرآن و پیامبرتان را تبعیت کنید و از فکرتان استفاده نکنید این عین ظلم است..."
پاسخ
این عقل کوتاه بین انسانی است که در کار خداوند بی عدالتی میبیند. یک مردم اهل اندیشه هستند، یک ملت نیستند. شما مگر به چشم نمیبینید، این همه اختلاف را؟
شما مگر خودتان بر خلاف سنی ها عقل و اجماع را به ابزارهای شناخت نیافزوده اید؟ اگر قرآن برایتان بس (کافی) بود، مانند سنی ها به قرآن و سنت بسنده (اکتفا) میکردید. ایرانیان هرگز بت پرست نبودند. همان خدای نیک و بد نیز فرزندان یک خدا بودند. یعنی ایرانیان از سپیده دم تاریخ، به گونه ای موحد بودند. در حالی که اعراب با بودن چهار دین در کنارشان باز هم بت میپرستیدند. خب دینی که میخواهد این دو ملت را راهنمایی کند، میتواند یکسان باشد؟ همین تفاوت تشیع ایرانی و تسنن عربی، گواه سخن منست.

5-:" ... شاید شما بگویید چون ایرانی ها تیز هوش تر از اعراب هستند
جواب: این هم عین ظلم است چرا که خدا برخی از انسان ها را پست تر از دیگر انسانها آفریده در حالی که در عقبی همه آنها را بازخواست می کند و اگر خطا کرده اند عذاب می کند...."
پاسخ
شما به راستی که چشم بر روی واقعیت بسته اید. بحث تیزهوشی و اندیشه وری ووووو یک بحث فیزیولوژیک است و دانشمندان به چشم میبینند و با ابزار اندازه میگیرند. این که دیگر ستیزه ندارد. واقعیت است و مانند روز روشن است. با واقعیت که نمیتوان مخالفت کرد. این عقل کوتاه بین انسانی است که در کار خدا چنین خطاهایی را می یابد. به شما انزار/ انذار/ انظار {دیکته اش را درست نمیدانم} میدهم که توبه کنید. از چنین ظلم هایی بسیار میتوان نام برد، برای نمونه ظلم در کسی که در افغانستان به دنیا آمده با کسی که در ایران و عربستان و اروپا و آفریقا و وووو به دنیا آمده. ظلم در کودکی که به دلیل اشتباه پدر و مادر معلول میشود، ظلم در زلزله و ووووو ظلم در بوسنی و هرزگوین وووو ظلم در اریتره و ظلم در .................................
با استدلال شما، بزرگترین ظلم را خود خداوند در قرآن مرتکب شده، که خاندان ابراهیم را برتر بر همه مردم دانسته است و ....

6-:" ... در ضمن اگر عقل زرتشتیان کامل تر است باید با تفکر و تدبر به دستوراتی برسند که خدا به مسلمانان دستور داده مثلا باید یقین حاصل کنند که عین مسلمانان در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند یا عین آنان برای تشکر از خدا به نماز بایستند و روزانه 17 رکعت نماز بخوانند و ... ...."
پاسخ
مگر یک نماز و روزه از شمر قضا شده بود؟ این را مجموعه مختار نامه نشان داد. مگر از زبیریان نماز و روزه ای قضا شده بود؟ مگر خود قرآن در سوره بقره آیه 62 نفرموده که شما به خدا و روز جزا ایمان داشته، کردار نیک بکنید (عمل صالح) دیگر از هیچ نهراسید که خداوند شما را بس است؟
به هر روی خودتان میدانید که 17 رکعت و آداب آن در قرآن نیست. یعنی اینکه اصل نماز مهم است. راستی چرا واژه زرتشتی نماز را بکار میبرید؟ چرا واژه اسلامی آن صلاه را بکار نمیبرید؟
در باره روزه نیز هر زرتشتی خودش میداند. کسانی با تجویز پزشک گرسنگی بلند مدت را بر خود هموار میکنند. کسانی نمیکنند. به هر روی دلیل نداره که درست عین شما عمل کنند. این را خداوند در قرآن نیز نخواسته است. به هر روی نماز و روزه حق الله هستند، هر کس میداند با خودش و خدای خودش. میماند حق الناس که در کردار نیک (عمل صالح) هست.

7-:" ... که البته عقل قاصر انسان ها نمی تواند این چیزها را بفهمد لذا نیاز به دستوراتی از سوی خدا دارد تا بتواند راه رستگاری را پی گیرد..."
پاسخ
با این سخن شما هم راه هستم. تنها یک نکته است، و آنکه هنگامی که میگویید، خدا این میشود قرآن. در قرآن نیز به چشم خود میبینم که شما در درازای این هزار و خورده ای سال، چه تفسیر به رای ها کرده اید.
از اینها که بگذریم، خواهشمندم کم کم آن بخش از دستورهای قرآن، نه دستورهای خودتان، را که میفرمایید زرتشتیان انجام نمیدهند، با سند قرآنی بفرمایید تا بررسی کنیم. شاید من یا شما اشتباه میکنیم. به هر روی ما زرتشتیان بایستی خود بررسی کنیم و برگزینیم. فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه

8-:" ... نتیجه: از آنجایی که گاتها چنین دستوراتی ندارد و نمی توان برنامه جامع و کاملی جهت رسیدن به خوشبختی از آن انتزاع نمود پس نمی توان برای رسیدن به کمال به آن اتکا نمود و همین بس است که زرتشت را یک دین نسخ شده بدانیم..."
پاسخ
با استدلال شما، قرآن نیز مانند گاتها نمیتواند چنین کند، زیرا شما برای احکام نیازمند مجلس شورا هستید. برای حلال و حرام نیازمند پزشک هستید، برای .......................
اگر اسلام شما دین کامل است و برنامه جامع و کاملی دارد، با استدلال شما چه نیازی به دانشگاه دارید؟
به هر روی استدلال شما را در باره گاتها و همین را در باره قرآن نمیپذیرم.
دین برای تربیت انسان است، در زمینه تربیت انسان نیز هم گاتها و هم قرآن برنامه های جامع و کاملی دارند. ولی به زبان و فرهنگ گوناگون که برای قوم های گوناگون اجرا شدنی باشد.

9-:" ... دووست گرامی شما به همه مطالب بنده جواب نمی دهید لذا بنده هم احساس می کنم شاید مطلبی که نوشته ام جواب ندارد و مطلبی جامع و کامل است لذا بنده هم وارد بحث نمی شوم..."
پاسخ
با این عجب شما طلبه های آشنایی دیرینه دارم.
به هر روی هر سخنی پاسخ ندارد.
خواهشمندم که آن نکته که مورد نظر شماست، یکبار دیگر بفرمایید.

10-:" ... بنده مطالب بسیاری از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام نوشتم که شما نسبت به آنها سکوت کردید... اگر جوابتان را نگرفته بودید چرا سکوت اختیار کرده و اشکال نکردید؟... اگر هم جواب گرفته اید چرا در این جا آن را انکار کردید؟..."
پاسخ
یک دلیل اش این است که من از دانش رجال بی بهره ام. دلیل دیگرش اینست که به منابع و سندها جز قرآن دسترسی ندارم. به روی به ندرت نکته ای را بی پاسخ میگذارم. مگر آنکه در دورانی که اینترنتم قطع بود، باشد و پاسخ من ارسال نشده باشد.

11-:"...دوست عزیز اولا نگفتم اشو زرتشت سخن خودش را اثبات کند... ثانیا ما شک نداریم که ایشان سخنانی داشته اند اما شک ما در این است که آیا گاتها کتاب ایشان است یا کسی دیگر؟ ولو اینکه معتقدیم مطالبی که در گاتها نقل شده از یک انسان خردمند و مطابق قرآن است
ثالثا اگر من ادعا کنم که مثلا گاتها سخنان حضرت موسی است نه اشو زرتشت و هیچ دلیل عاقلانه ای ذکر نکنم شما قبول می کنید؟ مسلما قبول نمی کنید...
پاسخ
شما از کجا میدانید که شاهنامه را فردوسی گفته؟
خب ما میدانیم، استادان دانشگاه اثبات ادبیاتی کرده اند که گاتها دیوانی از دوبیتی است که یک نفر سروده است. آن یک نفر هم درگاتها خودش را زرتشت نامیده است. در اوستا که هنگام هخامنشی در دو نسخه بر روی دو گروه 12000 پوست گاوی نوشته شده بود و یونانیانی که در ایران درس خواندند آن را دیده و توصیف کرده اند و ووووووو نیز گاتها نوشته اشو زرتشت است.
به هر این کتاب که در دست ماست، شما این را بررسی کنید، اگر یک واوش را مشکل دارد دانستید، البته با توجه به دستور زبان اوستایی که یک دانش دانشگاهی استوووووووو، آنگاه بگویید که این خدایی نیست.

12-:" ... بنده اثبات کردم که شرک نیست باز شما می گویید شرک است؟
معلوم است که مطالب و دلایل بنده رو نخونیدید..."
پاسخ
مگر هر ادعا که شما کردید، باید پذیرفت چون شما گفته اید؟
من به استناد خود قرآن، تنها و تنها و تنها سخنی را میپذیرم که از خود قرآن و یا عین سخن محمد (ص) باشد.
در همه آن چیزی که شما ارایه کردید، هیچ سندی که ادعاهای شما را برای امامان، امامزادگان، شهدا، صالحان، بقاع متبرک و چاه جمکران و قدم گاه و نظرگاه و وووووو دارید، ثابت کند، نبود. سندی که این همه میلیارد را برای ساخت بقعه بر روی گور این و آن میکنید نبود. آقا در سندهای شما اثبات ادعاهایتان نبود. سندهایی که ارایه کردید، اگر همه را درست بدانیم، تنها نشان داد که 12 خلیفه آموزگاران خوبی برای آموزش قرآن هستند. اگر چیزی فرای قرآن باشد، میشود بدعت، میشود انحراف.

13- در این زمینه برای شما از قرآن دلیل آوردم اما شما توجه نکردید و حرف خودتان را تکرار کردید..."
پاسخ
آشنای قریب گرامی، سندهای قرآنی شما اثبات ادعای شما نبود. خداییش نبود. وجدانیش، سخن مرا تایید میکرد. به خدا نمیفهمم که چه میگویید و چگونه به این نتیجه میرسید.

14-:" ... این فرهنگ گفتاری گاتها موجب گمراهی می شود لذا باید از آن دست کشید
برای پیدا کردن راه باید از خود خدا آدرس بگیرید نه اینکه خودتان خود سر به دنبال آدرس بروید..."
پاسخ
این ادعای شماست و دلیل ندارد که هر ادعایی که شد، پذیرفت. شما چگونه میتوانید از سوی خداوند تصمیم بگیرید که نشانی اش چیست؟
به هر روی بزرگتر از شما مانند مولوی و حافظ (حافظ قرآن با چهارده روایت) چنین گفته اند:
در ازل پرتو حسنت به تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد (حافظ)

آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر کس این آتش ندارد، نیست باد (مولوی)

15-:" ... اتفاقا همین جزیات است که انسان را به رستگاری می کشاند
قرآن نگفته که جلباب (چارقد یا چادر) داشته باشید تا آزار نبینید بلکه مراد از آن این است که جلباب موجب می شود عفت انسان حفظ شود و اگر عفت حفظ نشود زن به فساد کشیده شده و جامعه را هم به فساد می کشد..."
پاسخ
آقای گرامی این را هم که تفسیر به رای میکنید. خود قرآن که دارد به روشنی میگوید آذیتنی. کجایش گفته تا فاسد نشوید. ای بابا این چه روشی است که شما دارید؟

16-:" ... در ضمن ما میان پیامبران تفاوتی قایل نمی شویم و معتقدیم که همه آنها معصومند اما معتقدیم که با آمدن پیامبری بعد از یک پیامبر دیگر دین پیامبر قبلی نسخ گردیده و دین جدید را باید تبعیت نمود..."
پاسخ
شما معتقدید، ولی قرآن نیست. شما هنوز سندی که نسخ دین قبلی را نشان بدهد، ارایه نکرده اید. شما تنها با تفسیر به رای واژه هایی چون اقوم و یا مهیمن یا یظهره علی را دلیل این نسخ میگیرید. این تفسیر به رای شماست. زیرا خداوند که با کسی رودربایستی ندارد، به روشنی این نتیجه ای را که شما به زور میگیرید، او خودش به روشنی مینوشت. برای نمونه به روشنی میگفت ای محمد ما قرآن را به تو دادیم و کتابهای دیگر را نسخ کردیم و یا قرآن را به تو دادیم که کاملترین کتاب است و بر دیگر کتابهای پیامبران دیگر چیره است و غلبه میکند و ....
نمیگفت که بر تو نازل کردیم مانند آنچه که بر پیشینیان تو نازل کردیم و .....

17-:" ... با آمدن دین پیامبر خاتم ادیان گذشته نسخ شدند و همه موظف شدند که از پیامبر اسلام تبعیت نمایند..."
پاسخ
سند؟ آقای محترم سند؟ اینهایی که ارایه کردید، تا کنون سند ادعای شما نبوده است.

18-:" ... اگر اینچنین نبود پیامبر به جای اینکه با یهودیان خیبر و بنی نضیر و بنی قینقاع و ... بجنگد برای آنها و دین آنها احترام قایل بود و اگر ادیان گذشته نسخ نشده بودند پیامبر اسلام با مسیحیان مباهله نمی کرد و از آنها جزیه نمی گرفت و برای پادشاهان ایران و روم و حبشه و یمن و ... نامه نمی نوشت و آنها را به اسلام دعوت نمی کرد...."
پاسخ
یکم- اینها همه ادعای شماست. کی جز خودتان گواه این رویدادها و تصمیم پیامبر و خواست پیامبر است؟
دوم- نامه هایی که ادعا دارید، پیامبرتان (ص) به پادشاهان ایران و روم نوشته اند، کجا هستند؟
سوم- خود قرآن اهل کتاب را به اسلام یعنی تسلیم به خداوند دعوت کرده است، نه به پیروی از محمد (ص). این ادعای من در اسلمت و سوره عنکبوت آیه 46 به روشنی آشکار است.

موبدیار مهران;126973 نوشت:
شما نوشته اید:
1-:".... شما به خاطر تعدد بحث هایی که می کنید مباحث خلط نموده و شبهاتی می نویسید که قبلا جواب آن را گرفته اید..."
پاسخ
سخن شما درست است، ولی من هر نوشته را با پیشینه خودش بررسی و پاسخ میدهم. اگر پاسخهای پیشین شما پذیرفتنی بود، خب دیگر چنین نمینوشتم.

2-:"... ... ولذا در اصول دین باید به یقین صد در صد رسید اما در فروع اگر خودمان مجتهد بودیم می توانیم به برخی از ظنیات عمل نماییم و اگر مجتهد نیستیم باید در فروع دین تقلید نماییم لذا استفاده از قرآن یا احادیث یا خبر فاسق یا استفاده از عقل هر کدام جایگاهی دارند که از آنها سرجای خودش استفاده می شود........"
پاسخ
استاد بزرگوار بیش از سی سال است که با چنین سخنانی آشنا هستم. چه در کتابهایی که خوانده ام. چه در درس دانشگاه و چه در آموزش پیش از استخدام رسمی. نکته من این نیست. شما اگر بگویید که من میگویم، این یک چیز است. بگویید اسلام میگوید، خدا میگوید، اسلام چنین است، اسلام چنان است ووو..... یک چیز دیگر است. سخن من اینست که هرگاه میگویید اسلام، هرگاه میگویید خدا، و چنین چیزهایی، حق ندارید، حق ندارید، حق ندارید جز سخن قرآن و عین سخن محمد (ص) چیز دیگری بگویید. چون خود قرآن در چندین آیه از شما چنین خواسته است.

باسلام
حتی اگر خود خدا و پیغمبرش از ما سخن غیر را بخواهند ما باید بنا به دستور جنابعالی فقط به سخن خدا و پیغمبرش توجه کنیم؟

موبدیار مهران;126973 نوشت:


3-:"... شما معتفدید که همه ادیان برحقند و هر کس باید پیامبر قوم خود را تبعیت نماید و به همین خاطر چنین تفکری دارید..."
پاسخ
شما با من سر ستیز دارید یا با قرآن؟ این که ادعای من نیست. این در قرآن به روشنی (صراحت) است. سوره ابراهیم، آیه 4؛ سوره عنکبوت آیه 46؛ سوره نسا آیه 152 را بخوانید. این نص صریح قرآن است. این همان اصول اولیه است که نه ظن شما و نه ظن مجتهدان نمیتواند، در آن اثری داشته باشد.


تا به حال بارها درباره آیات فوق بحث کرده ایم و بنده
اما دوباره بصورت مختصر درباره آن می گویم و دلایلم را می نویسم شاید که نوری باشد که به دل تاریکمان تابیده و موجب بیداریمان گردد
آیه 4 ابراهیم می گوید یکی از شرایط مسلمان شدن این است که نه تنها باید اسلام را پذیرفت بلکه باید ادیان گذشته را نیز قبول داشت و تمام مسلمانان بالاجماع قبول دارند که ادیانی در گذشته بوده اند و در زمان خود ادیان حقیقی بوده اند
شاید دوباره بخواهید ادعا کنید که این تفسیر به رای است
اما اگر این آیه را با آیات مباهله و دعوت از یهودیان و ... به اسلام جمع کنید خواهید دانست که نسخ ادیان گذشته رخ داده شده و لذا کسانی که پس از اسلام دین دیگری داشته باشند خسران دیده اند
آیه 46 عنکبوت هم مانند آیه 4 سوره ابراهیم می خواهد بفهماند که ما مسلمانان ادیان الهی گذشته را قبول داریم و از آنجا که می گوید با اهل کتاب با روش نیکو مجادله کنید فهمیده می شود که اهل کتاب بر حق نیستند به همین خاطر قرآن فرموده با آنان مجادله کنید
اما از آنجایی که اسلام دین کامل و جامعی است می گوید با اهل کتاب به روش نیکو مجادله کنید
شاید علت این سخن قرآن این است که اسلام کامل تر از دیگر ادیان است و می تواند پاسخگوی همه ادیان باشد
آیه 152 نساء نشان از ظلم شما می دهد چرا که شما به پیامبر اسلام ایمان نیاوردید و از دستورات ایشان سرپیچی نمودید و تا توانستید اسلام ناب محمدی را پامال نموده و بر علیه آن تبلیغ نمودید
موبدیار مهران;126973 نوشت:
4-:"... دوست من خدا عدالت ندارد اگر برای هر قوم یک دستور خاص داده باشد
اینکه به شما گفته باشد بواسطه تفکر نمودن و فحص و جستجو راه را پیدا کن و به اعراب گفته باشد دستورات قرآن و پیامبرتان را تبعیت کنید و از فکرتان استفاده نکنید این عین ظلم است..."
پاسخ
این عقل کوتاه بین انسانی است که در کار خداوند بی عدالتی میبیند. یک مردم اهل اندیشه هستند، یک ملت نیستند. شما مگر به چشم نمیبینید، این همه اختلاف را؟
شما مگر خودتان بر خلاف سنی ها عقل و اجماع را به ابزارهای شناخت نیافزوده اید؟ اگر قرآن برایتان بس (کافی) بود، مانند سنی ها به قرآن و سنت بسنده (اکتفا) میکردید. ایرانیان هرگز بت پرست نبودند. همان خدای نیک و بد نیز فرزندان یک خدا بودند. یعنی ایرانیان از سپیده دم تاریخ، به گونه ای موحد بودند. در حالی که اعراب با بودن چهار دین در کنارشان باز هم بت میپرستیدند. خب دینی که میخواهد این دو ملت را راهنمایی کند، میتواند یکسان باشد؟ همین تفاوت تشیع ایرانی و تسنن عربی، گواه سخن منست.

آیا شما واقعا معتقدید که خدای نیک و بدی هست که فرزند خدای واحد قهار است؟

لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد


موبدیار مهران;126973 نوشت:


5-:" ... شاید شما بگویید چون ایرانی ها تیز هوش تر از اعراب هستند
جواب: این هم عین ظلم است چرا که خدا برخی از انسان ها را پست تر از دیگر انسانها آفریده در حالی که در عقبی همه آنها را بازخواست می کند و اگر خطا کرده اند عذاب می کند...."
پاسخ
شما به راستی که چشم بر روی واقعیت بسته اید. بحث تیزهوشی و اندیشه وری ووووو یک بحث فیزیولوژیک است و دانشمندان به چشم میبینند و با ابزار اندازه میگیرند. این که دیگر ستیزه ندارد. واقعیت است و مانند روز روشن است. با واقعیت که نمیتوان مخالفت کرد. این عقل کوتاه بین انسانی است که در کار خدا چنین خطاهایی را می یابد. به شما انزار/ انذار/ انظار {دیکته اش را درست نمیدانم} میدهم که توبه کنید. از چنین ظلم هایی بسیار میتوان نام برد، برای نمونه ظلم در کسی که در افغانستان به دنیا آمده با کسی که در ایران و عربستان و اروپا و آفریقا و وووو به دنیا آمده. ظلم در کودکی که به دلیل اشتباه پدر و مادر معلول میشود، ظلم در زلزله و ووووو ظلم در بوسنی و هرزگوین وووو ظلم در اریتره و ظلم در .................................
با استدلال شما، بزرگترین ظلم را خود خداوند در قرآن مرتکب شده، که خاندان ابراهیم را برتر بر همه مردم دانسته است و ....


1 میشه بگید کجای قرآن گفته که آل ابراهیم برتر از دیگران است
2 این که ما مدعی باشیم که نژادمان (ایرانی ها) برتر از دیگران است عین نژاد پرستی است
3 تمثیلاتی که شما ذکر کرده اید مغالطه ای بیش نیست
موبدیار مهران;126973 نوشت:

6-:" ...
در ضمن اگر عقل زرتشتیان کامل تر است باید با تفکر و تدبر به دستوراتی برسند که خدا به مسلمانان دستور داده مثلا باید یقین حاصل کنند که عین مسلمانان در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند یا عین آنان برای تشکر از خدا به نماز بایستند و روزانه 17 رکعت نماز بخوانند و ... ...."
پاسخ
مگر یک نماز و روزه از شمر قضا شده بود؟ این را مجموعه مختار نامه نشان داد. مگر از زبیریان نماز و روزه ای قضا شده بود؟ مگر خود قرآن در سوره بقره آیه 62 نفرموده که شما به خدا و روز جزا ایمان داشته، کردار نیک بکنید (عمل صالح) دیگر از هیچ نهراسید که خداوند شما را بس است؟
به هر روی خودتان میدانید که 17 رکعت و آداب آن در قرآن نیست. یعنی اینکه اصل نماز مهم است. راستی چرا واژه زرتشتی نماز را بکار میبرید؟ چرا واژه اسلامی آن صلاه را بکار نمیبرید؟
در باره روزه نیز هر زرتشتی خودش میداند. کسانی با تجویز پزشک گرسنگی بلند مدت را بر خود هموار میکنند. کسانی نمیکنند. به هر روی دلیل نداره که درست عین شما عمل کنند. این را خداوند در قرآن نیز نخواسته است. به هر روی نماز و روزه حق الله هستند، هر کس میداند با خودش و خدای خودش. میماند حق الناس که در کردار نیک (عمل صالح) هست.


دوست عزیز اعمال آنان که قبل از ظهور اسلام دارای دین حق بودند مورد قبول خداست و اگر مراد از آیه صائبین و نصارا و یهود امروزه بود باید اول آیه اینگونه می آمد "ان الذین یومنون و الذین یهدون"
به عبارتی دیگر باید افعال آیه مضارع می بود نه ماضی
دوست گرامی شما خوب است مقداری هم با ادبیات عرب آشنا شوید چرا که بسیاری از شبهات شما به واسطه ادبیات عرب جواب داده خواهد شد
درباره نماز و روزه هم خوب است که اینقدر بدانید در روایات ما از پیامبر اسلام نقل شده : الصلاه عمود الدین "نماز ستون دین است" و لذا هر کس که می خواهد خوشبخت و رستگار شود باید اهل نماز باشد هر چند نماز تمام دین نیست و مسائل دیگری هست که باید رعایت شود تا رستگار شد و قاتلین امام حسین و دشمنان اسلام آن مسایل را رعایت نکرده اند و لو اینکه نماز خوان بوده اند مثل وفای به عهد و عقد و قسم و مال حرام نخوردن و ...
موبدیار مهران;126973 نوشت:
7-:" ... که البته عقل قاصر انسان ها نمی تواند این چیزها را بفهمد لذا نیاز به دستوراتی از سوی خدا دارد تا بتواند راه رستگاری را پی گیرد..."
پاسخ
با این سخن شما هم راه هستم. تنها یک نکته است، و آنکه هنگامی که میگویید، خدا این میشود قرآن. در قرآن نیز به چشم خود میبینم که شما در درازای این هزار و خورده ای سال، چه تفسیر به رای ها کرده اید.
از اینها که بگذریم، خواهشمندم کم کم آن بخش از دستورهای قرآن، نه دستورهای خودتان، را که میفرمایید زرتشتیان انجام نمیدهند، با سند قرآنی بفرمایید تا بررسی کنیم. شاید من یا شما اشتباه میکنیم. به هر روی ما زرتشتیان بایستی خود بررسی کنیم و برگزینیم. فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه

مثلا قرآن گفته
و السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما "مایده 38"
شما دست سارق را قطع می کنید؟
یا گفته
و الزانیه و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما مائه جلده "نور 2"
آیا شما به زانی و زانیه 100 ضربه شلاق می زنید؟
یا گفته
یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام ...
یا آیه 185 سوره بقره گفته که در ماه رمضان روزه بگیرید
و ...
موبدیار مهران;126973 نوشت:


8-:" ... نتیجه: از آنجایی که گاتها چنین دستوراتی ندارد و نمی توان برنامه جامع و کاملی جهت رسیدن به خوشبختی از آن انتزاع نمود پس نمی توان برای رسیدن به کمال به آن اتکا نمود و همین بس است که زرتشت را یک دین نسخ شده بدانیم..."
پاسخ
با استدلال شما، قرآن نیز مانند گاتها نمیتواند چنین کند، زیرا شما برای احکام نیازمند مجلس شورا هستید. برای حلال و حرام نیازمند پزشک هستید، برای .......................
اگر اسلام شما دین کامل است و برنامه جامع و کاملی دارد، با استدلال شما چه نیازی به دانشگاه دارید؟
به هر روی استدلال شما را در باره گاتها و همین را در باره قرآن نمیپذیرم.
دین برای تربیت انسان است، در زمینه تربیت انسان نیز هم گاتها و هم قرآن برنامه های جامع و کاملی دارند. ولی به زبان و فرهنگ گوناگون که برای قوم های گوناگون اجرا شدنی باشد.


مجلس شورا زمانی بدرد می خورد که احکام قرآن را استخراج نموده و پیاده نماید و اگر از خودش احکامی صادر کند که مطابق با قرآن نباشد بی ارزش خواهد بود
و ...
لذا مغالطه ممنوع
درباره دانشگاه هم مغالطه نمودید
دانشگاه زمانی بدرد می خورد که علم مربوط به زندگانی دنیا در آن تدریس شود یا اینکه تبیین کننده و تفسیر کنند علوم دینی باشد
موبدیار مهران;126973 نوشت:
9-:" ... دووست گرامی شما به همه مطالب بنده جواب نمی دهید لذا بنده هم احساس می کنم شاید مطلبی که نوشته ام جواب ندارد و مطلبی جامع و کامل است لذا بنده هم وارد بحث نمی شوم..."
پاسخ
با این عجب شما طلبه های آشنایی دیرینه دارم.
به هر روی هر سخنی پاسخ ندارد.
خواهشمندم که آن نکته که مورد نظر شماست، یکبار دیگر بفرمایید.


فکر کنم اشتباهی رخ داده و شما به جای برخورد با طلبه ها با افراد دیگری برخورد داشته اید
دوست عزیز بنده طلبه ام اما فکر کنم اگر عجب داشتم در بحث با شما به گونه دیگری رفتار می کردم
بر هر حال ممنونم از نظر لطفتون
موبدیار مهران;126973 نوشت:
10-:" ... بنده مطالب بسیاری از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام نوشتم که شما نسبت به آنها سکوت کردید... اگر جوابتان را نگرفته بودید چرا سکوت اختیار کرده و اشکال نکردید؟... اگر هم جواب گرفته اید چرا در این جا آن را انکار کردید؟..."
پاسخ
یک دلیل اش این است که من از دانش رجال بی بهره ام. دلیل دیگرش اینست که به منابع و سندها جز قرآن دسترسی ندارم. به روی به ندرت نکته ای را بی پاسخ میگذارم. مگر آنکه در دورانی که اینترنتم قطع بود، باشد و پاسخ من ارسال نشده باشد.


آیا فکر نمی کنید که ممکن است راه رستگاری در این باشد که اسلام بیاورید؟ اگر به اندازه یک درصد هم چنین احتمالی بدهید آیا عقل دستور نمی دهد که برای شناسایی بهتر اسلام به دنبال آن بروید؟ اگر می بینید برای شناخت بهتر اسلام نیاز به علم رجال دارید چرا شانه خالی می کنید و به دنبال علم رجال نمی روید؟
در ضمن توجیه دومتان برای بنده پذیرفتنی نیست
بنده نگفتم چرا جواب مرا دیر می دهید بلکه گفتم چرا جواب برخی از مطالب بنده را نمی دهید!

ادامه دارد...

mkk1369;127241 نوشت:


سلام

گفته ام پازل

و چندین ایه آوردم و این آیات را کنار هم قرار دادم و سخن شما رد شد



با این که قبلا هم نگاه کرده ام و جواب داده ام باز می گویم تا دوستان بدانند



إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹﴾

فَإنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ


ببخشید می شه بدون تعصب معتی آیه دوم را بخوانید

پس اگر با تو به محاجه برخاستند بگو من خود را تسليم خدا نموده‏ام و هر كه مرا پيروى كرده [نيز خود را تسليم خدا نموده است] و به كسانى كه اهل كتابند و به مشركان بگو آيا اسلام آورده‏ايد پس اگر اسلام آوردند قطعا هدايت‏يافته‏اند و اگر روى برتافتند فقط رساندن پيام بر عهده توست و خداوند به [امور] بندگان بيناست

آیا ایه اسلام را اسلام محمدی می گوید

منم به استناد به این آیه می خواهید ایمان بیاورید می خواهید نیاورید


اینم آیه سوم

كسانى كه به آيات خدا كفر مى‏ورزند و پيامبران را بناحق مى‏كشند و دادگستران را به قتل مى‏رسانند آنان را از عذابى دردناك خبر ده

می شود بگویید به هم چه ربطی دارند؟

آقای محمد
درود
باز هم مانند همیشه تفسیر به رای کرده اید. خودتان بارها گفته اید اسلام دین همه پیامبران است. هنوز هم سندی که دین پیشین نسخ میشود ارایه نکرده اید. در همه آیه هایی که آورده اید، فعل اسلمت آمده یعنی تسلیم بودن، نه اسلام آوردن. چرا چون تنها تسلیم بودن به خدا شرط است. بنابراین جمله شما تا «آیا تسلیم خدا هستید»، درست است ولی از «آیا اسلام آورده اید» نادرست و تفسیر به رای است. چون در متن عربی فعل اسلمت است. یعنی تسلیم بودن و نه نام خاص دین محمد (ص). همچنین در متن عربی واژه مشرک وجود ندارد، در حالی که در تفسیر به رای خودتان واژه مشرکان را بکار برده اید.

موبدیار مهران;126973 نوشت:

[=&quot]11-:"...[=&quot]دوست عزیز اولا نگفتم اشو زرتشت سخن خودش را اثبات کند... ثانیا ما شک نداریم که ایشان سخنانی داشته اند اما شک ما در این است که آیا گاتها کتاب ایشان است یا کسی دیگر؟ ولو اینکه معتقدیم مطالبی که در گاتها نقل شده از یک انسان خردمند و مطابق قرآن است



[=&quot]ثالثا اگر من ادعا کنم که مثلا گاتها سخنان حضرت موسی است نه اشو زرتشت و هیچ دلیل عاقلانه ای ذکر نکنم شما قبول می کنید؟ مسلما قبول نمی کنید[=&quot]...[=&quot]
[=&quot]پاسخ[=&quot]
[=&quot]شما از کجا میدانید که شاهنامه را فردوسی گفته؟[=&quot]
[=&quot]خب ما میدانیم، استادان دانشگاه اثبات ادبیاتی کرده اند که گاتها دیوانی از دوبیتی است که یک نفر سروده است. آن یک نفر هم درگاتها خودش را زرتشت نامیده است. در اوستا که هنگام هخامنشی در دو نسخه بر روی دو گروه 12000 پوست گاوی نوشته شده بود و یونانیانی که در ایران درس خواندند آن را دیده و توصیف کرده اند و ووووووو نیز گاتها نوشته اشو زرتشت است[=&quot].[=&quot]
[=&quot]به هر این کتاب که در دست ماست، شما این را بررسی کنید، اگر یک واوش را مشکل دارد دانستید، البته با توجه به دستور زبان اوستایی که یک دانش دانشگاهی استوووووووو، آنگاه بگویید که این خدایی نیست[=&quot].

[=&quot]با سلام مجدد[=&quot]
[=&quot]اجماع تمام عقلا و علما بر این است که شاهنامه توسط فردوسی نوشته شده و اختلافی در آن نیست و اگر کسی در چنین وضعیتی شک کند که شاهنامه برای فردوسی نیست از عقلا نیست[=&quot]
[=&quot]کما اینکه اجماع تمام عقلا بر این است که قرآن بر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله نازل گردیده[=&quot]
[=&quot]اما درباره گاتها اجماع تمام عقلا بر این نیست که کتاب اشو زرتشت باشد و اصلا اختلاف است که آیا این کتاب در زمان ایشان بوده یا قبل و بعد از ایشان نوشته شده به عبارت دیگر هنوز به قطع و یقین کسی نتوانسته اثبات کند که گاتها کتاب اشو زرتشت است هر چند که سخنان حکیمانه ای در آن است

موبدیار مهران;126973 نوشت:

[=&quot]12-:" ... [=&quot]بنده اثبات کردم که شرک نیست باز شما می گویید شرک است؟

[=&quot]معلوم است که مطالب و دلایل بنده رو نخونیدید[=&quot]..."[=&quot]
[=&quot]پاسخ[=&quot]
[=&quot]مگر هر ادعا که شما کردید، باید پذیرفت چون شما گفته اید؟ [=&quot]
[=&quot]من به استناد خود قرآن، تنها و تنها و تنها سخنی را میپذیرم که از خود قرآن و یا عین سخن محمد (ص) باشد[=&quot]. [=&quot]
[=&quot]در همه آن چیزی که شما ارایه کردید، هیچ سندی که ادعاهای شما را برای امامان، امامزادگان، شهدا، صالحان، بقاع متبرک و چاه جمکران و قدم گاه و نظرگاه و وووووو دارید، ثابت کند، نبود. سندی که این همه میلیارد را برای ساخت بقعه بر روی گور این و آن میکنید نبود. آقا در سندهای شما اثبات ادعاهایتان نبود. سندهایی که ارایه کردید، اگر همه را درست بدانیم، تنها نشان داد که 12 خلیفه آموزگاران خوبی برای آموزش قرآن هستند. اگر چیزی فرای قرآن باشد، میشود بدعت، میشود انحراف

[=&quot]
شما قبلا به بنده گفته بودید که عناد دارید اما بنده عرض کردم تنها جویای حقیقتم اما امروز فهمیدم که شما عناد دارید
[=&quot]
[=&quot]تا به حال بنده گل لگد نمی کردم [=&quot]برای شما از قرآن دلیل آوردم که شفا دادن مخصوص خدا نیست و حضرت عیسی هم طبق نص قرآن شفا میداده (البته به اذن خدا) اما شما بدون توجه به دلیل بنده نوشته اید "مگر هر ادعا که شما کردید، باید پذیرفت

موبدیار مهران;126973 نوشت:

[=&quot]13- [=&quot]در این زمینه برای شما از قرآن دلیل آوردم اما شما توجه نکردید و حرف خودتان را تکرار کردید[=&quot]..."
پاسخ
[=&quot]
[=&quot]آشنای قریب گرامی، سندهای قرآنی شما اثبات ادعای شما نبود. خداییش نبود. وجدانیش، سخن مرا تایید میکرد. به خدا نمیفهمم که چه میگویید و چگونه به این نتیجه میرسید[=&quot].

[=&quot]اشکالش کجا بود؟ بگید تا جوابتون بدم[=&quot]
[=&quot]این روش شما در بحث نشان از خالی بودن دست شماست به جای این حرفها مچ گیری کنید

موبدیار مهران;126973 نوشت:

[=&quot]14-:" ... [=&quot]این فرهنگ گفتاری گاتها موجب گمراهی می شود لذا باید از آن دست کشید[=&quot]
[=&quot]برای پیدا کردن راه باید از خود خدا آدرس بگیرید نه اینکه خودتان خود سر به دنبال آدرس بروید[=&quot]..."[=&quot]
[=&quot]پاسخ[=&quot]
[=&quot]این ادعای شماست و دلیل ندارد که هر ادعایی که شد، پذیرفت. شما چگونه میتوانید از سوی خداوند تصمیم بگیرید که نشانی اش چیست؟[=&quot]
[=&quot]به هر روی بزرگتر از شما مانند مولوی و حافظ (حافظ قرآن با چهارده روایت) چنین گفته اند[=&quot]:[=&quot]
[=&quot]در ازل پرتو حسنت به تجلی دم زد[=&quot]
[=&quot]عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد (حافظ[=&quot])

[=&quot]
آتش است این بانگ نای و نیست باد
[=&quot]
[=&quot]هر کس این آتش ندارد، نیست باد (مولوی[=&quot])

[=&quot]بزرگتر از حافظ و مولوی گفته که دینی جز اسلام پذیرفتنی نیست[=&quot]
[=&quot]پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه (اسلام برتر است و آیینی برتر از آن نیست[=&quot])
[=&quot]همچنین خداوند در آیه 33 توبه می فرماید: "هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِينِ الْحَقّ‏ِ لِيُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون[=&quot]"
[=&quot]ترجمه: او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند[=&quot]
[=&quot]فکر کنم که زرتشت را هم شامل شود
موبدیار مهران;126973 نوشت:

[=&quot]15-:" ... [=&quot]اتفاقا همین جزیات است که انسان را به رستگاری می کشاند


[=&quot]قرآن نگفته که جلباب (چارقد یا چادر) داشته باشید تا آزار نبینید بلکه مراد از آن این است که جلباب موجب می شود عفت انسان حفظ شود و اگر عفت حفظ نشود زن به فساد کشیده شده و جامعه را هم به فساد می کشد[=&quot]..."[=&quot]
[=&quot]پاسخ[=&quot]
[=&quot]آقای گرامی این را هم که تفسیر به رای میکنید. خود قرآن که دارد به روشنی میگوید آذیتنی[=&quot].[=&quot]کجایش گفته تا فاسد نشوید. ای بابا این چه روشی است که شما دارید؟

[=&quot]آیه 31 سوره نور جواب شما را داده[=&quot]
[=&quot]یعنی زنان را نهی کرده از برخورد با نامحرم[=&quot]
[=&quot]نهی دلالت برحرمت می کند به اجماع عقلا[=&quot]
[=&quot]نتیجه بر زنان حرام است که در مقابل نامحرم بدون حجاب حاضر شوند کسی که حرام مرتکب شود با دستور دین مخالفت نموده پس رستگار نمی شود[=&quot]
[=&quot]اگر از دید عقل هم بنگرید به همین نتیجه می رسید[=&quot]
[=&quot]برادر عزیز لازم است به شما بگویم من کم کم دارم به عقل شما شک می کنم البته قصد جسارت ندارم اما اشکالاتی که شما می گیرید با کمی تفکر جوابش پیدا می شود[=&quot]
[=&quot]در ضمن ثواب یک ساعت تفکر در باره خدا و خود و دین و معاد برابر است با هفتاد سال عبادت[=&quot]
[=&quot]امیدوارم شما هم بیشتر تفکر نمایید
موبدیار مهران;126973 نوشت:

[=&quot] 16-:" ... [=&quot]در ضمن ما میان پیامبران تفاوتی قایل نمی شویم و معتقدیم که همه آنها معصومند اما معتقدیم که با آمدن پیامبری بعد از یک پیامبر دیگر دین پیامبر قبلی نسخ گردیده و دین جدید را باید تبعیت نمود[=&quot]..."


[=&quot]
پاسخ
[=&quot]
[=&quot]شما معتقدید، ولی قرآن نیست. شما هنوز سندی که نسخ دین قبلی را نشان بدهد، ارایه نکرده اید. شما تنها با تفسیر به رای واژه هایی چون اقوم و یا مهیمن یا یظهره علی را دلیل این نسخ میگیرید. این تفسیر به رای شماست. زیرا خداوند که با کسی رودربایستی ندارد، به روشنی این نتیجه ای را که شما به زور میگیرید، او خودش به روشنی مینوشت. برای نمونه به روشنی میگفت ای محمد ما قرآن را به تو دادیم و کتابهای دیگر را نسخ کردیم و یا قرآن را به تو دادیم که کاملترین کتاب است و بر دیگر کتابهای پیامبران دیگر چیره است و غلبه میکند و[=&quot] ....[=&quot]
[=&quot]نمیگفت که بر تو نازل کردیم مانند آنچه که بر پیشینیان تو نازل کردیم و[=&quot] .....

[=&quot]
[=&quot]فکر کنم دلالت آیه 33 توبه بر این مطلب کفایت نماید[=&quot]


موبدیار مهران;126973 نوشت:

[=&quot]17-:" ... [=&quot]با آمدن دین پیامبر خاتم ادیان گذشته نسخ شدند و همه موظف شدند که از پیامبر اسلام تبعیت نمایند[=&quot]..."[=&quot]
[=&quot]پاسخ[=&quot]
[=&quot]سند؟ آقای محترم سند؟ اینهایی که ارایه کردید، تا کنون سند ادعای شما نبوده است[=&quot].


[=&quot] 33 [=&quot]توبه[=&quot]
[=&quot]اگر کفایت نمی کند علتش را بنویسید تا جوابتان را دهم

موبدیار مهران;126973 نوشت:

[=&quot]18-:" ... [=&quot]اگر اینچنین نبود پیامبر به جای اینکه با یهودیان خیبر و بنی نضیر و بنی قینقاع و ... بجنگد برای آنها و دین آنها احترام قایل بود و اگر ادیان گذشته نسخ نشده بودند پیامبر اسلام با مسیحیان مباهله نمی کرد و از آنها جزیه نمی گرفت و برای پادشاهان ایران و روم و حبشه و یمن و ... نامه نمی نوشت و آنها را به اسلام دعوت نمی کرد[=&quot]...."[=&quot]
[=&quot]پاسخ[=&quot]
[=&quot]یکم- اینها همه ادعای شماست. کی جز خودتان گواه این رویدادها و تصمیم پیامبر و خواست پیامبر است؟[=&quot]
[=&quot]دوم- نامه هایی که ادعا دارید، پیامبرتان (ص) به پادشاهان ایران و روم نوشته اند، کجا هستند؟[=&quot]
[=&quot]سوم- خود قرآن اهل کتاب را به اسلام یعنی تسلیم به خداوند دعوت کرده است، نه به پیروی از محمد (ص). این ادعای من در اسلمت و سوره عنکبوت آیه 46 به روشنی آشکار است[=&quot].




[=&quot]فکر کنم دلایلی که بالا ذکر کردم موید های خوبی بر ادعای قبلی بنده باشد[=&quot]
[=&quot]در باره نامه ها هم اجماع تمام تاریخ نویسان است که چنین اتفاقی افتاده و در تاپیک زیر درباره آن بحث شد[=&quot]
[=&quot]http://www.askdin.com/showthread.php?t=5112[=&quot]
[=&quot]http://www.askdin.com/showthread.php?t=11737&page=3

آشنای قریب;127469 نوشت:




[=&quot]با سلام مجدد
[=&quot]اجماع تمام عقلا و علما بر این است که شاهنامه توسط فردوسی نوشته شده و اختلافی در آن نیست و اگر کسی در چنین وضعیتی شک کند که شاهنامه برای فردوسی نیست از عقلا نیست
[=&quot]کما اینکه اجماع تمام عقلا بر این است که قرآن بر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله نازل گردیده
[=&quot]اما درباره گاتها اجماع تمام عقلا بر این نیست که کتاب اشو زرتشت باشد و اصلا اختلاف است که آیا این کتاب در زمان ایشان بوده یا قبل و بعد از ایشان نوشته شده به عبارت دیگر هنوز به قطع و یقین کسی نتوانسته اثبات کند که گاتها کتاب اشو زرتشت است هر چند که سخنان حکیمانه ای در آن است




[=&quot]شما قبلا به بنده گفته بودید که عناد دارید اما بنده عرض کردم تنها جویای حقیقتم اما امروز فهمیدم که شما عناد دارید
[=&quot]تا به حال بنده گل لگد نمی کردم [=&quot]برای شما از قرآن دلیل آوردم که شفا دادن مخصوص خدا نیست و حضرت عیسی هم طبق نص قرآن شفا میداده (البته به اذن خدا) اما شما بدون توجه به دلیل بنده نوشته اید "مگر هر ادعا که شما کردید، باید پذیرفت




[=&quot]اشکالش کجا بود؟ بگید تا جوابتون بدم
[=&quot]این روش شما در بحث نشان از خالی بودن دست شماست به جای این حرفها مچ گیری کنید


[=&quot]بزرگتر از حافظ و مولوی گفته که دینی جز اسلام پذیرفتنی نیست
[=&quot]پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه (اسلام برتر است و آیینی برتر از آن نیست[=&quot])
[=&quot]همچنین خداوند در آیه 33 توبه می فرماید: "هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِينِ الْحَقّ‏ِ لِيُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون[=&quot]"
[=&quot]ترجمه: او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند
[=&quot]فکر کنم که زرتشت را هم شامل شود

[=&quot]آیه 31 سوره نور جواب شما را داده

[=&quot]یعنی زنان را نهی کرده از برخورد با نامحرم
[=&quot]نهی دلالت برحرمت می کند به اجماع عقلا
[=&quot]نتیجه بر زنان حرام است که در مقابل نامحرم بدون حجاب حاضر شوند کسی که حرام مرتکب شود با دستور دین مخالفت نموده پس رستگار نمی شود
[=&quot]اگر از دید عقل هم بنگرید به همین نتیجه می رسید
[=&quot]برادر عزیز لازم است به شما بگویم من کم کم دارم به عقل شما شک می کنم البته قصد جسارت ندارم اما اشکالاتی که شما می گیرید با کمی تفکر جوابش پیدا می شود
[=&quot]در ضمن ثواب یک ساعت تفکر در باره خدا و خود و دین و معاد برابر است با هفتاد سال عبادت
[=&quot]امیدوارم شما هم بیشتر تفکر نمایید



[=&quot]فکر کنم دلالت آیه 33 توبه بر این مطلب کفایت نماید









[=&quot]33 [=&quot]توبه
[=&quot]اگر کفایت نمی کند علتش را بنویسید تا جوابتان را دهم





[=&quot]فکر کنم دلایلی که بالا ذکر کردم موید های خوبی بر ادعای قبلی بنده باشد
[=&quot]در باره نامه ها هم اجماع تمام تاریخ نویسان است که چنین اتفاقی افتاده و در تاپیک زیر درباره آن بحث شد
[=&quot]http://www.askdin.com/showthread.php?t=5112

[=&quot]http://www.askdin.com/showthread.php?t=11737&page=3

آشنای قریب گرامی
درود
شما نوشته اید:
1-:" ... [=&quot]اجماع تمام عقلا و علما بر این است که شاهنامه توسط فردوسی نوشته شده و اختلافی در آن نیست و اگر کسی در چنین وضعیتی شک کند که شاهنامه برای فردوسی نیست از عقلا نیست... [=&quot]اما درباره گاتها اجماع تمام عقلا بر این نیست که کتاب اشو زرتشت باشد و اصلا اختلاف است که آیا این کتاب در زمان ایشان بوده یا قبل و بعد از ایشان نوشته شده به عبارت دیگر هنوز به قطع و یقین کسی نتوانسته اثبات کند که گاتها کتاب اشو زرتشت است هر چند که سخنان حکیمانه ای در آن است..."
پاسخ
این سخن شما بسیار ساده انگارنه و عناد آمیز است. اگر بپذیریم که گاتها سخن یک فرد عادی ایرانی است، با این زیبایی و حکمت خردپسندانه ای که در آن است، با دستورهای انسانسازی که هم با دانش امروزین و هم با قرآن هماهنگی دارد، چنین کتابی نشان از آن دارد که ایرانی چه اندیشه والایی داشته و شایسته دینی والا بوده است. ادعایی که من داشتم و شما یا دیگر دوستانتان مرا نژاد پرست خواندید.
از این که بگذریم، این عقلایی که میفرمایید چه کسانی هستند؟
یکم- خود گاتها خودش را از آن زرتشت میداند که پیامبر خداست. ما نیز همو را میگوییم. اوستا نیز بر این تاکید دارد. هیچ موبدی در هیچ زمان و مکانی در این شکی نداشته است.
دوم- اروپاییان از اجدادشان یعنی یونانیان هزاره یکم پیش از میلاد تا همه استادان دانشگاه اروپا و آمریکا بر این که گاتها از آن اشوزرتشت است، تاکید دارند.
سوم- استادان دانشگاه های ایران نیز شک در این باره ندارند.
چهارم- تاریخ نگاران اسلامی و علمای اسلامی اگر شک دارند و مخالفتی دارند، یا از منابع نادرست بهره برده اند، یا........
نمونه از گاتها هات 46 بند 19:
کسی که به درستی، از راه راستی (هماهنگی با هنجار هستی)، آرزوی زرتشت را بر می آورد و آن همکاری در ساختن جهانی نوین {تازه گردانیدن جهان} است، پاداشش «هستی آینده» با همه خواسته های دلش که هستی برومند میتواند ارزانی دارد خواهد بود. ای دانا، ای کسی که آگاه تر از همه هستی، این حقیقت را نیز تو به من آموخته ای.

2-:" ... [=&quot]شما قبلا به بنده گفته بودید که عناد دارید اما بنده عرض کردم تنها جویای حقیقتم اما امروز فهمیدم که شما عناد دارید
[=&quot]تا به حال بنده گل لگد نمی کردم [=&quot]برای شما از قرآن دلیل آوردم که شفا دادن مخصوص خدا نیست و حضرت عیسی هم طبق نص قرآن شفا میداده (البته به اذن خدا) اما شما بدون توجه به دلیل بنده نوشته اید "مگر هر ادعا که شما کردید، باید پذیرفت..."
پاسخ
نه خیر آشنای قریب گرامی، شما گل لگد نکردید، من گل لگد میکردم. پاسخ این ادعای شما را حافظ 14 روایت قرآن چند سده پیش با احترام بیشتر داده است. خواهش میکنم به «ار» دقت فرمایید:
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد.
من نیز به سبب شاگردی و ناپختگی خودم با احترام کمتری نسبت به ایشان به شما و آقای محمد (mkk1369) دادم:
گویم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل؟
من با خواندن دلایل شما، پذیرفتم که خداوند به هر کس که بخواهد، توانایی هایی فرا انسانی میبخشد. از این روی دو نکته را در پاسخ شما گفتم که چون گل لگد میکردم، شما نخواندید.
یکم- شرط کار اذن الله است. شما به روشی از خداوند آگاهی یافته اید، که خداوند با دوازده امام و امامزادگان بیشمارشان، اذن الله داده است؟
دوم- اگر این امامان و امامزادگان بیشمارشان، چنین توانایی هایی دارند، چرا برای خودشان و نزدیکانشان بکار نبردند؟ چرا علمای حوزه ها به بیمارستان مراجعه میکنند و به ایشان اکتفا نمیکنند؟
سوم- چرام خود پیامبرتان (ص) و امامان، دست کم علی و حسن و حسین (ع) به پزشک آنهم یهودی مراجعه کردند؟
تاکید میکنم، اگر سندتان قرآن و عین سخن محمد(ص) بود، این ادعای شما را اسلامی میدانم. اگر نه آن را بدعت یا انحراف خواهم دانست.


3-:"... [=&quot]بزرگتر از حافظ و مولوی گفته که دینی جز اسلام پذیرفتنی نیست
[=&quot]پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه (اسلام برتر است و آیینی برتر از آن نیست[=&quot])
[=&quot]همچنین خداوند در آیه 33 توبه می فرماید: "هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِينِ الْحَقّ‏ِ لِيُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون[=&quot]"
[=&quot]ترجمه: او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند
[=&quot]فکر کنم که زرتشت را هم شامل شود..."
پاسخ
یکم- مشرک خواندن زرتشت که دست کم در سوره حج آیه 17 در ردیف یهود و نصارا دانسته شده اند، این ستم به پیامبران الهی است. از آنجا که بنابر سوره نسا آیه 152 اینکار گناه است، به شما انزار/انذار {دیکته درستش را نمیدانم} میدهم که توبه کنید. دوستان در چندین تالار از همین آسکدین، از محمد (ص) و علی (ع) حدیث نقل کردند که اشو زرتشت را اهل کتاب میدانستند. زیرا از مجوس جزیه میگرفتند.
دوم- اسلام در گاتها صفت عام تسلیم بودن به خداوند است، نه نام خاص دین محمد (ص). این انحصارطلبی خودخواهانه شماست که آن را نام خاص میگیرید و دیگران محروم میدارید. گرچه که خداوند بهترین دانای داور است و همان شود که او میخواهد (گاتها هات 29 بند 4).

4-:" ... [=&quot]آیه 31 سوره نور جواب شما را داده...[=&quot]یعنی زنان را نهی کرده از برخورد با نامحرم

[=&quot]نهی دلالت برحرمت می کند به اجماع عقلا... [=&quot]نتیجه بر زنان حرام است که در مقابل نامحرم بدون حجاب حاضر شوند کسی که حرام مرتکب شود با دستور دین مخالفت نموده پس رستگار نمی شود..."
پاسخ
این آیه و حتی سخن شما مصداق حق الله و حق النفس است، حق الناس که نیست. در جایی از قرآن نیز حکم تنبهی برای آن در نظر گرفته نشده است. از عین سخن محمد(ص) یا علی (ص) که خلیفه بود، هیچ سندی ندارید که جلوی بد یا بی حجابی را بگیرید و تنبیه کنید و .....
هیچ جا نگفته که کت و دامن بی حجابی و یا بدحجابی است. هیچ جایش نگفته که پوشیدن شلوار و چکمه و .... مصرف لاک و ماتیک و وووو مجازات داردوووووو

5-:"... [=&quot]برادر عزیز لازم است به شما بگویم من کم کم دارم به عقل شما شک می کنم البته قصد جسارت ندارم اما اشکالاتی که شما می گیرید با کمی تفکر جوابش پیدا می شود..."
پاسخ
من نیز از کم عقل توقع ندارم که عقل عاقلان را درک کند.

6-:" ... [=&quot]فکر کنم دلالت آیه 33 توبه بر این مطلب کفایت نماید ..."
پاسخ
کفایت نمیکند، به دلایل زیرین:
متن آیه چنین است:
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾
فولادوند: او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند
مکارم: او كسي است كه رسولش را با هدايت و آئين حق فرستاد تا او را بر همه آئينها غالب گرداند هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
خرمشاهی: او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاده است، تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند ولو آنكه مشركان ناخوش داشته باشند

یکم- دو سوی این آیه در باره یهود و نصارا بحث میکند که عزیز و مسیح را پسر خدا دانستند. از این روی از کجا که این آیه پاسخی به ایشان نباشد.
دوم- از کجا پیداست که منظور این آیه محمد (ص) است. مگر تنها ایشان رسول خدا هست؟ دیگران رسول خدا نیستند؟ اگر منظور خداوند محمد (ص) بود، با کسی که رودربایستی نداشت، خب نام ایشان را میگفت.
سوم- یظهره علی را شما غلبه و پیروزی وووو میگیرید. در حالی که واژه پیروزی در عربی فتح است، غلبه هم خود عربی است. اگر خداوند هر یک از این واژه ها را میخواست، خب آن را بکار میبرد. این در حالی است که یظهر به معنای آشکار و استظهار به معنای پشتگرمی، ظهر نویسی به معنای پشت نویسی است.
چهارم- دین یک واژه اوستایی است از ریشه دیدن که مفهوم تشخیص میان نیک و بد را دارد. از این روی در عربی به معنای داوری گرفته شده است. از این که بگذریم پیامبران، آموزگاران دین خدا، هستند. ایشان دین خودشان را که آموزش نداده اند. در حالی که مردم چه اندیشه وران، چه خردمندان، چه ستمگران ووووو دین خودشان را آموزش داده اند. از این رو اگر منظور از دین کله دین پیامبران باشد، خب این نادرست است، زیرا دین پیامبران دین خداست نه دین فرد خاص.
پنجم- عبارت « ولو مشرکان را خوش نیاید» نشان میدهد که روی سخن با دست کم با چهار دین یهود و نصارا و مجوس و صابئین نیست. زیرا در سوره حج آیه 17 این چهار دین را از مشرکان جدا کرده است.



7-:" ... [=&quot]در باره نامه ها هم اجماع تمام تاریخ نویسان است که چنین اتفاقی افتاده و در تاپیک زیر درباره آن بحث شد..."
پاسخ
کدام تاریخ نگاران،
تاریخ نگارانی که تنها به نقل قول بسنده کرده اند؟ یا تاریخ نگارانی که خود این نامه را دیده و خوانده اند و خود گواهی میدهند که این نامه ها را خوانده اند و واژه به واژه آن را بدون هرگونه دخل و تصرف نقل کرده اند؟
اگر از گروه نخست هستند، به هیچ روی پذیرفته نیست. زیرا ضمیر ناخودآگاه هر کس در فهم و نقل قول یک سخن تاثیر میگذارد. دانش روانشناسی هم گواه منست.
اگر از گروه دوم هستند، باید دید که آن اندازه راستگو و خدا ترس هستند، که در نقل دروغ نگفته باشند، یا نه.



هنگامی که این دو نخست به هم رسیدند
زندگی و نازندگی را پدید آوردند.
تا پایان هستی، بدترین اندیشه برای دروغکار و بهترین اندیشه برای راستکار خواهد بود.

بند5:
از این دو مینو، دروغکار بدترین کردار را برگزید و پاکترین منش، آنکه با فروغ فناناپذیر آراسته است، کسی که با ایمان به خدا و کردار درست (آمنو و عمل صالح) هستی بخش دانا را خشنود میسازد، راستی را برگزید.

بند 6:
از آن دو مینو راستی را برنگزید پیرو خدایان پنداری (دیو) زیرا در شک بودند و فریب بر آنان چیره شد. بنابراین گرویدند به بدترین منش، آنگاه با هم به سوی خشم شتافتند تا نابود کنند هستی مردم را.

بند7:
به او {راستکار} توانایی (شهریاری)، منش نیک و راستی فرا رسد، همچنین آرامش به پایداری و دوام تن میدهد.
به درستی که ایشان از آن تو {خدا} هستند، زیرا در آزمایش پیروز برآمده اند.

بند 8:
هنگامی که این گناهکاران کیفر خود را می چشند، آنگاه توانایی {شهریاری} ترا ای دانا هستی بخش {اهورامزدا} از راه منش نیک در می یابند و می آموزند که چگونه دروغ و آزار رها کرده، به راستی روی آورند.

بند9:
پس بیاییم از کسانی شویم که این زندگانی را تازه میسازند و جهان را نو میکنند. ای خردمندان و ای اندیشمندان و ای آورندگان خرسندی از راه راستی و درستی، بیایید همه در آنجا که دانش درونی است، یکپارچه همرای و همراه باشیم.

بند10:
آنگاه است که زور دروغ در هم میشکند و آنان ه در نیکنامی کار و کوشش میکنند، به زودی در سرای زیبای مشن نیک خدایی و راستی و درستی {بهشت} به هم میپیوندند.

بند 11:
ای مردم، اگر شما این دو اصل آرامش و ناآرامی را دریابید که خدای دانا مقرر کرده، و آن این است که زیان دیرپای برای دروغکار است و فروغ بیپایان از برای راستکار، هر آینه به خرسندی و شادکامی خواهید رسید.

موبدیار مهران;127676 نوشت:

شما نوشته اید:
1-:" ... [=&quot]اجماع تمام عقلا و علما بر این است که شاهنامه توسط فردوسی نوشته شده و اختلافی در آن نیست و اگر کسی در چنین وضعیتی شک کند که شاهنامه برای فردوسی نیست از عقلا نیست... [/][=&quot]اما درباره گاتها اجماع تمام عقلا بر این نیست که کتاب اشو زرتشت باشد و اصلا اختلاف است که آیا این کتاب در زمان ایشان بوده یا قبل و بعد از ایشان نوشته شده به عبارت دیگر هنوز به قطع و یقین کسی نتوانسته اثبات کند که گاتها کتاب اشو زرتشت است هر چند که سخنان حکیمانه ای در آن است..."[/]
پاسخ
این سخن شما بسیار ساده انگارنه و عناد آمیز است. اگر بپذیریم که گاتها سخن یک فرد عادی ایرانی است، با این زیبایی و حکمت خردپسندانه ای که در آن است، با دستورهای انسانسازی که هم با دانش امروزین و هم با قرآن هماهنگی دارد، چنین کتابی نشان از آن دارد که ایرانی چه اندیشه والایی داشته و شایسته دینی والا بوده است. ادعایی که من داشتم و شما یا دیگر دوستانتان مرا نژاد پرست خواندید.
از این که بگذریم، این عقلایی که میفرمایید چه کسانی هستند؟
یکم- خود گاتها خودش را از آن زرتشت میداند که پیامبر خداست. ما نیز همو را میگوییم. اوستا نیز بر این تاکید دارد. هیچ موبدی در هیچ زمان و مکانی در این شکی نداشته است.
دوم- اروپاییان از اجدادشان یعنی یونانیان هزاره یکم پیش از میلاد تا همه استادان دانشگاه اروپا و آمریکا بر این که گاتها از آن اشوزرتشت است، تاکید دارند.
سوم- استادان دانشگاه های ایران نیز شک در این باره ندارند.
چهارم- تاریخ نگاران اسلامی و علمای اسلامی اگر شک دارند و مخالفتی دارند، یا از منابع نادرست بهره برده اند، یا........
نمونه از گاتها هات 46 بند 19:
کسی که به درستی، از راه راستی (هماهنگی با هنجار هستی)، آرزوی زرتشت را بر می آورد و آن همکاری در ساختن جهانی نوین {تازه گردانیدن جهان} است، پاداشش «هستی آینده» با همه خواسته های دلش که هستی برومند میتواند ارزانی دارد خواهد بود. ای دانا، ای کسی که آگاه تر از همه هستی، این حقیقت را نیز تو به من آموخته ای.

2-:" ... [=&quot]شما قبلا به بنده گفته بودید که عناد دارید اما بنده عرض کردم تنها جویای حقیقتم اما امروز فهمیدم که شما عناد دارید[/]

[=&quot]تا به حال بنده گل لگد نمی کردم [/][=&quot]برای شما از قرآن دلیل آوردم که شفا دادن مخصوص خدا نیست و حضرت عیسی هم طبق نص قرآن شفا میداده (البته به اذن خدا) اما شما بدون توجه به دلیل بنده نوشته اید "مگر هر ادعا که شما کردید، باید پذیرفت..."[/]
پاسخ
نه خیر آشنای قریب گرامی، شما گل لگد نکردید، من گل لگد میکردم. پاسخ این ادعای شما را حافظ 14 روایت قرآن چند سده پیش با احترام بیشتر داده است. خواهش میکنم به «ار» دقت فرمایید:
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد.
من نیز به سبب شاگردی و ناپختگی خودم با احترام کمتری نسبت به ایشان به شما و آقای محمد (mkk1369) دادم:
گویم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل؟
من با خواندن دلایل شما، پذیرفتم که خداوند به هر کس که بخواهد، توانایی هایی فرا انسانی میبخشد. از این روی دو نکته را در پاسخ شما گفتم که چون گل لگد میکردم، شما نخواندید.
یکم- شرط کار اذن الله است. شما به روشی از خداوند آگاهی یافته اید، که خداوند با دوازده امام و امامزادگان بیشمارشان، اذن الله داده است؟
دوم- اگر این امامان و امامزادگان بیشمارشان، چنین توانایی هایی دارند، چرا برای خودشان و نزدیکانشان بکار نبردند؟ چرا علمای حوزه ها به بیمارستان مراجعه میکنند و به ایشان اکتفا نمیکنند؟
سوم- چرام خود پیامبرتان (ص) و امامان، دست کم علی و حسن و حسین (ع) به پزشک آنهم یهودی مراجعه کردند؟
تاکید میکنم، اگر سندتان قرآن و عین سخن محمد(ص) بود، این ادعای شما را اسلامی میدانم. اگر نه آن را بدعت یا انحراف خواهم دانست.

3-:"... [=&quot]بزرگتر از حافظ و مولوی گفته که دینی جز اسلام پذیرفتنی نیست[/]

[=&quot]پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه (اسلام برتر است و آیینی برتر از آن نیست[/][=&quot])[/]
[=&quot]همچنین خداوند در آیه 33 توبه می فرماید: "هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِينِ الْحَقّ‏ِ لِيُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون[/][=&quot]"[/]
[=&quot]ترجمه: او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند[/]
[=&quot]فکر کنم که زرتشت را هم شامل شود..."[/]
پاسخ
یکم- مشرک خواندن زرتشت که دست کم در سوره حج آیه 17 در ردیف یهود و نصارا دانسته شده اند، این ستم به پیامبران الهی است. از آنجا که بنابر سوره نسا آیه 152 اینکار گناه است، به شما انزار/انذار {دیکته درستش را نمیدانم} میدهم که توبه کنید. دوستان در چندین تالار از همین آسکدین، از محمد (ص) و علی (ع) حدیث نقل کردند که اشو زرتشت را اهل کتاب میدانستند. زیرا از مجوس جزیه میگرفتند.
دوم- اسلام در گاتها صفت عام تسلیم بودن به خداوند است، نه نام خاص دین محمد (ص). این انحصارطلبی خودخواهانه شماست که آن را نام خاص میگیرید و دیگران محروم میدارید. گرچه که خداوند بهترین دانای داور است و همان شود که او میخواهد (گاتها هات 29 بند 4).

4-:" ... [=&quot]آیه 31 سوره نور جواب شما را داده...[/][=&quot]یعنی زنان را نهی کرده از برخورد با نامحرم[/]

[=&quot]نهی دلالت برحرمت می کند به اجماع عقلا... [/][=&quot]نتیجه بر زنان حرام است که در مقابل نامحرم بدون حجاب حاضر شوند کسی که حرام مرتکب شود با دستور دین مخالفت نموده پس رستگار نمی شود..."[/]
پاسخ
این آیه و حتی سخن شما مصداق حق الله و حق النفس است، حق الناس که نیست. در جایی از قرآن نیز حکم تنبهی برای آن در نظر گرفته نشده است. از عین سخن محمد(ص) یا علی (ص) که خلیفه بود، هیچ سندی ندارید که جلوی بد یا بی حجابی را بگیرید و تنبیه کنید و .....
هیچ جا نگفته که کت و دامن بی حجابی و یا بدحجابی است. هیچ جایش نگفته که پوشیدن شلوار و چکمه و .... مصرف لاک و ماتیک و وووو مجازات داردوووووو

5-:"... [=&quot]برادر عزیز لازم است به شما بگویم من کم کم دارم به عقل شما شک می کنم البته قصد جسارت ندارم اما اشکالاتی که شما می گیرید با کمی تفکر جوابش پیدا می شود..."[/]
پاسخ
من نیز از کم عقل توقع ندارم که عقل عاقلان را درک کند.

6-:" ... [=&quot]فکر کنم دلالت آیه 33 توبه بر این مطلب کفایت نماید[/] ..."
پاسخ
کفایت نمیکند، به دلایل زیرین:
متن آیه چنین است:
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾
فولادوند: او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند
مکارم: او كسي است كه رسولش را با هدايت و آئين حق فرستاد تا او را بر همه آئينها غالب گرداند هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
خرمشاهی: او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاده است، تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند ولو آنكه مشركان ناخوش داشته باشند

یکم- دو سوی این آیه در باره یهود و نصارا بحث میکند که عزیز و مسیح را پسر خدا دانستند. از این روی از کجا که این آیه پاسخی به ایشان نباشد.
دوم- از کجا پیداست که منظور این آیه محمد (ص) است. مگر تنها ایشان رسول خدا هست؟ دیگران رسول خدا نیستند؟ اگر منظور خداوند محمد (ص) بود، با کسی که رودربایستی نداشت، خب نام ایشان را میگفت.
سوم- یظهره علی را شما غلبه و پیروزی وووو میگیرید. در حالی که واژه پیروزی در عربی فتح است، غلبه هم خود عربی است. اگر خداوند هر یک از این واژه ها را میخواست، خب آن را بکار میبرد. این در حالی است که یظهر به معنای آشکار و استظهار به معنای پشتگرمی، ظهر نویسی به معنای پشت نویسی است.
چهارم- دین یک واژه اوستایی است از ریشه دیدن که مفهوم تشخیص میان نیک و بد را دارد. از این روی در عربی به معنای داوری گرفته شده است. از این که بگذریم پیامبران، آموزگاران دین خدا، هستند. ایشان دین خودشان را که آموزش نداده اند. در حالی که مردم چه اندیشه وران، چه خردمندان، چه ستمگران ووووو دین خودشان را آموزش داده اند. از این رو اگر منظور از دین کله دین پیامبران باشد، خب این نادرست است، زیرا دین پیامبران دین خداست نه دین فرد خاص.
پنجم- عبارت « ولو مشرکان را خوش نیاید» نشان میدهد که روی سخن با دست کم با چهار دین یهود و نصارا و مجوس و صابئین نیست. زیرا در سوره حج آیه 17 این چهار دین را از مشرکان جدا کرده است.

7-:" ... [=&quot]در باره نامه ها هم اجماع تمام تاریخ نویسان است که چنین اتفاقی افتاده و در تاپیک زیر درباره آن بحث شد..."[/]
پاسخ
کدام تاریخ نگاران،
تاریخ نگارانی که تنها به نقل قول بسنده کرده اند؟ یا تاریخ نگارانی که خود این نامه را دیده و خوانده اند و خود گواهی میدهند که این نامه ها را خوانده اند و واژه به واژه آن را بدون هرگونه دخل و تصرف نقل کرده اند؟
اگر از گروه نخست هستند، به هیچ روی پذیرفته نیست. زیرا ضمیر ناخودآگاه هر کس در فهم و نقل قول یک سخن تاثیر میگذارد. دانش روانشناسی هم گواه منست.
اگر از گروه دوم هستند، باید دید که آن اندازه راستگو و خدا ترس هستند، که در نقل دروغ نگفته باشند، یا نه.




با سلام
جواب 1: من کی گفتم که گاتها از یک فرد عادی است گفتم دلیلی نیست که نوشته های اشو زرتشت باشد
یعنی ممکن است نوشته های یک عارف یا عالم یا پیامبری غیر از اشو زرتشت باشد و شما دلیلی بر این که گاتها حتما نوشته های اشو زرتشت باشد ندارید
در ضمن کجای گاتها آمده که این نوشته ها از اشو زرتشت است؟
از همین نمونه ای که از گاتها گفته اید فهمیده می شود که این کتاب برای اشو زرتشت نیست چرا که هر کس در کتاب خودش می خواهد از خودش سخن بگوید اسم علم خود را بکار نمی برد بلکه از من و مانند آن استفاده می کند و از آنجایی که در این مطلب مذکور که در گاتها نقل شده نام اشو زرتشت برده شده احتمال داده می شود که گاتها کتاب شخص دیگری است که در این جا نام اشو زرتشت را هم برده
جواب 2: دوست گرامی ما حافظ را به عنوان یک شاعر قبول داریم اما به عنوان کسی که اسلام شناس است و تاریخ می داند و در شناخت افراد تبحر دارد قبول نداریم
هر چند که این شعر حافظ منافاتی با مطلب بنده ندارد چرا که مراد از حافظ در این شعرش پیرمغان و حلاج است نه امامان و لذا هر چند که حافظ تاریخ نگار نیست اما در این باره درست گفته اما شما از مطلب ایشان سو استفاده نموده اید
در ضمن دوست عزیز شفا دادن معجزه ایست تا ره گم نشود نه اینکه درمان باشد به همین خاطر است که بزرگان دین ما هم به پزشک مراجعه می کردند هرچند گاهی در کنار درمان نذر می کردند مثل امیر المومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما که نذر کردند برای بهبودی فرزندانشان 3 روز روزه بگیرند و چنین کردند که آیات اول سوره انسان در مدح آنان و در باره نذرشان نازل گردید
جواب 3: ایا شما مرا انذار می دهید؟ من شما را انذار می دهم؛
شما
قبول دارید که مسلمانان از زرتشتیان جزیه می گرفتند
همچنین
قبول دارید که اسلام دین الهی است
اگر اسلام دین حق است چرا از زرتشتیان جزیه می گرفته؟
همین نشان می دهد که زرتشت دین منحرفی است و دین کاملی نیست و لذا باید زرتشتیان مسلمان شده و شهادت به پیامبری خاتم و امامت امامان 12 گانه دهند
در ضمن روایت مذکور هم دلیل بر استدلال بنده است
جواب 4: من از شما می پرسم:
آیا رعایت نکردن حق الله و حق النفس بدون اشکال است؟
آیا خودکشی که حق النفس است بلا اشکال است؟
جواب 5: شیطان نیز تکبر داشت
جواب 6: این آیه مربوط به باطل بودن همه آیین هاست همانطور که در آیه بطور مطلق ذکر شده و دین و آیینی رو استثنا نکرده
در ضمن شما نوشتید که از کجا معلوم که آیه مربوط به حضرت محمد است؟!!!!!!!!!!
جواب: از وضوحات است که مربوط به پیامبر خاتم است و قرارمان این نبود که به خاطر تعصب مذهبی مان از حق دور شویم و این توجیه شما نشان از فرارتان از حق است
در ضمن مفردات جلد یک ص 141 لیظهره را پیروز گرداندن معنا کرده (آدرس دادم که مراجعه کنی و بهونه های الکی نیاری)
شما در قسمت اول جوابتان از شماره 6 نوشتید که مراد قرآن یهود و نصارا است و در قسمت پنجم نوشتید که مراد همه ادیان به غیر از یهود و نصارا و ... است!!!!
بالاخره مراد از این آیه یهود و نصارا هست یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟/
همچنین میشه بفرمایید از کجا این تخصیص را فهمیدید؟ قران که تخصیص نزده و تمام ادیان را گفته!!!
البته اگر نیازی به تخصیص بود که خدا ترسی نداشت و تخصیص می زد!!!! پس چرا تخصیص نزده؟؟؟؟؟
برادر کرمانی عزیز دلسوزانه از شما می خواهم بدون تعصب به اسلام نگاه کنید نه متعصبانه
جواب 7: بحث از این مطلب در جاهایی که آدرس دادم شده و بنده نمی خواهم تکرار مکررات نمایم

راستی دوست گرامی
شما جواب همه سوالات بنده را ندادید!!
هرچند که بنده تا به امروز منتظر پاسختان به همه مطالبم بودم
و السلام

آشنای قریب;128630 نوشت:

با سلام
جواب 1: من کی گفتم که گاتها از یک فرد عادی است گفتم دلیلی نیست که نوشته های اشو زرتشت باشد
یعنی ممکن است نوشته های یک عارف یا عالم یا پیامبری غیر از اشو زرتشت باشد و شما دلیلی بر این که گاتها حتما نوشته های اشو زرتشت باشد ندارید
در ضمن کجای گاتها آمده که این نوشته ها از اشو زرتشت است؟
از همین نمونه ای که از گاتها گفته اید فهمیده می شود که این کتاب برای اشو زرتشت نیست چرا که هر کس در کتاب خودش می خواهد از خودش سخن بگوید اسم علم خود را بکار نمی برد بلکه از من و مانند آن استفاده می کند و از آنجایی که در این مطلب مذکور که در گاتها نقل شده نام اشو زرتشت برده شده احتمال داده می شود که گاتها کتاب شخص دیگری است که در این جا نام اشو زرتشت را هم برده
جواب 2: دوست گرامی ما حافظ را به عنوان یک شاعر قبول داریم اما به عنوان کسی که اسلام شناس است و تاریخ می داند و در شناخت افراد تبحر دارد قبول نداریم
هر چند که این شعر حافظ منافاتی با مطلب بنده ندارد چرا که مراد از حافظ در این شعرش پیرمغان و حلاج است نه امامان و لذا هر چند که حافظ تاریخ نگار نیست اما در این باره درست گفته اما شما از مطلب ایشان سو استفاده نموده اید
در ضمن دوست عزیز شفا دادن معجزه ایست تا ره گم نشود نه اینکه درمان باشد به همین خاطر است که بزرگان دین ما هم به پزشک مراجعه می کردند هرچند گاهی در کنار درمان نذر می کردند مثل امیر المومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما که نذر کردند برای بهبودی فرزندانشان 3 روز روزه بگیرند و چنین کردند که آیات اول سوره انسان در مدح آنان و در باره نذرشان نازل گردید
جواب 3: ایا شما مرا انذار می دهید؟ من شما را انذار می دهم؛
شما
قبول دارید که مسلمانان از زرتشتیان جزیه می گرفتند
همچنین
قبول دارید که اسلام دین الهی است
اگر اسلام دین حق است چرا از زرتشتیان جزیه می گرفته؟
همین نشان می دهد که زرتشت دین منحرفی است و دین کاملی نیست و لذا باید زرتشتیان مسلمان شده و شهادت به پیامبری خاتم و امامت امامان 12 گانه دهند
در ضمن روایت مذکور هم دلیل بر استدلال بنده است
جواب 4: من از شما می پرسم:
آیا رعایت نکردن حق الله و حق النفس بدون اشکال است؟
آیا خودکشی که حق النفس است بلا اشکال است؟
جواب 5: شیطان نیز تکبر داشت
جواب 6: این آیه مربوط به باطل بودن همه آیین هاست همانطور که در آیه بطور مطلق ذکر شده و دین و آیینی رو استثنا نکرده
در ضمن شما نوشتید که از کجا معلوم که آیه مربوط به حضرت محمد است؟!!!!!!!!!!
جواب: از وضوحات است که مربوط به پیامبر خاتم است و قرارمان این نبود که به خاطر تعصب مذهبی مان از حق دور شویم و این توجیه شما نشان از فرارتان از حق است
در ضمن مفردات جلد یک ص 141 لیظهره را پیروز گرداندن معنا کرده (آدرس دادم که مراجعه کنی و بهونه های الکی نیاری)
شما در قسمت اول جوابتان از شماره 6 نوشتید که مراد قرآن یهود و نصارا است و در قسمت پنجم نوشتید که مراد همه ادیان به غیر از یهود و نصارا و ... است!!!!
بالاخره مراد از این آیه یهود و نصارا هست یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟/
همچنین میشه بفرمایید از کجا این تخصیص را فهمیدید؟ قران که تخصیص نزده و تمام ادیان را گفته!!!
البته اگر نیازی به تخصیص بود که خدا ترسی نداشت و تخصیص می زد!!!! پس چرا تخصیص نزده؟؟؟؟؟
برادر کرمانی عزیز دلسوزانه از شما می خواهم بدون تعصب به اسلام نگاه کنید نه متعصبانه
جواب 7: بحث از این مطلب در جاهایی که آدرس دادم شده و بنده نمی خواهم تکرار مکررات نمایم

راستی دوست گرامی
شما جواب همه سوالات بنده را ندادید!!
هرچند که بنده تا به امروز منتظر پاسختان به همه مطالبم بودم
و السلام

آشنای قریب گرامی
درود
شما نوشته اید:

1-:"... جواب 1: من کی گفتم که گاتها از یک فرد عادی است گفتم دلیلی نیست که نوشته های اشو زرتشت باشد..."
پاسخ
خود گاتها در ده ها جا، خودش را سخن وحی از زبان اشو زرتشت میداند. اگر میخواهید از گاتها سند بیاورم. از اوستا هم سند بسیار است.
برای نمونه:
هات 46 بند 19:
کسی که به درستی، از راه راستی آرزوی زرتشت را بر می آورد، و آن همکاری در ساختن جهان نوین است، هستی آینده با همه خواسته های دلش که جهان برومند میتواند ارزانی دارد، پاداشش خواهد بود.
ای دانا (مزدا) ای که از همه آگاهتری، این حقیقت را نیز تو به من آموختی.
نمونه ای دیگر از گاتها هات 43 بند 7 و 8:
ای دانای هستی بخش، هنگامی ترا افزاینده شناختم که منش نیک مرا فرا گرفت و از من پرسید، کیستی و از کیستی و چگونه در این روز شک و تردید خود را در باره جهان هستی و خودت دور خواهی کرد.
به او نخست گفتم: من زرتشتم، و تا آنجا که میتواتنم با دروغکار {کسی که با هنجار هستی هماهنگ نیست} میستیزم و یاور نیرومند راستکارم {کسی که با هنجار هستی هماهنگ است}. ای دانا میخواهم تا روزی که ستایش کن تو هستم، از آزادگی و خودمختاری برخوردار باشم.
موبد آذرگشسب جمله آخر را چنین برگردان کرده است:
این چنین برای همیشه از نیرو {شهریاری} بیکران برخوردار گردم، ای مزدا تا هنگامی که ستایشگر و درودگویان تو هستم.
50-6؛ 49-12؛ 49-1و2؛ 46-14؛ 46-13؛ 43-16؛ 43-11؛ 33-14؛ 33-4 تا 9؛ 31- 1 و 2؛ 29-7 تا 11؛

از اوستا نیز یسنا، فشو شو مانثر، فرورد، هات 55 بندهای 1 تا 7 را بخوانید.


2-:" ... دوست گرامی ما حافظ را به عنوان یک شاعر قبول داریم اما به عنوان کسی که اسلام شناس است و تاریخ می داند و در شناخت افراد تبحر دارد قبول نداریم..."
پاسخ
راستش سخن شما با سخنرانی آقای خامنه ای در باره حافظ همخوانی ندارد. همچنین با نام حافظ که به ایشان دادند، همخوانی ندارد. ایشان خودش را حافظ 14 روایت از قرآن میداند. مردم او را لسان الغیب میخوانند. اینها همگی با سخن شما ناسازگار است.

3-:" ... هر چند که این شعر حافظ منافاتی با مطلب بنده ندارد چرا که مراد از حافظ در این شعرش پیرمغان و حلاج است نه امامان و لذا هر چند که حافظ تاریخ نگار نیست اما در این باره درست گفته اما شما از مطلب ایشان سو استفاده نموده اید..."
پاسخ
سخن از اینست که اگر خداوند اذن الله بدهد، هر کسی میتواند کاری بکند که دیگران نمیتوان بکند. حافظ هم همین را میگوید. این چه سو استفاده است؟

4-:" ... در ضمن دوست عزیز شفا دادن معجزه ایست تا ره گم نشود نه اینکه درمان باشد به همین خاطر است که بزرگان دین ما هم به پزشک مراجعه می کردند هرچند گاهی در کنار درمان نذر می کردند مثل امیر المومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما که نذر کردند برای بهبودی فرزندانشان 3 روز روزه بگیرند و چنین کردند که آیات اول سوره انسان در مدح آنان و در باره نذرشان نازل گردید..."
پاسخ
یکم- ایشان به خدا روی آوردند و نذر کردند، نه به غیر خدا
دوم- شما باید همواره به یاد داشته باشید که مسلمان، یعنی قرآن و عین سخن محمد(ص). چرا چون خود قرآن این را میگوید. چرا چون امام صادق (ع) چنین گفته است. جز این یا بدعت است، یا تحریف و یا انحراف.

5-:" ... شماقبول دارید که مسلمانان از زرتشتیان جزیه می گرفتند
همچنین ... قبول دارید که اسلام دین الهی است ...اگر اسلام دین حق است چرا از زرتشتیان جزیه می گرفته؟ ... همین نشان می دهد که زرتشت دین منحرفی است و دین کاملی نیست و لذا باید زرتشتیان مسلمان شده و شهادت به پیامبری خاتم و امامت امامان 12 گانه دهند..."
پاسخ
آشنای قریب گرامی این روش استدلال شما مصداق این ضرب المثل است: خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی؟
آقای گرامی، در حدیث و روایت گفته که از اهل کتاب جزیه گرفته میشود. مشرک و کافر را که اصلا راه نمیدادند که بخواهند جزیه بگیرند.
نکته دیگر این که در زمان محمد (ص) اسلام به عربستان منحصر بود. در زمان علی (ع) هم که به زور شمشیر عمر و ابوبکر و عثمان که شما قبولشان ندارید، اسلام به ایران آمد. به هر روی این شمشیر ایشان بود، که به جزیه گرفتن انجامید، وگرنه ده میلیون مسلمان چینی و یا صدها هزار مسلمان اروپایی و آمریکایی، از کی جزیه میگیرند؟
اما پایان سخن، آیا از منحرف و کافر و مشرک هم جزیه میگرفتند؟ چرا امروزه جزیه گرفته نمیشود؟

6-:" ... من از شما می پرسم:آیا رعایت نکردن حق الله و حق النفس بدون اشکال است؟آیا خودکشی که حق النفس است بلا اشکال است؟..."
پاسخ
به هر روی حق الله و حق النفس به شما و دیگران و حکومت ربطی ندارد. به خود انسان ربط دارد و به خداوند. البته و سد البته که در خودکشی، حق الناس هست، چرا نیست؟ کسی از امکانات یک جامعه برخوردار شده، باید وظیفه اش را در باره جامعه انجام دهد. همین خودکشی اگر سبب نجات گروهی دیگر شود، پسندیده هم به دید می آید. مگر حسین (ع) نمیدانستند که اگر کوتاه بیاید و هیچ نگوید، کشته نمیشود؟ پس به گونه ای خودکشی کرد. ولی خودکشی ای که پسندیده است.

7-:" ... جواب 5: شیطان نیز تکبر داشت..."
پاسخ
تهمت تکبر شما به من و همسنجی من با شیطان هم باشد تا دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت.
راستی تکبر را چه کسی در شیطان نهاد؟ مگر شیطان را خدایی دیگر آفریده که در او تکبر گذاشت و او را به طغیان در برابر خدای خیر برانگیخت ووووو ؟

8-:" ... جواب 6: این آیه مربوط به باطل بودن همه آیین هاست همانطور که در آیه بطور مطلق ذکر شده و دین و آیینی رو استثنا نکرده..."
پاسخ
شما برای اثبات انحصارطلبی خودخواهانه خود، به قرآن ستم میکنید. در سرتاسر قرآن همه پیامبران یک دین دارند و آن یک دین هم اسلام نام دارد. از این روی اگر «دین کله» منظور دین پیامبران باشد، ناسازگاری درونی (تضاد) درونی خواهد داشت. چرا که همه پیامبران، آموزگاران دین خدا هستند و دینی جداگانه ندارند. تاکید بر عبارت «حتی اگر مشرکان کراهت داشته باشند» تاکید بر سخن من دارد، چرا که در سوره حج آیه 17، یهودیان، ترسایان، صابئین و مجوس را از مشرکان جدا میداند.

9-:" در ضمن شما نوشتید که از کجا معلوم که آیه مربوط به حضرت محمد است؟!!!!!!!!!!...جواب: از وضوحات است که مربوط به پیامبر خاتم است و قرارمان این نبود که به خاطر تعصب مذهبی مان از حق دور شویم و این توجیه شما نشان از فرارتان از حق است..."
پاسخ
خداوند که با کسی رودربایستی ندارد، دارد؟
خب اگر خداوند چنین چیزی را میخواست، به روشنی میگفت که محمد (ص) را فرستادیم تا غلبه کند بر دینهای دیگر.
من چه فراری دارم که از حق بکنم. روش استدلال شما انحصارطلبانه و خودخواهانه است. من از انحصارطلبی و خودخواهی شما فرار میکنم. نه از حق.
در این آیه خداوند میفرماید که ما رسول فرستادیم (کی؟ مشخص نمیکند. چرا؟ چون اصل رسالت مهم است، نه نام رسول) تا بر بینش و قضاوت مشرکان روشنایی بیفکند (همانگونه که خورشید در ظهر چنین میکند)، یا به گفته شما برتری داشته باشد.

10-:" ... در ضمن مفردات جلد یک ص 141 لیظهره را پیروز گرداندن معنا کرده (آدرس دادم که مراجعه کنی و بهونه های الکی نیاری)..."
پاسخ
مگر نویسنده مفردات معصوم بوده که سخنش سند باشد؟
اگر عین سخن محمد(ص) را سند دارید، بیاورید. اگر از عین سخن علی (ع) و دیگر امامان (ع) هم سند دارید بیاورید. که این ادعای شما را تایید کند. هشدار میدهم که نقل قول را به دلیل نقش که ناخودآگاه نقل کن کننده در مفهوم موضوع نقل دارد، نمیپذیرم. این نیز یک بحث دانشی و موضوع دانش روانشناسی است. آسمان بروید، زمین بیایید، نقل قول را نمیپذیرم. مگر آنکه عین سخن ایشان را نقل کرده باشد.

11-:" ... شما در قسمت اول جوابتان از شماره 6 نوشتید که مراد قرآن یهود و نصارا است و در قسمت پنجم نوشتید که مراد همه ادیان به غیر از یهود و نصارا و ... است!!!!..."
پاسخ
خرد میگوید شما که ادعای اسلام محمدی (ص) دارید، باید بهتر بدانید، البته اگر به انحصارطلبی خودخواهانه آلوده نباشید و تفسیر به رای نکنید. سوره حج آیه 17 را که من نگفتم، من گفتم؟ این که قرآن را باید یکپارچه در نظر گرفت، نه یک جمله و یک آیه تنها را من که نگفتم، من گفتم؟

12-:" ... همچنین میشه بفرمایید از کجا این تخصیص را فهمیدید؟ قران که تخصیص نزده و تمام ادیان را گفته!!!..."
پاسخ
جمله شما ناسازگاری درونی دارد. به هر روی، آیا در همه قرآن همه 124000 پیامبر یک دین و آن هم دین خدا را آموزش نمیدهند؟
این شمایید که میگویید، دین خدا تنها و تنها آن است که محمد (ص) آورده است و دینی که دیگر پیامبران آورده دین خدا نیست و اسلام نام ندارد.

13-:" ... البته اگر نیازی به تخصیص بود که خدا ترسی نداشت و تخصیص می زد!!!! پس چرا تخصیص نزده؟؟؟؟؟..."
پاسخ
منم که همین را میگویم. شما با انحصارطلبی خودخواهانه خودتان این تخصیص را {به سخن خودتان} میزنید. من که بر این باورم که همه پیامبران یک دین داشته اند، نه آنکه هر کدام دین جداگانه ای داشته باشد.

14-:" ... برادر کرمانی عزیز دلسوزانه از شما می خواهم بدون تعصب به اسلام نگاه کنید نه متعصبانه..."
پاسخ
به باور من دین زرتشتی گاتهایی، خودش اسلام است. این شمایید که با انحصارطلبی خودخواهانه، اسلام را منحصر به آموزشهای محمد (ص) میدانید.
این در حالی است که به استناد آیه هایی که در آغاز این تالار گفتگو آمده، خود خداوند در قرآن سخن مرا تایید و سخن شما را رد میکند.

15-:" ... جواب 7: بحث از این مطلب در جاهایی که آدرس دادم شده و بنده نمی خواهم تکرار مکررات نمایم..."
پاسخ
نشانی های شما همگی تکرار کننده یک نقل قول هستند، نه نقل کننده عین قول. مگر نمیگویید، نامه، خب نامه کجاست؟ چرا نامه را ارایه نمیکنید؟ شما که دندان پیامبرتان را در موزه دارید، شمشیرشان را دارید ووووو چرا این نامه را ندارید؟ نقل قول را نمیپذیرم. به دلایل روانشناختانه

16-:" ... راستی دوست گرامی
شما جواب همه سوالات بنده را ندادید!!... هرچند که بنده تا به امروز منتظر پاسختان به همه مطالبم بودم..."
پاسخ
خواهش میکنم که پرسشهای بی پاسختان را یکبار دیگر بنویسید.

نقل قول:
و السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما "مایده 38"
شما دست سارق را قطع می کنید؟
یا گفته

قطع دست ،بریدن واقعی دست نیست
کوتاه کردن دست و قدرت کسی از دزدیه
تا دیگه نتونه دزدی کلان کنه،دزدای کله کنده و گردن کلفتو کاری ندارن بعد یه دزد خرده پا رو دستشو قطع میکنن؟؟
درسته که تو قانون ان دزدیا قطع ید نمیشه و حتما باید در رو شکسته باشه و از دیوار مردم بالا رفته باشه و .. تا دستشو قطع کنن
ولی بازم باید فکر قطع دت دزدای واقعی گردن کلفت از اموال و قدرت باشیم تا مشکل ریشه ای حل بشه

معنای قطع ید وقتی زنان دستشون رو در برابر یوسف قطع کردند، قطع کامل بود؟؟؟
وقتی تو قرآن همه جا اید و ید رو بمعنی قدرت آورده ،چرا دست فیزیکی معنیش میکنین؟


خواهشمندم که به دیگران هم بگویید تا رعایت کنند.
واژه مرداد از ریشه مردن و به معنای مرگ و نابودی است. شاید فنا یا موات در عربی. مردار و مرداب نیز از همین ریشه اند.

«اَ» نشان نفی است از این روی اَمرداد به معنای جاودانگی و بیمرگی است. شاید در عربی حی باشد.
اَمرداد یکی از شش پرتو اهورامزدا (شاید اسماء الله) است. از این روی زشت است که بی مرگی و جاودانگی را به مرگ تبدیل کنیم.
سعدیا مرد (مردنی، فانی) نکو نام (تعبیری گاتایی است) نمیرد هرگز (امرداد)
مرده (مرداد) آن است که نامش به نکویی نبرند.

موبدیار مهران;128883 نوشت:

1-:"... جواب 1: من کی گفتم که گاتها از یک فرد عادی است گفتم دلیلی نیست که نوشته های اشو زرتشت باشد..."
پاسخ
خود گاتها در ده ها جا، خودش را سخن وحی از زبان اشو زرتشت میداند. اگر میخواهید از گاتها سند بیاورم. از اوستا هم سند بسیار است.
برای نمونه:
هات 46 بند 19:
کسی که به درستی، از راه راستی آرزوی زرتشت را بر می آورد، و آن همکاری در ساختن جهان نوین است، هستی آینده با همه خواسته های دلش که جهان برومند میتواند ارزانی دارد، پاداشش خواهد بود.
ای دانا (مزدا) ای که از همه آگاهتری، این حقیقت را نیز تو به من آموختی.
نمونه ای دیگر از گاتها هات 43 بند 7 و 8:
ای دانای هستی بخش، هنگامی ترا افزاینده شناختم که منش نیک مرا فرا گرفت و از من پرسید، کیستی و از کیستی و چگونه در این روز شک و تردید خود را در باره جهان هستی و خودت دور خواهی کرد.
به او نخست گفتم: من زرتشتم، و تا آنجا که میتواتنم با دروغکار {کسی که با هنجار هستی هماهنگ نیست} میستیزم و یاور نیرومند راستکارم {کسی که با هنجار هستی هماهنگ است}. ای دانا میخواهم تا روزی که ستایش کن تو هستم، از آزادگی و خودمختاری برخوردار باشم.
موبد آذرگشسب جمله آخر را چنین برگردان کرده است:
این چنین برای همیشه از نیرو {شهریاری} بیکران برخوردار گردم، ای مزدا تا هنگامی که ستایشگر و درودگویان تو هستم.
50-6؛ 49-12؛ 49-1و2؛ 46-14؛ 46-13؛ 43-16؛ 43-11؛ 33-14؛ 33-4 تا 9؛ 31- 1 و 2؛ 29-7 تا 11؛

از اوستا نیز یسنا، فشو شو مانثر، فرورد، هات 55 بندهای 1 تا 7 را بخوانید.


با سلام
دوست عزیز از مطالب بالا بر نمی آید که گاتها کتاب زرتشت است
شما فرض کنید من یک کتابی می نویسم آیا صحیح نیست در آن بنویسم که "کسی که از راه راستی آرزوی محمد را بر می آورد ..." غرض این که ممکن است کسی دیگر گاتها را نوشته باشد و در جایی از آن با آوردن چنین جمله ای از اشو زرتشت سخن گفته باشد
مطلب دومتان که در گاتها آمده ممکن است که نویسنده داستانی درباره شخص زرتشت مطلبی نقل کرده و اینگونه در گاتهایش آورده
در باره مطالبی که از اوستا آوردید هم برای بنده قابل قبول نیست چون آن مطالب ادعایی بیش از سوی موبدان ساسانی نیست

موبدیار مهران;128883 نوشت:

2-:" ... دوست گرامی ما حافظ را به عنوان یک شاعر قبول داریم اما به عنوان کسی که اسلام شناس است و تاریخ می داند و در شناخت افراد تبحر دارد قبول نداریم..."
پاسخ
راستش سخن شما با سخنرانی آقای خامنه ای در باره حافظ همخوانی ندارد. همچنین با نام حافظ که به ایشان دادند، همخوانی ندارد. ایشان خودش را حافظ 14 روایت از قرآن میداند. مردم او را لسان الغیب میخوانند. اینها همگی با سخن شما ناسازگار است.

مرادتان از 14 روایت چیست؟
آقای خامنه ای چه گفته که بنده مخالف آن را گفته ام؟ آیا ایشان فرموده اند که حافظ آیت الله العظمی بوده؟ و حافظ فقه و اصول خوانده بوده؟
موبدیار مهران;128883 نوشت:

3-:" ... هر چند که این شعر حافظ منافاتی با مطلب بنده ندارد چرا که مراد از حافظ در این شعرش پیرمغان و حلاج است نه امامان و لذا هر چند که حافظ تاریخ نگار نیست اما در این باره درست گفته اما شما از مطلب ایشان سو استفاده نموده اید..."
پاسخ
سخن از اینست که اگر خداوند اذن الله بدهد، هر کسی میتواند کاری بکند که دیگران نمیتوان بکند. حافظ هم همین را میگوید. این چه سو استفاده است؟

حافظ در این شعرش درباره حلاج گفته نه همه انسانها
خود شما نوشته اید که اگر خدا اذن دهد
شما روی چه حسابی می گویید خدا فقط به حضرت عیسی اذن داده؟
حافظ هم در شعرش چنین ادعایی نکرده که شما کردید
موبدیار مهران;128883 نوشت:

4-:" ... در ضمن دوست عزیز شفا دادن معجزه ایست تا ره گم نشود نه اینکه درمان باشد به همین خاطر است که بزرگان دین ما هم به پزشک مراجعه می کردند هرچند گاهی در کنار درمان نذر می کردند مثل امیر المومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما که نذر کردند برای بهبودی فرزندانشان 3 روز روزه بگیرند و چنین کردند که آیات اول سوره انسان در مدح آنان و در باره نذرشان نازل گردید..."
پاسخ
یکم- ایشان به خدا روی آوردند و نذر کردند، نه به غیر خدا
دوم- شما باید همواره به یاد داشته باشید که مسلمان، یعنی قرآن و عین سخن محمد(ص). چرا چون خود قرآن این را میگوید. چرا چون امام صادق (ع) چنین گفته است. جز این یا بدعت است، یا تحریف و یا انحراف.

اگر مرادتان از ایشان امامان است که ما هم می دانیم که ایشان به خدا روی آورده اند
همچنینن این تعریف شماست که مسلمان یعنی قرآن و عین سخن پیامبر
موبدیار مهران;128883 نوشت:

5-:" ... شماقبول دارید که مسلمانان از زرتشتیان جزیه می گرفتند
همچنین ... قبول دارید که اسلام دین الهی است ...اگر اسلام دین حق است چرا از زرتشتیان جزیه می گرفته؟ ... همین نشان می دهد که زرتشت دین منحرفی است و دین کاملی نیست و لذا باید زرتشتیان مسلمان شده و شهادت به پیامبری خاتم و امامت امامان 12 گانه دهند..."
پاسخ
آشنای قریب گرامی این روش استدلال شما مصداق این ضرب المثل است: خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی؟
آقای گرامی، در حدیث و روایت گفته که از اهل کتاب جزیه گرفته میشود. مشرک و کافر را که اصلا راه نمیدادند که بخواهند جزیه بگیرند.
نکته دیگر این که در زمان محمد (ص) اسلام به عربستان منحصر بود. در زمان علی (ع) هم که به زور شمشیر عمر و ابوبکر و عثمان که شما قبولشان ندارید، اسلام به ایران آمد. به هر روی این شمشیر ایشان بود، که به جزیه گرفتن انجامید، وگرنه ده میلیون مسلمان چینی و یا صدها هزار مسلمان اروپایی و آمریکایی، از کی جزیه میگیرند؟
اما پایان سخن، آیا از منحرف و کافر و مشرک هم جزیه میگرفتند؟ چرا امروزه جزیه گرفته نمیشود؟

بنده خود گویی و خود خندی نمی کنم
دوست گرامی پیامبر اسلام به مسیحیان گفت اسلام بیاورید!
قبول نکرند
فرمود: پس جزیه دهید وگرنه با شما مباهله می کنم!
اگر بر حق بودند چرا پیامبر اسلام با آنان مباهله کرد؟
پس اگر از شما هم جزیه گرفته اند این نشان از انحراف در دین شما و حقانیت اسلام و دستورات اسلامی است
در ضمن هدف اسلام در اول یکتا پرستی بوده به همین خاطر مشرکان و کفار را مجبور به اسلام می نمودند و اگر اسلام را قبول نمی کردند آنان را می کشتند البته اگر قبل از اعدامشان اسلام می آوردند آنان را نمی کشتند اما این درباره کسانی بود که یکتا پرست نبودند اما درباره کسانی که یکتا پرست بودند پیامبر اسلام با گرفتن جزیه آنان را تحت فشار قرار می داد تا اسلام را بپذیرند البته پیامبر اسلام برای سعادت آنان چنین می کرد همانطور که ما مسلمانان در مسلمان کردن امثال شما حریص هستیم
موبدیار مهران;128883 نوشت:

6-:" ... من از شما می پرسم:آیا رعایت نکردن حق الله و حق النفس بدون اشکال است؟آیا خودکشی که حق النفس است بلا اشکال است؟..."
پاسخ
به هر روی حق الله و حق النفس به شما و دیگران و حکومت ربطی ندارد. به خود انسان ربط دارد و به خداوند. البته و سد البته که در خودکشی، حق الناس هست، چرا نیست؟ کسی از امکانات یک جامعه برخوردار شده، باید وظیفه اش را در باره جامعه انجام دهد. همین خودکشی اگر سبب نجات گروهی دیگر شود، پسندیده هم به دید می آید. مگر حسین (ع) نمیدانستند که اگر کوتاه بیاید و هیچ نگوید، کشته نمیشود؟ پس به گونه ای خودکشی کرد. ولی خودکشی ای که پسندیده است.

دوست گرامی مغالطه کردی
آیا خود کشی حق الناس است؟ این حرف را جای دیگری نزنید چون به شما می خندند
البته با این حال با نظر شما موافقم
سوال: به نظر شما آیا خود زنی هم حق الناس است؟ چرا؟
آیا کسی که معتاد می شود هم به خود ضربه زده و مرتکب حق الناس شده؟ چرا
شاید بگویی چرا چنین سوالاتی پرسیده ام!
جواب: همه حق النفس های مذکور به گونه ای حق الناس هم هستند که به نظر می آید شما از بنده بهتر بدانید که چگونه حق الناس است
پس حق الله و حق النفس ها هم گناهان نابخشودنی است
سوالی دیگر از شما دارم
اگر حق الله و حق النفس بخشودنی است پس چرا خدا آن را مطرح کرد؟ مگر خدا یاوه گوست؟
درباره امام حسین علیه السلام ویارانش و افرادی که مشابه ایشان قیام کردند نیزنمی توان نام خودکشی رویشان نهاد چرا که آنان جهاد کردند و جهاد یکی از دستورات الهی است و خود خدا حساب جهاد را از خودکشی جدا کرده پس قیاس شما مع الفارق و باطل است
موبدیار مهران;128883 نوشت:

7-:" ... جواب 5: شیطان نیز تکبر داشت..."
پاسخ
تهمت تکبر شما به من و همسنجی من با شیطان هم باشد تا دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت.
راستی تکبر را چه کسی در شیطان نهاد؟ مگر شیطان را خدایی دیگر آفریده که در او تکبر گذاشت و او را به طغیان در برابر خدای خیر برانگیخت ووووو ؟

تکبر یکی از صفاتی است که گاهی بسیار خوب است مثلا در اسلام نقل شده که زنان باید در مقابل نامحرم تکبر کنند تا نامحرمان از آنان سوء استفاده نکنند و ...
تکبر صفتی است که گاهی خوب است انسان از آن استفاده نماید مثلا در مقابل انسان متکبر، در اسلام به مومنین دستور داده شده که تواضع داشته باشید مگر در مقابل متکبرین
لذا تکبر صفتی است که در جای خودش خیلی خوب است اما استفاده نابجا از آن بد است ولی شیطان که این صفت در او بود از آن استفاده نابجا نمود و گمراه شده و طرد گردید

موبدیار مهران;128883 نوشت:

8-:" ... جواب 6: این آیه مربوط به باطل بودن همه آیین هاست همانطور که در آیه بطور مطلق ذکر شده و دین و آیینی رو استثنا نکرده..."
پاسخ
شما برای اثبات انحصارطلبی خودخواهانه خود، به قرآن ستم میکنید. در سرتاسر قرآن همه پیامبران یک دین دارند و آن یک دین هم اسلام نام دارد. از این روی اگر «دین کله» منظور دین پیامبران باشد، ناسازگاری درونی (تضاد) درونی خواهد داشت. چرا که همه پیامبران، آموزگاران دین خدا هستند و دینی جداگانه ندارند. تاکید بر عبارت «حتی اگر مشرکان کراهت داشته باشند» تاکید بر سخن من دارد، چرا که در سوره حج آیه 17، یهودیان، ترسایان، صابئین و مجوس را از مشرکان جدا میداند.

درباره آیه 17 حج قبلا صحبت کردیم و گفتیم مراد از آن اقوام در دوران خودشان است
اما درباره آیه 33 توبه و آیات مشابه آن که در سوره های فتح 28 و صف 9 آمده مراد از "دین کله" تمام ادیان الهی قبل از اسلام و غیر الهی است
اما دلایلی که بنده قبلا ذکر کردم روشن و واضح بود اما برای اینکه مویدی برای آن آورده باشم آیه 6 سوره صف را بنگرید که نشان از ظلم مسیحیت (آخرین دین قبل از اسلام) و اسلام نیاوردن مسیحیان دارد؛ آنان پیامبر اسلام را قبول نکردند و دستوراتش را نپذیرفتند به همین خاطر در آیه 9 صف تمام ادیانی که صدای اسلام به گوششان رسید اما دست از دین خود نکشیدند را مخاطب قرار داد

موبدیار مهران;128883 نوشت:

9-:" در ضمن شما نوشتید که از کجا معلوم که آیه مربوط به حضرت محمد است؟!!!!!!!!!!...جواب: از وضوحات است که مربوط به پیامبر خاتم است و قرارمان این نبود که به خاطر تعصب مذهبی مان از حق دور شویم و این توجیه شما نشان از فرارتان از حق است..."
پاسخ
خداوند که با کسی رودربایستی ندارد، دارد؟
خب اگر خداوند چنین چیزی را میخواست، به روشنی میگفت که محمد (ص) را فرستادیم تا غلبه کند بر دینهای دیگر.
من چه فراری دارم که از حق بکنم. روش استدلال شما انحصارطلبانه و خودخواهانه است. من از انحصارطلبی و خودخواهی شما فرار میکنم. نه از حق.
در این آیه خداوند میفرماید که ما رسول فرستادیم (کی؟ مشخص نمیکند. چرا؟ چون اصل رسالت مهم است، نه نام رسول) تا بر بینش و قضاوت مشرکان روشنایی بیفکند (همانگونه که خورشید در ظهر چنین میکند)، یا به گفته شما برتری داشته باشد.

خداوند در آیه 6 صف چنین فرموده
اگر در گاتهای شما نوشته باشد ما رسول فرستادیم شما شک می کنید که منظور از آن زرتشت است یا نوح یا آدم؟

موبدیار مهران;128883 نوشت:

10-:" ... در ضمن مفردات جلد یک ص 141 لیظهره را پیروز گرداندن معنا کرده (آدرس دادم که مراجعه کنی و بهونه های الکی نیاری)..."
پاسخ
مگر نویسنده مفردات معصوم بوده که سخنش سند باشد؟
اگر عین سخن محمد(ص) را سند دارید، بیاورید. اگر از عین سخن علی (ع) و دیگر امامان (ع) هم سند دارید بیاورید. که این ادعای شما را تایید کند. هشدار میدهم که نقل قول را به دلیل نقش که ناخودآگاه نقل کن کننده در مفهوم موضوع نقل دارد، نمیپذیرم. این نیز یک بحث دانشی و موضوع دانش روانشناسی است. آسمان بروید، زمین بیایید، نقل قول را نمیپذیرم. مگر آنکه عین سخن ایشان را نقل کرده باشد.

نویسنده مفردات یک دانشمند علم لغت است و سخنانش برای عقلا معتبر است
تعصبی هم نداشته که بخواهی بگویی متعصبانه چنین ترجمه ای کرده لذا شما اینجا هم با مغالطه می خواهی از دست واقعیت فرار کنی
عین قول را قبلا هم ذکر کردم الان هم ذکر می کنم و این از مواردی است که شما آن را بدون جواب نهادید
عین قولها:
1 پیامبر اکرم ص: الاسلام یعلو و لا یعلی (اسلام برتر است و آیینی برتر از آن نیست) "کنز العمال 246"
2 امام علی علیه السلام: همانا این اسلام دین خداست که برای خود برگزید و آن را زیر نظر خود پرورد و بهترین آفریدگانش را مامورد تبلیغ آن کرد و ستون هایش را بر پایه محبت خویش قرار داد و با عزت آن ادیان دیگر را خوار کرد و با بلند کردن آن آیینهای دیگر را فرود آورد "نهج البلاغه خطبه 198"
3 امام باقر علیه السلام: اسلام بر 5 ستون بنا نهاده شده: برپا داشتن نماز،پرداخت زکات، روزه ماه رمضان، حج بیت الله الحرام، ولایت ما خاندان [پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله] "امالی المفید 4/ 353"
و ....
موبدیار مهران;128883 نوشت:

11-:" ... شما در قسمت اول جوابتان از شماره 6 نوشتید که مراد قرآن یهود و نصارا است و در قسمت پنجم نوشتید که مراد همه ادیان به غیر از یهود و نصارا و ... است!!!!..."
پاسخ
خرد میگوید شما که ادعای اسلام محمدی (ص) دارید، باید بهتر بدانید، البته اگر به انحصارطلبی خودخواهانه آلوده نباشید و تفسیر به رای نکنید. سوره حج آیه 17 را که من نگفتم، من گفتم؟ این که قرآن را باید یکپارچه در نظر گرفت، نه یک جمله و یک آیه تنها را من که نگفتم، من گفتم؟

بارها در باره این آیات توضیح داده ام
کسی که جویای حقیقت باشد جوابش را گرفته
موبدیار مهران;128883 نوشت:

12-:" ... همچنین میشه بفرمایید از کجا این تخصیص را فهمیدید؟ قران که تخصیص نزده و تمام ادیان را گفته!!!..."
پاسخ
جمله شما ناسازگاری درونی دارد. به هر روی، آیا در همه قرآن همه 124000 پیامبر یک دین و آن هم دین خدا را آموزش نمیدهند؟
این شمایید که میگویید، دین خدا تنها و تنها آن است که محمد (ص) آورده است و دینی که دیگر پیامبران آورده دین خدا نیست و اسلام نام ندارد.


جوابیه شما ربطی به مطلب بنده نداشت اما با اینحال لازم است که بگویم 124 هزار پیامبر دین خدا را آموزش می دادند اما دو عامل باعث شده که باید دین اسلام را پذیرفت و از ادیان گذشته دست کشید
الف: انحراف ادیان گذشته
ب: عدم کمال ادیان گذشته
موبدیار مهران;128883 نوشت:

13-:" ... البته اگر نیازی به تخصیص بود که خدا ترسی نداشت و تخصیص می زد!!!! پس چرا تخصیص نزده؟؟؟؟؟..."
پاسخ
منم که همین را میگویم. شما با انحصارطلبی خودخواهانه خودتان این تخصیص را {به سخن خودتان} میزنید. من که بر این باورم که همه پیامبران یک دین داشته اند، نه آنکه هر کدام دین جداگانه ای داشته باشد.

جوابتان را در قسمت ها ی قبل داده ام
موبدیار مهران;128883 نوشت:

14-:" ... برادر کرمانی عزیز دلسوزانه از شما می خواهم بدون تعصب به اسلام نگاه کنید نه متعصبانه..."
پاسخ
به باور من دین زرتشتی گاتهایی، خودش اسلام است. این شمایید که با انحصارطلبی خودخواهانه، اسلام را منحصر به آموزشهای محمد (ص) میدانید.
این در حالی است که به استناد آیه هایی که در آغاز این تالار گفتگو آمده، خود خداوند در قرآن سخن مرا تایید و سخن شما را رد میکند.

بارها در باره آیات مذکور بحث شده، چرا بحث را می پیچانید؟
موبدیار مهران;128883 نوشت:

15-:" ... جواب 7: بحث از این مطلب در جاهایی که آدرس دادم شده و بنده نمی خواهم تکرار مکررات نمایم..."
پاسخ
نشانی های شما همگی تکرار کننده یک نقل قول هستند، نه نقل کننده عین قول. مگر نمیگویید، نامه، خب نامه کجاست؟ چرا نامه را ارایه نمیکنید؟ شما که دندان پیامبرتان را در موزه دارید، شمشیرشان را دارید ووووو چرا این نامه را ندارید؟ نقل قول را نمیپذیرم. به دلایل روانشناختانه

در این پست هم برایتان عین قول هایی نوشتم ببینیم برای این عین قول ها چه جوابی دارید
هر چند که بنده عین قول های دم دستی را برایتان نقل کردم (چون احساس کردم برای یک جویای حقیقت همین مقدار کافی است تا حقانیت اسلام برایش روشن شود) و اگر برایتان قانع کنند نیست عین قول های بیشتری می توانم نقل کنم اما به شرطی عین قول های دیگر نقل می کنم که علت قانع نشدنتان را بنویسید
موبدیار مهران;128883 نوشت:

16-:" ... راستی دوست گرامی
شما جواب همه سوالات بنده را ندادید!!... هرچند که بنده تا به امروز منتظر پاسختان به همه مطالبم بودم..."
پاسخ
خواهش میکنم که پرسشهای بی پاسختان را یکبار دیگر بنویسید.

انشاء الله بزودی پرسشهای بی پاسخ را به شما یاداوری می کنم

آشنای قریب;129176 نوشت:
[=arial]با سلام

آشنای قریب;129176 نوشت:

[=arial]دوست عزیز از مطالب بالا بر نمی آید که گاتها کتاب زرتشت است
[=arial]شما فرض کنید من یک کتابی می نویسم آیا صحیح نیست در آن بنویسم که "کسی که از راه راستی آرزوی محمد را بر می آورد ..." غرض این که ممکن است کسی دیگر گاتها را نوشته باشد و در جایی از آن با آوردن چنین جمله ای از اشو زرتشت سخن گفته باشد
[=arial]...در باره مطالبی که از اوستا آوردید هم برای بنده قابل قبول نیست چون آن مطالب ادعایی بیش از سوی موبدان ساسانی نیست

[=arial]مرادتان از 14 روایت چیست؟
[=arial]آقای خامنه ای چه گفته که بنده مخالف آن را گفته ام؟ آیا ایشان فرموده اند که حافظ آیت الله العظمی بوده؟ و حافظ فقه و اصول خوانده بوده؟

[=arial]حافظ در این شعرش درباره حلاج گفته نه همه انسانها
[=arial]خود شما نوشته اید که اگر خدا اذن دهد
[=arial]شما روی چه حسابی می گویید خدا فقط به حضرت عیسی اذن داده؟
[=arial]حافظ هم در شعرش چنین ادعایی نکرده که شما کردید

[=arial]همچنینن این تعریف شماست که مسلمان یعنی قرآن و عین سخن پیامبر

[=arial]دوست گرامی پیامبر اسلام به مسیحیان گفت اسلام بیاورید!
[=arial]قبول نکرند
[=arial]فرمود: پس جزیه دهید وگرنه با شما مباهله می کنم!
[=arial]اگر بر حق بودند چرا پیامبر اسلام با آنان مباهله کرد؟
[=arial]پس اگر از شما هم جزیه گرفته اند این نشان از انحراف در دین شما و حقانیت اسلام و دستورات اسلامی است
[=arial]در ضمن هدف اسلام در اول یکتا پرستی بوده به همین خاطر مشرکان و کفار را مجبور به اسلام می نمودند و اگر اسلام را قبول نمی کردند آنان را می کشتند البته اگر قبل از اعدامشان اسلام می آوردند آنان را نمی کشتند اما این درباره کسانی بود که یکتا پرست نبودند اما درباره کسانی که یکتا پرست بودند پیامبر اسلام با گرفتن جزیه آنان را تحت فشار قرار می داد تا اسلام را بپذیرند البته پیامبر اسلام برای سعادت آنان چنین می کرد همانطور که ما مسلمانان در مسلمان کردن امثال شما حریص هستیم

[=arial]درباره آیه 17 حج قبلا صحبت کردیم و گفتیم مراد از آن اقوام در دوران خودشان است
[=arial]اما درباره آیه 33 توبه و آیات مشابه آن که در سوره های فتح 28 و صف 9 آمده مراد از "دین کله" تمام ادیان الهی قبل از اسلام و غیر الهی است
[=arial]اما دلایلی که بنده قبلا ذکر کردم روشن و واضح بود اما برای اینکه مویدی برای آن آورده باشم آیه 6 سوره صف را بنگرید که نشان از ظلم مسیحیت (آخرین دین قبل از اسلام) و اسلام نیاوردن مسیحیان دارد؛ آنان پیامبر اسلام را قبول نکردند و دستوراتش را نپذیرفتند به همین خاطر در آیه 9 صف تمام ادیانی که صدای اسلام به گوششان رسید اما دست از دین خود نکشیدند را مخاطب قرار داد

[=arial]خداوند در آیه 6 صف چنین فرموده
[=arial]اگر در گاتهای شما نوشته باشد ما رسول فرستادیم شما شک می کنید که منظور از آن زرتشت است یا نوح یا آدم؟

[=arial]نویسنده مفردات یک دانشمند علم لغت است و سخنانش برای عقلا معتبر است
[=arial]تعصبی هم نداشته که بخواهی بگویی متعصبانه چنین ترجمه ای کرده لذا شما اینجا هم با مغالطه می خواهی از دست واقعیت فرار کنی
[=arial]عین قول را قبلا هم ذکر کردم الان هم ذکر می کنم و این از مواردی است که شما آن را بدون جواب نهادید
[=arial]عین قولها:
[=arial]1 پیامبر اکرم ص: الاسلام یعلو و لا یعلی (اسلام برتر است و آیینی برتر از آن نیست) "کنز العمال 246"
[=arial]2 امام علی علیه السلام: همانا این اسلام دین خداست که برای خود برگزید و آن را زیر نظر خود پرورد و بهترین آفریدگانش را مامورد تبلیغ آن کرد و ستون هایش را بر پایه محبت خویش قرار داد و با عزت آن ادیان دیگر را خوار کرد و با بلند کردن آن آیینهای دیگر را فرود آورد "نهج البلاغه خطبه 198"
[=arial]3 امام باقر علیه السلام: اسلام بر 5 ستون بنا نهاده شده: برپا داشتن نماز،پرداخت زکات، روزه ماه رمضان، حج بیت الله الحرام، ولایت ما خاندان [پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله] "امالی المفید 4/ 353"
[=arial]و ....[=arial]....[=arial]جوابیه شما ربطی به مطلب بنده نداشت اما با اینحال لازم است که بگویم 124[=arial] هزار پیامبر دین خدا را آموزش می دادند اما دو عامل باعث شده که باید دین اسلام را پذیرفت و از ادیان گذشته دست کشید
[=arial]الف: انحراف ادیان گذشته
[=arial]ب: عدم کمال ادیان گذشته
...[=arial]بارها در باره آیات مذکور بحث شده، چرا بحث را می پیچانید؟
[=arial]در این پست هم برایتان عین قول هایی نوشتم ببینیم برای این عین قول ها چه جوابی دارید
[=arial]هر چند که بنده عین قول های دم دستی را برایتان نقل کردم (چون احساس کردم برای یک جویای حقیقت همین مقدار کافی است تا حقانیت اسلام برایش روشن شود) و اگر برایتان قانع کنند نیست عین قول های بیشتری می توانم نقل کنم اما به شرطی عین قول های دیگر نقل می کنم که علت قانع نشدنتان را بنویسید

[=arial]انشاء الله بزودی پرسشهای بی پاسخ را به شما یاداوری می کنم


آشنای قریب گرامی
درود
شما نوشته اید:
1-:" ... دوست عزیز از مطالب بالا بر نمی آید که گاتها کتاب زرتشت است ..."
پاسخ
با این روش که شما استدلال میکنید، هیچ دلیلی هم نیست که همه قرآن وحی باشد.
این که گاتها را کسی به نام زرتشت نوشته، هیچ کس جز شما به آن شک ندارد. میماند که این نوشته را از خداوند آموخته، یا از خودش در آورده است. به هر روی تاکید شما بر این نکته، نشانه عنادی است که دارید. وگرنه شما متن را میسنجیدید و میگفتید که این بخش از آن با دانش همخوانی دارد یا ندارد. این بخش با قرآن همخوانی دارد یا ندارد و یا این بخش با خرد و منطق همخوانی دارد یا ندارد.
2-:"....در باره مطالبی که از اوستا آوردید هم برای بنده قابل قبول نیست چون آن مطالب ادعایی بیش از سوی موبدان ساسانی نیست ..."
پاسخ
این همان انحصار طلبی خودخواهانه شماست که توقع دارید، نقل قولهایی که 100 پس از پیامبرتان (ص) گرد آوری شده به عنوان سند پذیرفته شود، ولی اوستا را قبول ندارید. شما که میگویید اسلام تنها قرآن و عین سخن محمد (ص) نیست، خنده دار است که اوستا را قبول ندارید.

3-:" ... مرادتان از 14 روایت چیست؟
آقای خامنه ای چه گفته که بنده مخالف آن را گفته ام؟ آیا ایشان فرموده اند که حافظ آیت الله العظمی بوده؟ و حافظ فقه و اصول خوانده بوده؟...."
پاسخ
خود حافظ میگوید که او قرآن ز بر بخواند با 14 روایت. یعنی در زمان حافظ 14 روایت از قرآن بوده که او هر 14 روایت را حفظ بوده است.
نه آقای خامنه ای نگفته اند که ایشان آیت الله عظمی بودند. ولی گفتند که حافظ آنچنان لسان الغیب است که پس از قرآن دومین کتابی است که در هر خانه ای است. البته این نکته را هم گفتند که حافظ از خامی جوانگی تا پختگی پیری شعر سروده و از این روی شعرهایش از خامی جوانگی تا پختگی پیری برخوردار است. البته از آنجا که پیدا نیست که هر غزل در چه سنی سروده شده، راه باز است که هر کدام را که نپسندیدید، بگویید مربوط به خامی جوانگی اوست و آن یکی را که پسندیدید، از پختگی پیری اش است.

4-:" ... حافظ در این شعرش درباره حلاج گفته نه همه انسانها
خود شما نوشته اید که اگر خدا اذن دهد
شما روی چه حسابی می گویید خدا فقط به حضرت عیسی اذن داده؟
حافظ هم در شعرش چنین ادعایی نکرده که شما کردید..."
پاسخ
اینهایی که در اینجا نوشته اید، تغییری در اصل موضوع پدید نمی آورد. شما برای امامان و امامزادگان و صلحا و شهدا و وووو چندین توانایی قایل هستید که تنها به اذن الله ممکن است. من از شما سندی خواستم که این اذن الله را برای ایشان نشان دهد.
چندی پیش از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش کرد که زوجی چندین سال بچه دار نمیشدند. پس از آمدن به جبهه ها جنگ ایران و عراق، و توسل به شهدا، بچه دار شدندووووو

5-:" ... همچنینن این تعریف شماست که مسلمان یعنی قرآن و عین سخن پیامبر..."
پاسخ
راستش نمتوانم باور کنم که شما چنین سخنی را بگویی و خود را مسلمان هم بخوانی.
خود قرآن میگوید هرگاه اختلاف میان شما بود، به خدا و رسول خدا مراجعه کنید. کجای قرآن به شما اجازه داده که به دیگری جز خدا و رسول خدا روی آورید؟ اینکه بدعت و انحراف و تحریف است.

6-:" ... دوست گرامی پیامبر اسلام به مسیحیان گفت اسلام بیاورید!
قبول نکرند... فرمود: پس جزیه دهید وگرنه با شما مباهله می کنم!...اگر بر حق بودند چرا پیامبر اسلام با آنان مباهله کرد؟... پس اگر از شما هم جزیه گرفته اند این نشان از انحراف در دین شما و حقانیت اسلام و دستورات اسلامی است..."
پاسخ
یکم- اسلام تنها دین محمد(ص) نیست. دین همه پیامبران است. این را خود قرآن چندین ده بار تاکید کرده است.
دوم- تا آنجا که من میدانم، مباهله برای اسلام آوردن نبود. مسیحیان آن زمان میگفتند که محمد (ص) از سوی خدا پیامبر نیست.
سوم- حدیثی که از محمد (ص) و علی (ع) نقل شده، تاکید دارد که زرتشتیان اهل کتاب هستند.
اینکه در دین زرتشتی ساسانی انحراف بود، سخنی نیست ولی مگر در اسلام امروزین این انحراف نیست؟ خود شما میگویید که قرآن و عین سخن محمد(ص) تنها سند شما نیست و سندهای دیگری دارید. مگر این بدعت، انحراف یا تحریف نیست؟

7-:" ... در ضمن هدف اسلام در اول یکتا پرستی بوده به همین خاطر مشرکان و کفار را مجبور به اسلام می نمودند و اگر اسلام را قبول نمی کردند آنان را می کشتند البته اگر قبل از اعدامشان اسلام می آوردند آنان را نمی کشتند اما این درباره کسانی بود که یکتا پرست نبودند اما درباره کسانی که یکتا پرست بودند پیامبر اسلام با گرفتن جزیه آنان را تحت فشار قرار می داد تا اسلام را بپذیرند البته پیامبر اسلام برای سعادت آنان چنین می کرد همانطور که ما مسلمانان در مسلمان کردن امثال شما حریص هستیم..."
پاسخ
منکه گفتم که اسلام شما با شمشیر گسترش یافته است، شما میگویید که نه ایرانیان چون خردمند بودند، اسلام را پذیرفتند. خواهش میکنم که این سخن خود را برای کسانی چون محمد (mkk) و رضا و حامد و هادی وووو که میگویند اسلام با آزادی برگزیده شده، تکرار کنید.

8-:" ... دوست گرامی مغالطه کردی..."
پاسخ
از شما برای این تهمت، به دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت گلایه میکنم.

9_:" ... آیا خود کشی حق الناس است؟ این حرف را جای دیگری نزنید چون به شما می خندند..."
پاسخ
خنده کار سفیهان است. توقعی بیشتر ندارم. کسی که برای نمونه رفته درس خوانده، باید گوشه ای از این کشور را آباد کند، حالا میرود خودکشی میکند، این حق الناس مردمی نیست که میبایست از این آبادی بهره ببرند؟

10-:" ... پس حق الله و حق النفس ها هم گناهان نابخشودنی است..."
پاسخ
این ادعای شماست. به هر روی خدای ارحم الراحمین، ستار العیوب و غفار و ووووو وای نیاستاده تا شما برایش تعیین تکلیف کنید. بروید از بزرگترهایتان بپرسید.

11-:" ... سوالی دیگر از شما دارم
اگر حق الله و حق النفس بخشودنی است پس چرا خدا آن را مطرح کرد؟ مگر خدا یاوه گوست؟..."
پاسخ
این را شما میگویید. اگر سندی دارید بیاورید.
به هر روی منکه از اینها چیزی نمیدانستم. این را آقای قرائتی در تفسیر قرآن گفتند.
به هر روی خداوند خودش در سوره بقره آیه 62 میفرماید، اگر به خدا و روز جزا ایمان داشته و کردار نیک (عمل صالح) داشته باشند، از هیچ چیز نهراسند که خدا ایشان را بس است.

12-:" ... ولی شیطان که این صفت در او بود از آن استفاده نابجا نمود و گمراه شده و طرد گردید ..."
پاسخ
چه کسی این توانایی را به شیطان داد تا از تکبرش استفاده نابجا کند؟

13-:" ... درباره آیه 17 حج قبلا صحبت کردیم و گفتیم مراد از آن اقوام در دوران خودشان است
اما درباره آیه 33 توبه و آیات مشابه آن که در سوره های فتح 28 و صف 9 آمده مراد از "دین کله" تمام ادیان الهی قبل از اسلام و غیر الهی است..."
پاسخ
این ادعای شما با قرآن ناسازگاری دارد. چرا که خود قرآن دین همه پیامبران را اسلام میداند. شما نوشتار دین یا ادیان از استاد مطهری را بخوانید. سخن شما با آیه 152 از سوره نسا ناسازگار (مخالف) است.
از تعصب و عناد شما به خداوند پناه میبرم. از شما به دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت گلایه میکنم.

14-:" ... عین قولها:
1 پیامبر اکرم ص: الاسلام یعلو و لا یعلی (اسلام برتر است و آیینی برتر از آن نیست) "کنز العمال 246"
2 امام علی علیه السلام: همانا این اسلام دین خداست که برای خود برگزید و آن را زیر نظر خود پرورد و بهترین آفریدگانش را مامورد تبلیغ آن کرد و ستون هایش را بر پایه محبت خویش قرار داد و با عزت آن ادیان دیگر را خوار کرد و با بلند کردن آن آیینهای دیگر را فرود آورد "نهج البلاغه خطبه 198"..."
پاسخ
یکم- اسلام دین همه پیامبران است.
دوم- اگر عین سخن هستند، خب چرا از همان زمان نوشته نشده اند؟ همه میدانیم که نقل قول از سخنان محمد (ص) و علی (ع) چند سده پس از ایشان گردآوری شد. اینها همه نقل قول آنهم پس از چند سده هستند، نه عین قول.

15-:" ... 3 امام باقر علیه السلام: اسلام بر 5 ستون بنا نهاده شده: برپا داشتن نماز،پرداخت زکات، روزه ماه رمضان، حج بیت الله الحرام، ولایت ما خاندان [پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله] "امالی المفید 4/ 353"..."
پاسخ
آیا ایشان خودشان این نقل قولها را تایید کرده اند، یا نقل قول کننده، پس از آنکه از محضر ایشان بیرون رفت، برای کسی دیگر گفته و آنکس برای کسی دیگر تا اینکه کسی دیگر آنها را نوشته است؟ چنانچه حالت نخست باشد، قابل تامل است. چنانچه به روش دوم باشد، ارزش اندیشیدن به آنها را ندارند.

16-:" ... بارها در باره این آیات توضیح داده ام...کسی که جویای حقیقت باشد جوابش را گرفته......"
پاسخ
شما تنها تفسیر به رای کرده اید. کدام حقیقت؟
برای نمونه آیه 4 سوره ابراهیم را بفرمایید که به چه معناست.

17:" ... جوابیه شما ربطی به مطلب بنده نداشت اما با اینحال لازم است که بگویم 124 هزار پیامبر دین خدا را آموزش می دادند اما دو عامل باعث شده که باید دین اسلام را پذیرفت و از ادیان گذشته دست کشید
الف: انحراف ادیان گذشته
ب: عدم کمال ادیان گذشته..."
پاسخ
این همان انحصارطلبی خودخواهانه شماست، که نه از قرآن و نه از عین سخن محمد(ص) سندی برای آن ندارید.

18-:" ... بارها در باره آیات مذکور بحث شده، چرا بحث را می پیچانید؟..."
پاسخ
اگر تفسیر به رای شما را نمیپذیرم، پیچاندن بحث است؟ از خداوند پروایی ندارید؟

19-:" ... در این پست هم برایتان عین قول هایی نوشتم ببینیم برای این عین قول ها چه جوابی دارید..."
پاسخ
کدام عین قول؟ اینها که همه اش نقل قول است، آنهم چند سده پس از ایشان. اگر اینها عین قول است، چرا همان زمان گردآوری نشدند و به تایید خودشان رسانده نشدند؟

20-:" ... ردم برای یک جویای حقیقت همین مقدار کافی است تا حقانیت اسلام برایش روشن شود ..."
پاسخ
حقانیت اسلام بر کسی پوشیده نیست، ولی اسلام آن چیزی که شما میگویید نیست. تعریف قرآن چیز دیگری است. تعریف شما از تعصب و انحصار طلبی خودخواهانه شما سرچشمه میگیرد و ربطی به قرآن ندارد. اگر داشت، شما بدون تفسیر به رای از خود قرآن سند روشن و آشکار می آوردید. همینکه به نقل قول اتکا میکنید، نشان میدهد که در قرآن سندی روشن و آشکار برای ادعاهایتان ندارید.

موبدیار مهران;129412 نوشت:

1-:" ... دوست عزیز از مطالب بالا بر نمی آید که گاتها کتاب زرتشت است ..."
پاسخ
با این روش که شما استدلال میکنید، هیچ دلیلی هم نیست که همه قرآن وحی باشد.
این که گاتها را کسی به نام زرتشت نوشته، هیچ کس جز شما به آن شک ندارد. میماند که این نوشته را از خداوند آموخته، یا از خودش در آورده است. به هر روی تاکید شما بر این نکته، نشانه عنادی است که دارید. وگرنه شما متن را میسنجیدید و میگفتید که این بخش از آن با دانش همخوانی دارد یا ندارد. این بخش با قرآن همخوانی دارد یا ندارد و یا این بخش با خرد و منطق همخوانی دارد یا ندارد.

با سلام
مگر روش استدلال بنده چه اشکالی دارد؟
به جای این حرفها اشکال استدلال را بیان کنید
موبدیار مهران;129412 نوشت:

2-:"....در باره مطالبی که از اوستا آوردید هم برای بنده قابل قبول نیست چون آن مطالب ادعایی بیش از سوی موبدان ساسانی نیست ..."
پاسخ
این همان انحصار طلبی خودخواهانه شماست که توقع دارید، نقل قولهایی که 100 پس از پیامبرتان (ص) گرد آوری شده به عنوان سند پذیرفته شود، ولی اوستا را قبول ندارید. شما که میگویید اسلام تنها قرآن و عین سخن محمد (ص) نیست، خنده دار است که اوستا را قبول ندارید.

دوست گرمی بنده برای شما از اوستا "وندیداد" بر علیه خودتان مطلب نقل کردم شما خودتان به آن خدشه وارد کردید لذا اوستایی که قابل خدشه است نمی تواند قابل قبول باشد
در ضمن اینقدر به بنده نگویید انحصار طلب، شما انحصار طلبید که هروقت خواستید از اوستا دلیل می آورید و هروقت دلتان خواست اوستا را رد می کنید
موبدیار مهران;129412 نوشت:

3-:" ... مرادتان از 14 روایت چیست؟
آقای خامنه ای چه گفته که بنده مخالف آن را گفته ام؟ آیا ایشان فرموده اند که حافظ آیت الله العظمی بوده؟ و حافظ فقه و اصول خوانده بوده؟...."
پاسخ
خود حافظ میگوید که او قرآن ز بر بخواند با 14 روایت. یعنی در زمان حافظ 14 روایت از قرآن بوده که او هر 14 روایت را حفظ بوده است.
نه آقای خامنه ای نگفته اند که ایشان آیت الله عظمی بودند. ولی گفتند که حافظ آنچنان لسان الغیب است که پس از قرآن دومین کتابی است که در هر خانه ای است. البته این نکته را هم گفتند که حافظ از خامی جوانگی تا پختگی پیری شعر سروده و از این روی شعرهایش از خامی جوانگی تا پختگی پیری برخوردار است. البته از آنجا که پیدا نیست که هر غزل در چه سنی سروده شده، راه باز است که هر کدام را که نپسندیدید، بگویید مربوط به خامی جوانگی اوست و آن یکی را که پسندیدید، از پختگی پیری اش است.

لسان الغیب بودن هیچ ربطی به فقه و اصول دانستن ندارد
موبدیار مهران;129412 نوشت:

4-:" ... حافظ در این شعرش درباره حلاج گفته نه همه انسانها
خود شما نوشته اید که اگر خدا اذن دهد
شما روی چه حسابی می گویید خدا فقط به حضرت عیسی اذن داده؟
حافظ هم در شعرش چنین ادعایی نکرده که شما کردید..."
پاسخ
اینهایی که در اینجا نوشته اید، تغییری در اصل موضوع پدید نمی آورد. شما برای امامان و امامزادگان و صلحا و شهدا و وووو چندین توانایی قایل هستید که تنها به اذن الله ممکن است. من از شما سندی خواستم که این اذن الله را برای ایشان نشان دهد.
چندی پیش از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش کرد که زوجی چندین سال بچه دار نمیشدند. پس از آمدن به جبهه ها جنگ ایران و عراق، و توسل به شهدا، بچه دار شدندووووو

زماتی تغییر پدید نمی آورد که حضرت عیسی هم به اذن خدا شفا نداده باشد
در ضمن ما در تاریخ موارد بسیاری داریم بر شفا بخشیدن امامانمان
جالبتر اینکه در کتب تاریخی اهل سنت هم هست چه برسد به کتب شیعه
موبدیار مهران;129412 نوشت:

5-:" ... همچنینن این تعریف شماست که مسلمان یعنی قرآن و عین سخن پیامبر..."
پاسخ
راستش نمتوانم باور کنم که شما چنین سخنی را بگویی و خود را مسلمان هم بخوانی.
خود قرآن میگوید هرگاه اختلاف میان شما بود، به خدا و رسول خدا مراجعه کنید. کجای قرآن به شما اجازه داده که به دیگری جز خدا و رسول خدا روی آورید؟ اینکه بدعت و انحراف و تحریف است.

دوست عزیز بنده بارها در این باره برایتان گفته ام
ما دینمان را اول از قرآن سپس کلام نورانی پیامبر اسلام و ائمه اطهار می گیریم اما اگر مساله ای در کلام ایشان نبود را به واسطه اجماع وعقل آن را استخراج می کنیم
برای مثال اگر یک مسلمان رفت فضا تکلیف نمازهایش چیست؟ یا حکم سیگار کشیدن چیست؟ یا در قطب که شش ماه شب و شش ماه روز است چگونه باید روزه گرفت؟ و ...
جواب سوالات مذکور در توسط قرآن یا پیامبر داده نشده یا به طور حکم کلی نقل شده که باید آن را استخراج نمود
پس حرفهای بنده آنقدرها هم بی ربط نیست
موبدیار مهران;129412 نوشت:

6-:" ... دوست گرامی پیامبر اسلام به مسیحیان گفت اسلام بیاورید!
قبول نکرند... فرمود: پس جزیه دهید وگرنه با شما مباهله می کنم!...اگر بر حق بودند چرا پیامبر اسلام با آنان مباهله کرد؟... پس اگر از شما هم جزیه گرفته اند این نشان از انحراف در دین شما و حقانیت اسلام و دستورات اسلامی است..."
پاسخ
یکم- اسلام تنها دین محمد(ص) نیست. دین همه پیامبران است. این را خود قرآن چندین ده بار تاکید کرده است.
دوم- تا آنجا که من میدانم، مباهله برای اسلام آوردن نبود. مسیحیان آن زمان میگفتند که محمد (ص) از سوی خدا پیامبر نیست.
سوم- حدیثی که از محمد (ص) و علی (ع) نقل شده، تاکید دارد که زرتشتیان اهل کتاب هستند.
اینکه در دین زرتشتی ساسانی انحراف بود، سخنی نیست ولی مگر در اسلام امروزین این انحراف نیست؟ خود شما میگویید که قرآن و عین سخن محمد(ص) تنها سند شما نیست و سندهای دیگری دارید. مگر این بدعت، انحراف یا تحریف نیست؟

شما برای فرار از واقعیت و تعصب بی جا اینگونه برای خود توجیه می کنید
موبدیار مهران;129412 نوشت:

7-:" ... در ضمن هدف اسلام در اول یکتا پرستی بوده به همین خاطر مشرکان و کفار را مجبور به اسلام می نمودند و اگر اسلام را قبول نمی کردند آنان را می کشتند البته اگر قبل از اعدامشان اسلام می آوردند آنان را نمی کشتند اما این درباره کسانی بود که یکتا پرست نبودند اما درباره کسانی که یکتا پرست بودند پیامبر اسلام با گرفتن جزیه آنان را تحت فشار قرار می داد تا اسلام را بپذیرند البته پیامبر اسلام برای سعادت آنان چنین می کرد همانطور که ما مسلمانان در مسلمان کردن امثال شما حریص هستیم..."
پاسخ
منکه گفتم که اسلام شما با شمشیر گسترش یافته است، شما میگویید که نه ایرانیان چون خردمند بودند، اسلام را پذیرفتند. خواهش میکنم که این سخن خود را برای کسانی چون محمد (mkk) و رضا و حامد و هادی وووو که میگویند اسلام با آزادی برگزیده شده، تکرار کنید.

ایرانیان به خاطر عقلی که داشتند و به خاطر ظلمی که از طرف ساسانیان به آنها شد با کمال میل اسلام را پذیرفتند
و این را شهید مطهری رحمت الله علیه مستدل بیان کرده اما عده ای بودند که مشرک بودند بخصوص در میان اعراب که حاظر نشدند اسلام بیاورند و به دست مسلمانان افتادند درباره این ها دستور داده شد که اگر اسلام نیاوردند کشته شوند هر چند که به آنها فرصت داده شد تا در باره اسلام بررسی کنند
موبدیار مهران;129412 نوشت:

8-:" ... دوست گرامی مغالطه کردی..."
پاسخ
از شما برای این تهمت، به دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت گلایه میکنم.

دیدار ما به قیامت
موبدیار مهران;129412 نوشت:

9_:" ... آیا خود کشی حق الناس است؟ این حرف را جای دیگری نزنید چون به شما می خندند..."
پاسخ
خنده کار سفیهان است. توقعی بیشتر ندارم. کسی که برای نمونه رفته درس خوانده، باید گوشه ای از این کشور را آباد کند، حالا میرود خودکشی میکند، این حق الناس مردمی نیست که میبایست از این آبادی بهره ببرند؟

آفرین، شما این حق النفس را توجیه کردید، چرا باقی حق النفس ها را توجیه نمی کنید؟ و آنها را زیر مجموعه حق الناس ها قرار نمی دهید؟
در ضمن گاهی اوقات خنده بر سفیهان است نه کار سفیهان چون خود سفیه موجب شده که به او بخندند

موبدیار مهران;129412 نوشت:

10-:" ... پس حق الله و حق النفس ها هم گناهان نابخشودنی است..."
پاسخ
این ادعای شماست. به هر روی خدای ارحم الراحمین، ستار العیوب و غفار و ووووو وای نیاستاده تا شما برایش تعیین تکلیف کنید. بروید از بزرگترهایتان بپرسید.
یکی از بزرگترین گناهان کوچک شمردن گناه است و شما مخالفت با خدا را در حق النفس ها و حق الله ها جایز می دانید و این کار شما بسیار قبح و زشت است
دوست عزیز گفتند در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته؟
خدا ارحم الراحمینه حیای ما کجا رفته
این جاست که فرق اسلام با دین شما فهمیده می شود
ما با این که می دانیم خدا از مادر مهربان تر است اما به خودمان اجازه نمی دهیم که حق الله و حق النفس را رعایت نکنیم و اگر خدای ناکرده گناهی از ما سر زد ولو حق الله باشد توبه نموده و از خدا طلب مغفرت می کنیم اما معلوم است که شما اصلا توجهی به گناهان مربوط به حق النفس و حق الله ندارید
واقعا برایتان متاسفم
موبدیار مهران;129412 نوشت:

11-:" ... سوالی دیگر از شما دارم
اگر حق الله و حق النفس بخشودنی است پس چرا خدا آن را مطرح کرد؟ مگر خدا یاوه گوست؟..."
پاسخ
این را شما میگویید. اگر سندی دارید بیاورید.
به هر روی منکه از اینها چیزی نمیدانستم. این را آقای قرائتی در تفسیر قرآن گفتند.
به هر روی خداوند خودش در سوره بقره آیه 62 میفرماید، اگر به خدا و روز جزا ایمان داشته و کردار نیک (عمل صالح) داشته باشند، از هیچ چیز نهراسند که خدا ایشان را بس است.

عین سخن آقای قرائتی را بیاورید تا اشتباهتان در فهم مطالب ایشان برایتان بازگو کنم
در ضمن اصلا شما می دانید ایمان چیست؟ شما که اینقدر قرآن می خوانید بروید و خصوصیات ایمان آوردندگان را هم بخوانید آن وقت اگر ایمان آوردی + عمل صالح هم انجام دادی = در این صورت اصلا هوس نمی کنی که گناه کنی چه حق الله چه حق النفس و چه حق الناسش
موبدیار مهران;129412 نوشت:

12-:" ... ولی شیطان که این صفت در او بود از آن استفاده نابجا نمود و گمراه شده و طرد گردید ..."
پاسخ
چه کسی این توانایی را به شیطان داد تا از تکبرش استفاده نابجا کند؟

مغالطه ممنوع
خدا این خصلت خوب را به شیطان داد تا در راهش از آن استفاده نمای
د اما به در عین حال اختیار هم داد هر چند که عاقبت سوء استفاده از آن را هم به او آموخت و شیطان نیز می داند عاقبت تکبر و فرار از حقیقت آتش دوزخ است
دوست عزیز من هم دلسوزانه شما را دعوت می کنم به اسلام
اگر تکبر نداشته باشی و اسلام بیاوری و مطیع دستورات پیامبر اسلام و امامان معصوم باشی شک نداشته باش که از آتش دوزخ رهایی خواهی یافت و الا باید تا ابد حسرت زندگانی در بهشت برین داشته باشی
موبدیار مهران;129412 نوشت:

13-:" ... درباره آیه 17 حج قبلا صحبت کردیم و گفتیم مراد از آن اقوام در دوران خودشان است
اما درباره آیه 33 توبه و آیات مشابه آن که در سوره های فتح 28 و صف 9 آمده مراد از "دین کله" تمام ادیان الهی قبل از اسلام و غیر الهی است..."
پاسخ
این ادعای شما با قرآن ناسازگاری دارد. چرا که خود قرآن دین همه پیامبران را اسلام میداند. شما نوشتار دین یا ادیان از استاد مطهری را بخوانید. سخن شما با آیه 152 از سوره نسا ناسازگار (مخالف) است.
از تعصب و عناد شما به خداوند پناه میبرم. از شما به دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت گلایه میکنم.

اگر کمی فکر می کردید می فهمیدید که ناسازگاری ندارد
آیه 152 نساء بر علیه شما سخن می گوید چون شما دستورات خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) را نشنیده گرفته اید
موبدیار مهران;129412 نوشت:

14-:" ... عین قولها:
1 پیامبر اکرم ص: الاسلام یعلو و لا یعلی (اسلام برتر است و آیینی برتر از آن نیست) "کنز العمال 246"
2 امام علی علیه السلام: همانا این اسلام دین خداست که برای خود برگزید و آن را زیر نظر خود پرورد و بهترین آفریدگانش را مامورد تبلیغ آن کرد و ستون هایش را بر پایه محبت خویش قرار داد و با عزت آن ادیان دیگر را خوار کرد و با بلند کردن آن آیینهای دیگر را فرود آورد "نهج البلاغه خطبه 198"..."
پاسخ
یکم- اسلام دین همه پیامبران است.
دوم- اگر عین سخن هستند، خب چرا از همان زمان نوشته نشده اند؟ همه میدانیم که نقل قول از سخنان محمد (ص) و علی (ع) چند سده پس از ایشان گردآوری شد. اینها همه نقل قول آنهم پس از چند سده هستند، نه عین قول.

شما عناد دارید
به خدا قسم بچه نابالغ هم حرف مرا می فهمد
شما مشکلتان این است که می خواهید هم خدا را داشته باشید هم خرما را
هم دین به انحراف کشیده شده زرتشت را داشته باشید هم دین ناب محمدی را
البته دین ناب محمدی را اسما یدک می کشید تا به وسیله آن مقاصد شوم خودتان را دنبال نمایید
موبدیار مهران;129412 نوشت:

15-:" ... 3 امام باقر علیه السلام: اسلام بر 5 ستون بنا نهاده شده: برپا داشتن نماز،پرداخت زکات، روزه ماه رمضان، حج بیت الله الحرام، ولایت ما خاندان [پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله] "امالی المفید 4/ 353"..."
پاسخ
آیا ایشان خودشان این نقل قولها را تایید کرده اند، یا نقل قول کننده، پس از آنکه از محضر ایشان بیرون رفت، برای کسی دیگر گفته و آنکس برای کسی دیگر تا اینکه کسی دیگر آنها را نوشته است؟ چنانچه حالت نخست باشد، قابل تامل است. چنانچه به روش دوم باشد، ارزش اندیشیدن به آنها را ندارند.

بله ایشان خودشان نقل قول را تایید کرده اند اگر مقداری از علم رجال می دانستید به مطلب بنده واقف می شدید اما تعصب بی جای شما باعث شده که دلایل به این واضحی را کورکورانه رد نمایید
انشاء الله خداوند عاقبت ما را ختم بخیر بگرداند
موبدیار مهران;129412 نوشت:

16-:" ... بارها در باره این آیات توضیح داده ام...کسی که جویای حقیقت باشد جوابش را گرفته......"
پاسخ
شما تنها تفسیر به رای کرده اید. کدام حقیقت؟
برای نمونه آیه 4 سوره ابراهیم را بفرمایید که به چه معناست.

شما تنها بلدید بگویید که تفسیر ره رای کرده اید و بلدید بگویید عین قول را نقل کنید و متاسفانه به خاطر تعصب بی جایی که دارید نمی توانید دلایل مستدل بنده را قبول کنید
موبدیار مهران;129412 نوشت:

17:" ... جوابیه شما ربطی به مطلب بنده نداشت اما با اینحال لازم است که بگویم 124 هزار پیامبر دین خدا را آموزش می دادند اما دو عامل باعث شده که باید دین اسلام را پذیرفت و از ادیان گذشته دست کشید
الف: انحراف ادیان گذشته
ب: عدم کمال ادیان گذشته..."
پاسخ
این همان انحصارطلبی خودخواهانه شماست، که نه از قرآن و نه از عین سخن محمد(ص) سندی برای آن ندارید.

این نشان از تعصب ... شماست نه انحصار طلبی بنده
اینهمه سخن پیامبر آوردم شما به جز مغالطه و فرار از حقیقت کاری نکردید
موبدیار مهران;129412 نوشت:

18-:" ... بارها در باره آیات مذکور بحث شده، چرا بحث را می پیچانید؟..."
پاسخ
اگر تفسیر به رای شما را نمیپذیرم، پیچاندن بحث است؟ از خداوند پروایی ندارید؟

شما تعصب بی جا دارید و تعصب بی جا جلوی چشم و گوش شما را گرفته
موبدیار مهران;129412 نوشت:

19-:" ... در این پست هم برایتان عین قول هایی نوشتم ببینیم برای این عین قول ها چه جوابی دارید..."
پاسخ
کدام عین قول؟ اینها که همه اش نقل قول است، آنهم چند سده پس از ایشان. اگر اینها عین قول است، چرا همان زمان گردآوری نشدند و به تایید خودشان رسانده نشدند؟

جوابتان را دادم
موبدیار مهران;129412 نوشت:

20-:" ... ردم برای یک جویای حقیقت همین مقدار کافی است تا حقانیت اسلام برایش روشن شود ..."
پاسخ
حقانیت اسلام بر کسی پوشیده نیست، ولی اسلام آن چیزی که شما میگویید نیست. تعریف قرآن چیز دیگری است. تعریف شما از تعصب و انحصار طلبی خودخواهانه شما سرچشمه میگیرد و ربطی به قرآن ندارد. اگر داشت، شما بدون تفسیر به رای از خود قرآن سند روشن و آشکار می آوردید. همینکه به نقل قول اتکا میکنید، نشان میدهد که در قرآن سندی روشن و آشکار برای ادعاهایتان ندارید.

عین قول ها را با نقل قول خلط نکن
اچشمانتان را بر روی واقعیات بسته اید و به خاطر تعصب بی جایی که نسبت به دین به انحراف کشیده شده تان دارید به گمراهی و ضلالت کشیده شده اید
والسلام علی من التبع الهدی

اصلاًدین زرتشت وجود نداشت که ............
به این ادرس مراجعه کنید:
سه هزار سال دروغ در تاریخ ایران/ زرتشت وجود خارجی نداشته/ تاریخ ایران

با سلام و احترام
این تاپیک یکی از طولانی ترین تاپیک ها در نوع خود است، لذا عزیزان اگر مطالب تکمیلی دارند بفرمایند.

با سلام و احترام جناب موبد مهران
مطالب زیادی را در رد نظرات شرکت کنندگان در بحث مطرح فرمودید. و در جای جای بیانات خویش تنها کتاب آسمانی را گاتها دانسته اید.
در اینجا توجه شما را به
سروده دوم گاتهای زرتشت، اشتودگاه، یسناهات ۴۳، بند ۱۶،جلب می کنم:
«(بشود که) «منش نیک» کردارهای ما را پاداش دهد.»(ترجمۀ جلیل دوستخواه)

«وهومن هر یک را بحسب کردار از پاداش نیک بنوازد.»(ترجمۀ پورداود)
«آرمئیتی و وهومن ما را به حسب کردار نیکمان پاداش و مزد بخشد.»(ترجمۀ موبد شهزادی)
طبق این ترجمان ها از وهومن یا آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، خواسته شده است که پاداش و مزد عمل را بدهند. ایراد اساسی که به این جمله از گاتهای زرتشت وارد است، این می باشد که غیر خدا را به پاداش دهی و برکت دادن به عمل انسان، داخل میکند و این شرک است!
ایراد دیگر هم این است، که اساساً وهومن و آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، موجودات زنده ای نیستند که بخواهند به کسی پاداش دهند یا عملش را برکت بخشند، این براساس استناد جنابعالی است که این دو نیرو را در خرد آدمی بیان نمودید.


یاس من;129540 نوشت:
اصلاًدین زرتشت وجود نداشت که ............
به این ادرس مراجعه کنید:
سه هزار سال دروغ در تاریخ ایران/ زرتشت وجود خارجی نداشته/ تاریخ ایران

با سلام و با تشکر از یاس من
موبد مهران گرامی نوشته های این وبلاگ که یاس من نقل کرده تن مرا لرزاند
بنده پناه می برم به خدا از جنایات و افکاری که زرتشتیان داشته اند
امیدوارم که شما اینگونه نباشید که درباره هم کیشان شما نوشته شده

مواردی که تن مرا لرزاند عبارتند از موضوعاتی که تیتر آن را در زیر می آورم:

نژاد پرستی زرتشتیان و نژادپرستانه بودن دین زرتشت!

زنده سوزاندن پرندگان بی گناه

میازار موری که دانه کش است:
کشتن ده هزار مورچه برای کفاره زرتشتیان!! و پرهیز اسلام از ستم بر یک مورچه!

می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن

حسّ سادیسم آزاری

پناه می برم به خدا از این ظلم های زرتشتیان

[=times new roman]

دوستان ، این پست ها را خوندم.و به بحث علاقه پیدا کردم.
میخواستم در مورد آیین زرتشت بیشتر بدونم.
آیا کتابی در این زمینه معرفی می کنید؟

(اگه جناب موبدیار معرفی کنند ممنون میشم)

براي آشنايي با آيين زرتشت ، راهي هست؟

نریمان;129780 نوشت:
براي آشنايي با آيين زرتشت ، راهي هست؟

با سلام خدمت نریمان عزیز
تو همین تاپیک بارها موبد یار مهران راههای آشنایی با زرتشت و کتاب های مربوطه نوشته
هر چند که اگر همت کنید و این تاپیک را بخوانید درباره دین زرتشت خیلی از مطالب برایتان روشن می شود
همین طور آدرس هایی را که یاس من نهاده و برخی آدرس های دیگر که بنده در صفحات قبل نهاده ام بیانگر انحراف در این دین است و می توانید آنها را هم مشاهده کنید

آشنای قریب;129795 نوشت:
با سلام خدمت نریمان عزیز
تو همین تاپیک بارها موبد یار مهران راههای آشنایی با زرتشت و کتاب های مربوطه نوشته
هر چند که اگر همت کنید و این تاپیک را بخوانید درباره دین زرتشت خیلی از مطالب برایتان روشن می شود
همین طور آدرس هایی را که یاس من نهاده و برخی آدرس های دیگر که بنده در صفحات قبل نهاده ام بیانگر انحراف در این دین است و می توانید آنها را هم مشاهده کنید

با سلام
بله ، با مطالعه مطالب اين تاپيك به نتايجي رسيدم.
براي بنده ، جناب موبديار مهران بهترين راهنما در آشنايي دين زرتشت مي باشد.
ناهماهنگي گفتار ايشان و سخنان غير منطقي شان من را به نتيجه رساند.
چند نكته در مورد جناب موبديار مهران خيلي به چشم مي خورد:
1- ايشان با وجود اينكه از روايات و آيات فراواني مثال مي آورند ، اما به نكات پيش پا افتاده و مطالب عقلي ساده در اين زمينه توجه ندارند.
2- ايشان بيشتر دنبال حرف زدن مي باشند نه شنيدن سخن منطقي.
3- ايشان به زرتشت و به مليت ايراني تعصب ندارند ( گرچه ايراني بودن و آيين وطني را بهانه قرار داد ه اند.)
زيرا اگر به زرتشتي گري تعصب داشتند ،با حرفهاي متاقض و غير منطقي خود ، آيين زرتشت را زير سوال نمي بردند.

تا حال فكر مي كردم كه شايد روزي به آيين زرتشت علاقه مند شوم.
اما با مطالعه دقيق مطالب جناب موبديار نظرم عوض شد.
گرچه " آواز دهل از دور خوش است " اما آيين جناب موبديار مهران ، از دور هم خوش نبود.


اما از جناب " موبديار متشكرم "

زيرا مرا ترغيب كرد تا اسلام را با ديد ديگري بنگرم . و در مورد اسلام بيشتر تحقيق كنم.
فكر مي كنم چند واحد درسي معارف و... ، كه به خاطر نمره پاس مي كنيم ،كافي نبوده است.

یاس من;129540 نوشت:
اصلاًدین زرتشت وجود نداشت که ............
به این ادرس مراجعه کنید:
سه هزار سال دروغ در تاریخ ایران/ زرتشت وجود خارجی نداشته/ تاریخ ایران

یاس من
درود
آمریکاییها هم از حقایقی که در کتاب آیات شیطانی خواندند، به این نتیجه رسیدند که باید قرآن را سوخت.
نمیدانم چرا آب به آسیاب صهیونیسم میریزید، چون بشترین تلاش را ایشان برای زدون زرتشت از میان پیامبران میکنند. ایشان تبلیغ میکنند که نخستین و هسته اصلی دین هستند. دینهای دیگر نیز پیرایشی بر دین ایشان هستند. از این روی خودشان را صاحب دنیا میدانند. بودن زرتشت که پیش از ایشان است، همه این تبلیغات را خنثی میکند.

هادي;129567 نوشت:
با سلام و احترام جناب موبد مهران
مطالب زیادی را در رد نظرات شرکت کنندگان در بحث مطرح فرمودید. و در جای جای بیانات خویش تنها کتاب آسمانی را گاتها دانسته اید.
در اینجا توجه شما را به سروده دوم گاتهای زرتشت، اشتودگاه، یسناهات ۴۳، بند ۱۶،جلب می کنم:
«(بشود که) «منش نیک» کردارهای ما را پاداش دهد.»(ترجمۀ جلیل دوستخواه)
«وهومن هر یک را بحسب کردار از پاداش نیک بنوازد.»(ترجمۀ پورداود)
«آرمئیتی و وهومن ما را به حسب کردار نیکمان پاداش و مزد بخشد.»(ترجمۀ موبد شهزادی)
طبق این ترجمان ها از وهومن یا آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، خواسته شده است که پاداش و مزد عمل را بدهند. ایراد اساسی که به این جمله از گاتهای زرتشت وارد است، این می باشد که غیر خدا را به پاداش دهی و برکت دادن به عمل انسان، داخل میکند و این شرک است!
ایراد دیگر هم این است، که اساساً وهومن و آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، موجودات زنده ای نیستند که بخواهند به کسی پاداش دهند یا عملش را برکت بخشند، این براساس استناد جنابعالی است که این دو نیرو را در خرد آدمی بیان نمودید.

آشنای قریب گرامی
درود
شما که سخن آقای رضا را عینا نقل کردید، چرا پاسخ مرا به ایشان نقل نکردید؟
آیا اسما الله از الله جدایند؟
آیا اگر الله به ملکی دستوری میدهد تا پاداشی به کسی بدهد، ایراد به قرآن است؟
چرا یک بام و دو هوا؟
اینکه آرامش درونی= آرمئیتی=اسفند، و منش نیک= بهمن، پاداش انسان را میدهند، این چه ایرادی است؟
شما اگر خردتان آنگونه پرورده شود که شایسته است، بهترین پاداش را خردتان به شما نمیدهد؟
اهورامزدا=هستی بخش دانا=خداوند جان و خرد، شش صفت کلی دارد. از آنجا که انسان را خداوند مانند خودش آفریده و به او این امکان را داده تا به خداوند برسد و با او یکی شود (انا لله و انا الیه راجعون)، از این روی انسان نیز از این شش صفت بهره مند است. انسان با پرورش این شش صفت در خودش میتواند به خداوند نزدیک شود. برای نمونه در هات 28 بند 2، میفرماید ای دانی هستی بخش با منش نیک =بهمن به تو نزدیک میشوم، مرا در دو هستی گیتی و مینو، از پاداشی برخوردار ساز که به خداباوران (مومنان) خرسندی میدهد.
آشنای قریب، نفی دیگری برای اثبات خود، درست نیست.

آشنای قریب;129634 نوشت:

با سلام و با تشکر از یاس من
موبد مهران گرامی نوشته های این وبلاگ که یاس من نقل کرده تن مرا لرزاند
بنده پناه می برم به خدا از جنایات و افکاری که زرتشتیان داشته اند
امیدوارم که شما اینگونه نباشید که درباره هم کیشان شما نوشته شده

مواردی که تن مرا لرزاند عبارتند از موضوعاتی که تیتر آن را در زیر می آورم:
نژاد پرستی زرتشتیان و نژادپرستانه بودن دین زرتشت!

زنده سوزاندن پرندگان بی گناه

میازار موری که دانه کش است:
کشتن ده هزار مورچه برای کفاره زرتشتیان!! و پرهیز اسلام از ستم بر یک مورچه!

می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن

پناه می برم به خدا از این ظلم های زرتشتیان


آشنای قریب گرامی
درود
برای رد این دروغها همین بس، که در سرتاسر نمازهای زرتشتیان همه بخشهای زنده و نازنده هستی، ستوده میشوند. سند رد این دروغها همین بس، که هر گونه آزردن، آزار دادن وووو گناهی گران است.
سند در رد این دروغها همین بس، افکندن هر چیز جز چوب کاملا پاکیزه که یکسال از بریدن آن گذشته، گناه به شمار می آید.
سند رد این دروغ همین بس که کشتن جانور باردار و مرغ جوجه دار گناه به شمار می آمده است.
خداوکیلی خدا رو خوش می آید برای اثبات خود به دستاویزی حتی دروغ بیاویزید؟
شما دست کم پتت= توبه را در کتاب خرده اوستا که از نیایشهای ساسانی است بخوانید.

آشنای قریب;129634 نوشت:

با سلام و با تشکر از یاس من
موبد مهران گرامی نوشته های این وبلاگ که یاس من نقل کرده تن مرا لرزاند
بنده پناه می برم به خدا از جنایات و افکاری که زرتشتیان داشته اند
امیدوارم که شما اینگونه نباشید که درباره هم کیشان شما نوشته شده

مواردی که تن مرا لرزاند عبارتند از موضوعاتی که تیتر آن را در زیر می آورم:
نژاد پرستی زرتشتیان و نژادپرستانه بودن دین زرتشت!

زنده سوزاندن پرندگان بی گناه

میازار موری که دانه کش است:
کشتن ده هزار مورچه برای کفاره زرتشتیان!! و پرهیز اسلام از ستم بر یک مورچه!

می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن

پناه می برم به خدا از این ظلم های زرتشتیان


آشنای قریب گرامی
درود
برای رد این دروغها همین بس، که در سرتاسر نمازهای زرتشتیان همه بخشهای زنده و نازنده هستی، ستوده میشوند. سند رد این دروغها همین بس، که هر گونه آزردن، آزار دادن وووو گناهی گران است.
سند در رد این دروغها همین بس، افکندن هر چیز جز چوب کاملا پاکیزه که یکسال از بریدن آن گذشته، گناه به شمار می آید.
سند رد این دروغ همین بس که کشتن جانور باردار و مرغ جوجه دار گناه به شمار می آمده است.
خداوکیلی خدا رو خوش می آید برای اثبات خود به دستاویزی حتی دروغ بیاویزید؟
شما دست کم پتت= توبه را در کتاب خرده اوستا که از نیایشهای ساسانی است بخوانید.

موبدیار مهران;129979 نوشت:
آشنای قریب گرامی
درود
شما که سخن آقای رضا را عینا نقل کردید، چرا پاسخ مرا به ایشان نقل نکردید؟
آیا اسما الله از الله جدایند؟
آیا اگر الله به ملکی دستوری میدهد تا پاداشی به کسی بدهد، ایراد به قرآن است؟
چرا یک بام و دو هوا؟
اینکه آرامش درونی= آرمئیتی=اسفند، و منش نیک= بهمن، پاداش انسان را میدهند، این چه ایرادی است؟
شما اگر خردتان آنگونه پرورده شود که شایسته است، بهترین پاداش را خردتان به شما نمیدهد؟
اهورامزدا=هستی بخش دانا=خداوند جان و خرد، شش صفت کلی دارد. از آنجا که انسان را خداوند مانند خودش آفریده و به او این امکان را داده تا به خداوند برسد و با او یکی شود (انا لله و انا الیه راجعون)، از این روی انسان نیز از این شش صفت بهره مند است. انسان با پرورش این شش صفت در خودش میتواند به خداوند نزدیک شود. برای نمونه در هات 28 بند 2، میفرماید ای دانی هستی بخش با منش نیک =بهمن به تو نزدیک میشوم، مرا در دو هستی گیتی و مینو، از پاداشی برخوردار ساز که به خداباوران (مومنان) خرسندی میدهد.
آشنای قریب، نفی دیگری برای اثبات خود، درست نیست.

باسلام
مطلب مذکور که شما پاسخش را داده اید مطالب کارشناس محترم سایت جناب هادی است نه بنده

موبدیار مهران;129981 نوشت:
آشنای قریب گرامی
درود
برای رد این دروغها همین بس، که در سرتاسر نمازهای زرتشتیان همه بخشهای زنده و نازنده هستی، ستوده میشوند. سند رد این دروغها همین بس، که هر گونه آزردن، آزار دادن وووو گناهی گران است.
سند در رد این دروغها همین بس، افکندن هر چیز جز چوب کاملا پاکیزه که یکسال از بریدن آن گذشته، گناه به شمار می آید.
سند رد این دروغ همین بس که کشتن جانور باردار و مرغ جوجه دار گناه به شمار می آمده است.
خداوکیلی خدا رو خوش می آید برای اثبات خود به دستاویزی حتی دروغ بیاویزید؟
شما دست کم پتت= توبه را در کتاب خرده اوستا که از نیایشهای ساسانی است بخوانید.

یعنی شما جنین احکامی ندارید؟
کشتن ده هزار مورچه در احکام شما گنجانده نشده؟
یک عارف شیعه یک گونی گندم خرید و به خانه آورد درب گونی را که باز کرد دید در آن مورچه ای سرگردان است
درب گونی را بست و گونی را به همان منطقه که گندم را خریده بود برد و آن را بر روی زمین ریخت تا مورچه راهش را پیدا کند و از گندم ها هم برای خود آزوقه ای بردارد
اما شما در احکامتان دارید که کفاره برخی کشتن مورچه هاست!!!!!!
اگر شما چنین مطلبی ندارید و به شما تهمت زده اند ادعایتان را ثابت کنید و با مظلوم نمایی از بحث فرار نکنید
همچنین در باره دیگر مطالبی که درباره دین شما نقل شده
مثل نژاد پرستی که البته بنده هم برایم سوال شده بود که آیا شما نژاد پرستید که دین زرتشت را تنها برای خودتان می خواهید؟ و خوب است که این جا بنده را قانع نمایید
یا اینکه اتهام زنده سوزاندن پرندگان برای چه به شما می زنند؟
ما ردیه بر آیات کتاب شیطانی نوشتیم شما هم بر این ادعاهایی که برعلیه تان است ردیه ای دارید؟
یا حس سادیسم آزاری به خصوص در چهارشنبه سوری!!!! در باره این مطالب آیا جوابی داری؟
اگر ندارید لطفا مظلوم نمایی بی جا نکنید

نریمان;129780 نوشت:
براي آشنايي با آيين زرتشت ، راهي هست؟

نریمان گرامی
درود
برای شناخت
1- دیدگاه ساسانی زرتشتی کتاب «زرتشت و تعالیم او» از سید هاشم رضی

2- دیدگاه گاتهایی دین زرتشت کتاب «پیام زرتشت» از علی اکبر جعفری

3- دیدگاه زرتشتیان فرهیخته امروزین کتاب «دیدی نو از دینی کهن» نوشته فرهنگ مهر

4- دیدگاه زرتشتیان قاجاری کتاب «آیین آیینه مزدیسنا، یا فروغ مزدیسنا» نوشته کیخسرو شاهرخ {باز نویسی و باز چاپ این کتاب با نام «پیامبری که از نو باید شناخت» به تازگی چاپ شده است}

5- برای شناخت دیدگاه پژوهشگران ایرانی و نا ایرانی کتاب «زرتشت، مزدیسنا و حکومت» نوشته جلال الدین آشتیانی
پیشنهاد میشوند.

نریمان;129808 نوشت:
با سلام
بله ، با مطالعه مطالب اين تاپيك به نتايجي رسيدم.
براي بنده ، جناب موبديار مهران بهترين راهنما در آشنايي دين زرتشت مي باشد.
ناهماهنگي گفتار ايشان و سخنان غير منطقي شان من را به نتيجه رساند.
چند نكته در مورد جناب موبديار مهران خيلي به چشم مي خورد:
1- ايشان با وجود اينكه از روايات و آيات فراواني مثال مي آورند ، اما به نكات پيش پا افتاده و مطالب عقلي ساده در اين زمينه توجه ندارند.
2- ايشان بيشتر دنبال حرف زدن مي باشند نه شنيدن سخن منطقي.
3- ايشان به زرتشت و به مليت ايراني تعصب ندارند ( گرچه ايراني بودن و آيين وطني را بهانه قرار داد ه اند.)
زيرا اگر به زرتشتي گري تعصب داشتند ،با حرفهاي متاقض و غير منطقي خود ، آيين زرتشت را زير سوال نمي بردند.

آقای نریمان
درود
سخنان و ادعاهای دروغین شما باشد تا دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت.
ولی نه شما نه دیگر دوستان و استادان شما هنوز سندی برای تایید ادعاهایتان از قرآن و عین سخن محمد (ص) نیاورده اید. سند برای نسخ دینهای دیگر، برای اجبار به پذیرفتن دین محمد(ص) و وووو
شما هنوز برای نمونه پاسخ سوره ابراهیم ، آیه 4، سوره عنکبوت آیه 46، سوره بقره آیه 62 و سوره نسا ایه 152 را نداده اید. هنوز پاسخ آیه هایی که در آغاز همین تالار گفتگو آمده نداده اید.
موضوع قفل شده است