آیا پیامبر به قرارداد بخشیدن یک سوم میوه های مدینه به کفار قریش عمل کرد؟
تبهای اولیه
آیا پیامبر به قرارداد بخشیدن یک سوم میوه های مدینه به کفار قریش در جنگ خندق عمل کرد؟ قرار دادی که با مشرکان بسته شد که برگردند به شرط اینکه میوهای مدینه به آنها بخشیده شود؟ تا کی عملی شد؟
آیا پیامبر به قرارداد بخشیدن یک سوم میوه های مدینه به کفار قریش در جنگ خندق عمل کرد؟ قرار دادی که با مشرکان بسته شد که برگردند به شرط اینکه میوهای مدینه به آنها بخشیده شود؟ تا کی عملی شد؟
[="Blue"]
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب هوریا شاهویی:Gol:
آنچه فرمودید سندی نداشت؟حقیر سندی برای نوشتارتان نیافتم.
ان شاء الله بفرمایید از کدام معدن استخراج کردید بنده در خدمتتان هستم برای پاسخ
مع السلام علی من التبع الهدی
آیا پیامبر به قرارداد بخشیدن یک سوم میوه های مدینه به کفار قریش در جنگ خندق عمل کرد؟ قرار دادی که با مشرکان بسته شد که برگردند به شرط اینکه میوهای مدینه به آنها بخشیده شود؟ تا کی عملی شد؟
[=verdana]با سلام
[=verdana]بيست وچند روز نزديک به يک ماه بود که مسلمانان ومشرکان دربرابر هم ايستاده بودند وجنگي جزتيراندازي ومحاصره درکارنبود اما چون کارگرفتاري مسلمانان به سختي کشيد حضرت رسول خدا (صلي الله عليه وآله ) نزد « عيينة بن حصن فزاري » و« حارثه بن عوف مري » دوسرور « غطفان» فرستاد وباآنان قرار گذاشت که يک سوم ميوه هاي امسال مدينه را بگيرند وبا سپاهيان خود بازگردند ودست ازجنگ بامسلمانان بردارند .
[=verdana]به روايت ابن اسحاق
[=verdana]هنگامي که قرارداد نوشته اند اما هنوز به امضاي شهود نرسيده وجزمقاوله اي صورت نگرفته بود حضرت رسول خدا (صلي الله عليه وآله ) « سعدبن معاذ» و« سعد بن عباده» را خواست وباآنان دراين باب مشورت کرد .
[=verdana]آنان گفتند : اي حضرت رسول خدا (صلي الله عليه وآله )!ياخود به اين کار علاقه مندي دراين صورت آن را انجام مي دهيم يا هم خداي متعال چنين دستوري داده است دراين صورت هم بازناچار امرخدا را اطاعت مي کنيم ويااينکه براي خاطر ما اين کار را پيشنهاد مي کني ؟
[=verdana] گفت: براي خاطر شما دست به اين کار زده ام به خدا سوگند اين کار را نمي کنم مگر براي اين که ديدم عرب همداستان به جنگ شماآمده وازهرسو شما را فراگرفته اند .
خواستم بدين وسيله تا اندازه اي ازشما دفع خطرکنم .
[=verdana]« سعد بن معاذ» گفت : اي حضرت رسول خدا (صلي الله عليه وآله )! روزي که ما واينان همگي مشرک وبت پرست بوديم نه خدا را عبادت مي کرديم ونه او را مي شناختيم اينان طمع نمي کردند که يک دانه خرما جز به عنوان مهماني يا خريد وفروش ازما بخورند .
اکنون که خدا مارا به وسيله اسلام سرافراز کرده وبدان هدايت فرموده وبارهبري توسربلندمان ساخته است مال خود را به رايگان به ايشان دهيم ؟
به خدا قسم نيازي به اين کار نداريم .
به خدا قسم که جزشمشير براي اينان چيزي نداريم .
تا اين که خدا ميان ماوايشان داوري کند .
[=verdana]حضرت رسول خدا (صلي الله عليه وآله ) گفت : هرطور صلاح مي داني چنان کن .
[=verdana] « سعد نب معاذ» قرارنامه راگرفت ونوشته اش رامحو کرد وگفت : هرچه مي توانند برضد ما انجام دهند.
[/] واقدی، المغازي ،بیروت، اعلمی، 1409، چاپ سوم،ج2، صص 478-477
بسم الله الرحمن الرحیم
با سپاس از جنابین کارشناسین
عزیزان برای بنده هم کاری نداشت که بروم از مصادر حدیثی با جستجوی یک کلمه جمیع احادیث را خارج کنم
ایشان شبهه وارد کرده است و موظف است منبع و مصدر شبهه را بیان نماید
نه اینکه بعد از درخواست حقیر 2 روز بگذرد و پاسخ ندهد
روایت تاریخی صحیح است و همانطور که کاوه عزیز فرموده هر کس آن را به شکلی نقل کرده است
رضای عزیز آنچه شما فرمودید را خواندم
و آنچه جناب کاوه فرموده بود
اما جناب کاوه
آن کتابی که از آن سند آوردید را میشناسید؟
و کلامی که نقل کردید را از نظر اعتقادات شیعی بررسی کردید؟
یا حتی بهتر عرض نمایم
از نظر انسانی این حدیث را با نبی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مقایسه کرده اید؟؟؟!!!
آری گوشه ای از این احادیث به سبب تواتر صحیح است
لیکن اینگونه به پرسش غیر پاسخ میدهید؟
دیگری شبهه وارد میکند و شما سند شبهه را برایش محیا میکنید؟
اینگونه در مناظرات و مباحثات وارد میشوید؟!!!
و العاقبة للمتقین
مع السلام علی من التبع الهدی
دوست عزیز منابع بسیاری بررسی شدند و قدیمی ترین آنها یعنی مغازی برای پاسخ کامل انتخاب شد. گرچه منابع دیگر مانند طبری و کتب تاریخی دیگر این مطلب را به نیکی اشاره کرده بودند اما مغازی از این حیث پیشینه بیشتری دارد. این داستان در کتب شیعی نیز اشاره شده است. که البته جهت اختصار به همین یک مورد بسنده شده است. این سخن در کتاب الارشاد شیخ مفید، المناقب ابن شهر آشوب، کشف الغمه از علی بن عیسی اربلی نیز تاییداتی به خود می بیند . به هر حال در کتب شیعه و سنی تایید شده است.
دوست عزیز منابع بسیاری بررسی شدند و قدیمی ترین آنها یعنی مغازی برای پاسخ کامل انتخاب شد. گرچه منابع دیگر مانند طبری و کتب تاریخی دیگر این مطلب را به نیکی اشاره کرده بودند اما مغازی از این حیث پیشینه بیشتری دارد. این داستان در کتب شیعی نیز اشاره شده است. که البته جهت اختصار به همین یک مورد بسنده شده است. این سخن در کتاب الارشاد شیخ مفید، المناقب ابن شهر آشوب، کشف الغمه از علی بن عیسی اربلی نیز تاییداتی به خود می بیند . به هر حال در کتب شیعه و سنی تایید شده است.
[="royalblue"]
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب کاوه عزیز
[="seagreen"]بنده پرسشی داشتم و این پاسخ به پرسشم نبود.[/]
عرض کردم:
[="red"]عزیزان برای بنده هم کاری نداشت که بروم از مصادر حدیثی با جستجوی یک کلمه جمیع احادیث را خارجکنم
ایشان شبهه وارد کرده است و موظف است منبع و مصدر شبهه را بیان نماید
نه اینکه بعد از درخواست حقیر 2 روز بگذرد و پاسخ ندهد
[/]
و در ادامه:
[="#ff0000"]
لیکن اینگونه به پرسش غیر پاسخ میدهید؟دیگری شبهه وارد میکند و شما سند شبهه را برایش محیا میکنید؟
اینگونه در مناظرات و مباحثات وارد میشوید؟!!!
دیگری بر شما شبهه وارد میکند و شما برای او سند می آورید؟!!!
علم مناظره میگوید آنکس باید سند بگوید که شبهه وارد کرده.پس از بیان سند آنگاه شما موظف به پاسخ
هستید
.[/]
مع السلام و رحمة الله و برکاته[/]
جناب لایف عزیز ضمن عرض سلام
فرمایش شما را بنده نمی پذیرم، چرا که اگر چه او سندش را نیافته اما ما می توانیم سند سخن او را خودمان بررسی کنیم و به او کمک کنیم تا سوالش را متوجه شود و بعد از آن پاسخ درخوری به او بدهیم که وی برای همیشه با پاسخ کاملی مواجه شود و این کار با روش مناظرات ائمه سازگار تر است همانگونه که در مناظرات امام رضا می توان اسنادی از حیث را بر دیده نهاد. مانند تکمیل سوال جاثلیق و دیگران از پرسشگران بوسیله امام رضا علیه السلام در مجلس مناظره.
به هر حال به نظر می آید این روش مناظره کمک می کند تا بتوان بهتر به سوالات پاسخ داد تا اینکه سوال را معطل نگه داریم که وی سندی بیابد یا نیابد و خدای نکرده فردی مغرض بیاید و از پرسش بی پاسخ وی سوء استفاده نماید.
استاد کاوه من از شما تشکر می کنم. من سندهای داستان را فراموش کرده بود. اما شما هم سندش را نوشتید و هم جوابش را دادید. و برای من معلوم شد که اصلا چنین قراردادی عملی نشد. متشکرم.:Gol:
جناب لایف عزیز ضمن عرض سلام
فرمایش شما را بنده نمی پذیرم، چرا که اگر چه او سندش را نیافته اما ما می توانیم سند سخن او را خودمان بررسی کنیم و به او کمک کنیم تا سوالش را متوجه شود و بعد از آن پاسخ درخوری به او بدهیم که وی برای همیشه با پاسخ کاملی مواجه شود و این کار با روش مناظرات ائمه سازگار تر است همانگونه که در مناظرات امام رضا می توان اسنادی از حیث را بر دیده نهاد. مانند تکمیل سوال جاثلیق و دیگران از پرسشگران بوسیله امام رضا علیه السلام در مجلس مناظره.
به هر حال به نظر می آید این روش مناظره کمک می کند تا بتوان بهتر به سوالات پاسخ داد تا اینکه سوال را معطل نگه داریم که وی سندی بیابد یا نیابد و خدای نکرده فردی مغرض بیاید و از پرسش بی پاسخ وی سوء استفاده نماید.
[="royalblue"]
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب کاوه عزیز
[="red"]
این نتیجه فعل شماست[/]
آیا پیامبر به قرارداد بخشیدن یک سوم میوه های مدینه به کفار قریش در جنگ خندق عمل کرد؟ قرار دادی که با مشرکان بسته شد که برگردند به شرط اینکه میوهای مدینه به آنها بخشیده شود؟ تا کی عملی شد؟
[="#ff0000"]و در نهایت:[/]
استاد کاوه من از شما تشکر می کنم. من سندهای داستان را فراموش کرده بود. اما شما هم سندش را نوشتید و هم جوابش را دادید. و برای من معلوم شد که اصلا چنین قراردادی عملی نشد. متشکرم
[="#ff0000"]پیروز باشید[/]
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته[/]
[="#ff8c00"]
بسم الله الرحمن الرحیم
دوست و برادر گرامی کاوه
شما حدیثی را از مصادر اهل سنت استخراج نمودید که در آن چنین الفاظی به پیامبر اسلام نسبت داده شده است:
[="seagreen"]نامه را پاره كن و او بر آن آب دهان انداخت، و آن را پاره كرد،[/]
و یا :
[="#2e8b57"]پيامبر (ص) هم در حالى كه صداى خود را بلند فرموده بود[/]
و یا:
[="#2e8b57"]
او گفت: آى بوزينه پاهايت را جمع كن! آيا در محضر رسول خدا (ص) پايت را دراز مىكنى؟ اسيد بن حضير كه مسلح به نيزه بود به
او گفت: به خدا اگر حرمت پيامبر (ص) نمىبود بیضه هایت را با نيزه بيرون مىكشيدم،!!!!!!
[/]
و این است حرمت نبی اکرم؟!!
و الله اعلم
بهر حال پیروز و موفق باشید
مع السلام و رحمة الله و برکاته
[/]
لایف عزیز گویا اندکی اشتباه شده است
عبارتِ: نامه را پاره كن و او بر آن آب دهان انداخت، و آن را پاره كرد، از پیامبر نبود از یکی از صحابه بود.
این عبارت نیز هیچ اشکالی بر پیامبر وارد نمی کند: پيامبر (ص) هم در حالى كه صداى خود را بلند فرموده بود چرا که آنکه در برابر حضرت بود کافر بود و « محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفارند»
این عبارت او گفت: آى بوزينه پاهايت را جمع كن! آيا در محضر رسول خدا (ص) پايت را دراز مىكنى؟ اسيد بن حضير كه مسلح به نيزه بود به او گفت: به خدا اگر حرمت پيامبر (ص) نمى بود بیضه هایت را با نيزه بيرون مى كشيدم،!!!!!! نیز سخن یکی از صحابه بود نه رسول الله.
در آخر اینکه این سند تقریبا قدیمی ترین سند بود و تقریبا بقیه اسناد از روی این سند نوشته شده اند.
[="lime"]
بسم الله الرحمن الرحیم
برادرم کاوه
الحق فی کلامک
انک علی حق
والسلام و رحمة الله و برکاته[/]