قيام پانزدهم خرداد 1342 چگونه شکل گرفت؟
تبهای اولیه
[="blue"][="red"]قيام پانزدهم خرداد 1342 چگونه شکل گرفت؟[/]
در فاصله ميان فاجعه مدرسه فيضيه و ماه محرم 2 فروردين تا 4 خرداد 1342 مبارزه امام اغلب در قالب صدور اعلاميههاي متعدد بود. فرا رسيدن ماه محرم وضعيت را به يك رويارويى گسترده كشانيد.
ايام محرم بهترين موقع براى افشاى جنايات رژيم و برنامههاي ضداسلامى شاه بود. ساواك كه از جايگاه ويژه اين ماه اطلاع داشت، پيش از آغاز آن، بسيارى از وعاظ را احضار و آنان را ملزم كرد كه در محافل و مجالس:
1. عليه شاه سخن نگوييد؛
2. عليه اسرائيل مطلبى گفته نشود؛
3. مرتب به مردم نگوييد كه اسلام در خطر است.
امام خمينى(ره) در نشستى با مراجع و علماى قم، پيشنهاد كرد در روز عاشورا هر يك از آنها براى مردم و عزاداران حسينى سخنرانى كرده و از مظالم و جنايات رژيم پرده بردارند. امام خود نيز على رغم تهديد رژيم، در ساعت 4 بعدازظهر عاشوراى 42 كه مصادف با 13 خرداد آن سال بود، براى ايراد سخنرانى به طرف مدرسه فيضيه رهسپار شد. ايشان پس از بيان فجايع دلخراش كربلا، حمله دژخيمان شاه به فيضيه را به واقعه كربلا تشبيه نمود و آن فاجعه را به تحريك اسرائيل دانست و رژيم شاه را دست نشانده اسرائيل خواند. سپس با اشاره به التزام گرفتن ساواك از وعاظ كه «به شاه و اسرائيل بدگويى نكرده و نگوييد كه اسلام در خطر است» اظهار داشت: تمام گرفتارىها و اختلافات ما در همين سه موضوع نهفته است... اگر ما نگوييم اسلام در خطر است آيا در معرض خطر نيست؟ اگر ما نگوييم شاه چنين و چنان است آيا آن طور نيست؟ اگر ما نگوييم اسرائيل براى اسلام و مسلمين خطرناك است آيا خطرناك نيست؟ و اصولا چه ارتباطى و تناسبى بين شاه و اسرائيل است كه سازمان امنيت ميگويد از شاه صحبت نكنيد، از اسرائيل صحبت نكنيد؟ آيا به نظر سازمان امنيت شاه اسرائيلى است؟
سخنان كوبنده و افشاگرانه امام، شاه را بيش از پيش نزد مردم تحقير و رسوا كرد. دو روز پس از اين سخنرانى، در سحرگاه روز 15 خرداد 1342 امام به دستور شاه در منزل مسكونى خود در قم دستگير و بلافاصله به تهران آورده شد. وى را نخست در سلول انفرادى، زندانى و سپس به پادگان نظامى كه تحت مراقبت كامل بود منتقل نمودند.
به دنبال انتشار خبر بازداشت امام، از نخستين ساعات روز 15 خرداد، اعتراضهاي گستردهاى در قم، تهران، ورامين، مشهد و شيراز برگزار شد كه با شعارهايى بر ضد شاه و در طرفدارى از امام همراه بود. مأموران نظامى كه در نقاط مركزى و حساس شهرهاى قم و تهران مستقر بودند به روى تظاهركنندگان آتش گشودند. مردم نيز با چوب و سنگ به دفاع از خود برخاستند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نيز ادامه يافت و هزاران نفر از مردم كشته و مجروح شدند. فجيع ترين حادثه، قتل عام دهقانان كفن پوش ورامينى بود كه در پشتيبانى از امام راهى تهران شده بودند. مأموران نظامى در سر پل باقرآباد با آنها روبرو شده و با سلاحهاي سنگين آنها را قتل عام كردند.
پس از فرونشستن قيام، اسدا... علم، نخستوزير، در مصاحبهاى با روزنامه هرالدتريبيون در روز 17 خرداد 42 تهديد كرد كه امام و برخى ديگر از علما، محاكمه نظامى خواهند شد و ممكن است حكم اعدام آنها صادر شود. شاه نيز دو روز بعد طى يك سخنرانى بيانات امام و تظاهرات مردم را به تحريك و پول بيگانگان جمال عبدالناصر دانست. در اين راستا رسانههاي رژيم ادعا كردند كه شخصى به نام عبدالقيس از بيروت با هواپيما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرك مهرآباد حدود يك ميليون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف كرده است كه ناصر اين پولها را براى افراد معينى در ايران فرستاده است. اين ادعا مورد انتقاد بسيارى در داخل و خارج از جمله خيلى از نشريات خارجى واقع شد و رژيم هيچ دليل و سندى در اين خصوص ارائه نكرد.
چند روز پس از دستگيرى امام، دهها نفر از مراجع و علماى ايران، بهعنوان اعتراض به دستگيرى امام و اعلام پشتيبانى از وى، به تهران مهاجرت كردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افكار عمومى، سرانجام امام پس از دو ماه بازداشت در پادگانى نظامى، به منزلى در شمال شهر تهران منتقل شد و تحت نظر قرار گرفت. از نخستين ساعات روز بعد مغازه داران تهران و شهرستانها به مناسبت آزادى نسبى امام، بر سردر مغازههاي خود پرچم نصب كرده و چراغانى نمودند و به مردم شيرينى و شكلات دادند.
يك روز پس از انتقال امام 12 مرداد روزنامههاي كثيرالانتشار كشور، خبرى را به دستور ساواك منتشر كردند تا در نظر مردم چنين وانمود كنند كه انتقال امام از زندان به محل جديد به دليل تفاهمى بوده كه ميان ايشان و مقامات انتظامى بهوجود آمده است. اين خبر چنين بود:
«طبق اطلاع رسمى كه از سازمان اطلاعات و امنيت كشور واصل گرديد چون بين مقامات انتظامى و حضرات آقايان خمينى، قمى و محلاتى تفاهمى حاصل شد كه در امور سياسى مداخله نخواهند كرد و از اين تفاهم اطمينان كامل حاصل گرديده است كه آقايان برخلاف مصالح و انتظامات كشور عملى انجام نخواهند داد، لهذا آقايان به منازل خصوصى منتقل شدند.
اين خبر شايعهاى بيش نبود و امام بعداً پس از آزادى كامل و بازگشت به قم در اولين فرصت طى يك سخنرانى آن را به شدت تكذيب كرد.
شاه كه تصور ميكرد با سركوب قيام 15 خرداد، دستگيرى امام، كوتاه آمدن برخى از علما و از همه مهم تر شايعه تفاهم، امام را منزوى ساخته است به تدريج در جهت عادى نشان دادن اوضاع حركت كرد. از اين رو اسدا... علم را در 17 اسفند 42 بركنار ساخت تا وانمود كند او مسبب حوادث اخير بوده و عزل وى به دنبال تفاهم با امام تحقق يافته است.
پس از علم، حسنعلى منصور به نخستوزيرى رسيد. او طى نطقى با تمجيد از اسلام، از آن بهعنوان «يكى از مترقّى ترين و برجسته ترين اديان جهان» ياد كرد و بر «مراحم و عطوفت خاص شاه» به مقامات روحانى تأكيد نمود. دو روز پس از سخنان منصور، امام بدون اطلاع قبلى در شب 18 فروردين 1343 وارد قم شد و به تدريج مورد استقبال مردم و علما قرار گرفت. در همان روز، روزنامه اطلاعات در مقالهاى تحت عنوان «انقلاب سفيد شاه و امريكا» نوشت: «چقدر جاى خوش وقتى است كه جامعه روحانيت نيز اكنون با همه مردم، همگام در اجراى برنامههاي انقلاب شاه و مردم شده است». امام خمينى در واكنش به اين اتهام در 21 فروردين، طى سخنانى مطالب روزنامه اطلاعات را به شدت تكذيب نمود و اظهار داشت:
خمينى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد... من از آن آخوندها نيستم كه در اين جا بنشينم و تسبيح به دست بگيرم. من پاپ نيستم كه فقط روزهاى يكشنبه مراسمى انجام دهم و بقيه اوقات براى خود سلطانى باشم و به امور ديگر كارى نداشته باشم. پايگاه استقلال اسلامى اين جاست، بايد اين مملكت را از اين گرفتارىها نجات داد.
بهطوركلى قيام 15 خرداد آثار عمدهاى از خود برجاى نهاد: نخست، رهبرى حركتهاي مخالف رژيم را به مذهبىها منتقل كرد و ملىگرايان و چپىها را به حاشيه راند. دوم اين كه كشتار مردم در قيام فوق، چهره مزورانه شاه را كه تا آن زمان تقصيرها را به گردن نخست وزيران ميانداخت افشا نمود و انقلابيان پس از آن به راههاى اصلاح طلبانه پشت كرده، سرنگونى نظام سلطنتى را خواستار شدند. سوم اين كه از آن پس طرد همه قدرتهاي بيگانه از ايران مورد توجه قرار گرفت و سرانجام، قيام 15 خرداد نقطه آغاز نهضت بازگشت به خويشتن در كشور شد. از آن پس انجمنهاي اسلامى در نقاط مختلف پديد آمدند و جو غيراسلامى در دانشگاهها و ديگر مجامع به آرامى شكسته شد.[/]
[="purple"]منبع:پرتو سخن[/]
[="blue"]امام خميني؛ از خرداد 42 تا خرداد 68
روزشمار:
15/3/1342
خروش مردم
به دنبال انتشار خبر دستگيرى امام، در تمام كشور، مردم با بستن مغازهها و تعطيلى دروس دانشگاهها، اقدام به تظاهرات عظيمى براى حمايت از رهبر خود نمودند.
رژيم پهلوى براى سركوب كردن قيام مردم، تظاهرات مردم را به خاك و خون كشيد و گروهى از مردم بى دفاع را مجروح كرده يا به شهادت رساند.
پانزده خرداد 42 سرآغاز انقلاب اسلامى مردم ايران به رهبرى امام خمينى بود و رژيم با اعلام حكومت نظامى در تهران و قم خواست با حركت مردم مقابله نمايد.
11/5/1342
انتقال به داووديه
امام خمينى از بازداشتگاه به منزلى تحت محاصره نيروهاى امنيتى در منطقه داووديه تهران منتقل شد.
جمع زيادى از مردم تهران به محض اطلاع از انتقال رهبر خود به سمت داووديه سرازير شدند. ساعاتى از ازدحام جمعيت نگذشت كه رژيم ناگزير از پراكندن جمعيت و محاصره علنى منزل، توسط نيروهاى نظامى گرديد.
18/1/1343
آزادى از زندان
امام خمينى پس از گذشت حدود ده ماه، از زندان و حصر آزاد شد و به قم بازگشت.
مردم به محض اطلاع، به شادمانى پرداختند و به همين مناسبت جشنهاى باشكوهى در مدرسه فيضيه و شهر به مدت چند روز برپا شد.
4/8/1343
مخالفت با قانون كاپيتولاسيون
به دنبال تصويب لايحه ذلت بار «كاپيتولاسيون» (مصونيت بخشى به مستشاران آمريكايى) در مجلس شوراى ملى در تاريخ 21 مهر 1343 كه براى مصونيت مستشاران و ديگر تبعه آمريكا در ايران بود، امام در نطق مهم و تاريخى خود، اقدام به افشاى لايحه كاپيتولاسيون نمود.
امام در سخنان پرشور خود، حمله را مستقيما متوجه آمريكا كرد و ايالات متحده را با شديدترين لحن به باد انتقاد و اعتراض گرفت.
13/8/1343
تبعيد به تركيه
بار ديگر كماندوهاى مسلح اعزامى از تهران، منزل امام در قم را محاصره كردند و در سحرگاه اين روز در حالى كه ايشان مشغول نيايش بودند بازداشت و به همراه نيروهاى امنيتى مستقيما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام کردند و ايشان با يك فروند هواپيماى نظامى كه از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مأموران امنيتى و نظامى به تركيه تبعيد شدند.
13/7/1344
انتقال به تبعيدگاه دوم
امام خمينى پس از يازده ماه اقامت اجبارى در تركيه به همراه فرزند بزرگوارشان حاج سيد مصطفى خمينى به عراق عزيمت كرد. ورود امام به عراق، واكنشهاى متفاوتى را به دنبال داشت. ايشان پس از زيارت مشاهد مشرفه كاظمين، سامرا و كربلا در تاريخ 23 مهر 44 با استقبال كم نظير وارد نجف اشرف شد.
1/8/1356
شهادت حاج آقا مصطفى
آيتا... حاج آقا مصطفى خمينى يكى از نزديكترين و صديقترين ياران و خدمتگزاران ايشان به طرز مشكوكى توسط عمال رژيم به شهادت رسيد.
19/10/1356
آغاز دوباره قيام از قم
پس از شهادت حاج آقا مصطفى و چاپ مقالهاى توهينآميز به امام خمينى و همه مراجع تحت عنوان «ارتجاع سرخ و سياه در ايران» كه به دستور ساواك و با نام مستعار احمد رشيدى مطلق در هفدهم دى 1356 در روزنامه اطلاعات انجام شد، مردم و روحانيون قم با انجام راهپيمايى و اجتماع در منازل علما، اعتراض خود را نسبت به اعمال اهانت آميز رژيم ابراز داشتند. در اين واقعه، عدهاى از طلاب و مردم قم شهيد و جمعى نيز مجروح و عدهاى دستگير شدند.
14/7/1357
مهاجرت به فرانسه
امام خمينى كشور عراق را به قصد فرانسه ترك كرد. اين امر پس از محاصره خانه امام در نجف توسط مإموران عراقى و اعمال فشار و ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك صورت گرفت.
12/11/1357
پرواز انقلاب
امام خمينى پس از چهارده سال تبعيد و دورى از وطن در ميان استقبال بى سابقه مردم ايران وارد كشور شد. استقبال چنان عظيم و غير قابل انكار بود كه خبرگزاريهاى غربى نيز مستقبلان را چهار تا شش ميليون نفر تخمين زدند. پرواز فوق به «پرواز انقلاب» معروف شد.
22/11/1357
انفجار نور
ملت مسلمان ايران با اتكا به خداوند و با رهبرى امام خمينى، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى را سرنگون كرد و ثمره سالها مبارزه و جهاد و شهادت به بار نشست و حكومت «جمهورى اسلامى» براى اولين بار در ايران برپا شد. ايشان در يكى از بيانات خود از انقلاب، تعبير به «انفجار نور» نمودند.
12/1/1359
رأى به نظام جمهورى اسلامى ايران
مردم مسلمان ايران پس از گذشت پنجاه روز از پيروزى انقلاب اسلامى، در يكى از آزادترين انتخابات تاريخ و با بيش از 98/2 درصد به استقرار نظام جمهورى اسلامى رأى مثبت دادند.
13/8/1358
فتح لانه جاسوسى
در سالروز تبعيد امام به تركيه، گروهى از دانشجويان مسلمان كه خود را پيرو خط امام معرفى كردند، سفارت آمريكا در تهران را از جمله در اعتراض به ملاقات بازرگان با برژينسكى اشغال كرده و جاسوسان آمريكايى را بازداشت كردند. اسناد به دست آمده از سفارت، نشانگر اسرار جاسوسيها و دخالتهاى بى شمار آمريكا در ايران و كشورهاى مختلف جهان ميباشد. به دنبال اين امر، دولت موقت مهندس بازرگان، استعفا نمود كه مورد موافقت امام قرار گرفت. امام خمينى ضمن حمايت از حركت انقلابى دانشجويان، آن را انقلابى بزرگتر از انقلاب اول ناميد.
29/4/1367
پذيرش قطعنامه
قطعنامه 598 شوراى امنيت مبنى بر پايان جنگ توسط امام پذيرفته شد. ايشان ضمن تعبير نوشيدن «جام زهر» در پذيرش قطعنامه، در بخشى از پيام مهم خود فرمودند: «.... با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام ميدانم و خدا ميداند كه اگر نبود انگيزهاى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمىبودم و شهادت برايم گواراتر بود. اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود».
11/10/1367
پيام به گورباچوف
امام خمينى با انتشار پيام مهمى به گورباچف، ضمن پيش بينى فروپاشى قطب ماركسيستى جهان نوشتند: «از اين پس كمونيسم را بايد در موزههاي تاريخ سياسى جهان جستجو كرد».
ايشان در اين نامه با ارائه تحليلهاى محكم و قوى از تحولات شوروى، از آن به «صداى شكستن استخوانهاى كمونيسم» تعبير كردند.
25/11/1367
حكم اعدام نويسنده آيات شيطانى
به دنبال انتشار كتاب موهن «آيات شيطانى» توسط سلمان رشدى، امام حكم ارتداد و اعدام وى و ناشران مطلع از محتواى كفرآميز اين كتاب را صادر كردند.
3/12/1367
ترسيم منشور روحانيت
امام خمينى پيام مهمى را خطاب به مراجع، روحانيون و علما صادر كردند. در اين پيام كه به «منشور روحانيت» شهرت يافت، امام ضمن تجليل از شهداى حوزه و روحانيت در طول نهضت و انقلاب و دفاع مقدس و ذكر خدمات علما و فقها در طول تاريخ، خطر تحجرگرايان و مقدس نمايان در حوزههاي علميه را متذكر شدند.
امام خمينى در بخشهاى ديگرى از اين پيام مهم و تاريخى در اواخر عمر خود ضمن تأكيد بر حفظ اصول در گذشته و آينده انقلاب، توصيههاي ارزشمندى را به مردم و علما بيان ميفرمايند.
8/1/1368
اعلان استعفاى قائم مقام رهبرى
امام خمينى موافقت خود را با استعفاى قائم مقام رهبرى اعلام كرد. ايشان در پاسخ به درخواست كتبى استعفاى قائم مقام رهبرى، مرقوم داشتند: «همان طور كه نوشته ايد رهبرى نظام جمهورى اسلامى كار مشكل و مسووليت سنگين و خطيرى است كه تحملى بيش از طاقت شما ميخواهد و به همين جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بوديم و در اين زمينه هر دو مثل هم فكر ميكرديم، ولى خبرگان به اين نتيجه رسيده بودند و من هم نمىخواستم در محدوده قانونى آنها دخالت كنم».
14/3/1368
دل آرام و قلب مطمئن در ملكوت اعلى
روح بلند بنيانگذار جمهورى اسلامى، امام خمينى در سن 87 سالگى و پس از تحمل چندين عمل سخت و طولانى در ساعت 22 و 20 دقيقه به ملكوت اعلى پرواز كرد و به ديدار حق تعالى شتافت و هجرتش داغى التيام ناپذير بر قلبهاى مسلمانان ايران و جهان بر جاى نهاد.
ايشان در پايان وصيتنامه سياسى الهى خود نوشته اند: «با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوى جايگاه ابدى سفر ميكنم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيم ميخواهم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصور و تقصير بپذيرند و با قدرت و تصميم و اراده به پيش بروند».
بدن مطهر ايشان پس از تشييع حدود نه ميليون نفر از عاشقان آن حضرت، در روز شانزدهم خرداد در بهشت زهرا و در جوار حق آرميد و ميليونها ارادتمند را در فراق خود تنها گذاشت.
على اكبر ذاكرى، سالشمار زندگى امام خمينى[/]
[="#0000ff"]انقلاب اسلامى و چرايى و چگونگى رخداد آن
بخش هايي از سخنراني تاريخي عصر 13 خرداد امام
اينها نمىخواهند که اساس موجود باشد، اينها نمىخواهند صغير و کبير ما موجود باشد. اسرائيل، دشمن اسلام و ايران اسرائيل نمىخواهد در اين مملکت دانشمند باشد، اسرائيل نمىخواهد در اين مملکت قرآن باشد، اسرائيل نمىخواهد در اين مملکت علماى دين باشند، اسرائيل نمىخواهد در اين مملکت احکام اسلام باشد. ميخواهد اقتصاد شما را قبضه کند، ميخواهد زراعت و تجارت شما را از بين ببرد، ميخواهد در اين مملکت، داراى ثروتى نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود.
اين چيزهايى که مانع هستند، چيزهايى که سد راه هستند، اين سدها را ميشکند، قرآن سد راه است، بايد شکسته شود، روحانيت سد راه است، بايد شکسته شود، مدرسه فيضيه سد راه است، بايد خراب شود، طلاب علوم دينيه ممکن است بعدها سد راه بشوند، بايد از پشت بام بيفتند، بايد سر و دست آنها شکسته شود براى اينکه اسرائيل به منافع خودش برسد، دولت ما به تبعيت اسرائيل به ما اهانت ميکند.
مفتخوار کيست؟ شما آقايان قم، ملاحظه فرموديد آن روزى که آن رفراندم غلط انجام گرفت، آن رفراندم مفتضح انجام گرفت، آن رفراندمى که چند هزار نفر بيشتر همراه نداشت، آن رفراندمى که بر خلاف ملت ايران انجام گرفت، در کوچههاي اين قم، در مرکز روحانيت، در جوار فاطمه معصومه راه انداختند اشخاص را، چند نفر از بچهها و اراذل را راه انداختند، در اتومبيلها نشاندند و در کوچهها گرداندند، گفتند: مفتخورى تمام شد، پلوخورى تمام شد.
آقايان! ملاحظه بفرماييد، اين وضع مدرسه فيضيه را ملاحظه کنيد، اين حجرات را ملاحظه کنيد، اين اشخاصى که لباب عمرشان را در اين حجرات ميگذرانند، آن اشخاصى که مواقع نشاطشان را در اين حجرات ميگذرانند، آن اشخاصى که بيش از سى چهل الى صد تومان در ماه ندارند، اينها مفتخورند؟، آن اشخاصى که هزار ميليونشان، هزار ميليونشان يک قلم است، هزاران ميليونشان در جاهاى ديگر است، اينها مفتخور، زياد نيستند، ما مفتخوريم؟ مايى که مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالکريممان وقتى که فوت ميشود، آقازادههاي آن مرحوم همان شب چيز نداشتند، همان شب شام نداشتند (گريه شديد حضار)، ما مفتخوريم؟ مايى که مرحوم آقاى بروجردىمان، وقتى که از دنيا ميرود ششصد هزار تومان قرض ميگذارد، ايشان مفتخورند؟ اما آنها که بانکهاى دنيا را پر کردهاند، کاخهاى عظيم را روى هم ساخته اند، و باز رها نمىکنند اين ملت را، و باز دنبال اين هستند که ساير منافع اين ملت را به جيب خودشان يا اسرائيل برسانند، اينها مفتخور نيستند. بايد دنيا قضاوت کند، بايد ملت قضاوت کند که مفتخور کيست.
من به شما نصيحت ميکنم،اى آقاى شاه !اى جناب شاه ! من به تو نصيحت ميکنم، دست بردار از اين کارها. آقا! اغفال دارند ميکنند تو را. من ميل ندارم که يک روز اگر بخواهند تو بروى، همه شکر کنند.... من ميل ندارم تو اينطور بشوى، نکن! اينقدر با ملت بازى نکن! اينقدر با روحانيت مخالفت نکن.
اگر ديکته ميدهند دستت و ميگويند بخوان، در اطرافش فکر کن، چرا بيخود، بدون فکر، اين حرفها را ميزنى؟ آيا روحانيت اسلام، آيا روحانيون اسلام، اينها حيوانات نجس هستند در نظر ملت، اينها حيوان نجس هستند که تو ميگويى؟ اگر اينها حيوان نجس هستند پس چرا اين ملت دست آنها را ميبوسد؟ دست حيوان نجس را ميبوسد؟ چرا تبرک به آبى که او ميخورد، ميکنند؟ حيوان نجس را اين کار ميکنند؟! آقا ما حيوان نجس هستيم؟ (گريه شديد حضار) خدا کند که مرادت اين نباشد، خدا کند که مرادت از اينکه مرتجعين سياه مثل حيوان نجس هستند و ملت بايد از آنها احتراز کند، مرادت علما نباشند و الا تکليف ما مشکل ميشود و تکليف تو مشکل ميشود. نمىتوانى زندگى کنى، ملت نمىگذارد زندگى کنى. نکن اين کار را، نصيحت مرا بشنو.
آقا! 45 سالت است شما، 43 سال دارى، بس کن، نشنو حرف اين و آن را، يکقدرى تفکر کن، يکقدرى تامل کن! يکقدرى عواقب امور را ملاحظه بکن! يکقدرى عبرت ببر! عبرت از پدرت ببر. آقا! نکن اينطور! بشنو از من، بشنو از روحانيين، بشنو از علماى مذهب، اينها صلاح ملت را ميخواهند، اينها صلاح مملکت را ميخواهند.
وا...، اسرائيل به درد تو نمىخورد، قرآن به درد تو ميخورد. امروز به من اطلاع دادند که بعضى از اهل منبر را برده اند در سازمان امنيت و گفته اند شما سه چيز را کار نداشته باشيد، ديگر هر چه ميخواهيد بگوييد، يکى شاه را کار نداشته باشيد، يکى هم اسرائيل را کار نداشته باشيد، يکى هم نگوييد دين در خطر است. اين سه تا امر را کار نداشته باشيد، هر چه ميخواهيد بگوييد. خوب، اگر اين سه تا امر را ما کنار بگذاريم، ديگر چه بگوييم؟! ما هر چه گرفتارى داريم از اين سه تاست تمام گرفتارى ما.
مملکت ما، دين ما، در معرض خطر است، شما هى بگوييد که آقايان! نگوييد: دين در معرض خطر است. ما که نگفتيم دين در معرض خطر است، در معرض خطر نيست؟! ما اگر نگوييم شاه چطور است، چطور نيست؟ آقا يک کارى بکنيد اينطور نباشد. همه چيز را گردن تو دارند ميگذارند. بيچاره ! نمىدانى آن روزى که يک صدايى در آمد، يک نفر از اينهايى که با تو رفيق هستند، رفاقت ندارند. اينها همه رفيق دلارند، اينها دين ندارند، اينها وفا ندارند.[/]
منبع
[="blue"]نتايج و پيامدهاى قيام 15 خرداد
رويكرد تازه به سياست روحانيت
مبارزات روحانيت تا قبل از قيام 15 خرداد فراز و نشيبهاي بسيارى به خود ديده بود. حضور روحانيت در فرآيندهاى سياسى تا آن زمان، به طور عمده مبتنى بر دفاع از شريعت اسلام و مبارزه با حاكمان جور (استبداد) و سلطه اجانب (استعمار) بود. اين در حالى بود كه حركتهاي آنان تغيير نظام سياسى را دنبال نمىكرد. بر اين اساس در مقاطع مختلف تاريخى، خيزش هايى را شاهد هستيم كه روحانيون نقشهاي برجستهاى در آنها ايفا ميكنند. اما مشكل سازمان روحانيت اين بود كه تفكر سياسى فراگير در ميان آنان نبود و اين امر ناشى از شرايط مختلف تاريخى مانند وجود اختناق و تعريض حكومتهاي استبدادى نسبت به روحانيت، سرخوردگى آنان از نتايج مبارزات، وجود مشكلات ساختارى ناشى از عدم نهادينگى و وجود جريانهاى پراكنده و ناپيوسته و شكاف ميان آموزهها و كار ويژههاي سياسى، اجتماعى آنان ميباشد.
در جريان اعتراضهاي اخير و با آغاز نهضت امام خمينى، براى اولين بار در تاريخ مبارزات روحانيت، علما و مراجع دينى در يك ائتلاف گسترده، رهبرى مخالفان رژيم را بر عهده گرفتند و يكپارچه وارد صحنه سياسى كشور شدند. حضرت آيتا... خامنهاى در خاطرات خود ميگويند: «در آن زمان دستگاه با يك حادثه غير منتظره روبه رو شده بود، يك حادثه ناشناخته،... روحانيون در هيچ امرى تا آن روز به صورت عمومى و دسته جمعى حضور نداشتند. بنابراين دستگاه حق داشت كه كنه قضايا را درك نكند.»
فراگير ساختن مبارزه در ميان مردم
امام خمينى(ره) براى اين كه بتواند مبارزه را گسترده و سراسرى كند و ميزان آسيب پذيرى آن را كاهش دهد، با تدابير حكيمانه خود روى نيروى عظيم تودههاي مسلمان سرمايه گذارى ميكند و مبارزه را از انحصار گروههاي سياسى خارج ساخته و فراگير ميسازد. اعزام روحانيون و خطبا به سراسر كشور، ارسال تلگرامها و پيامهاي رهبرى نهضت به دورترين نقاط كشور و آگاه ساختن مردم از مفاسد و اعمال غير قانونى حكومت، آنان را به مخالفت با حكومت برانگيخت.
قهرآميز شدن مبارزات
بعد از سركوب خونين قيام پانزده خرداد، شاه با ايجاد سيستم اقتدارگرا، سعى داشت همه چيز را در كنترل خود در آورد و با ايجاد يك شبكه پليسى مقتدر، مخالفان و ناراضيان را سركوب سازد. در چنين شرايطى ديگر ابزار قانونى براى مشاركت در امور سياسى و ابراز مخالفتها وجود نداشت. گسترش احساس عدم امنيت در ميان مردم و مبارزان، موجب گرايش آنها به روشهاي غيرعلنى و ابزار خشونت آميز در قالب سازمان هايى با مشى مسلحانه گرديد. مبارزات از حالت مسالمتآميز پيشين به شكل قهرآميز و رويارويى با رژيم در آمد. ترور حسنعلى منصور توسط بخارايى و سوء قصد به شخص شاه توسط شمس آبادى نمونهاى از حركتهاي جديد بود. اين حركتها ضرورت تشكيلات و ايجاد سازمانهايى جهت هدايت مبارزات، در ميان نيروهاى مذهبى را به وجود آورد. هيأتهاي مؤتلفه اسلامى و حزب ملل اسلامى كه با هدف برقرارى حكومت اسلامى و مبارزه مسلحانه برضد حكومت به وجود آمدند، از جمله تشكلهاي اين دوره هستند.
افشاي روابط پنهانى شاه و اسرائيل
با روى كار آمدن كندى، تقويت موقعيت اسرائيل و حمايت از آن در دستور كار جمهورى خواهان قرار گرفت. بر اين اساس، سياستمداران امريكا از شاه خواستند كه مشروعيت و رسميت دولت اسرائيل را مجدداً مورد تأييد قرار دهد. اين شناسايى در زمان مصدق پس گرفته شده بود.
با اين اقدام، ايران از جرگه مخالفان رژيم صهيونيستى خارج شد و حتى اين رژيم از حمايتهاي ايران برخوردار گرديد و در طرحهاي اصلاحات به ويژه در زمينههاي كشاورزى با ايران اعلام همكارى نمود.
امام خمينى(ره) با آگاهى كامل نسبت به اين روابط، در بيشتر سخنرانىهاي خود سخنان تندى عليه اسرائيل و نقشههاي آنان در ايران ايراد كرد؛ اين در حالى بود كه دولت تلاش زيادى ميكرد تا مذاكرات دو طرف همچنان محرمانه باقى بماند. بنابراين اقداماتى صورت گرفت تا از نشر اخبار روابط و مذاكرات در جرايد داخلى و خارجى جلوگيرى شود تا به اين وسيله از آثار سوء داخلى و خارجى آن مصون بمانند.
بخشى از اين مذاكرات محرمانه براى نخستين بار در سال 1988 م. از طرف يك مقام امنيتى سابق اسرائيل در امريكا در كتابى به نام «مثلث ايرانى»، كه مربوط به روابط سه جانبه ايران، امريكا و اسرائيل ميباشد، فاش شد. در اين كتاب آمده است: «درباره مسأله روابط ديپلماتيك با اسرائيل، شاه گفت كه موضع آقاى بن گورين را درك ميكند، ولى بر اين نكته تأكيد نمود كه مخالفت رهبران مذهبى در اين مورد جدّى است». به اين ترتيب امام با افشاى اين روابط پنهانى، بسيارى از اعتراضها را متوجه اين روابط ميسازد.
عليرضا زهيري، عصر پهلوى به روايت اسناد[/]
[="blue"]پانزده خرداداز خاطرهها محو نخواهد شد و باید در سالروز آن، هرچه بیشتر آن را زنده نگاه داشت
(صحیفه امام؛ ج 2، ص 287)[/]
[="Blue"][="Purple"]در سحرگاه 15 خرداد 1342 چه گذشت؟[/]
قیام 15 خرداد، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) است.
به گزارش خبرآنلاین در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بیآلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی (ره) که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند.
هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابانهای شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانههایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه درآمد. همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد تظاهرات مردم رژیم را سخت به وحشت افکند و برای سرکوب این قیام تاریخی به اسلحه روی آورد.
در این روز حدود 15 هزار نفر مسلمان انقلابی به خاک و خون کشیده شدند و بدین ترتیب تاریخ ایران اسلامی در روز 15 خرداد ورق خورد و فصل جدیدی در رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد. پس از این واقعه در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیون و مردم ادامه داد.
زندانها از روحانیون و بازاریها و کسبه پر شد و عدهای نیز محاکمه و اعدام شدند. جریان 15 خرداد هر چند ظاهرا با سرکوب خونین به نفع شاه تمام شد اما در حقیقت ماهیت رژیم ستمشاهی را بیش از پیش برای همگان آشکار کرد و نقطه آغازی برای توفان عظیم انقلاب اسلامی گردید که ظرف 15 سال با مجاهدت و ایثار و جانبازی عده زیادی از حق طلبان و مجاهدان راه خدا به پیروزی رسید و تاروپود رژیمی که اقتدار خود را در وابستگی به ابرقدرتها و نیروی نظامی میدانست مانند تار عنکبوت از هم گسست.[/]
منبع