نظر آیتالله جوادی آملی در مورد مستند ظهور نزدیک است
فرزند آیتالله جوادی آملی گفت: این استاد حوزه، مستند ظهور نزدیک است را چیزی جز تحریف و خرافهگویی نمیداند. راسخون: فرزند آیتالله جوادی آملی گفت: این استاد حوزه، مستند ظهور نزدیک است را چیزی جز تحریف و خرافهگویی نمیداند.
به گزارش راسخون به نقل از فارس، حجتالاسلام مرتضی جوادی آملی در سخنانی با اشاره به توزیع سی دیهای مستند ظهور نزدیک است در جامعه افزود: همانطور که آیتالله العظمی جوادی آملی تصریح کرد، این سی دی جز تحریف و انحراف و خرافهگویی چیز دیگری نیست.
وی با بیان اینکه باید سخن از مهدویت را از عالمان راستین و حقیقی بشنویم و از زبان مدعیان ناآشنا بهره نگیریم، افزود: یکی از آسیبهای بزرگی که جوامع روشن را مورد تهدید قرار میدهد غیرعلمی کارکردن، حرف غیردینی زدن و عمل غیردینی انجام دادن است.
وی اظهار داشت: دین حق است و این دین یا با علم صالح یا عمل صالح با مردم برخورد میکند و جوامع را به سخن حق فرا میخواند بنابراین اگر این منطق و معرفت باشد شاهدان ما مسرور و در انتظار بشارت منجی خواهند بود.
وی ابراز داشت: دشمن هنگامی که روشنی جامعه ما را میبیند و نیز در مییابد که جامعه اسلامی ما از نخبگان و متولیانی تشکیل شده که فرهنگ دینی و قرآنی بر کار آنها متکی است دست به کار شده است تا از مسیر ایجاد خرافه، تحریف، انحراف و سخنان واهی وارد شود. فهم دین از مو باریکتر است
حجتالاسلام جوادی آملی خطاب به کسانی که بر اساس انحراف ذاتی و تحریف کاری بخواهند جامعه را مضطرب کنند، افزود: متولیان فرهنگی که بر اساس عقل قرآن معتبر جامعه را هدایت میکنند و سر سپرده به نظام ولایت مدار و ولایت فقیه هستند با همه وجود از جمهوری اسلامی پاسداری خواهند کرد.
وی اظهار داشت: فهم دین از مو باریکتر است و عمل به دین از گذر از لبه تیز شمشیر سختتر و دشوارتر است، لذا این منطقی است که باید همه مردم به آن توجه داشته باشند.
رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء اضافه کرد: جمهوری اسلامی میراث بزرگ امام راحل است که برای ما به یادگار گذاشته است که خوشبختانه هم نظام و هم رهبری معظم انقلاب در مسیر اعتلای این جمهوری اسلامی تلاش میکنند.
وی افزود: امام خمینی(ره) میراثی را برای ما به جای گذاشتند که همه آموزههای الهی و انسانی را در درون خود دارد.
وی ابراز داشت: اگر بخواهیم جمهوری اسلامی که عنوان سیاسی حکومت ما است را در مدل دینی تفسیر کنیم میگوئیم که جمهوری اسلامی حاکمیتی الهی توسط جامعه اسلامی است که این عبارت معنا و تفسیر حقیقی و دینی جمهوری اسلامی به شمار میرود.
حجتالاسلام جوادی افزود: اگر حاکمیت الهی بخواهد توسط جامعه دینی، جامعه ولایی و همراه با قرآن و عترت احکام الهی و اخلاق را پیاده سازد در مدل جمهوری اسلامی امکانپذیر است.
وی افزود: اصرار امام راحل بر این واژه که جمهوری اسلامی میخواهیم نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد برای آن است که تنها این مدل است که میتواند حاکمیت الهی را توسط جامعه دینی محقق سازد. مولفههای جمهوری اسلامی
وی اضافه کرد: جمهوری اسلامی از سه مولفه جمهوریت، اسلامیت و وحدت بین جمهوریت و اسلامیت به وجود آمده است، لذا جمهوری اسلامی دو امری نیستند که در کنار هم منضم به هم یافت شوند که اگر به یکی آسیب برسد دیگری مصون میماند.
وی ادامه داد: نسبت بین جمهوریت و اسلامیت از نظر منطق و آشنایان به فرهنگ عمیق دینی اتحادی است و این دو به حدی در هم آمیختهاند که با ذکر هر کدام دیگری نمودار شده و زنده میشود.
رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء افزود: اسلام وقتی بخواهد ظهور کند جمهور مردم و توده مسلمان در صحنه هستند و حاضر نیستند کمترین آسیبی به حوزه اسلام وارد شود و مردم فرهنگ غنی اسلامی را گرامی میدارند.
وی اضافه کرد: جمهوری اسلامی با این تفسیر زمانی محقق است که هم جمع نخبگانی و هم توده مردم با آئین نامه معرفتی قرآن زندگی و حیات دینی خود را بسازند و مبادا جامعهای دنبال خرافه در مسیر باطل بخواهد دنبال حق باشد.
به گزارش مهر ابوذر ابراهیمیترکمان رایزن فرهنگی ایران در روسیه سخنان خود را با ذکر جزئیات مشاهدهاش از اقبال مردم روسیه به کتابهای مذهبی آغاز کرده و گفت: ما در رایزنی سفارش ترجمه دعای کمیل را به یک اسلامشناس مقیم داغستان داده بودیم که آن ترجمه را ناشری روسی منتشر و توزیع کرد. پس از مدتی به کلیسایی در داغستان رفتم و دیدم که این ترجمه در آنجا به فروش میرود. وی ادامه داد: از کشیش آن کلیسا پرسیدم آیا میدانید این کتاب چیست؟ گفت میدانم که گفتگوی خوبی بین انسان و خدایش است. این کتاب مورد اقبال مردمی قرار گرفته بود که در آن کلیسا رفت و آمد داشتند و این نشان میدهد آثار اسلامی آنقدر جهانشمول هستند که بتوان آنها را به دیگر کشورها و پیروان دیگر ادیان عرضه کرد.
نویسنده کتاب «حکیمان شرق» در پاسخ به اینکه آیا انتشار و توزیع کتابهای اسلامی در روسیه با ممانعت و مقاومت هم رو به رو میشود؟ توضیح داد: مسلمانان روسیه عضو لاینفک جامعهشان هستند و حتی اینگونه نیست که مهاجر باشند به همین دلیل مقاومتی در برابر آنها و اعتقاداتشان نمیشود. اتفاقا در برخی مناطق روسیه مسلمانان اصیلترین ساکنان آن منطقه هستند.
ابراهیمی افزود: وقتی در سال ۱۹۹۱ فروپاشی رخ داد فدراسیون روسیه ۱۵۴ میلیون نفر جمعیت داشت و ۸ میلیون هم مهاجر به آنها افزوده شد از جمعیت کل آن سرزمین در آن زمان ۱۳ میلیون نفر مسلمان بودند. امروز جمعیت کل به ۱۴۰ میلیون نفر رسیده که ۳۰ میلیون آنها مسلمان هستند که این نشان از اقبال مردم به اسلام دارد.
وی با اشاره به اینکه در روسیه همزیستی مسالمتآمیزی بین مسلمانان و مسیحیان و همچنین پیروان مذاهب اسلامی وجود دارد، بیان کرد: مسلمانان و ارتودوکسها به یک درک متقابل از هم رسیدهاند و اختلافی بین آنها و همچنین پیروان مذاهب مختلف اسلامی هم وجود ندارد. مردم روسیه شیعیان را افرادی خردگرا میدانند که در هیچ ناآرامی هم دست نداشتهاند.
«ایران هراسی» به کارگردانی عباس لاجوردی طوسی و تهیه کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در سینمای شماره 13 پاریس با حضور ایرانیان مقیم فرانسه و مردم دیگر کشورها به نمایش درمی آید.
به گزارش خبرنگار مشرق در فرانسه ،امروز جمعه فیلم مستند «ایران هراسی» به کارگردانی عباس لاجوردی طوسی و تهیه کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در سینمای شماره 13 پاریس اکران می شود.
این فیلم که کمدین محبوب و ممنوع الفعالیت ! فرانسوی، "دیودونه" نیز در آن حضور دارد ، به معرفی واقعیت های ایران امروز از منظر وضعیت امنیت و تروریسم می پردازد.
این فیلم به کمک رایزنی فرهنگی ایران، امروز جمعه در سالن سینمای شماره 13 شهر پاریس واقع در میدان شارل دوگل و با حضور ایرانیان مقیم فرانسه و مردم دیگر کشورها به نمایش درمی آید.
لازم به ذکر است که طی سالیان گذشته و علی الخصوص اخیرا، کشور های غربی، آمریکا و رژیم صهیونیستی تبلیغات شدیدی را بر علیه ایران به راه انداخته و ایجاد ترس و هراس از جمهوری اسلامی ایران را در میان مردم جهان ترویج می نمایند.
قائم مقام مدیر حوزههای علمیه تأکید کرد: ادعای جریان انحرافی مبنی بر حضور در دوران 'ظهور صغری ' یک مغالطه است و این اظهارات به دلیل فاصله گرفتن آنها از اسلام فقاهتی است.
به گزارش مشرق، حجتالاسلام والمسلمین محمودرضا جمشیدی قائممقام مدیر حوزههای علمیه در گفتوگو با فارس به علل پیدایش تفکر جریان انحرافی اشاره کرد و اظهار داشت: منشأ و خواستگاه این جریانهای انحرافی، دخالت دادن سلایق شخصی، اعتقاد به تئوری اسلام منهای روحانیت و اعتقاد به عدم کارآیی روحانیت است. وی ادامه داد: این جریان به جای توجه به ولایتفقیه که برخاسته از روحانیت اصیل و اسلام فقاهتی است، سلایق و نظرهای شخصی خود را حاکم کرده و تئوریهای وارداتی را مدنظر قرار میدهد، از اینرو بهتدریج فاصله گرفتن و انحراف آنها آغاز میشود. حجتالاسلام جمشیدی با بیان اینکه نتیجه فاصله گرفتن از ولایتفقیه و روحانیت اصیل، تلاش برای تثبیت و کسب قدرت، جایز شمردن رانتخواری و استفاده از ابزارهای نادرست از طرق نامشروع برای رسیدن به اهداف است، تصریح کرد: این افراد از پیشگویی برای اطلاع از آینده استفاده میکنند تا بهزعم خود با دست پر با قضایا مواجه شوند. رئیس مرکز مدیریت حوزه عملیه خواهران افزود: استفاده از پول برای خریدن رأی افراد جهت اثرگذاری بر انتخابات آینده، استفاده از رانتهای اقتصادی با واگذاری و تخصیص امتیازهایی که مشروع نیست، نشان میدهد این جریان درصدد گسترش دایره قدرت خود است. وی خاطرنشان کرد: انجام این اقدامات توسط جریان انحرافی ناشی از ابتلا آنها به هوای نفس، دوری از جریان روحانیت اصیل و انقلابی یعنی اسلام فقاهتی و نیز اعتقاد به اسلام منهای روحانیت است. حجتالاسلام جمشیدی با تأکید بر اینکه مرجعیت شیعه و ولایتفقیه سمبل روحانیت اصیل اسلام است، اظهار داشت: در حال حاضر افتخار ما وجود یک مرجع تقلید، رهبر عادل و ولیفقیه در رأس نظام است. * رگههایی از ارتباط با بیگانه در جریان انحرافی وجود دارد وی با اشاره به اینکه عملکرد فتنهگران 88 و جریانات منحرف از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نتیجه فاصله گرفتن آنها از ولایت بوده و این مسئله از زوایهگیری کوچک آغاز شده و در ادامه مسیر شدت یافته است، یادآور شد: استکبار جهانی و همپیمانان آنها یعنی انگلیس و اسرائیل که دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی هستند، از طراحی توطئه علیه کشور غافل نیستند. قائممقام مدیر حوزههای علمیه اظهار داشت: استکبار از هر شیوهای برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند، همانطور که در رابطه با تلاش وسیع آمریکا در این زمینه، 30 جاسوس توسط وزارت اطلاعات کشف شد لذا بخشی از مسیر جریانهای انحرافی را باید ناشی از تلاش بیگانگان دانست. وی گفت: رگههایی از ارتباط با بیگانه در جریان انحرافی وجود دارد که یا ناشی از سادهاندیشی آنها است یا اهداف مغرضانه، بنابراین مسئولان اطلاعاتی نیز به این موضوع اشاره کردهاند. * جریان انحرافی در حال تهی کردن انقلاب از اسلام است حجتالاسلام جمشیدی در خصوص اهداف و مقاصد سیاسی جریان انحرافی، اضافه کرد: این جریان درصدد است به زعم خود اسلام را در جامعه پیاده کند اما حقیقتأ اینگونه نیست و در واقع آنها در حال تهی کردن انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی از اسلام هستند. * جریان انحرافی ولایتفقیه را تئوری فرمایشی میداند وی با بیان اینکه از نظر جریان انحرافی ولایتفقیه تئوری فرمایشی و مقام ناظر در جمهوری اسلامی است، تأکید کرد: افراد منتسب به این تفکر در صدد جا انداختن افکار خود از طریق ابزارهای قدرت هستند تا از این طریق انقلاب اسلامی از قالبهای اصلی تهی و دچار قالبهای سلیقهای شود. وی با اشاره به اینکه جریان انحرافی تفکرات خود را از تفکرات بیرونی گرفته است، متذکر شد: آنها در برههای تأکید بسیاری بر مکتب ایرانی، مردم اسرائیل و ملیگرایی داشتند و این اقدام آنها به معنای مقابله با روح انقلاب اسلامی است. * جریان انحرافی همواره برای حضور خود در جامعه سازماندهی جدید انجام میدهد قائممقام مدیر حوزههای علمیه با بیان اینکه جریان انحرافی همواره از عناوین دوپهلو در اظهارات خود استفاده میکند، گفت: آنها در هرجا که توانستند نفوذ کنند، از عناوینی خاص استفاده کرده و سپس با مشاهده مخالفتها و مقاومتها در برابر آن با تفسیری مجدد فضا را تلطیف و مخاطبان را آرام کردهاند، هرچند این تفسیر هم مشکل دیگری بهوجود آورد. وی با تأکید بر اینکه جریان انحرافی همواره خود را با شرایط جامعه وفق داده و سازماندهی جدید میکند، خاطرنشان کرد: ریشه این تفکر انحرافی جدید نیست چراکه در صد سال اخیر جریان روشنفکر و متجددگرا به جز روشنفکری دینی همواره مسیر اسلام منهای روحانیت را دنبال کرده و روشنفکری غیردینی نیز مسیر تفکرات لائیک و غیردینی را پیموده است. حجتالاسلام جمشیدی افزود: تفکر روشنفکری دینی و روشنفکری غیردینی یعنی اسلام منهای روحانیت و اندیشه لائیک در جریان انحرافی وجود دارد. * ادعای جریان انحرافی مبنی بر حضور در دوران "ظهور صغری " یک مغالطه است وی ادامه داد: ادعای جریان انحرافی مبنی بر حضور در دوران "ظهور صغری " یک مغالطه است و این اظهارات به دلیل فاصله گرفتن آنها از اسلام فقاهتی است. حجتالاسلام جمشیدی با بیان اینکه بر طبق روایات قطعی دین کسانی که توقیت کرده و در واقع زمان ظهور را مشخص کنند دروغگو هستند، افزود: اهل بیت (ع) فرمودهاند که اگر افرادی برای ظهور وقت تعیین کنند بدعتگزار بوده و باید آنها را به دروغگویی متهم کرد. وی اظهار داشت: ادعای انتساب به اهل بیت (ع) و به خصوص حضرت مهدی (عج) غیر از طرق شرعی که معصومین (ع) برای عصر غیبت مشخص کردهاند و آن مراجعه به فقها است، انحراف محسوب میشود. قائم مقام مدیر حوزههای علمیه با اشاره به روایتی از امام حسن عسگری (ع) و توقیع امام زمان (عج) در خصوص مراجعه به فقها در عصر غیبت، یادآور شد: این دو بزرگوار در این خصوص یک تعبیر دارند؛ حضرت امام حسن عسگری میفرمایند "از میان فقها از کسانی تبعیت کنید که از نفس خویش صیانت میکنند، حافظ دین خدا هستند، مخالف هوا و هوس بوده و مطیع محض اوامر الهی هستند " بنابراین عموم مردم باید از این شخص تبعیت کنند. وی ادامه داد: در توقیع امام زمان (عج) نیز ایشان فرمودهاند "در حوادث واقعه به راویان احادیث ما مراجعه کنید. آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنها هستم "، از اینرو منظور از راوی حدیث، راوی با درایت و فقها هستند، برهمین اساس این روایت به خوبی پاسخ اظهارات جریان انحرافی را میدهد. حجتالاسلام جمشیدی تأکید کرد: مردم در عصر غیبت طبق فرمایش امام زمان (عج) مکلف هستند به فقهای عظام تقلید مراجعه کنند و آنها را برای خود حجت بدانند لذا با پیمودن مسیری غیر از این به پاسخی نخواهند رسید، هرچند فقها نیز باید بر اساس ادله، اصول قطعیه و مبانی علمی مردم را هدایت کنند. * باید به پیشانی مدعیان "ظهور صغری " اتهام دروغگویی مهر کرد حجتالاسلام جمشیدی عنوان کرد: باید به پیشانی کسانی که مدعی حضور در دوران ظهور صغری هستند مهر دروغگویی زد. وی تصریح کرد: کسی که ادعای مراوده با امام زمان (عج) دارد، همانگونه که این امر در جریان انحرافی مکرر دیده شده و آنها ادعا میکنند خدمت امام مهدی (عج) رسیده و حضرت به آنها فرمایشاتی داشته است، بدعتگزار در دین بوده و بر اساس روایات باید متهم به دروغ و تکذیب شود لذا این افراد در روایات معصومین (ع) لعن شدهاند. * مردم از مدعیان حضور در دوران " ظهور صغری " دوری کنند مدیر حوزههای علمیه خواهران افزود: هر کس که مدعی "ظهور صغری " و تعیین وقت برای ظهور باشد مردم باید از آنها دوری کنند چراکه ساحت مقدس مهدویت و اخبار مربوط به ایشان بسیار آسمانیتر از این است که افراد جریان انحرافی که دارای انحراف عملی هستند و با افرادی فاسد و مفسد رفت و آمد دارند، وارد این حوزه شوند. * کسی که به رانتخواری آلوده است، نباید ادعای مراوده با امام زمان (عج) کند وی به بازداشت جنگیر و رمال جریان انحرافی اشاره کرد و گفت: این فرد از معتمدین جریان انحرافی بوده و آنها از وی کسب خبر میکردند لذا کسی که با یک انسان فاسد مشورت کرده، در تخالط و مراوده با دیگران احکام شرعی را حفظ نکرده، به ظواهر شرعیات نیز پایبند نیست و به اموال حرام و رانتخواری آلوده است چطور میتواند ادعا کند که با یک ساحت مقدس مراوده دارد. حجتالاسلام جمشیدی در خاتمه یادآور شد: فقها، مراجع تقلید و مقام معظم رهبری که جزو شاخصترین، پاکترین و منزهترین افراد در جامعه اسلامی هستند، ادعای مراوده با ساحت مقدس مهدوی را نداشته و به خود نیز اجاره نمیدهند اینگونه ادعا کنند، بنابراین چطور جریان انحرافی که ظاهر و رفتار آلوده داشته و با افراد فاسد مرتبط است، چنین ادعای بزرگی دارد؟ http://mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=48993
حلقههای معرفتی که برای جوانان برگزار میکنیم، با حلقههای معرفتی که معروف است و در حرم امام رضا(ع) و... اجرا میشود، متفاوت است؛ به طوری که ما در مساجد و هیئات گوناگون قم این حلقهها را برای جوانان تشکیل میدهیم و برنامههای هفتگی برای آنان داریم. این حلقه یک طرح ابداعی است و مربیان ما به خانه این افراد میروند و با والدین آنها ارتباط دارند؛ در این راستا دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی قم نیز کمکهای شایانی به ما کرده و برنامههایمان با همکاری این نهاد برگزار میشود. روحانیت به عنوان طلایهدار ترویج و تبلیغ معارف دینی با ارتباط دوسویه با جوانان توانسته است، گامهای بسیار ارزشمندی را بردارد و سرمایهگذاریهای دشمن را در این عرصه به هزینهای زائد تبدیل نماید.
حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا شمسآبادی یکی از فضلای جوان حوزه است که توانسته با برقراری ارتباط صمیمی با جوانان قمی، به فردی موفق در امر تبلیغ مبدل گردد.
آنچه در پی می آید، گفتگوی خبرنگار مرکز خبر حوزه، با این مبلغ موفق درباره فعالیتها، خاطرات و نحوه ارتباط او با جوانان است که امیدواریم طلاب جوان بتوانند همانند او در عرصه فرهنگی و اعتقادی فعالیت اثرگذاری داشته باشند و جوانان را بیمه معنوی نمایند.
*ورود به حوزه و آغاز فعالیت تبلیغی
سال 1376 وارد حوزه شدم و از سال 84 فعالیت خود را با کمک یکی از دوستانم در شهر مقدس قم شروع کردیم. شروع کارهای ما از یک مدرسه و مسجد بود، در این مکانها به دنبال جذب جوانان رفتیم و برای آنها کلاسهایی چون احکام، معارف، پاسخ به سوالات و شبهات و .... را برپا نمودیم و در ادامه نیز با کمک تعدادی از طلاب دلسوز در عرصههای فرهنگی و اعتقادی به فعالیت خود ادامه دادیم و برای جوانان در مساجد و هیئات مذهبی شهر قم برنامه حلقههای معرفت را برگزار کردیم و بحمدلله روز به روز تأثیرات چشمگیر آن را در منطقه مشاهده و هماکنون نزدیک به 19 دبیرستان و 45 هیئت مذهبی را اداره مینماییم.
*طرحی ابداعی برای جوانان
حلقههای معرفتی که برای جوانان برگزار میکنیم، با حلقههای معرفتی که معروف است و در حرم امام رضا(ع) و... اجرا میشود، متفاوت است؛ به طوری که ما در مساجد و هیئات گوناگون قم این حلقهها را برای جوانان تشکیل میدهیم و برنامههای هفتگی برای آنان داریم. این حلقه یک طرح ابداعی است و مربیان ما به خانه این افراد میروند و با والدین آنها ارتباط دارند؛ در این راستا دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی قم نیز کمکهای شایانی به ما کرده و برنامههایمان با همکاری این نهاد برگزار میشود.
*بازتاب حلقههای معرفت در قم
طرح حلقههای معرفت بازتاب خوبی در قم داشته و تا الان شبکه استانی قم نیز این برنامهها را پوشش داده و پخش کرده است.
*افرادی که وضو بلد نبودند، اما الان حافظ قرآناند
ما در حال حاضر نزدیک به 1200 عضو حلقههای معرفتی در اختیار داریم که در میان این افراد، کسانی بودند که حتی وضوگرفتن را هم بلد نبودند؛ ولی الان به لطف خدا و عنایت امام زمان(عج)، حافظ چهار یا پنج جزء از قرآن کریم هستند و فعالیت میکنند.
اولین قدمی که در این راه برداشتیم، برگزاری کلاس برای مربیهایمان بود که به آنها شیوههای جذب جوانان را آموزش دادیم و آنها را با این فنون آشنا کردیم.
*مراحل کار با جوانان
اولین مرحله از کار ما با جوانان، ایجاد محبت مربی در دل جوانان و نوجوانان است که منتهی به رفاقت میشود و این رفاقت اثرات زیادی را در این افراد بر جای میگذارد.
فعالیت بعدی ما برگزاری اردوهای سیاحتی و زیارتی است؛ به طوری که اردوهایی را نظیر اردو محلات کاشان، تخته فولاد اصفهان، مشهد مقدس و .... برای آنها برگزار و میتوانیم اهدافی را که داریم، اجرا کنیم.
*سختیهای راه ...
ما در این راه با سختیها، تحقیرها، تهمتها و مخالفتهای زیادی روبرو شدیم؛ اما دست از کار برنداشتیم و با جذب بانی و کمکهای مردمی توانستیم بودجههای خود را تأمین کنیم و به فعالیتها ادامه دهیم. در این راستا دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی نیز کمکهای زیادی از قبیل تهیه جوایز به ما نمود.
*تحول درونی«اسی خُلهها و صمد ملخها»
یکی از راههای جذب جوان شخصیتسازی برای آنان است. افرادی را داشتیم که غذای روزانه آنها همراه با شراب بود؛ اما الان به جایی رسیدهاند که بعضی از آنها در حلقههای معرفتی شاگرد هم دارند و در این عرصه فعالیت میکنند. به طور نمونه فردی معروف به «صمد ملخ» که بر روی یکی از پلکهای چشم خود عبارت «شب» و بر روی پلک دیگر عبارت «بخیر» را خالکوبی کرده بود بعد از جذب در حلقههای معرفتی، خالکوبیها را سوزانده و با توبه از اعمال گذشته، به فردی سالم با گرایش های معنوی بالا تبدیل گردید که الان او را حاج صمد صدا میکنند. همچنین افرادی هم بودند که آنان را به نامهای عجیب و غریبی چون «اسی خُله»، «بهادر دیوونه» و... صدا میکردند؛ اما الان این نامها از آنها برداشته شده و جوانان آنان را با نامهای زیبایی مانند حاجاسماعیل و.. صدا میکنند.
*جلساتی با فروشندگان موادمخدر
ما با کسانی جلسه داشتیم که درآمد آنها از راه فروش موادمخدر به دست میآمد و حتی در بعضی مواقع آنها به ما تعارف مواد نیز میکردند؛ اما امروز همین افراد موادفروش تبدیل به حافظان قرآن کریم شدند و فعالیتهای خوبی دارند. همچنین با اشخاصی سروکار داشتیم که اصلا مباحثی چون ولایت فقیه یا ... را قبول نداشتند؛ اما امروز از حامیان سرسخت نظام و ولایت فقیه هستند.
*خاطرهای از رئیس کلانتری 30 شیخآباد
در جلسهای رئیس کلانتری 30 شیخآباد قم را دیدم، ایشان در پایان جلسه به من گفت: این آقای شمسآبادی معروف شمایید؟ پاسخ دادم: بله؛ بنده هستم. به من گفت: شما با این اراذل و اوباش چه کار کردید که هر موقعی از شب آنها را میگیریم و از آنها سوال میکنیم که کجا میروید؟ با یک لحن خاصی جواب میدهند: میریم خونه آقا شمسآبادی. رئیس کلانتری ادامه داد: ما هر لاتی را در این منطقه میگیریم شما را آشنای خود معرفی میکنند و میگویند آشنای ما آقای شمسآبادیست.
* تمام داستانهای لاتهای توبهکرده را بلد هستم
یکی از توفیقاتی که خداوند متعال به بنده داده این است که تمام داستانهای افراد لات توبهکرده را بلد هستم و در جلسات خود با جوانان این داستانها را برای آنها تعریف میکنم؛ این داستانها تأثیرات فوقالعادهای دارد. اکثر لاتهایی که توبه کردند، با شرکت در روضه امام حسین(ع) بود و اگر این امام همام نبود، کار ما با مشکل روبرو میشد. اگر منابر و احادیث امامان معصوم(ع) بیست درصد در آنها تأثیر داشته باشد، روضه امام حسین(ع) هشتاد درصد تأثیر دارد و آنها را به راه راست هدایت میکند.
*روضه امام حسین(ع)، کارخانه آدمسازی
روضه امام حسین(ع) کارخانه آدمسازی است و ما مدام بر روی این عزیزان کار میکنیم؛ اگر فعالیتهای ما استمرار داشته باشد، آنها را پخته میکند و چیزی که پخته شد، خام نمیشود.
ما در حال حاضر 23 مربی داریم و هر عزیزی بخواهد در جمع ما عضو شود، با پرکردن فرم و دادن دو قطعه عکس، عضوی از این جمع میگردد و میتواند در برنامهها و حلقههای معرفت شرکت کند.
*خانواده، یکی از دلائل انحراف جوانان!
یکی از دلائلی که جوانان را به سمت کارهای خلاف میکشاند، خانواده بد است. ما کسانی را داریم که حتی پدر و مادر آنها نماز نمیخوانند و پدر پول دزدی را سر سفره میآورد. خانواده نقش مهم و مؤثری بر روی فرزندان دارند. خانوادههایی را داریم که برای کیف، کفش و لباس بچه پولهای زیادی را خرج میکنند؛ اما حاضر نیستند برای فرزند خود کتابی بخرند که او را از انحراف دربیاورد و یا به کلاسی بفرستند که این فرزند بتواند در راه راست قدم بردارد.
*افسوس بر برنامههای تلویزیون!
از دیگر عوامل انحراف جوانان، رسانه ملی، اینترنت و ماهواره است. در تلویزیون برنامههایی پخش میشود که واقعا جای تأسف دارد و متأسفانه در اکثر خانهها نیز ماهواره وجود دارد و جوان توسط این دستگاه میتوانند به هزاران شبکه مبتذل دسترسی داشته باشند و برنامههایی را که باعث انحراف میشود را ببیند. همچنین نبود مربی نیز از دیگر عوامل انحراف جوانان ماست. نداشتن استاد و مربی در زندگی تأثیرات منفی بر روی زندگی انسان دارد و میتواند بشر را به انحراف بکشاند.
*رفاقت، راز موفقیت یک طلبه
راز موفقیت یک طلبه، رفاقت او با جوانان و نوجوانان است. ما اگر نتوانیم با کسی رفیق شویم، او نمیتواند حرف ما را بفهمد. ما باید، قلب جوانان رسوخ کنیم. جوان از واژه «باید» خوشش نمیآید؛ اما وقتی به او میگوییم اگر دوست داشتی در برنامههای ما شرکت کن، با کمال میل قبول میکند و حتی چند رفیق خود را نیز همراهش میآورد.
*شرکت در کلاسهای متعدد روانشناسی
بنده برای اینکه بتوانم جوانان را جذب کنم، در کلاسهای زیادی شرکت کرده و اصول روانشناسی را یاد گرفتم تا بتوانم آنان را جذب کنم. از نحوه لباسپوشیدن گرفته تا راهرفتن و صحبتکردن. همه این کارها تأثیر دارد و بنده حتی روانشناسی رنگها را نیز یاد گرفتم تا بتوانم با سوال درباره رنگها از جوانان به شخصیت آنها پی ببرم.
* درخواست از مسئولان
خواسته ما از مسئولان، تأمین امکانات است، ما در این زمینه با کمبودهای امکانات زیادی روبرو هستیم و با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنیم. اگر بخواهیم جوانی را به اردو ببریم، باید به او سرویس رایگان بدهیم تا بتوانیم او را جذب کرده و همراه خود داشته باشیم؛ این برنامهها نیازمند بودجه است؛ البته جا دارد از همین رسانه از همه مسئولان، دوستان و بانیانی که در این راه به ما کمک کردند، صمیمانه تشکر کنم.
زندانبان «گوانتانامو» که هشت سال پیش مسلمان شده است، گرایشش به دین اسلام را در کتابی شرح میدهد. «تری بروکس»، زندانبان سابق زندان «گوانتانامو» قصد دارد تجربه مشرف شدنش به دین اسلام را در کتابی شرح دهد. به گزارش ادیان نیوز،«بروکس» که پس از پیوستن به ارتش آمریکا برای زندانبانی به زندان «گوانتانامو» اعزام شده بود، هیچ وقت فکر نمیکرد همصحبتی با یک زندانی مسلمان مراکشی، موجب گرایش او به دین اسلام شود. «احمد علی الرشدی» نام زندانی شماره «۵۹۰» زندان «گوانتانامو» بود که موجب شد «بروکس» در سال ۲۰۰۳ مسلمان شود. وی که پس از گرویدن به دین اسلام از ارتش خارج شد، درباره لحظه مسلمان شدنش این چنین میگوید: هنوز آن لحظات بزرگ را به یاد میآورم... نزدیک ساعت ۱۲ و ۴۵ دقیقه نیمه یکی از شبهای دسامبر ۲۰۰۳ بود که من دین اسلام را با آغوش باز پذیرفتم... آن شب پس از صحبتهای زیادی با «الرشدی» این تصمیم بزرگ را گرفتم. وی در ادامه گفت: به یادماندنیترین لحظه عمر من بود... زندانیان بسیاری اطرافم نشسته بودند و وقتی مسلمان شدم، تصمیم گرفتم نامم را به عنوان دوست جدید آنها به «مصطفی» تغییر دهم.وی گفت که با صحبتهای که با «الرشدی» و چند زندانی دیگر از فلسطین، افغانستان و خاورمیانه درباره اسلام داشتم، توجهم به این دین جلب شد. «بروکس» گفت: الان در حال کارکردن روی کتابی درباره تشرف به اسلام هستم... به تازگی شغلم را در آمریکا رها کردهام تا به زندانیان «گوانتانامو» کمک کنم... آنچه در آن زندان رخ میدهد واقعا غیرانسانی است و به حداقل حقوق انسانی خدشه وارد میکند.
"درّزاده" جوان باهوش و با استعداد است. وی در شهرستان نیکشهر تحصیل می کند و بیش از یک هفته است که به مذهب اهل بیت (ع) گرویده است.
او درباره چگونگی شیعه شدنش چنین می گوید: از زمانی که فیلم مختار از تلویزیون پخش می شد هر هفته این فیلم را می دیدم. خیلی علاقه به این فیلم داشتم. از قسمت هایی که خیلی من را متاثر کرد آنجا بود که صحنه هایی از واقعه ی کربلا را به تصویر کشیده بودند که دل هر سنگی را آب می کرد.
آنجا که امام حسین (ع) و اصحابش نماز می خواندند و آن لعنتی ها به طرفشان تیر پرتاب می کردند دلم شکست و اشک هایم برروی گونه هایم سرازیر شد. به خود گفتم مگر امام حسین (ع) نوه پیامبر نبود؟ مگر پیامبر جلوی اصحاب نوه های خود را احترام و نوازش نمی کرد؟ مگر نه این است که نگه داشتن احترام فرزند احترام به پدر و جد است؟ مگر در قرآن کریم پیامبر نفرموده: از شما هیچ اجر و مزدی در برابر رسالتم نمی خواهم مگر اینکه نزدیکان من را دوست بدارید؟ پس چرا اینگونه فرزندان پیامبر (ص) را به فجیع ترین وضع به شهادت رساندند؟ مگر چه جرمی مرتکب شده بودند؟
مدام این سوالات را در ذهنم مرور می کردم و صحنه های کربلا را تصور می کردم. ولی قضیه برای من حل نمی شد.
از ملاها درباره فیلم مختار سوال می کردم می گفتند: دیدن این فیلم حرام است و این فیلم دروغ را شیعیان ساخته اند برای اینکه اهل سنت را بد نام کنند.
پرسیدم: کجای فیلم علیه شما اهل سنت است؟ گفت: آنجا که عبیدالله بن زیاد مثل سنی ها وضو می گرفت. از دلیلی که آورد در دلم خندیدم و گفتم: ابن زیاد شیعه بود یا سنی؟ گفت: سنی. گفتم: پس چه توهینی به شما کرده اند. گفت: با حالت تمسخر و خنده دار آن را نشان داده است. دیگر با ملا بحث نکردم که مبادا به من شک کند زیرا اگر کسی با آنها بحث کند وآنها را سوال پیچ کند سریع برچسب تشیع می زنند.
به خود می گفتم در آخر فیلم اسامی کتاب هایی که بر اساس آن فیلم را ساخته اند با تمام مشخصاتشان را نمایش می دهند بیشتر آنها کتاب های تاریخی اهل سنت است اگر دروغ است چرا تاریخ نویسان سنی آن را نقل کرده اند و اگر راست است چرا ملاها و مولوی ها می گویند دروغ است؟
برای من یک سوال مهم پیش آمده بود که چرا اهل سنت مانند شیعه اینقدر به اهل بیت اظهار علاقه نمی کنند؟
وقتی از یک مولوی سوال کردم آیا حاضرید یزید را به خاطر جنایاتی که کرده لعن کنید؟ گفت: نه. گفتم چرا؟ گفت: خب یک اشتباهی مرتکب شده لعن کردن کار من و شما نیست. لعن کردن کار خدا است و خدا می داند چه کسی را لعن کند و چه کسی را لعن نکند. گفتم: اگر ما دعا کنیم که لعنت خدا بر یزید باد آیا اشکال دارد؟ گفت: نه. گفتم: همین کار را حاضرید بکنید؟ گفت: نه! گفتم: آیا یزید با سه جنایتی که در ۳ سال حکومتش انجام داد که سال اول امام حسین (ع) و یارانش را شهید کرد و سال دوم به مدینه حمله کرد و تا سه روز جنایت هایی به بار آورد که زبان از گفتن آن قاصر است و سال سوم کعبه قبله گاه مسلمین را به آتش کشید باز هم شما نمی خواهید او را لعن و نفرین کنید؟ پس چه کسانی مستحق لعن هستند؟!
از یکی از دوستان شماره یک روحانی شیعه را گرفتم و از او این سوالها را پرسیدم. حرف عجیبی زد که تنم را به لرزه در آورد و پنجره ی جدیدی را مقابل من باز کرد.
می گفت: یکی از علمای اهل سنت به نام سعد الدین تفتازانی در کتاب شرح المقاصد از این راز پرده برداشته و در بیان علت اینکه چرا علمای اهل سنت حاضر نیستند بر یزید لعن کنند می گوید: فان قلت فمن علمأ المذهب من لم یجوز اللعن علی الیزید مع علمهم بانه یستحق ذلک و یزید قلت تحامیاً من ان یرتقی الی الاعلی فالاعلی. «اگر بگویید پس چرا برخی از علمای مذهب ما لعن یزید را تجویز نمیکنند با این که میدانند یزید استحقاق لعن و بیشتر از لعن دارد؟من پاسخ میگویم که هدف آنها پیشگیری از رواج و سرایت آن به شخصیتهای برتر است» شرح المقاصد، ج ۵، ص ۳۱۱
گفتم: چطور؟ بیشتر توضیح دهید. گفت: اهل سنت حاضر به لعن یزید نیستند چون اگر یزید زیر سوال برود این سوال پیش می آید که این فرد فاسد و بی دین را چه کسی خلیفه مسلمین قرار داده؟ می گویند: معاویه! پس معاویه با وجود اینکه می دانست فرزندش چنین موجود فاسدی است ولی به زور از مردم برای او بیعت گرفت. پس معاویه در جنایات یزید شریک است و معاویه زیر سوال می رود. حال چه کسی معاویه با این اوصافی که داشت حاکم شام قرار داد؟ جواب می دهند: خلیفه ی دوم عمر بن خطاب.
چون با لعن یزید، عمر بن خطاب زیر سوال می رود حاضر به لعن یزید نیستند تا مبادا کار خلیفه ی دوم زیر سوال نرود. با تعجب پرسیدم: پس عمر در شهادت امام حسین (ع) دست داشته است؟!
گفت: به صورت غیر مستقیم بله. چون مسیر امامت را عوض کردند و جاده اصلی را کج کردند و آخرش به آنجا رسید که نوه پیامبر (ص) را با لب تشنه بین دو رودخانه شهید کردند و یک سوال اساسی باقی مانده که چرا عمر بن خطاب در دوران خلافتش همه ی استاندارن خود را جابجا کرد و تنها استانداری که نه خلیفه دوم و نه خلیفه ی سوم او را تغییر ندادند معاویه بن ابی سفیان بود؟! آنقدر او را بر سر قدرت نگه داشتند که وقتی زمان خلافت ظاهری امیرالمومنین ایشان تصمیم می گیرد او را از مسند قدرت پیاده کند به جنگ حضرت می آید و خون هزاران مسلمان را بر زمین می ریزد!
از راهنمایی های آن روحانی تشکر کردم و با او خداحاقظی کردم و به خود گفتم: حال که علمای اهل سنت برای زیر سوال نرفتن خلفای خود حاضرند بر تن یزید ملعون لباس قداست بپوشانند پس بسیاری از حقایق است که آن را کتمان کرده اند و حاضر نیستند بازگو کنند تا مبادا بزرگانشان زیر سوال بروند.
از آنجا فهمیدم که راز انکار شهادت حضرت زهرا (س) آن هم در اوج جوانی، همین مسئله ی زیر سوال نرفتن صحابه است و الا هیچ دلیل منطقی و ثابتی برای درگذشت حضرت زهرا (س) ندارند و مولوی ها خود را به این در و آن در می زنند تا دلیل قانع کننده ای برای سوالات بی شمار اهل سنت بیایند!
با این حقایقی که یافتم به هیچ وجه نمی توانستم خود را قانع کنم که در روز قیامت در برابر سوال پیامبر (ص) درباره اهل بیت خود چه پاسخی بدهم جز اینکه به مذهب نورانی اهل بیت (ع) بپیوندم و شیعه شدم.
هنوز خانواده ام از شیعه شدنم خبر ندارند. گاهی درباره امام حسین (ع) و ظلم هایی که در حقشان شده با آنها صحبت می کنم ولی آنها فقط گوش می دهند و هیچ عکس العملی نشان نمی دهند. از خداوند متعال که صاحب قلوب است می خواهم قلوب آنها را به سمت اهل بیت (ع) هدایت کند.
آرزوی دارم خداوند توفیق زیارت حرم مطهر حضرت معصومه (س) و برادرش امام رضا (ع) را نصیب من بگرداند و با فقر اقتصادی که داریم اگر مومنین بانی خیر نشوند بعید است به این زودی ها بتوانم حرم با صفا و نورانی کریمه ی اهل بیت و ثامن الحجج (ع)را زیارت کنم.
متن پیش رو بر گرفته از مصاحبه ای است با سرکار خانم لیلا شهرستانی - محقق علوم اسلامی - ساکن در امریکا فارغ التحصیل در رشته میکرو بیولوژی.
ایشان دوره لیسانس را در دانشگاه کالیفرنیا استیت یونورسیتی فولرتون در رشته بیولوژی و دوره فوق لیسانس را
در کالیفرنیا استیت پالی تکنیک یونورسیتی در رشته میکرو بیولوژی سپری کرده اند .
در جریان تحقیقات دانشگاهی جرقه ای در مطالعات میان رشته بین علوم اسلامی و میکرو بیولوژی در ذهن ایشان زده می شود که باب جدیدی را در فعالیت های ایشان می گشاید....
رشته ی تحقیقاتی من در میکروبیولوژی در مورد لاکتوفرین بود. لاکتوفرین یک مولکول پروتئینی است که در خون ما وجود دارد این ماده در کلستروم (آغوز) شیر مادربه میزان زیادی وجود دارد. این ماده خاصیت ضد میکروبی دارد یا این که خیلی شدید جلوی میکروب ها را می گیرد. کاری که لاکتوفرین می کند این است که آهن را به خودش جذب می کند یعنی این که هر میکروبی که در قسمت لاکتروفرین باشد به خاطر این که آهن ندارد نمی تواند رشد کند و میکروفیلم درست کند و یک نوع خاص باکتری است ایجاد می شود.
ماجرا این گونه بود که در یکی از رستوران های آمریکا به نام جک این د باکسjack in the box تقریباً حدود 6 یا 7 سال پیش اتفاقی افتاد که عده ای از این اسهال خونی مردند و بعد که یک مقدار تحقیقات شد معلوم شد که علت این باکتری ها بوده این باکتری
ها البته در دستگاه های گوارشی مثل روده و... هست یعنی در بدن همه ی انسان ها هست ولی وقتی از طریق خوردن وارد بدن بشود باعث ابتلابه اسهال خونی خواهد شد که درصد تلفاتش بالا است. در این رستوران هم متوجه شدند که مدفوع زیر ناخن آشپز رستوران به گوشت منتقل شده و تعدادی از مشتریان را کشته . شرکتی که تامین کننده گوشت در ان ایالت بود به استاد بنده پروژه ای را داد که بر اساس ان قرار شد ما در گوشت لاکتوفرین ها را فعال تر کنیم که اگر باز هم میکروبی در انها نفوذ کرد امکان رشد نیابد . مبلغ این قرار داد پانزده میلیون دلار بود و چون پروژه
من هم در مورد همین لاکتوفرین بود با 5 نفر دیگر کار را شروع کردیم اما متاسفانه میزان نفوذ لاکتوفرین در گوشت ها در حین آزمایش متغیر بود و این امکان وجود نداشت که به ماده ثابتی برسیم که اضافه کردن آن به گوشت میزان محافظت در برابر باکتری ها را افزابش دهد.
ما در لابراتوار این لاکتوفرین را فعالش می کردیم (این لاکتوفرین با بافری خاص تحت pH خاصی فعال می شد )و وقتی که تست می کردیم لاکتوفرین در حالت عادی باکتری ها را از بین می برد اما روی گوشت که امتحان می شد گاهی موفق و گاهی نا موفق بود. من ازمایش روی نمونه ها را انجام می دادم و گوشت می گرفتم و محلول های متفاوت را ازمایش می کردم روزی من تصادفاً دیرم شد و مجبور شدم که گوشت از منزل ببرم که گوشت اسلامی بود وقتی امدم این تست را کردم دیدم ای بابا جوابها خیلی فرق می کند با گوشت های دیگر یعنی اولاً وقتی ما این باکتری ها را می گذاشتیم درصد این نفوذ باکتری ها خیلی کمتر بود یعنی واقعاً اصلاً خود باکتری بدون لاکتوفرین هم نفوذ نمی کرد! وقتی هم که می شستیم اصلاً چیزی دیگه نمونده بود روی گوشت. کنترلر آزمایش ما آب بود یعنی هر ازمایش با محلولی خاص صورت می گرفت و کنترل ان با آب بود.
من دیدم خود باکتری وقتی به گوشت اسلامی می رسد نفوذ نمی کند و اگر هم کمی نفوذکند با اب کاملا تمیز می شود. سبحان الله ! اینجا باید اشاره کنم که وقتی آب از مطهرات است به همین دلایل می تواند باشد . ولی الان از اسپری های مختلف استفاده میکنند. ولی همون آب از همه چیز بهتراست . وقتی استادم جواب ازمایش را دید تعجب کرد من گفتم که امروز یک فرقی کرده من امروز گوشت حلال آوردم ایشان آقای دکتر نرن نایدی بود و یک هندی هستند که دکترا رو در سوئد گرفته وقبلا به واسطه کشف دلایل میکروبیولوژیک مرگ تعدادی از زنان که از وسایل خاص بهداشتی استفاده می کردند مشهور شده به من گفتند که خودشون - با اینکه مسلمان نیستند- از گوشت حلال استفاده می کنند . در لابراتوار بعضی برایشان سوال شده بود که این چه گوشتی است که این قدر نسبت به نفوذ باکتری ها مقاوم هست . استاد ما در حالی که سالن را ترک می کرد گفت این گوشتی است که هرگز به شما اسهال خونی نمی ده!
برای من علت این مقاومت گوشت حلال بسیار مهم بود و نکته جالب تر این بود که سازمان گوشت امریکا برای تمیز نگه داشتن گوشت 15 میلیون دلار خرج می کند تا این آقا اسپریی برای ایشان بسازد که به گوشت بزنند و مقاوم شود و ان وقت خود او می داند که اگر گوشت اسلامی باشد دیگر نیازی به ان همه هزینه نیست. بر می گردم به اون قسمت لاکتوفرین - لاکتوفرین دلیلی که کار می کند این است که آهن را می گیرد به خودش و برای همین چون آهن وقتی نباشد باکتری ها نمی توانند رشد کنند. ما وقتی که گوشت را اسلامی سر می بریم اول شاه رگ زده می شود بدون اینکه نخاع قطع بشود وقتی شاه رگ قطع می شود چون که نخاع قطع نشده قلب هنوز در حال تپیدن هست وقتی قلب می زند همه خون از بدن خارج می شود و از انجا که تمام اهن در گلبول قرمز است وقتی که همه خون خارج می شود دیگر گوشت ان آهن را ندارد و به خاطر همین نیازی به لاکتوفرین برای از بین بردن آهن نداریم و باکتری ها هم به علت نبود اهن در خون جذب
نمی شوند و اگر بشوند با شستشو با اب ساده از بین می روند. گرچه استاد ما با همان ایده ای که از گوشت اسلامی گرفت ان مبلغ را دریافت کرد و اسپری خاصی را هم ساخت و نهایتا حق را منکر شد اما برای خود من این نکته بسیار مهم بود که حساسیت اسلام به نجاست خون ازین جهت است که در تمام فضای اطراف ما صدها بلکه هزاران نوع باکتری وجود دارد که به شدت جذب اهن می شوند و وقتی دست شما خون می اید امکان جذب باکتری ها به وسیله اهن خون بسیار بالا است بنابر این در معرض انواع عفونت ها هستید اما اگر با دقت ( یک بار یا سه بار ) دست خونی خود را اب بکشید راه نفوذ باکتری ها را بسته اید
. من با پروفسور هشام ابراهیم در مورد این تحقیق صحبت کردم که ان شا الله چاپ بشود اما ایشان پیشنهاد دادند که بهتر است زیر نظر یک استاد غیر مسلمان تحقیقات را ادامه دهم تا در مجامع علمی امریکا پذیرفته شود! که البته در پی آن هستم. منبع:http://www.khabaronline.ir/news-150036.aspx
گروه فرهنگی مشرق- مردان بزرگ را همیشه نمی شود از نگاه شاگردان و بزرگانی چون خود آنها شناخت. گاهی یک همسایه می تواند جزئیاتی از زندگی را به زبان بیاورد که تنها آدم های نسبتا عادی می توانند ببینند. آنچه در ادامه می خوانید گفت و گوی مشرق با آقای " صاحب الدار" که چهل سال همسایه آیت الله بهجت بود.
**** متولد چه سالی هستید؟
متولد 1311 شما از اول ساکن قم بودید؟ بله از اول ساکن قم بودم , بیش از 40 سال همسایه ی آیت الله بهجت بودم. به عنوان شخصی که حدود 40 سال همسایه آیت الله بهجت بوده است بفرمایید که رفتار ایشان با شما به چه صورت بود؟ آقا خیلی انسان با محبتی بودند و همواره نسبت به خانواده ما لطف داشتند. گاهی اوقات اگر میخواستند چیزی به ما بدهند و یا هدیه کنند شخصا می آمدند درب خانه ما به ما می دادند، حتی به همسرشان یا علی آقا یا کس دیگه نمی دادند که، خودشان هر چیزی که می خواستند بدهند می آوردند.
روزی بنده هر روز به علت مشغله شغلی مجبور بودم که بروم ساوه و شب ها بر می گشتم منزل، من ناچار بودم روزها آنجا بمانم. یک روز که ظاهرا نرفته بودم زنگ خانه به صدا در آمد رفتم دم در دیدم آقاست. ادای احترام کردم، سلام کردم بعد فرمودند چرا سر قبر پدرت نمی روی؟ ایشان پدر من رو می شناخت.
ایشان به آقای افتخاری که می آمدند منزل آقا فرمودند، در تشییع جنازه ی عیال اول من نماز بخوانند آقا از در منزل جنازه را تشییع کردند تا حرم، نماز بر ایشان خواندند، بعد من عرض کردم حاج آقا شما تشریف ببرید منزل و به کارهایتان برسید، فرمودند نه هستم. حتی ایشان به اینجا بسنده نکردند و آمدند قبرستان قم نو، باز عرض کردم به حاج آقای افتخاری که حاج آقا شما از آقا خواهش کنید که آقا تشریف ببرند. آقای افتخاری به آقا عرض کردند و ایشان فرمودند نه من حالا هستم. و این عبارت را فرمودند که 40 ساله که من در همسایگی این خانواده هستم هنوز صدای این خانم را نشنیدم و من معتقدم این بانوی مکرمه جزء شهداء محسوب خواهد شد. درمورد فروش خانه تان به کسانی که متقاضی این خانه بودند بفرمایید.
اغلب این متقاضیان از مریدان آیت الله بهجت بودند بسیاری از مریدان آقا، دلشان می خواست خانه ما را بخرند که همسایه آقا باشند. می گفتیم برای چه می خواهید این خانه را از ما بخرید؟ می گفتند مثلا می خواهیم بیشتر آقا رو ببینیم، زیارت کنیم و دلمون می خواهد در همسایگی ایشان باشیم. گفتم خب منم دلم می خواهد این افتخار را داشته باشم. حتی می دانید وقتی آقا می خواست از منزل بیرون بیایند، قبل از اینکه از منزل بیرون بیاد جمعیت زیادی توی کوچه می ایستادند. وقتی آقا بیرون می آمد همراه آقا جمعیت هم به سمت مسجد حرکت می کرد.
من یک خواهر زاده ای دارم که ساکن تهران است، آقا به ایشان محبت داشتند خواهر زادم نقل می کرد که من از منزل شما بیرون آمدم، و وارد کوچه ارک شدم دیدم آقا دارند به سمت مسجد حرکت می کنند و جمعیتی هم همراهشان هست. برای اینکه خودم را به ایشان برسانم و سلامی عرض بکنم، بسرعت رفتم به سمت ایشان وقتی به نفر آخر جمعیت رسیدم که حالا فاصله ام با آقا زیاد بود، آقا فرمودند جعفر آقا رسیدن به خیر! بدون اینکه صورتشان را برگردانند عقب متوجه حضور من شده بودند. من همینطور با فاصله ای که داشتیم جواب دادم و تشکر کردم.
گاهی می دیدید کوچه آنقدر جمعیت داشت که فاصله بین خانه آقا تا سر پیچ سر کوچه که گردش از آن صورت می گیرد به سمت کوچه بعدی جمعیت ایستاده بود. من مثلا از مسجد می آمدم آقا چشمش به من می افتاد آقا اشاره می کرد به جمعیت که راه را برای من باز کنند. یک خانمی من را صدا زد گفت آقا شما اجازه می دهید من از دیوار منزل شما خانه آقا رو ببینم؟ گفتم این کار صحیحی است به نظر شما؟ که شما بروی سر دیوار خانه آقا رو ببینی؟ خلاصه با آن خانم صحبت کردیم و قانع کردیم که این کار صحیحی نیست که شما بروید بر سر دیوار و خانه آقا رو ببینی. ظاهرا زمانی که تلفن در خانه ایشان وصل نشده بود کسانی که با ایشان کاری داشتند با خط تلفن شما تماس می گرفتند در این باره توضیحاتی بفرمایید.
منزل ما خانه چنان قابل توجهی نبود. دو طرف راهرو داشت و در یک کوچه دیگر هم دربش باز می شد. و باید یک مقدار راه را توی راهرو طی بکنیم تا برسیم به ساختمان. ایشان آنوقت ها که تلفن هم نداشتند و بعضی از خواص آقا که کار داشتند منزل ما تلفن می کردند. ما هم می رفتیم دم منزل ایشان می گفتیم آقا تشریف بیارید تلفن با شما کار دارد. بعضی وقت ها زمان زیادی طول می کشید تا آمدن آقا و نتیجتا تلفن قطع می شد ما شرمنده می شدیم. خاطره دیگری در ذهنتان هست؟ -
بله یادم هست که یک کسالتی پیدا کردم که 5 یا 6 روز در بیمارستان ولی عصر(عج) بیهوش بودم، یک مقداری از حافظه ام رو از دست دادم حالا بعضی از خاطرات که خیلی به نظرم جالب بود و شگفتی داشت در خاطرم هست ولی خیلی از خاطرات رو واقعا از یاد برده ام.
حالا به تفصیل شاید نتوانم خاطرات را تعریف کنم. موقعیت ایشون یک جوری بود که اگر مطلبی می فرمودند ما برای انجام آن کار می دویدیم و به اصطلاح بجای راه رفتن می دویدیم. ولی ایشان هر وقت هر کاری داشتند و یا مثلا بشقاب غذایی می خواستند برای ما بیاورند خودشان می آمدند و شخصا بشقاب را به منزل ما تحویل می دادند. از جریان خرید خانه تان توسط شهرداری که به اسم طرح از حرم تا حرم بود که البته سالیان درازی که به سرانجام نرسیده است خاطراتی دارید و عکس العمل آیت الله بهجت چگونه بود؟ شهرداری برای خرید خانه خانه را قیمت کارشناسی کرد و در این طرح خرید خانه ها من جمله رفته بودند خانه آیت الله بهجت را هم قیمت کرده بودند آقا فرموده بودند که شما اول به همسایه های من برسید آنهارا راضی کنید خانه هاشون رو بخرید آخر سر بیاید سراغ من، من حرفی ندارم خانه ام را می فروشم. از جمله کسانی که همواره حمایت می کردند میان همسایه هایشان بنده بودم. من گاهی می رفتم شهرداری به خاطر همین کار فروش خانه و مامورین و پرسنل آن سازمان نسبتا برخورد خوبی با من نداشتند. یک روز رفتیم دیدیم که مسئولشون پا شد در مقابل پای من و بسیار من را تحویل گرفت و و خواست تا از من پذیرایی شوم من هر چقدر فکر می کردم چه خبر شده است به جایی نمی رسیدم؟ بعد از اینکه نشستم و صحبت های مختلف مطرح شد و آن مسئول گفت آقا سفارش شمارا کرده اند. من دلم می خواهد بروید خدمت آقا بگویید که سفارش شما انجام شد. بعد از اینکه از آن خونه رفتید آیت الله بهجت احوالتان را جویا می شدند؟
من گاهی منزل ایشان جدید ایشان می رفتم یک اتاقی در آن منزل بود که شیخ علی بهجت در آن جا بود و آیت الله بهجت در آن اتاق رفت و آمد نمی کردند. اتاق دیگری بود که آیت الله بهجت گاهی اوقات که می خواستند بروند نماز و منتظر ماشین می شدند در آن جا منتظر می ماندند. شیخ علی آقا به من عرض کرد آقا آنجا نشسته اگر می خواهی بروی آقا رو ببینی برو ببین. اینگونه بود که بعد از فروش خانه هم توفیق پیدا می کردیم خدمت ایشان برسیم. در این چند دقیقه چه حرفهایی میانتان رد و بدل می شد؟ احوال می پرسیدند که بچه ها چطورند؟ احوال کوچک و بزرگ رو می پرسیدند که البته ایشان اسامی خانواده ما را بلد بودند. آقا نذری هم می دادند؟ - من نمی دونم نذری داشتند یا نه، ولی گاهی گوشت می آوردند و به ما می دادند حالا این نذری بوده یا غیر نذری، به نظرم نذری بوده. آقا خیلی به صدقه دادن توجه داشتند. می فرمودند اگه می خواهید نذزی بکنید صدقه ای بدهید و یان صدقه را به یک نفر ندهید بین چند نفر تقسیم بکنید. خیلی اعتقاد به صدقه داشتند. حاج خانم آقا با خانواده شما در ارتباط بودند؟ - به آن صورت نه ولی گاهی خانواده ام که می رفتند منزل آقا اگر آقا در حیاط بود سلام و احوال پرسی می کردند.
گاهی لطف می کردند یک بشقابی کاسه ای چیزی از غذایی که درست میکردند می دادند به ما. بله آقا به من خیلی محبت داشت . همانطور که گفتم آقا به صدقه دادن خیلی معتقد بودند حالا اگه پولی هم به کسی می دادند اظهار نمی کردند. من فقط این رو عرض کنم که عیال من که فوت کرد بستگان ما تهران، اراک، بروجرد و شهرهای مختلف بودند همه آمدند قم. نتیجتا خانه ما شلوغ شده بود سر وصدا می رفت خانه آقا. دیدم که یک روز زنگ زدند رفتم دم در دیدم آقاست. 15 هزار تومان دادند به من فرمودند که این قابلی ندارد و در این مشکلات کمک حال من شدند. بعد از مدتی وضع من خوب شد من پول را در مسجد می خواستم بر گردانم. آقا قبول نمی کردند. خیلی اصرار کردم فرمودند پس من این پول را می دهم که برای همسرتان قرآن بخواند. این اتفاق ظاهرا سال 74 یا 73 اتفاق افتاده بود. شما که آن سالهایی که همسایه آیت الله بهجت بودید بفرمایید چه کسانی می آمدند به ایشان سر می زدند.
- بیشتر جوانها بودند و مریدان آیت الله بهجت جوان بودند و می آمدند گاهی اوقات می دیدید که تا یک ساعت هم منتظر می ماندند تا ایشان را ببینند. آقا هم شاید بخاطر همسایه ها راضی نبودند به این امر چرا که همیشه داخل کوچه بخاطر این مشکل شلوغ بود.
می خواستند فیلم برداری کنند از منزل ایشان دو تا چوب طرفین کوچه گذاشته بودند و دوربین را بالای آن قرار داده بودند، آقا که آمد و متوجه این امر شد دستور داده بودند جمعش کنند.
در اوایل انقلاب رجال سیاسی هم چون آیت الله خامنه ای هم به ایشان سر می زدند و وقتی می آمدند کوچه بسته می شد و نمی گذاشتند کسی وارد کوچه شود البته آن زمانها آیت الله بهجت زیاد معروف نبود ولی مقام معظم رهبری حتی در آن زمان ها به ایشان سر می زدند. آیت الله بهجت در انجام تکالیف خانواده چگونه بودند؟
معمولا این طور بودند که بیشتر کارها را خودشان انجام می دادند. http://mashreghnews.ir/fa/news
لحظهای نبود که در هنگام خواندن دعای کمیل اشک از چشمان بیسوی پیرمرد قطع شود.
دیدن پیرمردی 90 و چند ساله که نمیتواند به تنهایی راه برود و چشم هایش نیز قدرت دیدن ندارد اما اول صبح به مسجد آمده تا در نماز جماعت شرکت کند صحنه عبرت آموزی برای جوانانی مانند من بود که اطراف او جمع شده بودیم و به او که دلش را به دیگری سپرده بود نگاه میکردیم و به یاد نمازهای صبح قضاشده خودمان میافتادیم و تأسف از این همه غفلتی که داریم. توفیقی بود تا شب جمعهای را در کنار این عالم ربّانی در مسجد ملاحیدر باشیم. لحظهای نبود که در هنگام خواندن دعای کمیل اشک از چشمان بیسوی پیرمرد قطع شود. آنچه در ادامه میخوانید قسمتهایی از زندگی حضرت آیت الله مروارید(رحمةالله علیه) است. آیت الله مروارید در آخرین سفر زیارت عتبات عالیات در سال 1377 شمسی به همراه چند تن از نزدیکانشان برای دیدار با حضرت آیت الله سیستانی به منزل ایشان رفتند. با ورود آیت الله مروارید، آیت الله سیستانی برای استقبال به صحن حیاط آمدند و بعد از عرض سلام، دست ایشان را بوسیدند و خودشان به جای یکی از جوانها، زیر بغل ایشان را گرفتند. آیت الله مروارید در آن ایام که دیگر چشمشان نمیدید پرسیدند: کیست؟ آیت الله سیستانی خود پاسخ دادند: منم علی! ایشان بارها به فرزندان یا نوه هایشان که ایشان را در ماههای آخر عمر، برای نشستن و برخاستن و یا وضو گرفتن کمک میکردند میفرمودند: برای شما زحمت شد. إن شاء الله مرا میبخشید. حلال کنید! شخصی ار ایشان پرسید:شما این همه مدت در جوار حضرت رضا(ع) بودهاید، کرامتی هم از ایشان دیدهاید که برای ما نقل کنید؟ آیت الله مروارید بلافاصله فرمودند: چه کرامتی از این بالاتر که من هر چه دارم، از حضرت رضا(ع) دارم.
سلامش کردم، جواب داد و فرمود: آیا آماده هستی شما را قبض روح کنم و ببرم؟ گفتم: آمادهام. بعد فرمودند: قدمها را شمردم و دیدم ده قدم شد.
در محضر آیت الله علوی گرگانی
ای ابوذر در دنیا چنان باش که گویی غریبی هستی یا یک رهگذر، و خود را از اهل گور به حساب آور. چطور ممکن است با اینکه انسان در دنیا دوست و رفیق دارد، فامیل و آشنا دارد، هم درس و هم بحث دارد و نشین و اولاد دارد، اما احساس غربت کند، ظرافتهایی در کلام معصومین است، یعنی آنقدر اهل آخرت و اهل الله شوید که بودن شما با افراد عادی موجب ناراحتی تان شود و همیشه بخواهید که روحتان با بزرگان و اولیاءالله و ارواح طیبه باشد. آنجا که امیرالمومنین(ع) فرمود:«فزت و رب الکعبه» معنایش این نیست که من از غم و غصه های دنیا راحت شدم.
علی علیه السلام را با دنیا چکار؟ خود او می فرمود: ما را چه به فدک. اگر حضرت مال دنیا می خواست، این همه سرمایه در دستش بود. برای چه انفاق می کرد؟ یک جهت فزت و رب الکعبه همین است که مولا امیرالمومنین مال این عالم نبود. خداوند این بزرگوار را مثل پیامبر صلی الله علیه و آله آورده بود گویی، در این دنیا غریب بود و من معتقدم آن مصیبتی که علی علیه السلام را زجر می داد مساله آخرتی و دینی مردم بود، و گریه ما برای اینها از این جهت است که چطور خدای تبارک و تعالی شخصیتی بزرگوار مانند علی (ع)را آورد در این دنیا برای هدایت ما، ولی ما قدرش را ندانستیم، والا اینها مال زمین نبودند و مال این دنیا نبودند. آن مردم بی وفا قدر علی (ع) را نشناختند و او را اذیت و آزار کردند. آن حضرت باید بنشیند و حسرت بخورد که «الدهر انزلنی ثم انزلنی حتی قیل معاویه و علی» روزگار اینقدر مرا پائین آورد تا اینکه گفته می شود: معاویه و علی به راستی خیلی مصیبت است، امیر المومنین کجا و معاویه کثیف کجا؟ معاویه ای که سرتا پا جسم و ماده و خبائث است در مقابل علی علیه السلام قرار دارد که همه اش نور است. علی علیه السلام در دنیا غریب بود و پیامبر صلی الله علیه و آله چند بار فرمودند: «طوبی للغربا» خوشا به حال غریبان، و ما باید سعی کنیم جزء غربا باشیم. دنیا را خانه آرامش خودتان انتخاب نکنید. بدانید که «الدنیا دار بالبلاء محفوفه» فکر نکنید در دنیا در آسایش هستید؛ باید به خود رنج و زحمت دهید و خود و دیگران را ارشاد و اصلاح کنید. حضرت ابوذر نیز در این دنیا غریب بود.
او به دستورات پیغمبر(ص) خوب عمل کرد، زندگی و کاشانه و خانه نداشت. او رفت و در ربذه ماند و به دخترش گفت: آخر عمر من است. دختر به گریه افتاد. او گفت: گریه نکن. دختر گفت: در این بیابان بعد از تو چکار کنم؟ اباذر گفت: وقتی از دنیا رفتم، برو کنار جاده بنشین، گروهی می آیند به آنان بگو که ابوذر در اینجا فوت کرده است، آنها می آیند و بدن مرا بر می دارند.
واقعا ابوذر در نهایت غربت زندگی کرد و در نهایت غربت جان داد. یکی از بزرگان (آیت الله خوانساری) که مرد بسیار با تقوائی بود و نفس زکیه ای داشت و من هر وقت خدمتشان می رسیدم، دستش را می بوسیدم و از ایشان می خواستم که برای من دعا کند. از ایشان نقل شده که چند ساعت قبل از فوتشان فرمودند که حضرت عزرائیل علیه السلام جلو چشمانم مجسم شد. او را شناختم که عزرائیل علیه السلام است.
سلامش کردم، جواب داد و فرمود: آیا آماده هستی شما را قبض روح کنم و ببرم؟ گفتم: آمادهام. بعد فرمودند: قدمها را شمردم و دیدم ده قدم شد. ده قدم شد فهمیدم ده ساعت دیگر از عمرم بیشتر باقی نمانده است. بچه ها را خبر کردم و گفتم: رفتنی هستم. آری وقتی روح انسان پاک باشد اینگونه است. آیا از جهات دین مان آماده هستیم؟ آیا آرزوهای دور و دراز نداریم؟ آیا از جهات دین مان آماده هستیم؟ آیا مدیون دیگران نیستیم؟ آیا آن پرونده سفیدمان آلوده نکردیم؟ اگر آماده ایم خوشا به سعادت ما.
برگرفته از انوار اخلاقی ج 1، نوشته آیت الله علوی گرگانی
عکسهای زیر، تصاویر حرم مطهر حضرت امام موسی کاظم(ع) و امام جواد(ع) از سال 1960 تا به امروز است که به مناسبت ولادت با سعادت حضرت امام جواد(ع) منتشر میگردد.
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وَلِىَّ اللَّهِ»، سلام بر تو اى ولى خدا
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ»، سلام بر تو اى نور خدا در تاریكیهاى زمین
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ»، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى آبآئِكَ»، سلام بر تو و بر پدران (پاك) تو
«قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ»، برپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر به معروف و نهى از منكر كردى
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَبْنآئِكَ»، سلام بر تو و بر فرزندانت
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَوْلِیآئِكَ اَشْهَدُ اَنَّكَ»، سلام بر تو و بر دوستانت گواهى دهم كه به راستى تو
«وَ تَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»، و تلاوت كردى قرآن را چنانچه باید و جهاد كردى در راه خدا آن طور كه شاید
«وَ صَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ اَتَیْتُكَ زآئِراً»، و شكیبا بودى بر آزار مردم در مورد (كار) خدا تا مرگت فرا رسید آمدهام به درگاهت براى زیارت
«عارِفاً بِحَقِّكَ مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِكَ مُعادِیاً لاَِعْدآئِكَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ ربک»، در حالى كه عارفم به حق تو و دوست دارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت مرا بنما در پیشگاه پروردگارت.
عکسهای زیر مربوط به تصاویر جدید از حرم مطهر در سال جاری است.
سفري که چند روز گذشته به مالزي داشتم مرا با مظلوميت فوق العاده شيعيان اهل بيت آشناتر کرد.
مالزي کشوري کاملا آزاد است که همه اديان و مذاهب گوناگون مي توانند اعمال عبادي خود را راحت انجام دهند.
مساجد مسلمين و کليساهاي مسيحيان و بت خانه هاي هندويي و معابد بودايي به وفور در اين کشور ديده مي شوند.اگر به يکي از بت خانه هاي هندويي برويد مي بينيد که انواع و اقسام بتهاي رنگارنگ و به اشکال مختلف مورد عبادت قرار مي گيرند و عده اي مشغول طواف دور يک بت ،عده اي در حال سجده بر بتي ديگر و عده اي مشغول شستشوي خدايان خويش اند!
از طرفي ديگر در مالزي فعاليت کاباره ها و کلوپهاي شبانه و کازينوها و مشروب فروشي ها کاملا آزاد است و شما آن تعداد مشروب فروشي که که در خيابان هاي مختلف مي بينيد خيلي بيشتر از مغازه هاي به قول خودمان سوپري يا بقالي است.فاحشه ها هم آزادانه به جذب مشتري مي پردازند!
حال جک خنده دار و گريه دار اينجاست که در اين شرايط ، فعاليت و تبليغ و حتي اظهار تشيع به خاطر جلوگيري از ترويج عقائد انحرافي(!) در مالزي ممنوع است و بدون حکم دادگاه و رأسا توسط پليس به 6 ماه زندان محکوم مي شويد!!
نمونه اش همين ميلاد حضرت زهرا (سلام الله عليها)که من آنجا بودم (حدود دو هفته پيش)،عده اي از شيعيان مالزي بعد از مراسم جشن که در خانه شخصي يکي از شيعيان برگزار شده بود مشغول صرف ناهار بودند که ناگهان مأموران مالزيايي به طور وحشيانه اي به مراسم آنها حمله کردند و عده زيادي از آنها را بازداشت و عده اي را به زندان انداختند!يا عاشوراي سال گذشته به مراسم عزاداري امام حسين (عليه السلام) حمله کردند و هنوز عده اي در زندان اند.
واقعا مظلوميتي بالاتر از اين سراغ داريد؟اگر اين اتفاق در عربستان سعودي اتفاق افتاده بود،کمتر جاي ناراحتي داشت.چون وهابيون سعودي اجازه ورود حتي الکل سفيد را به کشورشان نمي دهند و حجاب اجباري است و خبري از کازينو و کاباره و... نيست.اما تعجب از کشوري است که همه اينها را دارد آنوقت نگران گمراه شدن مردمش است!
مراسم عقد دختر تازه مسلمان شده در حرم امام حسین(ع)
خانم "لاميه حجی مجو" دانشجوی دختر دانشگاه موصل که از پیروان دین ایزدی بود، هفته گذشته در صحن حرم مطهر أبا عبدالله الحسین علیه السلام به دین مبین اسلام و مذهب حق جعفری متشرف و خطبه عقد وی با همسر شیعه اش که با آشنایی با او توفیق هدایت یافته بود در صحن... به گزارش ادیان نیوز، خانم "لاميه حجی مجو" دانشجوی دختر دانشگاه موصل که از پیروان دین ایزدی بود، هفته گذشته در صحن حرم مطهر أبا عبدالله الحسین علیه السلام به دین مبین اسلام و مذهب حق جعفری متشرف و خطبه عقد وی با همسر شیعه اش که با آشنایی با او توفیق هدایت یافته بود در صحن حرم مطهر اجرا شد.گفتنی است دین ایزدی یکی از شاخه های دین زرتشت به حساب می آید و پیروان آن در شمال عراق در برخی مناطق موصل سکنی دارند./شیعه آنلاین
هرچند برخی قوانین در عربستان سعودی متحجرانه است، اما عادله، دختر کسی که خود را "خادم الحرمین الشریفین" میخواند، در این سخنان خود حتی برخی احکام اصیل دینی را نیز زیر سوال برده است.
به گزارشپایگاه بقیع به نقل جهان، "عادله" دختر ارشد ملک عبدالله، پادشاه عربستان در مصاحبهای با روزنامه فرانسوی لوفیگارو قوانین وهابیت را مورد انتقاد قرار داد. بنابراین گزارش، دختر پادشاه عربستان که پدرش رئیس یکی از دیکتاتوریترین حکومتهای حال حاضر در سطح جهان است که در آن زنان حق رای، انتخاب همسر و رانندگی ندارند، در حالی که تقریبا از رعایت حجاب صرفنظر کرده و تنها یک روسری به شکلی نامناسب بر سر کرده بود، ضمن انتقاد از نقاب و روبنده گفت: ازدواج دختران زیر ۱۶ سال احمقانه و باعث عقبماندگی آنهاست.
دختر دیکتاتور آلسعود همچنین اختلاط دختران و پسران در مکانهاي عمومي در صورتي که باعث ناهنجاري نشود را بلامانع دانست و از جدايي دختران و پسران در جامعه عربستان ابراز تعجب کرد. وی منظور خود را از ناهنجاری توضیح نداد اما بدیهی است که اختلاط بین نامحرمان در تمامی مذاهب اسلامی حرام است.
وی در ادامه گفت: ما نبايد اجازه دهيم که اين وضع در جامعه ما ادامه پيدا کند و بايد در صدد تغيير اين قوانين متحجرانه بر آييم!
هرچند برخی قوانین در عربستان سعودی متحجرانه است، اما عادله، دختر کسی که خود را "خادم الحرمین الشریفین" میخواند، در این سخنان خود حتی برخی احکام اصیل دینی را نیز زیر سوال برده است. شاید اگر این سخنان از کس دیگری شنیده میشد جای تعجب نبود اما وقتی فرزند ملک عبدالله چنین میگوید، سوالات بسیاری را در اذهان جهانیان ایجاد میکند.
مذهب وهابیت از مذاهب جعلی است که ریشه در افکار اصیل اسلامی نداشته و منبعث از افکار شخصی تندرو به نام "محمد بن تیمیه" است. بن تیمیه نظراتی در قبال اسلام دارد که اصولا با نظرات اصیل اهل سنت نیز متفاوت است اما همین نظرات وی منجر به ایجاد دیکتاتوری در سرزمین حجاز و تجاوز به حقوق سایر ملتها از جمله ملل افغانستان، پاکستان، بحرین و ... شده است.
[http://shia-online.ir/upload/article/18181/18181_G0YE3ME7_pic.jpgگفته میشود سران رژیم آلسعود هیچ اعتقاد و التزامی به عقاید اسلامی از بیخ و بن ندارند، تا آنجا که ملک عبدالله با جرج بوش به رقص شمشیر پرداخت و حتی برخی منابع از میگساری این دو با یکدیگر خبر دادهاند.
البته در این میان زیرکی لوفیگارو نیز شایان توجه است، چرا که زمانی این مصاحبه را منتشر میکند که ممنوعیت نقاب و روبند در خاک فرانسه دردسرهایی را برای مقامات فرانسوی ایجاد کرده است. افکار عمومی جهان این اقدام را نقض حقوق بشر می دانند.
زندگانی حضرت ابوطالب(ع) به تصویر کشیده میشود
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از مرکز خبر حوزه، کار تحقیق و نگارش سریال حضرت ابوطالب (ع) از سال 87 آغاز شده که در 40 قسمت 50 دقیقهای ساخته میشود و از ابتدای سال 92 روی آنتن خواهد رفت.
حجة الاسلام و المسلمين محمد حسن شفيعي شاهرودي، مسئول موسسه ميراث نبوت عصر امروز در دیدار با حضرت آیتالله سبحانی با ارائه گزارشي از روند فعاليت هاي اين ستاد اظهارداشت: در سال 86 بعد از پيام مراجع بر لزوم معرفي شخصيت حضرت ابوطالب (ع) براي جامعه به ويژه نسل جوانان، موسسه ميراث نبوت ستاد بزرگداشت اين حضرت را به منظور معرفي شخصيت ايشان به آحاد جامعه تشکيل داد.
وي در ادامه افزود: با تشکيل ستاد چاپ و توزيع کتابي درباره ابوطالب بر گرفته از کتاب الغدير به سه زبان عربي و اردو و فارسي با تيراز 75 هزار نسخه به زبان فارسي و 3 هزار نسخه به زبان عربي آغاز شد و توزيع کتاب ها همچنان ادامه دارد.
رییس ستاد و بزرگداشت حضرت ابوطالب (ع) ادامه داد: برگزاري مسابقه کتابخواني ميان 7 هزار نفر از جوانان کشور، توزيع پيام مراجع بزرگوار درباره لزوم شناخت شخصيت حضرت ابوطالب (ع) در سراسر کشور و تدوين دانش نامه حضرت از جمله فعاليت هاي اين ستاد است.
وي بيان داشت: چاپ پوستر و بنر براي بزرگداشت حضرت ابوطالب در 26 رجب و تکثير سي دي با موضوع معرفي ايشان و برگزاري مراسم رحلت ايشان در مساجد و ساخت سريال ابوطالب در صدا و سيما از ديگر اقدامات اين ستاد است.
حجة الاسلام و المسلمين شفيعي شاهرودي با اشاره به ساخت سريال حضرت ابوطالب (ع) اظهارداشت: کار تحقيق و نگارش سريال از سال 87 آغاز شد و تحقيقات کاملي از وقايع دوران ايشان در چندين هزار صفحه آماده شد و در اختيار نويسندگان سريال از جمله آقاي ميرباقري گذاشته شد اين سريال در 40 قسمت 50 دقيقه اي ساخته خواهد شد که ابتداي سال 92 نمايش داده مي شود.
حراج کودکان خود، فقط با 15هزار تومان!
گوهری که فروشی نیست!
خبرگزاری فارس: مجموعه ............ جشنوارهای با عنوان «زیباترین کودک تهران» برگزارمیکند.
به گزارش خبرگزاریفارس، قراراست مردم از میان علاقهمندان به شرکت در جشنواره «زیباترین کودک تهران» 5دختر و 5 پسر زیبای بین 2 تا 7 سال را برگزینند. این انتخاب معیاری غیر از رأی و نظر شرکتکنندگان نخواهد داشت.
این جشنواره در ایام ماه مبارک رمضان در مجموعه .............برگزارخواهدشد. علاقهمندان به شرکت در این جشنواره برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند با شماره تلفنهای ............ تماس بگیرند.
تعجب نکنید. خبر مربوط به 33 سال پیش نیست. این دقیقا خبری است که هفته گذشته در خبرگزاریها آمده بود؛ خبر به قدری عجیب بود که لازم دیدیم با شماره تلفن درج شده، تماسبگیریم و از صحت و سقم آن مطلع شویم:
در رابطه با جشنواره زیباترین کودک تهران، توضیح میدهید؟
شروع کار جشنواره، روز اول ماه مبارک رمضان است تا روز آخر ماه و برای رده سنی 2 تا 7 سال در 2 گروه دختر و پسر برگزار میشود. ما از روز یکم تا نهم مرداد با کودکانی که ثبتنام کردهاند، تماسمیگیریم و یک روزی را برایشان مشخص میکنیم که حضوری بیایند تا گریمشان کنیم و ازشان عکس بگیریم. سپس در هر شب از ماه مبارک این عکسها را در اتاقی در دید حضار قرار میدهیم تا از بین عکسها یک نفر دختر و یک نفر پسر، به عنوان زیباترینهای هر شب انتخاب شوند و جوایزی به این کوچولوها تعلق میگیرد و به فینال مسابقه راه پیدامیکنند.
جوایز و فینال به چه صورت است؟
جایزه هر شب، کارت شارژ 20 هزار تومانی ...... است. فینال ما که جشنی خیلی بزرگ و با حضور بسیاری از هنرمندان است، در روز عیدفطر برگزار میشود و در آن دوباره از بین کودکان منتخب شبهای قبل، 5 دختر و 5 پسر انتخاب میشوند. جوایز فینال، سکههای بهار آزادی و یک میلیون تومان کارت شارژ ... است. همچنین از کوچولوهای انتخاب شده در فینال، در تیزرهای تبلیغاتی استفاده میشود.
شرایط ثبت نام چگونه است؟
والدین ابتدا 15 هزار تومان برای ثبت نام پرداخت میکنند که ما در مقابلش، یک کارت شارژ 15 هزارتومانی به آنها میدهیم.
ملاکهای زیبائی که کودکان براساسش انتخاب میشوند، چیست؟
هر چه قدر که مشتری! را جذب کند. مشتری! میرود، عکسها را میبیند و هر کسی که جذاب بود را انتخاب میکند. جذابیت، فقط زیبایی ظاهری نیست، ممکن است با نمک بودن بچه باشد.
این جشنواره از طرف شهرداری برگزار میشود؟
نه! زیر نظر وزارت ارشاد است.
یعنی جایزهها را وزارت ارشاد میدهد؟
نه. خودمان جایزه می دهیم.
یونیسف هم همکاری دارد؟
نه
***
آنچه در این بین قابل تأمل است، اقدام تعجببرانگیز وزارتارشاد در دادن چنین مجوزی است و اگر مجوز دادهنشده، باز هم باید پرسید چگونه جشنوارهای بدون مجوز، تبلیغات علنی و وسیعی انجاممیدهد؟!
افکار عمومی خوب به خاطر دارند، خاطره تلخ برگزاری جشنواره دختران شایسته را که با ملاک قرار دادن برتریهای دوران جاهلیت، زنان و دختران را به بازیچه میگرفتند.
اما این بار مسئولین، همسو با تجارت جهانی کودک، در حرکتی با اهداف نه خزنده و نهان که کاملا واضح و آشکار، گامهای اولیه تجارت کودکان این سرزمین را در سطحی وسیع آغاز کردهاند. و این حرکت غیراخلاقی را در ماه شعبان، زمینهسازی و در بهترین شبهای سال -یعنی شبهای ماه مبارک - به اجرا درخواهندآورد. این طرح مثل طرحهای دیگری است که سالهاست در شبهای ماه مبارک با حضور ترانهخوانان و مجریان مبتذلگو که برخی از آنان ممنوعالتصویر و یا فراری شدهاند، توسط صداوسیمایجمهوریاسلامی در ساعات پایانی شب از بودجه بیتالمال مسلمین بهنمایش گذاشتهمیشود. درحالیکه آن شبها که حتی خوابیدن هم عبادت محسوب میشود با چنین برنامههای دور از شأن مردم ایران اسلامی، آنتن رسانه ملی را پر میکنند!
حال این سؤال مطرح است که اگر بررسی عواقب و نحوه برگزاری چنین جشنوارهای برعهده مسئولین وزارت ارشاد نیست، پس چه کسی مسئول بررسی پیامدهای مثبت و منفی کوتاهمدت و طولانی مدت چنین برنامههای فرهنگی-اجتماعی است؟ و حریم فرهنگ این مرز و بوم را چه کسی پاس خواهد داشت؟!
آیا پس از این همه سال سعی و خطا، قرار نیست مجموعهای از متخصصین دلسوز برای نسل جوان این مملکت به دور از حضور خائنان در این مجموعه، بنشینند و آنچه در عرصه فرهنگ این مملکت اتفاق میافتد را بررسی کرده و با استفاده از ابزارهای محکم قانونی، جلوی زیر پا گذاشتن اصول قانون اساسی را بگیرند؟!
برنامهریزیهای بلند مدت فرهنگی- اسلامی چه زمان قرار است خود را به مانشان دهند و ما شاهد به بار نشستن انقلاب اسلامی در این حوزه هم باشیم.
تا دیر نشده، فرزندانمان را دریابیم که نگاههای هرزه و به عبارت امروزی، مشتریپسندانه! آنها را بیمار خواهندکرد.
زهرا رئیسی فرد
***************
پی نوشت:
* مطلب فوق در هفته نامه زن روز- یکی از نشریات مؤسسه کیهان- در تاریخ 4تیر 1390 به چاپ رسیده است.
*واقعا تعجب برانگیز بود که یه عده به کودکان به چشم کالا نگاه بکنند! وقتی مصاحبه رو شنیدم و اون لحظه ای که فرد پشت خط گفت بستگی داره مشتری بپسندد یا نه! حالم به حدی بد شد که هیچی نمی تونستم بگم.
*از خبرگزاری فارس بعید بود که همچین خبری رو اعلام کند!
[FONT=Verdana]من نگفتم پیر مردها هم امام زمان (عج) را می بینند
نگاهی به زوایای زندگی، شیوه سلوک، حالات و نهایاتا فوت بزرگان، عارفان و سالکان حضرت دوست موضوعی است که همواره توسط علاقه مندان حوزه های اخلاق و عرفان مورد پیگیری قرار گرفته و به رشته تحریر درآمده است.
شیعه آنلاین نوشت: زندگی و احولات حضرت "آیت الله بهجت" نیز از این امر مستثنی نبوده است و این مهم چه در دوره حیات ایشان و چه بعد از فوت این بزرگوار دست مایه بسیاری از مقالات و کتاب ها قرار گرفته است.
در این میان می توان به کتاب هایی چون «در محضر آیت الله بهجت»، «فریاد گر توحید»، «زمزم عرفان»، «صدای سخن عشق»، « برگی از دفتر آفتاب»، «نا گفته ها» و همچنین چندین یادنامه اشاره کرد که جملگی در توصیف حالات و کرامات و مقام علمی حضرت آیت الله بهجت بوده است.
کتاب «العبد» را می توان در زمره آخرین کتاب هایی دانست که در مورد آیت الله بهجت به رشته تحریر درآمده است. این کتاب که توسط «موسسه فرهنگی- مطالعاتی شمس الشموس» در بهار ۱۳۹۰ به چاپ رسیده، کوشیده تا با شیوه علمی و از طریق مصاحبه های مفصل با نزدیکان آن گوهر بی همتا اثری متفاوت را به جامعه دینی عرضه کند.
در این کتاب ابتدا پیامی که توسط حضرت آیت الله جوادی آملی به مناسبت همایش بزرگداشت حضرت آیت الله بهجت ارسال کرده اند را می توان ملاحظه کرد. پس از آن به تولد و سیر و سلوک آیت الله بهجت اشاره می شود. در همین جاست که کرامات پیدا و پنهان و همچنین مقامات علمی آن گوهر عرفان از زبان نزدیکان ایشان مانند فرزند ایشان «شیخ علی بهجت» بیان شده و زوایای پنهان زندگی این فرید زمانه آشکار می گردد. نکته ای ای که در این میان مورد توجه قرار می گیرد شیوه «کتمان» است که این بزرگوار همواره در سیر و سلوک به آن تاسی جسته و آنگونه که فرزندان و نزدیکان او می گویند آنها نیز نمی توانستند از مقامات و سیر وسلوک او سر در بیاورند. مگر به اتفاق و اشارت بزرگان دیگر نظیر علامه جعفری.
شیخ علی بهجت فرزند ایشان در این باره می گوید: «سال ۶۳ فارغ التحصیل خیلی از علوم بودم. ۱۸ سال فلسفه خوانده بودم. رزوی علامه جعفری هنگامی که از خانه ما بیرون آمد مرا دید و پرسید: چه در سی می خوانی؟ گفتم: سیزده سال فقه و اصول خواندم و به دوره خارج رسیدم اما آن را ترک کردم و دارم فلسفه را تمام می کنم. گفت دیگر چه: گفتم یک مقداری ریاضیات و ستاره شناسی و.. خواندم. عرفان نظری را نزد آقای حسن زاده آملی و آقای جوادی آملی و فقه و اصول را هم خدمت خود حاج آقا خواندم. گفتند: جالا یک چیز به تو می گویم که همه این ها را خواندی، بیا تمام کارهایت را رها کن و خدمت همین پیر رابکن. هر چه گفت یادداشت کن و برای نسل بعد نگه دار. تو متوجه مقام ایشان نیستی زیرا اولا خودش مانع است از اینکه چیزی بفهمی چه کسی هستند. ثانیا عوارض بیرونی هم مانع تو می شود چون تو دنبال زندگی آتیه هستی.... شما این را نمی شناسی فقط نگاه می کنی پدرت است. مثلا هر چه می خواهی نمی دهد. ولی من ایشان را از نجف می شناختم. به فکر دنیای خودش نیست چه برسد به فکر دنیای تو باشد. تازه تشکیک هم می کنی که که گفته این پدر من از دیگران بهتر است؟ اما من قم، تهران، مشهدف ایران و نجف را دیدم، باور کن همین یکی مانده. اگر از تو گرفتند ان وقت می فهمی. آن موقع بود که حواسم را جمع کردم وگرنه کاری به کارش نداشتم....» (ص ۱۲۸-۱۲۹)
اما آنچه این کتاب را از دیگر کتب متمایز می کند اختصاص فصلی مجزا (فصل نهم) به تشرف حضرت آیت الله بهجت به محضر امام زمان می باشد که طی آن ضمن اشاره به فرمایشات آیت الله بهجت پیرامون ظهور، تلاش می شود تا شایعات پیرامون مسئله ظهور که از قول ایشان مطرح شده بود را مورد بررسی قرار داده و تکذیب کند.
«آنچه باعث سردرگمی عده ای از ما شده، بازار مدعیان مشاهده و ارتباط و تعیین کنندگان زمان ظهور است که در هر عصری بنا به مقتضیات و شرایط همان زمان ظهور و طلوع می کنند و شوق عوامانه و ساده اندیشی عده ای از مشتاقان نیز دست به دست هم می دهد تا شمارش معکوس آخر الزمان ا آغاز کنند و هر روز در پی یافتن آخرین نشانه ظهور سرگردان شوند و یا در دام مدعیان نام و نان، عمر خود را تباه کنند.....البته برخی از دعیان چنان تحت تاثیر تبلیغان ظهور قریبب الوقوع قرار گرفته اند و به توهم سید یمانی (اشاره به وقایع پس از حمله آمریکا به عراق و آمدن چند مدعی به ایران با لباس سبز و اینکه خود را یاران سید یمانی دانستند) و ارتباط دچار شده اند.» (ص۲۱۰)
بی شک دوره ای که برخی تلاش می کنند تا با تشبث به امام زمان برای خود آبرویی دست و پا کنند، نحوه ارتباط و برخورد آیت الله بهجت با مسئله ظهور و امام زمان می تواند بسیاری از شبهات را بر طرف نماید. در قسمتی از این فصل از قول پسر ایشان و در مورد شایعات پیرامون ظهور می خوانیم: «ایشان اگر مطلبی را از کسی می شنید نقل می کرد. می گفت: آری از قضا یک آقایی آمد این طوری گفت و آقایان اغلب می رفتند و این واسطه را حذف می کردند و می گفتند آقای بهجت این طور گفت. این نوع مطالب و شایعات زیاد بود. حتی اینکه این اواخر از قول ایشان گفته بودندک تا حالا به جوان ها می گفتیم، اما حالا به پیرمدها نیز می گوییم زمان ظهور را درک می کنند، این مطالب نبود و آقا از کس دیگری که آمده کنار محراب او و این حرف را زده مطلب را نقل می کند. بعد که آقا شنید که این مطلب از قول خود ایشان منتشر شده فرمود: من کی چنین حرفی زدم؟ من اگر قرار بود مطلبی را نقل کنم برای اهل مباحثه نقل می کردم». (ص۲۱۵)
در همین فصل نویسندگان این کتاب می کوشند تا بر اساس روایات مستدل و متواتر مسئله ظهور را بررسی کرده و شایعات و شبهات روز مره در مورد ظهور را پاسخ دهند. لذا در این فصل ما شاهد بحث جامعی در مورد توقیت (تعیین زمان برای ظهور حضرت)، دلایل تعیین وقت ظهور و نهایتا ادله روایی و عقلی در نهی توقیت هستیم.
فصل دیگر این کتاب به سیره سلوکی حضرت آیت الله بهجت اختصاص دارد و در آخر مصاحبه های مفصلی از شیخ علی بهجت فرزند ایشان، آیت الله محفوظی، آیت الله کربلایی، حجت الاسلام هادی قدس، حجت الاسلام محمد روحی، حجت الاسلام ناصری و دیگر شاگردان آمده است.
یادر می شویم که العبد برگرفته از سنگ قبر آن بزرگوار است که گویی به توصیه ایشان بروی سنگ قبر حک شده است.
به گزارش شیعه آنلاین، "کلود مارکوس" یک بسکتبالیست فرانسوی است که چندی ماه است عضو تیم بستکبال راه و ترابری استان قم شده است.
او مدتی پیش با حضور در دفتر حضرت آیت الله سید "محمدعلی علوی گرگانی" از مراجع تقلید قم، با بیان شهادتین به دین مبین اسلام و مذهب حق شیعه اثنی عشری گروید و نام "احمد" را برای خود انتخاب کرد.
این بسکتبالیست فرانسوی ۳۰ ساله است و از حدود سه ماه پیش به ایران آمده و به تیم بسکتبال راه و ترابری قم پیوسته است.
وی مدتی پیش از مسئولان این تیم خواسته بود که کتاب های دینی در اختیار او قرار دهند تا آن را مطالعه کند. "کلود" پس از مطالعه این کتب تصمیم گرفت مسلمان شود.
[FONT=Verdana]خاخام صهيونيست دوباره قتل كودكان شيرخواره را جايز اعلام كرد
يك خاخام اسرائيلي بار ديگر در كتاب جديد خود كه به تشريح چگونگي برخورد با هر كس كه خطري براي اسرائيل به شمار آيد، پرداخته است، حتي قتل كودكان شيرخوار عرب را نيز مجاز اعلام كرد.
به گزارش «شيعه نيوز» به نقل از فارس، «اسحاق شابيرا» خاخام بسيار افراطي صهيونيست كه در سال 2009 خواستار كشتار همه كساني شده بود كه براي اسرائيل خطر محسوب ميشوند، بار ديگر كشتار كودكان شيرخواره را نيز مجاز دانست.
اين خاخام صهيونيست كه به انتشار كتاب جديد خود به نام «توراة الملك» تا چند روز آينده نزديك ميشود، تصريح كرد كه اين كتاب فتاوايي دارد كه قتل هر شخص غيريهودي از جمله كودكان شيرخوار عرب را مجاز ميشمارد.
روزنامه «اسرائيل حايوم» به نقل از اين خاخام اعلام كرد: چاپ جديد، توضيحي توراتي درباره چگونگي و رفتار صحيحي است كه اسرائيل بايد در تعامل با وضعيت غزه از آن استفاده كند.
شابيرا تصريح كرد كه در اين فتاواي مذكور، كه در قالب كتاب جديد منتشر ميشود، نظرياتي ارائه كرده است كه نه فقط نظري است، بلكه عملا قابل اجرا خواهد بود.
اين خاخام صهيونيست در سال 2009 با انتشار نسخه اول كتاب توراة الملك، خواستار قتل هر كسي شده بود كه براي اسرائيل خطر محسوب ميشود حتي اگر اين خطر كودكي شيرخوار باشد.
در روزهاي اخير اين تنها فتواي عجيب نبود كه صادر شد. در جديدترين فتواهاي منتشر شده از مفتيهاي وهابي عربستان سعودي، قتل فردي كه نماز نخواند و از اين كار خود توبه نكند، واجب اعلام شد.
روز گذشته پايگاه شبكه خبري العربيه اعلام كرد كه صالح الفوزان عضو هيئت عالي علماي عربستان سعودي، در پاسخ به اين استفتاء كه «رفتار ما بايد با فرد تارك الصلاة چگونه باشد؟»، گفت: بايد او را دور كرد بلكه اگر توبه نكرد و بر نماز مراقبت نكرد، كشتن وي واجب است... او توبه ميكند و اگر توبه نكرد و نماز را ترك كرد، كشته ميشود... استخدام كردن اين فرد از اساس غلط است زيرا كفار بر امور مسلمانان ولايت ندارند زيرا الگويي ميشوند براي ديگران. http://www.shia-news.com/fa/pages/?cid=22058
خاخام صهيونيست دوباره قتل كودكان شيرخواره را جايز اعلام كرد
يك خاخام اسرائيلي بار ديگر در كتاب جديد خود كه به تشريح چگونگي برخورد با هر كس كه خطري براي اسرائيل به شمار آيد، پرداخته است، حتي قتل كودكان شيرخوار عرب را نيز مجاز اعلام كرد. چقدر با وهابیا و سعودیا تفاهم دارن
عربستان سعوی= اسرائیل
هاخام = مفتی سعودی
هردوتا کشور هم برای از بین بردن صلح و نابودی ملتای دیگه تلاش میکنن
دو تا کشور خطرساز برای بشریت
خبرنامه دانشجویان ایران: با تأييد معاون رئيسجمهور عراق «ابوقدامه تونسي» عامل انفجار حرمين عسكريين به زودي اعدام ميشود. به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از پايگاه خبري التوافق، منابع نزديك به رياست جمهوري عراق اعلام كردند «خضير الخزاعي» يكي از رهبران حزب الدعوه عراق و معاون رئيس جمهور عراق حكم اعدام عوامل انفجار حرمين عسكريين را تاييد كرده است. بنابر اين گزارش خضير الخزاعي اعدام فردي به نام «يسري فاخر محمدعلي الطريقي» مشهور به «ابوقدامه تونسي» با تابعيت تونس به چندين اتهام تروريستي از جمله انفجار حرمين عسكريين اعدام ميشود. پيش از اين منابع امنيتي اعلام كرده بودند، نيروهاي امنيتي عراق يكي از اعضاي سازمان موسوم به «توحيد و جهاد» را دستگير كردهاند. بنابر اين گزارش «ابوقدامه تونسي» مسئول انفجار حرمين عسكريين است كه در اين حمله دو عراقي و 4 عربستاني او را همراهي كرده و با ربودن نگهبانان و بمبگذاري در حرم سامرا اين مكان مقدس را منفجر كردند. «ابوقدامه تونسي» كه در شمال عراق دستگير شده است اعتراف كرده در سال 2003 وارد عراق شده است و مسئوليت انفجار حرمين عسكريين را برعهده داشته است. تروريستها در بهمن 1384 در جنايتي هولناك و گستاخانه، حرممطهر عسكريين را منفجر كردند كه موجب خشم مسلمانان و شيعيان جهان شد. پس از اين عمليات دردناك بود كه عراق در التهاب و تنش شديدي قرار گرفت اما با درايت مراجع تقليد شيعيان خصوصاً حضرت آيتالله سيدعلي سيستاني، نقشه دشمنان براي بروز جنگ داخلي در اين كشور ناكام ماند.
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به گزارش شیعه آنلاین، اخبار رسیده از کشور کویت حاکی از آن است طی چند روز آینده ساخت سریالی توهین آمیز به امام حسن و حسین (ع) آغاز خواهد شد. نام این سریال توهین آمیز «معاویه، حسن و حسین» است.
بر همین است گروهی از شیعیان این کشور در اقدامی خودجوش و داوطلبانه و با هدف جلوگیری از ساخت این سریال توهین آمیز، یک رفراندوم یا رأی گیری مجازی را راه اندازی کرده اند. در این رأی گیری شما کاربر عزیز نیز می توانید با وارد شدن به آدرس اینترنتی http://poll.pollcode.com/UGP و انتخاب گزینه YES، به توقف ساخت این سریال رأی بدهید.
گفتنی است این سریال که به سفارش شبکه MBC وابسته به عربستان سعودی ساخته شده، قرار است در ماه رمضان آینده اکران شود. متأسفانه چهره مبارک امام حسن و حسین (ع) به نمایش در می آید.
گفته می شود در این سریال توهین آمیز سعی شده علاوه بر اینکه چهره معاویه و اشتباهات او تبرئه شود، وی را چهره ای در سطح ائمه شیعه (ع) نشان دهند و قرار است در این سریال صلح امام حسن (ع) پر رنگ تر نشان داده شود تا نتیجه سریال این باشد که ائمه شیعه با خلفای بنی امیه مشکلی نداشتند.
آیا توسط حاکمان فاسد سعودی؛ سنت حج، ماسونی می شود؟
با به ثمره نشستن تمام تلاش انبیاء الهی و ائمه معصومین علیم السلام و زعمای شیعه در عصر غیبت کبری و تجلی آن در حاکمیت الله بر کره خاکی و در سرزمین شیعیان پارسی، روزنه های امید، خبر از تجلی ظهور و سیطره حاکمیت الهی بر تمام کره خاکی می دهد . ادیان نیوز/ سالها از فروپاشی نظام های فاشیسم و نازیسم در جهان پیش از جنگ جهانی دوم می گذرد و عرصه ای که در آن جولانگاه دو نظام فکری لیبرالیسم آنگلوساکسون و کمونیست الحادی بود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از یک سو و سقوط اقتصادی نظام لیبرالیستی در مهد تولداین تفکر، جهان سرگردان به دنبال انتخاب و جایگزین نمودن ایدئولوژی نوینی، سازگار با تمام نیازهای فردی و اجتماعی به سر می برد .
با به ثمره نشستن تمام تلاش انبیاء الهی و ائمه معصومین علیم السلام و زعمای شیعه در عصر غیبت کبری و تجلی آن در حاکمیت الله بر کره خاکی و در سرزمین شیعیان پارسی، روزنه های امید، خبر از تجلی ظهور و سیطره حاکمیت الهی بر تمام کره خاکی می دهد .
ظهور عرفان های نوظهور ، مدعیان دروغین منجی ، بسط و گسترش فرق دستساز استعمار و در نهایت رواج بی شائبه سیطینیزم در قالب آیینی جدید بنام شیطان پرستی که در ابعاد و اندازه مافوق تصور ما در حال شکل گیری است حکایت از هماوردی جدید در کره خاکی میان حق و باطل دارد.
در روایت اسلامی همواره به سه سرزمین مقدس اشاره فراوان شده است .مکه معظمه ،مدینه منوره و بیت المقدس .
با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی و تجزیه امپراتوری عثمانی به عنوان داعیه دار حکومت اسلامی در روزگار آغازین قرن 20 مسیحی و سیطره قوای آنگلوساکسون در سرزمین کنعان و سپس واگذاری آن به نیروهای صهیونیستی پس از جنگ جهانی دوم که در نهایت به اشغال سرزمین پیامبران اسلام ، فلسطین انجامید روند مصادره بیت المقدس و هویت زدایی آن با شعارهای سرزمین موعود ، زمینه سازی برای ظهور ماشیح به شدت شروع گردید و شد آنچه که امروز ما نظاره گر آن در دهه ششم اشغال این سرزمین مقدس باشیم.
و همزمان با این نقشه شوم در دیگر سرزمین های اسلامی مذهب وهابیت با هدایت و دخالت مستقیم جزیره نشینان چشم آبی در سرزمین وحی اجرا گردید که به موجب آن تمام آثار اسلامی و الهی حذف گردید و یا به طریق مختلف استحاله شد.
سربازان ابلیس که در کسوت یهود و با فرم صهیونیست سالیان بسیار سعی در خفه کردن صدای توحیدی لا الله الا الله را داشتند از آغاز بعثت پیامبر خاتم سعی در مصادره رسالت آخرین رسول خدا داشتند که از مهاجرت قوم یهود به سرزمین عربستان در مجاورت شهرهای مکه و مدینه شروع گردید و تا درگیری و تحمیل غزوات ، اجرای نمایش سقیفه و فتنه اکبر و خانه نشینی امامان معصوم ادامه پیدا کرد .
با تغییر تاکتیک آخرین حجت خدا در راستای پایه گذاری حکومت الهی به غیبت و ارتباط با مردم از طریق نواب اربعه و در ادامه با شروع غیبت کبری با راهبری سلسله زعمای شیعه ودرنهایت تثبیت گام های نخست برای استقرار حکومت اسلامی در زمین شیطان را بر این داشت با تسخیر دو سرزمین باقیمانده ، با اقدامی پیش دستانه به هویت زدایی و سکولاریزاسیون این دو شهر به بپردازد.
هویت زدایی مکه:
در هماورد میان حق و باطل این بار طاغوت به مقدس ترین سرزمین مسلمانان و بیت الله العتیق یورش برده تا بتواند در استحاله ایی نیمه سخت در این جنگ نرم ، مسیر قبله را بر نماد شیطان تغییرداده تا موجبات پرستش شیطان مهیا گردد و آن شود که در زمان های دیگر بر اثر غفلت مسلمین روی داد...
حرکتی خزنده که در غالب طرحی نو برای توسعه خانه خدا، تهیه گردید ؛در گام نخست حذف نمادهای شیطان و تغییر آن به دیواری که فاقد هر نوع نمادی است و گام دوم ساخت و سازی عظیم در کنار بیت الله با تمامی نشانه هایی که روزگاری بر آن رمی سنگ ریزه ها می گردید و سنت اسماعیل نبی فرزند بت شکن نخست تاریخ در مواجه با شیطان رانده شده از درگاه الهی .
مرحله نخست از توسعه مسجدالحرام، نماد ابلیسک و یا همان برج چهار گوش که نشانی از شیطان داشت به بهانه جمعیت بالای حاجیان در ایام حج حذف و جای خود را به یک دیوار بی هویت داد !
نماد شیطان در رمی جمرات در مراسم حج
توسعه جمرات و تغییر نماد ابلیس به دیواری بدون هویت
و در مرحله دوم مرحله کوه ابو قبیس با تمامی خاطرات صدر اسلام از بن تراشیده شد و بر اساس پلان ها و نقشه های منتشره از سوی دولت سعودی جای خود را به ساختمان هایی با همان شکل و شمایل جمرات و یا همان نماد ابلیسک در آینده ایی نه چندان دور خواهد داد.که البته بخش عمده این سازه تا کنون ساخته شده است.
نمایی از آینده شهر مکه
نکته قابل تامل در این حرکت به ظاهر توسعه، وجود شخصی یهودی و اتریشی تبار بعنوان معمار این توسعه عظیم است که در معماری ترانس مدرن پیشرو و صاحب سبک و هوشمند در این رشته می باشد که تمامی فرضیه های گفته شده را قوت می بخشد. این پروژه از سال 2007 عملیاتی گردیده و طبق زمان بندی های اعلام شده در سال 2012 به اتمام خواهد رسید.
نورمن فاستر معمار طرح توسعه مسجد الحرام
البته پیشتر از این ساخت و سازها، کار دیگری در محل فرود ملائک و ابلاغ رسالت در غار حراء روی داده است . آزاد سازی میمون های دست آموز سارق، و بازی با این موجودات،توسط زائرین قطعا دستاوردی جز بی توجهی و غفلت به امر وحی و رسالت نخواهد داشت .
میتولوژی ابلیسک :
«اُبلیسک» (Obelisk) در لغت به بنایی چهارضلعی اطلاق می شود که بلند و باریک باشد و رأس آن به یک هرم ختم شود. این بنا نمادی از الهه خورشید «رع» (Ra) در مصر باستان بود، بدین صورت که این نماد اشعه ای از اشعه های خورشید بود که به صورت سنگی درآمده است و «رع» الهه خورشید درون این سنگ قرار دارد.
در زبان مصر باستان بر این بنا نام «تِجِن» (Tejen) نیز می نهادند، مصریان معتقد بودند بدنه ی بلند و باریک ابلیسک مظهر دفاع و محافظت و هرم رأسی بنا نیز مظهر دورکردن نیروهای منفی و باد و توفان است. ابلیسک از کلمه ی یونانی Obleliskos به معنای «سیخ کباب» منشاء گرفته است. در لاتین Obeliscus و به فرانسویObelisque نیز از ریشه ی یونانی Obeliskos آمده است. معنای دیگر ابلیسک «زندگی بی نهایت» است.
نماد الهه رع در طراحی ها و خطاطی ها یک «چشم» بود، به معنایی چشم خورشید و سمبل این الهه یک دایره بود که در وسط آن یک نقطه وجود دارد، به همین دلیل در بناهای ابلیسک نیز این قاعده در سراسر جهان قدیم و جدید رعایت می شود. و هرجا ابلیسکی مشاهده شد، آنجا محل «نقطه» است و حتماً پیرامون آن دایره ای وجود خواهد داشت.
خطوط حکاکی شده بر روی ابلسیک به خط هیروگلیف می باشد و دربردارنده موضوعاتی همچون زندگی رع، سفرهای روزمره رع در آسمان ها و پیروزی ها و جشن هاست
ابلیسک در دورانی نیز نماد ازیریس(Osiris) شد. زیرا اعتقاد بر این بود که این الهه توانسته بر تمامی خدایان دیگر تفوق بیابد به همین دلیل دارای قدرت هایی از هر یک از خدایان دیگر شده بود و لذا ابلیسک، نمادی که متعلق به رع بود (خدای خورشید یا رب السماوات) نصیب ازیریس (خدای مرگ و دنیای زیرزمین) شد. نفس ازیریس، باع (Ba) به نام بانبجِت (Banebdjed) خوانده می شد و این باع بود که حیثیت و شخصیت و قدرت را برای ازیریس به همراه داشت و نماد بانبجت نیز قوچ بود و این دلیلی بود برای پرستش این حیوان توسط عده ای از مردم مخصوصاً در شهر مندیز (Mendes) در زمان باستان. و قوچ مندیز یا همان بانبجت، سپس تبدیل به بفومت (Baphomet) شد و بفومت مورد پرستش فرقه هایی از فراماسونری مانند شوالیه های معبد (Knights Templar) که در جنگ های صلیبی نقش ویژه ای داشتند، قرار گرفت.
در مورد بفومت این ادعا شده است که در جنگ های صلیبی این نماد و نشانه از مسلمانان گرفته شده است و ادعای دیگر حاکی از هم ریشه بودن بفومت با اسم پیامبر اسلام حضرت «محمد» (ص) است که به دلیل خداپرست بودن مسلمانان و تناقض ذاتی اسلام با بت پرستی هر دو شایعه کاملاً مردود اعلام شده است.
هم اینک بفومت مورد استفاده فرقه کابالا(Kabbalah) از فرقه های عرفان یهودی و فراماسونری است. در دوره یونانی مآبی (Hellenism) تلاش بر این بود که فلسفه یونانی را با اعتقاد به ازیریس ممزوج کنند. به زبان عبری بفومت به معنای «الهه عقل و دانش» که همان صوفیا (Sophia)ریشه ی کلمه فلسفه(Philosophy) است.
بفومت یک بز است با نماد ستاره Pentagram بر روی پیشانی که علامت کنونی شیطان پرستان و فراماسون ها می باشد. بفومت در نگاه کابالیستی در یک دست مرد و در یک دست زن است، هر دو دستش علامت Hermetecism که یک دست به سمت ماه سفید(Geburah) و دست دیگر به سمت پایین به سمت ماه سیاه (Chesed) است که این علامت نشانده متعادل بودن رحمت و عدالت است. در بین دو شاخ بز بفومت یک شعله هوش(Intelligence) است. در محل آلت تناسلی بفومت یک میله وجود دارد که نشانه[ی «زندگی بی پایان» آن (که نمادش ابلیسک می باشد) است و پستان های آن به امانیسم تعبیر شده است.
بر روی بدنه ی چهارضلعی بنای ابلیسک نوشته هایی حکاکی می شود که نمایشی از خلاقیت و ثبات در الهه ی خورشید «رع» است. نکته ی دیگر درباره این بنای باستانی بکاربردن سنگ یک تکه در ساختمان آن در عصر باستان بوده است. معمولاً در مصر باستان برای هرم رأس ابلیسک روکشی از طلا قرارمی دادند. ساخت اولین بنا منسوب به آشوری ها می باشد اما تکامل و توسعه این بنا جز در مصر باستان نبوده است. هلیوپلیس (Heliopolis) یا «شهر خورشید» در قرن شانزدهم قبل از میلاد در شمال شهر قاهره در مصر، مبداء ساخت اولین ابلیسک ها بوده است.
یک هلیوپلیس دیگر نیز در لبنان واقع شده است و امروزه به شهر «بعلبک» معروف است. بعلبک از نام بتی در این شهر به نام «بَعل» گرفته شده است. در این شهر «بعل» به عنوان خدای خورشید پرستیده می شد. این بت از جنس طلا بود، و عمدتاً قوم الیاس پیامبر آن را می پرستیدند. «بعل» همان «رع» است و ابلیسک نیز نماد «رع» یا «بعل» بوده است.
این معماری به صورت جفت در ساخت دروازه های معابد به کار می رفته است. ابلیسک بعدها مورد توجه رومی ها قرار گرفت تا آنجا که از 30 بنای ابلیسک باقیمانده از دوره مصر باستان تنها 7 عدد در کشور سازنده یعنی مصر موجود است، در حالی که حدود دو برابر این مقدار یعنی 13 عدد از این بناها تنها به شهر رم انتقال داده و در آنجا نصب شد. باقیمانده این بناها در میادین شهرهای فلورانس، اوربینو، سیسیل در کشور ایتالیا، پاریس و آرلس در فرانسه، لندن در انگلستان، نیویورک در آمریکا و سزاریا در فلسطین اشغالی به چشم می خورد که همگی نتیجه انتقال از مصر می باشند. مثلاً هرود کبیر (Herod the Great) از قیصران روم ابلیسک را از مصر به شهر سزاریا در شمال فلسطین آورد و آن را مرکز مسابقات اسبدوانی و ارابه رانی قرارداد. تئودیوس (Theodosius) نیز از قیصران روم شرقی بود كه ابلیسکي را در سال 390 میلادی به قسطنطنیه (استانبول کنونی) منتقل کرد و آن را مرکز ارابه رانی نمود. این موارد ابلیسک های باقیمانده از دوران باستان است. ارتفاع این بناها در کوچکترین ابلیسک کمتر از یک متر و در بلندترین بنا بیش از 30 متر می باشد.
نقل مکان ابلیسک ها از مصر به محل های جدیدشان در شهرهای مختلف دنیا همراه با مشکلات فراوانی بود تا جایی که نصب ابلیسک حتی برای میکلانژ، کاری بس دشوار می نمود
ابلیسک ها بعد از سقوط امپراتوری روم تا رنسانس دیگر مطرح نشدند. مهمترین ابلیسک در روم (که مشهور به پایتخت ابلیسک ها است) در واتیکان مرکز مسیحیان کاتولیک جهان قرار دارد، بنایی به ارتفاع 5/25 متر که در سال 37 میلادی از مصر به این شهر منتقل شد، بعدها پاپ سیکستاس پنجم (Sixtus V) تصمیم به نصب این ابلیسک در میدان سنت پیتر (Saint Peter) روبروی کلیسایی به همین نام گرفت. پاپ در نظر داشت ابلیسک را به واسطه نصب صلیب بر روی هرم آن در تمام رم نمادی از تقدس بکند و آن ها را در مقابل تمام کلیساهای مهم شهر قراربدهد تا وسیله ای برای ترویج مسیحیت برای زائرین این شهر باشد. پاپ سیکستاس پنجم قبل از نصب ابلیسک در میدان سنت پیتر، ابلیسکی چوبی به جای آن قرار داد تا مراسم جن گیری از ابلیسک اصلی به پایان برسد و نصب آن در سال 1586 با به کارگیری 1000 مرد و 140 اسب خاتمه یافت.
ابلیسکی نیز که در حبشه (اتیوپی کنونی) در قرن 4 میلادی ساخته شد که در طی جنگ های استعماری ایتالیا توسط ایتالیا ربوده شد. این ابلیسک در سال 2004 به کشور اتیوپی پس داده شد.
رع یا همان خدای خورشید که نماد آن ابلیسک است، در کتاب مقدس مسیحیان (انجیل) نماد شیطان است.
ابلیسک و فراماسونری
ابلیسک به 30 بنای باستانی یاد شده محدود نمی شود. این معماری هم اینک در سراسر اروپا و آمریکا در بسیاری از میادین اصلی شهرها به چشم می خورد. این موضوع در قرن 19 توسط فراماسون ها محقق شد. و بدین ترتیب ابلیسک نمادی شد از قدرت عظیم فراماسونری در این قرن و این موضوع نشان دهنده عشق شدید و پنهانی فراماسون ها به این نماد شیطانی است. فراماسون ها علاقه بسیاری نیز به ازایریس و افسانه آن دارند. در این افسانه آمده است ازایریس پادشاه مصر با خواهرش آسیس(Isis) ازدواج می کند. برادر ازایرس سِت (Set) برای به چنگ آوردن پادشاهی تصمیم به قتل برادر خود می گیرد، ست ازایرس را فریفت تا در صندوق طلایی پنهان شود ولی بلافاصله درب صندوق را قفل می کند و آن را در رودخانه نیل می اندازد. صندوق به شهر Byblos در سوریه کنونی می رسد و صندوق با بدن مرده ازایرس کنار یک درخت اقاقیا توقف می کند. آسیس به توطئه ست پی می برد و برای یافتن شوهر خود راهی می شود. آسیس خوابی می بیند مبنی بر اینکه می تواند شوهر خود را در بیبلس بیابد. آسیس بدن شوهر خود را می یابد و به مصر باز می گرداند ولی ست بدن ازایریس را می دزدد و آن را مثله می کند (به 14 قسمت تقسیم میکند) و هر قسمت را به گوشه ای از مصر می فرستد، چراکه می ترسید ازایریس دوباره زنده شود. آسیس دوباره برای پیداکردن قطعات بدن شوهرش به راه می افتد و تنها در یافتن یک قطعه ناموفق است، او هر 13 قطعه یافته شده را به خاک می سپارد. پسر ازیریس، هوروس (Horus) انتقام پدر خود را گرفته و عموی خود را می کشد. پسر دیگر ازایریس به نام آنوبیس(Anubis) پدر خود را زنده می کند. و اینک ازایریس به عنوان خدای مردگان شناخته می شود. تنها تکه ای از بدن ازایریس که یافت نشد، «آلت تناسلی» او بود که «ست» آن را در نیل انداخته بود و ماهی ها آن را بلعیده بودند. به خاطر این موضوع آسیس آلت تناسلی مصنوعی ساخته بود و در مصر فرقهججای برای پرستش آن ایجاد شده بود. عده ای معتقدند که ابلیسک نمادی از همان بنایی است که آسیس آن را ساخته است
در قرن نوزدهم فراماسون ها ابلیسک را به عنوان تنها بنای یادبود ازایریس در معماری بسیاری از شهرهای تمدن غرب وارد کردند، این موضوع در زمان غارت مصر توسط ناپلئون به اوج خود رسید. پاریس اولین شهر در تمدن مغرب زمین بود که این معماری را درون خود جای داد. که در سال 1830 محمدعلی نایب السلطنه مصر به پادشاه فرانسه ابلیسکی هدیه داد که اینک در میدانPlace de la Concorde در پاریس وجود دارد .این میدان در انقلاب فرانسه به نام میدان انقلاب خوانده می شد و محلی بود که انقلابیون سر اشراف و کشیشان را به گیوتین می سپردند
حکاکی های روی این ابلیسک تعریف و تمجید از فرعون مصر است. در سال 1998 به دستور رئیس جمهور فرانسه ژاک شیراک هرم رأسی بنای ابلیسک را با طلای 5/23 عیار طلاکوبی کردند، قابل ذکر است که این شخص یک فراماسونر است. در سال 1875 ژنرال جیمز الکساندر(Sir James Alexander) تصمیم به انتقال یک ابلیسک به لندن گرفت، دکتر اراسموس ویلسون (Erasmus Wilson) از فراماسون های معروف بود که هزینه انتقال و نصب ابلیسک را تقبل کرد. این ابلیسک توسط دو مهندس فراماسون به نام های دیکسون(Dixon) و استیفنسون (Stephenson) نصب شد. در سال 1878 کنار رودخانه تایمز (Thames) در لندن این ابلیسک نصب شد و به دلیل زحمت فراوان این جابه جایی و نصب به دکتر ویلسن لقب شوالیه اعطا شد. این ابلیسک به سوزن کلئوپاترا (Cleopatra’s Needle) معروف است. همانطور که ذکر شد ابلیسک ها در مصر باستان به صورت دوقلو در دروازه معابد به کار می رفت،
جفت ابلیسک لندن توسط فراماسون ها به نیویورک منتقل شد و در پارک مرکزی شهر(Central Park) کنار موزه متروپلیتن (Metropolitan) در سال 1881 نصب شد که سرمایه دار و فراماسونر ویلیام وندربیلت (William Vanderbilt) هزینه آن را متقبل شد. در مراسم افتتاحیه پس از نصب این ابلیسک ارکستر 9000 نفره فراماسونرها برنامه اجرا کردند و جسی انتونی(Jesse Anthony) استاد اعظم (Grand Master) فراماسونری نیویورک در این مراسم سخنرانی کرد. در این سخنرانی آمده است مصر زادگاه علم (Science)، نجوم، ادبیات و هنر است و ما فراماسونرها باید به دنبال اصول خود در مصر باستان باشیم و آن اصول را احیا کنیم.
البته در همین قرن نقشه یک ابلیسک عظیم در حال اجرا بود. از سال 1848 در شهرواشنگتن Washington.D.C پایتخت ایالات متحده آمریکا اجرای این نقشه آغاز شد و این ابلیسک به یادبود جرج واشنگتن اولین رئیس جمهور آمریکا که از فراماسونرها بود (Washington Monument) نام گرفت
در تشییع جنازه جرج واشنگتن در سال 1799 که طبق آداب و رسوم فراماسونری برگزار شد، هر فراماسونر یک شاخه درخت اقاقیا به روی تابوت واشنگتن می گذاشت که این سمبلی بود از بازگشت و زنده شدن ازایریس به امید زنده ماندن ابدی واشنگتن. در 1885 در سالروز تولد جرج واشنگتن این ابلیسک افتتاح شد. در سخنرانی این مراسم یک فراماسونر مهم گفت: «ما سازندگان جامعه ی انسانی هستیم و سنگ های این بنا مردان زنده ای هستند که ذهن هایشان با عشق الهی روشن شده است و قلب هایشان با یافتن این عشق پاک می درخشد و نفس هایشان امیدوار به زندگی ابدی مثل ازایریس است.» یادآوری این نکته لازم است که اگرچه در مصر باستان ابلیسک ها با سنگ یک تکه ساخته می شد اما ابلیسک واشنگتن با بلوک های سنگ مرمر ساخته شد که وزن این بنا به 81000 تن و ارتفاع آن به 555 متر می رسد. در حال حاضر این ابلیسک بزرگترین و بلندترین ابلیسک جهان می باشد. این بنا از کاخ سفید و کنگره آمریکا کاملاً دیده می شود. از زمان رونالد ریگان (Ronald Reagan) تمامی مراسم سوگندهای رئیس جمهوران در پای این بنا برگزار می شود. ساخت این بنا 000/300/1 دلار هزینه برمی دارد و وزن هرم رأسی آن 3300 پوند است، که هر دو عدد 13 و 33 یادآور اعداد مهم و مقدس فراماسونری هستند. ابلیسک واشنگتن به فاصله 900 متری غرب کنگره و 900 متری جنوب خانه اصلی فراماسونری است.
امروزه در قبرستان های آمریکا نماد شبه ابلیسک، به یکی از عادی ترین و پرشمارترین سنگ قبرها تبدیل شده است.
هویت زدایی مدینه :
بیش از 100 سال از سلطه فرقه وهابی در عربستان می گذرد و نبود شیوه زندگی و یا life still در ایدئولوژی فکری و اعتقادی این گروه ، زمزمه های جایگزین شدن آیینی جدید در این سرزمین به گوش می رسد همزمان با تغییر و یا حذف نمادهای اسلامی در مکه مکرمه و القاء سجده نمودن کعبه به عنوان نماد الهی در برابر ابلیسک ، نماد شیطان ، مدینه انبی نیز برای حمله ایدئولوژیک در دستور کار آل شیطان قرار گرفت.
سکولاریزاسیون مدینه النبی با شیوه نرم و با بهره گیری از تمام امکانات اسلامی از سال 2004مسیحی آغاز گردید . در این پروژه هتک حرمت نبی مکرم اسلام با دو روش القاء بصری و باور قلبی در این شهر آغاز گردیده است.
در شیوه القاء بصری و عادی سازی فضای معنوی مسجد النبی و جنت البقیع ابتدا واحد های تجاری در جوار قبرستان احداث گردید و بعد از آن روند شکستن حرمت حرم نبوی با حضور دوره گردها شدت گرفت. بطوریکه این روند در طی سال جاری علاوه بر آنچه که ذکر شد در جهت حیاء زدایی نیز حرکت خزنده ایی داشته است.
در روند حیاء زدایی و سکولاریزه نمودن شهر مدینه همین نکته بس که کتب مربوط به جهاد در طی این سالها حذف گردیده و جای خود را به کتابهای پورن و آموزش مسائل جنسی داده است.
در بعضی از مناطق شهر مدینه نقاشی های دیواری به چشم می خورد که در سبک از اکسپرسیونیسم تبیعت کرده و در روزگار عصر ما معمولا فرق شیطان پرست از این مدل بهره گرفته اند.
نوع پوشش در میان جوانان عرب منطقه و نیزاستفاده از نمادها در طراحی لباس بر تغییر مدل زندگی در آینده نزدیک خبر می دهد.
با توجه به وجود عمال خارجی در شهرهای مکه و مدینه و دوری از همسرانشان معمولا لواط امری رایج بوده و از سوی دیگر با ورود دختران مالزیایی به شهر مدینه و عدم مشروعیت متعه در فتوای اهل سنت ، زنا امری شایع در میان عمال خارجی و سعودی شده است.
هرچند سالهای اخیر سعی گردیده است فتاوایی از جنس متعه ولی در ظاهر دیگر معرفی نمایند اما این امر محقق نشده است.
جالبتر اینکه در روند همین حرمت شکنی به پیامبر اعظم در سالهای گذشته نام عبدالله که بر تمامی پرسنل خدماتی هتل ها خطاب می گردید جایگزین محمد در مدینه و احمد در شهر مکه گردیده است. همانطور که پیشتر نیز ذکر گردید نماد ابلیسک در معماری جدید مسجد النبی از عناصر اصلی بوده بطوریکه مسجد النبی در حصار شیطان قرار خواهد گرفت./بی باک
با سلام و تبریک اعیاد شعبانیه.
به مناسبت اعیاد شعبانیه و نیمه شعبان گروه علمی-فرهنگی نگارنامه طرح ختم 313هزار گل صلوات برای تعجیل در ظهور امام زمان(عج) را اجرا میکند.لذا از کلیه علاقه مندان دعوت به شرکت در این ختم صلوات می شود.
این طرح برای عموم افراد آزاد است.بنابراین کلیه میهمانان و افرادی که عضو انجمن هم نیستند می توانند در این ختم صلوات شرکت کنند.
برای شرکت این طرح فقط کافیست تعداد صلوات های درخواستیشان را در قسمت پاسخ به موضوع ارسال کنند.
با پایان یافتن یک دوره ختم313 هزار گل صلوات دوره بعد آغاز می شود.این طرح تا آخر شعبان ادامه دارد و کلیه عزیزان باید صلوات های درخواستیشان را تا آخر شعبان بفرستند.
اندیشه - ویژه نامه خبرآنلاین به مناسبت اعیاد شعبانیه/ امام حسین(ع) به روایت بولس سلامه، حقوقدان و نویسنده مسیحی بولس سلامه، حقوقدان، شاعر و نویسنده از مشهورترین شاعران و ادبای کلاسیک لبنان بوده و در منظومهای درباره حماسه عاشورا سروده است. سلامه در منظومهای پیرامون حادثه کربلا از آغاز حرکت امام حسین (ع) شروع میکند و مراحل مختلف حادثه و مقتل حضرت را به تفصیل شرح میدهد و از کشته شدن حضرت علی اکبر و عبدالله بن حسن تا شهادت قمر بنی هاشم و اسارت آلالله مانند یک راوی مقتل و ذاکر مصیبت اهل بیت (ع) روایت میکند و در بخشی از این مجموعه مینویسد: " آنچنان گریستم که بالشم از اشک خیس شد و در قلمم پژواک نالهها مویه کرد، من مسیحی را حسین به گریه انداخت و قطرات اشک از افق چشمانم تابید و درخشید. هرگز حال آن که از دور به آتش مینگرد با حال آن که به روی هیزم میسوزد یکسان نیست؛ نه فرزدق زین العابدین چون من گفته: و درد و داغی که من میکشم و میسوزم دریافت و نه متنبی به شیوه من سروده است. «پولس سلامه» در کتاب «عیدالغدیر» که در سال ۱۴۰۶ قمری، ۱۹۸۶ میلادی منتشر کرد؛ می نویسد: «جهان عرب، امروزه به شناختن و پیروی کردن از قهرمانانِ خود محتاج است اما آن دلاوری، توانایی و شایستگی که در علی(ع) گرد آمده است در سایر قهرمانان عرب یافت نمی شود. همچنان که هیچ کس شجاعانهتر از حسین(ع) در برابر ظالمان قیام نکرده است و چرا چنین نباشد که اولی پرورده محمد(ص) و دیگری جگرگوشه محمد(ص) است.... چه بسا کسانی اعتراض کرده بگویند: این مرد مسیحی را به سرودن حماسهای اسلامی چه کار؟! ـ در پاسخ میگویم: البته، من مسیحیام اما تاریخ به همه جهانیان تعلق دارد. من مسیحیام، اما نه از روزنی تنگ، بلکه از افقی گستردهتر به جهان مینگرم و «گاندیِ» به ظاهر بت پرست (بودایی) را قدیسی میبینم و معتقدم که «الخَلقُ کلُّهم عِیال اللّه » و «لا فضل لعربیٍّ علی عجمیٍّ إلاّ بالتقوی. من مسیحیام، اما در برابر عظمت مردی خم میشوم که میلیونها انسان در سراسر کره زمین هر روز نام او را پنج بار فریاد میکنند. مردی که در فرزندان حوّاء از او والاتر و جاودانهتر و به یادماندنیتر نیست. او که از ظلمات جاهلیت طلوع کرد با بیرقی که در آن با حروف نورانی نوشته بود: «لا اله الا اللّه »! شما میتوانید مرا شیعه بدانید. اگر تشیع به معنای کینه ورزی نسبت به برخی گروهها و بی باکی در برابر احتمال لغزش و انحراف باشد، من چنین نیستم. اما اگر عشق ورزیدن به علی(ع) و اهل بیت طاهرین و شوریدن بر ستم و غمناک شدن به خاطر مصائب امام حسین(ع) و فرزندانش در طول تاریخ، شیعه گری است، آری من شیعیام! ...
جالبتر اینکه در روند همین حرمت شکنی به پیامبر اعظم در سالهای گذشته نام عبدالله که بر تمامی پرسنل خدماتی هتل ها خطاب می گردید جایگزین محمد در مدینه و احمد در شهر مکه گردیده است. همانطور که پیشتر نیز ذکر گردید نماد ابلیسک در معماری جدید مسجد النبی از عناصر اصلی بوده بطوریکه مسجد النبی در حصار شیطان قرار خواهد گرفت
سلام
با حاکمیت وهابیت خبیث بر حرمین شریفین خیلی وقت است که این دو مکان مقدس در حصار شیطان است . تازه قضیه دارد آشکار می شود . اما اینها خیلی ماندگار نیستند ان شاء الله
موفق باشید
در واکنش به اسلام هراسی و تخریب چهره مسلمانان، سازمانی در شهر استانبول ترکیه در طرحی خلاقانه و برای بهبود چهره تخریب شده مسلمانان، مردم جهان با هر دین و ملیتی را به شهر استانبول آورده و آنها یک ماه به صورت آزمایشی مثل مسلمانان زندگی کرده و از نزدیک با اسلام آشنا می شوند. به گزارش خبرنگار دیپلماسی عمومی مشرق، سازمانی در شهر استانبول ترکیه در اقدامی خلاقانه، طرحی را اجرا می کند که طی آن، مردم جهان با هر دین و ملیتی به شهر استانبول آمده و یک ماه به صورت آزمایشی مثل مسلمانان زندگی می کنند و از نزدیک با اسلام آشنا می شوند. آنها در طرح "مسلمان یک ماهه" در واقع تنها 9 روز مثل مسلمانان زندگی می کنند؛ به مسجد می روند و نماز می خوانند؛ با مسلمانان روزه می گیرند و آداب شریعت اسلام را به جا می آورند. این اقدام و طرح ابتکاری، گویا پیش از این توسط بودایی ها و معتقدان به مذهب "سیک" نیز اجرا شده است. اما هرگز به وسعت و موفقیت طرح "مسلمان یک ماهه" به اجرا نرسیده است. بعضی از غیرمسلمانانی که در این طرح شرکت کرده اند؛ گفته اند که مسلمانان درواقع آن گونه که در جهان علیه آنان تبلیغ شده نیستند. چهره مسلمانان، به یکباره پس از حوادث 11 سپتامبر تخریب شد و اکنون مردم دنیا شناخت درستی از آنها ندارند. طرح مسلمان یک ماهه، اقدامی ابتکاری در حوزه دیپلماسی عمومی است که به شیوه غیر رسمی، چهره ی بهتری از مسلمانان نشان خواهد داد.
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
آیا این اقدامات که در مقابل "اسلام هراسی" رسانه های غرب، برای بهبود وجهه مسلمانان صورت می پذیرد، تنها باید از جانب ترکیه دنبال شود؟
رهبر معظم انقلاب: تطبيق علائم ظهور بر اشخاص اقدامي غلط و انحرافي است
حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از اساتید، کارشناسان، مؤلفان و فارغ التحصیلان تخصصی مهدویت، با اشاره به اهمیت بسیار بالای موضوع مهدویت به عنوان هدف حرکت و مجاهدت انبیاء در طول تاریخ، انتظار را بخش جدایی ناپذیر موضوع مهدویت دانستند و تأکید کردند: یکی از موارد مهم و ضروری در مقوله مهدویت، افزایش کارهای عالمانه، دقیق و متقن به دست اهل فن و متخصصان واقعی این موضوع و پرهیز از کارهای عامیانه، جاهلانه، غیرمعتبر و براساس تخیلات و توهمات است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، ایشان در اين ديدار كه امروز شنبه انجام شد، در سخنان خود، ابتدا به تبیین اهمیت موضوع مهدویت پرداختند و با تأکید بر اینکه مهدویت در شمار چند مسئله اصلی معارف عالیه دینی است، افزودند: هدف حرکت انبیاء و بعثت ها، پایه ریزی جهانی با چارچوب توحیدی و براساس عدالت و بهره گیری از همه ظرفیت های موجود در انسان است و دوران ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز، دوران حاکمیت حقیقی توحید، معنویت، دین و عدل بر شئون مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسانها است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر مهدویت نباشد، همه تلاشها و مجاهدت انبیاء بی فایده و بی اثر خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای به موضوع مهدویت در ادیان الهی نیز اشاره کردند و افزودند: درهمه ادیان الهی، تقریباً کلیاتی از حقیقت مهدویت بیان شده اما در اسلام، این موضوع از مسلمّات است و در میان مذاهب اسلامی نیز، شیعه، موضوع مهدویت را با مصداق روشن و جزئیات خانوادگی و شخصیتی فرد مورد انتظار که از روایات معتبر و مستند شیعه و غیرشیعه، به دست آمده، مطرح می کند.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از تبیین اهمیت موضوع مهدویت و جایگاه آن در ادیان الهی و مذاهب اسلامی، به موضوع انتظار به عنوان جزء جدایی ناپذیر مهدویت اشاره و خاطرنشان کردند: انتظار به معنای مترصد یک فرد زنده و حقیقت قطعی بودن، است و این معنا از انتظار، لوازمی دارد که از جمله آنها، آماده شدن روحی و درونی و همچنین اجتماعی انسان برای دوران متوقع و با شرایط ویژه آن است.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین خصوص افزودند: فرد منتظِر باید همواره خصوصیات و ویژگیهای لازم دوران مورد انتظار را در خود حفظ و تقویت کند و این انتطار، به گونه ای است که از یک طرف، هیچگاه نباید آن را طولانی مدت تصور کرد و از طرف دیگر هیچگاه نباید آن را بسیار نزدیک دانست.
ایشان با اشاره به ویژگیهای دوران ظهور حضرت صاحب الزمان (عج)، تأکید کردند: دوران آن حضرت، دوران حاکمیت توحید، عدل، حق، اخلاص، و عبودیت خدا است، بنابراین افراد منتظِر نیز باید همواره خود را به این ویژگیها نزدیک کنند و به وضع موجود راضی نباشند.
سومین نکته ای که رهبر انقلاب اسلامی در موضوع مهدویت به آن اشاره کردند، ضرورت انجام کارهای عالمانه، دقیق و مستند بود.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: یکی از خطرهای بزرگ در موضوع مهدویت، کارهای عامیانه، جاهلانه، غیرمستند و متکی بر تخیلات و توهمات است که زمینه ساز مدعیان دروغین و دوری مردم از حقیقت واقعی انتظار خواهد شد.
ایشان با اشاره به مدعیان دروغینی که در طول تاریخ برخی علائم ظهور را بر خود یا دیگران تطبیق می دادند، افزودند: همه این موارد غلط و انحرافی است زیرا برخی مطالب درباره علائم ظهور، غیرقابل استناد و ضعیف است و مطالب معتبر را هم نمی توان براحتی تطبیق داد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اینگونه مطالب غلط و انحرافی، باعث می شوند، حقیقت اصلی مهدویت و انتظار مهجور بماند، بنابراین، باید به شدت از کارها و شایعات عوامانه پرهیز کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: البته کار عالمانه و مستند درباره موضوع مهدویت و انتظار نیز بر عهده اهل فن و متخصصانی است که علم حدیث و رجال را به خوبی می دانند و با مسائل و تفکرات فلسفی آشنایی کامل دارند.
آخرین محوری که رهبر انقلاب اسلامی درخصوص مقوله مهدویت به آن اشاره کردند، موضوع توسل به امام زمان (عج) و انس با آن حضرت بود.
ایشان خاطرنشان کردند: آشنایی صحیح و علمی با مقوله مهدویت زمینه ساز انس بیشتر با حضرت حجت (عج) و حرکت شتابان تر به سمت اهداف عالیه خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: در موضوع انس با آن حضرت و توسل به ایشان نیز آنچه صحیح و مورد نظر است، توجه و توسل از دور است که حضرت مهدی (عج) انشاءالله آن را می پذیرند اما برخی ادعاها و مطالب عامیانه درخصوص انس با حضرت، از طریق دیدار حضوری، غالباً دروغ و یا تخیلات ذهنی است.
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود ضمن تشکر از دست اندرکاران، به خدمات فراوان حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در بخشهای مختلف بویژه موضوعات نماز، زکات، تفسیر، مهدویت و مبارزه با بی سوادی اشاره کردند و افزودند: آقای قرائتی نمونه بسیار خوب و الگوی شایسته ای است زیرا خدمات ایشان همواره در عرصه هایی بوده که خلاء و نیاز فراوانی در آنجا احساس شده است و این چنین همت و تلاشی، ارزش مضاعف دارد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه نیت خالصانه و برای خدا، تأثیر شگرفی در پیشرفت کارها دارد، بر لزوم استمرار و پیگیری کارهای انجام شده در عرصه های مختلف تأکید کردند.
در ابتدای این دیدار حجت الاسلام والمسلمین قرائتی، گزارشی از فعالیتهای انجام گرفته در نهضت سواد آموزی، ستاد اقامه نماز، ستاد زکات، و تفسیر قرآن کریم ارائه کرد و درخصوص موضوع مهدویت گفت: تاکنون سیصد نفر بصورت تخصصی در موضوع مهدویت تحصیل کرده اند و آموزش های مجازی، کوتاه مدت و تربیت مربی مهدویت نیز ایجاد شده است.
وی انتشار چند فصلنامه و راه اندازی چندین سایت و مجله الکترونیکی در موضوع مهدویت را از دیگر اقدامات انجام گرفته برشمرد.
در این دیدار جمعی از فعالان و مسئولان ستادهای اقامه نماز، زکات، نهضت سواد آموزی، ترویج فرهنگ قرآنی و تفسیر حضور داشتند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آزادی سنیها در ایران، محرومیت شیعیان در عربستان
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به گزارش شیعه آنلاین، اهل سنت ایران همواره مدعی هستند که از برخی حقوق خود محروم هستند و آزادی لازم در زمینه های مختلف را ندارد. در همین حال شیعیان کشورهای مختلف عربی به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس به خصوص عربستان سعودی نیز ادعایی مشابه دارند و حقوق خود را پایمال می دانند. [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در این مطلب تلاش نموده ایم با نگاهی گذرا به وضعیت اهل سنت در ایران و شیعیان عربستان سعودی مقایسه ای اجمالی میان این دو وضعیت داشته باشیم تا برخی حقایق مشخص شود. [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کسانی که ادعا می کنند در ایران به اقلیت سنی ظلم می شود و استان های سنی نشین در فقر و تبعیض به سر می برند، بهتر است بدانند که در ایران تنها کمتر از 10 درصد جمعیت سنی هستند با این حال برای نمونه استان سیستان و جلوچستان را مثال میزنم که با وجود ناامنی هایی که "عبدالمالک ریگی" رهبر معدوم گروهک تروریستی "جندالله"، به وجود آورده بود کسی جرات به سرمایه گذاری در این استان را نمی کرد، اما با این حال دولت تاکنون سه بار به استان سیستان و بلوچستان سفر کرده و با تصویب و اجرای طرح های عمرانی و ملی و بزرگی چون افتتاح راه آهن زاهدان، تهران، چابهار مشهد، و نیز گازکشی به استان (که از قضا اولین شهر گازکشی شده این استان شهر ایرانشهر با اکثریت اهل سنت است) و همچنین سفر 9 روزه مقام معظم رهبری به این استان در چند سال پیش و دستورات ویژه ایشان برای محرومیت زدایی از این استان، و نیز احداث بیمارستان های صحرایی به ویژه در مناطق سنی نشین و مداوای رایگان مردم بومی، راه سازی، آب رسانی و برق رسانی و هزاران کار عمرانی و اجرایی دیگر در دورترین نقاط استان کاری جز اجرای عدالت و رفع تبعیض است؟ [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این در حالی است که در عربستان سعودی با جمعیتی حدود 15 تا 20 درصد شیعه به ویژه در منطقه شرق عربستان، تاکنون نه تنها کابینه دولت سعودی به این مناطق سفر نکرده، بلکه هیچ یک از پادشاهان آل سعود از منطقه بازدید نکرده مگر برای بازدید از شرکت نفتی آرامکو که شرکت ملی نفت عربستان سعودی به شمار می رود و در شرق سعودی قرار دارد. همچنین لازم به ذکر است که شیعیان عربستان به رغم اینکه بر روی بزرگ ترین منابع و چاه های نفتی جهان زندگی می کنند، اما در فقر به سر می برند و نسبت به دیگر مناطق سعودی از امکانات خدماتی – رفاهی بسیار پایین تری برخوردارند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] حوزه علمیه دار العلوم زاهدان، بزرگ ترین مرکز علمی، دینی و فرهنگی اهل سنت
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کسانی که ادعا می کنند سنی ها در ایران در مسئولیت های دولتی نیستند بهتر است به یاد بیاورند که تعدادی از اهل سنت در کسوت نمایندگی در مجلس شورای اسلامی حضور دارند و یا شهری همچون زاهدان با جمعیتی برابر شیعه و سنی، اهل سنت در شورای شهر، شهردار و فرمانداری و ادارات و حضور دارند. بسیاری از اهل سنت نیز در نهادهایی همچون نیروی انتظامی و نیز ارتش و غیره خدمت می کنند. [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این در حالی است که در کشور عربستان سعودی هیچ نماینده ای از شیعیان در مجلس شورای سعودی حضور ندارد. شیعیان حتی در مدارس حق مدیر شدن ندارند و تنها در سال های اخیر حق حضور در شورای شهر یافته اند. هیچ شیعه عربستانی حق حضور در ارتش یا دیگر نیروهای نظامی را ندارد.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] مسجد جامع مکی، بزرگ ترین مسجد اهل سنت ایران
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کسانی که از آزاد نبودن برادران اهل سنت در مراسم مذهبی خود می گویند و دم از تبعیض مذهبی می زنند نمی دانند که در همه شهرهای سنی نشین ایران اهل تسنن مسجدهایی برای خودشان دارند و نماز جماعت و نماز جمعه خودشان را برگزار می کنند. تعداد مراکز و حوزه های علمیه و مساجد اهل سنت در شهری مانند زاهدان که جمعیت شیعه و سنی تقریباً برابرند چند ده برابر مساجد و ... شیعیان است؟! اهل سنت در مجموع در مناطق سنی نشین بیش از 400 مرکز دینی و حوزه علمیه دارند، این جدای از مساجد آنان است اما شیعیان در سراسر عربستان کمتر از 50 حوزه علمیه دارند. [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این در حالی است که در کشور عربستان مساجد شیعیان هر از چند گاهی مورد حمله نیروهای امنیتی قرار می گیرد و پلمپ می شود. در برخی شهرها مانند "الخبر" هم که شیعیان حتی یک مسجد ندارند زیرا هر سه مسجد موجود در این شهر پلمپ شده است. ده ها حوزه علمیه نیز به بهانه های مختلفی همچون نداشتن مجوز پلمپ شده اند. [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دانش آموزان اهل سنت در مدارس دولتی در ساعات درس دینی، کتبی غیر از کتب مخصوص اهل سنت را نمی خوانند، البته قطعاً نظام جمهوری اسلامی ایران با مراکزی که به نام دین، افکار سلفی و وهابی گری را گسترش داده و باعث ناامنی در کشور می شوند برخورد قاطع می کند (در برخی از این صحنه ها فیلم گرفته می شود و با پخش در شبکه های ماهواره ای این طور وانمود می شود که نظام با اهل سنت مشکل دارد). [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اهل سنت باید بدانند که در زمان جنگ 22 روز در نوار غزه، جمهوری اسلامی ایران یکی از معدود کشورهایی بود که اقدام به همایت معنوی و رسانه ای از مردم سنی مذهب این منطقه کرد، در حالی که اکثر کشورهای سنی نشین خلیج فارس و از جمله عربستان سعودی نه تنها حمایت نکردند بلکه به طور محرمانه و پنهانی به رژیم صهیونیستی کمک می کردند. شبکه ماهواره ای العربیه که متعلق به یک شاهزاده سنی مذهب عربستانی است در آن زمان به طور محسوس از رژیم صهیونیستی حمایت می کرد.
خبرگزاري فارس: يكي از مراجع تقليد گفت: بايد در حوزه امامشناسي همه وارد شوند و مقالات و سخنرانيها بسيار و كتابهاي مستند تأليف شود كه ديگر اسم ظهور و قرب ظهور وسيله نيل به مقاصد شخصي و رياستطلبي قرار نگيرد.
به گزارش خبرگزاري فارس از قم در پيام آيتالله لطفالله صافي گلپايگاني به مناسبت دهه مهدويت آمده است: خداوند متعال را بر نعمت ولايت حضرت خاتم الاوصيا و شمس آسمان اِصطفا، بقية الله في الارضين، الخلف الهادي المهدي مولانا الامام الثاني عشر ارواح العالمين له الفداء سپاسگزاريم.
دهه مباركه مهدويت و عيد بزرگ الهي و جهاني ولادت باسعادت آن حضرت را به عموم مردم عدالتخواه و ظلمستيز، خصوصاً شيعيان و منتظران روز بزرگ و عصر ظهور آن حضرت تبريك عرض ميكنيم ظهوري كه هرچه بشر، دورانها را پشت سر بگذارد و عصرهاي بسيار بر جهان بگذرد، عالم سپري نخواهد گشت تا آن ظهور تحقق يابد.
در ادامه آمده است: همه مسلمانان؛ از سني و شيعه، بر اين اتفاق دارند كه بر حسب حديث قطعي الصدور از حضرت رسول اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم: اگر از دنيا باقي نماند مگر يك روز، خداوند متعال آن روز را آنقدر طولاني ميفرمايد كه حضرت مهدي آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين ظهور فرمايد و عالم را پر از قسط و عدل كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.
پيام اين چنين ادامه مييابد: آري! شكي نيست كه دنيا چنين دوره و عصر و زماني را در پيش دارد، و سير شب و روز و حركت ماه و خورشيد، بهسوي آن روز است. و اگرچه مثل قيامت دور باشد، به مضمون (اقتربت الساعة) در حسابهاي الهي نزديك است، و اگر هرچه به تأخير افتد و عصر غيبت طولاني شود جز مؤمنان قوي الاعتقاد و ثابت الايمان -كه خدا دل آنها را به ايمان امتحان فرموده است- كسي به ايمان به امامت آن حضرت باقي نماند؛ و اگرچه در عصر غيبت، دشواريها پيش ميآيد و افراد رياستخواه دعاوي باطله ميكنند و خود يا اوضاع و احوال را به شرايط خاص ظهور آن حضرت جلوه ميدهند و گمراهيها زياد ميشود و تصرفات و تحريفات در احكام صورت ميگيرد و بهطور كلي، حلال خدا حرام و حرام خدا حلال، و اختلاط زن و مرد و ملاهي و مناهي و لهو و لعب رايج ميشود و منكر، معروف و معروف، منكر ميشود؛ اما در عين حال، سير حقيقي بهسوي آن روز كمال و عدل جهانگير است. عكسالعمل جهالتها و ضلالتها و ظلم و ستمها، چنان دوران عزيز است.
در ادامه اين پيام آمده است: عصر غيبت، عصر تمحيص و تخليص است. همه امتحان ميشوند؛ زمامداران و حكومتها يكي پس از ديگري آنقدر امتحان ميشوند كه اكثريت نااميد ميگردند و با يك صداي الهي و صيحه آسماني بيدار و هوشيار ميشوند، اين ظهور، بشارت انبياي گذشته و كتب آسماني قبل از اسلام و بشارت قرآن مجيد است.
شايسته است ميلاد آن عزيزي را كه قهرمان اين ظهور و به امر خدا سازنده جهان نوين و عصر طلائي اسلام است، همه جشن بگيرند و به هم تبريك بگويند و از خداوند تعجيل ظهور آن حضرت را مسئلت كنند.
اين ظهور، روز پايان استضعاف و روز حكومت صالحان است؛ نظامي كه اميرالمؤمنين عليه السّلام با كمال تأكيد، آن را بشارت داده است.
مطالب و مسائل مهمي كه بايد در اين ايام فرخنده و مجالس جشن و سخنراني عنوان شود زياد است كه در اين مقاله، مجال عرض و بيان آن نيست.
اين مرجع تقليد در پيام خود به نكاتي در اين ايام اشاره كرده و آورده است: بر حسب حديث مشهور و مسلم بين الفريقين (من مات و لميعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية)، معرفت امام اعتبار و اهميت بسيار بالايي دارد كه اگر كسي بميرد در هر عصر و زماني امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است.
تأكيدي از اين بالاتر نيست. پيامهاي اين اعلام، آموزنده و معرفتبخش است. همه بايد امام زمان را بشناسند و به او معرفت داشته باشند تا به مردن جاهليت نميرند و به مثل آنچه در السنه و افواه بين عوام و افراد بيمعرفت مطرح ميشود، از قربِ ظهور و تطبيق بعض روايات بر اشخاص، اعتنا نكنند و اين زمزمه واهي در جامعه ولايي و صاحب معرفت مطرود و محكوم شود.
بنابراين بايد در حوزه امامشناسي همه وارد شوند و مقالات و سخنرانيها بسيار باشد. كتابهاي مستند تأليف شود كه ديگر مثل اين صحنه اخير تجديد نشود و اسم ظهور و قرب ظهور وسيله نيل به مقاصد شخصي و رياستطلبي نشود.
در ادامه آمده است: اين ايام مبارك و جشن و عيد نيمه شعبان را همه مخصوصاً نسل جوان، بايد غنيمت بدانيم و آن را فرصتي براي تجديد عهد با آن حضرت و بررسي حال و وضع خود، جامعه و زن و مردِمان و مسئولان بدانيم؛ آيا به آن حضرت نزديكتر شده و انتظارات ايشان را از خودمان و از نظام برآورده كردهايم؟ در امر به معروف و نهي از منكر و حفظ سنتهاي الهي و هويت اسلامي، قضاي حوائج عبادالله، خصوصاً طبقه محروم و احياي دين و استقلال و قطع نياز از بيگانگان چه پيشرفتهايي داشتهايم؟ به امور و ارزشهاي اخلاقي و حقيقي اهميت ميدهيم يا مطالب بيارزش را ترويج ميكنيم؟! در مبارزه با تهاجم فرهنگي و غربگرايي -كه به زبان ميگوييم- در عمل چگونهايم؟
در بخش ديگري از پيام آمده است: شب نيمه شعبان، مثل شبهاي قدر يكي از شبهاي مقدسه سال است كه بايد غنيمت شمرد؛ شب دعا و توجه به خداوند متعال و توبه و استغفار و اعمال خير و احسان و شب پاكسازي دلها از غلّ و غش و كينهتوزي و افكار و نيّات پليد است.
در اين شب، همه با نيت پاك، دست انابه و تضرع به درگاه خداوند متعال برداشته و فرج موفور السرور حضرت مهدي موعود عجّل الله تعالي فرجه الشريف را از خداوند متعال مسئلت ميكنيم.
مبادا اين جشنها و شاديها كه از شعائر دين و اعلام وجود و افتخار به ولايت ائمه طاهرين عليهم السّلام است، به گناه و لهو و لعب و غنا و طرب آلوده گردد.
انتهاي پيام/ص10*
با سلام و احترام طولانی ترین ماذنه طلایی جهان!! در بالای جبل النور، ساعت 2و 30 دقیقه نیمه شب در صفی نسبتا شلوغ منتظر نماز گذاردن در غار حرا، مهبط وحی ، خلوتگاه رسول الله صلی الله علیه و آله هستیم، در نهایت در بالای سقف غار نماز گزاردیم. از این بالا بیت الله در هاله ای از نور در فاصله تقریبی 6 کیلومتری می درخشد اما در گودی قرار دارد. آنچه هویداست ابراج البیت موقوفه مادر ملک عبدالله است، کاری از سر نورمن فاستر! یهودی الاصل متهم به فراماسونری! ساعت این برج 600 متری به قدری بزرگ است که از این فاصله ساعت 3 نیمه شب کاملا مشخص است.اصولا هر زائری چه در بیت الله و چه بیرون آن برای اطلاع از زمان پیوسته به این ساعت می نگرد، حتی در طواف با لباس احرام غالبا چشم ها به راس برج یعنی ساعت دوخته می شود، و چه غریب است بیت الله!
آنچه روزنامه عکاظ چاپ ریاض نقل می کند بدین شرح است: طولانی ترین ماذنه طلایی در جهان در بالاترین نقطه هرم ساعت مکه مستقر شده است و انتظار می رود اذان مسجدالحرام به طور مستقیم از مرتفع ترین ساعت مکه مکرمه از طریق بلندگوهای ویژه به هنگام پایان این پروژه پخش شود.
و در آن هنگام امکان شنیدن اذان در اطراف مسجدالحرام از فاصله تقریبا هفت کیلومتری وجود خواهد داشت، در برخی مناسبتها مانند ورود به ماههای هجری و اعیاد، 16 بسته نورانی عمودی پرتاب خواهد شد که در ارتفاع بیش از 10 کیلومتری به آسمان خواهد رفت.
و قدرت هر بسته نورانی، 10 کیلووات است، در هنگام اذان، بالاترین نقطه ساعت مکه به واسطه 21 هزار لامپ روشن خواهد شد که نورهای درخشان به رنگهای سفید و سبز ساطع می شود که می توان از فاصله 30 کیلومتری برج ساعت مکه آن را رویت کرد که این امر به فرا رسیدن وقت اذان اشاره می کند.
به نوشته عکاظ، ارتفاع کلی برج ساعت مکه، 601 متر است در حالی که ارتفاع ساعت از پایه آن به بالاترین نقطه، 251 متر است و از چهار نمای بیرونی تشکیل شده است که طول نمای جلویی و پشتی 43 متر در 43 متر و طول نماهای کناری حدود 43 متر در 39 متر است.
چنانچه از لابلای اتهامات فراماسونری بتوان به این حقیقت دست یافت که این برج دقیقا یک obelisk( ستون با قاعده مربع راس هرمی مصر باستان و نماد فراماسونری که بزرگترین آن روبروی کاخ سفید در واشنگتن مستقر است) است، وضعیت به گونه ای شده است که هر کسی چه این مطلب را بداند و چه نداند دائما در مسجد و بیرون آن متوجه این برج است ، و این نیز صفحه زرین دیگری در تاریخ افتخارات آل سعود به حساب خواهد آمد!.
ماجرای شام خوردن آیت الله مرعشی نجفی با امام زمان(عج) و رازهای مسجد سهله
به گزارش سرویس قاب نقره برنا، در کتاب شیفتگان حضرت مهدی(عج) احمد قاضی زاهدی از کتاب قبسات در شرح زندگی مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی(ره) سه حکایت در رابطه با تشرف این مرجع بزرگ به خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا الفداء که نکات جالبی را دارا است؛ نقل فرموده اند که یکی از آنها به شرح زیر است
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت (ع) در نجف اشرف، شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة الله الاعظم(عجل الله فرجه الشریف) داشتم، با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیت که جمال آقا صاحب الامر علیه السلام را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم.
تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فراگرفت مخصوصاً از زیادی قطاع الطریق و دزدها؛ ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که ببیشتر موجب ترس و وحشتم گردید.
برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: « ای سید! سلام علیکم ».
ترس و وحشت به کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم.
به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم از من سوال کرد:
« کجا قصد داری؟ »
گفتم: « مسجد سهله »
فرمود: « به چه جهت؟ »
گفتم: « به قصد تشرف زیارت ولی عصر علیه السلام ».
مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان ( مسجد کوچکی است نزدیک مسجد سهله) رسیدیم، داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که کأنّ با او دیوار و سنگها آن دعا را میخواندند، احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم.
بعد از دعا سید فرمود:
« سید تو گرسنه ای، چه خوبست شام بخوری ».
پس سفره ای را که زیر عبا داشت بیرون آورده و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت چهله زمستان، و سرمای زننده ای بود و من متوجه این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟
طبق دستور آقا، شام خوردم.
سپس فرمود: « بلند شو تا به مسجد سهله برویم »
داخل مسجد شدیم آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه میکردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست.
بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود:
« ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه میروی یا در همین جا میمانی؟ »
گفتم: « میمانم ».
در وسط مسجد در مقام امام صادق(ع) نشستم به ایشان گفتم:آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده کنم؟
در جواب، کلام جامعی را فرمود: این امور از فضول زندگیست و ما از این فضول دوریم.
این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم میآید ارکان وجودم میلرزد.
به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبی رد و بدل شد که به بعض آنها اشاره میکنم.
در رابطه با استخاره سخن به میان آمد، سید عرب فرمود:ای سید با تسبیح به چه نحو استخاره می کنی؟
گفتم: سه مرتبه صلوات می فرستم و سه مرتبه می گویم « استخیرالله برحمته خیرة فی عافیه » پس قبضه ای از تسبیح را گرفته و می شمارم، اگر دو تا ماند بد است و اگر یکی ماند خوب است.
فرمود: برای این استخاره، باقی ماندهای است که به شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکی باقی ماند فوراً حکم به خوبی استخاره نکنید؛ بلکه توقف کنید و دوباره بر ترک عمل استخاره کنید اگر زوج آمد کشف میشود که استخاره اول خوب است اما اگر یکی آمد کشف میشود که استخاره اول میانه است. »
به حسب قواعد علمیه میبایست دلیل بخواهم و آقا جواب دهد به جای دقیق و باریکی رسیدیم پس به مجرد این قول تسلیم و منقاد شدم و در عین حال متوجه نیستم که این آقا کیست.
از جمله مطالب در این جلسه، تأکید سید عرب بر تلاوت و قرائت این سورهها بعد از نمازهای واجب بود: بعد از نماز صبح سوره یس، بعد از نماز ظهر سوره عمّ، بعد از نماز عصر سوره نوح، بعد از مغرب سوره الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملک.
دیگر اینکه تأکید فرمودند، بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشاء که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره ای خواستی می خوانی و در رکعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را می خوانی و فرمود: کفایت می کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت.
تأکید فرمود که:بعد از نمازهای پنجگانه این دعا را بخوان.
« اللهم سّرحنی عن الهموم والغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان برحمتک یا ارحم الراحمین ».
و دیگر تأکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازهای یومیه خصوصاً رکعت آخر.
« اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و ترحّم علی عجزنا و أغثنا بحقهم. »
در تعریف و تمجید از کتاب شریف شرایع الاسلام مرحوم محقق علامه حلی فرمود:
« تمام آن مطابق با واقع است مگر کمی از مسائل آن. »
تأکید بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثانی ندارند، و یا دارند ولکن یادی از آنها نمی کنند.
تحت الحنک را از زیر حنک دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن. چنانکه علمای عرب به همین نحو عمل می کنند و فرمود: در شرع این چنین رسیده است.
تأکید بر زیارت سیدالشهداء علیه السلام.
دعا در حق من و فرمود: « قرار دهد خدا تو را از خدمتگزاران شرع. »
پرسیدم: « نمی دانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس روسفیدم؟ »
فرمود: « عاقبت تو خیر و سعیت مشکور و روسفیدی ».
گفتم: « نمی دانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یا نه؟»
فرمود: « تمام آنها از تو راضی اند و درباره ات دعا می کنند ».
استدعای دعا کردم برای خودم که موفق باشم برای تالیف و تصنیف.
دعا فرمودند.
در اینجا مطالب دیگری است که مجال تفصیل و بیان آن نیست.
پس خواستم که از مسجد بیرون روم به خاطر حاجتی، آمدم نزد حوض که در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد.
به ذهنم رسید چه شبی بود و این سید عرب کیست که این همه بافضیلت است؟ شاید همان مقصود و معشوقم باشد تا به ذهنم این معنی خطور کرد، مضطرب برگشتم و آن آقا را ندیدم و کسی هم در مسجد نبود.
یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم و غافل بودم، مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گردش می کردم، تا صبح شد چون عاشقی که بعد از وصال مبتلا به هجران شود.
این بود اجمالی از تفصیل که هر وقت آن شب یادم می آید، بهت زده می شوم.
[FONT=Verdana]ضارب طلبه فداکار:او به ما تذکر داد ما هم برایش چاقو کشیدیم
"احسان" جوان ۲۲ ساله با تشریح جزئیات حادثه مجروح کردن "علی خلیلی" طلبه ناهی از منکر، گفت: در شب حادثه، اصلا ما قصد مزاحمت برای کسی را نداشتیم و تنها صدای ترانه در داخل دستگاه خودرو بلند بود که این جوان موتورسوار با قرار گرفتن در کنار خودروی به ما تذکر داد که صدای ضبط را کم کنیم.
به گزارش جهان به نقل از نسیم وی ادامه داد: ما خودرو را متوقف کردیم و این مسئله منجر به درگیری لفظی میان ما و این جوان شد. البته ما نمی دانستیم که وی طلبه و روحانی است.
احسان اضافه کرد: درگیری لفظی ما در ادامه تبدیل به درگیری فیزیکی شد و در نهایت من عصبانی شدم و به سمت شخص طلبه چاقو کشیدم و چون می خواستم او را بترسانم، چاقو را به سمت وی بردم ولی ناگهان چاقو با گردن وی برخورد کرد و چون ما ترسیده بودیم به سرعت از محل متواری شدیم.
بنابر اظهار رئیس کلانتری ۱۴۴ جوادیه تهرانپارس، هر شش متهم این پرونده دستگیر و برای تکمیل تحقیقات در اختیار کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس امنیت تهران قرار گرفتند. متهمان این پرونده بین ۲۰ تا ۲۲ سال سن داشته و سابقه کیفری قبلی نیز ندارند.
[FONT=Verdana]5بیمارستان روحانی مجروح را نپذیرفتند/
تصاویر روحانی مضروب
روحانی ۲۰ سالهای که قصد داشت از مزاحمت عده ای اراذل و اوباش به چند زن ممانعت کند توسط این افراد از ناحیه شاهرگ به ضرب چاقو مجروح شد اما اورژانس هیچ بیمارستانی این روحانی را نپذیرفت.
به گزارش جهان به نقل از مهر، آخرین اطلاعات از حادثه مجروح شدن روحانی جوان آمر به معروف در منطقه تهرانپارس تهران حاکی از آن است که روحانی جوان پس از مجروح شدن -قطع شاهرگ گردن- حدود نیم ساعت بر روی زمین افتاده بوده و هیچ خودرویی وی را به بیمارستان منتقل نمی کند تا اینکه دانش آموزان همراه روحانی یک خودروی پراید را متوقف کرده و خواهش می کنند تا مصدوم را به بیمارستان منتقل کند.
یکی از نزدیکان روحانی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: پس از اطلاع از حادثه تمامی بچه های هیئت خود را به محل حادثه رساندیم و چون هیچ بیمارستانی حاضر به پذیرش این روحانی نبود هر گروهی مامور شد تا در قسمتی از شهر تهران به دنبال بیمارستان باشد.
متاسفانه بیمارستانهای رسول اکرم (ص)، امام حسین (ع)، شهدای تجریش، امام سجاد(ع) و پارسیان حاضر به پذیرش نشدند و تنها گفتند که اگر مرد می توانیم گواهی فوت صادر کنیم و هرکدام بهانه های مختلفی را برای قبول نکردن مجروح عنوان کردند.
وی اظهار داشت: به واسطه یکی از آشنایان توانستیم این روحانی مجروح را به بیمارستان عرفان منتقل کنیم ولی بیمارستان گفت اول باید ۶ میلیون تومان واریز کنید. در نیمه های شب همه دست به دست هم دادیم و پول را تهیه کردیم حتی مقداری از پول دلار بود.
به گزارش مهر، ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه شب گذشته روحانی جوانی به نام علی خلیلی در مسیر بازگشت از مراسم هیئت مولودی خوانی قائم آل محمد(عج) به همراه دو نفر از دانش آموزان که قصد رساندن آنها را به خانه شان داشت در چهارراه شهدا در منطقه تهرانپارس با صحنه مزاحمت شنیع گروهی اراذل و اوباش مواجه می شود. این افراد که در یک خودروی پراید و یک موتورسیکلت سوار بودند برای چند خانم ایجاد مزاحمت می کنند که روحانی شاهد ماجرا که قصد جلوگیری از این تعرض را داشت توسط اراذل و اوباش از ناحیه گردن با ضرب چاقو دچار پارگی شاهرگ می شود.
گزارشها حاکی از آن است که خودروی پراید اوباش توسط کلانتری ۱۴۴ جوادیه کشف شده است.
نظر آیتالله جوادی آملی در مورد مستند ظهور نزدیک است
فرزند آیتالله جوادی آملی گفت: این استاد حوزه، مستند ظهور نزدیک است را چیزی جز تحریف و خرافهگویی نمیداند.
راسخون: فرزند آیتالله جوادی آملی گفت: این استاد حوزه، مستند ظهور نزدیک است را چیزی جز تحریف و خرافهگویی نمیداند.
به گزارش راسخون به نقل از فارس، حجتالاسلام مرتضی جوادی آملی در سخنانی با اشاره به توزیع سی دیهای مستند ظهور نزدیک است در جامعه افزود: همانطور که آیتالله العظمی جوادی آملی تصریح کرد، این سی دی جز تحریف و انحراف و خرافهگویی چیز دیگری نیست.
وی با بیان اینکه باید سخن از مهدویت را از عالمان راستین و حقیقی بشنویم و از زبان مدعیان ناآشنا بهره نگیریم، افزود: یکی از آسیبهای بزرگی که جوامع روشن را مورد تهدید قرار میدهد غیرعلمی کارکردن، حرف غیردینی زدن و عمل غیردینی انجام دادن است.
وی اظهار داشت: دین حق است و این دین یا با علم صالح یا عمل صالح با مردم برخورد میکند و جوامع را به سخن حق فرا میخواند بنابراین اگر این منطق و معرفت باشد شاهدان ما مسرور و در انتظار بشارت منجی خواهند بود.
وی ابراز داشت: دشمن هنگامی که روشنی جامعه ما را میبیند و نیز در مییابد که جامعه اسلامی ما از نخبگان و متولیانی تشکیل شده که فرهنگ دینی و قرآنی بر کار آنها متکی است دست به کار شده است تا از مسیر ایجاد خرافه، تحریف، انحراف و سخنان واهی وارد شود.
فهم دین از مو باریکتر است
حجتالاسلام جوادی آملی خطاب به کسانی که بر اساس انحراف ذاتی و تحریف کاری بخواهند جامعه را مضطرب کنند، افزود: متولیان فرهنگی که بر اساس عقل قرآن معتبر جامعه را هدایت میکنند و سر سپرده به نظام ولایت مدار و ولایت فقیه هستند با همه وجود از جمهوری اسلامی پاسداری خواهند کرد.
وی اظهار داشت: فهم دین از مو باریکتر است و عمل به دین از گذر از لبه تیز شمشیر سختتر و دشوارتر است، لذا این منطقی است که باید همه مردم به آن توجه داشته باشند.
رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء اضافه کرد: جمهوری اسلامی میراث بزرگ امام راحل است که برای ما به یادگار گذاشته است که خوشبختانه هم نظام و هم رهبری معظم انقلاب در مسیر اعتلای این جمهوری اسلامی تلاش میکنند.
وی افزود: امام خمینی(ره) میراثی را برای ما به جای گذاشتند که همه آموزههای الهی و انسانی را در درون خود دارد.
وی ابراز داشت: اگر بخواهیم جمهوری اسلامی که عنوان سیاسی حکومت ما است را در مدل دینی تفسیر کنیم میگوئیم که جمهوری اسلامی حاکمیتی الهی توسط جامعه اسلامی است که این عبارت معنا و تفسیر حقیقی و دینی جمهوری اسلامی به شمار میرود.
حجتالاسلام جوادی افزود: اگر حاکمیت الهی بخواهد توسط جامعه دینی، جامعه ولایی و همراه با قرآن و عترت احکام الهی و اخلاق را پیاده سازد در مدل جمهوری اسلامی امکانپذیر است.
وی افزود: اصرار امام راحل بر این واژه که جمهوری اسلامی میخواهیم نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد برای آن است که تنها این مدل است که میتواند حاکمیت الهی را توسط جامعه دینی محقق سازد.
مولفههای جمهوری اسلامی
وی اضافه کرد: جمهوری اسلامی از سه مولفه جمهوریت، اسلامیت و وحدت بین جمهوریت و اسلامیت به وجود آمده است، لذا جمهوری اسلامی دو امری نیستند که در کنار هم منضم به هم یافت شوند که اگر به یکی آسیب برسد دیگری مصون میماند.
وی ادامه داد: نسبت بین جمهوریت و اسلامیت از نظر منطق و آشنایان به فرهنگ عمیق دینی اتحادی است و این دو به حدی در هم آمیختهاند که با ذکر هر کدام دیگری نمودار شده و زنده میشود.
رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء افزود: اسلام وقتی بخواهد ظهور کند جمهور مردم و توده مسلمان در صحنه هستند و حاضر نیستند کمترین آسیبی به حوزه اسلام وارد شود و مردم فرهنگ غنی اسلامی را گرامی میدارند.
وی اضافه کرد: جمهوری اسلامی با این تفسیر زمانی محقق است که هم جمع نخبگانی و هم توده مردم با آئین نامه معرفتی قرآن زندگی و حیات دینی خود را بسازند و مبادا جامعهای دنبال خرافه در مسیر باطل بخواهد دنبال حق باشد.
http://www.rasekhoon.net/news/show-73316.aspx
به گزارش مهر ابوذر ابراهیمیترکمان رایزن فرهنگی ایران در روسیه سخنان خود را با ذکر جزئیات مشاهدهاش از اقبال مردم روسیه به کتابهای مذهبی آغاز کرده و گفت: ما در رایزنی سفارش ترجمه دعای کمیل را به یک اسلامشناس مقیم داغستان داده بودیم که آن ترجمه را ناشری روسی منتشر و توزیع کرد. پس از مدتی به کلیسایی در داغستان رفتم و دیدم که این ترجمه در آنجا به فروش میرود.
وی ادامه داد: از کشیش آن کلیسا پرسیدم آیا میدانید این کتاب چیست؟ گفت میدانم که گفتگوی خوبی بین انسان و خدایش است. این کتاب مورد اقبال مردمی قرار گرفته بود که در آن کلیسا رفت و آمد داشتند و این نشان میدهد آثار اسلامی آنقدر جهانشمول هستند که بتوان آنها را به دیگر کشورها و پیروان دیگر ادیان عرضه کرد.
نویسنده کتاب «حکیمان شرق» در پاسخ به اینکه آیا انتشار و توزیع کتابهای اسلامی در روسیه با ممانعت و مقاومت هم رو به رو میشود؟ توضیح داد: مسلمانان روسیه عضو لاینفک جامعهشان هستند و حتی اینگونه نیست که مهاجر باشند به همین دلیل مقاومتی در برابر آنها و اعتقاداتشان نمیشود. اتفاقا در برخی مناطق روسیه مسلمانان اصیلترین ساکنان آن منطقه هستند.
ابراهیمی افزود: وقتی در سال ۱۹۹۱ فروپاشی رخ داد فدراسیون روسیه ۱۵۴ میلیون نفر جمعیت داشت و ۸ میلیون هم مهاجر به آنها افزوده شد از جمعیت کل آن سرزمین در آن زمان ۱۳ میلیون نفر مسلمان بودند. امروز جمعیت کل به ۱۴۰ میلیون نفر رسیده که ۳۰ میلیون آنها مسلمان هستند که این نشان از اقبال مردم به اسلام دارد.
وی با اشاره به اینکه در روسیه همزیستی مسالمتآمیزی بین مسلمانان و مسیحیان و همچنین پیروان مذاهب اسلامی وجود دارد، بیان کرد: مسلمانان و ارتودوکسها به یک درک متقابل از هم رسیدهاند و اختلافی بین آنها و همچنین پیروان مذاهب مختلف اسلامی هم وجود ندارد. مردم روسیه شیعیان را افرادی خردگرا میدانند که در هیچ ناآرامی هم دست نداشتهاند.
http://rajanews.com/Detail.asp?id=90317
ویژه نامه جریان انحرافی هر روز به روز رسانی می شود.
اینجا را کلیک کنید
پخش مستند ایران هراسی در فرانسه
«ایران هراسی» به کارگردانی عباس لاجوردی طوسی و تهیه کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در سینمای شماره 13 پاریس با حضور ایرانیان مقیم فرانسه و مردم دیگر کشورها به نمایش درمی آید.
به گزارش خبرنگار مشرق در فرانسه ، امروز جمعه فیلم مستند «ایران هراسی» به کارگردانی عباس لاجوردی طوسی و تهیه کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در سینمای شماره 13 پاریس اکران می شود.
این فیلم که کمدین محبوب و ممنوع الفعالیت ! فرانسوی، "دیودونه" نیز در آن حضور دارد ، به معرفی واقعیت های ایران امروز از منظر وضعیت امنیت و تروریسم می پردازد.
این فیلم به کمک رایزنی فرهنگی ایران، امروز جمعه در سالن سینمای شماره 13 شهر پاریس واقع در میدان شارل دوگل و با حضور ایرانیان مقیم فرانسه و مردم دیگر کشورها به نمایش درمی آید.
لازم به ذکر است که طی سالیان گذشته و علی الخصوص اخیرا، کشور های غربی، آمریکا و رژیم صهیونیستی تبلیغات شدیدی را بر علیه ایران به راه انداخته و ایجاد ترس و هراس از جمهوری اسلامی ایران را در میان مردم جهان ترویج می نمایند.
قائم مقام مدیر حوزههای علمیه تأکید کرد: ادعای جریان انحرافی مبنی بر حضور در دوران 'ظهور صغری ' یک مغالطه است و این اظهارات به دلیل فاصله گرفتن آنها از اسلام فقاهتی است.
به گزارش مشرق، حجتالاسلام والمسلمین محمودرضا جمشیدی قائممقام مدیر حوزههای علمیه در گفتوگو با فارس به علل پیدایش تفکر جریان انحرافی اشاره کرد و اظهار داشت: منشأ و خواستگاه این جریانهای انحرافی، دخالت دادن سلایق شخصی، اعتقاد به تئوری اسلام منهای روحانیت و اعتقاد به عدم کارآیی روحانیت است.
وی ادامه داد: این جریان به جای توجه به ولایتفقیه که برخاسته از روحانیت اصیل و اسلام فقاهتی است، سلایق و نظرهای شخصی خود را حاکم کرده و تئوریهای وارداتی را مدنظر قرار میدهد، از اینرو بهتدریج فاصله گرفتن و انحراف آنها آغاز میشود.
حجتالاسلام جمشیدی با بیان اینکه نتیجه فاصله گرفتن از ولایتفقیه و روحانیت اصیل، تلاش برای تثبیت و کسب قدرت، جایز شمردن رانتخواری و استفاده از ابزارهای نادرست از طرق نامشروع برای رسیدن به اهداف است، تصریح کرد: این افراد از پیشگویی برای اطلاع از آینده استفاده میکنند تا بهزعم خود با دست پر با قضایا مواجه شوند.
رئیس مرکز مدیریت حوزه عملیه خواهران افزود: استفاده از پول برای خریدن رأی افراد جهت اثرگذاری بر انتخابات آینده، استفاده از رانتهای اقتصادی با واگذاری و تخصیص امتیازهایی که مشروع نیست، نشان میدهد این جریان درصدد گسترش دایره قدرت خود است.
وی خاطرنشان کرد: انجام این اقدامات توسط جریان انحرافی ناشی از ابتلا آنها به هوای نفس، دوری از جریان روحانیت اصیل و انقلابی یعنی اسلام فقاهتی و نیز اعتقاد به اسلام منهای روحانیت است.
حجتالاسلام جمشیدی با تأکید بر اینکه مرجعیت شیعه و ولایتفقیه سمبل روحانیت اصیل اسلام است، اظهار داشت: در حال حاضر افتخار ما وجود یک مرجع تقلید، رهبر عادل و ولیفقیه در رأس نظام است.
* رگههایی از ارتباط با بیگانه در جریان انحرافی وجود دارد
وی با اشاره به اینکه عملکرد فتنهگران 88 و جریانات منحرف از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نتیجه فاصله گرفتن آنها از ولایت بوده و این مسئله از زوایهگیری کوچک آغاز شده و در ادامه مسیر شدت یافته است، یادآور شد: استکبار جهانی و همپیمانان آنها یعنی انگلیس و اسرائیل که دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی هستند، از طراحی توطئه علیه کشور غافل نیستند.
قائممقام مدیر حوزههای علمیه اظهار داشت: استکبار از هر شیوهای برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند، همانطور که در رابطه با تلاش وسیع آمریکا در این زمینه، 30 جاسوس توسط وزارت اطلاعات کشف شد لذا بخشی از مسیر جریانهای انحرافی را باید ناشی از تلاش بیگانگان دانست.
وی گفت: رگههایی از ارتباط با بیگانه در جریان انحرافی وجود دارد که یا ناشی از سادهاندیشی آنها است یا اهداف مغرضانه، بنابراین مسئولان اطلاعاتی نیز به این موضوع اشاره کردهاند.
* جریان انحرافی در حال تهی کردن انقلاب از اسلام است
حجتالاسلام جمشیدی در خصوص اهداف و مقاصد سیاسی جریان انحرافی، اضافه کرد: این جریان درصدد است به زعم خود اسلام را در جامعه پیاده کند اما حقیقتأ اینگونه نیست و در واقع آنها در حال تهی کردن انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی از اسلام هستند.
* جریان انحرافی ولایتفقیه را تئوری فرمایشی میداند
وی با بیان اینکه از نظر جریان انحرافی ولایتفقیه تئوری فرمایشی و مقام ناظر در جمهوری اسلامی است، تأکید کرد: افراد منتسب به این تفکر در صدد جا انداختن افکار خود از طریق ابزارهای قدرت هستند تا از این طریق انقلاب اسلامی از قالبهای اصلی تهی و دچار قالبهای سلیقهای شود.
وی با اشاره به اینکه جریان انحرافی تفکرات خود را از تفکرات بیرونی گرفته است، متذکر شد: آنها در برههای تأکید بسیاری بر مکتب ایرانی، مردم اسرائیل و ملیگرایی داشتند و این اقدام آنها به معنای مقابله با روح انقلاب اسلامی است.
* جریان انحرافی همواره برای حضور خود در جامعه سازماندهی جدید انجام میدهد
قائممقام مدیر حوزههای علمیه با بیان اینکه جریان انحرافی همواره از عناوین دوپهلو در اظهارات خود استفاده میکند، گفت: آنها در هرجا که توانستند نفوذ کنند، از عناوینی خاص استفاده کرده و سپس با مشاهده مخالفتها و مقاومتها در برابر آن با تفسیری مجدد فضا را تلطیف و مخاطبان را آرام کردهاند، هرچند این تفسیر هم مشکل دیگری بهوجود آورد.
وی با تأکید بر اینکه جریان انحرافی همواره خود را با شرایط جامعه وفق داده و سازماندهی جدید میکند، خاطرنشان کرد: ریشه این تفکر انحرافی جدید نیست چراکه در صد سال اخیر جریان روشنفکر و متجددگرا به جز روشنفکری دینی همواره مسیر اسلام منهای روحانیت را دنبال کرده و روشنفکری غیردینی نیز مسیر تفکرات لائیک و غیردینی را پیموده است.
حجتالاسلام جمشیدی افزود: تفکر روشنفکری دینی و روشنفکری غیردینی یعنی اسلام منهای روحانیت و اندیشه لائیک در جریان انحرافی وجود دارد.
* ادعای جریان انحرافی مبنی بر حضور در دوران "ظهور صغری " یک مغالطه است
وی ادامه داد: ادعای جریان انحرافی مبنی بر حضور در دوران "ظهور صغری " یک مغالطه است و این اظهارات به دلیل فاصله گرفتن آنها از اسلام فقاهتی است.
حجتالاسلام جمشیدی با بیان اینکه بر طبق روایات قطعی دین کسانی که توقیت کرده و در واقع زمان ظهور را مشخص کنند دروغگو هستند، افزود: اهل بیت (ع) فرمودهاند که اگر افرادی برای ظهور وقت تعیین کنند بدعتگزار بوده و باید آنها را به دروغگویی متهم کرد.
وی اظهار داشت: ادعای انتساب به اهل بیت (ع) و به خصوص حضرت مهدی (عج) غیر از طرق شرعی که معصومین (ع) برای عصر غیبت مشخص کردهاند و آن مراجعه به فقها است، انحراف محسوب میشود.
قائم مقام مدیر حوزههای علمیه با اشاره به روایتی از امام حسن عسگری (ع) و توقیع امام زمان (عج) در خصوص مراجعه به فقها در عصر غیبت، یادآور شد: این دو بزرگوار در این خصوص یک تعبیر دارند؛ حضرت امام حسن عسگری میفرمایند "از میان فقها از کسانی تبعیت کنید که از نفس خویش صیانت میکنند، حافظ دین خدا هستند، مخالف هوا و هوس بوده و مطیع محض اوامر الهی هستند " بنابراین عموم مردم باید از این شخص تبعیت کنند.
وی ادامه داد: در توقیع امام زمان (عج) نیز ایشان فرمودهاند "در حوادث واقعه به راویان احادیث ما مراجعه کنید. آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنها هستم "، از اینرو منظور از راوی حدیث، راوی با درایت و فقها هستند، برهمین اساس این روایت به خوبی پاسخ اظهارات جریان انحرافی را میدهد.
حجتالاسلام جمشیدی تأکید کرد: مردم در عصر غیبت طبق فرمایش امام زمان (عج) مکلف هستند به فقهای عظام تقلید مراجعه کنند و آنها را برای خود حجت بدانند لذا با پیمودن مسیری غیر از این به پاسخی نخواهند رسید، هرچند فقها نیز باید بر اساس ادله، اصول قطعیه و مبانی علمی مردم را هدایت کنند.
* باید به پیشانی مدعیان "ظهور صغری " اتهام دروغگویی مهر کرد
حجتالاسلام جمشیدی عنوان کرد: باید به پیشانی کسانی که مدعی حضور در دوران ظهور صغری هستند مهر دروغگویی زد.
وی تصریح کرد: کسی که ادعای مراوده با امام زمان (عج) دارد، همانگونه که این امر در جریان انحرافی مکرر دیده شده و آنها ادعا میکنند خدمت امام مهدی (عج) رسیده و حضرت به آنها فرمایشاتی داشته است، بدعتگزار در دین بوده و بر اساس روایات باید متهم به دروغ و تکذیب شود لذا این افراد در روایات معصومین (ع) لعن شدهاند.
* مردم از مدعیان حضور در دوران " ظهور صغری " دوری کنند
مدیر حوزههای علمیه خواهران افزود: هر کس که مدعی "ظهور صغری " و تعیین وقت برای ظهور باشد مردم باید از آنها دوری کنند چراکه ساحت مقدس مهدویت و اخبار مربوط به ایشان بسیار آسمانیتر از این است که افراد جریان انحرافی که دارای انحراف عملی هستند و با افرادی فاسد و مفسد رفت و آمد دارند، وارد این حوزه شوند.
* کسی که به رانتخواری آلوده است، نباید ادعای مراوده با امام زمان (عج) کند
وی به بازداشت جنگیر و رمال جریان انحرافی اشاره کرد و گفت: این فرد از معتمدین جریان انحرافی بوده و آنها از وی کسب خبر میکردند لذا کسی که با یک انسان فاسد مشورت کرده، در تخالط و مراوده با دیگران احکام شرعی را حفظ نکرده، به ظواهر شرعیات نیز پایبند نیست و به اموال حرام و رانتخواری آلوده است چطور میتواند ادعا کند که با یک ساحت مقدس مراوده دارد.
حجتالاسلام جمشیدی در خاتمه یادآور شد: فقها، مراجع تقلید و مقام معظم رهبری که جزو شاخصترین، پاکترین و منزهترین افراد در جامعه اسلامی هستند، ادعای مراوده با ساحت مقدس مهدوی را نداشته و به خود نیز اجاره نمیدهند اینگونه ادعا کنند، بنابراین چطور جریان انحرافی که ظاهر و رفتار آلوده داشته و با افراد فاسد مرتبط است، چنین ادعای بزرگی دارد؟
http://mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=48993
حلقههای معرفتی که برای جوانان برگزار میکنیم، با حلقههای معرفتی که معروف است و در حرم امام رضا(ع) و... اجرا میشود، متفاوت است؛ به طوری که ما در مساجد و هیئات گوناگون قم این حلقهها را برای جوانان تشکیل میدهیم و برنامههای هفتگی برای آنان داریم. این حلقه یک طرح ابداعی است و مربیان ما به خانه این افراد میروند و با والدین آنها ارتباط دارند؛ در این راستا دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی قم نیز کمکهای شایانی به ما کرده و برنامههایمان با همکاری این نهاد برگزار میشود.
روحانیت به عنوان طلایهدار ترویج و تبلیغ معارف دینی با ارتباط دوسویه با جوانان توانسته است، گامهای بسیار ارزشمندی را بردارد و سرمایهگذاریهای دشمن را در این عرصه به هزینهای زائد تبدیل نماید.
حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا شمسآبادی یکی از فضلای جوان حوزه است که توانسته با برقراری ارتباط صمیمی با جوانان قمی، به فردی موفق در امر تبلیغ مبدل گردد.
آنچه در پی می آید، گفتگوی خبرنگار مرکز خبر حوزه، با این مبلغ موفق درباره فعالیتها، خاطرات و نحوه ارتباط او با جوانان است که امیدواریم طلاب جوان بتوانند همانند او در عرصه فرهنگی و اعتقادی فعالیت اثرگذاری داشته باشند و جوانان را بیمه معنوی نمایند.
*ورود به حوزه و آغاز فعالیت تبلیغی
سال 1376 وارد حوزه شدم و از سال 84 فعالیت خود را با کمک یکی از دوستانم در شهر مقدس قم شروع کردیم. شروع کارهای ما از یک مدرسه و مسجد بود، در این مکانها به دنبال جذب جوانان رفتیم و برای آنها کلاسهایی چون احکام، معارف، پاسخ به سوالات و شبهات و .... را برپا نمودیم و در ادامه نیز با کمک تعدادی از طلاب دلسوز در عرصههای فرهنگی و اعتقادی به فعالیت خود ادامه دادیم و برای جوانان در مساجد و هیئات مذهبی شهر قم برنامه حلقههای معرفت را برگزار کردیم و بحمدلله روز به روز تأثیرات چشمگیر آن را در منطقه مشاهده و هماکنون نزدیک به 19 دبیرستان و 45 هیئت مذهبی را اداره مینماییم.
*طرحی ابداعی برای جوانان
حلقههای معرفتی که برای جوانان برگزار میکنیم، با حلقههای معرفتی که معروف است و در حرم امام رضا(ع) و... اجرا میشود، متفاوت است؛ به طوری که ما در مساجد و هیئات گوناگون قم این حلقهها را برای جوانان تشکیل میدهیم و برنامههای هفتگی برای آنان داریم. این حلقه یک طرح ابداعی است و مربیان ما به خانه این افراد میروند و با والدین آنها ارتباط دارند؛ در این راستا دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی قم نیز کمکهای شایانی به ما کرده و برنامههایمان با همکاری این نهاد برگزار میشود.
*بازتاب حلقههای معرفت در قم
طرح حلقههای معرفت بازتاب خوبی در قم داشته و تا الان شبکه استانی قم نیز این برنامهها را پوشش داده و پخش کرده است.
*افرادی که وضو بلد نبودند، اما الان حافظ قرآناند
ما در حال حاضر نزدیک به 1200 عضو حلقههای معرفتی در اختیار داریم که در میان این افراد، کسانی بودند که حتی وضوگرفتن را هم بلد نبودند؛ ولی الان به لطف خدا و عنایت امام زمان(عج)، حافظ چهار یا پنج جزء از قرآن کریم هستند و فعالیت میکنند.
اولین قدمی که در این راه برداشتیم، برگزاری کلاس برای مربیهایمان بود که به آنها شیوههای جذب جوانان را آموزش دادیم و آنها را با این فنون آشنا کردیم.
*مراحل کار با جوانان
اولین مرحله از کار ما با جوانان، ایجاد محبت مربی در دل جوانان و نوجوانان است که منتهی به رفاقت میشود و این رفاقت اثرات زیادی را در این افراد بر جای میگذارد.
فعالیت بعدی ما برگزاری اردوهای سیاحتی و زیارتی است؛ به طوری که اردوهایی را نظیر اردو محلات کاشان، تخته فولاد اصفهان، مشهد مقدس و .... برای آنها برگزار و میتوانیم اهدافی را که داریم، اجرا کنیم.
*سختیهای راه ...
ما در این راه با سختیها، تحقیرها، تهمتها و مخالفتهای زیادی روبرو شدیم؛ اما دست از کار برنداشتیم و با جذب بانی و کمکهای مردمی توانستیم بودجههای خود را تأمین کنیم و به فعالیتها ادامه دهیم. در این راستا دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی نیز کمکهای زیادی از قبیل تهیه جوایز به ما نمود.
*تحول درونی«اسی خُلهها و صمد ملخها»
یکی از راههای جذب جوان شخصیتسازی برای آنان است. افرادی را داشتیم که غذای روزانه آنها همراه با شراب بود؛ اما الان به جایی رسیدهاند که بعضی از آنها در حلقههای معرفتی شاگرد هم دارند و در این عرصه فعالیت میکنند. به طور نمونه فردی معروف به «صمد ملخ» که بر روی یکی از پلکهای چشم خود عبارت «شب» و بر روی پلک دیگر عبارت «بخیر» را خالکوبی کرده بود بعد از جذب در حلقههای معرفتی، خالکوبیها را سوزانده و با توبه از اعمال گذشته، به فردی سالم با گرایش های معنوی بالا تبدیل گردید که الان او را حاج صمد صدا میکنند. همچنین افرادی هم بودند که آنان را به نامهای عجیب و غریبی چون «اسی خُله»، «بهادر دیوونه» و... صدا میکردند؛ اما الان این نامها از آنها برداشته شده و جوانان آنان را با نامهای زیبایی مانند حاجاسماعیل و.. صدا میکنند.
*جلساتی با فروشندگان موادمخدر
ما با کسانی جلسه داشتیم که درآمد آنها از راه فروش موادمخدر به دست میآمد و حتی در بعضی مواقع آنها به ما تعارف مواد نیز میکردند؛ اما امروز همین افراد موادفروش تبدیل به حافظان قرآن کریم شدند و فعالیتهای خوبی دارند. همچنین با اشخاصی سروکار داشتیم که اصلا مباحثی چون ولایت فقیه یا ... را قبول نداشتند؛ اما امروز از حامیان سرسخت نظام و ولایت فقیه هستند.
*خاطرهای از رئیس کلانتری 30 شیخآباد
در جلسهای رئیس کلانتری 30 شیخآباد قم را دیدم، ایشان در پایان جلسه به من گفت: این آقای شمسآبادی معروف شمایید؟ پاسخ دادم: بله؛ بنده هستم. به من گفت: شما با این اراذل و اوباش چه کار کردید که هر موقعی از شب آنها را میگیریم و از آنها سوال میکنیم که کجا میروید؟ با یک لحن خاصی جواب میدهند: میریم خونه آقا شمسآبادی. رئیس کلانتری ادامه داد: ما هر لاتی را در این منطقه میگیریم شما را آشنای خود معرفی میکنند و میگویند آشنای ما آقای شمسآبادیست.
* تمام داستانهای لاتهای توبهکرده را بلد هستم
یکی از توفیقاتی که خداوند متعال به بنده داده این است که تمام داستانهای افراد لات توبهکرده را بلد هستم و در جلسات خود با جوانان این داستانها را برای آنها تعریف میکنم؛ این داستانها تأثیرات فوقالعادهای دارد. اکثر لاتهایی که توبه کردند، با شرکت در روضه امام حسین(ع) بود و اگر این امام همام نبود، کار ما با مشکل روبرو میشد. اگر منابر و احادیث امامان معصوم(ع) بیست درصد در آنها تأثیر داشته باشد، روضه امام حسین(ع) هشتاد درصد تأثیر دارد و آنها را به راه راست هدایت میکند.
*روضه امام حسین(ع)، کارخانه آدمسازی
روضه امام حسین(ع) کارخانه آدمسازی است و ما مدام بر روی این عزیزان کار میکنیم؛ اگر فعالیتهای ما استمرار داشته باشد، آنها را پخته میکند و چیزی که پخته شد، خام نمیشود.
ما در حال حاضر 23 مربی داریم و هر عزیزی بخواهد در جمع ما عضو شود، با پرکردن فرم و دادن دو قطعه عکس، عضوی از این جمع میگردد و میتواند در برنامهها و حلقههای معرفت شرکت کند.
*خانواده، یکی از دلائل انحراف جوانان!
یکی از دلائلی که جوانان را به سمت کارهای خلاف میکشاند، خانواده بد است. ما کسانی را داریم که حتی پدر و مادر آنها نماز نمیخوانند و پدر پول دزدی را سر سفره میآورد. خانواده نقش مهم و مؤثری بر روی فرزندان دارند. خانوادههایی را داریم که برای کیف، کفش و لباس بچه پولهای زیادی را خرج میکنند؛ اما حاضر نیستند برای فرزند خود کتابی بخرند که او را از انحراف دربیاورد و یا به کلاسی بفرستند که این فرزند بتواند در راه راست قدم بردارد.
*افسوس بر برنامههای تلویزیون!
از دیگر عوامل انحراف جوانان، رسانه ملی، اینترنت و ماهواره است. در تلویزیون برنامههایی پخش میشود که واقعا جای تأسف دارد و متأسفانه در اکثر خانهها نیز ماهواره وجود دارد و جوان توسط این دستگاه میتوانند به هزاران شبکه مبتذل دسترسی داشته باشند و برنامههایی را که باعث انحراف میشود را ببیند. همچنین نبود مربی نیز از دیگر عوامل انحراف جوانان ماست. نداشتن استاد و مربی در زندگی تأثیرات منفی بر روی زندگی انسان دارد و میتواند بشر را به انحراف بکشاند.
*رفاقت، راز موفقیت یک طلبه
راز موفقیت یک طلبه، رفاقت او با جوانان و نوجوانان است. ما اگر نتوانیم با کسی رفیق شویم، او نمیتواند حرف ما را بفهمد. ما باید، قلب جوانان رسوخ کنیم. جوان از واژه «باید» خوشش نمیآید؛ اما وقتی به او میگوییم اگر دوست داشتی در برنامههای ما شرکت کن، با کمال میل قبول میکند و حتی چند رفیق خود را نیز همراهش میآورد.
*شرکت در کلاسهای متعدد روانشناسی
بنده برای اینکه بتوانم جوانان را جذب کنم، در کلاسهای زیادی شرکت کرده و اصول روانشناسی را یاد گرفتم تا بتوانم آنان را جذب کنم. از نحوه لباسپوشیدن گرفته تا راهرفتن و صحبتکردن. همه این کارها تأثیر دارد و بنده حتی روانشناسی رنگها را نیز یاد گرفتم تا بتوانم با سوال درباره رنگها از جوانان به شخصیت آنها پی ببرم.
* درخواست از مسئولان
خواسته ما از مسئولان، تأمین امکانات است، ما در این زمینه با کمبودهای امکانات زیادی روبرو هستیم و با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنیم. اگر بخواهیم جوانی را به اردو ببریم، باید به او سرویس رایگان بدهیم تا بتوانیم او را جذب کرده و همراه خود داشته باشیم؛ این برنامهها نیازمند بودجه است؛ البته جا دارد از همین رسانه از همه مسئولان، دوستان و بانیانی که در این راه به ما کمک کردند، صمیمانه تشکر کنم.
http://www.bultannews.com/fa/news
زندانبان «گوانتانامو» که هشت سال پیش مسلمان شده است، گرایشش به دین اسلام را در کتابی شرح میدهد. «تری بروکس»، زندانبان سابق زندان «گوانتانامو» قصد دارد تجربه مشرف شدنش به دین اسلام را در کتابی شرح دهد.
به گزارش ادیان نیوز،«بروکس» که پس از پیوستن به ارتش آمریکا برای زندانبانی به زندان «گوانتانامو» اعزام شده بود، هیچ وقت فکر نمیکرد همصحبتی با یک زندانی مسلمان مراکشی، موجب گرایش او به دین اسلام شود. «احمد علی الرشدی» نام زندانی شماره «۵۹۰» زندان «گوانتانامو» بود که موجب شد «بروکس» در سال ۲۰۰۳ مسلمان شود. وی که پس از گرویدن به دین اسلام از ارتش خارج شد، درباره لحظه مسلمان شدنش این چنین میگوید: هنوز آن لحظات بزرگ را به یاد میآورم... نزدیک ساعت ۱۲ و ۴۵ دقیقه نیمه یکی از شبهای دسامبر ۲۰۰۳ بود که من دین اسلام را با آغوش باز پذیرفتم... آن شب پس از صحبتهای زیادی با «الرشدی» این تصمیم بزرگ را گرفتم.
وی در ادامه گفت: به یادماندنیترین لحظه عمر من بود... زندانیان بسیاری اطرافم نشسته بودند و وقتی مسلمان شدم، تصمیم گرفتم نامم را به عنوان دوست جدید آنها به «مصطفی» تغییر دهم.وی گفت که با صحبتهای که با «الرشدی» و چند زندانی دیگر از فلسطین، افغانستان و خاورمیانه درباره اسلام داشتم، توجهم به این دین جلب شد.
«بروکس» گفت: الان در حال کارکردن روی کتابی درباره تشرف به اسلام هستم... به تازگی شغلم را در آمریکا رها کردهام تا به زندانیان «گوانتانامو» کمک کنم... آنچه در آن زندان رخ میدهد واقعا غیرانسانی است و به حداقل حقوق انسانی خدشه وارد میکند.
http://www.adyannews.com/110/6179-news.html
به گزارش مشرق به نقل از شیعه آنلاین :
"درّزاده" جوان باهوش و با استعداد است. وی در شهرستان نیکشهر تحصیل می کند و بیش از یک هفته است که به مذهب اهل بیت (ع) گرویده است.
او درباره چگونگی شیعه شدنش چنین می گوید: از زمانی که فیلم مختار از تلویزیون پخش می شد هر هفته این فیلم را می دیدم. خیلی علاقه به این فیلم داشتم. از قسمت هایی که خیلی من را متاثر کرد آنجا بود که صحنه هایی از واقعه ی کربلا را به تصویر کشیده بودند که دل هر سنگی را آب می کرد.
آنجا که امام حسین (ع) و اصحابش نماز می خواندند و آن لعنتی ها به طرفشان تیر پرتاب می کردند دلم شکست و اشک هایم برروی گونه هایم سرازیر شد. به خود گفتم مگر امام حسین (ع) نوه پیامبر نبود؟ مگر پیامبر جلوی اصحاب نوه های خود را احترام و نوازش نمی کرد؟ مگر نه این است که نگه داشتن احترام فرزند احترام به پدر و جد است؟ مگر در قرآن کریم پیامبر نفرموده: از شما هیچ اجر و مزدی در برابر رسالتم نمی خواهم مگر اینکه نزدیکان من را دوست بدارید؟ پس چرا اینگونه فرزندان پیامبر (ص) را به فجیع ترین وضع به شهادت رساندند؟ مگر چه جرمی مرتکب شده بودند؟
مدام این سوالات را در ذهنم مرور می کردم و صحنه های کربلا را تصور می کردم. ولی قضیه برای من حل نمی شد.
از ملاها درباره فیلم مختار سوال می کردم می گفتند: دیدن این فیلم حرام است و این فیلم دروغ را شیعیان ساخته اند برای اینکه اهل سنت را بد نام کنند.
پرسیدم: کجای فیلم علیه شما اهل سنت است؟
گفت: آنجا که عبیدالله بن زیاد مثل سنی ها وضو می گرفت. از دلیلی که آورد در دلم خندیدم و گفتم: ابن زیاد شیعه بود یا سنی؟
گفت: سنی.
گفتم: پس چه توهینی به شما کرده اند. گفت: با حالت تمسخر و خنده دار آن را نشان داده است. دیگر با ملا بحث نکردم که مبادا به من شک کند زیرا اگر کسی با آنها بحث کند وآنها را سوال پیچ کند سریع برچسب تشیع می زنند.
به خود می گفتم در آخر فیلم اسامی کتاب هایی که بر اساس آن فیلم را ساخته اند با تمام مشخصاتشان را نمایش می دهند بیشتر آنها کتاب های تاریخی اهل سنت است اگر دروغ است چرا تاریخ نویسان سنی آن را نقل کرده اند و اگر راست است چرا ملاها و مولوی ها می گویند دروغ است؟
برای من یک سوال مهم پیش آمده بود که چرا اهل سنت مانند شیعه اینقدر به اهل بیت اظهار علاقه نمی کنند؟
وقتی از یک مولوی سوال کردم آیا حاضرید یزید را به خاطر جنایاتی که کرده لعن کنید؟
گفت: نه.
گفتم چرا؟
گفت: خب یک اشتباهی مرتکب شده لعن کردن کار من و شما نیست. لعن کردن کار خدا است و خدا می داند چه کسی را لعن کند و چه کسی را لعن نکند.
گفتم: اگر ما دعا کنیم که لعنت خدا بر یزید باد آیا اشکال دارد؟
گفت: نه.
گفتم: همین کار را حاضرید بکنید؟
گفت: نه!
گفتم: آیا یزید با سه جنایتی که در ۳ سال حکومتش انجام داد که سال اول امام حسین (ع) و یارانش را شهید کرد و سال دوم به مدینه حمله کرد و تا سه روز جنایت هایی به بار آورد که زبان از گفتن آن قاصر است و سال سوم کعبه قبله گاه مسلمین را به آتش کشید باز هم شما نمی خواهید او را لعن و نفرین کنید؟ پس چه کسانی مستحق لعن هستند؟!
از یکی از دوستان شماره یک روحانی شیعه را گرفتم و از او این سوالها را پرسیدم. حرف عجیبی زد که تنم را به لرزه در آورد و پنجره ی جدیدی را مقابل من باز کرد.
می گفت: یکی از علمای اهل سنت به نام سعد الدین تفتازانی در کتاب شرح المقاصد از این راز پرده برداشته و در بیان علت اینکه چرا علمای اهل سنت حاضر نیستند بر یزید لعن کنند می گوید: فان قلت فمن علمأ المذهب من لم یجوز اللعن علی الیزید مع علمهم بانه یستحق ذلک و یزید قلت تحامیاً من ان یرتقی الی الاعلی فالاعلی. «اگر بگویید پس چرا برخی از علمای مذهب ما لعن یزید را تجویز نمیکنند با این که میدانند یزید استحقاق لعن و بیشتر از لعن دارد؟من پاسخ میگویم که هدف آنها پیشگیری از رواج و سرایت آن به شخصیتهای برتر است» شرح المقاصد، ج ۵، ص ۳۱۱
گفتم: چطور؟ بیشتر توضیح دهید.
گفت: اهل سنت حاضر به لعن یزید نیستند چون اگر یزید زیر سوال برود این سوال پیش می آید که این فرد فاسد و بی دین را چه کسی خلیفه مسلمین قرار داده؟ می گویند: معاویه! پس معاویه با وجود اینکه می دانست فرزندش چنین موجود فاسدی است ولی به زور از مردم برای او بیعت گرفت. پس معاویه در جنایات یزید شریک است و معاویه زیر سوال می رود. حال چه کسی معاویه با این اوصافی که داشت حاکم شام قرار داد؟ جواب می دهند: خلیفه ی دوم عمر بن خطاب.
چون با لعن یزید، عمر بن خطاب زیر سوال می رود حاضر به لعن یزید نیستند تا مبادا کار خلیفه ی دوم زیر سوال نرود.
با تعجب پرسیدم: پس عمر در شهادت امام حسین (ع) دست داشته است؟!
گفت: به صورت غیر مستقیم بله. چون مسیر امامت را عوض کردند و جاده اصلی را کج کردند و آخرش به آنجا رسید که نوه پیامبر (ص) را با لب تشنه بین دو رودخانه شهید کردند و یک سوال اساسی باقی مانده که چرا عمر بن خطاب در دوران خلافتش همه ی استاندارن خود را جابجا کرد و تنها استانداری که نه خلیفه دوم و نه خلیفه ی سوم او را تغییر ندادند معاویه بن ابی سفیان بود؟! آنقدر او را بر سر قدرت نگه داشتند که وقتی زمان خلافت ظاهری امیرالمومنین ایشان تصمیم می گیرد او را از مسند قدرت پیاده کند به جنگ حضرت می آید و خون هزاران مسلمان را بر زمین می ریزد!
از راهنمایی های آن روحانی تشکر کردم و با او خداحاقظی کردم و به خود گفتم: حال که علمای اهل سنت برای زیر سوال نرفتن خلفای خود حاضرند بر تن یزید ملعون لباس قداست بپوشانند پس بسیاری از حقایق است که آن را کتمان کرده اند و حاضر نیستند بازگو کنند تا مبادا بزرگانشان زیر سوال بروند.
از آنجا فهمیدم که راز انکار شهادت حضرت زهرا (س) آن هم در اوج جوانی، همین مسئله ی زیر سوال نرفتن صحابه است و الا هیچ دلیل منطقی و ثابتی برای درگذشت حضرت زهرا (س) ندارند و مولوی ها خود را به این در و آن در می زنند تا دلیل قانع کننده ای برای سوالات بی شمار اهل سنت بیایند!
با این حقایقی که یافتم به هیچ وجه نمی توانستم خود را قانع کنم که در روز قیامت در برابر سوال پیامبر (ص) درباره اهل بیت خود چه پاسخی بدهم جز اینکه به مذهب نورانی اهل بیت (ع) بپیوندم و شیعه شدم.
هنوز خانواده ام از شیعه شدنم خبر ندارند. گاهی درباره امام حسین (ع) و ظلم هایی که در حقشان شده با آنها صحبت می کنم ولی آنها فقط گوش می دهند و هیچ عکس العملی نشان نمی دهند. از خداوند متعال که صاحب قلوب است می خواهم قلوب آنها را به سمت اهل بیت (ع) هدایت کند.
آرزوی دارم خداوند توفیق زیارت حرم مطهر حضرت معصومه (س) و برادرش امام رضا (ع) را نصیب من بگرداند و با فقر اقتصادی که داریم اگر مومنین بانی خیر نشوند بعید است به این زودی ها بتوانم حرم با صفا و نورانی کریمه ی اهل بیت و ثامن الحجج (ع)را زیارت کنم.
متن پیش رو بر گرفته از مصاحبه ای است با سرکار خانم لیلا شهرستانی - محقق علوم اسلامی - ساکن در امریکا فارغ التحصیل در رشته میکرو بیولوژی.
ایشان دوره لیسانس را در دانشگاه کالیفرنیا استیت یونورسیتی فولرتون در رشته بیولوژی و دوره فوق لیسانس را
در کالیفرنیا استیت پالی تکنیک یونورسیتی در رشته میکرو بیولوژی سپری کرده اند .
در جریان تحقیقات دانشگاهی جرقه ای در مطالعات میان رشته بین علوم اسلامی و میکرو بیولوژی در ذهن ایشان زده می شود که باب جدیدی را در فعالیت های ایشان می گشاید....
رشته ی تحقیقاتی من در میکروبیولوژی در مورد لاکتوفرین بود. لاکتوفرین یک مولکول پروتئینی است که در خون ما وجود دارد این ماده در کلستروم (آغوز) شیر مادربه میزان زیادی وجود دارد. این ماده خاصیت ضد میکروبی دارد یا این که خیلی شدید جلوی میکروب ها را می گیرد. کاری که لاکتوفرین می کند این است که آهن را به خودش جذب می کند یعنی این که هر میکروبی که در قسمت لاکتروفرین باشد به خاطر این که آهن ندارد نمی تواند رشد کند و میکروفیلم درست کند و یک نوع خاص باکتری است ایجاد می شود.
ماجرا این گونه بود که در یکی از رستوران های آمریکا به نام جک این د باکسjack in the box تقریباً حدود 6 یا 7 سال پیش اتفاقی افتاد که عده ای از این اسهال خونی مردند و بعد که یک مقدار تحقیقات شد معلوم شد که علت این باکتری ها بوده این باکتری
ها البته در دستگاه های گوارشی مثل روده و... هست یعنی در بدن همه ی انسان ها هست ولی وقتی از طریق خوردن وارد بدن بشود باعث ابتلابه اسهال خونی خواهد شد که درصد تلفاتش بالا است. در این رستوران هم متوجه شدند که مدفوع زیر ناخن آشپز رستوران به گوشت منتقل شده و تعدادی از مشتریان را کشته .
شرکتی که تامین کننده گوشت در ان ایالت بود به استاد بنده پروژه ای را داد که بر اساس ان قرار شد ما در گوشت لاکتوفرین ها را فعال تر کنیم که اگر باز هم میکروبی در انها نفوذ کرد امکان رشد نیابد . مبلغ این قرار داد پانزده میلیون دلار بود و چون پروژه
من هم در مورد همین لاکتوفرین بود با 5 نفر دیگر کار را شروع کردیم اما متاسفانه میزان نفوذ لاکتوفرین در گوشت ها در حین آزمایش متغیر بود و این امکان وجود نداشت که به ماده ثابتی برسیم که اضافه کردن آن به گوشت میزان محافظت در برابر باکتری ها را افزابش دهد.
ما در لابراتوار این لاکتوفرین را فعالش می کردیم (این لاکتوفرین با بافری خاص تحت pH خاصی فعال می شد )و وقتی که تست می کردیم لاکتوفرین در حالت عادی باکتری ها را از بین می برد اما روی گوشت که امتحان می شد گاهی موفق و گاهی نا موفق بود. من ازمایش روی نمونه ها را انجام می دادم و گوشت می گرفتم و محلول های متفاوت را ازمایش می کردم روزی من تصادفاً دیرم شد و مجبور شدم که گوشت از منزل ببرم که گوشت اسلامی بود وقتی امدم این تست را کردم دیدم ای بابا جوابها خیلی فرق می کند با گوشت های دیگر یعنی اولاً وقتی ما این باکتری ها را می گذاشتیم درصد این نفوذ باکتری ها خیلی کمتر بود یعنی واقعاً اصلاً خود باکتری بدون لاکتوفرین هم نفوذ نمی کرد! وقتی هم که می شستیم اصلاً چیزی دیگه نمونده بود روی گوشت. کنترلر آزمایش ما آب بود یعنی هر ازمایش با محلولی خاص صورت می گرفت و کنترل ان با آب بود.
من دیدم خود باکتری وقتی به گوشت اسلامی می رسد نفوذ نمی کند و اگر هم کمی نفوذکند با اب کاملا تمیز می شود. سبحان الله ! اینجا باید اشاره کنم که وقتی آب از مطهرات است به همین دلایل می تواند باشد . ولی الان از اسپری های مختلف استفاده میکنند. ولی همون آب از همه چیز بهتراست . وقتی استادم جواب ازمایش را دید تعجب کرد من گفتم که امروز یک فرقی کرده من امروز گوشت حلال آوردم ایشان آقای دکتر نرن نایدی بود و یک هندی هستند که دکترا رو در سوئد گرفته وقبلا به واسطه کشف دلایل میکروبیولوژیک مرگ تعدادی از زنان که از وسایل خاص بهداشتی استفاده می کردند مشهور شده به من گفتند که خودشون - با اینکه مسلمان نیستند- از گوشت حلال استفاده می کنند . در لابراتوار بعضی برایشان سوال شده بود که این چه گوشتی است که این قدر نسبت به نفوذ باکتری ها مقاوم هست . استاد ما در حالی که سالن را ترک می کرد گفت این گوشتی است که هرگز به شما اسهال خونی نمی ده!
برای من علت این مقاومت گوشت حلال بسیار مهم بود و نکته جالب تر این بود که سازمان گوشت امریکا برای تمیز نگه داشتن گوشت 15 میلیون دلار خرج می کند تا این آقا اسپریی برای ایشان بسازد که به گوشت بزنند و مقاوم شود و ان وقت خود او می داند که اگر گوشت اسلامی باشد دیگر نیازی به ان همه هزینه نیست.
بر می گردم به اون قسمت لاکتوفرین - لاکتوفرین دلیلی که کار می کند این است که آهن را می گیرد به خودش و برای همین چون آهن وقتی نباشد باکتری ها نمی توانند رشد کنند. ما وقتی که گوشت را اسلامی سر می بریم اول شاه رگ زده می شود بدون اینکه نخاع قطع بشود وقتی شاه رگ قطع می شود چون که نخاع قطع نشده قلب هنوز در حال تپیدن هست وقتی قلب می زند همه خون از بدن خارج می شود و از انجا که تمام اهن در گلبول قرمز است وقتی که همه خون خارج می شود دیگر گوشت ان آهن را ندارد و به خاطر همین نیازی به لاکتوفرین برای از بین بردن آهن نداریم و باکتری ها هم به علت نبود اهن در خون جذب
نمی شوند و اگر بشوند با شستشو با اب ساده از بین می روند. گرچه استاد ما با همان ایده ای که از گوشت اسلامی گرفت ان مبلغ را دریافت کرد و اسپری خاصی را هم ساخت و نهایتا حق را منکر شد اما برای خود من این نکته بسیار مهم بود که حساسیت اسلام به نجاست خون ازین جهت است که در تمام فضای اطراف ما صدها بلکه هزاران نوع باکتری وجود دارد که به شدت جذب اهن می شوند و وقتی دست شما خون می اید امکان جذب باکتری ها به وسیله اهن خون بسیار بالا است بنابر این در معرض انواع عفونت ها هستید اما اگر با دقت ( یک بار یا سه بار ) دست خونی خود را اب بکشید راه نفوذ باکتری ها را بسته اید
.
من با پروفسور هشام ابراهیم در مورد این تحقیق صحبت کردم که ان شا الله چاپ بشود اما ایشان پیشنهاد دادند که بهتر است زیر نظر یک استاد غیر مسلمان تحقیقات را ادامه دهم تا در مجامع علمی امریکا پذیرفته شود! که البته در پی آن هستم.
منبع:http://www.khabaronline.ir/news-150036.aspx
خاطرات مردی که 40 سال همسایه آیت الله بهجت بود
گروه فرهنگی مشرق- مردان بزرگ را همیشه نمی شود از نگاه شاگردان و بزرگانی چون خود آنها شناخت. گاهی یک همسایه می تواند جزئیاتی از زندگی را به زبان بیاورد که تنها آدم های نسبتا عادی می توانند ببینند. آنچه در ادامه می خوانید گفت و گوی مشرق با آقای " صاحب الدار" که چهل سال همسایه آیت الله بهجت بود.
****
متولد چه سالی هستید؟
متولد 1311
شما از اول ساکن قم بودید؟
بله از اول ساکن قم بودم , بیش از 40 سال همسایه ی آیت الله بهجت بودم.
به عنوان شخصی که حدود 40 سال همسایه آیت الله بهجت بوده است بفرمایید که رفتار ایشان با شما به چه صورت بود؟
آقا خیلی انسان با محبتی بودند و همواره نسبت به خانواده ما لطف داشتند. گاهی اوقات اگر میخواستند چیزی به ما بدهند و یا هدیه کنند شخصا می آمدند درب خانه ما به ما می دادند، حتی به همسرشان یا علی آقا یا کس دیگه نمی دادند که، خودشان هر چیزی که می خواستند بدهند می آوردند.
روزی بنده هر روز به علت مشغله شغلی مجبور بودم که بروم ساوه و شب ها بر می گشتم منزل، من ناچار بودم روزها آنجا بمانم. یک روز که ظاهرا نرفته بودم زنگ خانه به صدا در آمد رفتم دم در دیدم آقاست. ادای احترام کردم، سلام کردم بعد فرمودند چرا سر قبر پدرت نمی روی؟ ایشان پدر من رو می شناخت.
ایشان به آقای افتخاری که می آمدند منزل آقا فرمودند، در تشییع جنازه ی عیال اول من نماز بخوانند آقا از در منزل جنازه را تشییع کردند تا حرم، نماز بر ایشان خواندند، بعد من عرض کردم حاج آقا شما تشریف ببرید منزل و به کارهایتان برسید، فرمودند نه هستم. حتی ایشان به اینجا بسنده نکردند و آمدند قبرستان قم نو، باز عرض کردم به حاج آقای افتخاری که حاج آقا شما از آقا خواهش کنید که آقا تشریف ببرند. آقای افتخاری به آقا عرض کردند و ایشان فرمودند نه من حالا هستم. و این عبارت را فرمودند که 40 ساله که من در همسایگی این خانواده هستم هنوز صدای این خانم را نشنیدم و من معتقدم این بانوی مکرمه جزء شهداء محسوب خواهد شد.
درمورد فروش خانه تان به کسانی که متقاضی این خانه بودند بفرمایید.
اغلب این متقاضیان از مریدان آیت الله بهجت بودند بسیاری از مریدان آقا، دلشان می خواست خانه ما را بخرند که همسایه آقا باشند. می گفتیم برای چه می خواهید این خانه را از ما بخرید؟ می گفتند مثلا می خواهیم بیشتر آقا رو ببینیم، زیارت کنیم و دلمون می خواهد در همسایگی ایشان باشیم. گفتم خب منم دلم می خواهد این افتخار را داشته باشم. حتی می دانید وقتی آقا می خواست از منزل بیرون بیایند، قبل از اینکه از منزل بیرون بیاد جمعیت زیادی توی کوچه می ایستادند. وقتی آقا بیرون می آمد همراه آقا جمعیت هم به سمت مسجد حرکت می کرد.
من یک خواهر زاده ای دارم که ساکن تهران است، آقا به ایشان محبت داشتند خواهر زادم نقل می کرد که من از منزل شما بیرون آمدم، و وارد کوچه ارک شدم دیدم آقا دارند به سمت مسجد حرکت می کنند و جمعیتی هم همراهشان هست. برای اینکه خودم را به ایشان برسانم و سلامی عرض بکنم، بسرعت رفتم به سمت ایشان وقتی به نفر آخر جمعیت رسیدم که حالا فاصله ام با آقا زیاد بود، آقا فرمودند جعفر آقا رسیدن به خیر! بدون اینکه صورتشان را برگردانند عقب متوجه حضور من شده بودند. من همینطور با فاصله ای که داشتیم جواب دادم و تشکر کردم.
گاهی می دیدید کوچه آنقدر جمعیت داشت که فاصله بین خانه آقا تا سر پیچ سر کوچه که گردش از آن صورت می گیرد به سمت کوچه بعدی جمعیت ایستاده بود. من مثلا از مسجد می آمدم آقا چشمش به من می افتاد آقا اشاره می کرد به جمعیت که راه را برای من باز کنند. یک خانمی من را صدا زد گفت آقا شما اجازه می دهید من از دیوار منزل شما خانه آقا رو ببینم؟ گفتم این کار صحیحی است به نظر شما؟ که شما بروی سر دیوار خانه آقا رو ببینی؟ خلاصه با آن خانم صحبت کردیم و قانع کردیم که این کار صحیحی نیست که شما بروید بر سر دیوار و خانه آقا رو ببینی.
ظاهرا زمانی که تلفن در خانه ایشان وصل نشده بود کسانی که با ایشان کاری داشتند با خط تلفن شما تماس می گرفتند در این باره توضیحاتی بفرمایید.
منزل ما خانه چنان قابل توجهی نبود. دو طرف راهرو داشت و در یک کوچه دیگر هم دربش باز می شد. و باید یک مقدار راه را توی راهرو طی بکنیم تا برسیم به ساختمان. ایشان آنوقت ها که تلفن هم نداشتند و بعضی از خواص آقا که کار داشتند منزل ما تلفن می کردند. ما هم می رفتیم دم منزل ایشان می گفتیم آقا تشریف بیارید تلفن با شما کار دارد. بعضی وقت ها زمان زیادی طول می کشید تا آمدن آقا و نتیجتا تلفن قطع می شد ما شرمنده می شدیم.
خاطره دیگری در ذهنتان هست؟
-
بله یادم هست که یک کسالتی پیدا کردم که 5 یا 6 روز در بیمارستان ولی عصر(عج) بیهوش بودم، یک مقداری از حافظه ام رو از دست دادم حالا بعضی از خاطرات که خیلی به نظرم جالب بود و شگفتی داشت در خاطرم هست ولی خیلی از خاطرات رو واقعا از یاد برده ام.
حالا به تفصیل شاید نتوانم خاطرات را تعریف کنم. موقعیت ایشون یک جوری بود که اگر مطلبی می فرمودند ما برای انجام آن کار می دویدیم و به اصطلاح بجای راه رفتن می دویدیم. ولی ایشان هر وقت هر کاری داشتند و یا مثلا بشقاب غذایی می خواستند برای ما بیاورند خودشان می آمدند و شخصا بشقاب را به منزل ما تحویل می دادند.
از جریان خرید خانه تان توسط شهرداری که به اسم طرح از حرم تا حرم بود که البته سالیان درازی که به سرانجام نرسیده است خاطراتی دارید و عکس العمل آیت الله بهجت چگونه بود؟
شهرداری برای خرید خانه خانه را قیمت کارشناسی کرد و در این طرح خرید خانه ها من جمله رفته بودند خانه آیت الله بهجت را هم قیمت کرده بودند آقا فرموده بودند که شما اول به همسایه های من برسید آنهارا راضی کنید خانه هاشون رو بخرید آخر سر بیاید سراغ من، من حرفی ندارم خانه ام را می فروشم. از جمله کسانی که همواره حمایت می کردند میان همسایه هایشان بنده بودم. من گاهی می رفتم شهرداری به خاطر همین کار فروش خانه و مامورین و پرسنل آن سازمان نسبتا برخورد خوبی با من نداشتند. یک روز رفتیم دیدیم که مسئولشون پا شد در مقابل پای من و بسیار من را تحویل گرفت و و خواست تا از من پذیرایی شوم من هر چقدر فکر می کردم چه خبر شده است به جایی نمی رسیدم؟ بعد از اینکه نشستم و صحبت های مختلف مطرح شد و آن مسئول گفت آقا سفارش شمارا کرده اند. من دلم می خواهد بروید خدمت آقا بگویید که سفارش شما انجام شد.
بعد از اینکه از آن خونه رفتید آیت الله بهجت احوالتان را جویا می شدند؟
من گاهی منزل ایشان جدید ایشان می رفتم یک اتاقی در آن منزل بود که شیخ علی بهجت در آن جا بود و آیت الله بهجت در آن اتاق رفت و آمد نمی کردند. اتاق دیگری بود که آیت الله بهجت گاهی اوقات که می خواستند بروند نماز و منتظر ماشین می شدند در آن جا منتظر می ماندند. شیخ علی آقا به من عرض کرد آقا آنجا نشسته اگر می خواهی بروی آقا رو ببینی برو ببین. اینگونه بود که بعد از فروش خانه هم توفیق پیدا می کردیم خدمت ایشان برسیم.
در این چند دقیقه چه حرفهایی میانتان رد و بدل می شد؟
احوال می پرسیدند که بچه ها چطورند؟ احوال کوچک و بزرگ رو می پرسیدند که البته ایشان اسامی خانواده ما را بلد بودند.
آقا نذری هم می دادند؟
- من نمی دونم نذری داشتند یا نه، ولی گاهی گوشت می آوردند و به ما می دادند حالا این نذری بوده یا غیر نذری، به نظرم نذری بوده. آقا خیلی به صدقه دادن توجه داشتند. می فرمودند اگه می خواهید نذزی بکنید صدقه ای بدهید و یان صدقه را به یک نفر ندهید بین چند نفر تقسیم بکنید. خیلی اعتقاد به صدقه داشتند.
حاج خانم آقا با خانواده شما در ارتباط بودند؟
- به آن صورت نه ولی گاهی خانواده ام که می رفتند منزل آقا اگر آقا در حیاط بود سلام و احوال پرسی می کردند.
گاهی لطف می کردند یک بشقابی کاسه ای چیزی از غذایی که درست میکردند می دادند به ما. بله آقا به من خیلی محبت داشت . همانطور که گفتم آقا به صدقه دادن خیلی معتقد بودند حالا اگه پولی هم به کسی می دادند اظهار نمی کردند. من فقط این رو عرض کنم که عیال من که فوت کرد بستگان ما تهران، اراک، بروجرد و شهرهای مختلف بودند همه آمدند قم. نتیجتا خانه ما شلوغ شده بود سر وصدا می رفت خانه آقا. دیدم که یک روز زنگ زدند رفتم دم در دیدم آقاست. 15 هزار تومان دادند به من فرمودند که این قابلی ندارد و در این مشکلات کمک حال من شدند. بعد از مدتی وضع من خوب شد من پول را در مسجد می خواستم بر گردانم. آقا قبول نمی کردند. خیلی اصرار کردم فرمودند پس من این پول را می دهم که برای همسرتان قرآن بخواند. این اتفاق ظاهرا سال 74 یا 73 اتفاق افتاده بود.
شما که آن سالهایی که همسایه آیت الله بهجت بودید بفرمایید چه کسانی می آمدند به ایشان سر می زدند.
- بیشتر جوانها بودند و مریدان آیت الله بهجت جوان بودند و می آمدند گاهی اوقات می دیدید که تا یک ساعت هم منتظر می ماندند تا ایشان را ببینند. آقا هم شاید بخاطر همسایه ها راضی نبودند به این امر چرا که همیشه داخل کوچه بخاطر این مشکل شلوغ بود.
می خواستند فیلم برداری کنند از منزل ایشان دو تا چوب طرفین کوچه گذاشته بودند و دوربین را بالای آن قرار داده بودند، آقا که آمد و متوجه این امر شد دستور داده بودند جمعش کنند.
در اوایل انقلاب رجال سیاسی هم چون آیت الله خامنه ای هم به ایشان سر می زدند و وقتی می آمدند کوچه بسته می شد و نمی گذاشتند کسی وارد کوچه شود البته آن زمانها آیت الله بهجت زیاد معروف نبود ولی مقام معظم رهبری حتی در آن زمان ها به ایشان سر می زدند.
آیت الله بهجت در انجام تکالیف خانواده چگونه بودند؟
معمولا این طور بودند که بیشتر کارها را خودشان انجام می دادند.
http://mashreghnews.ir/fa/news
عالمی که آیتالله سیستانی دست او را بوسید
لحظهای نبود که در هنگام خواندن دعای کمیل اشک از چشمان بیسوی پیرمرد قطع شود.
دیدن پیرمردی 90 و چند ساله که نمیتواند به تنهایی راه برود و چشم هایش نیز قدرت دیدن ندارد اما اول صبح به مسجد آمده تا در نماز جماعت شرکت کند صحنه عبرت آموزی برای جوانانی مانند من بود که اطراف او جمع شده بودیم و به او که دلش را به دیگری سپرده بود نگاه میکردیم و به یاد نمازهای صبح قضاشده خودمان میافتادیم و تأسف از این همه غفلتی که داریم.

توفیقی بود تا شب جمعهای را در کنار این عالم ربّانی در مسجد ملاحیدر باشیم. لحظهای نبود که در هنگام خواندن دعای کمیل اشک از چشمان بیسوی پیرمرد قطع شود.
آنچه در ادامه میخوانید قسمتهایی از زندگی حضرت آیت الله مروارید(رحمةالله علیه) است.
آیت الله مروارید در آخرین سفر زیارت عتبات عالیات در سال 1377 شمسی به همراه چند تن از نزدیکانشان برای دیدار با حضرت آیت الله سیستانی به منزل ایشان رفتند. با ورود آیت الله مروارید، آیت الله سیستانی برای استقبال به صحن حیاط آمدند و بعد از عرض سلام، دست ایشان را بوسیدند و خودشان به جای یکی از جوانها، زیر بغل ایشان را گرفتند. آیت الله مروارید در آن ایام که دیگر چشمشان نمیدید پرسیدند: کیست؟ آیت الله سیستانی خود پاسخ دادند: منم علی!
ایشان بارها به فرزندان یا نوه هایشان که ایشان را در ماههای آخر عمر، برای نشستن و برخاستن و یا وضو گرفتن کمک میکردند میفرمودند: برای شما زحمت شد. إن شاء الله مرا میبخشید. حلال کنید!
شخصی ار ایشان پرسید:شما این همه مدت در جوار حضرت رضا(ع) بودهاید، کرامتی هم از ایشان دیدهاید که برای ما نقل کنید؟ آیت الله مروارید بلافاصله فرمودند: چه کرامتی از این بالاتر که من هر چه دارم، از حضرت رضا(ع) دارم.
http://www.khabaronline.ir/news-156442.aspx
سلامش کردم، جواب داد و فرمود: آیا آماده هستی شما را قبض روح کنم و ببرم؟ گفتم: آمادهام. بعد فرمودند: قدمها را شمردم و دیدم ده قدم شد.
در محضر آیت الله علوی گرگانی
ای ابوذر در دنیا چنان باش که گویی غریبی هستی یا یک رهگذر، و خود را از اهل گور به حساب آور. چطور ممکن است با اینکه انسان در دنیا دوست و رفیق دارد، فامیل و آشنا دارد، هم درس و هم بحث دارد و نشین و اولاد دارد، اما احساس غربت کند، ظرافتهایی در کلام معصومین است، یعنی آنقدر اهل آخرت و اهل الله شوید که بودن شما با افراد عادی موجب ناراحتی تان شود و همیشه بخواهید که روحتان با بزرگان و اولیاءالله و ارواح طیبه باشد. آنجا که امیرالمومنین(ع) فرمود:«فزت و رب الکعبه» معنایش این نیست که من از غم و غصه های دنیا راحت شدم.
علی علیه السلام را با دنیا چکار؟ خود او می فرمود: ما را چه به فدک. اگر حضرت مال دنیا می خواست، این همه سرمایه در دستش بود. برای چه انفاق می کرد؟ یک جهت فزت و رب الکعبه همین است که مولا امیرالمومنین مال این عالم نبود. خداوند این بزرگوار را مثل پیامبر صلی الله علیه و آله آورده بود گویی، در این دنیا غریب بود و من معتقدم آن مصیبتی که علی علیه السلام را زجر می داد مساله آخرتی و دینی مردم بود، و گریه ما برای اینها از این جهت است که چطور خدای تبارک و تعالی شخصیتی بزرگوار مانند علی (ع)را آورد در این دنیا برای هدایت ما، ولی ما قدرش را ندانستیم، والا اینها مال زمین نبودند و مال این دنیا نبودند. آن مردم بی وفا قدر علی (ع) را نشناختند و او را اذیت و آزار کردند. آن حضرت باید بنشیند و حسرت بخورد که «الدهر انزلنی ثم انزلنی حتی قیل معاویه و علی» روزگار اینقدر مرا پائین آورد تا اینکه گفته می شود: معاویه و علی به راستی خیلی مصیبت است، امیر المومنین کجا و معاویه کثیف کجا؟ معاویه ای که سرتا پا جسم و ماده و خبائث است در مقابل علی علیه السلام قرار دارد که همه اش نور است. علی علیه السلام در دنیا غریب بود و پیامبر صلی الله علیه و آله چند بار فرمودند: «طوبی للغربا» خوشا به حال غریبان، و ما باید سعی کنیم جزء غربا باشیم. دنیا را خانه آرامش خودتان انتخاب نکنید. بدانید که «الدنیا دار بالبلاء محفوفه» فکر نکنید در دنیا در آسایش هستید؛ باید به خود رنج و زحمت دهید و خود و دیگران را ارشاد و اصلاح کنید. حضرت ابوذر نیز در این دنیا غریب بود.
او به دستورات پیغمبر(ص) خوب عمل کرد، زندگی و کاشانه و خانه نداشت. او رفت و در ربذه ماند و به دخترش گفت: آخر عمر من است. دختر به گریه افتاد. او گفت: گریه نکن. دختر گفت: در این بیابان بعد از تو چکار کنم؟ اباذر گفت: وقتی از دنیا رفتم، برو کنار جاده بنشین، گروهی می آیند به آنان بگو که ابوذر در اینجا فوت کرده است، آنها می آیند و بدن مرا بر می دارند.
واقعا ابوذر در نهایت غربت زندگی کرد و در نهایت غربت جان داد. یکی از بزرگان (آیت الله خوانساری) که مرد بسیار با تقوائی بود و نفس زکیه ای داشت و من هر وقت خدمتشان می رسیدم، دستش را می بوسیدم و از ایشان می خواستم که برای من دعا کند. از ایشان نقل شده که چند ساعت قبل از فوتشان فرمودند که حضرت عزرائیل علیه السلام جلو چشمانم مجسم شد. او را شناختم که عزرائیل علیه السلام است.
سلامش کردم، جواب داد و فرمود: آیا آماده هستی شما را قبض روح کنم و ببرم؟ گفتم: آمادهام. بعد فرمودند: قدمها را شمردم و دیدم ده قدم شد. ده قدم شد فهمیدم ده ساعت دیگر از عمرم بیشتر باقی نمانده است. بچه ها را خبر کردم و گفتم: رفتنی هستم. آری وقتی روح انسان پاک باشد اینگونه است. آیا از جهات دین مان آماده هستیم؟ آیا آرزوهای دور و دراز نداریم؟ آیا از جهات دین مان آماده هستیم؟ آیا مدیون دیگران نیستیم؟ آیا آن پرونده سفیدمان آلوده نکردیم؟ اگر آماده ایم خوشا به سعادت ما.
برگرفته از انوار اخلاقی ج 1، نوشته آیت الله علوی گرگانی
http://azadinews.us/article.asp?id=20115&cat=1
عکس/ حرم امام جواد(ع) 50 سال قبل
عکسهای زیر، تصاویر حرم مطهر حضرت امام موسی کاظم(ع) و امام جواد(ع) از سال 1960 تا به امروز است که به مناسبت ولادت با سعادت حضرت امام جواد(ع) منتشر میگردد.
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وَلِىَّ اللَّهِ»، سلام بر تو اى ولى خدا
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ»، سلام بر تو اى نور خدا در تاریكیهاى زمین
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ»، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى آبآئِكَ»، سلام بر تو و بر پدران (پاك) تو
«قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ»، برپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر به معروف و نهى از منكر كردى
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَبْنآئِكَ»، سلام بر تو و بر فرزندانت
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَوْلِیآئِكَ اَشْهَدُ اَنَّكَ»، سلام بر تو و بر دوستانت گواهى دهم كه به راستى تو
«وَ تَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»، و تلاوت كردى قرآن را چنانچه باید و جهاد كردى در راه خدا آن طور كه شاید
«وَ صَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ اَتَیْتُكَ زآئِراً»، و شكیبا بودى بر آزار مردم در مورد (كار) خدا تا مرگت فرا رسید آمدهام به درگاهت براى زیارت
«عارِفاً بِحَقِّكَ مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِكَ مُعادِیاً لاَِعْدآئِكَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ ربک»، در حالى كه عارفم به حق تو و دوست دارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت مرا بنما در پیشگاه پروردگارت.
عکسهای زیر مربوط به تصاویر جدید از حرم مطهر در سال جاری است.
http://rajanews.com/detail.asp?id=92585
.
سفري که چند روز گذشته به مالزي داشتم مرا با مظلوميت فوق العاده شيعيان اهل بيت آشناتر کرد.
مالزي کشوري کاملا آزاد است که همه اديان و مذاهب گوناگون مي توانند اعمال عبادي خود را راحت انجام دهند.
مساجد مسلمين و کليساهاي مسيحيان و بت خانه هاي هندويي و معابد بودايي به وفور در اين کشور ديده مي شوند.اگر به يکي از بت خانه هاي هندويي برويد مي بينيد که انواع و اقسام بتهاي رنگارنگ و به اشکال مختلف مورد عبادت قرار مي گيرند و عده اي مشغول طواف دور يک بت ،عده اي در حال سجده بر بتي ديگر و عده اي مشغول شستشوي خدايان خويش اند!
از طرفي ديگر در مالزي فعاليت کاباره ها و کلوپهاي شبانه و کازينوها و مشروب فروشي ها کاملا آزاد است و شما آن تعداد مشروب فروشي که که در خيابان هاي مختلف مي بينيد خيلي بيشتر از مغازه هاي به قول خودمان سوپري يا بقالي است.فاحشه ها هم آزادانه به جذب مشتري مي پردازند!
حال جک خنده دار و گريه دار اينجاست که در اين شرايط ، فعاليت و تبليغ و حتي اظهار تشيع به خاطر جلوگيري از ترويج عقائد انحرافي(!) در مالزي ممنوع است و بدون حکم دادگاه و رأسا توسط پليس به 6 ماه زندان محکوم مي شويد!!
نمونه اش همين ميلاد حضرت زهرا (سلام الله عليها)که من آنجا بودم (حدود دو هفته پيش)،عده اي از شيعيان مالزي بعد از مراسم جشن که در خانه شخصي يکي از شيعيان برگزار شده بود مشغول صرف ناهار بودند که ناگهان مأموران مالزيايي به طور وحشيانه اي به مراسم آنها حمله کردند و عده زيادي از آنها را بازداشت و عده اي را به زندان انداختند!يا عاشوراي سال گذشته به مراسم عزاداري امام حسين (عليه السلام) حمله کردند و هنوز عده اي در زندان اند.
واقعا مظلوميتي بالاتر از اين سراغ داريد؟اگر اين اتفاق در عربستان سعودي اتفاق افتاده بود،کمتر جاي ناراحتي داشت.چون وهابيون سعودي اجازه ورود حتي الکل سفيد را به کشورشان نمي دهند و حجاب اجباري است و خبري از کازينو و کاباره و... نيست.اما تعجب از کشوري است که همه اينها را دارد آنوقت نگران گمراه شدن مردمش است!
عکس ها:
http://s1.picofile.com/file/6737820920/PIC_1096.jpg
http://s1.picofile.com/file/6796343058/PIC_1412.jpg
http://s1.picofile.com/file/6796326956/PIC_1215.jpg
http://s1.picofile.com/file/6796322932/PIC_1416.jpg
http://s1.picofile.com/file/6796305830/PIC_1248.jpg
http://s1.picofile.com/file/6796295770/PIC_1167.jpg
http://s1.picofile.com/file/6796271626/PIC_1100.jpg
http://s1.picofile.com/file/6796433598/PIC_1416.jpg
مراسم عقد دختر تازه مسلمان شده در حرم امام حسین(ع)
خانم "لاميه حجی مجو" دانشجوی دختر دانشگاه موصل که از پیروان دین ایزدی بود، هفته گذشته در صحن حرم مطهر أبا عبدالله الحسین علیه السلام به دین مبین اسلام و مذهب حق جعفری متشرف و خطبه عقد وی با همسر شیعه اش که با آشنایی با او توفیق هدایت یافته بود در صحن...
به گزارش ادیان نیوز، خانم "لاميه حجی مجو" دانشجوی دختر دانشگاه موصل که از پیروان دین ایزدی بود، هفته گذشته در صحن حرم مطهر أبا عبدالله الحسین علیه السلام به دین مبین اسلام و مذهب حق جعفری متشرف و خطبه عقد وی با همسر شیعه اش که با آشنایی با او توفیق هدایت یافته بود در صحن حرم مطهر اجرا شد.گفتنی است دین ایزدی یکی از شاخه های دین زرتشت به حساب می آید و پیروان آن در شمال عراق در برخی مناطق موصل سکنی دارند./شیعه آنلاین
http://www.adyan.net/130/6516-news.html
سلام
شاید این خبر قدیمی باشد اما جالبه!!!
هرچند برخی قوانین در عربستان سعودی متحجرانه است، اما عادله، دختر کسی که خود را "خادم الحرمین الشریفین" میخواند، در این سخنان خود حتی برخی احکام اصیل دینی را نیز زیر سوال برده است.
به گزارشپایگاه بقیع به نقل جهان، "عادله" دختر ارشد ملک عبدالله، پادشاه عربستان در مصاحبهای با روزنامه فرانسوی لوفیگارو قوانین وهابیت را مورد انتقاد قرار داد. بنابراین گزارش، دختر پادشاه عربستان که پدرش رئیس یکی از دیکتاتوریترین حکومتهای حال حاضر در سطح جهان است که در آن زنان حق رای، انتخاب همسر و رانندگی ندارند، در حالی که تقریبا از رعایت حجاب صرفنظر کرده و تنها یک روسری به شکلی نامناسب بر سر کرده بود، ضمن انتقاد از نقاب و روبنده گفت: ازدواج دختران زیر ۱۶ سال احمقانه و باعث عقبماندگی آنهاست.
دختر دیکتاتور آلسعود همچنین اختلاط دختران و پسران در مکانهاي عمومي در صورتي که باعث ناهنجاري نشود را بلامانع دانست و از جدايي دختران و پسران در جامعه عربستان ابراز تعجب کرد. وی منظور خود را از ناهنجاری توضیح نداد اما بدیهی است که اختلاط بین نامحرمان در تمامی مذاهب اسلامی حرام است.
وی در ادامه گفت: ما نبايد اجازه دهيم که اين وضع در جامعه ما ادامه پيدا کند و بايد در صدد تغيير اين قوانين متحجرانه بر آييم!
هرچند برخی قوانین در عربستان سعودی متحجرانه است، اما عادله، دختر کسی که خود را "خادم الحرمین الشریفین" میخواند، در این سخنان خود حتی برخی احکام اصیل دینی را نیز زیر سوال برده است. شاید اگر این سخنان از کس دیگری شنیده میشد جای تعجب نبود اما وقتی فرزند ملک عبدالله چنین میگوید، سوالات بسیاری را در اذهان جهانیان ایجاد میکند.
مذهب وهابیت از مذاهب جعلی است که ریشه در افکار اصیل اسلامی نداشته و منبعث از افکار شخصی تندرو به نام "محمد بن تیمیه" است. بن تیمیه نظراتی در قبال اسلام دارد که اصولا با نظرات اصیل اهل سنت نیز متفاوت است اما همین نظرات وی منجر به ایجاد دیکتاتوری در سرزمین حجاز و تجاوز به حقوق سایر ملتها از جمله ملل افغانستان، پاکستان، بحرین و ... شده است.
[http://shia-online.ir/upload/article/18181/18181_G0YE3ME7_pic.jpg گفته میشود سران رژیم آلسعود هیچ اعتقاد و التزامی به عقاید اسلامی از بیخ و بن ندارند، تا آنجا که ملک عبدالله با جرج بوش به رقص شمشیر پرداخت و حتی برخی منابع از میگساری این دو با یکدیگر خبر دادهاند.
البته در این میان زیرکی لوفیگارو نیز شایان توجه است، چرا که زمانی این مصاحبه را منتشر میکند که ممنوعیت نقاب و روبند در خاک فرانسه دردسرهایی را برای مقامات فرانسوی ایجاد کرده است. افکار عمومی جهان این اقدام را نقض حقوق بشر می دانند.
منبع:به نقل از پایگاه بقیع
سلام
نبایدم بگذارند شیعه انجا آزاد باشه
چون اگر با معارف شیعه آشنا بشوند
همه موحد و خدا پرست و شیعه می شوند
غیر این دلیل می تواند باشد؟:Gol:
بسم الله الرحمن الرحیم
زندگانی حضرت ابوطالب(ع) به تصویر کشیده میشود
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از مرکز خبر حوزه، کار تحقیق و نگارش سریال حضرت ابوطالب (ع) از سال 87 آغاز شده که در 40 قسمت 50 دقیقهای ساخته میشود و از ابتدای سال 92 روی آنتن خواهد رفت.
حجة الاسلام و المسلمين محمد حسن شفيعي شاهرودي، مسئول موسسه ميراث نبوت عصر امروز در دیدار با حضرت آیتالله سبحانی با ارائه گزارشي از روند فعاليت هاي اين ستاد اظهارداشت: در سال 86 بعد از پيام مراجع بر لزوم معرفي شخصيت حضرت ابوطالب (ع) براي جامعه به ويژه نسل جوانان، موسسه ميراث نبوت ستاد بزرگداشت اين حضرت را به منظور معرفي شخصيت ايشان به آحاد جامعه تشکيل داد.
وي در ادامه افزود: با تشکيل ستاد چاپ و توزيع کتابي درباره ابوطالب بر گرفته از کتاب الغدير به سه زبان عربي و اردو و فارسي با تيراز 75 هزار نسخه به زبان فارسي و 3 هزار نسخه به زبان عربي آغاز شد و توزيع کتاب ها همچنان ادامه دارد.
رییس ستاد و بزرگداشت حضرت ابوطالب (ع) ادامه داد: برگزاري مسابقه کتابخواني ميان 7 هزار نفر از جوانان کشور، توزيع پيام مراجع بزرگوار درباره لزوم شناخت شخصيت حضرت ابوطالب (ع) در سراسر کشور و تدوين دانش نامه حضرت از جمله فعاليت هاي اين ستاد است.
وي بيان داشت: چاپ پوستر و بنر براي بزرگداشت حضرت ابوطالب در 26 رجب و تکثير سي دي با موضوع معرفي ايشان و برگزاري مراسم رحلت ايشان در مساجد و ساخت سريال ابوطالب در صدا و سيما از ديگر اقدامات اين ستاد است.
حجة الاسلام و المسلمين شفيعي شاهرودي با اشاره به ساخت سريال حضرت ابوطالب (ع) اظهارداشت: کار تحقيق و نگارش سريال از سال 87 آغاز شد و تحقيقات کاملي از وقايع دوران ايشان در چندين هزار صفحه آماده شد و در اختيار نويسندگان سريال از جمله آقاي ميرباقري گذاشته شد اين سريال در 40 قسمت 50 دقيقه اي ساخته خواهد شد که ابتداي سال 92 نمايش داده مي شود.
برگزاري جشنواره زيباترين كودك تهران
حراج کودکان خود، فقط با 15هزار تومان!
گوهری که فروشی نیست!
خبرگزاری فارس: مجموعه ............ جشنوارهای با عنوان «زیباترین کودک تهران» برگزارمیکند.
به گزارش خبرگزاریفارس، قراراست مردم از میان علاقهمندان به شرکت در جشنواره «زیباترین کودک تهران» 5دختر و 5 پسر زیبای بین 2 تا 7 سال را برگزینند. این انتخاب معیاری غیر از رأی و نظر شرکتکنندگان نخواهد داشت.
این جشنواره در ایام ماه مبارک رمضان در مجموعه .............برگزارخواهدشد. علاقهمندان به شرکت در این جشنواره برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند با شماره تلفنهای ............ تماس بگیرند.
تعجب نکنید. خبر مربوط به 33 سال پیش نیست. این دقیقا خبری است که هفته گذشته در خبرگزاریها آمده بود؛ خبر به قدری عجیب بود که لازم دیدیم با شماره تلفن درج شده، تماسبگیریم و از صحت و سقم آن مطلع شویم:
در رابطه با جشنواره زیباترین کودک تهران، توضیح میدهید؟
شروع کار جشنواره، روز اول ماه مبارک رمضان است تا روز آخر ماه و برای رده سنی 2 تا 7 سال در 2 گروه دختر و پسر برگزار میشود. ما از روز یکم تا نهم مرداد با کودکانی که ثبتنام کردهاند، تماسمیگیریم و یک روزی را برایشان مشخص میکنیم که حضوری بیایند تا گریمشان کنیم و ازشان عکس بگیریم. سپس در هر شب از ماه مبارک این عکسها را در اتاقی در دید حضار قرار میدهیم تا از بین عکسها یک نفر دختر و یک نفر پسر، به عنوان زیباترینهای هر شب انتخاب شوند و جوایزی به این کوچولوها تعلق میگیرد و به فینال مسابقه راه پیدامیکنند.
جوایز و فینال به چه صورت است؟
جایزه هر شب، کارت شارژ 20 هزار تومانی ...... است. فینال ما که جشنی خیلی بزرگ و با حضور بسیاری از هنرمندان است، در روز عیدفطر برگزار میشود و در آن دوباره از بین کودکان منتخب شبهای قبل، 5 دختر و 5 پسر انتخاب میشوند. جوایز فینال، سکههای بهار آزادی و یک میلیون تومان کارت شارژ ... است. همچنین از کوچولوهای انتخاب شده در فینال، در تیزرهای تبلیغاتی استفاده میشود.
شرایط ثبت نام چگونه است؟
والدین ابتدا 15 هزار تومان برای ثبت نام پرداخت میکنند که ما در مقابلش، یک کارت شارژ 15 هزارتومانی به آنها میدهیم.
ملاکهای زیبائی که کودکان براساسش انتخاب میشوند، چیست؟
هر چه قدر که مشتری! را جذب کند. مشتری! میرود، عکسها را میبیند و هر کسی که جذاب بود را انتخاب میکند. جذابیت، فقط زیبایی ظاهری نیست، ممکن است با نمک بودن بچه باشد.
این جشنواره از طرف شهرداری برگزار میشود؟
نه! زیر نظر وزارت ارشاد است.
یعنی جایزهها را وزارت ارشاد میدهد؟
نه. خودمان جایزه می دهیم.
یونیسف هم همکاری دارد؟
نه
***
آنچه در این بین قابل تأمل است، اقدام تعجببرانگیز وزارتارشاد در دادن چنین مجوزی است و اگر مجوز دادهنشده، باز هم باید پرسید چگونه جشنوارهای بدون مجوز، تبلیغات علنی و وسیعی انجاممیدهد؟!
افکار عمومی خوب به خاطر دارند، خاطره تلخ برگزاری جشنواره دختران شایسته را که با ملاک قرار دادن برتریهای دوران جاهلیت، زنان و دختران را به بازیچه میگرفتند.
اما این بار مسئولین، همسو با تجارت جهانی کودک، در حرکتی با اهداف نه خزنده و نهان که کاملا واضح و آشکار، گامهای اولیه تجارت کودکان این سرزمین را در سطحی وسیع آغاز کردهاند. و این حرکت غیراخلاقی را در ماه شعبان، زمینهسازی و در بهترین شبهای سال -یعنی شبهای ماه مبارک - به اجرا درخواهندآورد. این طرح مثل طرحهای دیگری است که سالهاست در شبهای ماه مبارک با حضور ترانهخوانان و مجریان مبتذلگو که برخی از آنان ممنوعالتصویر و یا فراری شدهاند، توسط صداوسیمایجمهوریاسلامی در ساعات پایانی شب از بودجه بیتالمال مسلمین بهنمایش گذاشتهمیشود. درحالیکه آن شبها که حتی خوابیدن هم عبادت محسوب میشود با چنین برنامههای دور از شأن مردم ایران اسلامی، آنتن رسانه ملی را پر میکنند!
حال این سؤال مطرح است که اگر بررسی عواقب و نحوه برگزاری چنین جشنوارهای برعهده مسئولین وزارت ارشاد نیست، پس چه کسی مسئول بررسی پیامدهای مثبت و منفی کوتاهمدت و طولانی مدت چنین برنامههای فرهنگی-اجتماعی است؟ و حریم فرهنگ این مرز و بوم را چه کسی پاس خواهد داشت؟!
آیا پس از این همه سال سعی و خطا، قرار نیست مجموعهای از متخصصین دلسوز برای نسل جوان این مملکت به دور از حضور خائنان در این مجموعه، بنشینند و آنچه در عرصه فرهنگ این مملکت اتفاق میافتد را بررسی کرده و با استفاده از ابزارهای محکم قانونی، جلوی زیر پا گذاشتن اصول قانون اساسی را بگیرند؟!
برنامهریزیهای بلند مدت فرهنگی- اسلامی چه زمان قرار است خود را به مانشان دهند و ما شاهد به بار نشستن انقلاب اسلامی در این حوزه هم باشیم.
تا دیر نشده، فرزندانمان را دریابیم که نگاههای هرزه و به عبارت امروزی، مشتریپسندانه! آنها را بیمار خواهندکرد.
زهرا رئیسی فرد
***************
پی نوشت:
* مطلب فوق در هفته نامه زن روز- یکی از نشریات مؤسسه کیهان- در تاریخ 4تیر 1390 به چاپ رسیده است.
*واقعا تعجب برانگیز بود که یه عده به کودکان به چشم کالا نگاه بکنند! وقتی مصاحبه رو شنیدم و اون لحظه ای که فرد پشت خط گفت بستگی داره مشتری بپسندد یا نه! حالم به حدی بد شد که هیچی نمی تونستم بگم.
*از خبرگزاری فارس بعید بود که همچین خبری رو اعلام کند!
[FONT=Verdana]من نگفتم پیر مردها هم امام زمان (عج) را می بینند
نگاهی به زوایای زندگی، شیوه سلوک، حالات و نهایاتا فوت بزرگان، عارفان و سالکان حضرت دوست موضوعی است که همواره توسط علاقه مندان حوزه های اخلاق و عرفان مورد پیگیری قرار گرفته و به رشته تحریر درآمده است.
شیعه آنلاین نوشت: زندگی و احولات حضرت "آیت الله بهجت" نیز از این امر مستثنی نبوده است و این مهم چه در دوره حیات ایشان و چه بعد از فوت این بزرگوار دست مایه بسیاری از مقالات و کتاب ها قرار گرفته است.
در این میان می توان به کتاب هایی چون «در محضر آیت الله بهجت»، «فریاد گر توحید»، «زمزم عرفان»، «صدای سخن عشق»، « برگی از دفتر آفتاب»، «نا گفته ها» و همچنین چندین یادنامه اشاره کرد که جملگی در توصیف حالات و کرامات و مقام علمی حضرت آیت الله بهجت بوده است.
کتاب «العبد» را می توان در زمره آخرین کتاب هایی دانست که در مورد آیت الله بهجت به رشته تحریر درآمده است. این کتاب که توسط «موسسه فرهنگی- مطالعاتی شمس الشموس» در بهار ۱۳۹۰ به چاپ رسیده، کوشیده تا با شیوه علمی و از طریق مصاحبه های مفصل با نزدیکان آن گوهر بی همتا اثری متفاوت را به جامعه دینی عرضه کند.
در این کتاب ابتدا پیامی که توسط حضرت آیت الله جوادی آملی به مناسبت همایش بزرگداشت حضرت آیت الله بهجت ارسال کرده اند را می توان ملاحظه کرد. پس از آن به تولد و سیر و سلوک آیت الله بهجت اشاره می شود. در همین جاست که کرامات پیدا و پنهان و همچنین مقامات علمی آن گوهر عرفان از زبان نزدیکان ایشان مانند فرزند ایشان «شیخ علی بهجت» بیان شده و زوایای پنهان زندگی این فرید زمانه آشکار می گردد. نکته ای ای که در این میان مورد توجه قرار می گیرد شیوه «کتمان» است که این بزرگوار همواره در سیر و سلوک به آن تاسی جسته و آنگونه که فرزندان و نزدیکان او می گویند آنها نیز نمی توانستند از مقامات و سیر وسلوک او سر در بیاورند. مگر به اتفاق و اشارت بزرگان دیگر نظیر علامه جعفری.
شیخ علی بهجت فرزند ایشان در این باره می گوید: «سال ۶۳ فارغ التحصیل خیلی از علوم بودم. ۱۸ سال فلسفه خوانده بودم. رزوی علامه جعفری هنگامی که از خانه ما بیرون آمد مرا دید و پرسید: چه در سی می خوانی؟ گفتم: سیزده سال فقه و اصول خواندم و به دوره خارج رسیدم اما آن را ترک کردم و دارم فلسفه را تمام می کنم. گفت دیگر چه: گفتم یک مقداری ریاضیات و ستاره شناسی و.. خواندم. عرفان نظری را نزد آقای حسن زاده آملی و آقای جوادی آملی و فقه و اصول را هم خدمت خود حاج آقا خواندم. گفتند: جالا یک چیز به تو می گویم که همه این ها را خواندی، بیا تمام کارهایت را رها کن و خدمت همین پیر رابکن. هر چه گفت یادداشت کن و برای نسل بعد نگه دار. تو متوجه مقام ایشان نیستی زیرا اولا خودش مانع است از اینکه چیزی بفهمی چه کسی هستند. ثانیا عوارض بیرونی هم مانع تو می شود چون تو دنبال زندگی آتیه هستی.... شما این را نمی شناسی فقط نگاه می کنی پدرت است. مثلا هر چه می خواهی نمی دهد. ولی من ایشان را از نجف می شناختم. به فکر دنیای خودش نیست چه برسد به فکر دنیای تو باشد. تازه تشکیک هم می کنی که که گفته این پدر من از دیگران بهتر است؟ اما من قم، تهران، مشهدف ایران و نجف را دیدم، باور کن همین یکی مانده. اگر از تو گرفتند ان وقت می فهمی. آن موقع بود که حواسم را جمع کردم وگرنه کاری به کارش نداشتم....» (ص ۱۲۸-۱۲۹)
اما آنچه این کتاب را از دیگر کتب متمایز می کند اختصاص فصلی مجزا (فصل نهم) به تشرف حضرت آیت الله بهجت به محضر امام زمان می باشد که طی آن ضمن اشاره به فرمایشات آیت الله بهجت پیرامون ظهور، تلاش می شود تا شایعات پیرامون مسئله ظهور که از قول ایشان مطرح شده بود را مورد بررسی قرار داده و تکذیب کند.
«آنچه باعث سردرگمی عده ای از ما شده، بازار مدعیان مشاهده و ارتباط و تعیین کنندگان زمان ظهور است که در هر عصری بنا به مقتضیات و شرایط همان زمان ظهور و طلوع می کنند و شوق عوامانه و ساده اندیشی عده ای از مشتاقان نیز دست به دست هم می دهد تا شمارش معکوس آخر الزمان ا آغاز کنند و هر روز در پی یافتن آخرین نشانه ظهور سرگردان شوند و یا در دام مدعیان نام و نان، عمر خود را تباه کنند.....البته برخی از دعیان چنان تحت تاثیر تبلیغان ظهور قریبب الوقوع قرار گرفته اند و به توهم سید یمانی (اشاره به وقایع پس از حمله آمریکا به عراق و آمدن چند مدعی به ایران با لباس سبز و اینکه خود را یاران سید یمانی دانستند) و ارتباط دچار شده اند.» (ص۲۱۰)
بی شک دوره ای که برخی تلاش می کنند تا با تشبث به امام زمان برای خود آبرویی دست و پا کنند، نحوه ارتباط و برخورد آیت الله بهجت با مسئله ظهور و امام زمان می تواند بسیاری از شبهات را بر طرف نماید. در قسمتی از این فصل از قول پسر ایشان و در مورد شایعات پیرامون ظهور می خوانیم: «ایشان اگر مطلبی را از کسی می شنید نقل می کرد. می گفت: آری از قضا یک آقایی آمد این طوری گفت و آقایان اغلب می رفتند و این واسطه را حذف می کردند و می گفتند آقای بهجت این طور گفت. این نوع مطالب و شایعات زیاد بود. حتی اینکه این اواخر از قول ایشان گفته بودندک تا حالا به جوان ها می گفتیم، اما حالا به پیرمدها نیز می گوییم زمان ظهور را درک می کنند، این مطالب نبود و آقا از کس دیگری که آمده کنار محراب او و این حرف را زده مطلب را نقل می کند. بعد که آقا شنید که این مطلب از قول خود ایشان منتشر شده فرمود: من کی چنین حرفی زدم؟ من اگر قرار بود مطلبی را نقل کنم برای اهل مباحثه نقل می کردم». (ص۲۱۵)
در همین فصل نویسندگان این کتاب می کوشند تا بر اساس روایات مستدل و متواتر مسئله ظهور را بررسی کرده و شایعات و شبهات روز مره در مورد ظهور را پاسخ دهند. لذا در این فصل ما شاهد بحث جامعی در مورد توقیت (تعیین زمان برای ظهور حضرت)، دلایل تعیین وقت ظهور و نهایتا ادله روایی و عقلی در نهی توقیت هستیم.
فصل دیگر این کتاب به سیره سلوکی حضرت آیت الله بهجت اختصاص دارد و در آخر مصاحبه های مفصلی از شیخ علی بهجت فرزند ایشان، آیت الله محفوظی، آیت الله کربلایی، حجت الاسلام هادی قدس، حجت الاسلام محمد روحی، حجت الاسلام ناصری و دیگر شاگردان آمده است.
یادر می شویم که العبد برگرفته از سنگ قبر آن بزرگوار است که گویی به توصیه ایشان بروی سنگ قبر حک شده است.
http://jahannews.com/vdcc11qso2bqmi8.ala2.html
به گزارش شیعه آنلاین، "کلود مارکوس" یک بسکتبالیست فرانسوی است که چندی ماه است عضو تیم بستکبال راه و ترابری استان قم شده است.
او مدتی پیش با حضور در دفتر حضرت آیت الله سید "محمدعلی علوی گرگانی" از مراجع تقلید قم، با بیان شهادتین به دین مبین اسلام و مذهب حق شیعه اثنی عشری گروید و نام "احمد" را برای خود انتخاب کرد.

این بسکتبالیست فرانسوی ۳۰ ساله است و از حدود سه ماه پیش به ایران آمده و به تیم بسکتبال راه و ترابری قم پیوسته است.
وی مدتی پیش از مسئولان این تیم خواسته بود که کتاب های دینی در اختیار او قرار دهند تا آن را مطالعه کند. "کلود" پس از مطالعه این کتب تصمیم گرفت مسلمان شود.
http://jahannews.com/vdcizpazpt1ayq2.cbct.html
[FONT=Verdana]خاخام صهيونيست دوباره قتل كودكان شيرخواره را جايز اعلام كرد
يك خاخام اسرائيلي بار ديگر در كتاب جديد خود كه به تشريح چگونگي برخورد با هر كس كه خطري براي اسرائيل به شمار آيد، پرداخته است، حتي قتل كودكان شيرخوار عرب را نيز مجاز اعلام كرد.
به گزارش «شيعه نيوز» به نقل از فارس، «اسحاق شابيرا» خاخام بسيار افراطي صهيونيست كه در سال 2009 خواستار كشتار همه كساني شده بود كه براي اسرائيل خطر محسوب ميشوند، بار ديگر كشتار كودكان شيرخواره را نيز مجاز دانست.
اين خاخام صهيونيست كه به انتشار كتاب جديد خود به نام «توراة الملك» تا چند روز آينده نزديك ميشود، تصريح كرد كه اين كتاب فتاوايي دارد كه قتل هر شخص غيريهودي از جمله كودكان شيرخوار عرب را مجاز ميشمارد.
روزنامه «اسرائيل حايوم» به نقل از اين خاخام اعلام كرد: چاپ جديد، توضيحي توراتي درباره چگونگي و رفتار صحيحي است كه اسرائيل بايد در تعامل با وضعيت غزه از آن استفاده كند.
شابيرا تصريح كرد كه در اين فتاواي مذكور، كه در قالب كتاب جديد منتشر ميشود، نظرياتي ارائه كرده است كه نه فقط نظري است، بلكه عملا قابل اجرا خواهد بود.
اين خاخام صهيونيست در سال 2009 با انتشار نسخه اول كتاب توراة الملك، خواستار قتل هر كسي شده بود كه براي اسرائيل خطر محسوب ميشود حتي اگر اين خطر كودكي شيرخوار باشد.
در روزهاي اخير اين تنها فتواي عجيب نبود كه صادر شد. در جديدترين فتواهاي منتشر شده از مفتيهاي وهابي عربستان سعودي، قتل فردي كه نماز نخواند و از اين كار خود توبه نكند، واجب اعلام شد.
روز گذشته پايگاه شبكه خبري العربيه اعلام كرد كه صالح الفوزان عضو هيئت عالي علماي عربستان سعودي، در پاسخ به اين استفتاء كه «رفتار ما بايد با فرد تارك الصلاة چگونه باشد؟»، گفت: بايد او را دور كرد بلكه اگر توبه نكرد و بر نماز مراقبت نكرد، كشتن وي واجب است... او توبه ميكند و اگر توبه نكرد و نماز را ترك كرد، كشته ميشود... استخدام كردن اين فرد از اساس غلط است زيرا كفار بر امور مسلمانان ولايت ندارند زيرا الگويي ميشوند براي ديگران.
http://www.shia-news.com/fa/pages/?cid=22058
يك خاخام اسرائيلي بار ديگر در كتاب جديد خود كه به تشريح چگونگي برخورد با هر كس كه خطري براي اسرائيل به شمار آيد، پرداخته است، حتي قتل كودكان شيرخوار عرب را نيز مجاز اعلام كرد.
عربستان سعوی= اسرائیل
هاخام = مفتی سعودی
هردوتا کشور هم برای از بین بردن صلح و نابودی ملتای دیگه تلاش میکنن
دو تا کشور خطرساز برای بشریت
بسم الله الرحمن الرحیم
عامل انفجار حرمين عسكريين اعدام ميشود
خبرنامه دانشجویان ایران: با تأييد معاون رئيسجمهور عراق «ابوقدامه تونسي» عامل انفجار حرمين عسكريين به زودي اعدام ميشود.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از پايگاه خبري التوافق، منابع نزديك به رياست جمهوري عراق اعلام كردند «خضير الخزاعي» يكي از رهبران حزب الدعوه عراق و معاون رئيس جمهور عراق حكم اعدام عوامل انفجار حرمين عسكريين را تاييد كرده است.
بنابر اين گزارش خضير الخزاعي اعدام فردي به نام «يسري فاخر محمدعلي الطريقي» مشهور به «ابوقدامه تونسي» با تابعيت تونس به چندين اتهام تروريستي از جمله انفجار حرمين عسكريين اعدام ميشود.
پيش از اين منابع امنيتي اعلام كرده بودند، نيروهاي امنيتي عراق يكي از اعضاي سازمان موسوم به «توحيد و جهاد» را دستگير كردهاند.
بنابر اين گزارش «ابوقدامه تونسي» مسئول انفجار حرمين عسكريين است كه در اين حمله دو عراقي و 4 عربستاني او را همراهي كرده و با ربودن نگهبانان و بمبگذاري در حرم سامرا اين مكان مقدس را منفجر كردند.
«ابوقدامه تونسي» كه در شمال عراق دستگير شده است اعتراف كرده در سال 2003 وارد عراق شده است و مسئوليت انفجار حرمين عسكريين را برعهده داشته است.
تروريستها در بهمن 1384 در جنايتي هولناك و گستاخانه، حرممطهر عسكريين را منفجر كردند كه موجب خشم مسلمانان و شيعيان جهان شد.
پس از اين عمليات دردناك بود كه عراق در التهاب و تنش شديدي قرار گرفت اما با درايت مراجع تقليد شيعيان خصوصاً حضرت آيتالله سيدعلي سيستاني، نقشه دشمنان براي بروز جنگ داخلي در اين كشور ناكام ماند.
منبع
ساخت سریالی توهین آمیز به امام حسن و حسین
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به گزارش شیعه آنلاین، اخبار رسیده از کشور کویت حاکی از آن است طی چند روز آینده ساخت سریالی توهین آمیز به امام حسن و حسین (ع) آغاز خواهد شد. نام این سریال توهین آمیز «معاویه، حسن و حسین» است.
بر همین است گروهی از شیعیان این کشور در اقدامی خودجوش و داوطلبانه و با هدف جلوگیری از ساخت این سریال توهین آمیز، یک رفراندوم یا رأی گیری مجازی را راه اندازی کرده اند. در این رأی گیری شما کاربر عزیز نیز می توانید با وارد شدن به آدرس اینترنتی http://poll.pollcode.com/UGP و انتخاب گزینه YES، به توقف ساخت این سریال رأی بدهید.
گفتنی است این سریال که به سفارش شبکه MBC وابسته به عربستان سعودی ساخته شده، قرار است در ماه رمضان آینده اکران شود. متأسفانه چهره مبارک امام حسن و حسین (ع) به نمایش در می آید.
گفته می شود در این سریال توهین آمیز سعی شده علاوه بر اینکه چهره معاویه و اشتباهات او تبرئه شود، وی را چهره ای در سطح ائمه شیعه (ع) نشان دهند و قرار است در این سریال صلح امام حسن (ع) پر رنگ تر نشان داده شود تا نتیجه سریال این باشد که ائمه شیعه با خلفای بنی امیه مشکلی نداشتند.
آیا توسط حاکمان فاسد سعودی؛ سنت حج، ماسونی می شود؟
با به ثمره نشستن تمام تلاش انبیاء الهی و ائمه معصومین علیم السلام و زعمای شیعه در عصر غیبت کبری و تجلی آن در حاکمیت الله بر کره خاکی و در سرزمین شیعیان پارسی، روزنه های امید، خبر از تجلی ظهور و سیطره حاکمیت الهی بر تمام کره خاکی می دهد .
ادیان نیوز/ سالها از فروپاشی نظام های فاشیسم و نازیسم در جهان پیش از جنگ جهانی دوم می گذرد و عرصه ای که در آن جولانگاه دو نظام فکری لیبرالیسم آنگلوساکسون و کمونیست الحادی بود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از یک سو و سقوط اقتصادی نظام لیبرالیستی در مهد تولداین تفکر، جهان سرگردان به دنبال انتخاب و جایگزین نمودن ایدئولوژی نوینی، سازگار با تمام نیازهای فردی و اجتماعی به سر می برد .
با به ثمره نشستن تمام تلاش انبیاء الهی و ائمه معصومین علیم السلام و زعمای شیعه در عصر غیبت کبری و تجلی آن در حاکمیت الله بر کره خاکی و در سرزمین شیعیان پارسی، روزنه های امید، خبر از تجلی ظهور و سیطره حاکمیت الهی بر تمام کره خاکی می دهد .
ظهور عرفان های نوظهور ، مدعیان دروغین منجی ، بسط و گسترش فرق دستساز استعمار و در نهایت رواج بی شائبه سیطینیزم در قالب آیینی جدید بنام شیطان پرستی که در ابعاد و اندازه مافوق تصور ما در حال شکل گیری است حکایت از هماوردی جدید در کره خاکی میان حق و باطل دارد.
در روایت اسلامی همواره به سه سرزمین مقدس اشاره فراوان شده است .مکه معظمه ،مدینه منوره و بیت المقدس .
با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی و تجزیه امپراتوری عثمانی به عنوان داعیه دار حکومت اسلامی در روزگار آغازین قرن 20 مسیحی و سیطره قوای آنگلوساکسون در سرزمین کنعان و سپس واگذاری آن به نیروهای صهیونیستی پس از جنگ جهانی دوم که در نهایت به اشغال سرزمین پیامبران اسلام ، فلسطین انجامید روند مصادره بیت المقدس و هویت زدایی آن با شعارهای سرزمین موعود ، زمینه سازی برای ظهور ماشیح به شدت شروع گردید و شد آنچه که امروز ما نظاره گر آن در دهه ششم اشغال این سرزمین مقدس باشیم.
و همزمان با این نقشه شوم در دیگر سرزمین های اسلامی مذهب وهابیت با هدایت و دخالت مستقیم جزیره نشینان چشم آبی در سرزمین وحی اجرا گردید که به موجب آن تمام آثار اسلامی و الهی حذف گردید و یا به طریق مختلف استحاله شد.
سربازان ابلیس که در کسوت یهود و با فرم صهیونیست سالیان بسیار سعی در خفه کردن صدای توحیدی لا الله الا الله را داشتند از آغاز بعثت پیامبر خاتم سعی در مصادره رسالت آخرین رسول خدا داشتند که از مهاجرت قوم یهود به سرزمین عربستان در مجاورت شهرهای مکه و مدینه شروع گردید و تا درگیری و تحمیل غزوات ، اجرای نمایش سقیفه و فتنه اکبر و خانه نشینی امامان معصوم ادامه پیدا کرد .
با تغییر تاکتیک آخرین حجت خدا در راستای پایه گذاری حکومت الهی به غیبت و ارتباط با مردم از طریق نواب اربعه و در ادامه با شروع غیبت کبری با راهبری سلسله زعمای شیعه ودرنهایت تثبیت گام های نخست برای استقرار حکومت اسلامی در زمین شیطان را بر این داشت با تسخیر دو سرزمین باقیمانده ، با اقدامی پیش دستانه به هویت زدایی و سکولاریزاسیون این دو شهر به بپردازد.
هویت زدایی مکه:
در هماورد میان حق و باطل این بار طاغوت به مقدس ترین سرزمین مسلمانان و بیت الله العتیق یورش برده تا بتواند در استحاله ایی نیمه سخت در این جنگ نرم ، مسیر قبله را بر نماد شیطان تغییرداده تا موجبات پرستش شیطان مهیا گردد و آن شود که در زمان های دیگر بر اثر غفلت مسلمین روی داد...
حرکتی خزنده که در غالب طرحی نو برای توسعه خانه خدا، تهیه گردید ؛در گام نخست حذف نمادهای شیطان و تغییر آن به دیواری که فاقد هر نوع نمادی است و گام دوم ساخت و سازی عظیم در کنار بیت الله با تمامی نشانه هایی که روزگاری بر آن رمی سنگ ریزه ها می گردید و سنت اسماعیل نبی فرزند بت شکن نخست تاریخ در مواجه با شیطان رانده شده از درگاه الهی .
مرحله نخست از توسعه مسجدالحرام، نماد ابلیسک و یا همان برج چهار گوش که نشانی از شیطان داشت به بهانه جمعیت بالای حاجیان در ایام حج حذف و جای خود را به یک دیوار بی هویت داد !

نماد شیطان در رمی جمرات در مراسم حج
توسعه جمرات و تغییر نماد ابلیس به دیواری بدون هویت
و در مرحله دوم مرحله کوه ابو قبیس با تمامی خاطرات صدر اسلام از بن تراشیده شد و بر اساس پلان ها و نقشه های منتشره از سوی دولت سعودی جای خود را به ساختمان هایی با همان شکل و شمایل جمرات و یا همان نماد ابلیسک در آینده ایی نه چندان دور خواهد داد.که البته بخش عمده این سازه تا کنون ساخته شده است.
نمایی از آینده شهر مکه
نکته قابل تامل در این حرکت به ظاهر توسعه، وجود شخصی یهودی و اتریشی تبار بعنوان معمار این توسعه عظیم است که در معماری ترانس مدرن پیشرو و صاحب سبک و هوشمند در این رشته می باشد که تمامی فرضیه های گفته شده را قوت می بخشد. این پروژه از سال 2007 عملیاتی گردیده و طبق زمان بندی های اعلام شده در سال 2012 به اتمام خواهد رسید.
نورمن فاستر معمار طرح توسعه مسجد الحرام


البته پیشتر از این ساخت و سازها، کار دیگری در محل فرود ملائک و ابلاغ رسالت در غار حراء روی داده است . آزاد سازی میمون های دست آموز سارق، و بازی با این موجودات،توسط زائرین قطعا دستاوردی جز بی توجهی و غفلت به امر وحی و رسالت نخواهد داشت .
میتولوژی ابلیسک :
«اُبلیسک» (Obelisk) در لغت به بنایی چهارضلعی اطلاق می شود که بلند و باریک باشد و رأس آن به یک هرم ختم شود. این بنا نمادی از الهه خورشید «رع» (Ra) در مصر باستان بود، بدین صورت که این نماد اشعه ای از اشعه های خورشید بود که به صورت سنگی درآمده است و «رع» الهه خورشید درون این سنگ قرار دارد.
در زبان مصر باستان بر این بنا نام «تِجِن» (Tejen) نیز می نهادند، مصریان معتقد بودند بدنه ی بلند و باریک ابلیسک مظهر دفاع و محافظت و هرم رأسی بنا نیز مظهر دورکردن نیروهای منفی و باد و توفان است. ابلیسک از کلمه ی یونانی Obleliskos به معنای «سیخ کباب» منشاء گرفته است. در لاتین Obeliscus و به فرانسویObelisque نیز از ریشه ی یونانی Obeliskos آمده است. معنای دیگر ابلیسک «زندگی بی نهایت» است.
نماد الهه رع در طراحی ها و خطاطی ها یک «چشم» بود، به معنایی چشم خورشید و سمبل این الهه یک دایره بود که در وسط آن یک نقطه وجود دارد، به همین دلیل در بناهای ابلیسک نیز این قاعده در سراسر جهان قدیم و جدید رعایت می شود. و هرجا ابلیسکی مشاهده شد، آنجا محل «نقطه» است و حتماً پیرامون آن دایره ای وجود خواهد داشت.
خطوط حکاکی شده بر روی ابلسیک به خط هیروگلیف می باشد و دربردارنده موضوعاتی همچون زندگی رع، سفرهای روزمره رع در آسمان ها و پیروزی ها و جشن هاست

ابلیسک در دورانی نیز نماد ازیریس(Osiris) شد. زیرا اعتقاد بر این بود که این الهه توانسته بر تمامی خدایان دیگر تفوق بیابد به همین دلیل دارای قدرت هایی از هر یک از خدایان دیگر شده بود و لذا ابلیسک، نمادی که متعلق به رع بود (خدای خورشید یا رب السماوات) نصیب ازیریس (خدای مرگ و دنیای زیرزمین) شد. نفس ازیریس، باع (Ba) به نام بانبجِت (Banebdjed) خوانده می شد و این باع بود که حیثیت و شخصیت و قدرت را برای ازیریس به همراه داشت و نماد بانبجت نیز قوچ بود و این دلیلی بود برای پرستش این حیوان توسط عده ای از مردم مخصوصاً در شهر مندیز (Mendes) در زمان باستان. و قوچ مندیز یا همان بانبجت، سپس تبدیل به بفومت (Baphomet) شد و بفومت مورد پرستش فرقه هایی از فراماسونری مانند شوالیه های معبد (Knights Templar) که در جنگ های صلیبی نقش ویژه ای داشتند، قرار گرفت.
در مورد بفومت این ادعا شده است که در جنگ های صلیبی این نماد و نشانه از مسلمانان گرفته شده است و ادعای دیگر حاکی از هم ریشه بودن بفومت با اسم پیامبر اسلام حضرت «محمد» (ص) است که به دلیل خداپرست بودن مسلمانان و تناقض ذاتی اسلام با بت پرستی هر دو شایعه کاملاً مردود اعلام شده است.
هم اینک بفومت مورد استفاده فرقه کابالا(Kabbalah) از فرقه های عرفان یهودی و فراماسونری است. در دوره یونانی مآبی (Hellenism) تلاش بر این بود که فلسفه یونانی را با اعتقاد به ازیریس ممزوج کنند. به زبان عبری بفومت به معنای «الهه عقل و دانش» که همان صوفیا (Sophia)ریشه ی کلمه فلسفه(Philosophy) است.


بفومت یک بز است با نماد ستاره Pentagram بر روی پیشانی که علامت کنونی شیطان پرستان و فراماسون ها می باشد. بفومت در نگاه کابالیستی در یک دست مرد و در یک دست زن است، هر دو دستش علامت Hermetecism که یک دست به سمت ماه سفید(Geburah) و دست دیگر به سمت پایین به سمت ماه سیاه (Chesed) است که این علامت نشانده متعادل بودن رحمت و عدالت است. در بین دو شاخ بز بفومت یک شعله هوش(Intelligence) است. در محل آلت تناسلی بفومت یک میله وجود دارد که نشانه[ی «زندگی بی پایان» آن (که نمادش ابلیسک می باشد) است و پستان های آن به امانیسم تعبیر شده است.
بر روی بدنه ی چهارضلعی بنای ابلیسک نوشته هایی حکاکی می شود که نمایشی از خلاقیت و ثبات در الهه ی خورشید «رع» است. نکته ی دیگر درباره این بنای باستانی بکاربردن سنگ یک تکه در ساختمان آن در عصر باستان بوده است. معمولاً در مصر باستان برای هرم رأس ابلیسک روکشی از طلا قرارمی دادند. ساخت اولین بنا منسوب به آشوری ها می باشد اما تکامل و توسعه این بنا جز در مصر باستان نبوده است. هلیوپلیس (Heliopolis) یا «شهر خورشید» در قرن شانزدهم قبل از میلاد در شمال شهر قاهره در مصر، مبداء ساخت اولین ابلیسک ها بوده است.

یک هلیوپلیس دیگر نیز در لبنان واقع شده است و امروزه به شهر «بعلبک» معروف است. بعلبک از نام بتی در این شهر به نام «بَعل» گرفته شده است. در این شهر «بعل» به عنوان خدای خورشید پرستیده می شد. این بت از جنس طلا بود، و عمدتاً قوم الیاس پیامبر آن را می پرستیدند. «بعل» همان «رع» است و ابلیسک نیز نماد «رع» یا «بعل» بوده است.
این معماری به صورت جفت در ساخت دروازه های معابد به کار می رفته است. ابلیسک بعدها مورد توجه رومی ها قرار گرفت تا آنجا که از 30 بنای ابلیسک باقیمانده از دوره مصر باستان تنها 7 عدد در کشور سازنده یعنی مصر موجود است، در حالی که حدود دو برابر این مقدار یعنی 13 عدد از این بناها تنها به شهر رم انتقال داده و در آنجا نصب شد. باقیمانده این بناها در میادین شهرهای فلورانس، اوربینو، سیسیل در کشور ایتالیا، پاریس و آرلس در فرانسه، لندن در انگلستان، نیویورک در آمریکا و سزاریا در فلسطین اشغالی به چشم می خورد که همگی نتیجه انتقال از مصر می باشند. مثلاً هرود کبیر (Herod the Great) از قیصران روم ابلیسک را از مصر به شهر سزاریا در شمال فلسطین آورد و آن را مرکز مسابقات اسبدوانی و ارابه رانی قرارداد. تئودیوس (Theodosius) نیز از قیصران روم شرقی بود كه ابلیسکي را در سال 390 میلادی به قسطنطنیه (استانبول کنونی) منتقل کرد و آن را مرکز ارابه رانی نمود. این موارد ابلیسک های باقیمانده از دوران باستان است. ارتفاع این بناها در کوچکترین ابلیسک کمتر از یک متر و در بلندترین بنا بیش از 30 متر می باشد.
نقل مکان ابلیسک ها از مصر به محل های جدیدشان در شهرهای مختلف دنیا همراه با مشکلات فراوانی بود تا جایی که نصب ابلیسک حتی برای میکلانژ، کاری بس دشوار می نمود

ابلیسک ها بعد از سقوط امپراتوری روم تا رنسانس دیگر مطرح نشدند. مهمترین ابلیسک در روم (که مشهور به پایتخت ابلیسک ها است) در واتیکان مرکز مسیحیان کاتولیک جهان قرار دارد، بنایی به ارتفاع 5/25 متر که در سال 37 میلادی از مصر به این شهر منتقل شد، بعدها پاپ سیکستاس پنجم (Sixtus V) تصمیم به نصب این ابلیسک در میدان سنت پیتر (Saint Peter) روبروی کلیسایی به همین نام گرفت. پاپ در نظر داشت ابلیسک را به واسطه نصب صلیب بر روی هرم آن در تمام رم نمادی از تقدس بکند و آن ها را در مقابل تمام کلیساهای مهم شهر قراربدهد تا وسیله ای برای ترویج مسیحیت برای زائرین این شهر باشد. پاپ سیکستاس پنجم قبل از نصب ابلیسک در میدان سنت پیتر، ابلیسکی چوبی به جای آن قرار داد تا مراسم جن گیری از ابلیسک اصلی به پایان برسد و نصب آن در سال 1586 با به کارگیری 1000 مرد و 140 اسب خاتمه یافت.
ابلیسکی نیز که در حبشه (اتیوپی کنونی) در قرن 4 میلادی ساخته شد که در طی جنگ های استعماری ایتالیا توسط ایتالیا ربوده شد. این ابلیسک در سال 2004 به کشور اتیوپی پس داده شد.
رع یا همان خدای خورشید که نماد آن ابلیسک است، در کتاب مقدس مسیحیان (انجیل) نماد شیطان است.
ابلیسک و فراماسونری
ابلیسک به 30 بنای باستانی یاد شده محدود نمی شود. این معماری هم اینک در سراسر اروپا و آمریکا در بسیاری از میادین اصلی شهرها به چشم می خورد. این موضوع در قرن 19 توسط فراماسون ها محقق شد. و بدین ترتیب ابلیسک نمادی شد از قدرت عظیم فراماسونری در این قرن و این موضوع نشان دهنده عشق شدید و پنهانی فراماسون ها به این نماد شیطانی است. فراماسون ها علاقه بسیاری نیز به ازایریس و افسانه آن دارند. در این افسانه آمده است ازایریس پادشاه مصر با خواهرش آسیس(Isis) ازدواج می کند. برادر ازایرس سِت (Set) برای به چنگ آوردن پادشاهی تصمیم به قتل برادر خود می گیرد، ست ازایرس را فریفت تا در صندوق طلایی پنهان شود ولی بلافاصله درب صندوق را قفل می کند و آن را در رودخانه نیل می اندازد. صندوق به شهر Byblos در سوریه کنونی می رسد و صندوق با بدن مرده ازایرس کنار یک درخت اقاقیا توقف می کند. آسیس به توطئه ست پی می برد و برای یافتن شوهر خود راهی می شود. آسیس خوابی می بیند مبنی بر اینکه می تواند شوهر خود را در بیبلس بیابد. آسیس بدن شوهر خود را می یابد و به مصر باز می گرداند ولی ست بدن ازایریس را می دزدد و آن را مثله می کند (به 14 قسمت تقسیم میکند) و هر قسمت را به گوشه ای از مصر می فرستد، چراکه می ترسید ازایریس دوباره زنده شود. آسیس دوباره برای پیداکردن قطعات بدن شوهرش به راه می افتد و تنها در یافتن یک قطعه ناموفق است، او هر 13 قطعه یافته شده را به خاک می سپارد. پسر ازیریس، هوروس (Horus) انتقام پدر خود را گرفته و عموی خود را می کشد. پسر دیگر ازایریس به نام آنوبیس(Anubis) پدر خود را زنده می کند. و اینک ازایریس به عنوان خدای مردگان شناخته می شود. تنها تکه ای از بدن ازایریس که یافت نشد، «آلت تناسلی» او بود که «ست» آن را در نیل انداخته بود و ماهی ها آن را بلعیده بودند. به خاطر این موضوع آسیس آلت تناسلی مصنوعی ساخته بود و در مصر فرقهججای برای پرستش آن ایجاد شده بود. عده ای معتقدند که ابلیسک نمادی از همان بنایی است که آسیس آن را ساخته است


در قرن نوزدهم فراماسون ها ابلیسک را به عنوان تنها بنای یادبود ازایریس در معماری بسیاری از شهرهای تمدن غرب وارد کردند، این موضوع در زمان غارت مصر توسط ناپلئون به اوج خود رسید. پاریس اولین شهر در تمدن مغرب زمین بود که این معماری را درون خود جای داد. که در سال 1830 محمدعلی نایب السلطنه مصر به پادشاه فرانسه ابلیسکی هدیه داد که اینک در میدانPlace de la Concorde در پاریس وجود دارد .این میدان در انقلاب فرانسه به نام میدان انقلاب خوانده می شد و محلی بود که انقلابیون سر اشراف و کشیشان را به گیوتین می سپردند
حکاکی های روی این ابلیسک تعریف و تمجید از فرعون مصر است. در سال 1998 به دستور رئیس جمهور فرانسه ژاک شیراک هرم رأسی بنای ابلیسک را با طلای 5/23 عیار طلاکوبی کردند، قابل ذکر است که این شخص یک فراماسونر است. در سال 1875 ژنرال جیمز الکساندر(Sir James Alexander) تصمیم به انتقال یک ابلیسک به لندن گرفت، دکتر اراسموس ویلسون (Erasmus Wilson) از فراماسون های معروف بود که هزینه انتقال و نصب ابلیسک را تقبل کرد. این ابلیسک توسط دو مهندس فراماسون به نام های دیکسون(Dixon) و استیفنسون (Stephenson) نصب شد. در سال 1878 کنار رودخانه تایمز (Thames) در لندن این ابلیسک نصب شد و به دلیل زحمت فراوان این جابه جایی و نصب به دکتر ویلسن لقب شوالیه اعطا شد. این ابلیسک به سوزن کلئوپاترا (Cleopatra’s Needle) معروف است. همانطور که ذکر شد ابلیسک ها در مصر باستان به صورت دوقلو در دروازه معابد به کار می رفت،
جفت ابلیسک لندن توسط فراماسون ها به نیویورک منتقل شد و در پارک مرکزی شهر(Central Park) کنار موزه متروپلیتن (Metropolitan) در سال 1881 نصب شد که سرمایه دار و فراماسونر ویلیام وندربیلت (William Vanderbilt) هزینه آن را متقبل شد. در مراسم افتتاحیه پس از نصب این ابلیسک ارکستر 9000 نفره فراماسونرها برنامه اجرا کردند و جسی انتونی(Jesse Anthony) استاد اعظم (Grand Master) فراماسونری نیویورک در این مراسم سخنرانی کرد. در این سخنرانی آمده است مصر زادگاه علم (Science)، نجوم، ادبیات و هنر است و ما فراماسونرها باید به دنبال اصول خود در مصر باستان باشیم و آن اصول را احیا کنیم.
البته در همین قرن نقشه یک ابلیسک عظیم در حال اجرا بود. از سال 1848 در شهرواشنگتن Washington.D.C پایتخت ایالات متحده آمریکا اجرای این نقشه آغاز شد و این ابلیسک به یادبود جرج واشنگتن اولین رئیس جمهور آمریکا که از فراماسونرها بود (Washington Monument) نام گرفت

در تشییع جنازه جرج واشنگتن در سال 1799 که طبق آداب و رسوم فراماسونری برگزار شد، هر فراماسونر یک شاخه درخت اقاقیا به روی تابوت واشنگتن می گذاشت که این سمبلی بود از بازگشت و زنده شدن ازایریس به امید زنده ماندن ابدی واشنگتن. در 1885 در سالروز تولد جرج واشنگتن این ابلیسک افتتاح شد. در سخنرانی این مراسم یک فراماسونر مهم گفت: «ما سازندگان جامعه ی انسانی هستیم و سنگ های این بنا مردان زنده ای هستند که ذهن هایشان با عشق الهی روشن شده است و قلب هایشان با یافتن این عشق پاک می درخشد و نفس هایشان امیدوار به زندگی ابدی مثل ازایریس است.» یادآوری این نکته لازم است که اگرچه در مصر باستان ابلیسک ها با سنگ یک تکه ساخته می شد اما ابلیسک واشنگتن با بلوک های سنگ مرمر ساخته شد که وزن این بنا به 81000 تن و ارتفاع آن به 555 متر می رسد. در حال حاضر این ابلیسک بزرگترین و بلندترین ابلیسک جهان می باشد. این بنا از کاخ سفید و کنگره آمریکا کاملاً دیده می شود. از زمان رونالد ریگان (Ronald Reagan) تمامی مراسم سوگندهای رئیس جمهوران در پای این بنا برگزار می شود. ساخت این بنا 000/300/1 دلار هزینه برمی دارد و وزن هرم رأسی آن 3300 پوند است، که هر دو عدد 13 و 33 یادآور اعداد مهم و مقدس فراماسونری هستند. ابلیسک واشنگتن به فاصله 900 متری غرب کنگره و 900 متری جنوب خانه اصلی فراماسونری است.
امروزه در قبرستان های آمریکا نماد شبه ابلیسک، به یکی از عادی ترین و پرشمارترین سنگ قبرها تبدیل شده است.
هویت زدایی مدینه :
بیش از 100 سال از سلطه فرقه وهابی در عربستان می گذرد و نبود شیوه زندگی و یا life still در ایدئولوژی فکری و اعتقادی این گروه ، زمزمه های جایگزین شدن آیینی جدید در این سرزمین به گوش می رسد همزمان با تغییر و یا حذف نمادهای اسلامی در مکه مکرمه و القاء سجده نمودن کعبه به عنوان نماد الهی در برابر ابلیسک ، نماد شیطان ، مدینه انبی نیز برای حمله ایدئولوژیک در دستور کار آل شیطان قرار گرفت.
سکولاریزاسیون مدینه النبی با شیوه نرم و با بهره گیری از تمام امکانات اسلامی از سال 2004مسیحی آغاز گردید . در این پروژه هتک حرمت نبی مکرم اسلام با دو روش القاء بصری و باور قلبی در این شهر آغاز گردیده است.
در شیوه القاء بصری و عادی سازی فضای معنوی مسجد النبی و جنت البقیع ابتدا واحد های تجاری در جوار قبرستان احداث گردید و بعد از آن روند شکستن حرمت حرم نبوی با حضور دوره گردها شدت گرفت. بطوریکه این روند در طی سال جاری علاوه بر آنچه که ذکر شد در جهت حیاء زدایی نیز حرکت خزنده ایی داشته است.
در روند حیاء زدایی و سکولاریزه نمودن شهر مدینه همین نکته بس که کتب مربوط به جهاد در طی این سالها حذف گردیده و جای خود را به کتابهای پورن و آموزش مسائل جنسی داده است.
در بعضی از مناطق شهر مدینه نقاشی های دیواری به چشم می خورد که در سبک از اکسپرسیونیسم تبیعت کرده و در روزگار عصر ما معمولا فرق شیطان پرست از این مدل بهره گرفته اند.
نوع پوشش در میان جوانان عرب منطقه و نیزاستفاده از نمادها در طراحی لباس بر تغییر مدل زندگی در آینده نزدیک خبر می دهد.
با توجه به وجود عمال خارجی در شهرهای مکه و مدینه و دوری از همسرانشان معمولا لواط امری رایج بوده و از سوی دیگر با ورود دختران مالزیایی به شهر مدینه و عدم مشروعیت متعه در فتوای اهل سنت ، زنا امری شایع در میان عمال خارجی و سعودی شده است.
هرچند سالهای اخیر سعی گردیده است فتاوایی از جنس متعه ولی در ظاهر دیگر معرفی نمایند اما این امر محقق نشده است.

جالبتر اینکه در روند همین حرمت شکنی به پیامبر اعظم در سالهای گذشته نام عبدالله که بر تمامی پرسنل خدماتی هتل ها خطاب می گردید جایگزین محمد در مدینه و احمد در شهر مکه گردیده است. همانطور که پیشتر نیز ذکر گردید نماد ابلیسک در معماری جدید مسجد النبی از عناصر اصلی بوده بطوریکه مسجد النبی در حصار شیطان قرار خواهد گرفت./بی باک
http://www.adyannews.com/155/6686-news.html
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
برای شرکت در این ختم صلوات کلیک کنید
با سلام و تبریک اعیاد شعبانیه.
به مناسبت اعیاد شعبانیه و نیمه شعبان گروه علمی-فرهنگی نگارنامه طرح ختم 313هزار گل صلوات برای تعجیل در ظهور امام زمان(عج) را اجرا میکند.لذا از کلیه علاقه مندان دعوت به شرکت در این ختم صلوات می شود.
این طرح برای عموم افراد آزاد است.بنابراین کلیه میهمانان و افرادی که عضو انجمن هم نیستند می توانند در این ختم صلوات شرکت کنند.
برای شرکت این طرح فقط کافیست تعداد صلوات های درخواستیشان را در قسمت پاسخ به موضوع ارسال کنند.
با پایان یافتن یک دوره ختم313 هزار گل صلوات دوره بعد آغاز می شود.این طرح تا آخر شعبان ادامه دارد و کلیه عزیزان باید صلوات های درخواستیشان را تا آخر شعبان بفرستند.
برای شرکت در این ختم صلوات کلیک کنید
کد لوگوی شماره1

<a href="http://negarnameh.ir/forum/showthread.php?tid=310&pid=556#pid556ا" mce_href="http://negarnameh.ir/forum/showthread.php?tid=310&pid=556#pid556ا" target="_blank" title="طرح ختم 313هزار گل صلوات"><img src="http://negarnameh.ir/logo/1.gif" mce_src="http://negarnameh.ir/logo/1.gif" border="0"></a>
کد لوگوی شماره2

<a href="http://negarnameh.ir/forum/showthread.php?tid=310&pid=556#pid556ا" mce_href="http://negarnameh.ir/forum/showthread.php?tid=310&pid=556#pid556ا" target="_blank" title="طرح ختم 313هزار گل صلوات"><img src="http://negarnameh.ir/logo/3.gif" mce_src="http://negarnameh.ir/logo/3.gif" border="0"></a>
کد لوگوی شماره3

<a href="http://negarnameh.ir/forum/showthread.php?tid=310&pid=556#pid556ا" mce_href="http://negarnameh.ir/forum/showthread.php?tid=310&pid=556#pid556ا" target="_blank" title="طرح ختم 313هزار گل صلوات"><img src="http://negarnameh.ir/logo/2.jpg" mce_src="http://negarnameh.ir/logo/2.jpg" border="0"></a>
برای شرکت در این ختم صلوات کلیک کنید
من مسیحی و عشق ورزیدن به حسین(ع) ؟
اندیشه - ویژه نامه خبرآنلاین به مناسبت اعیاد شعبانیه/ امام حسین(ع) به روایت بولس سلامه، حقوقدان و نویسنده مسیحی
بولس سلامه، حقوقدان، شاعر و نویسنده از مشهورترین شاعران و ادبای کلاسیک لبنان بوده و در منظومهای درباره حماسه عاشورا سروده است.
سلامه در منظومهای پیرامون حادثه کربلا از آغاز حرکت امام حسین (ع) شروع میکند و مراحل مختلف حادثه و مقتل حضرت را به تفصیل شرح میدهد و از کشته شدن حضرت علی اکبر و عبدالله بن حسن تا شهادت قمر بنی هاشم و اسارت آلالله مانند یک راوی مقتل و ذاکر مصیبت اهل بیت (ع) روایت میکند و در بخشی از این مجموعه مینویسد:
" آنچنان گریستم که بالشم از اشک خیس شد و در قلمم پژواک نالهها مویه کرد، من مسیحی را حسین به گریه انداخت و قطرات اشک از افق چشمانم تابید و درخشید. هرگز حال آن که از دور به آتش مینگرد با حال آن که به روی هیزم میسوزد یکسان نیست؛ نه فرزدق زین العابدین چون من گفته: و درد و داغی که من میکشم و میسوزم دریافت و نه متنبی به شیوه من سروده است.
«پولس سلامه» در کتاب «عیدالغدیر» که در سال ۱۴۰۶ قمری، ۱۹۸۶ میلادی منتشر کرد؛ می نویسد:
«جهان عرب، امروزه به شناختن و پیروی کردن از قهرمانانِ خود محتاج است اما آن دلاوری، توانایی و شایستگی که در علی(ع) گرد آمده است در سایر قهرمانان عرب یافت نمی شود. همچنان که هیچ کس شجاعانهتر از حسین(ع) در برابر ظالمان قیام نکرده است و چرا چنین نباشد که اولی پرورده محمد(ص) و دیگری جگرگوشه محمد(ص) است....
چه بسا کسانی اعتراض کرده بگویند: این مرد مسیحی را به سرودن حماسهای اسلامی چه کار؟! ـ در پاسخ میگویم: البته، من مسیحیام اما تاریخ به همه
جهانیان تعلق دارد. من مسیحیام، اما نه از روزنی تنگ، بلکه از افقی گستردهتر به جهان مینگرم و «گاندیِ» به ظاهر بت پرست (بودایی) را قدیسی میبینم و معتقدم که «الخَلقُ کلُّهم عِیال اللّه » و «لا فضل لعربیٍّ علی عجمیٍّ إلاّ بالتقوی.
من مسیحیام، اما در برابر عظمت مردی خم میشوم که میلیونها انسان در سراسر کره زمین هر روز نام او را پنج بار فریاد میکنند. مردی که در فرزندان حوّاء از او والاتر و جاودانهتر و به یادماندنیتر نیست. او که از ظلمات جاهلیت طلوع کرد با بیرقی که در آن با حروف نورانی نوشته بود: «لا اله الا اللّه »!
شما میتوانید مرا شیعه بدانید. اگر تشیع به معنای کینه ورزی نسبت به برخی گروهها و بی باکی در برابر احتمال لغزش و انحراف باشد، من چنین نیستم. اما اگر عشق ورزیدن به علی(ع) و اهل بیت طاهرین و شوریدن بر ستم و غمناک شدن به خاطر مصائب امام حسین(ع) و فرزندانش در طول تاریخ، شیعه گری است، آری من شیعیام! ...
http://www.khabaronline.ir/news-160981.aspx
سلام
با حاکمیت وهابیت خبیث بر حرمین شریفین خیلی وقت است که این دو مکان مقدس در حصار شیطان است . تازه قضیه دارد آشکار می شود . اما اینها خیلی ماندگار نیستند ان شاء الله
موفق باشید
واقعا زمونه عجیبی شده شیطان داره ظهور می کنه باید خیلی مواظب خودمون باشیم !!!!
[FONT=Verdana]9 روز در ترکیه مثل مسلمان زندگی کنید+عکس
در واکنش به اسلام هراسی و تخریب چهره مسلمانان، سازمانی در شهر استانبول ترکیه در طرحی خلاقانه و برای بهبود چهره تخریب شده مسلمانان، مردم جهان با هر دین و ملیتی را به شهر استانبول آورده و آنها یک ماه به صورت آزمایشی مثل مسلمانان زندگی کرده و از نزدیک با اسلام آشنا می شوند.
آنها در طرح "مسلمان یک ماهه" در واقع تنها 9 روز مثل مسلمانان زندگی می کنند؛ به مسجد می روند و نماز می خوانند؛ با مسلمانان روزه می گیرند و آداب شریعت اسلام را به جا می آورند.
این اقدام و طرح ابتکاری، گویا پیش از این توسط بودایی ها و معتقدان به مذهب "سیک" نیز اجرا شده است. اما هرگز به وسعت و موفقیت طرح "مسلمان یک ماهه" به اجرا نرسیده است.
بعضی از غیرمسلمانانی که در این طرح شرکت کرده اند؛ گفته اند که مسلمانان درواقع آن گونه که در جهان علیه آنان تبلیغ شده نیستند. چهره مسلمانان، به یکباره پس از حوادث 11 سپتامبر تخریب شد و اکنون مردم دنیا شناخت درستی از آنها ندارند.
طرح مسلمان یک ماهه، اقدامی ابتکاری در حوزه دیپلماسی عمومی است که به شیوه غیر رسمی، چهره ی بهتری از مسلمانان نشان خواهد داد.
[FONT=Verdana]


[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]


[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]


[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]
آیا این اقدامات که در مقابل "اسلام هراسی" رسانه های غرب، برای بهبود وجهه مسلمانان صورت می پذیرد، تنها باید از جانب ترکیه دنبال شود؟
http://www.mashreghnews.ir/fa/news
[FONT=Verdana]یک تصویر منتشر نشده از آیت الله بهجت
آیت الله بهجت در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم (ع)
رهبر معظم انقلاب: تطبيق علائم ظهور بر اشخاص اقدامي غلط و انحرافي است
حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از اساتید، کارشناسان، مؤلفان و فارغ التحصیلان تخصصی مهدویت، با اشاره به اهمیت بسیار بالای موضوع مهدویت به عنوان هدف حرکت و مجاهدت انبیاء در طول تاریخ، انتظار را بخش جدایی ناپذیر موضوع مهدویت دانستند و تأکید کردند: یکی از موارد مهم و ضروری در مقوله مهدویت، افزایش کارهای عالمانه، دقیق و متقن به دست اهل فن و متخصصان واقعی این موضوع و پرهیز از کارهای عامیانه، جاهلانه، غیرمعتبر و براساس تخیلات و توهمات است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، ایشان در اين ديدار كه امروز شنبه انجام شد، در سخنان خود، ابتدا به تبیین اهمیت موضوع مهدویت پرداختند و با تأکید بر اینکه مهدویت در شمار چند مسئله اصلی معارف عالیه دینی است، افزودند: هدف حرکت انبیاء و بعثت ها، پایه ریزی جهانی با چارچوب توحیدی و براساس عدالت و بهره گیری از همه ظرفیت های موجود در انسان است و دوران ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز، دوران حاکمیت حقیقی توحید، معنویت، دین و عدل بر شئون مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسانها است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر مهدویت نباشد، همه تلاشها و مجاهدت انبیاء بی فایده و بی اثر خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای به موضوع مهدویت در ادیان الهی نیز اشاره کردند و افزودند: درهمه ادیان الهی، تقریباً کلیاتی از حقیقت مهدویت بیان شده اما در اسلام، این موضوع از مسلمّات است و در میان مذاهب اسلامی نیز، شیعه، موضوع مهدویت را با مصداق روشن و جزئیات خانوادگی و شخصیتی فرد مورد انتظار که از روایات معتبر و مستند شیعه و غیرشیعه، به دست آمده، مطرح می کند.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از تبیین اهمیت موضوع مهدویت و جایگاه آن در ادیان الهی و مذاهب اسلامی، به موضوع انتظار به عنوان جزء جدایی ناپذیر مهدویت اشاره و خاطرنشان کردند: انتظار به معنای مترصد یک فرد زنده و حقیقت قطعی بودن، است و این معنا از انتظار، لوازمی دارد که از جمله آنها، آماده شدن روحی و درونی و همچنین اجتماعی انسان برای دوران متوقع و با شرایط ویژه آن است.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین خصوص افزودند: فرد منتظِر باید همواره خصوصیات و ویژگیهای لازم دوران مورد انتظار را در خود حفظ و تقویت کند و این انتطار، به گونه ای است که از یک طرف، هیچگاه نباید آن را طولانی مدت تصور کرد و از طرف دیگر هیچگاه نباید آن را بسیار نزدیک دانست.
ایشان با اشاره به ویژگیهای دوران ظهور حضرت صاحب الزمان (عج)، تأکید کردند: دوران آن حضرت، دوران حاکمیت توحید، عدل، حق، اخلاص، و عبودیت خدا است، بنابراین افراد منتظِر نیز باید همواره خود را به این ویژگیها نزدیک کنند و به وضع موجود راضی نباشند.
سومین نکته ای که رهبر انقلاب اسلامی در موضوع مهدویت به آن اشاره کردند، ضرورت انجام کارهای عالمانه، دقیق و مستند بود.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: یکی از خطرهای بزرگ در موضوع مهدویت، کارهای عامیانه، جاهلانه، غیرمستند و متکی بر تخیلات و توهمات است که زمینه ساز مدعیان دروغین و دوری مردم از حقیقت واقعی انتظار خواهد شد.
ایشان با اشاره به مدعیان دروغینی که در طول تاریخ برخی علائم ظهور را بر خود یا دیگران تطبیق می دادند، افزودند: همه این موارد غلط و انحرافی است زیرا برخی مطالب درباره علائم ظهور، غیرقابل استناد و ضعیف است و مطالب معتبر را هم نمی توان براحتی تطبیق داد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اینگونه مطالب غلط و انحرافی، باعث می شوند، حقیقت اصلی مهدویت و انتظار مهجور بماند، بنابراین، باید به شدت از کارها و شایعات عوامانه پرهیز کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: البته کار عالمانه و مستند درباره موضوع مهدویت و انتظار نیز بر عهده اهل فن و متخصصانی است که علم حدیث و رجال را به خوبی می دانند و با مسائل و تفکرات فلسفی آشنایی کامل دارند.
آخرین محوری که رهبر انقلاب اسلامی درخصوص مقوله مهدویت به آن اشاره کردند، موضوع توسل به امام زمان (عج) و انس با آن حضرت بود.
ایشان خاطرنشان کردند: آشنایی صحیح و علمی با مقوله مهدویت زمینه ساز انس بیشتر با حضرت حجت (عج) و حرکت شتابان تر به سمت اهداف عالیه خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: در موضوع انس با آن حضرت و توسل به ایشان نیز آنچه صحیح و مورد نظر است، توجه و توسل از دور است که حضرت مهدی (عج) انشاءالله آن را می پذیرند اما برخی ادعاها و مطالب عامیانه درخصوص انس با حضرت، از طریق دیدار حضوری، غالباً دروغ و یا تخیلات ذهنی است.
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود ضمن تشکر از دست اندرکاران، به خدمات فراوان حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در بخشهای مختلف بویژه موضوعات نماز، زکات، تفسیر، مهدویت و مبارزه با بی سوادی اشاره کردند و افزودند: آقای قرائتی نمونه بسیار خوب و الگوی شایسته ای است زیرا خدمات ایشان همواره در عرصه هایی بوده که خلاء و نیاز فراوانی در آنجا احساس شده است و این چنین همت و تلاشی، ارزش مضاعف دارد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه نیت خالصانه و برای خدا، تأثیر شگرفی در پیشرفت کارها دارد، بر لزوم استمرار و پیگیری کارهای انجام شده در عرصه های مختلف تأکید کردند.
در ابتدای این دیدار حجت الاسلام والمسلمین قرائتی، گزارشی از فعالیتهای انجام گرفته در نهضت سواد آموزی، ستاد اقامه نماز، ستاد زکات، و تفسیر قرآن کریم ارائه کرد و درخصوص موضوع مهدویت گفت: تاکنون سیصد نفر بصورت تخصصی در موضوع مهدویت تحصیل کرده اند و آموزش های مجازی، کوتاه مدت و تربیت مربی مهدویت نیز ایجاد شده است.
وی انتشار چند فصلنامه و راه اندازی چندین سایت و مجله الکترونیکی در موضوع مهدویت را از دیگر اقدامات انجام گرفته برشمرد.
در این دیدار جمعی از فعالان و مسئولان ستادهای اقامه نماز، زکات، نهضت سواد آموزی، ترویج فرهنگ قرآنی و تفسیر حضور داشتند.
http://mouood.org/component/k2/item/1339-
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آزادی سنیها در ایران، محرومیت شیعیان در عربستان
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به گزارش شیعه آنلاین، اهل سنت ایران همواره مدعی هستند که از برخی حقوق خود محروم هستند و آزادی لازم در زمینه های مختلف را ندارد. در همین حال شیعیان کشورهای مختلف عربی به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس به خصوص عربستان سعودی نیز ادعایی مشابه دارند و حقوق خود را پایمال می دانند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در این مطلب تلاش نموده ایم با نگاهی گذرا به وضعیت اهل سنت در ایران و شیعیان عربستان سعودی مقایسه ای اجمالی میان این دو وضعیت داشته باشیم تا برخی حقایق مشخص شود.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کسانی که ادعا می کنند در ایران به اقلیت سنی ظلم می شود و استان های سنی نشین در فقر و تبعیض به سر می برند، بهتر است بدانند که در ایران تنها کمتر از 10 درصد جمعیت سنی هستند با این حال برای نمونه استان سیستان و جلوچستان را مثال میزنم که با وجود ناامنی هایی که "عبدالمالک ریگی" رهبر معدوم گروهک تروریستی "جندالله"، به وجود آورده بود کسی جرات به سرمایه گذاری در این استان را نمی کرد، اما با این حال دولت تاکنون سه بار به استان سیستان و بلوچستان سفر کرده و با تصویب و اجرای طرح های عمرانی و ملی و بزرگی چون افتتاح راه آهن زاهدان، تهران، چابهار مشهد، و نیز گازکشی به استان (که از قضا اولین شهر گازکشی شده این استان شهر ایرانشهر با اکثریت اهل سنت است) و همچنین سفر 9 روزه مقام معظم رهبری به این استان در چند سال پیش و دستورات ویژه ایشان برای محرومیت زدایی از این استان، و نیز احداث بیمارستان های صحرایی به ویژه در مناطق سنی نشین و مداوای رایگان مردم بومی، راه سازی، آب رسانی و برق رسانی و هزاران کار عمرانی و اجرایی دیگر در دورترین نقاط استان کاری جز اجرای عدالت و رفع تبعیض است؟
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این در حالی است که در عربستان سعودی با جمعیتی حدود 15 تا 20 درصد شیعه به ویژه در منطقه شرق عربستان، تاکنون نه تنها کابینه دولت سعودی به این مناطق سفر نکرده، بلکه هیچ یک از پادشاهان آل سعود از منطقه بازدید نکرده مگر برای بازدید از شرکت نفتی آرامکو که شرکت ملی نفت عربستان سعودی به شمار می رود و در شرق سعودی قرار دارد. همچنین لازم به ذکر است که شیعیان عربستان به رغم اینکه بر روی بزرگ ترین منابع و چاه های نفتی جهان زندگی می کنند، اما در فقر به سر می برند و نسبت به دیگر مناطق سعودی از امکانات خدماتی – رفاهی بسیار پایین تری برخوردارند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
حوزه علمیه دار العلوم زاهدان، بزرگ ترین مرکز علمی، دینی و فرهنگی اهل سنت
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کسانی که ادعا می کنند سنی ها در ایران در مسئولیت های دولتی نیستند بهتر است به یاد بیاورند که تعدادی از اهل سنت در کسوت نمایندگی در مجلس شورای اسلامی حضور دارند و یا شهری همچون زاهدان با جمعیتی برابر شیعه و سنی، اهل سنت در شورای شهر، شهردار و فرمانداری و ادارات و حضور دارند. بسیاری از اهل سنت نیز در نهادهایی همچون نیروی انتظامی و نیز ارتش و غیره خدمت می کنند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این در حالی است که در کشور عربستان سعودی هیچ نماینده ای از شیعیان در مجلس شورای سعودی حضور ندارد. شیعیان حتی در مدارس حق مدیر شدن ندارند و تنها در سال های اخیر حق حضور در شورای شهر یافته اند. هیچ شیعه عربستانی حق حضور در ارتش یا دیگر نیروهای نظامی را ندارد.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
مسجد جامع مکی، بزرگ ترین مسجد اهل سنت ایران
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کسانی که از آزاد نبودن برادران اهل سنت در مراسم مذهبی خود می گویند و دم از تبعیض مذهبی می زنند نمی دانند که در همه شهرهای سنی نشین ایران اهل تسنن مسجدهایی برای خودشان دارند و نماز جماعت و نماز جمعه خودشان را برگزار می کنند. تعداد مراکز و حوزه های علمیه و مساجد اهل سنت در شهری مانند زاهدان که جمعیت شیعه و سنی تقریباً برابرند چند ده برابر مساجد و ... شیعیان است؟! اهل سنت در مجموع در مناطق سنی نشین بیش از 400 مرکز دینی و حوزه علمیه دارند، این جدای از مساجد آنان است اما شیعیان در سراسر عربستان کمتر از 50 حوزه علمیه دارند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این در حالی است که در کشور عربستان مساجد شیعیان هر از چند گاهی مورد حمله نیروهای امنیتی قرار می گیرد و پلمپ می شود. در برخی شهرها مانند "الخبر" هم که شیعیان حتی یک مسجد ندارند زیرا هر سه مسجد موجود در این شهر پلمپ شده است. ده ها حوزه علمیه نیز به بهانه های مختلفی همچون نداشتن مجوز پلمپ شده اند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دانش آموزان اهل سنت در مدارس دولتی در ساعات درس دینی، کتبی غیر از کتب مخصوص اهل سنت را نمی خوانند، البته قطعاً نظام جمهوری اسلامی ایران با مراکزی که به نام دین، افکار سلفی و وهابی گری را گسترش داده و باعث ناامنی در کشور می شوند برخورد قاطع می کند (در برخی از این صحنه ها فیلم گرفته می شود و با پخش در شبکه های ماهواره ای این طور وانمود می شود که نظام با اهل سنت مشکل دارد).
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اهل سنت باید بدانند که در زمان جنگ 22 روز در نوار غزه، جمهوری اسلامی ایران یکی از معدود کشورهایی بود که اقدام به همایت معنوی و رسانه ای از مردم سنی مذهب این منطقه کرد، در حالی که اکثر کشورهای سنی نشین خلیج فارس و از جمله عربستان سعودی نه تنها حمایت نکردند بلکه به طور محرمانه و پنهانی به رژیم صهیونیستی کمک می کردند. شبکه ماهواره ای العربیه که متعلق به یک شاهزاده سنی مذهب عربستانی است در آن زمان به طور محسوس از رژیم صهیونیستی حمایت می کرد.
1390/02/26 2:53 PM - شیعه آنلاین
http://www.fetrat.com/WFM_News.aspx?FLD_ID=6238
قرب ظهور وسيله رياستطلبي قرار نگيرد
خبرگزاري فارس: يكي از مراجع تقليد گفت: بايد در حوزه امامشناسي همه وارد شوند و مقالات و سخنرانيها بسيار و كتابهاي مستند تأليف شود كه ديگر اسم ظهور و قرب ظهور وسيله نيل به مقاصد شخصي و رياستطلبي قرار نگيرد.
به گزارش خبرگزاري فارس از قم در پيام آيتالله لطفالله صافي گلپايگاني به مناسبت دهه مهدويت آمده است: خداوند متعال را بر نعمت ولايت حضرت خاتم الاوصيا و شمس آسمان اِصطفا، بقية الله في الارضين، الخلف الهادي المهدي مولانا الامام الثاني عشر ارواح العالمين له الفداء سپاسگزاريم.
دهه مباركه مهدويت و عيد بزرگ الهي و جهاني ولادت باسعادت آن حضرت را به عموم مردم عدالتخواه و ظلمستيز، خصوصاً شيعيان و منتظران روز بزرگ و عصر ظهور آن حضرت تبريك عرض ميكنيم ظهوري كه هرچه بشر، دورانها را پشت سر بگذارد و عصرهاي بسيار بر جهان بگذرد، عالم سپري نخواهد گشت تا آن ظهور تحقق يابد.
در ادامه آمده است: همه مسلمانان؛ از سني و شيعه، بر اين اتفاق دارند كه بر حسب حديث قطعي الصدور از حضرت رسول اعظم صلّي الله عليه و آله و سلّم: اگر از دنيا باقي نماند مگر يك روز، خداوند متعال آن روز را آنقدر طولاني ميفرمايد كه حضرت مهدي آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين ظهور فرمايد و عالم را پر از قسط و عدل كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.
پيام اين چنين ادامه مييابد: آري! شكي نيست كه دنيا چنين دوره و عصر و زماني را در پيش دارد، و سير شب و روز و حركت ماه و خورشيد، بهسوي آن روز است. و اگرچه مثل قيامت دور باشد، به مضمون (اقتربت الساعة) در حسابهاي الهي نزديك است، و اگر هرچه به تأخير افتد و عصر غيبت طولاني شود جز مؤمنان قوي الاعتقاد و ثابت الايمان -كه خدا دل آنها را به ايمان امتحان فرموده است- كسي به ايمان به امامت آن حضرت باقي نماند؛ و اگرچه در عصر غيبت، دشواريها پيش ميآيد و افراد رياستخواه دعاوي باطله ميكنند و خود يا اوضاع و احوال را به شرايط خاص ظهور آن حضرت جلوه ميدهند و گمراهيها زياد ميشود و تصرفات و تحريفات در احكام صورت ميگيرد و بهطور كلي، حلال خدا حرام و حرام خدا حلال، و اختلاط زن و مرد و ملاهي و مناهي و لهو و لعب رايج ميشود و منكر، معروف و معروف، منكر ميشود؛ اما در عين حال، سير حقيقي بهسوي آن روز كمال و عدل جهانگير است. عكسالعمل جهالتها و ضلالتها و ظلم و ستمها، چنان دوران عزيز است.
در ادامه اين پيام آمده است: عصر غيبت، عصر تمحيص و تخليص است. همه امتحان ميشوند؛ زمامداران و حكومتها يكي پس از ديگري آنقدر امتحان ميشوند كه اكثريت نااميد ميگردند و با يك صداي الهي و صيحه آسماني بيدار و هوشيار ميشوند، اين ظهور، بشارت انبياي گذشته و كتب آسماني قبل از اسلام و بشارت قرآن مجيد است.
شايسته است ميلاد آن عزيزي را كه قهرمان اين ظهور و به امر خدا سازنده جهان نوين و عصر طلائي اسلام است، همه جشن بگيرند و به هم تبريك بگويند و از خداوند تعجيل ظهور آن حضرت را مسئلت كنند.
اين ظهور، روز پايان استضعاف و روز حكومت صالحان است؛ نظامي كه اميرالمؤمنين عليه السّلام با كمال تأكيد، آن را بشارت داده است.
مطالب و مسائل مهمي كه بايد در اين ايام فرخنده و مجالس جشن و سخنراني عنوان شود زياد است كه در اين مقاله، مجال عرض و بيان آن نيست.
اين مرجع تقليد در پيام خود به نكاتي در اين ايام اشاره كرده و آورده است: بر حسب حديث مشهور و مسلم بين الفريقين (من مات و لميعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية)، معرفت امام اعتبار و اهميت بسيار بالايي دارد كه اگر كسي بميرد در هر عصر و زماني امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است.
تأكيدي از اين بالاتر نيست. پيامهاي اين اعلام، آموزنده و معرفتبخش است. همه بايد امام زمان را بشناسند و به او معرفت داشته باشند تا به مردن جاهليت نميرند و به مثل آنچه در السنه و افواه بين عوام و افراد بيمعرفت مطرح ميشود، از قربِ ظهور و تطبيق بعض روايات بر اشخاص، اعتنا نكنند و اين زمزمه واهي در جامعه ولايي و صاحب معرفت مطرود و محكوم شود.
بنابراين بايد در حوزه امامشناسي همه وارد شوند و مقالات و سخنرانيها بسيار باشد. كتابهاي مستند تأليف شود كه ديگر مثل اين صحنه اخير تجديد نشود و اسم ظهور و قرب ظهور وسيله نيل به مقاصد شخصي و رياستطلبي نشود.
در ادامه آمده است: اين ايام مبارك و جشن و عيد نيمه شعبان را همه مخصوصاً نسل جوان، بايد غنيمت بدانيم و آن را فرصتي براي تجديد عهد با آن حضرت و بررسي حال و وضع خود، جامعه و زن و مردِمان و مسئولان بدانيم؛ آيا به آن حضرت نزديكتر شده و انتظارات ايشان را از خودمان و از نظام برآورده كردهايم؟ در امر به معروف و نهي از منكر و حفظ سنتهاي الهي و هويت اسلامي، قضاي حوائج عبادالله، خصوصاً طبقه محروم و احياي دين و استقلال و قطع نياز از بيگانگان چه پيشرفتهايي داشتهايم؟ به امور و ارزشهاي اخلاقي و حقيقي اهميت ميدهيم يا مطالب بيارزش را ترويج ميكنيم؟! در مبارزه با تهاجم فرهنگي و غربگرايي -كه به زبان ميگوييم- در عمل چگونهايم؟
در بخش ديگري از پيام آمده است: شب نيمه شعبان، مثل شبهاي قدر يكي از شبهاي مقدسه سال است كه بايد غنيمت شمرد؛ شب دعا و توجه به خداوند متعال و توبه و استغفار و اعمال خير و احسان و شب پاكسازي دلها از غلّ و غش و كينهتوزي و افكار و نيّات پليد است.
در اين شب، همه با نيت پاك، دست انابه و تضرع به درگاه خداوند متعال برداشته و فرج موفور السرور حضرت مهدي موعود عجّل الله تعالي فرجه الشريف را از خداوند متعال مسئلت ميكنيم.
مبادا اين جشنها و شاديها كه از شعائر دين و اعلام وجود و افتخار به ولايت ائمه طاهرين عليهم السّلام است، به گناه و لهو و لعب و غنا و طرب آلوده گردد.
انتهاي پيام/ص10*
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9004221340
با سلام و احترام
طولانی ترین ماذنه طلایی جهان!!
در بالای جبل النور، ساعت 2و 30 دقیقه نیمه شب در صفی نسبتا شلوغ منتظر نماز گذاردن در غار حرا، مهبط وحی ، خلوتگاه رسول الله صلی الله علیه و آله هستیم، در نهایت در بالای سقف غار نماز گزاردیم.
از این بالا بیت الله در هاله ای از نور در فاصله تقریبی 6 کیلومتری می درخشد اما در گودی قرار دارد. آنچه هویداست ابراج البیت موقوفه مادر ملک عبدالله است، کاری از سر نورمن فاستر! یهودی الاصل متهم به فراماسونری!
ساعت این برج 600 متری به قدری بزرگ است که از این فاصله ساعت 3 نیمه شب کاملا مشخص است.اصولا هر زائری چه در بیت الله و چه بیرون آن برای اطلاع از زمان پیوسته به این ساعت می نگرد، حتی در طواف با لباس احرام غالبا چشم ها به راس برج یعنی ساعت دوخته می شود، و چه غریب است بیت الله!
آنچه روزنامه عکاظ چاپ ریاض نقل می کند بدین شرح است: طولانی ترین ماذنه طلایی در جهان در بالاترین نقطه هرم ساعت مکه مستقر شده است و انتظار می رود اذان مسجدالحرام به طور مستقیم از مرتفع ترین ساعت مکه مکرمه از طریق بلندگوهای ویژه به هنگام پایان این پروژه پخش شود.
و در آن هنگام امکان شنیدن اذان در اطراف مسجدالحرام از فاصله تقریبا هفت کیلومتری وجود خواهد داشت، در برخی مناسبتها مانند ورود به ماههای هجری و اعیاد، 16 بسته نورانی عمودی پرتاب خواهد شد که در ارتفاع بیش از 10 کیلومتری به آسمان خواهد رفت.
و قدرت هر بسته نورانی، 10 کیلووات است، در هنگام اذان، بالاترین نقطه ساعت مکه به واسطه 21 هزار لامپ روشن خواهد شد که نورهای درخشان به رنگهای سفید و سبز ساطع می شود که می توان از فاصله 30 کیلومتری برج ساعت مکه آن را رویت کرد که این امر به فرا رسیدن وقت اذان اشاره می کند.
به نوشته عکاظ، ارتفاع کلی برج ساعت مکه، 601 متر است در حالی که ارتفاع ساعت از پایه آن به بالاترین نقطه، 251 متر است و از چهار نمای بیرونی تشکیل شده است که طول نمای جلویی و پشتی 43 متر در 43 متر و طول نماهای کناری حدود 43 متر در 39 متر است.
چنانچه از لابلای اتهامات فراماسونری بتوان به این حقیقت دست یافت که این برج دقیقا یک obelisk( ستون با قاعده مربع راس هرمی مصر باستان و نماد فراماسونری که بزرگترین آن روبروی کاخ سفید در واشنگتن مستقر است) است، وضعیت به گونه ای شده است که هر کسی چه این مطلب را بداند و چه نداند دائما در مسجد و بیرون آن متوجه این برج است ، و این نیز صفحه زرین دیگری در تاریخ افتخارات آل سعود به حساب خواهد آمد!.
ماجرای شام خوردن آیت الله مرعشی نجفی با امام زمان(عج) و رازهای مسجد سهله
به گزارش سرویس قاب نقره برنا، در کتاب شیفتگان حضرت مهدی(عج) احمد قاضی زاهدی از کتاب قبسات در شرح زندگی مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی(ره) سه حکایت در رابطه با تشرف این مرجع بزرگ به خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا الفداء که نکات جالبی را دارا است؛ نقل فرموده اند که یکی از آنها به شرح زیر است
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت (ع) در نجف اشرف، شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة الله الاعظم(عجل الله فرجه الشریف) داشتم، با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیت که جمال آقا صاحب الامر علیه السلام را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم.
تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فراگرفت مخصوصاً از زیادی قطاع الطریق و دزدها؛ ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که ببیشتر موجب ترس و وحشتم گردید.
برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: « ای سید! سلام علیکم ».
ترس و وحشت به کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم.
به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم از من سوال کرد:
« کجا قصد داری؟ »
گفتم: « مسجد سهله »
فرمود: « به چه جهت؟ »
گفتم: « به قصد تشرف زیارت ولی عصر علیه السلام ».
مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان ( مسجد کوچکی است نزدیک مسجد سهله) رسیدیم، داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که کأنّ با او دیوار و سنگها آن دعا را میخواندند، احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم.
بعد از دعا سید فرمود:
« سید تو گرسنه ای، چه خوبست شام بخوری ».
پس سفره ای را که زیر عبا داشت بیرون آورده و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت چهله زمستان، و سرمای زننده ای بود و من متوجه این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟
طبق دستور آقا، شام خوردم.
سپس فرمود: « بلند شو تا به مسجد سهله برویم »
داخل مسجد شدیم آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه میکردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست.
بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود:
« ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه میروی یا در همین جا میمانی؟ »
گفتم: « میمانم ».
در وسط مسجد در مقام امام صادق(ع) نشستم به ایشان گفتم:آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده کنم؟
در جواب، کلام جامعی را فرمود: این امور از فضول زندگیست و ما از این فضول دوریم.
این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم میآید ارکان وجودم میلرزد.
به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبی رد و بدل شد که به بعض آنها اشاره میکنم.
در رابطه با استخاره سخن به میان آمد، سید عرب فرمود:ای سید با تسبیح به چه نحو استخاره می کنی؟
گفتم: سه مرتبه صلوات می فرستم و سه مرتبه می گویم « استخیرالله برحمته خیرة فی عافیه » پس قبضه ای از تسبیح را گرفته و می شمارم، اگر دو تا ماند بد است و اگر یکی ماند خوب است.
فرمود: برای این استخاره، باقی ماندهای است که به شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکی باقی ماند فوراً حکم به خوبی استخاره نکنید؛ بلکه توقف کنید و دوباره بر ترک عمل استخاره کنید اگر زوج آمد کشف میشود که استخاره اول خوب است اما اگر یکی آمد کشف میشود که استخاره اول میانه است. »
به حسب قواعد علمیه میبایست دلیل بخواهم و آقا جواب دهد به جای دقیق و باریکی رسیدیم پس به مجرد این قول تسلیم و منقاد شدم و در عین حال متوجه نیستم که این آقا کیست.
از جمله مطالب در این جلسه، تأکید سید عرب بر تلاوت و قرائت این سورهها بعد از نمازهای واجب بود: بعد از نماز صبح سوره یس، بعد از نماز ظهر سوره عمّ، بعد از نماز عصر سوره نوح، بعد از مغرب سوره الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملک.
دیگر اینکه تأکید فرمودند، بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشاء که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره ای خواستی می خوانی و در رکعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را می خوانی و فرمود: کفایت می کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت.
تأکید فرمود که:بعد از نمازهای پنجگانه این دعا را بخوان.
« اللهم سّرحنی عن الهموم والغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان برحمتک یا ارحم الراحمین ».
و دیگر تأکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازهای یومیه خصوصاً رکعت آخر.
« اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و ترحّم علی عجزنا و أغثنا بحقهم. »
در تعریف و تمجید از کتاب شریف شرایع الاسلام مرحوم محقق علامه حلی فرمود:
« تمام آن مطابق با واقع است مگر کمی از مسائل آن. »
تأکید بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثانی ندارند، و یا دارند ولکن یادی از آنها نمی کنند.
تحت الحنک را از زیر حنک دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن. چنانکه علمای عرب به همین نحو عمل می کنند و فرمود: در شرع این چنین رسیده است.
تأکید بر زیارت سیدالشهداء علیه السلام.
دعا در حق من و فرمود: « قرار دهد خدا تو را از خدمتگزاران شرع. »
پرسیدم: « نمی دانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس روسفیدم؟ »
فرمود: « عاقبت تو خیر و سعیت مشکور و روسفیدی ».
گفتم: « نمی دانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یا نه؟»
فرمود: « تمام آنها از تو راضی اند و درباره ات دعا می کنند ».
استدعای دعا کردم برای خودم که موفق باشم برای تالیف و تصنیف.
دعا فرمودند.
در اینجا مطالب دیگری است که مجال تفصیل و بیان آن نیست.
پس خواستم که از مسجد بیرون روم به خاطر حاجتی، آمدم نزد حوض که در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد.
به ذهنم رسید چه شبی بود و این سید عرب کیست که این همه بافضیلت است؟ شاید همان مقصود و معشوقم باشد تا به ذهنم این معنی خطور کرد، مضطرب برگشتم و آن آقا را ندیدم و کسی هم در مسجد نبود.
یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم و غافل بودم، مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گردش می کردم، تا صبح شد چون عاشقی که بعد از وصال مبتلا به هجران شود.
این بود اجمالی از تفصیل که هر وقت آن شب یادم می آید، بهت زده می شوم.
http://www.bornanews.com/Pages/News-63677.aspx
[FONT=Verdana]ضارب طلبه فداکار:او به ما تذکر داد ما هم برایش چاقو کشیدیم
"احسان" جوان ۲۲ ساله با تشریح جزئیات حادثه مجروح کردن "علی خلیلی" طلبه ناهی از منکر، گفت: در شب حادثه، اصلا ما قصد مزاحمت برای کسی را نداشتیم و تنها صدای ترانه در داخل دستگاه خودرو بلند بود که این جوان موتورسوار با قرار گرفتن در کنار خودروی به ما تذکر داد که صدای ضبط را کم کنیم.
به گزارش جهان به نقل از نسیم وی ادامه داد: ما خودرو را متوقف کردیم و این مسئله منجر به درگیری لفظی میان ما و این جوان شد. البته ما نمی دانستیم که وی طلبه و روحانی است.
احسان اضافه کرد: درگیری لفظی ما در ادامه تبدیل به درگیری فیزیکی شد و در نهایت من عصبانی شدم و به سمت شخص طلبه چاقو کشیدم و چون می خواستم او را بترسانم، چاقو را به سمت وی بردم ولی ناگهان چاقو با گردن وی برخورد کرد و چون ما ترسیده بودیم به سرعت از محل متواری شدیم.
بنابر اظهار رئیس کلانتری ۱۴۴ جوادیه تهرانپارس، هر شش متهم این پرونده دستگیر و برای تکمیل تحقیقات در اختیار کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس امنیت تهران قرار گرفتند. متهمان این پرونده بین ۲۰ تا ۲۲ سال سن داشته و سابقه کیفری قبلی نیز ندارند.
پیکر غرقه به خون طلبه
http://jahannews.com/vdchw-nzi23nqmd.tft2.html
[FONT=Verdana]5بیمارستان روحانی مجروح را نپذیرفتند/
تصاویر روحانی مضروب
روحانی ۲۰ سالهای که قصد داشت از مزاحمت عده ای اراذل و اوباش به چند زن ممانعت کند توسط این افراد از ناحیه شاهرگ به ضرب چاقو مجروح شد اما اورژانس هیچ بیمارستانی این روحانی را نپذیرفت.
به گزارش جهان به نقل از مهر، آخرین اطلاعات از حادثه مجروح شدن روحانی جوان آمر به معروف در منطقه تهرانپارس تهران حاکی از آن است که روحانی جوان پس از مجروح شدن -قطع شاهرگ گردن- حدود نیم ساعت بر روی زمین افتاده بوده و هیچ خودرویی وی را به بیمارستان منتقل نمی کند تا اینکه دانش آموزان همراه روحانی یک خودروی پراید را متوقف کرده و خواهش می کنند تا مصدوم را به بیمارستان منتقل کند.

یکی از نزدیکان روحانی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: پس از اطلاع از حادثه تمامی بچه های هیئت خود را به محل حادثه رساندیم و چون هیچ بیمارستانی حاضر به پذیرش این روحانی نبود هر گروهی مامور شد تا در قسمتی از شهر تهران به دنبال بیمارستان باشد.
متاسفانه بیمارستانهای رسول اکرم (ص)، امام حسین (ع)، شهدای تجریش، امام سجاد(ع) و پارسیان حاضر به پذیرش نشدند و تنها گفتند که اگر مرد می توانیم گواهی فوت صادر کنیم و هرکدام بهانه های مختلفی را برای قبول نکردن مجروح عنوان کردند.

وی اظهار داشت: به واسطه یکی از آشنایان توانستیم این روحانی مجروح را به بیمارستان عرفان منتقل کنیم ولی بیمارستان گفت اول باید ۶ میلیون تومان واریز کنید. در نیمه های شب همه دست به دست هم دادیم و پول را تهیه کردیم حتی مقداری از پول دلار بود.
به گزارش مهر، ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه شب گذشته روحانی جوانی به نام علی خلیلی در مسیر بازگشت از مراسم هیئت مولودی خوانی قائم آل محمد(عج) به همراه دو نفر از دانش آموزان که قصد رساندن آنها را به خانه شان داشت در چهارراه شهدا در منطقه تهرانپارس با صحنه مزاحمت شنیع گروهی اراذل و اوباش مواجه می شود. این افراد که در یک خودروی پراید و یک موتورسیکلت سوار بودند برای چند خانم ایجاد مزاحمت می کنند که روحانی شاهد ماجرا که قصد جلوگیری از این تعرض را داشت توسط اراذل و اوباش از ناحیه گردن با ضرب چاقو دچار پارگی شاهرگ می شود.
گزارشها حاکی از آن است که خودروی پراید اوباش توسط کلانتری ۱۴۴ جوادیه کشف شده است.
http://jahannews.com/vdcbw0b89rhbzfp.uiur.html