مصاحبه با علامه طباطبایی در مورد امام زمان(عج)---خواندنیه
تبهای اولیه
که همة فرق و طبقات مسلمین، روایت کرده و پذیرفتهاند، و در روایات زیادی از طریق فریقین (خاصه و عامه) تصریح به اسم و اسم پدر او نیز شده، و به روشنی بیان گردیده که او پسر امام یازدهم شیعه اثنیعشری می باشد.
بلکه منظور این است که اثری که شیعه از تصور امام غائب و اعتقاد بوجود وی دریافت میکند، و استفادة معنوی که از این راه عایدش میشود، پس از گذشتن دو قرن و نیم از هجرت پیغمبر اسلام(ص) شروع نمیشود.
بلکه پیغمبر اسلام با بیان صریح و اخبار قطعی خود، به «مهدی» موعود، پیش از موسم ولادتش آن حالت معنوی را که با اعتقاد به «مهدی» در باطن یک نفر مسلمان واقع بین جلوهگر میشود، در نفوس عموم اهل اسلام بهوجود آورده، و در مسیر معنوی، مورد استفادهشان قرار داده است.
ما با یک نظر کلی که به جهان آفرینش افکنیم، میبینیم، که هر نوعی از انواع مختلف آفرینش، از نخستین روز پیدایش متوجه آخرین مقصد کمالی و هدف نوعی خود بوده، و با نیروی مناسب وی که مجهز است، برای رسیدن به این هدف، بیآنکه کمترین سستی و خستگی از خود بروز دهد، مشغول تلاش و تکاپو میباشد.
ادامه دارد...
[/][/]
و از طرف دیگر نیز، دستگاه آفرینش، از رویة خود دست بردار نبوده و هم از دست ساختههای خود، عاجز و زبون نخواهد شد.[/][/]
در سیر همین زندگی اجتماعی انسانی خودمان، روزی فراخواهد رسید که سعادت کامل اجتماعی انسان را صدردصد تضمین کرده، و در آن روز، عموم افراد، در سایة واقع بینی و حق پرستی، خوشبختی واقعی خود را به دست آورده، و در مهد امن و امان مطلق و بیمزاحمت هرگونه ناملایمات فکری، بسر خواهند برد.[/]
[/]چنانکه به انبیای سلف خبر دادیم، سرانجام دنیا بکام اهل تقوی خواهد بود، روزی خواهد رسید که معبود دیگری جز خدای یگانه در محیط بشریت خودنمایی نکند و جز دین و آیین حق در عالم انسانی حکومت ننماید و نشانی از رذایل اجتماعی نماند.[/]
[/] روزی خواهد رسید که در ظاهر نیز چنین شده و تبدیل به یک جامعة بهشتی گردد و هر عیب و نقیصهای که فعلا دارد، هر پلیدی و تیرگی که در گوشه و کنارش یافت میشود،
تدریجاً یا دفعتا، از بین رفته و روزی تبدیل به نورانیت و طهارت خالص و سعادت و روحانیت محض خواهد شد.[/]
زیرا وی میداند که اگر چنین روزی را درک نماید، غرق در سعادت گردیده، کام دنیوی و اخروی خود را خواهد گرفت،
و اگر درک نکند جامعهاش، که باز از نقطة نظر واقع بینی و فکر اجتماعی، همان «خودش» میباشد، با درک آن روز سربلند است و او (بشخصه) جزء روندگان این راه و فدائیان این مقصد بوده، و پاداش عمل وی پیش خدای دانا و بینا هدر نخواهد رفت.[/]
[/][="blue"][="red"]«من بارها تجربه كردهام هرگاه عمامه بر سر دارم مشمول عنايات ويژة امام عصر هستم[/]
حجت الاسلام والمسلمین موسوى همدانى مترجم تفسير الميزان از قول مرحوم علامه طباطبايى چنين نقل مىكنند:
زمانى كه من در نجف بودم مبلغى به صورت ماهيانه از تبريز ارسال مىشد و چون با مراجع نجف ارتباطى نداشتم، درآمدى غير از همين مبلغ كه از تبريز مىآمد، نداشتم. يكى، دو ماه اين مبلغ از تبريز نرسيد و من هر چه پول داشتم، مصرف كردم و روزى در منزل كه پشت ميز كوچكم به مطالعه نشسته بودم و مطلبى بسيار دقيق و حساس را بررسى مىكردم، به ناگاه فكر بىپولى حواسم را پرت كرد و رشتة افكارم گسسته شد، هنوز لحظاتى بيش نگذشته بود كه صداى در را شنيدم، برخاستم و درب منزل را باز كردم. شخص بلند قدى با محاسن حنايى و لباس بلند و عمامه در مقابل در ايستاده بود و به محض باز كردن در سلام كرد. گفتم عليكمالسلام. گفت: «من شاه حسين ولى هستم، خداوند عزّ و جل مرا فرستاده تا به تو بگويم كه اين هيجده سال كى تو را گرسنه گذاشتم كه حالا به فكر بىپولى و گرسنگى افتادهاى؟ مطالعهات را رها كرده و به فكر فرورفتهاى؟» اين گفت و خداحافظى كرد و رفت. در را بستم و به پشت ميز بازگشتم. در همين لحظه بود كه سرم را از روى دستم برداشتم و نفهميدم كه چگونه در حالى كه من نشسته بودم و سرم روى دستم بود به حياط رفتم و در را باز كردم و با او صحبت كردم. فهميدم اين صحنه را پشت همين ميز به من نشان دادند.
چند سئوال برايم مطرح شد. اول اينكه من خواب رفتم يا بيدارم. [="#ff0000"]دوم اينكه خداوند فرمودهاست در اين هيجده سال، منظور از هيجده سال چيست؟ [/]آيا مدت اقامت در نجف است كه اين زمان بيش از ده سال نيست، آيا مدت زمان تحصيل من است؟ كه بيش از سىوپنج سال است كه من تحصيل مىكنم. پس قضيه چيست؟ پس از اندكى تأمل متوجه شدم كه هيجده سال قبل ملبس به لباس روحانيت شدم. سئوال سوم كه اين شخص خود را معرفى كرد ولى من فردى با اين نام را نمىشناختم. لذا اين سئوال بىجواب ماند و آن را فراموش كرده بودم تا آنكه به حسب عادتم در نجف كه به قبرستان وادىالسلام مىرفتم، در تبريز نيز به قبرستان رفته و قرآن مىخواندم. يك روز به قبرى برخورد كردم كه با قبرهاى ديگر تفاوت داشت و نشان مىداد كه قبر شخصيت بزرگى است و وقتى كه نوشتههاى سنگ قبر را خواندم نام شاه حسين ولى را مشاهده كردم و نام آن شخص را به ياد آوردم. تاريخ وفاتش سيصد سال قبل از تاريخى بود كه در نجف به منزل ما آمده بود.(1)
[="red"]واعظ شهير آقاى سيد حسين حائرى نيز مىفرمودند: «من بارها تجربه كردهام هرگاه عمامه بر سر دارم مشمول عنايات ويژة امام عصر هستم و در پاسخگويى به سئوالات، آمادگى بيشتر دارم لذا اگر در منزل باشم و كسى از نزديكان سئوالى بپرسد يا تلفنى، از من درخواست مشاوره شود اول عمامه بر سر مىگذارم سپس پاسخ نهايى را مىدهم.»[/]
بسيارى از روحانيان خصوصاً در سالهاى نخست معمم شدن تجربههايى از اين قبيل را به ياد مىآورند.
[="red"]اين جملة زيباى شهيد مطهرى هم بسيار جالب توجه است: «من در تمام عمرم يك افتخار بيشتر ندارم، آن هم همين عمامه و عباست.«(4)[/]
(1) ترجمه و شرح نهايه الحكمه، ص 7 به نقل از آينه عرفان، ص 9.
(2) از خاطرات حجةالاسلام على ابوترابى كه مستقيماً با مشهدى اكبر قناقستانى مصاحبه كردهاند. اين داستان را حضرت آية الله مصباح يزدى مكرّر در سخنرانىهاى خود نقل كردهاند.
(3) داستانهاى شگفت، ص 40، داستان 18.
(4) حماسه حسينى، ج 2، ص 289.
تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه
تبیان[/]
در توقیع شریف حضرت ولی عصر(عج) آمده است: «من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه؛ فللعوام أن یقلّدوه؛
هر کدام از فقها که نفس خویشتن را نگاه دارد، و حافظ دینش باشد، و با هوا و هوس خود مخالفت کند، و از فرمان مولایش اطاعت کند، بر عموم مردم واجب است که از او تقلید کنند.» منظور از «صائناً لنفسه، حافظاً لدینه» در این حدیث و فرق آن دو چیست؟
صدقه دادن از طرف امام زمان(ع) چگونه است؟
راه رسیدن به امام زمان(ع) چیست؟
همچنین در احادیث متعدد آمده است: «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً،
بعد از اینکه زمین از ظلم پر می گردد، آن را با قسط و داد پر می کند».
آیا از این گونه روایات استفاده نمی شود که نباید با فساد و ظلم و جور مبارزه نمود، تا زمینه ظهور حضرتش فراهم گردد؟
[=arial][="]آیا روایتی که می گوید: «همه در زمان حضرت مهدی(ع) مسلمان می شوند» درست است؟[/][/]
[=arial][="]آیا در قرآن کریم آیه ای در رابطه با «رجعت» وجود دارد؟[/][/]
منظور از این دو باب (ایاب و رجعت) یک چیز است، و مقصود همان رجعتی است که اول امام حسین(ع) بعد حضرت امیرالمؤمنین(ع) و بعد حضرت رسول (ص)، بعد باقی ائمه(ع) رجوع می نمایند، می باشد.
پي نوشت:
[/]
بعد از مرگ و انتقال به عالم برزخ، بازگشت به دنیا و ماده چگونه ممکن است؟ و اخبار رجعت را چگونه می شود تصدیق کرد؟
و نیز در جریان دیگر می فرماید:
«ألم تر إلی الّذین خرجوا من دیارهم و هم ألوف حذر الموت، فقال لهم الله: موتوا، ثمّ أحیاهم؛
آیا از حال کسانی که از بیم مرگ از خانه های خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟
که خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید، آنگاه آنان را زنده ساخت...»
پس خداوند او را به مدت صد سال میراند، آن گاه او را برانگیخت...».
«عمر عالم صد هزار سال است، هشتاد هزار سال از آن حکومت آل محمد(ص)، و بیست هزار سال حکومت دیگران است.
تا اینکه در آخر می فرماید: «چهل روز مانده به انقراض عالم، زمین از حجت خالی می گردد، و هرج و مرج عالم را فرا می گیرد، و بعد از چهل روز در صور دمیده شده و قیامت برپا می گردد».
در بعضی از اخبار رجعت نیز آمده است:
هشتاد هزار سال که خوب مالا بعد از ظهور آقا و رجعت ولی بیست هزار سال حکومت دیگران - یعنی ما تا فرج امام زمان خیلی فاصله داریم ؟ الان سال 1432 هستیم تا 20 هزار سال دیگه باید صبر کنیم
هشتاد هزار سال که خوب مالا بعد از ظهور آقا و رجعت ولی بیست هزار سال حکومت دیگران - یعنی ما تا فرج امام زمان خیلی فاصله داریم ؟ الان سال 1432 هستیم تا 20 هزار سال دیگه باید صبر کنیم
با سلام
بزرگوار این چه حساب و کتابی است
«عمر عالم صد هزار سال است،
در احادیث است که عمر عالم صد هزار سال است
الان سال 1432 هستیم تا 20 هزار سال دیگه باید صبر کنیم
این سالی که شما با ان حساب کرده اید سال قمری است نه سال عمر عالم
چهل روز مانده به انقراض عالم، زمین از حجت خالی می گردد،
این با حدیثی که می فرماید زمین حتی یک لحظه هم از حجت خدا خالی نمی ماند منافات دارد
حديث اول: عن ابي عبداللّه(ع) قال: سمعته يقول: انّ الارض لاتخلو الّا و فيها امام كَيْما اِن زاد المؤمنون شئياً ردّ هم و ان نَقصوا شيئاً اَئمّةُ لَهُم) زمين هيچگاه از امام خالي نخواهد بود تا اگر در عقايد و اعمال مؤمنين خطائي رُخ داد، آن خطا را برطرف كنند و نيز اگر به دليل دست نيافتن، چيزي از عقايد و اعمال و كم گذاشتند، آن ها را تكميل كنند.
حديث دوم: عن احدهما(ع): ان الله لم يَدَعِ الارض بغير عالم و لولاونك لم يُعرفِ الحقّ من الباطل:اگر زمين از عالم رساننده پيام الهي خالي باشد، هدف از آفرينش انسان ناشناخته مي ماند و در نتيجه عبادت هم كه موقوف بر معرفت الهي است، تعطيل مي شود
کلینى به سندش از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «الحجّة قبل الخلق ومع الخلق وبعد الخلق»؛ «حجت، قبل از خلق وبا خلق وبعد از خلق خواهد بود.»( کافى، ج 1، ص 177، ح 4)
ونیز مىفرماید: «لو لمیبق فى الأرض إلّا اثنان، لکان أحدهما الحجّة»؛ «اگر در روى زمین جز دو نفر کسى نباشد حتماً یکى از آن دو امام خواهد بود.»( همان، ص 179، ح 1)
و تبریک میلاد منجی بشریت
مطلب خواندنی از علامه طباطبایی در مورد امام زمان (عج) این روز ها وقتشه
یا علی