جمع بندی بیانگیزگی در تحصیل
تبهای اولیه
بیانگیزگی در تحصیل
با عرض سلام و خستهنباشید .
ببخشید بنده به تازگی وارد حوزه علمیه شدم . هدفم مشخصه ؛ که میخوام در آینده چکار کنم و هدفم رو دوست دارم . و یک مدت مثلا دو هفته با اشتیاق شدید پای درسم هستم و انگیزه بسیار زیادی دارم . اما به یکباره چندروزی حس میکنم هیچ هدف و انگیزهای برای درس خوندن ندارم . چندسالی هست با این موضوع مواجهم . خیلی هم در این باره مطالعه و تحقیق کردم ، اما فایدهای نداشت و این حس کاملا درونی هست و باعث میشه حس بیهودگی داشته باشم .
هوالمحبوب
با سلام و احترام به شما همراه گرامی:
مطالبی که از شرایطتون توضیح دادین رو کافی برای پاسخگویی به شما دوست عزیز نمی دانم. بنابراین لطفا به پرسش های مطرح شده برای بررسی دقیق تر مسأله پاسخ دهید.
- متولد چه سالی هستید؟ کمی از شرایط خانوادگی خود (تعداد فرزندان؛ فرزند چندم خانواده؛ شغل پدر و شرایط مالی؛ رابطه با برادر و خواهر و خانواده و جنسیت خود) بیشتر بگویید.
- دوست صمیمی دارید؟
- از احساس بیهودگی خود بیشتر بگویید و اینکه چقدر این حالت برای شما ایجاد می شود؟
- به لحاظ جسمی (کمبود ویتامین و آهن و مشکلات تیروئیدی) ندارید؟
- مسأله ای در زندگی غیر از این موضوع که مطرح کرده اید هست که موضوع مهم زندگی تان باشد و اشتغال ذهنی تان شده باشد؟
- به لحاظ تحصیلی و درسی و تمرکز در چه سطحی هستید؟
- از شرایط خود رضایت دارید و خود را دوست دارید؟
- از نظر شما انگیزه یعنی چی؟
منتظر پاسخهای شما هستم.
متولد ۸۰ ، فرزند اول ، یک خواهر کوچکتر دارم ، شغل پدر : طلبه ، وضع مالی : الحمدلله خوب ، ارتباط خوبی داریم ، دختر هستم ، دوست صمیمی دارم ، تقریبا هر دو هفته یک بار دچار حالتی میشم که تمایلی به هیچ چیز ندارم و به شدت از درس عقب میافتم ، سراغ کتاب که میرم هیچ تمایلی به خوندنش ندارم ، جدیدا آزمایش ندادم ، اما فکر میکنم کمبود آهن داشته باشم ، مشکل عمدهای که دارم این هست که هرچندوقت یکبار به هدفم شک میکنم و میترسم از اینکه چندسال دیگه از انتخاب این هدف پشیمان بشم این مهم ترین مسئلهای هست که ذهنم رو درگیر کرده . از نظر تحصیلی : فقط در بازهای که دچار این مسئله میشم نمیتونم درس بخونم ولی در ایام دیگه مشکلی از بابت درس ندارم و سطح درسیم هم خوبه . از شرایط زندگیم الحمدلله خیلی راضی هستم و امید دارم به جایگاه مطلوب تری برسم . به نظرم انگیزه نوعی حس درونی هست که انسان رو برای ادامه کارش مصر میکنه .
باتشکر از شما
سلام بهتون استفاده از" اهرم رنج و لذت "رو پیشنهاد میدم در مورد چگونگی این نمودار و اثرگذاریش میتونید توی صفحات اینترنتی جستجو و تحقیق کنید ، انگیزه رو برای تلاش در رسیدن به اهداف تقویت میکنه.
جمع بندی
پرسش:
بنده به تازگی وارد حوزه علمیه شدم. هدفم مشخص هست؛ که میخوام در آینده چکار کنم و هدفم را دوست دارم. و یک مدت مثلا دو هفته با اشتیاق شدید پای درسم هستم و انگیزه بسیار زیادی دارم. اما به یکباره چندروزی حس میکنم هیچ هدف و انگیزهای برای درس خوندن ندارم. چندسالی هست با این موضوع مواجهم. خیلی هم در این باره مطالعه و تحقیق کردم، اما فایدهای نداشت و این حس کاملا درونی هست و باعث میشه حس بیهودگی داشته باشم.
پاسخ:
انگیزه از موضوعاتی است که قابل دست کاری و شدت و ضعف هست و در انسانهای مختلف؛ تفاوت دارد و دلایل متعددی هم برای بی انگیزه شدن وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم و شما خودتان در خود بررسی نمایید که دلیل بی انگیزگی شما کدام مورد است:
1. بی انگیزگی ناشی از ترس
حتی اگر خودتان انتخاب کرده باشید که در حیطهای به خصوص قدم بگذارید، اگر بترسید بخشی از وجودتان مصرانه از پیشروی شما جلوگیری خواهد کرد. ترس موجب کندی شما میشود و حسِ تردید و احتیاط را در شما بیدار کند. البته این مسئله میتواند به نفع شما باشد اما گاهی ترسها پیامد تصورات ما هستند و نه مبتنی بر ارزیابی صحیح واقعیتهای موجود. اگر ترسهایتان به اندازهی کافی قدرتمند باشند، حتی باوجود اشتیاق شما برای پیشروی، آن بخش از وجودتان که مایل به حفظ امنیت شماست اجازه نمیدهد به سوی حیطهای قدم بردارید که برایتان هم خواستنی است هم امن.
غلبه بر ترسها
در این موقعیتها برای بازیابی انگیزه باید با ترسهایتان کنار بیایید. ترسهای خودتان را نام ببرید تا در معرض دید شما قرار بگیرند. یادتان نرود که از ترسهایتان مهربانانه تشکر کنید، هرچه باشد قصد آنها حفاظت از شماست. سپس دربارهی ترسهایتان از خود سؤال بپرسید. «چرا از این اتفاق میترسم؟» «چقدر احتمال دارد که این اتفاق واقعا رخ بدهد؟» با این کار برخی از ترسهای شما خودبهخود از بین میروند.
به ترسهایی که با این کار از بین نرفتهاند دقت کنید. این ترسها میخواهند دربارهی تحقیقاتی که لازم است انجام بدهید چه چیزی را به شما یادآوری کنند؟ دربارهی ابهاماتی که باید برطرف شوند، اطلاعاتی که باید به دست بیاورید و راهکارهای مدیریتی که باید به کار ببندید چطور؟ با استفاده از خِرد حاصل از ترسهایتان در برنامهریزی برای ترسهایتان احترام قائل میشوید. نهایتا اینکه تغییراتی که قرار است ایجاد کنید را در گامهای کوچک پیش ببرید و فقط روی چند قدم کوچک روبهرویتان متمرکز شوید. این کار ترسهای شما را آرام خواهد کرد.
2. بی انگیزگی ناشی از هدفگذاری اشتباه
- گاهی ما به دلایل واهی و یا تایید طلبی؛ اهدافی را انتخاب می کنیم که هدف واقعی و ذاتی ما نیست و برای همین منبع آرامش و انگیزه بخش برای ما نمی تواند باشد.
- هدف گذاری صحیح: یعنی اهدافی را انتخاب نمایید که از میل و خواسته درونی خودتان نشأت گرفته باشد و برای رسیدن به آن؛ احساس لذت به شما دست می دهد. اهداف درست از ارزش های درست گرفته می شوند. ارزش ها چیزهایی هستند که همیشه ثابت و مشخص هستند و دست یابی به آن پایان و انتها ندارد و با توجه به آن اهدافی را در نظر می گیرید. اگر اهداف ما در جهت ارزشهای ما نباشد نمی توانند محرک ما برای تلاش کردن باشند و بی انگیزگی در ما ایجاد می کنند.
- داشتن توقع به اندازه توانایی و ظرفیت خودتان، خودتان را با دیگران مقایسه نکنید و قبل و حال خود را با هم مقایسه نمایید.
- ذهن افراد دوست دارد پچ پچ کند ذهن حرفهای زیادی می زند که بیشتر اوقات حرفهای بیهوده می زند و ذهن را خسته می کند. ذهن دوست دارد ما را به عقب برگرداند و ناکامی ها را به یادمان آورد و یا ما را درگیر نگرانی آینده ای کند که هنوز نیامده است. در همه این زمان ها در حال آسیب دیدن هستیم.