جمع بندی ذکر برای طی الارض

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ذکر برای طی الارض
دوستی پرسبده بودن برای طی الارض چه دعا یا ذکری هستش. در پاسخ به ایشان عرض کنم که انچه که نقل شده و من از ائمه دیدم که نقل شده و نسبت داده شده که نزدیکترین آنها به مقصود همانا سوره اخلاص ژا همان توحید(قل هو الله احد) هستش و تکرار مداوم و بدون انقطاع. اما من حیث المجموع عرض کنم ارجاع میدم شمارو به اون واقعه معروف که در تاریخ ثبت است و آن ملاقات جمعی از اهل تصوف و بزرگان صوفیان است با حضرت حجة الحق ابوسعیدابوالخیر عارف گرانسنگ و گران مایه قرن چهارم و نقل است که شیخ از جمله حضار پرسید نهایت پیشرفت شما در سلوک تا کجا رسیده و هرکدام گفتند که فی المثل اولی گفت ای شیخ ، پیر ما بر اب راه میرود، دومی گفتند ای شیه ، پیر ما در هوا پرواز کند، سومی گفتند پیر ما درآنِ واحد در چند جا حضور یابد(این همون طب الارض هستش تازه قوی تر و جامعتر یعنی حضور جسمانی در یک لحظه در چند مکان بسیار پور از هم) و خلاصه هرکه از کرامات پیر و شیخ مرادشان می‌گویند و پاسخی درخور که شیخ بوسعید به آن جماعتمیده و آن پاسخ پاسخ همه سوالات سلوک کنندگان است .شیخ پس از شنیدن کرامات خارق‌العاده شیوخ می‌فرمایند اینها که کار شاقی نیست! کلاغ ها هم پرواز میکنند یا زغن هم بر اب اب راه میرود(زغن یه نوع حشره هستش جرو بندپایان که شبیه سنجاقکه و روی اب راه میره و ایران هم فراوونه) و در پاسخ آن یکی میفرمایند ابلیس نیز در یک آن در همه جای عالم حاصر است و این که کار مرد خدا نیست. مریدان پرسبدند پس راه چیست و نهایت سلوک علامتش چیست؟ شیخ بزرگوار چنین میفرمایند که : « اوج سلوک و عرفان آنجاست که مردخدا بخورد، بیاساید، با خلق درامیزد، کار کند و همانند همه گان زندکی نماید #اما آنی و کمتر از آنی از یاد حق غافل نباشد که اگر شد همه بر باد است. والسلام نامه تمام   برای طی الارض که خوذم دیوانه اینکارم و عاشقش هستم من فقط سوره اخلاص رو دیدم که معصوم علیه السلام سفارش فرموده اند اما شکی ندارم تا ان زمان که اپسیلونی منیّت در وحودمان باشد بدان حایگاه نخواهیم رسید. ضمناً دوست عزیزم فراموش نکن که انکه را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند. کسی که کننده هستش دم نمیزنه و کسیکه حرفشو میزنه بدون شک هیچی نداره
  با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد کافی  
vahidhoseiny said in ذکر برای طی الارض
دوستی پرسبده بودن برای طی الارض چه دعا یا ذکری هستش. در پاسخ به ایشان عرض کنم که انچه که نقل شده و من از ائمه دیدم که نقل شده و نسبت داده شده که نزدیکترین آنها به مقصود همانا سوره اخلاص ژا همان توحید(قل هو الله احد) هستش و تکرار مداوم و بدون انقطاع. اما من حیث المجموع عرض کنم ارجاع میدم شمارو به اون واقعه معروف که در تاریخ ثبت است و آن ملاقات جمعی از اهل تصوف و بزرگان صوفیان است با حضرت حجة الحق ابوسعیدابوالخیر عارف گرانسنگ و گران مایه قرن چهارم و نقل است که شیخ از جمله حضار پرسید نهایت پیشرفت شما در سلوک تا کجا رسیده و هرکدام گفتند که فی المثل اولی گفت ای شیخ ، پیر ما بر اب راه میرود، دومی گفتند ای شیه ، پیر ما در هوا پرواز کند، سومی گفتند پیر ما درآنِ واحد در چند جا حضور یابد(این همون طب الارض هستش تازه قوی تر و جامعتر یعنی حضور جسمانی در یک لحظه در چند مکان بسیار پور از هم) و خلاصه هرکه از کرامات پیر و شیخ مرادشان می‌گویند و پاسخی درخور که شیخ بوسعید به آن جماعتمیده و آن پاسخ پاسخ همه سوالات سلوک کنندگان است .شیخ پس از شنیدن کرامات خارق‌العاده شیوخ می‌فرمایند اینها که کار شاقی نیست! کلاغ ها هم پرواز میکنند یا زغن هم بر اب اب راه میرود(زغن یه نوع حشره هستش جرو بندپایان که شبیه سنجاقکه و روی اب راه میره و ایران هم فراوونه) و در پاسخ آن یکی میفرمایند ابلیس نیز در یک آن در همه جای عالم حاصر است و این که کار مرد خدا نیست. مریدان پرسبدند پس راه چیست و نهایت سلوک علامتش چیست؟ شیخ بزرگوار چنین میفرمایند که : « اوج سلوک و عرفان آنجاست که مردخدا بخورد، بیاساید، با خلق درامیزد، کار کند و همانند همه گان زندکی نماید #اما آنی و کمتر از آنی از یاد حق غافل نباشد که اگر شد همه بر باد است. والسلام نامه تمام   برای طی الارض که خوذم دیوانه اینکارم و عاشقش هستم من فقط سوره اخلاص رو دیدم که معصوم علیه السلام سفارش فرموده اند اما شکی ندارم تا ان زمان که اپسیلونی منیّت در وحودمان باشد بدان حایگاه نخواهیم رسید. ضمناً دوست عزیزم فراموش نکن که انکه را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند. کسی که کننده هستش دم نمیزنه و کسیکه حرفشو میزنه بدون شک هیچی نداره
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید طی الارض، موهبت و کرامتی است که خداوند متعال به بعضی از اولیایش می دهد، افرادی که مصمم به انجام واجبات و ترک محرمات بوده اند، همیشه در مسیر جلب رضایت الهی حرکت کرده اند، و با این اعمال و رفتار، خداوند چنین مقامات و کراماتی را عائدشان کرده است. البته اگر ولیّ خدا، هدفش از بندگی، رسیدن به این مقامات باشد، این خودش هوس است، چون او خدا را عبادت می کند تا رضایت خدا را بدست آورد و خدا را شایسته عبادت دیده، نه این که به این مقامات برسد، هر چند خداوند متعال هم در عوض و پاداش مجاهدت ها و ریاضت هایشان، چنین مقاماتی را به آنها می دهد. اما این که چقدر بدهد و به چه کسی بدهد یا ندهد، این دست خداست. بنابراین به تعبیر جناب حافظ: «تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن/که خواجه خود صفت بنده پروری داند» به عبارتی دیگر، با توجه به ماهیت طی الارض، می توان گفت طی الارض یک قدرت می باشد که حتی چه بسا مرتاضان هندی هم این قدرت را داشته باشند، چنانچه يکی از اقطاب سلسله دراویش به آية الله انصاري همداني گفته بود که مي خواهم طي الارض را به شما بياموزم؛ ايشان فرموده بود: ما بهترش را داريم؛ ما توحيد داريم که ما را از دیگر چیزها بی نیاز کرده است. برنامه دین و انجام عبادات، برای آدم کردن و رسیدن به مقام توحید است، نه برای به دست آوردن این امور» (1) به تعبیر سعدی: «خلاف طریقت بود کاولیا/تمنا کنند از خدا جز خدا گر از دوست چشمت به احسان اوست/تو در بند خویشی نه در بند دوست» بر همین اساس، صرف داشتن این قدرت، ارزش تلقی نمی گردد. پی نوشت: 1.صنعت پور امیری، حسین، حکمتی و حکایتی،نشر اجا،1388،ص151.
به طور کلی برای رسیدن به کمال، انسان باید از دستورات الهی پیروی کند و بر وسوسه های شیطانی و هوای نفس غلبه کند و تقوای الهی را رعایت نماید، این کمال حقیقی در بندگی و معرفت الله حاصل می شود و البته در این بین ممکن است که از این امور خارق العاده مانند طی الارض هم به فرد اعطاء شود. در واقع، کمال نفس، در سایه شریعت و عبودیت نسبت به حق تعالی به دست می آید و داشتن طی الارض صرفا یک قدرت نفسانی است، لذا طی الارض کمکی برای رساندن به کمال نفس نمی کند، در نتیجه می بینیم چه بسا افرادی از راه ریاضت های غیر شرعیه نفسشان قوی شده، و کارهای خارق العاده انجام می دهند ولی از جهت روحی و معنوی به کمال نرسیده اند. لذا حق‌تعالی در سوره «الشمس» بعد از یازده بار قسمی که یاد می‌کند، و قرار است مطلب بسیار مهمی ذکر شود، می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها (1) به ترديد كسى كه نفس را [از آلودگى پاك كرد و] رشد داد، رستگار شد» یا در بیان دیگر می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّی»، (2) حقّا فلاح و رستگارى يافت آن كسى‌كه تزكيه نفس كرد.» و نمی‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ اقواها» و یا «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَقَوَّی» در واقع رستگاری در گرو تزکیه نفس و طهارت نفس است، نه تقویت نفس. بنابراین، آن‌چه مهم جلوه می‌کند، و باید دنبال آن باشیم؛ تزکیه و طهارت نفس است، که آن‌هم در گرو تعبد و تقید به دستورات شریعت و احکام دین به دست ‌می‌آید و به فرموده علامه طباطبایی (ره): «بزرگترین ریاضت دینداری است. لذا کاری‌که مرتاضان هندی انجام می‌دهند و بعضی قوایشان را نابود می‌کنند، این هنر نیست! هنر آن است‌که شهوت و غضب و سایر قوا باشند اما تحت کنترل دستورات دین و عقل قرار بگیرند.»(3) حال ممکن است در این میان دستورالعمل هایی هم وجود داشته باشد، ولی «گر انگشت سلیمانی نباشد/چه خاصیت دهد نقش نگینی» پی نوشت: 1.شمس/9. 2.الاعلی/11. 3.محیطی، علی، صراط سلوک، انتشارات قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، ص131.
جمع بندی پرسش: برای طی الارض چه دعا یا ذکری موجود است؟ پاسخ: طی الارض، موهبت و کرامتی است که خداوند متعال به بعضی از اولیایش می دهد، افرادی که مصمم به انجام واجبات و ترک محرمات بوده اند، همیشه در مسیر جلب رضایت الهی حرکت کرده اند، و با این اعمال و رفتار، خداوند چنین مقامات و کراماتی را عائدشان کرده است. البته اگر ولیّ خدا، هدفش از بندگی، رسیدن به این مقامات باشد، این خودش هوس است، چون او خدا را عبادت می کند تا رضایت خدا را بدست آورد و خدا را شایسته عبادت دیده، نه این که به این مقامات برسد، هر چند خداوند متعال هم در عوض و پاداش مجاهدت ها و ریاضت هایشان، چنین مقاماتی را به آنها می دهد. اما این که چقدر بدهد و به چه کسی بدهد یا ندهد، این دست خداست. به تعبیر جناب حافظ: «تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن/که خواجه خود صفت بنده پروری داند» به عبارتی دیگر، با توجه به ماهیت طی الارض، می توان گفت طی الارض یک قدرت می باشد که حتی چه بسا مرتاضان هندی هم این قدرت را داشته باشند، چنانچه يکی از اقطاب سلسله دراویش به «آية الله انصاري همداني» گفته بود که مي خواهم طي الارض را به شما بياموزم؛ ايشان فرموده بود: «ما بهترش را داريم؛ ما توحيد داريم که ما را از دیگر چیزها بی نیاز کرده است. برنامه دین و انجام عبادات، برای آدم کردن و رسیدن به مقام توحید است، نه برای به دست آوردن این امور» (1) به تعبیر سعدی: «خلاف طریقت بود کاولیا/تمنا کنند از خدا جز خدا گر از دوست چشمت به احسان اوست/تو در بند خویشی نه در بند دوست» بر همین اساس، صرف داشتن این قدرت، ارزش تلقی نمی گردد. به طور کلی برای رسیدن به کمال، انسان باید از دستورات الهی پیروی کند و بر وسوسه های شیطانی و هوای نفس غلبه کند و تقوای الهی را رعایت نماید، این کمال حقیقی در بندگی و معرفت الله حاصل می شود و البته در این بین ممکن است که از این امور خارق العاده مانند طی الارض هم به فرد اعطاء شود. در واقع، کمال نفس، در سایه شریعت و عبودیت نسبت به حق تعالی به دست می آید و داشتن طی الارض صرفا یک قدرت نفسانی است، لذا طی الارض کمکی برای رساندن به کمال نفس نمی کند، در نتیجه می بینیم چه بسا افرادی از راه ریاضت های غیر شرعیه نفسشان قوی شده، و کارهای خارق العاده انجام می دهند ولی از جهت روحی و معنوی به کمال نرسیده اند. لذا حق‌تعالی در سوره «الشمس» بعد از یازده بار قسمی که یاد می‌کند، و قرار است مطلب بسیار مهمی ذکر شود، می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها (2) به ترديد كسى كه نفس را [از آلودگى پاك كرد و] رشد داد، رستگار شد» یا در بیان دیگر می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّی (3) حقّا فلاح و رستگارى يافت آن كسى‌كه تزكيه نفس كرد.» و نمی‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ اقواها» و یا «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَقَوَّی» در واقع رستگاری در گرو تزکیه نفس و طهارت نفس است، نه تقویت نفس. بنابراین، آن‌چه مهم جلوه می‌کند، و باید دنبال آن باشیم؛ تزکیه و طهارت نفس است، که آن‌هم در گرو تعبد و تقید به دستورات شریعت و احکام دین به دست ‌می‌آید و به فرموده علامه طباطبایی (ره): «بزرگترین ریاضت دینداری است. لذا کاری‌ که مرتاضان هندی انجام می‌دهند و بعضی قوایشان را نابود می‌کنند، این هنر نیست! هنر آن است‌که شهوت و غضب و سایر قوا باشند اما تحت کنترل دستورات دین و عقل قرار بگیرند.»(4) حال ممکن است در این میان دستورالعمل هایی هم وجود داشته باشد، ولی: «گر انگشت سلیمانی نباشد/چه خاصیت دهد نقش نگینی» پی نوشتها: 1.صنعت پور امیری، حسین، حکمتی و حکایتی،نشر اجا،1388،ص151. 2.شمس/9. 3.الاعلی/11. 4.محیطی، علی، صراط سلوک، انتشارات قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، ص131.    
موضوع قفل شده است