امانت صفات الهی در انسان
تبهای اولیه
امانت صفات الهی در انسان
با سلام و تشکر
آیا خداوند تمامی صفات خود را در انسان به امانت گذاشته است ؟ ایا این دیدگاه درست درست است ؟
برچسب:
با نام و یاد دوست
سلام
از اینکه سوال تان را با این مرکز درمیان گذاشتید سپاسگزاریم
در خصوص سوالی که مطرح نموده اید به اطلاع می رساند مرتبط با سوال شما موضوعات و مباحثی در انجمن مطرح شده است:
منظور از پذیرش امانت الهی
انسان ستمگر و نادان اما پذیرنده امانت الهی
***** انسان در قران ؟ *****
لطفا تاپیک های فوق را به دقت مطالعه نمایید، اگر سوالی داشتید اطلاع دهید.
نکته: لطفا قبل از ارسال پرسش با جستجوی آن در سایت از عدم وجود آن اطمینان حاصل کنید.
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
با سلام و تشکر؛ در تاپیک هایی که محبت فرمودید گفته شده همه اسماء حقایق غیبی عالم هستی را به انسان تعلیم داد (وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ) و به صفات هم اشاره شده بود حال درمورد اینکه که خداوند همه صفات خدا را در انسان به امانت گذاشته ایا این درست است ؟
ایا اینکه تمام صفات الهی در انسان به امانت گذاشته بشه امکان داره اصلا ؟ و چه فرقی با صفات الهی داره ؟
ایا اصلا اینکه خداوند از صفات خودش در ما به امانت گذاشته امکان داره ؟ ایا اصلا صفات الهی قابل دادن به چیزیه ؟
ایا اصلا صفات الهی انتها داره ؟ و ایا انسان تمام این صفات الهی رو دریافت کرده ؟
میخواستم ببینم این چه طور ارزیابی میشه
با سلام و تشکر آیا خداوند تمامی صفات خود را در انسان به امانت گذاشته است ؟ ایا این دیدگاه درست درست است ؟سلام و ادب در پاسخ نکاتی را تقدیم می کنیم: اولا انسان، حقیقتا به مقام عبد بودن نمیرسد و انسان کامل نمی شود مگر زمانی که اسماء و صفات معبود در وجودش تجلی کند. پس عبد الهی یعنی آن کسی که همه صفات پروردگار عالم در وجودش تجلی کند. و این محقق نمی شود مگر آنکه خداوند در هنگام آفرینش انسان، استعداد و قابلیت های لازم (اسماء و صفاتش) را به نحو بالقوه در نهاد انسان قرار داده باشد. ثانیا از آنجا که پروردگار عالم، جسم نیست، این اسماء و صفات خدا باید از طریق جسم تجلی پیدا کند. جود، کرم و غفاریت حضرت حق و هر آنچه که از اسماء و صفات خداوند بیان میشود، همه باید تجلی پیدا کند و محل این تجلی، عبد است! چه کسی به مراتب عالی عبودیت و بندگی خداوند که همان انسان کامل شدن است می رسد؟ قطعا آن کسی که اسماء و صفات پروردگار عالم، بیشتر در وجودش تجلی پیدا کند. اگر اینطور شد، عبدالله و بنده خدا میشود، انسان کامل می شود. فلذا انسان کامل مظهر و تجلی همه اسماء و صفات الهی است به همین خاطر است که در حق اوصیاء الهی که مصادیق حقیقی انسان کامل هستند گفته شده عین الله، اذن الله و ... هستند. ثالثا عبدالله بودن به این است که تمام اسماء و صفات الهی در قالب این جسم به ظاهر صغیر، تجلی پیدا کند. اولیاء خدا میفرمایند: منظور از این که بیان فرمود: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِن وَالاْءِنْسَ إِلا لِيَعْبُدُونِ»(1) همین است که تمام اسماء و صفات الهی در عبدالله و انسان کامل متجلی شود. اگر اینطور شد، معلوم است که دیگر مسجود ملائکه میشود.(2) بنابراین، خدای متعال بر اساس اسماء و صفات خویش موجودات را خلق نموده و هر موجودی به تناسب ظرفیت خویش بهرهمند از حقایق وجودیای است که خداوند به او هدیه نموده و در نتیجه آیه و نشانهای از آنچه خداوند مُعطی آن است میباشد. زیرا بر اساس ادله عقلی، معلول، مرتبه نازله علت خویش بوده و آیه و نشانهای از ویژگیهای علت خود که مُعطی الوجود است به شمار میرود و بر اساس ادله نقلی،(3) نشانههای الهی در درون و بیرون انسان وجود دارد و خدای متعال با نشان دادن آنها، افرادی را به سوی رستگاری هدایت مینماید.(4) پی نوشت ها: 1. ذاریات/ 56. 2. اقتباس از بخشی از درس اخلاق آیت الله قرهی، درس دویست و هشتاد و ششم. 3. بقره، 239. 4. برای مطالعه بیشتر ر.ک: سایت اسلام کوئست، مبحث انسان، تجلی اسماء و صفات الهی.
با سلام با تشکر فراوان
پس عبد الهی یعنی آن کسی که همه صفات پروردگار عالم در وجودش تجلی کند.
همین است که تمام اسماء و صفات الهی در عبدالله و انسان کامل متجلی شود.اینکه صحبت از همه صفات میشه قابل بحثه ، مثلا ما صفت هایی داریم از خداوند : اول ، اخر ، ظاهر ، باطن ، غنی (بی نیاز ) ، بی همتا و واحد ، لم یلد و لم یولد و ... در مورد این ها پاسخ چیست ؟ یا صفت دیگه ای مثل متکبر ... اینکه بگیم همه صفات در انسانه کامل ، که بهش اشاره کردید متجلی بشه به نظرم اشتباهه
اینکه صحبت از همه صفات میشه قابل بحثه ، مثلا ما صفت هایی داریم از خداوند : اول ، اخر ، ظاهر ، باطن ، غنی (بی نیاز ) ، بی همتا و واحد ، لم یلد و لم یولد و ... در مورد این ها پاسخ چیست ؟ یا صفت دیگه ای مثل متکبر ... اینکه بگیم همه صفات در انسانه کامل ، که بهش اشاره کردید متجلی بشه به نظرم اشتباههبا سلام و تشکر مجدد بله بدون شک برخی صفات، مختص ذات بی همتای خدای متعال است آنچه منظور نظر ما در پست اول بود اسماء و صفات فعلی خدای متعال و برخی صفات ذاتی حضرت حق مانند علم و قدرت و سمیع و بصیر بودن و ... بود که اگر انسان به مقام عبودیت و کمال انسانیت برسد واجد آن صفات الهی می شود بعبارتی واجد صفات خداگونه می شود. در حقیقت، آنچه مسلم است، بين خداوند متعال و انسان صفات مشتركي وجود دارد مثل علم و اراده و حيات و قدرت و ... که این صفات در نوع انسان به تشکیک مراتب وجود دارد و هرقدر انسان به مراتب بندگی و عبودیت و قرب و کمال نزدیکتر باشد هم صفات بیشتری از صفات الهی را در خود متجلی و متبلور ساخته و هم در سطح و درجه ای عالیتر از این صفات قرار دارد و انسان کامل، اوصیاء و اولیاء الهی در کاملترین مرتبه آن هستند. ولي بايد توجه داشته باشيم كه اين صفات هر چند براي انسان، كمال محسوب مي شوند و هر قدر هم کامل تر باشند ولي در مقابل صفات الهي عين نقص و محدوديت هستند. قوله کریم: «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله، والله هو الغنی الحمید». اين صفات در انسان، حقيقي نيستند و قابل تفكيك از انسان هستند به قول شاعر: ميان مـاه مـن تـا مـاهِ گردون تفاوت از زمين تا آسمان است غير از صفات فوق كه با مسامحه ميتوان گفت بين انسان و خدا مشتركند. و البته این مطلب مبرهن است که صفاتي نيز وجود دارند كه فقط و فقط مخصوص ذات الهي است و اتصاف غير او به اين صفات محال است، همچون أحديت، واحديت، أزليت، أبديت، ألوهيت، صمدیت، و... . که این موارد از بحث ما خارج هستند.
سلام علیکم
در این مجال در تکمیل بحث و در تبیین این مطلب که اوصیاء الهی یعنی پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) مظهر اتم و اکمل اسماء و صفات الهی هستند این موضوع را از نگاه عرفانی مورد بررسی قرار می دهیم:
خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: (وَلِلّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ)؛ (1) نامهای نیکو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانید و کسانی را که در مورد نامهای او به کژی میگرایند رها کنید.
در روایتی در ذیل این آیهی مبارکه آمده است: «نحن - والله - الأسماء الحسنی»؛ (2) سوگند به خدا که «اسماء حسنی» ما اهل بیت هستیم.
در نظر امام خمینی (ره) اسماء الهی منحصر به اسماء لفظی نیست، بلکه اسماء الهی دو گونهاند: لفظی و تکوینی و با تفسیر و رویکرد عرفانی، هر پدیدهای از پدیدههای عالم، به اندازه شعاع وجودی خود میتواند اسم و نشانهی خداوند و اسمی از اسماء او باشد. در این میان اهل بیت (علیهمالسلام) به دلیل عظمت و گسترهی وجودیشان کاملترین اسم تکوینی خداوند هستند و میتوانند نمایانگر همه اسماء و صفات الهی باشند.(3)
مفسّر حکیم علامه طباطبائی با اشاره به حدیث نورانی امام صادق (علیهالسلام) که فرمود: «نحن - والله - الأسماء الحسنی» میگوید:
انبیا و اوصیا اسمائی هستند که بر خداوند دلالت میکنند... و آنها مظاهر اسماء و صفات الهی میباشند. (4) با توجه به حقایق یاد شده، اهل بیت (علیهمالسلام) از مصادیق بارز «مَثَل أعلی» در آیهی شریفهی (وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ) (5) میباشند؛ زیرا «مَثَل أعلی» به موجودی گفته میشود که به بهترین وجه، از حق و کمالات او حکایت کند و اسماء حسنای حق چنان در وجود او تجلّی کند که شهود او شهود حق محسوب میشود و همه این حقایق در وجود اهل بیت (علیهمالسلام) به خوبی متجلی است و آنها نصاب تامّ و کامل این حقیقت را دارا هستند؛ از این رو آنها «مثل اعلی» و مظهر اسم شریف «اعلی» میباشند. همچنین، در آثار عرفانی امام خمینی آمده است: اسم اعلی در مقام ظهور، پیغمبر اکرم است، ائمه اطهار است. (6)
در نتیجه، پیام کلام نورانی «نحن - والله - الأسماء الحسنی» تنها این نیست که آثار اسماء در وجود اهل بیت (علیهمالسلام) بروز و ظهور دارد یا این که وجود آنان جلوهی اسماء است؛ پیام این حدیث نورانی بالاتر از این است؛ زیرا امام صادق (علیهالسلام) درصدد بیان این نکته است که حقیقت اهل بیت (علیهمالسلام) عین اسماء حسنی و صورت جمعی و تفصیلی اسماء حسنی و صفات علیای خداوند است. (7)
پینوشتها:
1. اعراف (7): 180.
2. تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 103.
3. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص 121.
4. المیزان، جلد 8، ص 384.
5. «در آسمانها و زمین نمونهی والا از آن او است»؛ روم (30): 27.
6. تفسیر سوره حمد، ص 121.
7. انسان و خلافت الهی، ص 117ف برگرفته از کتاب سیمای اهل بیت (علیهم السلام) در عرفان امام خمینی، محمد امین صادقی ارزگانی، با کمی تغییر و تصرف.