جمع بندی شوهر دزد

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شوهر دزد

برای یک شوهری که دزد هست،وظیفه همسرش چیست؟

هر کار هم می کند اصلاح نمیشه، از او هم بچه دارد

با تشکر

با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد امیـد
برای یک شوهری که دزد هست،وظیفه همسرش چیست؟ هر کار هم می کند اصلاح نمیشه، از او هم بچه دارد با تشکر
  سلام در مورد مشخصات و ویژگی های شوهرتان توضیح نداده اید. قبول دارم که زندگی با مردی که از راه دزدی درآمد کسب می کند سخت است. این مرد به خاطر منافع شخصی حاضر است منافع دیگران را زیر پا بگذارد. احتمالا برای توجیه کارهای اشتباهش به دروغ متوسل می شود و از اعتماد شما سوءاستفاده می کند. احتمال دارد گاهی بخواهد با چرب زبانی و صمیمی شدن یا برانگیختنِ احساسِ همدردی، شما را به سوی بکشاند تا با او کنار بیایید و به خاطر کارهای اشتباهش توبیخش نکنید. شاید بعضی وقت ها برایتان هدیه بخرد تا شما را به سمت خود جذب کند. از همه بدتر امکان دارد وقتی از راه های بالا ناامید شود، از زور و قدرت برای مجبورکردن شما به موافقت با دزدی استفاده نماید و شما را مورد آزار جسمی قرار دهد. شما بعد از سال ها زندگی به این نتیجه رسیده اید که شوهرتان اصلاح نمی شود و به راه اشتباهش ادامه می دهد. برای برخورد مناسب با همسرتان، به شما توصیه هایی ارائه می دهم: - ابتدا نقاط ضعف موجود در شخصیت خود که شوهرتان از آنها سوءاستفاده می کند را شناسایی کنید و سعی نمایید که آنها را برطرف نمایید. مثلا ممکن است شما خانمی دلسوز هستید که دوست دارید بدون توجه به نیازهای خودتان، خواسته های شوهرتان را برآورده کنید. در این صورت باید بدانید که مردها از زن هایی که بیش از حدّ دلسوزی می کنند و خواسته ها و نیازهای خودشان را نادیده می گیرند بعد از مدتی دلزده می شوند و احساس می کنند که این خانم ها اعتماد به نفس کافی ندارند؛ یعنی تصور می کنند که این خانم ها از توانایی های خود اطلاعی ندارند یا نمی توانند به درستی از آنها استفاده کنند و نمی توانند روی پای خود بایستند. برای اینکه اعتماد به نفس خود را تقویت نمایید، به دنبال پیروزی ها و موفقیت های کوچک باشید. پیروزی های کوچک سبب افزایش انگیزه و اشتیاق برای مواجهه با سختی ها می شوند. به خاطر داشته باشید وقتی موفقیت های کوچکی را پشت سر هم به دست آورید، اعتماد به نفس تان افزایش می یابد و این افزایش اعتماد به نفس برای مدتی طولانی با شما خواهد بود. سرگرمی های جدیدی برای خود بیابید. در زمینه ای که استعداد دارید، فعالیت نمایید. ورزش کنید. کتاب های مفید مطالعه نمایید و در گروه های خانم هایی که حرفه یا هنر مفیدی را انجام می دهند و با یکدیگر همفکری می نمایند (خارج از فضای مجازی) عضو شوید. سعی کنید برای فعالیت های مفید که باعث رشد شخصی تان می شود، وقتی بیابید. به این صورت پس از مدتی، هم نظر مثبت تری در مورد خود می یابید و هم شوهرتان بیشتر روی شما حساب می کند و برای نظراتتان اهمیت بیشتری قائل می شود. - شما چون از شوهرتان فرزندی دارید، احساس می کنید نمی توانید از او جدا شوید. من هم به عنوان یک مشاور به شما توصیه نمی کنم که از شوهرتان طلاق بگیرید. اما این مسألهْ دلیل نمی شود که شما از موضع تان درباره اشتباه بودنِ کار شوهرتان کوتاه بیایید. با شوهرتان رک و روراست باشید و قاطعانه به او بگویید که کارش را قبول ندارید. هنگام انتقاد از شوهرتان، از رفتار قابل مشاهده اش انتقاد کنید و شخصیت او را زیر سؤال نبرید تا حساسیّت زیادی ایجاد نکند. مثالِ انتقاد از شخصيت شوهر و زیر سؤال بردن شخصیت: بی احساس هستی، خودخواه هستی، تنبل هستی. - هنگام انتقاد از رفتار همسر بهتر است از قالب زير (روش XYZ+خواسته) استفاده کنيد تا موثرتر باشد: « وقتي که در موقعيتِ X ، عملِ Y را انجام دادی، احساسِ Z به من دست داد. ميشه کار ... را انجام دهی؟(خواسته)». مثال اول: وقتی می بینم برای به دست آوردن پول (X) از اموال دیگران استفاده می کنی(Y) خیلی غصه می خورم(Z). میشه دنبال کار حلالی باشی تا من و بچه مون بهت افتخار کنیم؟(خواسته). مثال دوم: وقتی می بينم شب ها(X) با دوستانت خوش گذرانی می کنی و صبح ها می خوابی(Y) ناراحت ميشم و غصه می خورم(Z). ميشه از اين به بعد، بیشتر با من و بچه ها وقت بگذرونی؟(خواسته). - خواسته تان را با کلمات «میشه...؟» ، « لطفاً...» یا «بهتر نیست...؟» مطرح کنید تا احتمالِ قبول کردنِ آن بیشتر شود. خودِ شما وقتی شوهرتان دستوری می دهد، ناراحت می شوید و دوست ندارید آن را انجام دهید. شوهرتان هم از شنیدنِ دستور خوشحال نمی شود. هر بار که درخواستی را مطرح می کنید به یک یا دو رفتار اشاره کنید. زیرا اگر درخواست شما مفصّل و طولانی باشد، شوهرتان کلافه می شود. از کلماتی مثل «چرا» برای سؤال از رفتار همسرتان استفاده نکنید. وقتی با کلمه «چرا» از همسرتان در مورد رفتارش سؤال می پرسید، تصور می کند که در حال بازجویی از او هستید و می خواهید آزادی اش را محدود نمایید. سعی کنید همیشه از همان قالب بالا(روش XYZ+خواسته) برای بیان خواسته هایتان استفاده کنید. - محدودیت های رفتاری برای شوهرتان تعیین کنید: به این فکر کنید که چه نوع رفتارهایی را می توانید از شوهرتان بپذیرید. مشخص کنید که وقتی شوهرتان به کمک شما نیاز دارد، در مورد چه کارهایی می تواند روی کمک تان حساب کند. مثلا با توجه به گذشته ممکن است متوجه شوید که شوهرتان گاهی می خواهد از شما برای انجام کارهای اشتباهش سوءاستفاده کند. این موارد را به صورت کتبی معین کنید و در مواقع لزوم، به شوهرتان یادآوری نمایید که چه رفتارهایی را می توانید تحمل کنید و چه خواسته هایی را به هیچ وجه برآورده نمی سازید. یک دفترچه بردارید و مسائل پیش آمده را در آن بنویسید. این کار به شما کمک می کند که موقعیت های آینده را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید و در مورد اینکه چه کاری درست است، بهتر تصمیم بگیرید. ادامه دارد...
- قاطعانه برخورد کنید: زمانی که همسرتان می خواهد شما را با مسیر اشتباهش همراه نماید و موافقتِ شما را جلب کند، قاطعانه برخورد کنید. بگویید که به او احترام می گذارید؛ اما با روشِ زندگی اش مخالف هستید. رک و صریح باشید و از موضعِ خود کوتاه نیایید. از بیان عبارت هایی با فاعل «تو» پرهیز نمایید. عبارات:«تو درآمدت حلال نیست»، «تو به حرف من گوش نمیدی» و مانند اینها باعث می شود که همسرتان را علت و مسبّب ناراحتی خود نشان دهید. به جای جملاتی با فاعل «تو» جمله هایی با فاعل «من» به کار ببرید. مثلا بگویید:«من دوست دارم شوهرم از راه درست پول دربیاره». - رک و صریح باشید: وقتی مطمئن هستید که درآمد شوهرتان حلال نیست و کار درستی انجام نمی دهد، با صراحت با او حرف بزنید. دوپهلو حرف نزنید. به گونه ای صحبت نکنید که او تصور کند که می تواند شما را با خود همراه کنید. در عین رعایت احترام و ادب، موضعِ خود را با صراحت بگویید و اعتماد به نفس و قدرتِ خود را نشان دهید و از موضعِ درستِ خود کوتاه نیایید.   به درخواست های اشتباه با قاطعیّت پاسخ منفی بدهید. شکّ و تردید نشان ندهید. زیرا نشان دادن شکّ و تردید باعث می شود او اصرار کند تا از شما پاسخ مثبت بگیرد. پس قاطعانه پاسخ منفی بدهید و نظرتان را تغییر ندهید. از زندان و آبرو ریزی و بدبختی ها برای ایشان بگویید. با نشان دادن غصه و نگرانی از خودتان، احساسات او را تحریک کنید تا از این کارها پشیمان شود. ادامه دارد...
- سعی کنید بیشتر با افراد و خانواده های مذهبی رفت و آمد نمایید و در مراسم و مجالس مذهبی شرت کنید. به همسرتان نگویید:«به خاطر اصلاحِ تو، من با این خانواده ها رفت و آمد می کنم و در این مجالس برای اصلاح تو دعا می کنم».   - شوهرتان را با مردهای دیگر مقایسه منفی نکنید. جملاتی مثل «کاش از باجناقت یاد می گرفتی که ...» و «تو هم مثل برادرت کار کن» مشکلی را حلّ نمی کند. مقایسه منفی تنها پیام حمله کردن و مجازات نمودن را به همسرتان انتقال می دهد.   - قدرت زبان نرم را دست کم نگیرید. در گذشته جادوگرها با حرکات عجیب و غریب مردم را جادو می کردند. اما امروزه افرادِ کاردان، انسان ها را با زبانشان سحر و جادو می نمایند. در برنامه های مختلف می بینید که افرادی در استندآپ کمدی هایِ شان سعی می کنند مردم را تنها با حرف زدن بخندانند. اینْ قدرتِ زبان است. نمی گویم که شما هم مثل هنرمندان استندآپ کمدی، شوهرتان را فقط بخندانید. نه؛ بلکه منظورم این است که از قدرت زبان نرم در برخورد با شوهرتان استفاده نمایید و توانایی خود را در این زمینه تقویت کنید. ادامه دارد...
- اگر راهکارهای بالا را انجام دادید، ولی رفتار شوهرتان هیچ تغییری  نکرد، به شوهرتان بگوید:«فکرمی کنم ما باید برای بهترکردن روابطمان با یک روانشناس و مشاورخانواده خبره مشورت کنیم تا مشکلات مان حلّ شود. هر دوی ما باید چیزهایی یادبگیریم تا بتوانیم در کنار همدیگر زندگیِ خوبی داشته باشیم». وقتی این حرف را به همسرتان می گویید، خود را بی عیب نشان ندهید و دلیل مراجعه به روانشناس را درمانِ مشکلاتِ شوهرتان عنوان نکنید تا شوهرتان با پیشنهاد مراجعه به روانشناس موافقت کند. اگر شما شوهرتان را علت مشکلات نشان دهید، شوهرتان فکرمی کند که شما می خواهید با مراجعه به روانشناس، او را محکوم کنید و به همین خاطر از مراجعه به روانشناس خودداری می کند. اگر شوهرتان از مراجعه به روانشناس خودداری نمود، بدون اطلاعِ او، با فردی امین، رازدار و قابل اعتماد از آشناهایِ شوهرتان(مثلا پدر، مادر یا خواهرش) که شوهرتان از او حرف شنوی دارد، مخفیانه صحبت کنید و از این فردِ امین و قابل اعتماد بخواهید با شوهرتان صحبت کند و او را قانع نماید که به همراه شما به یک روانشناس مراجعه کند. ادامه دارد...
- سعی کنید در کنار انجام کارهای خانه، کاری برای خود جور کنید. با مشورت با خانم هایی که در مشاغل خانگی فعالیت می کنند، می توانید برای خود کاری با درآمد پیدا کنید. شاید این کار در ابتدا درآمد زیادی برای شما نداشته باشد. اما بعد از مدتی که بیشتر شناخته شُدید، درآمدتان بیشتر می شود. انجام این کار چند فایده دارد: اول اینکه درآمدِ حلالی برای خود ایجاد می کنید. دوم اینکه با سرگرم شدن در یک کار مفید، از غصه خوردن و فکرهای منفی دوری می نمایید. سوم اینکه انجام این کار، باعث می شود کم کم اعتماد به نفس تان بیشتر شود و کارهای مفیدِ بزرگ تری برای زندگیِ خود و فرزندتان انجام دهید.   - اگر راهکارهای بالا را مدت ها انجام دادید و متوجه شُدید که شوهرتان به هییییچ وجه دست از کار خلاف بر نمی دارد و دیدید که نمی توانید به این وضعیت ادامه دهید، با پدر و مادرتان صحبت کنید و از یک روانشناس و مشاورخانواده خبره کمک بگیرید. توانایی های خود را دست کم نگیرید. مطمئن باشید که شما توانمندتر از آن چیزی هستید که فکر می کنید. در همه مراحل زندگی، از مشورت با روانشناسان و مشاوران خبره بهره بگیرید. موفق باشید. 
جمع بندی پرسش: شوهرم دزدی می کند و هر کاری می کنم اصلاح نمی شود. فرزند هم دارم. با این شوهر چگونه باید برخورد کنم؟ پاسخ: قبول دارم که زندگی با مردی که از راه دزدی درآمد کسب می کند سخت است. این مرد به خاطر منافع شخصی حاضر است منافع دیگران را زیر پا بگذارد. احتمالا برای توجیه کارهای اشتباهش به دروغ متوسل می شود و از اعتماد شما سوءاستفاده می کند. احتمال دارد گاهی بخواهد با چرب زبانی و صمیمی شدن یا برانگیختنِ احساسِ همدردی، شما را به سوی بکشاند تا با او کنار بیایید و به خاطر کارهای اشتباهش توبیخش نکنید. شاید بعضی وقت ها برایتان هدیه بخرد تا شما را به سمت خود جذب کند. از همه بدتر امکان دارد وقتی از راه های بالا ناامید شود، از زور و قدرت برای مجبورکردن شما به موافقت با دزدی استفاده نماید و شما را مورد آزار جسمی قرار دهد. شما بعد از سال ها زندگی به این نتیجه رسیده اید که شوهرتان اصلاح نمی شود و به راه اشتباهش ادامه می دهد. برای برخورد مناسب با همسرتان، به شما توصیه هایی ارائه می دهم: - ابتدا نقاط ضعف موجود در شخصیت خود که شوهرتان از آنها سوءاستفاده می کند را شناسایی کنید و سعی نمایید که آنها را برطرف نمایید. مثلا ممکن است شما خانمی دلسوز هستید که دوست دارید بدون توجه به نیازهای خودتان، خواسته های شوهرتان را برآورده کنید. در این صورت باید بدانید که مردها از زن هایی که بیش از حدّ دلسوزی می کنند و خواسته ها و نیازهای خودشان را نادیده می گیرند بعد از مدتی دلزده می شوند و احساس می کنند که این خانم ها اعتماد به نفس کافی ندارند؛ یعنی تصور می کنند که این خانم ها از توانایی های خود اطلاعی ندارند یا نمی توانند به درستی از آنها استفاده کنند و نمی توانند روی پای خود بایستند. برای اینکه اعتماد به نفس خود را تقویت نمایید، به دنبال پیروزی ها و موفقیت های کوچک باشید. پیروزی های کوچک سبب افزایش انگیزه و اشتیاق برای مواجهه با سختی ها می شوند. به خاطر داشته باشید وقتی موفقیت های کوچکی را پشت سر هم به دست آورید، اعتماد به نفس تان افزایش می یابد و این افزایش اعتماد به نفس برای مدتی طولانی با شما خواهد بود. سرگرمی های جدیدی برای خود بیابید. در زمینه ای که استعداد دارید، فعالیت نمایید. ورزش کنید. کتاب های مفید مطالعه نمایید و در گروه های خانم هایی که حرفه یا هنر مفیدی را انجام می دهند و با یکدیگر همفکری می نمایند (خارج از فضای مجازی) عضو شوید. سعی کنید برای فعالیت های مفید که باعث رشد شخصی تان می شود، وقتی بیابید. به این صورت پس از مدتی، هم نظر مثبت تری در مورد خود می یابید و هم شوهرتان بیشتر روی شما حساب می کند و برای نظراتتان اهمیت بیشتری قائل می شود. - شما چون از شوهرتان فرزند دارید، احساس می کنید نمی توانید از او جدا شوید. من هم به عنوان یک مشاور به شما توصیه نمی کنم که از شوهرتان طلاق بگیرید. اما این مسألهْ دلیل نمی شود که شما از موضع تان درباره اشتباه بودنِ کار شوهرتان کوتاه بیایید. با شوهرتان رک و روراست باشید و قاطعانه به او بگویید که کارش را قبول ندارید. هنگام انتقاد از شوهرتان، از رفتار قابل مشاهده اش انتقاد کنید و شخصیت او را زیر سؤال نبرید تا حساسیّت زیادی ایجاد نکند. - محدودیت های رفتاری برای شوهرتان تعیین کنید. به این فکر کنید که چه نوع رفتارهایی را می توانید از شوهرتان بپذیرید. مشخص کنید که وقتی شوهرتان به کمک شما نیاز دارد، در مورد چه کارهایی می تواند روی کمک تان حساب کند. مثلا با توجه به گذشته ممکن است متوجه شوید که شوهرتان گاهی می خواهد از شما برای انجام کارهای اشتباهش سوءاستفاده کند. این موارد را به صورت کتبی معین کنید و در مواقع لزوم، به شوهرتان یادآوری نمایید که چه رفتارهایی را می توانید تحمل کنید و چه خواسته هایی را به هیچ وجه برآورده نمی سازید. یک دفترچه بردارید و مسائل پیش آمده را در آن بنویسید. این کار به شما کمک می کند که موقعیت های آینده را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید و در مورد اینکه چه کاری درست است، بهتر تصمیم بگیرید. - زمانی که همسرتان می خواهد شما را در مسیر اشتباهش همراه نماید و موافقتِ شما را جلب کند، قاطعانه برخورد کنید. بگویید که به او احترام می گذارید؛ اما با روشِ زندگی اش مخالف هستید. رک و صریح باشید و از موضعِ خود کوتاه نیایید. از بیان عبارت هایی با فاعل «تو» پرهیز نمایید. عبارات:«تو درآمدت حلال نیست»، «تو به حرف من گوش نمیدی» و مانند اینها باعث می شود که همسرتان را علت و مسبّب ناراحتی خود نشان دهید. به جای جملاتی با فاعل «تو» جمله هایی با فاعل «من» به کار ببرید. مثلا بگویید:«من دوست دارم شوهرم از راه درست پول دربیاره». - وقتی مطمئن هستید که درآمد شوهرتان حلال نیست و کار درستی انجام نمی دهد، با صراحت با او حرف بزنید. دوپهلو حرف نزنید. به گونه ای صحبت نکنید که او تصور کند که می تواند شما را با خود همراه کند. در عین رعایت احترام و ادب، موضعِ خود را با صراحت بگویید و اعتماد به نفس و قدرتِ خود را نشان دهید و از موضعِ درستِ خود کوتاه نیایید. به درخواست های اشتباه با قاطعیّت پاسخ منفی بدهید. شکّ و تردید نشان ندهید. زیرا نشان دادن شکّ و تردید باعث می شود او اصرار کند تا از شما پاسخ مثبت بگیرد. پس قاطعانه پاسخ منفی بدهید و نظرتان را تغییر ندهید. از زندان و آبرو ریزی و بدبختی ها برایش بگویید. با نشان دادن غصه و نگرانیِتان، احساسات او را تحریک کنید تا از این کارها پشیمان شود. - سعی کنید بیشتر با افراد و خانواده های مذهبی رفت و آمد نمایید و در مراسم و مجالس مذهبی شرکت کنید. به همسرتان نگویید:«به خاطر اصلاحِ تو، من با این خانواده ها رفت و آمد می کنم و در این مجالس برای اصلاح تو دعا می کنم». - شوهرتان را با مردهای دیگر مقایسه منفی نکنید. جملاتی مثل «کاش از باجناقت یاد می گرفتی که ...» و «تو هم مثل برادرت کار کن» مشکلی را حلّ نمی کند. مقایسه منفی تنها پیام حمله کردن و مجازات نمودن را به همسرتان انتقال می دهد. - اگر راهکارهای بالا را انجام دادید، ولی رفتار شوهرتان هیچ تغییری  نکرد، به شوهرتان بگوید:«فکرمی کنم ما باید برای بهترکردن روابطمان با یک روانشناس و مشاورخانواده خبره مشورت کنیم تا مشکلات مان حلّ شود. هر دوی ما باید چیزهایی یادبگیریم تا بتوانیم در کنار همدیگر زندگیِ خوبی داشته باشیم». وقتی این حرف را به همسرتان می گویید، خود را بی عیب نشان ندهید و دلیل مراجعه به روانشناس را درمانِ مشکلاتِ شوهرتان عنوان نکنید تا شوهرتان با پیشنهاد مراجعه به روانشناس موافقت کند. اگر شما شوهرتان را علت مشکلات نشان دهید، شوهرتان فکرمی کند که شما می خواهید با مراجعه به روانشناس، او را محکوم کنید و به همین خاطر از مراجعه به روانشناس خودداری می کند. اگر شوهرتان از مراجعه به روانشناس خودداری نمود، بدون اطلاعِ او، با فردی امین، رازدار و قابل اعتماد از آشناهایش(مثلا پدر، مادر یا خواهرش) که شوهرتان از او حرف شنوی دارد، مخفیانه صحبت کنید و از این فردِ امین و قابل اعتماد بخواهید با شوهرتان صحبت کند و او را قانع نماید که به همراه شما به یک روانشناس مراجعه کند. - سعی کنید در کنار انجام کارهای خانه، کاری برای خود جور کنید. با مشورت با خانم هایی که در مشاغل خانگی فعالیت می کنند، می توانید برای خود کاری با درآمد پیدا کنید. شاید این کار در ابتدا درآمد زیادی برای شما نداشته باشد. اما بعد از مدتی که بیشتر شناخته شُدید، درآمدتان بیشتر می شود. انجام این کار سه فایده دارد: اول اینکه درآمدِ حلالی برای خود ایجاد می کنید. دوم اینکه با سرگرم شدن در یک کار مفید، از غصه خوردن و فکرهای منفی دوری می نمایید. سوم اینکه انجام این کار، باعث می شود کم کم اعتماد به نفس تان بیشتر شود و کارهای مفیدِ بزرگ تری برای زندگیِ خود و فرزندتان انجام دهید. - اگر راهکارهای بالا را مدت ها انجام دادید و متوجه شُدید که شوهرتان به هیچ وجه دست از کار خلاف بر نمی دارد و دیدید که نمی توانید به این وضعیت ادامه دهید، با پدر و مادرتان صحبت کنید و از یک روانشناس و مشاورخانواده خبره کمک بگیرید. توانایی های خود را دست کم نگیرید. مطمئن باشید که شما توانمندتر از آن چیزی هستید که فکر می کنید. در همه مراحل زندگی، از مشورت با روانشناسان و مشاوران خبره بهره بگیرید. موفق باشید. 
موضوع قفل شده است