جمع بندی ازدواج دختر مجرد با مردی که همسرش فوت شده

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج دختر مجرد با مردی که همسرش فوت شده
سلام من یک دخترمجرد 30 ساله ام با تحصیلات عالی و شاغل اخیرا همکارم که آقایی هستن 36 ساله و همسرشون دو سال پیش فوت شده با من مطرح کردند که قصد ازدواج دارند و در این زمینه قصد آشنایی بیشتر با من دارند. من پذیرفتم و چند جلسه ای با هم صحبت کردیم. چند سالی هست با ایشون همکار هستم و در جریان جزییات زندگی و خصوصیات اخلاقی شون هستم. با بسیاری از معیارهای من برای ازدواج مطابقت دارند و به هم علاقه مند هستیم. تنها مشکل ما بحث ازدواج سابق ایشون و حرف و حدیث دیگران هست و اینکه نمیدونم خانواده ام چه واکنشی نسبت به خواستگاری ایشون خواهند داشت. خیلی نگرانم کلا مخالفت کنند و اجازه خواستگاری اومدن به ایشون ندن. فقط به خاطر ازدواج سابق ایشون و حرف و حدیث مردم بدون اینکه شناختی نسبت به ایشون داشته باشند. راهنمایی میخواستم برای حل این مشکل. چطوری موضوع رو با خانواده ام مطرح کنم ؟ با مخالفتشون چطور برخورد کنیم؟ چیکار کنیم که هم ادب و احترام و حرمت ها حفظ بشه و هم بتونیم راضی شون کنیم ؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد امیـد
سلام شما خانم جوانی هستید که دوست دارید، ان شاءالله، با مردی مناسب و شایسته ازدواج کنید و از گفته های تان پیداست که نمی خواهید بدون موافقت خانواده خودتان به این ازدواج اقدام نمایید و دوست دارید پدر و مادرتان نیز موافق ازدواج شما باشند. ابتدا باید بگویم: ازدواج مهم ترین تصمیمی است که هر فردی در زندگی اش می گیرد و اگر فردی در بررسیِ تناسب میان خود و طرف مقابل دقت به خرج ندهد، احتمال زیادی وجود دارد که در زندگیِ مشترک به بن بست برسد و ازدواجش به ایستگاه جدایی و طلاق برسد. می گویند:" آلمانی ها ضرب المثلی دارند که می گوید:«هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت».؛ یعنی به جای توجه به ظاهر افراد، به باطنِ آنها که در حرف هایشان پیداست توجه کن. پس بدون توجه به موقعیتِ کاری و شغلیِ همکارتان، به دنبال شناختِ شخصیّت ایشان باشید. برای بررسیِ تناسب میان خودتان و همکارتان، پس از خواستگاریِ رسمی، به همراه ایشان به یک روانشناس متعهد و خبره مراجعه نمایید و از روانشناس بخواهید تناسب میان شما را به دقت بررسی کند و مشخص نماید آیا میان شما در عقاید، سلایق و غیره تناسب بالایی وجود دارد. پس از تأیید این ازدواج توسط یک روانشناس خبره، موضوع خواستگاری را با خانواده تان مطرح نمایید و از همکارتان بخواهید به صورت رسمی همراه با پدر و مادرش از شما خواستگاری کند. از همکارتان بخواهید در جلسه خواستگاری با پدرتان در مورد وضعیت شغلی اش صحبت کند و دلایلش برای خواستگاری از شما را با پدرتان در میان بگذارد. بعد از جلسه خواستگاری، به گونه ای رفتار نکنید که پدر و مادرتان احساس کنند شما و همکارتان به همه توافق ها رسیده اید و فقط به دنبال اجبارِ آنها به موافقت با این ازدواج هستید. در صورتی که مثلا به پدرتان بگویید:«من با ازدواج با همکارم موافقم. نظر شما چیست؟»، پدرتان احساس می کند که شما تصمیم تان را گرفته اید و به نظرش اهمیتی نمی دهید. به جای بیان موافقتِ صددرصدی با این ازدواج در همان ابتدای خواستگاری، از پدر و مادرتان مؤدبانه بخواهید اجازه دهند بیشتر با همکارتان و شخصیّتش آشنا شوید و به صرف داشتنِ تجربه یک ازدواج، جواب منفی ندهند. به پدرتان بگویید:«اگر شما اجازه دهید من و همکارم برای بررسیِ تناسب میان خودمان به یک روانشناس متعهد و خبره مراجعه نماییم و از یک روانشناس خبره بخواهیم تناسب میان ما را به دقت بررسی کند و ریسک این ازدواج را مشخص نماید». به این صورت، به پدرتان می فهمانید که در این موضوع، تابع احساسات نیستید و می خواهید موضوع را عاقلانه و بالغانه مورد بررسی قرار دهید. در صورت مخالفتِ پدر و مادرتان با این ازدواج، از لجبازی و قهر شدیدا پرهیز نمایید. زیرا قهر و لجبازی، موضوع را پیچیده تر می کند. وقتی یک روانشناس خبره ازدواج تان را مورد تأیید قرار دهد، می تواند این روانشناس با پدر و مادرتان صحبت کند و نظر آنها را در مورد موافقت با این ازدواج جلب نماید. پدر و مادرتان شاید از شما حرف شنوی نداشته باشند؛ اما از یک روانشناس که در کار خود استاد است و بی طرفانه به مسأله نگاه می کند، به احتمال زیاد حرف شنوی دارند. در صورت اصرار خانواده تان به مخالفت با این ازدواج، حتی با وجود توصیه روانشناس، با فرد بزرگ تری در فامیل که به پدر و مادرتان نزدیک است و والدین تان به نظراتش اهمیت می دهند، به صورت مخفیانه صحبت کنید و از او بخواهید با پدر و مادرتان صحبت کند و آنها را برای رضایت به این ازدواج تشویق نماید.  توجه داشته باشید که خانواده در ایران با خانواده در کشورهای غربی تفاوت دارد. در بیشترِ کشورهای غربی به دلیل روحیه فردگرایی، خانواده ها در مسائل فرزندان دخالت زیادی نمی کنند. اما در ایران و کشورهای آسیایی، خانواده ها تأثیر زیادی در ازدواج و زندگیِ فرزندان دارند. ازدواج در ایران، تشکیلِ رابطه یک نفر با یک نفر دیگر نیست؛ بلکه ایجادِ رابطه میانِ دو خانواده با یکدیگر است. اگر ازدواجی با وجود مخالفتِ یک خانواده سر بگیرد، مشکلات زیادی در سال های بعد بر سرِ راهِ زن و شوهر ظاهر می شوند. خانم و آقایی که بدون رضایت والدین یک طرف با یکدیگر ازدواج می کنند، از حمایت آنها محروم می شوند و در مشکلات اقتصادی و عاطفی دیگر نمی توانند روی حمایتِ خانواده خود حساب کنند و مجبور می شوند یک تنه مشکلات را از سر راه بردارند. به این حالت، «پیله زناشویی» می گویند. میزان رضایت از زندگی در طول عُمر را اگر با نمودار بخواهیم نشان دهیم، به شکل «U» است. در ابتدای زندگیِ مشترک، رضایت زیاد است و در ادامه با بروز تنش ها و مشکلات کاهش می یابد. ممکن است دختر یا پسری که بدون رضایت خانواده ها ازدواج کرده و دچار پیله زناشویی شده است، به همسرش بگوید:«من به خاطر تو از خانواده ام گذشتم». این وضعیت ممکن است منجر به افزایش تنش ها و جدایی منجر شود. پس سعی کنید در بررسی این ازدواج بیشتر از عقلتان کمک بگیرید و کمتر احساسی رفتار کنید.     
ممنونم از راهنمایی هاتون استاد بزرگوار میخواستم بدونم چه تفاوتی میان مردی که قبلا ازدواج کرده و مردی که تجربه اول ازدواجش هست از نظر دیدگاه و عقایدش به زندگی وجود داره؟ نمیدونم چطوری سوالم مطرح کنم. منظورم این هست که یک دختر وقتی میخواد با مردی که قبلا تجربه یک زندگی مشترک رو داشته و حالا همسرشون فوت کرده ازدواج کنه چه مسایل خاصی رو باید بهش توجه کنه و مورد بررسی قرار بده؟ نسبت به شرایط عادی که پسر تجربه اول ازدواجش هست. تا چه حد نیاز هست از زندگی قبلی ایشون و همسرشون اطلاع داشته باشم؟ از نوع احساسشون به همسرشون؟ خاطراتشون و ... یا مثلا این امکان وجود داره که دختر وقتی وارد زندگی چنین مردی میشه احساس کنه مقایسه میشه با همسر قبلی ایشون و ... کلا دوست دارم بیشتر در این زمینه بودنم که با درک بالاتری نسبت به شرایط تصمیم گیری کنم.
میخواستم بدونم چه تفاوتی میان مردی که قبلا ازدواج کرده و مردی که تجربه اول ازدواجش هست از نظر دیدگاه و عقایدش به زندگی وجود داره؟ 
خواهش می کنم. مردی که قبلا ازدواج کرده، نسبت به مردی که قبلا ازدواج نکرده تجربه بیشتری دارد. این مرد می داند که اختلاف در زندگی امری طبیعی است. او ممکن است از راه تجربه و خطا برخی مهارت های زندگیِ مشترک، همچون راهکار کنترل خشم، را یاد گرفته باشد. چنین مردی اگر فردی دقیق و نکته سنج باشد، تفاوت در روحیّات زن و مرد را به خوبی درک کرده است و می داند که قوانینِ دنیای مردان، در مواقع زیادی در دنیای زنان کارایی ندارد.  از آنجایی که این خواستگار شما همسر اوّلش فوت کرده و از او جدا نشده، لازم نیست زیاد در مورد زندگیِ اش با همسر اوّلش کنکاش کنید. می توانید در مورد روابطش با همسر اول و خانواده همسرش سؤالاتی بپرسید. مثلا می توانید در مورد چگونگیِ برقراری تعادل میان خواسته های همسر و خواسته های خانواده خود سؤالاتی بپرسید و از او بخواهید مثال هایی از زندگی با همسر اولش ذکر کند. ولی اگر می خواهید در زندگی با این آقا به مشکلی برنخورید، زیاد به حرف هایش در مورد همسر اولش حسّسایّت به خرج ندهید. ممکن است بعد از ازدواج، او تا مدتی خاطراتی از همسر اوّلش برای تان بازگو کند. زیرا هنوز خاطراتی از شما در ذهن ندارد. ممکن است تا مدت ها بر سر قبر همسر اوّلش برود و او را یاد کند. ممکن است از اینکه او را از دست داده، ابراز ناراحتی کند. اگر می خواهید با او زندگی کنید، نباید به این مسائل حساسیّت داشته باشید. همسر اوّل این آقا فوت کرده است. او دیگر به دنیای زنده ها برنمی گردد. پس از هم اکنون باید بدانید در چنین مواقعی چه واکنشی باید نشان بدهید. البته نمی گویم:« شما باید همییییشه یاد و خاطره همسر اوّلش را زنده نگه دارید». خیررررر. فقط نباید تا زمان عادی شدنِ موضوع فوت همسر اولش، حساسیت به حرف های این آقا در مورد همسر اولش داشته باشید.  نکاتی را در مورد سؤالات خواستگاری می گویم: - برای شروع صحبت دختر و پسر در جلسه گفتگو، بهتر است آغازکننده پسر باشد و سؤالات خود را مطرح نماید. - بهتر است از پرسیدن سؤالات بی ارزش و بی اهمیت مثل: رنگ و غذای مورد علاقه و ... در جلسات اولیۀ گفتگو خودداری کرد، چون در اکثر این موارد افراد سعی می کنند سلیقه های خود را شبیه به فرد مقابل بیان کنند. - سؤالات کلی، حتماً جواب کلی دارد مثلاً: نظر شما در مورد حجاب چیست؟ شما چه توقعی از همسر آینده تان دارید؟ نظر شما در مورد اخلاق و ایمان چیست؟ این گونه سؤال پرسیدن، شناخت زیادی ایجاد نمی کند. - به جای این که این سؤال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ این سؤالات جزئی زیر را بپرسید: آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ شما حجاب همسر خود را چه می دانید؟ شما روابط با نامحرم را برای همسرتان تا چه حد باز و یا محدود می دانید؟ در مورد خودتان چطور؟  - در گفتگو باید خیلی زیرکانه سؤالات را به صورت معکوس مطرح نمایید. مثلا اگر به او بگویید من خیلی اهل تفریحم؛ نظر شما درباره تفریح و گردش چیست؟ امکان دارد او در پاسخ به شما بگوید: من هم همین طور. این سؤال معکوس نیست. منظور از سؤال معکوس این است که اگر شما از این که همسرتان با فرد نامحرمی گرم بگیرد و برادرانه بر خورد کند متنفر هستید، این را می تواند به صورت معکوس با این عبارت مطرح کنید که: با توجه به این که آداب معاشرت حکم می کند که انسان به گونه ای با دیگران برخورد کند که او را متحجر و بی ادب نخوانند، به نظر شما یک مرد در روابطش با نامحرم چگونه باید باشد؟ اگر این نامحرم آشنا بود چه؟ فرقی بین نامحرم آشنا و غریبه هست؟ نظر شما چیست؟ نمونه ای از سؤالات مهم در خواستگاری را در زیر می آورم: - هدف‌هایتان در زندگی تا به حال چه بوده‌اند و بعد از این چه خواهند بود؟ هدف‌هایتان را اولویت‌بندی کنید و بگویید؟ - به نظر شما همسر ایده‌آل چه جور آدمی است؟ آیا همیشه همین‌طور فکر می‌کردید؟ خانواده‌ تان در این مورد چه فکری می‌کنند؟ آیا تفاوتی در نظرات شما خانواده‌ تان در مورد همسر ایده‌آل وجود دارد؟ - چقدر مذهبی هستید؟ خانواده‌اتان چه طور؟ - در مورد کار کردن زن، بیرون از خانه چه نظری دارید؟ - راه‌های نشان دادن علاقه و محبت کدام‌ها هستند؟ فکر می‌کنید تا چه حد باید احساسات و محبت را نسبت به همسرت بیان کنید؟ - وقتی از کسی ناراحت می‌شوید، معمولا چه کار می کنید؟ - اگر تضاد و مشکلی بین شما و همسرتان پیش بیاید، آن را چگونه برطرف می‌کنید؟ - به نظرت نشانه‌های علاقه همسرتان به شما چیست و یا چه باید باشد؟ - شما بر سر چه مسائلی ناراحت/ مضطرب/ عصبانی/ شاد و ... می‌شوید؟ - در هنگام عصبانیت، اضطراب و شادی چه عکس‌العمل‌هایی را انجام می‌دهید؟ - اوقات فراغتتان را چگونه سپری می‌کنید؟ - چقدر به داشتن ارتباطات مجردی با دوستان و همکارانتان اعتقاد دارید؟  - نظرتان در مورد نوع خرج کردن و پس‌انداز کردن در زندگی مشترک چیست؟ - در چه مسائلی از دیگران مشورت می‌گیرید؟  - از چه کسانی در انجام دادن کارهایتان مشورت می‌گیرید؟ - چه ارزش هایی در زندگیتون وجود دارد و اولویت های آنها را برای من بیان کنید؟ - نظرتان در مورد زمان بچه‌دار شدن چیست؟ نظر خاصی دارید؟ چرا؟ - چند دوست دارید؟ دوستان تان چه برنامه هايی در زندگی دارند؟ حتما کتاب «مطلع مهر» که در مورد معیارهای انتخاب همسر و آداب خواستگاری است را از اینترنت به صورت رایگان دانلود کنید و چند بار مطالعه نمایید و با مطالب آن کتاب به خوبی آشنا شوید تا بدانید چه چیزهایی را بررسی کنید. فهرست کتاب های مفید برای شما: - مطلع مهر، تاليف دکتر بانکی ‌پورفرد، انتشارات حديث راه عشق(پی دی اف رایگان در اینترنت). - دختران و انتخاب همسر، تاليف آقای علي اکبر مظاهری، انتشارات عطش. - آموزش پيش از ازدواج، تاليف آقای مهدی ميرمحمدصادقی، انتشارات بِه‌نشر. - آيين خواستگاری و ازدواج، سيدحسين حسينی، نشر مُنير. - مهارت های زناشویی، نوشته مَتیو مَک کِی، انتشارات ارجمند و نشر ابن سینا. - مهارت گفتگو برای همسران، نوشته خانم زهره شیری، (پی دی اف رایگان در اینترنت).
جمع بندی پرسش: دختری 30 ساله، مجرد، با تحصیلات عالیه و شاغل هستم. همکارم آقایی 36 ساله است که همسرش دو سال پیش فوت کرده است. ایشان اخیرا قصدشان را برای ازدواج مطرح کرد و گفت که می خواهد بیشتر با من آشنا شود. من پذیرفتم و چند جلسه با هم صحبت کردیم. چند سال است که ایشان را می شناسم و خصوصیات اخلاقی اش را می دانم. با بسیاری از معیارهایم برای ازدواج مطابقت دارد. مشکلم این است که نمی دانم خانواده ام به خاطر ازدواج قبلی ایشان و حرف مردم، چه واکنشی نشان می دهند. لطفا بگویید چگونه موضوع را با خانواده ام مطرح کنم و چطور با مخالفتشان برخورد نمایم. پاسخ: شما خانم جوانی هستید که دوست دارید، ان شاءالله، با مردی مناسب و شایسته ازدواج کنید و از گفته های تان پیداست که نمی خواهید بدون موافقت خانواده خودتان به این ازدواج اقدام نمایید و دوست دارید پدر و مادرتان نیز موافق ازدواج شما باشند. ابتدا باید بگویم: ازدواج مهم ترین تصمیمی است که هر فردی در زندگی اش می گیرد و اگر فردی در بررسیِ تناسب میان خود و طرف مقابل دقت به خرج ندهد، احتمال زیادی وجود دارد که در زندگیِ مشترک به بن بست برسد و ازدواجش به ایستگاه جدایی و طلاق منتهی شود. آلمانی ها ضرب المثلی دارند که می گوید:«هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت».؛ یعنی به جای توجه به ظاهر افراد، به باطنِ آنها که در حرف هایشان پیداست توجه کن. پس بدون توجه به موقعیتِ کاری و شغلیِ همکارتان، به دنبال شناختِ شخصیّت ایشان باشید. برای بررسیِ تناسب میان خودتان و همکارتان، پس از خواستگاریِ رسمی، به همراه ایشان به یک روانشناس متعهد و خبره مراجعه نمایید و از روانشناس بخواهید تناسب میان شما را به دقت بررسی کند و مشخص نماید آیا میان شما در عقاید، ویژگی های شخصیتی و غیره تناسب وجود دارد. پس از تأیید این ازدواج توسط یک روانشناس خبره، موضوع خواستگاری را با خانواده تان مطرح نمایید و از همکارتان بخواهید به صورت رسمی همراه با پدر و مادرش از شما خواستگاری کند. از همکارتان بخواهید در جلسه خواستگاری با پدرتان در مورد وضعیت شغلی اش صحبت کند و دلایلش برای خواستگاری از شما را با پدرتان در میان بگذارد. بعد از جلسه خواستگاری، به گونه ای رفتار نکنید که پدر و مادرتان احساس کنند شما و همکارتان به همه توافق ها رسیده اید و فقط به دنبال اجبارِ آنها به موافقت با این ازدواج هستید. در صورتی که مثلا به پدرتان بگویید:«من با ازدواج با همکارم موافقم. نظر شما چیست؟»، پدرتان احساس می کند که شما تصمیم تان را گرفته اید و به نظرش اهمیتی نمی دهید. به جای بیان موافقتِ صددرصدی با این ازدواج در همان ابتدای خواستگاری، از پدر و مادرتان مؤدبانه بخواهید اجازه دهند بیشتر با همکارتان و شخصیّتش آشنا شوید و به صرف داشتنِ تجربه یک ازدواج، جواب منفی ندهند. به پدرتان بگویید:«اگر شما اجازه دهید من و همکارم برای بررسیِ تناسب میان خودمان به یک روانشناس متعهد و خبره مراجعه نماییم و از یک روانشناس خبره بخواهیم تناسب میان ما را به دقت بررسی کند و ریسک این ازدواج را مشخص نماید». به این صورت، به پدرتان می فهمانید که در این موضوع، تابع احساسات نیستید و می خواهید موضوع را عاقلانه و بالغانه مورد بررسی قرار دهید. در صورت مخالفتِ پدر و مادرتان با این ازدواج، از لجبازی و قهر شدیدا پرهیز نمایید. زیرا قهر و لجبازی، موضوع را پیچیده تر می کند. وقتی یک روانشناس خبره ازدواج تان را مورد تأیید قرار دهد، این روانشناس می تواند با پدر و مادرتان صحبت کند و نظر آنها را در مورد موافقت با این ازدواج جلب نماید. پدر و مادرتان شاید از شما حرف شنوی نداشته باشند؛ اما از یک روانشناس که در کار خود استاد است و بی طرفانه به مسأله نگاه می کند، به احتمال زیاد حرف شنوی دارند. در صورت اصرار خانواده تان به مخالفت با این ازدواج، حتی با وجود توصیه روانشناس، با فرد بزرگ تری در فامیل که به پدر و مادرتان نزدیک است و والدین تان به نظراتش اهمیت می دهند، به صورت مخفیانه صحبت کنید و از او بخواهید با پدر و مادرتان صحبت کند و آنها را برای رضایت به این ازدواج تشویق نماید.  توجه داشته باشید که خانواده در ایران با خانواده در کشورهای غربی تفاوت دارد. در بیشترِ کشورهای غربی به دلیل روحیه فردگرایی، خانواده ها در مسائل فرزندان دخالت زیادی نمی کنند. اما در ایران و کشورهای آسیایی، خانواده ها تأثیر زیادی در ازدواج و زندگیِ فرزندان دارند. ازدواج در ایران، تشکیلِ رابطه یک نفر با یک نفر دیگر نیست؛ بلکه ایجادِ رابطه میانِ دو خانواده با یکدیگر است. اگر ازدواجی با وجود مخالفتِ یک خانواده سر بگیرد، مشکلات زیادی در سال های بعد بر سرِ راهِ زن و شوهر ظاهر می شوند. خانم و آقایی که بدون رضایت والدین یک طرف با یکدیگر ازدواج می کنند، از حمایت آنها محروم می شوند و در مشکلات اقتصادی و عاطفی دیگر نمی توانند روی حمایتِ خانواده خود حساب کنند و مجبور می شوند یک تنه مشکلات را از سر راه بردارند. به این حالت، «پیله زناشویی» می گویند. میزان رضایت از زندگی در طول عُمر را اگر با نمودار بخواهیم نشان دهیم، به شکل «U» است. در ابتدای زندگیِ مشترک، رضایت زیاد است و در ادامه با بروز تنش ها و مشکلات کاهش می یابد. ممکن است دختر یا پسری که بدون رضایت خانواده ها ازدواج کرده و دچار پیله زناشویی شده است، به همسرش بگوید:«من به خاطر تو از خانواده ام گذشتم». این وضعیت ممکن است به افزایش تنش ها و جدایی منجر شود. پس سعی کنید در بررسی این ازدواج بیشتر از عقلتان کمک بگیرید و کمتر احساسی رفتار کنید.    
موضوع قفل شده است