چله غم ( ویژه نامه اربعین حسینی ) 11
تبهای اولیه
چهل روز گذشت...
در غروب عطش آلود، وقتی برق شقاوت خنجری آبگون بر حنجره آخرین [="Red"]شهید[/] نشست، وقتی صدای شکستن استخوان در گوش سم های
تازه عوض شده پیچید، و آن گاه که خیمه ها در رقص شعله ها گم شدند، جلادان همه چیز را تمام شده انگاشتند. دشمن
به جشن و سرور ایستاد و نوازندگان، دست افشان و پایکوبان، در کوچه های آراسته، به انتظار کاروانی نشستند که با [="#ff0000"]هفتاد و
دو داغ[/]، با [="#ff0000"]هفتاد و دو پرچم[/]، با شکسته ترین دل و تاول زده ترین پا، به ضیافت تمسخر و طعنه و خاکستر و خنده می آمد.
ولی، [="Purple"]چهل[/] روز گذشت. حقیقت، عریان تر و زلال تر از همیشه، از افق خون سر برآورد. کربلا به بلوغ خویش رسید و جوشش خون
[="Red"]شهیدان[/]، خاشاک ستم را به بازی گرفت. خونی که آن روز در غریبانه ترین غروب، در گمنام ترین زمین و در عطشناک ترین لحظه بر
خاک چکه کرد، در آوندهای زمین جاری شد و رگ های خاک را به جنبش و جوشش و رویش خواند. [="Purple"]چهل [/]روز است که یزیدیان، جز رسوایی
ندیده اند و جز پتک استخوان کوب، فریادی نشنیده اند.[/]
بازگشت اسرا به كربلا در اولين اربعين،واقعيت يا تحريف
کتابهای مناسبتی (ویژه اربعین حسینی)
آیا امام حسین (ع)دختری به نام رقیه داشته اند؟
پیامک اربعین -*-اس ام اس اربعین