جمع بندی سبک زندگی معصومین (ع) و سبک زندگی رهبری
تبهای اولیه
سلام
من علاقه دارم بیشتر با سبک زندگی ولی فقیه یا رهبر آشنا بشم.
توی مدرسه معلم های دینی به ما میگفتن امام علی(یا حالا باقی معصومین) طعامشون نون و نمک یا شیر و خرما مثلا بود یا زندگی خیلی ساده ای داشتن.خودشون کار میکردن،درخت میکاشتن و... .
در زمان حال،در مورد ولی فقیه(که به نوعی جایگزین برای حضرت مهدی هست تا زمان ظهورشون و...) هم این موارد صادق هست؟یعنی ایشون هم مانند امام علی نون و نمک میخورن و هر فقیری که در خونشون میرن دست خالی رد نمیکنن؟
اصلا خانه ایشون کجاس؟میشه مهمونش شد؟
(داستان های امام علی که میخونم یه فقیر میرفته دم خونش و امام اگه چیزی توی خونه داشت کمک میکرد)
یعنی منم به عنوان یه فرد عادی میتونم برم دم خونه رهبر باهاش حرف بزنم؟
)میشه ادرسشونو بدین؟)
سوال اصلی؛لطف میکنین سبک زندگی معصومین را با رهبر مقایسه کنین؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد مشکور | |
[TD][/TD] | |
سلام
من علاقه دارم بیشتر با سبک زندگی ولی فقیه یا رهبر آشنا بشم.
توی مدرسه معلم های دینی به ما میگفتن امام علی(یا حالا باقی معصومین) طعامشون نون و نمک یا شیر و خرما مثلا بود یا زندگی خیلی ساده ای داشتن.خودشون کار میکردن،درخت میکاشتن و... .
در زمان حال،در مورد ولی فقیه(که به نوعی جایگزین برای حضرت مهدی هست تا زمان ظهورشون و...) هم این موارد صادق هست؟یعنی ایشون هم مانند امام علی نون و نمک میخورن و هر فقیری که در خونشون میرن دست خالی رد نمیکنن؟
اصلا خانه ایشون کجاس؟میشه مهمونش شد؟
(داستان های امام علی که میخونم یه فقیر میرفته دم خونش و امام اگه چیزی توی خونه داشت کمک میکرد)
یعنی منم به عنوان یه فرد عادی میتونم برم دم خونه رهبر باهاش حرف بزنم؟
)میشه ادرسشونو بدین؟)
سوال اصلی؛لطف میکنین سبک زندگی معصومین را با رهبر مقایسه کنین؟
با سلام و تشکر@};-
در پاسخ به سؤالات شما، بعنوان مقدمه بحث، نکاتی را تقدیم می کنم:
نکته اول؛ اساساً مقایسه شخصیت و زندگی غیرمعصومین حتی اگر رهبر جامعه اسلامی و ولی فقیه هم باشد با امامان معصوم (علیهم السلام) که دارای ویژگیها و امتیازاتی با تأیید و امداد الهی هستند کار پسندیده و منطقی نیست و عملاً غیرممکن است زیرا غیرمعصومین در هر سطحی از مراتب علمی و عملی هم که باشند نمی توانند خود را به جایگاه رفیع و منزلت متعالی اهل بیت (علیهم السلام) برسانند چنانکه در بیان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آمده: «اِنَّهُ لَا یُقَاسُ بِنَا آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذِهِ الْاُمَّهِ اَحَدٌ(1) هیچکسی با خاندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قابل قیاس نیست.» البته این بدان معنا نیست که ما نمیتوانیم اهل بیت(علیهم السلام) را الگوی خود قرار دهیم، تا حداقل، درصدی از تشابه را با آنان داشته باشیم. اتفاقاً خود حضرت در بیان دیگری منظورشان را روشن تر بیان می کنند: «شما را توان آن نیست که(در زهد و بیاعتنایی به دنیا) مانند من باشید، امّا با پرهیزکارى، تلاش فراوان و پاکدامنى و راستى، مرا یارى دهید.»(2) چنانکه قرآن کریم پیامبر اسلام(صلوات الله علیه) را به عنوان الگو اعلام میکند.(3)
نکته دوم؛ به همین منظور هم مشی امام راحل (رضوان الله علیه) و هم روش خلف صالحش، رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای در طول سالیان انقلاب و ایام تحمل مسئولیت رهبری بر همین اساس بوده و هست که هیچگاه نه خودشان در بیانات شان، ادعا کرده اند که العیاذبالله جایگاه و شأن و عمل ما همطراز شأن و منزلت و عمل اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است!(پرهیز از مقایسه) و یا گفته باشند: حکومت جمهوری اسلامی به همه اهداف و آرمانهای الهیش دست یافته و عیناً همان حکومت علوی است! بلکه همیشه حکومت اسلامی را در آغاز راه تحقق اسلامیت و آرمانهای عدالت خواهانه و ارزشمدارانه آن توصیف کرده اند. و نه حتی به اطرافیان و دیگر اعوان و انصار و حامیان انقلاب اجازه داده اند که چنین اظهاراتی را بیان و ترویج کنند. بلکه به شدت در برابر چنین اظهاراتی موضع تند می گرفتند.
نکته سوم؛ با این وجود چنانکه به زندگی فقیهان و عالمان بالله و اصحاب معرفت در طول تاریخ پس از غیبت می نگریم، به وضوح، تمسک و التجاء به مشی و روش سبک زندگی امامان معصوم (علیهم السلام) از جهت پاکی و طهارت و ساده زیستی و مردمی بودن را مشاهده می کنیم، همچنین كسانى كه از نزديك با زندگى رهبر معظم انقلاب ارتباط و رفت و آمد داشته و دارند به کرّات، ساده زيستى ايشان را حتى در سطح پايين ترين اقشار جامعه تأييد مى نمايند به گونه اى كه حتى در ميان مخالفين منصف نظام هم هيچ گونه ابهام و شايعه خلافى در اين زمينه وجود ندارد و در مواردی ناگزیر به اعتراف این حقیقت نیز بوده اند. و اگر غیر از این بود و آنها مدرک و استناداتی خلاف این واقعیت داشتند در بوق و کرنا می کردند! بعلاوه رهبرى معظم هم شخصاً به مسأله ساده زيستى پاى بندند و هم در فرصت های متعددی ساير مسئولين را به رعايت اين امر مهم توصيه نموده و مى فرمايند: «مسئول در جمهورى اسلامى، يك معدود وظايفى را بايد رعايت كند، زندگى، نوع غذا و مصرف او و اعضاى خانواده اش بايد شبيه ضعفاى مردم باشد و در اين صورت است كه مردم او را از خود و خود را هم راه او مى دانند»(4) تنها بعنوان نمونه به گوشه هایی از سخنان مرحوم حاج سید احمدآقا خمینی (ره) در این رابطه اشاره می کنم: «بر خود واجب ميدانم که شهادت دهم زندگي داخلي آيتالله خامنهاي نه از باب اين که رهبر عزيز انقلاب ما به اين حرفها نياز داشته باشند، بلکه وظيفه خود ميدانم تا اين مهم را به مردم مسلمان و انقلابي ايران بگويم. من از داخل منزل ايشان مطلع هستم. مقام معظم رهبري در خانه، بيش از يک نوع غذا بر سفره ندارند. خانوادهي معظم لَه روي موکت زندگي ميکنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يک فرش مندرس آن جا بود. من از زبري آن فرش به موکت پناه بردم.»(5)
نکته چهارم؛ البته ناگفته نماند این قبیل انتظارات که چون امام علی (علیه السلام) نان و نمک می خورده، یا در کنار امر حکومت کار می کرده، مثلاً به درختکاری و حفر چاه اشتغال داشته و یا مردم به آسانی و سهولت به دیدنشان می رفتند و حوائجشان را مطرح می کردند، پس رهبر انقلاب بعنوان ولی فقیه و جانشین امام عصر (عجل الله فرجه) هم باید دقیقاً و عیناً مثل امام علی و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) زندگی کرده و در کنار سمت رهبری به کارهای عادی هم اشتغال داشته باشد و یا درب خانه ایشان همیشه باز باشد تا مردم راحت با حضور به درب خانه رهبرشان، مطالب و حوائجشان را مطرح کنند؟! و انتظاراتی از این سنخ، از یکسو، به همان اشکالی که در نفی مقایسه با امامان معصوم و زندگی ایشان گفتیم بر می گردد و از سوی دیگر از یک نگاه بسته و غیرمنطقی ناشی می شود که حتی اگر فرد پرسشگر به تنهایی کمی پیرامون شرایط و اقتضائات محدود و بسته آن زمان، نسبت به گستردگی و وسعت شرایط و اقتضائات مختلفی که زمان ما وجود دارد! بیندیشد، در خواهد یافت که اساساً چنین مقایسه ای باطل و ناروا و غیرممکن است. حتی اگر به تاریخ حیات اهل بیت (علیهم السلام) مراجعه کنیم، با حفظ اصول و چارچوبهای اصلی، در کم و کیف زندگی آن ذوات مقدسه نیز بسته به شرایط و اقتضائات زمانه شان تغییر رویکردها و عملکردهایی مشهود است! چنانکه در داستان سفیان ثوری و امام صادق (علیه السلام) بیان شده(6)
حال چه انتظاری دارید که رهبر انقلاب مثل زمان پیامبر و امام علی غذا بخورد و پوشاک بر تن کند؟! و یا چون امامان ما در آن زمان با اسب و شتر مسافرت می کردند، باید ایشان نیز چنین کند؟! و یا تصورتان از کار کردن، فقط بیل زدن و باغبانی است؟! آیا تدریس علوم حوزوی آن هم در عالی ترین سطح،(خارج فقه) اشتغال جانبی نیست؟ در حالیکه رهبر معظم انقلاب در کنار مسئولیت های گسترده، گوناگون و متنوعی که بعنوان رهبری نظام بر عهده دارد و بیشترین وقت ایشان را در طول شبانه روز و هفته می گیرد با این وجود، از تدریس نیز غفلت نمی ورزد. و یا انتظار دارید که رهبری معظم همچون زمان امام علی درب خانه و دفترشان بروی جامعه اسلامی باز باشد تا هر روز، مراجعان، مستقیماً و به سهولت بتوانند با شخص ایشان دیدار کنند؟! گویا توجه ندارید که در زمان ائمه هدی (علیهم السلام) اولاً دامنه امور مملکت داری و مسائل حکومت محدود و بسته بوده، بعبارتی از تنوع و گوناگونی وظایف برخوردار نبوده و ثانیاً جمعیت آن زمان هم محدودتر بوده، فلذا مردم هر روزه امامشان را وقت نمازهای پنجگانه در مسجد دیدار می کردند و اگر مطلبی رخ میداده مستقیماً مطرح می کردند. اما امروزه بطور کلی همه شرایط و اقتضائاتی که گفتیم دگرگون شده، ضمن آنکه علیرغم گستردگی و دامنه دار شدن امور و مسائل و بلاد حکومت و تنوع و گوناگونی وظایف رهبری و افزایش چشمگیر جمعیت، اما به جرأت و با افتخار می توان گفت که رهبری معظم از آغاز انقلاب تا کنون، مردمی ترین رکن از ارکان حکومت بوده و هست، چنانکه به تدبیر ایشان و به انحاء و روشهای گوناگون، اسباب و شرایط ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با مردم را چه از طریق دیدارهای عمومی، سفرهای استانی و شهرستانی، دریافت نامه ها و مکاتبات، فرستادن نمایندگان دائمی و مقطعی به استانها و شهرهای کشور، انتخاب نماینده ولی فقیه در اکثر استانها و ارگانهای رسمی و غیررسمی کشور برای ارتباط با مردم و اطلاع از اوضاع کشور.
بنابراین، می توان بنا به اعتراف دوست و دشمن و اظهارات بسیاری از نخبگان و اندیشمندان جهان و آنچه که بوضوح در سبک زندگی ایشان هم از لحاظ علمی و عملی عیان و پیداست در باره معظم له چنین گفت: بدون شک، در بین عالِمان موجود، رهبر معظم انقلاب، شایسته ترین، واجدالشرایط ترین و جامع ترین فرد برای رهبری و سکانداری نظام مقدس جمهوری اسلامی است و از حیث ساده زیستی، تلاش و مجاهدت و اهتمام به مردمی بودن و خدمت به جامعه خیرالموجودین است. و اما این قبیل انتظارات که زندگی رهبر انقلاب در عصر حاضر باید دقیقاً همانند سبک زندگی امام علی و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) باشد انتظاری نابجا و غیرمنطقی است، اما بدون شک، رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب (حفظه الله)، متمسک به روح مشی و روش اهل بیت (علیهم السلام) بوده و هستند.
پی نوشت ها:
1. طبرى آملى کبیر، محمد بن جریر، المسترشد فی امامه علی بن ابیطالب(ع)، محقق، مصحح، محمودى، احمد، ص 399، قم، چاپ اول، 1415ق.
2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صالح، صبحی، ص 417، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
3. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ اُسْوَهٌ حَسَنَه؛مسلّماًً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى است.»، احزاب/ آیه 21.
4. روزنامه ايران، 26/12/1375، بنقل از سایت پرسمان دانشجویی، مقاله ساده زیستی رهبر معظم انقلاب.
5. همان.
6. سفيان ثورى در مسجد الحرام به حضرت صادق عليه السّلام رسيد ديد آن جناب لباسهاى گرانبهايى پوشيده ، گفت: به خدا قسم مي روم و او را سرزنش مىكنم. نزديك امام شده گفت: يا ابن رسول اللَّه ! به خدا قسم پيغمبر اكرم و علىّ مرتضى و هيچ كدام از پدران گرامت چنين لباسى را نپوشيده اند. حضرت صادق(ع) فرمودند: پيغمبر اكرم در زمان فقر و تنگدستى مردم زندگى مى كرد و مطابق همان سختى گذران مى نمود ؛ ولى بعد از او نعمت فراوان شده.شايسته ترين مردم به نعمتهاى دنيا ابرار و نيكان هستند بعد اين آيه را قرائت نمود: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ » ؛ و فرمود: ما از همه مردم شايسته تريم به نعمتهاى خدا. در ضمن ، آنچه تو در ظاهر لباس من مى بينى براى مردم پوشيده ام (تا نگويند جعفر بن محمّد فقير و محتاج است) ؛ آنگاه دست سفيان را گرفته كشيد و لباسهاى رو را يك طرف نمود و لباس خشنى را كه از زير پوشيده بود به او نشان داد و فرمود: اين لباس را براى خودم پوشيده ام كه درشت و خشن است و آنچه ديدى براى مردم بود. آنگاه دامن سفيان را بالا زد كه در رو لباس درشت و خشنى پوشيده بود ولى در زير آن لباس نرم داشت، و فرمود: اين لباس خشن و درشت را رو پوشيده اى تا به مردم بنمايانى كه زاهد و پارسايى و اين لباس نرم را براى آسايش خود پوشيده اى كه خوش بگذرانى.»، بحار الأنوار، ج47، ص360.
زیرا غیرمعصومین در هر سطحی از مراتب علمی و عملی هم که باشند نمی توانند خود را به جایگاه رفیع و منزلت متعالی اهل بیت (علیهم السلام) برسانند
البته دوستان عزیز عنایت داشته باشند که در عین حال «اختیارات ولی فقیه در همان حد اختیارات خداوند است» و: «ولایت مطلقه الهیه دارد».
[=trebuchet ms]ر.ک: روزنامه رسالت، 27 دی 1366؛ صحیفه [=trebuchet ms]۱۶ دی ۱۳۶۶، ج۲۰ ص۴۵۱.
اختیارات دادستان نیز یک بند انگشت کمتر از اختیارات خداوند
البته دوستان عزیز عنایت داشته باشند که در عین حال «اختیارات ولی فقیه در همان حد اختیارات خداوند است» و: «ولایت مطلقه الهیه دارد».
ر.ک: روزنامه رسالت، 27 دی 1366؛ صحیفه ۱۶ دی ۱۳۶۶، ج۲۰ ص۴۵۱.
سلام مجدد@};-
البته بحث اختیارات ولی فقیه اساساً با موضوع تایپیک ارتباطی ندارد، صحبت ما در باره سبک زندگی رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) در مقایسه با سبک زندگی امامان معصوم (علیهم السلام) است، برای اطلاع در باره حدود اختیارات ولی فقیه به تایپیک های زیر مراجعه کنید:
ولایت مطلقه فقیه ، همان ولایت رسول الله است
اختیارات ولی فقیه تا چه حد است؟ (قانونی یا فرا قانونی؟)
اختیارات دادستان نیز یک بند انگشت کمتر از اختیارات خداوند
ضمن تشکر از شما در خصوص این گزاره، لازم بذکر است که این موضوع هیچ ارتباطی به تایپیک ندارد، لطفاً از طرح موضوعات غیرمرتبط پرهیز کنید. اما بدیهی است که در جامعه اسلامی تحت حاکمیت ولی فقیه، سایر مسئولیت ها و اختیارات، اعم از مسئولیت ها و اختیارات کشوری و لشکری و قضائی که دادستانی هم جزو آنهاست از طرف ولی فقیه مشروعیت پیدا می کند.
گفتگو با
حیدر رحیم پور ازغدی از دوستان صمیمی رهبر انقلاب
روایتی از ساده زیستی مقام معظم رهبری/ تعبیر جالب دکتر شریعتی درباره رهبر انقلاب
با سلام و تشکر@};-در پاسخ به سؤالات شما، بعنوان مقدمه بحث، نکاتی را تقدیم می کنم:
نکته اول؛ اساساً مقایسه شخصیت و زندگی غیرمعصومین حتی اگر رهبر جامعه اسلامی و ولی فقیه هم باشد با امامان معصوم (علیهم السلام) که دارای ویژگیها و امتیازاتی با تأیید و امداد الهی هستند کار پسندیده و منطقی نیست و عملاً غیرممکن است زیرا غیرمعصومین در هر سطحی از مراتب علمی و عملی هم که باشند نمی توانند خود را به جایگاه رفیع و منزلت متعالی اهل بیت (علیهم السلام) برسانند چنانکه در بیان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آمده: «اِنَّهُ لَا یُقَاسُ بِنَا آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذِهِ الْاُمَّهِ اَحَدٌ(1) هیچکسی با خاندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قابل قیاس نیست.» البته این بدان معنا نیست که ما نمیتوانیم اهل بیت(علیهم السلام) را الگوی خود قرار دهیم، تا حداقل، درصدی از تشابه را با آنان داشته باشیم. اتفاقاً خود حضرت در بیان دیگری منظورشان را روشن تر بیان می کنند: «شما را توان آن نیست که(در زهد و بیاعتنایی به دنیا) مانند من باشید، امّا با پرهیزکارى، تلاش فراوان و پاکدامنى و راستى، مرا یارى دهید.»(2) چنانکه قرآن کریم پیامبر اسلام(صلوات الله علیه) را به عنوان الگو اعلام میکند.(3)
نکته دوم؛ به همین منظور هم مشی امام راحل (رضوان الله علیه) و هم روش خلف صالحش، رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای در طول سالیان انقلاب و ایام تحمل مسئولیت رهبری بر همین اساس بوده و هست که هیچگاه نه خودشان در بیانات شان، ادعا کرده اند که العیاذبالله جایگاه و شأن و عمل ما همطراز شأن و منزلت و عمل اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است!(پرهیز از مقایسه) و یا گفته باشند: حکومت جمهوری اسلامی به همه اهداف و آرمانهای الهیش دست یافته و عیناً همان حکومت علوی است! بلکه همیشه حکومت اسلامی را در آغاز راه تحقق اسلامیت و آرمانهای عدالت خواهانه و ارزشمدارانه آن توصیف کرده اند. و نه حتی به اطرافیان و دیگر اعوان و انصار و حامیان انقلاب اجازه داده اند که چنین اظهاراتی را بیان و ترویج کنند. بلکه به شدت در برابر چنین اظهاراتی موضع تند می گرفتند.
نکته سوم؛ با این وجود چنانکه به زندگی فقیهان و عالمان بالله و اصحاب معرفت در طول تاریخ پس از غیبت می نگریم، به وضوح، تمسک و التجاء به مشی و روش سبک زندگی امامان معصوم (علیهم السلام) از جهت پاکی و طهارت و ساده زیستی و مردمی بودن را مشاهده می کنیم، همچنین كسانى كه از نزديك با زندگى رهبر معظم انقلاب ارتباط و رفت و آمد داشته و دارند به کرّات، ساده زيستى ايشان را حتى در سطح پايين ترين اقشار جامعه تأييد مى نمايند به گونه اى كه حتى در ميان مخالفين منصف نظام هم هيچ گونه ابهام و شايعه خلافى در اين زمينه وجود ندارد و در مواردی ناگزیر به اعتراف این حقیقت نیز بوده اند. و اگر غیر از این بود و آنها مدرک و استناداتی خلاف این واقعیت داشتند در بوق و کرنا می کردند! بعلاوه رهبرى معظم هم شخصاً به مسأله ساده زيستى پاى بندند و هم در فرصت های متعددی ساير مسئولين را به رعايت اين امر مهم توصيه نموده و مى فرمايند: «مسئول در جمهورى اسلامى، يك معدود وظايفى را بايد رعايت كند، زندگى، نوع غذا و مصرف او و اعضاى خانواده اش بايد شبيه ضعفاى مردم باشد و در اين صورت است كه مردم او را از خود و خود را هم راه او مى دانند»(4) تنها بعنوان نمونه به گوشه هایی از سخنان مرحوم حاج سید احمدآقا خمینی (ره) در این رابطه اشاره می کنم: «بر خود واجب ميدانم که شهادت دهم زندگي داخلي آيتالله خامنهاي نه از باب اين که رهبر عزيز انقلاب ما به اين حرفها نياز داشته باشند، بلکه وظيفه خود ميدانم تا اين مهم را به مردم مسلمان و انقلابي ايران بگويم. من از داخل منزل ايشان مطلع هستم. مقام معظم رهبري در خانه، بيش از يک نوع غذا بر سفره ندارند. خانوادهي معظم لَه روي موکت زندگي ميکنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يک فرش مندرس آن جا بود. من از زبري آن فرش به موکت پناه بردم.»(5)
نکته چهارم؛ البته ناگفته نماند این قبیل انتظارات که چون امام علی (علیه السلام) نان و نمک می خورده، یا در کنار امر حکومت کار می کرده، مثلاً به درختکاری و حفر چاه اشتغال داشته و یا مردم به آسانی و سهولت به دیدنشان می رفتند و حوائجشان را مطرح می کردند، پس رهبر انقلاب بعنوان ولی فقیه و جانشین امام عصر (عجل الله فرجه) هم باید دقیقاً و عیناً مثل امام علی و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) زندگی کرده و در کنار سمت رهبری به کارهای عادی هم اشتغال داشته باشد و یا درب خانه ایشان همیشه باز باشد تا مردم راحت با حضور به درب خانه رهبرشان، مطالب و حوائجشان را مطرح کنند؟! و انتظاراتی از این سنخ، از یکسو، به همان اشکالی که در نفی مقایسه با امامان معصوم و زندگی ایشان گفتیم بر می گردد و از سوی دیگر از یک نگاه بسته و غیرمنطقی ناشی می شود که حتی اگر فرد پرسشگر به تنهایی کمی پیرامون شرایط و اقتضائات محدود و بسته آن زمان، نسبت به گستردگی و وسعت شرایط و اقتضائات مختلفی که زمان ما وجود دارد! بیندیشد، در خواهد یافت که اساساً چنین مقایسه ای باطل و ناروا و غیرممکن است. حتی اگر به تاریخ حیات اهل بیت (علیهم السلام) مراجعه کنیم، با حفظ اصول و چارچوبهای اصلی، در کم و کیف زندگی آن ذوات مقدسه نیز بسته به شرایط و اقتضائات زمانه شان تغییر رویکردها و عملکردهایی مشهود است! چنانکه در داستان سفیان ثوری و امام صادق (علیه السلام) بیان شده(6)
حال چه انتظاری دارید که رهبر انقلاب مثل زمان پیامبر و امام علی غذا بخورد و پوشاک بر تن کند؟! و یا چون امامان ما در آن زمان با اسب و شتر مسافرت می کردند، باید ایشان نیز چنین کند؟! و یا تصورتان از کار کردن، فقط بیل زدن و باغبانی است؟! آیا تدریس علوم حوزوی آن هم در عالی ترین سطح،(خارج فقه) اشتغال جانبی نیست؟ در حالیکه رهبر معظم انقلاب در کنار مسئولیت های گسترده، گوناگون و متنوعی که بعنوان رهبری نظام بر عهده دارد و بیشترین وقت ایشان را در طول شبانه روز و هفته می گیرد با این وجود، از تدریس نیز غفلت نمی ورزد. و یا انتظار دارید که رهبری معظم همچون زمان امام علی درب خانه و دفترشان بروی جامعه اسلامی باز باشد تا هر روز، مراجعان، مستقیماً و به سهولت بتوانند با شخص ایشان دیدار کنند؟! گویا توجه ندارید که در زمان ائمه هدی (علیهم السلام) اولاً دامنه امور مملکت داری و مسائل حکومت محدود و بسته بوده، بعبارتی از تنوع و گوناگونی وظایف برخوردار نبوده و ثانیاً جمعیت آن زمان هم محدودتر بوده، فلذا مردم هر روزه امامشان را وقت نمازهای پنجگانه در مسجد دیدار می کردند و اگر مطلبی رخ میداده مستقیماً مطرح می کردند. اما امروزه بطور کلی همه شرایط و اقتضائاتی که گفتیم دگرگون شده، ضمن آنکه علیرغم گستردگی و دامنه دار شدن امور و مسائل و بلاد حکومت و تنوع و گوناگونی وظایف رهبری و افزایش چشمگیر جمعیت، اما به جرأت و با افتخار می توان گفت که رهبری معظم از آغاز انقلاب تا کنون، مردمی ترین رکن از ارکان حکومت بوده و هست، چنانکه به تدبیر ایشان و به انحاء و روشهای گوناگون، اسباب و شرایط ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با مردم را چه از طریق دیدارهای عمومی، سفرهای استانی و شهرستانی، دریافت نامه ها و مکاتبات، فرستادن نمایندگان دائمی و مقطعی به استانها و شهرهای کشور، انتخاب نماینده ولی فقیه در اکثر استانها و ارگانهای رسمی و غیررسمی کشور برای ارتباط با مردم و اطلاع از اوضاع کشور.
بنابراین، می توان بنا به اعتراف دوست و دشمن و اظهارات بسیاری از نخبگان و اندیشمندان جهان و آنچه که بوضوح در سبک زندگی ایشان هم از لحاظ علمی و عملی عیان و پیداست در باره معظم له چنین گفت: بدون شک، در بین عالِمان موجود، رهبر معظم انقلاب، شایسته ترین، واجدالشرایط ترین و جامع ترین فرد برای رهبری و سکانداری نظام مقدس جمهوری اسلامی است و از حیث ساده زیستی، تلاش و مجاهدت و اهتمام به مردمی بودن و خدمت به جامعه خیرالموجودین است. و اما این قبیل انتظارات که زندگی رهبر انقلاب در عصر حاضر باید دقیقاً همانند سبک زندگی امام علی و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) باشد انتظاری نابجا و غیرمنطقی است، اما بدون شک، رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب (حفظه الله)، متمسک به روح مشی و روش اهل بیت (علیهم السلام) بوده و هستند.
پی نوشت ها:
1. طبرى آملى کبیر، محمد بن جریر، المسترشد فی امامه علی بن ابیطالب(ع)، محقق، مصحح، محمودى، احمد، ص 399، قم، چاپ اول، 1415ق.
2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صالح، صبحی، ص 417، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
3. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ اُسْوَهٌ حَسَنَه؛مسلّماًً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى است.»، احزاب/ آیه 21.
4. روزنامه ايران، 26/12/1375، بنقل از سایت پرسمان دانشجویی، مقاله ساده زیستی رهبر معظم انقلاب.
5. همان.
6. سفيان ثورى در مسجد الحرام به حضرت صادق عليه السّلام رسيد ديد آن جناب لباسهاى گرانبهايى پوشيده ، گفت: به خدا قسم مي روم و او را سرزنش مىكنم. نزديك امام شده گفت: يا ابن رسول اللَّه ! به خدا قسم پيغمبر اكرم و علىّ مرتضى و هيچ كدام از پدران گرامت چنين لباسى را نپوشيده اند. حضرت صادق(ع) فرمودند: پيغمبر اكرم در زمان فقر و تنگدستى مردم زندگى مى كرد و مطابق همان سختى گذران مى نمود ؛ ولى بعد از او نعمت فراوان شده.شايسته ترين مردم به نعمتهاى دنيا ابرار و نيكان هستند بعد اين آيه را قرائت نمود: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ » ؛ و فرمود: ما از همه مردم شايسته تريم به نعمتهاى خدا. در ضمن ، آنچه تو در ظاهر لباس من مى بينى براى مردم پوشيده ام (تا نگويند جعفر بن محمّد فقير و محتاج است) ؛ آنگاه دست سفيان را گرفته كشيد و لباسهاى رو را يك طرف نمود و لباس خشنى را كه از زير پوشيده بود به او نشان داد و فرمود: اين لباس را براى خودم پوشيده ام كه درشت و خشن است و آنچه ديدى براى مردم بود. آنگاه دامن سفيان را بالا زد كه در رو لباس درشت و خشنى پوشيده بود ولى در زير آن لباس نرم داشت، و فرمود: اين لباس خشن و درشت را رو پوشيده اى تا به مردم بنمايانى كه زاهد و پارسايى و اين لباس نرم را براى آسايش خود پوشيده اى كه خوش بگذرانى.»، بحار الأنوار، ج47، ص360.
گفتگو با
حیدر رحیم پور ازغدی از دوستان صمیمی رهبر انقلابروایتی از ساده زیستی مقام معظم رهبری/ تعبیر جالب دکتر شریعتی درباره رهبر انقلاب
فرض کنید من یه نفرم که میخام خودم عینا ببینم واقعا زندگی ساده ای دارن ایشون یانه.
و اینکه میگن ایشون خاویار میخورن و بهترین غذاهارا میخورن و ... دروغه یا نه.
مطالبی که میفرمایید راجب داستان اقای حسن خمینی و پورازغدی .اولا که اینها از خودی ها هستن.چاقو دسته خودشو نمیبره.یا حداقل ۲۲ سال پیش اقای احمدخمینی این را تعریف کردن.گذر زمان ادم ها را تغییر میده.
من انتظار ندارم که ببینم روی فرشی کهنه و پاره زندگی میکنن یا نون و نمک بخورن.ولی فکر میکنم امام علی استدلالش این بوده که نمیتونم ببینم همسایم گشنه بخابه و من غذای خوبی بخورم.الان فقیر داریم.و کسایی هستن گشنه میخابن اون موقع هم بودن.
مثلا من انتظار ندارم رهبر ماهی و گوشت بخورن.چون خودم به عنوان کسی که ۱۵۰۰ حقوق میگیره (که حقوق بالایی در قشر کارگر هستش)و زندگی مستاجری اصلا نمیتونم بهش فکرکنم.زندگی اکثر مردم هم همین طور هست.یعنی زیر خط فقر.یا میوه که هر هفته شاید چنتا.فقط اقلام ضروری میتونیم بخریم.اگه اینطور زندگی میکنن یعنی صبح از خاب پا میشن نون پنیر میخورن.ظهر و شب غذای ساده میخورن که من قبول دارم.غیر از این باشه دارن مثل افراد بالاتر از متوسط زندگی میکنن
به نام خدا
در اصل 142 قانون اساسی آمده است «دارایی رهبر، رئیس جمهور، معاونان رئیس جمهور، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رئیس قوه قضائیه رسیدگی می شود که بر خلاف حق، افزایش نیافته باشد.»
درست که قوه قضاییه زیر نظر رهبر است و اصل 142 قانون مشکل دارد، ولی همین قانون هم اجرا شود خیلی کمک می کند تا سیره و سبک زندگی مسئولین مشخص شود.
باید سالیانه مشخص شود یک شخص چه میزان گردش مالی در حساب های بانکی اش دارد و چه میزان اموال دارد و مشخص شدن این امور یک کار تخصصی است و حاج احمد خمینی و شریعتی نه تخصصی در این موضوع داشتند و نه الان در قید حیات هستند.
رحیم پور ازغدی هم وابسته به همین جریان است و هیچ بقالی نمی گوید ماست من ترش
اشاره به ساده زیستی رهبری در شبکه هایی مثل bbc , voa
یه تفاوتی بین این دو سبک زندگی وجود داره به نظرم
سبک زندگی معصومین اسلامی بود
سبک زندگی رهبر قانونی است.
در سبک زندگی اسلامی، قوانین و نظام را قربانی اسلام می کنند و فعالانه عمل می کنند.
اما در سبک زندگی قانونی فقط در حیطه قانون عمل می کنند به صورت منفعلانه.
فرض کنید من یه نفرم که میخام خودم عینا ببینم واقعا زندگی ساده ای دارن ایشون یانه.
و اینکه میگن ایشون خاویار میخورن و بهترین غذاهارا میخورن و ... دروغه یا نه.
مطالبی که میفرمایید راجب داستان اقای حسن خمینی و پورازغدی .اولا که اینها از خودی ها هستن.چاقو دسته خودشو نمیبره.یا حداقل ۲۲ سال پیش اقای احمدخمینی این را تعریف کردن.گذر زمان ادم ها را تغییر میده.
سلام مجدد
البته مطمئن باشید با اینهمه استنادات که از طریق افراد بسیاری مؤثقین در باره ساده زیستی زندگی ایشان بیان شده و ما بدلیل پرهیز از طولانی شدن فقط به مواردی اشاره کردیم. (رجوع کنید به آدرس: ساده زیستی رهبر معظم انقلاب) به این مجموعه، اضافه کنید اعترافات دشمن خارجی و مخالفین ولایت فقیه امثال نوری زاده که در شبکه رسمی خودشان به پاکی و ساده زیستی رهبر انقلاب اعتراف کردند و نیز جبهه گیری و انتقاد تند آقای مهاجرانی (وزیر ارشاد اسبق) بعنوان عضو اپوزیسیون خارج کشور (مخالف حکومت دینی و ولایت فقیه) به شخصی که در شبکه بی بی سی فارسی معتقد به زندگی اشرافی رهبر معظم انقلاب بود و نمونه های بسیار دیگری که از حوصله بحث خارج است.
با همه اینها مطمئن باشید حتی اگر فیلم مستقیم از زندگی ایشان تهیه کرده و برای شما پخش کنند! باز هم باور نمی کنید و بهانه ای خواهید آورد که ساختگی است و نظائر آن چنانکه رهبر معظم انقلاب به حجت الاسلام والمسلمین علی اکبری که به منزل حضرت آقا رفته بودند، نقل می کند: «پس از پایان دیدار، از آقا درخواست نموديم تا اجازه بفرمايند از داخل منزلشان و وضيعت زندگيشان فيلمبرداري کنيم، تا مردم وضيعت زندگي رهبر خود را ببينند و بفهمند که ايشان چگونه زندگي ميکنند. آقا فرمودند: «اگر شما بخواهيد زندگي مرا نشان بدهيد ميترسم خيليها باور نکنند.»
فراتر از این، کسانی که نمی خواهند اینهمه نشانه و دلیل آشکار را بپذیرند و بهانه می اورند که ما باید با چشمان خودمان ببینیم! مطمئن باشید حتی اگر با چشم خودشان هم ببینند باز حقیقت را نمی پذیرند و از هر دری به بهانه جویی و انکار و حاشا می پردازند. تاریخ از این قسم افراد فراوان بخود دیده، که علیرغم آنهمه نشانه و حجت که انبیاء و اوصیاء الهی نشان می دادند، باز همین افراد بهانه جو و منکر بدنبال انکار و بهانه گیری دیگری بوده اند! و حال آنکه هر اتهام زنی و دروغ و گزافه گویی را از طرف کسانی که دشمنی شان با اسلام و دین و راه امام و شهدا و خواست مردم ایران اسلامی ثابت است را به راحتی و بدون تحقیق و بررسی قبول می کنند؟!
البته انقلاب ما برای اثبات حقانیت ولایت فقیه و اصالت جایگاه و سلامت زندگی شخص ولی فقیه نیازی ندارد که برای هر مخالف و منتقدی فرصت مطالعه و دیدار و جستجو حول زندگی شخصی رهبر انقلاب را فراهم کند تا برایش یقین حاصل شود و گو اینکه پذیرای حقیقت بشود یا خیر! با آنهمه دلایل و مستندات در حقانیت ولی فقیه و مسیری که شرعاً و قانوناً برای انتخاب شایسته ترین فرد از جمیع جهات علمی و عملی، تقوا و ورع و عدالت و بصیرت، بر عهده مجلس خبرگان گذاشته شده، دیگر نیازی به پاسخگویی به این قبیل بهانه گیری های واهی نیست. زیرا نه الزامی هست که تشکیلات گسترده و مستقلی در کنار دیگر مجموعه ها راه بیفتد و برای مخالفین و منتقدین فرصت بازدید از منزل و زندگی شخصی رهبری (مانند موزه ها) را تدارک ببیند، آن هم خروجی اش بیان همان دروغ پردازی ها و تهمت زدن ها باشد! و نه رهبری معظم به این امر رضایت دارند و دنبال اثبات سلامت و پاکی زندگی خودشان برای توهم زدگان و در خواب رفتگان هستند و نه با وجود ان همه مسئولیت ها و اشتغالات، فرصت این قبیل مسائل را دارند.
من انتظار ندارم که ببینم روی فرشی کهنه و پاره زندگی میکنن یا نون و نمک بخورن.ولی فکر میکنم امام علی استدلالش این بوده که نمیتونم ببینم همسایم گشنه بخابه و من غذای خوبی بخورم.الان فقیر داریم.و کسایی هستن گشنه میخابن اون موقع هم بودن.
مثلا من انتظار ندارم رهبر ماهی و گوشت بخورن.چون خودم به عنوان کسی که ۱۵۰۰ حقوق میگیره (که حقوق بالایی در قشر کارگر هستش)و زندگی مستاجری اصلا نمیتونم بهش فکرکنم.زندگی اکثر مردم هم همین طور هست.یعنی زیر خط فقر.یا میوه که هر هفته شاید چنتا.فقط اقلام ضروری میتونیم بخریم.اگه اینطور زندگی میکنن یعنی صبح از خاب پا میشن نون پنیر میخورن.ظهر و شب غذای ساده میخورن که من قبول دارم.غیر از این باشه دارن مثل افراد بالاتر از متوسط زندگی میکنن
رهبری معظم در چارچوب قانون اختیارات و وظایفی دارند، که در اصل 110 قانون اساسی این وظایف و اختیارات بیان شده، این تصور و انتظار که همه مشکلات کشور را باید رهبری شخصاً ورود کرده و حل و فصل کند یک تصور و باور غلط و انتظار نادرست است! زیرا حکومت دارای ارکان مختلف قانونگذاری و اجرائیه و قضائیه و ... است و مسئولیت ها و وظایف هر ارگان و جایگاهی تعریف و تقسیم شده است، رهبری هم نمی تواند مدام در چارچوب محوله و وظایف عملکردی دستگاه ها دخالت کند. نه جزو وظایف رهبری است و نه مصلحت جمهوریت نظام اقتضاء می کند.
اما با وجودیکه مسئولیت ها تقسیم شده، نمایندگان مجلس و دولت و خبرگان رهبری با آراء مستقیم مردم انتخاب می شوند و هر یک باید طبق قانون، پاسخگوی عملکردهای خود باشند و اصول مردمسالاری در نظام جمهوری اسلامی موج می زند! دشمنان و بدخواهان، و بسیاری جاهلان و فریب خوردگان داخلی حکومت اسلامی و ولایت فقیه را به دیکتاتوری محکوم می کنند، حال اگر رهبری معظم در هر مسأله و موضوعی از قبیل وضع اقتصاد، وضعیت بانکها، سیاست خارجی، احکام قضائی و ... که به مجلس قانونگذاری، یا دولت محترم و یا قوه قضائیه مربوط می شود، مداخله کرده و برای آنها تعیین تکلیف کند ضمن آنکه ماهیت این ارکان تصمیم گیری و اجرائی و قضائی را اساساً زیر سؤال می برد! آیا دشمنان و بدخواهان نخواهند گفت: این هم هزار و یک دلیل بر اینکه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه یک نظام دیکتاتوری است؟!
این چه انتظاری است که مردم ما دارند! وقتی رهبری معظم در راهبردها و توصیه های همیشگی شان در ایام انتخابات ها اصول کلی را ارشاد می کنند و مردم به پیروی از شعارگرایی، از خواست و هوای خود پیروی می کنند! و اینک که دولت و مجلس نمی تواند ضعف و نواقص کاری خود را اصلاح کند و یا عزمی جدی برای این مطلوب ندارد تا مردم از تنگناها و مشکلات اقتصادی رهایی یابند! آیا خلاف عقل و وجدان نیست که ما نوک پیکان حملات و انتظاراتمان به سوی رهبری معظم نشانه بگیریم؟ و مسئولیت همه کوتاهی ها و قصورات را بر گردن ولی فقیه بیندازیم؟
البته ناگفته نماند، در کنار تبیین و ابلاغ سیاست های کلی نظام توسط ایشان، مکرر در جلسات گوناگون عمومی و خصوصی با دولتمردان و نمایندگان مردم، رسیدگی به وضع معیشت مردم، بهبود اقتصاد، رفع بیکاری، مبارزه با فساد و تبعیض و امثالهم را یادآور می شود و بی شک، رهبر جامعه اسلامی بیش از من و شما از دردها و رنج ها و محرومیت های مردم رنج می کشد، زیرا ما به جزء و بخش کوچکی از مشکلات و محرومیت ها واقفیم و امام جامعه با اشرافی که دارند به تمامیت و کلیت آن واقفند.
سبک زندگی معصومین اسلامی بود سبک زندگی رهبر قانونی است. در سبک زندگی اسلامی، قوانین و نظام را قربانی اسلام می کنند و فعالانه عمل می کنند.یه تفاوتی بین این دو سبک زندگی وجود داره به نظرم
اما در سبک زندگی قانونی فقط در حیطه قانون عمل می کنند به صورت منفعلانه.
سلام مجدد
این نوع تعریف ناشی از عدم شناخت از نظام اسلامی و ولایی و ویژگی های شخص ولی فقیه بعنوان رهبر جامعه اسلامی است! تعریفی که از سبک زندگی رهبر ارائه داده اید اینکه گفتید: «سبک زندگی رهبر قانونی است!» از جهتی عام و همه گیر و از جهتی بیشتر منطبق با حکومت های غیردینی و سکولار است! اما مستحضرید که در قانون اساسی جمهوری اسلامی هر کسی صلاحیت رهبری را ندارد بلکه باید شخص ولی فقیه و امام جامعه دارای ویژگیها و ممیزاتی باشد که پشتوانه آن امتیازات، دلایل عقلی و نقلی (آیات و روایات) هستند. بنابراین، مطابق اصل پنجم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (که پشتوانه دینی و قاونی دارد) در زمان غيبت ولي عصر (عجل الله فرجه) در جمهوري اسلامي ايران ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل و باتقوي، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبر است كه طبق اصل يكصد و هفتم قانون اساسي عهده دار آن مي گردد.
از اینرو سبک زندگی رهبری و ولی فقیه جامعه اسلامی، هم اسلامی و شرعی و هم قانونی است. یعنی از یکسو بدلیل اینکه شخص فقیه دارای علم و فقاهت، تقوا و ورع و ملکه عدالت و پرهیزکاری است، سبک زندگیش را با اختیار اسلامی برگزیده چه بعنوان رهبر جامعه انتخاب شود و چه انتخاب نشود! اما بعد از انتخاب فقیه بعنوان رهبر و امام جامعه، اتفاقاً ولی فقیه مسئولیتش از لحاظ اسلامی و دینی برای ساده زیستی و تمسک به اولیاء الهی و ائمه هدی (علیهم صلوات الله) بیشتر می شود. و طبق قانون نیز باید سبک زندگی رهبری در محدوده و چارچوب مشخص و در شأن و منزلت امام جامعه اسلامی بدور از هرگونه اشرافی گری و تجمل و اسراف و ... باشد.
در اصل 142 قانون اساسی آمده است «دارایی رهبر، رئیس جمهور، معاونان رئیس جمهور، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رئیس قوه قضائیه رسیدگی می شود که بر خلاف حق، افزایش نیافته باشد.» درست که قوه قضاییه زیر نظر رهبر است و اصل 142 قانون مشکل دارد، ولی همین قانون هم اجرا شود خیلی کمک می کند تا سیره و سبک زندگی مسئولین مشخص شود. باید سالیانه مشخص شود یک شخص چه میزان گردش مالی در حساب های بانکی اش دارد و چه میزان اموال دارد و مشخص شدن این امور یک کار تخصصی است و حاج احمد خمینی و شریعتی نه تخصصی در این موضوع داشتند و نه الان در قید حیات هستند. رحیم پور ازغدی هم وابسته به همین جریان است و هیچ بقالی نمی گوید ماست من ترشبه نام خدا
سلام
پاسخ شما در پستهای 12 و 13 ارائه شد لطفاً با دقت مطالعه کنید و ارتباط پاسخها با اشکالتان را بیابید تا ناگزیر از تکرار نباشیم. اما با این نکته تان که اگر قانون مزبور به درستی و بصورت کامل اجرائی شود ما نباید مشکلات و نارساییهایی که بعنوان فساد و سوء استفاده بعض اشخاص و دستگاه ها در نظام اداری کشور مشاهده می کردیم را شاهد بودیم! البته اصلاح این مسأله نیازمند به یک عزم همگانی از جانب عوام و خواص و نخبگان دلسوز و انقلابی اعم از حوزوی و دانشگاهی و مرجعیت دارد. و البته شایسته نیست وقتی که هیچ کس به ضعف و نقصان نظام اجرائی و نظارتی و فشل بودن قوانین و دستگاه ها اعتراضی نمی کند. علیه وضعیت مورد اشاره داد و فریاد و اعتراض کنیم! و وقتی که معدود افراد و جریاناتی امثال رحیم پور ازغدی ها، حسن عباسی ها، اساتید حوزه و دانشگاه و ائمه جمعه و دیگر ارکان قانونی نظام بدان اعتراض می کنند و یا از یک جایگاه یا جریان سالم درون نظام دفاع می کنند باز هم بگوییم اینها از خودشان هستند و حرف اینها اعتباری ندارد؟!
پاسخ شما در پستهای 12 و 13 ارائه شد لطفاً با دقت مطالعه کنید و ارتباط پاسخها با اشکالتان را بیابید تا ناگزیر از تکرار نباشیم
سلام
دوست عزیز در پست 12 ارجاع دادید به سخنان نوری زاده و مهاجرانی.
مهاجرانی که میگه حدود 34 سال پیش همسایه اقای خامنه ای بودن و رفته خانه ایشان و ایشان ساده زیست بوده، یک نفر می تواند ده ها خانه داشته باشد و رفتن به خانه یک نفر ملاک ساده زیستی نیست، آقای مهاجرانی با چند بار رفتن خانه اقای خامنه ای متوجه میزان حساب های بانکی ایشان هم شده!!! جدا از اینکه مهاجرانی موضوع چند دهه پیش است نه الان.نظارت بر یک مسئول باید سالیانه باشد و به مردم گزارش شود.
حالا خوبه مهاجرانی چوب دوسر طلا است که نه انقلابیون قبولش دارند نه ضد انقلابیون و به شیر خر خوردن معروف است.
قوری زاده هم یک خل و چلی مثل همان مهاجرانی است که فکر نمی کنم در عمرش یک بار هم آقای خامنه ای را از نزدیک دیده باشد.
موضوع من اجرای قانون اساسی است نه اینکه یک سری اسکول که از دارالمجانین فرار کردند چی گفتند.
موفق و سلامت باشید@};-
مهاجرانی که میگه حدود 34 سال پیش همسایه اقای خامنه ای بودن و رفته خانه ایشان و ایشان ساده زیست بوده، یک نفر می تواند ده ها خانه داشته باشد و رفتن به خانه یک نفر ملاک ساده زیستی نیست، آقای مهاجرانی با چند بار رفتن خانه اقای خامنه ای متوجه میزان حساب های بانکی ایشان هم شده!!! جدا از اینکه مهاجرانی موضوع چند دهه پیش است نه الان.نظارت بر یک مسئول باید سالیانه باشد و به مردم گزارش شود. حالا خوبه مهاجرانی چوب دوسر طلا است که نه انقلابیون قبولش دارند نه ضد انقلابیون و به شیر خر خوردن معروف است. قوری زاده هم یک خل و چلی مثل همان مهاجرانی است. موضوع من اجرای قانون اساسی است نه اینکه یک سری اسکول که از دارالمجانین فرار کردند چی گفتند. موفق و سلامت باشیددوست عزیز در پست 12 ارجاع دادید به سخنان نوری زاده و مهاجرانی.
ممنون، ما هم که ضرورت عملیاتی شدن قانون نظارت بر اموال مسئولین را تأیید کردیم، اما قانون، خودبخود عملیاتی نمی شود بلکه لازمه ان عزمی همگانی است، باید همه خواستار آن باشند! از مردم که نمایندگان مجلس و دولتمردان را انتخاب می کنند کسانی را برگزینند که بخواهند تن به این قانون بدهند! نه نمایندگان و دولتی هایی که با عملیاتی شدن آن و شفاف سازی دارایی هاشان، مخالفت کنند و بنوعی دست قوه قضائیه را هم برای ورود به عیان و آشکار به قضیه ببندند. این تمنا و خواست همه دلسوزان انقلاب است، شعاری نیست که بدهیم و کناری بایستیم و از آن اهرمی علیه نظام اسلامی بسازیم؟! مردم بگویند ما می خواهیم شفاف سازی شود، قانون نظارت عملی شود، اما به کسانی رأی بدهند و زیر پرچم کسانی سوت و کف بزنند و هورا بکشند که اهل اشرافی گری و تجمل و پیوری از اندیشه لیبرالی هستند؟! خوب این یک بام و دو هواست! و با آرمانهای انقلاب و امام و شهدا و منویات و دغدغه های رهبر معظم انقلاب و دلسوزان انقلاب زمین تا آسمان فاصله دارد. فلذا نمایندگان مردم و مسئولین هم باید اولاً انقلابی و مردمی باشند و بعلاوه عزم و اراده شان این باشد که قانون مزبور را اجرائی کنند، از خودشان شروع کنند تا شفاف سازی کنند تا نوبت برسد به دیگر ارکان نظام.
البته مراقب باشیم که از بحث اصلی تایپیک هم فاصله نگیریم ... با تشکر@};-
سلام مجدداین نوع تعریف ناشی از عدم شناخت از نظام اسلامی و ولایی و ویژگی های شخص ولی فقیه بعنوان رهبر جامعه اسلامی است! تعریفی که از سبک زندگی رهبر ارائه داده اید اینکه گفتید: «سبک زندگی رهبر قانونی است!» از جهتی عام و همه گیر و از جهتی بیشتر منطبق با حکومت های غیردینی و سکولار است! اما مستحضرید که در قانون اساسی جمهوری اسلامی هر کسی صلاحیت رهبری را ندارد بلکه باید شخص ولی فقیه و امام جامعه دارای ویژگیها و ممیزاتی باشد که پشتوانه آن امتیازات، دلایل عقلی و نقلی (آیات و روایات) هستند. بنابراین، مطابق اصل پنجم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (که پشتوانه دینی و قاونی دارد) در زمان غيبت ولي عصر (عجل الله فرجه) در جمهوري اسلامي ايران ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل و باتقوي، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبر است كه طبق اصل يكصد و هفتم قانون اساسي عهده دار آن مي گردد.
از اینرو سبک زندگی رهبری و ولی فقیه جامعه اسلامی، هم اسلامی و شرعی و هم قانونی است. یعنی از یکسو بدلیل اینکه شخص فقیه دارای علم و فقاهت، تقوا و ورع و ملکه عدالت و پرهیزکاری است، سبک زندگیش را با اختیار اسلامی برگزیده چه بعنوان رهبر جامعه انتخاب شود و چه انتخاب نشود! اما بعد از انتخاب فقیه بعنوان رهبر و امام جامعه، اتفاقاً ولی فقیه مسئولیتش از لحاظ اسلامی و دینی برای ساده زیستی و تمسک به اولیاء الهی و ائمه هدی (علیهم صلوات الله) بیشتر می شود. و طبق قانون نیز باید سبک زندگی رهبری در محدوده و چارچوب مشخص و در شأن و منزلت امام جامعه اسلامی بدور از هرگونه اشرافی گری و تجمل و اسراف و ... باشد.
با سلام
رهبر معظم انقلاب فردی متقی و پرهیزکار هستند.
اگر گفتم سبک زندگی ایشان قانونی است مقصودم این نبود که ایشان غیر اسلامی زندگی می کنند.
مقصودم این بود که ایشان توسط قوانین محدود شده اند. و خارج از محدوده و سبک قوانین عمل نکردند و ظاهرا قصدی هم ندارند بر خلاف چهارچوب قانون، رفتار کنند.
مثلا طبق یکی از اصول قانون اساسی، انفال و من جمله نفت به جهت امامت استفاده میشود. و رهبری باید این پولها را مدیریت کنند...
یا مثلا سه قوه ای بودن نظام....
یا خیلی چیزها که من قبلا بحث کردم و نیازی نیست واردش بشوم....
اما مقصود اینکه ایشان از قانون کشور دفاع می کنند و خود را در راستای همین قوانین تعریف کردند...
اما افرادی هستند که چهارچوب فکری آنها متفاوت است.
این هر دو میخواهند سبک اسلامی داشته باشند اما رهبر ما سبک زندگی اسلامی را در چهارچوب قانون محدود کرده اند....
البته در مدیریت ایشان نقدهایی وجود دارد که قبلا بحث کردم که جایش اینجا نیست...
اما زندگی و خانه و اموال ایشان :
از یک جهت ایشان جزو فقرای ایران هستند و زندگی زاهدانه ای دارند.
اما از جهت مقامی که دارند دارای ثروت بسیاری هستند نه اینکه مالکش باشند... اما تحت مدیریت ایشان باید باشد مثل انفال ...
از طرفی ممکن است هدایای زیادی برای ایشان بیاورند مثلا مسئولان کشورهای خارجی.... مثلا ادعا میشود برای ایشان توسط مقامات کشورهای دیگر پیپ و عصا و این طور چیزها هدیه اوردند که فارغ از چرت و پرت بودن این ادعاها، برای من اهمیتی ندارد.... خوب اصلا صندوقچه پر از طلا بیاورند .... این مد نظر من نبود...
ممکن است ایشان از اموال تحت مدیریت خود در جایی سرمایه گذاری کنند مثلا پرورش اسب بزنند، کارخانه ماشین سازی بزنند، سهام یک شرکت خارجی را به مقدار 40 درصد شریک شوند....
اینها فرض هستند ...
خوب نظام برای نظارت بر رهبری، مجلس خبرگان را قرار داده است.
اما خبرگان حق نظارت در زیر مجموعه رهبری و مثلا دخل و خرج اقتصادی او را ندارد..... اینها البته مورد بحث بوده و برخی کلا نظارت را منکر شدند و برخی تا اندازه ای جایز دانستند... و حتی در بخش هایی تا جایی که میدانم رهبری مخالفت کردند....
واقعا نمیشود زیاد بحث کرد و من ایشان را فردی باتقوا و دلسوز می دانم.
و با آنها که ایشان را سرمایه دار و دارای زندگی اشرافی و .. می دانند مخالفم.....
خوب نظام برای نظارت بر رهبری، مجلس خبرگان را قرار داده است.
اما خبرگان حق نظارت در زیر مجموعه رهبری و مثلا دخل و خرج اقتصادی او را ندارد..... اینها البته مورد بحث بوده و برخی کلا نظارت را منکر شدند و برخی تا اندازه ای جایز دانستند... و حتی در بخش هایی تا جایی که میدانم رهبری مخالفت کردند....
سلام@};-
بدون شک طبق قانون اساسی یکی از وظایف مهم مجلس خبرگان پس از انتخاب رهبر، نظارت بر نحوه عملکرد رهبری و سلامت نظری و عملی ایشان و امور مربوطه به جایگاه رهبری است. از آنجاییکه ارکان و مراکز متعلق به جایگاه رهبری نیز جزو متعلقات عملکردی رهبر انقلاب محسوب می شود، از دایره نظارت خبرگان رهبری خارج نیست. فلذا وقتی گفته می شود که خبرگان رهبری وظیفه نظارت دارد، فقط صحبت نظارت بر شخص رهبری نیست، بلکه موضوع جایگاه و شخصیت رهبری مطرح است. این نظارت می تواند از طریق معاونت های مجلس خبرگان در امور و مراکز مختلفی که رهبری نمایندگی دارد انجام شود.
سلام@};-
بدون شک طبق قانون اساسی یکی از وظایف مهم مجلس خبرگان پس از انتخاب رهبر، نظارت بر نحوه عملکرد رهبری و سلامت نظری و عملی ایشان و امور مربوطه به جایگاه رهبری است. از آنجاییکه ارکان و مراکز متعلق به جایگاه رهبری نیز جزو متعلقات عملکردی رهبر انقلاب محسوب می شود، از دایره نظارت خبرگان رهبری خارج نیست. فلذا وقتی گفته می شود که خبرگان رهبری وظیفه نظارت دارد، فقط صحبت نظارت بر شخص رهبری نیست، بلکه موضوع جایگاه و شخصیت رهبری مطرح است. این نظارت می تواند از طریق معاونت های مجلس خبرگان در امور و مراکز مختلفی که رهبری نمایندگی دارد انجام شود.
با سلام
بله حرف شما درست است ( اگر چه انتقاداتی به قوانین مربوطه وارد شده است )
به نظر شما رهبری در اختیارات دیگر نهادها و قوا، دخالت می کند؟!
نهایتا تذکر می دهد.
اقدام عملی توسط رهبری انجام نمیشود.
به همین جهت چنین تلقی ایجاد میشود که سبک زندگی ایشان در نقش اجتماعی که دارند، محدود شده است.
مثلا ایشان به مانند گذشته کار تشکیلاتی نمی کنند تا مثلا جلوی ظلمها را بگیرند خصوصا ظلم هایی که قانونی و رسمی و آشکارا اتفاق می افتد....
نهایتا کار بیخ پیدا کند در یک جلسه ای چیزی توصیه می کنند اما برای اصلاح امور از فشار استفاده نمی کنند...
نظرشان را به مردم اعلام نمی کنند...
تلقی من این است که سبک زندگی اسلامی در مورد ایشان در زنجیر قانون پابند شده است.
مقصود من از امر به معروف و نهی از منکر برخورد قضایی نیست بلکه تلاش سیستمی و تشکیلاتی جهت اصلاح است.
منظورم تهدید هم نیست...
البته سبک زندگی کمتر در این موارد استفاده میشود...
مثلا امر به معروف و نهی از منکر یکی از جنبه های سبک زندگی اسلامی است که کمتر بحث میشود.... اما معمولا سبک زندگی درباره مد و مظاهر زندگی اشرافی و این طور چیزها بیشتر استفاده میشود...
به هر حال مقصود من از سبک زندگی ایشان این مواردی بود که بیشتر به نقش اجتماعی ایشان مرتبط است مثل امر به معروف و نهی از منکر و مجاهدت و انقلابی گری در جهت اصلاح کشور...
رهبر انقلاب: اگر بخواهيد زندگی مرا نشان بدهيد می ترسم خيلی ها باور نكنند
class: grid width: 500 "ما زماني خدمت ايشان رفتيم و از آقا درخواست نموديم تا اجازه بفرمايند از داخل منزلشان و وضيعت زندگيشان فيلمبرداري كنيم، تا مردم وضيعت زندگي رهبر خود را ببينند و بفهمند كه ايشان چگونه زندگي ميكنند. آقا فرمودند: اگر شما بخواهيد زندگي مرا نشان بدهيد ميترسم خيليها باور نكنند. "
فارس: آنچه در پي ميآيد گزيدهاي است از اظهارنظرهاي شخصيتهاي مختلف دربارة زندگي رهبر انقلاب.
كسي كه پيشتر در خصوص سالهاي آغازين زندگياش اين چنين تعريف ميكرد: "پدرم روحاني معروفي بود اما خيلي پارسا و گوشه گير... زندگي ما به سختي ميگذشت. من يادم هست شبهايي اتفاق ميافتاد كه در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براي ما شام تهيه ميكرد و... آن شام هم نان و كشمش بود. "
حجتالاسلام سيدعلي اكبري:
"ما زماني خدمت ايشان رفتيم و از آقا درخواست نموديم تا اجازه بفرمايند از داخل منزلشان و وضيعت زندگيشان فيلمبرداري كنيم، تا مردم وضيعت زندگي رهبر خود را ببينند و بفهمند كه ايشان چگونه زندگي ميكنند. آقا فرمودند: اگر شما بخواهيد زندگي مرا نشان بدهيد ميترسم خيليها باور نكنند. "
سردار سيدرحيم صفوي:
"روزي كه در منزل مقام رهبري، در خدمت ايشان بودم، بحث قدري به طول انجاميد و نزديك مغرب شد. پس از نماز، معظمله با مهرباني به من فرمودند: آقا رحيم! شام را مهمان ما باشيد. بنده در عين حال كه اين را توفيقي ميدانستم، خدمتشان عرض كردم: اسباب زحمت ميشود. مقام معظم رهبري فرمودند: نه، بمانيد؛ هرچه هست با هم ميخوريم. وقتيكه سفره را گشودند و شام را آوردند، ديدم شام چيزي جز املت ساده نيست. "
حجتالاسلام و المسلمين محمدي گلپايگاني:
"با اينكه مقام معظم رهبري ميتوانند از همة امكانات مادي بهرهمند شوند، سطح زندگي خصوصي ايشان از سطح زندگي يك شهروند معمولي پايينتر است. معظملَه علاوه بر اين كه از يك زندگي معمولي سطح پايين بهره ميبرند، دائماً به مسوولان سفارش ميكنند:مواظب زندگي خود باشيد. اسراف نكنيد. آيتالله خامنهاي معتقدند كه مردم را بايد عملاً به سادهزيستي دعوت نمود.
خودشان در صف مقدم اين دعوت هستند. ايشان در مناسبتهاي خاصي كه برنامه خواندن صيغة عقد دارند، قبل از اجراي عقد، حدود يك ربع، عروس و داماد و خانوادههاي آنها را به رعايت صرفهجويي دعوت مينمايند و ميفرمايند:خرجهاي گزاف نداشته باشيد؛ تشريفات و ريخت و پاش نداشته باشيد. خود آقا هم در زندگي خصوصيشان، دقيقاً همين طور عمل ميكنند. معظمله نه حقوق از جايي دريافت ميكنند و نه از وجوهاتي كه از اطراف و اكناف خدمت ايشان ميآيد، براي زندگي شخصي خود استفاده ميكنند. زندگي ايشان از طريق هدايا و نذوراتي است كه علاقهمندان و ارادتمندان معظم لَه تقديم ميكنند. فرزندان آقا هم همين طور زندگي ميكنند و همين سادگي و سادهزيستي را دارند. "
دكتر غلامعلي حداد عادل:
"در اوايل رياست جمهوري آيتالله خامنهاي، يك شب ديداري با ايشان داشتم. صحبت به درازا كشيد، معظم لَه فرمودند: شام پيش ما بمان. من از اين دعوت خوشحال شدم؛ زيرا ميتوانستم مدتي بيشتر در خدمت ايشان باشم. آقا فرمودند: من نميدانم شام چي داريم يا اصلاً به اندازه ما دونفر شام هست يا نه؟ به هر حال، هرچه باشد با هم ميخوريم. از همان دفتر كار به منزل تلفن زدند و با خانواده صحبت كردند و گفتند: خانم، شام چي داريم؟ فلاني پيش ماست و من گفتهام كه هر چه باشد با هم ميخوريم. از جوابهاي آيتالله خامنهاي، احساس كردم كه در منزل به اندازه يك نفر شام كنار گذاشتهاند. آقا فرمودند: عيبي نداره! هر چه هست براي ما بفرستيد، قدري هم پنير و ماست همراهش كنيد. پس از گذشت حدود يك ربع، يك بشقاب برنج ساده با يك كاسه كوچك خورشت معمولي خيلي متوسط و مختصر آوردند. قدري هم شايد نان و پنير و ماست همراه آن بود.
آنها را نصف كرديم و با هم خورديم. من در دلم و بعدها به زبانم، هزار مرتبه خداوند را به سبب نعمت انقلاب اسلامي شكر كردم كه چنين تحولي در كشور ايجاد كرد. در دستگاه طاغوت ـ در قبل از انقلاب ـ چه جاه و جلال و تجمل و اسراف و تبذيري وجود داشت و امروز رييسجمهور چه ساده زندگي ميكند.
زندگي آيتالله خامنهاي هنوز هم همينطور است. روش ايشان در زندگي عوض نشده است. اگر معظمله مردم را به صرفهجويي دعوت ميكنند، خودشان قبل از مردم به صرفهجويي عمل مينمايند. "
آيتالله مصباح يزدي:
"مصرف گوشت خانة آيتالله خامنهاي در زمان رياستجمهوري تنها از طريق كوپن بود. ايشان در آن زمان به من فرمودند: من تاكنون غير از همان گوشت كوپني كه به همه مردم داده ميشود گوشت ديگري از بازار نخريدهام. امروز هم زندگي ايشان مثل زندگي مردم محروم و مستضعف است. "
سردار شهيد نورعلي شوشتري:
"مقداري زيلو در خانه مقام معظم رهبري بود. آنها را جمع كرديم و فروختيم و يك مقدار هم پول از مال شخصي خودم روي آنها گذاشتم. تا به جاي آن زيلوها، براي منزل آقا فرشي تهيه كنيم.
وقتي زيلوها را عوض كرديم و فرشها را پهن نموديم، آقا تشريف آوردند و فرمودند: اينها ديگر چيست؟ گفتم: زيلوها را عوض كرديم. فرمودند: اشتباه كرديد كه عوض نموديد. برويد همان زيلوها را بياوريد. اصرار را بيفايده ديدم و با هزار مكافات رفتم و زيلوها را پيدا كردم و توي خانه انداختم. زيلوهايي كه واقعاً به آنها نگاه ميكردي، ميديدي كه نخشان در آمده و ساييده شدهاند. "
آيتالله سيدمحمودهاشمي شاهرودي:
"زندگي شخصي آقا از سادگي و سلامت خاصي برخوردار است. اين سادگي به زندگي نزديكان ايشان نيز سرايت كرده است. آقا و فرزندانش اهل تجملات نيستند. همين اعتقاد آنان را از سوءاستفاده از مقام و موقعيت بازداشته است. من اين سادگي را در منزل ايشان به تماشا نشستم. روزي معظمله مرا به كتابخانه خود دعوت كردند، من در آنجا يك ميز ساده و قديمي ديدم.
در كنار ميز نيز يك صندلي كهنه بود. آن ميز و صندلي مربوط به قبل از انقلاب بود. مقام معظم رهبري در كتابخانة سادة خود هنوز از همان ميز و صندلي استفاده ميكنند. "
سيد علياكبر طاهايي:
"من در آن زمان نمايندة مجلس شوراي اسلامي بودم. همسرم يكي از بچهها را نزد پزشك برد و در مطب دكتر، همسر مقام معظم رهبري را ملاقات كرد. ايشان نيز يكي از فرزندان خود را براي مداوا به آنجا آورده بودند. كسي نميدانست كه ايشان كيست! چون نوبت به همسر آقا رسيد؛ به اتاق پزشك مراجعه كردند. دكتر پس از معالجه فرزند مقام معظم رهبري گفت: براي مداواي فرزندتان روزي يك ليوان لعاب برنج به او بدهيد. همسر مقام معظم رهبري گفت: ما چنين امكاناتي را نداريم. پزشك كه ايشان را نميشناخت عصباني شد و گفت: مگر امكان دارد در خانهاي برنج نباشد؟ همسر مقاممعظمرهبري فرمود: آقاي ما اجازه نميدهد كه در خانه، غير از برنج كوپني استفاده كنيم و آن هم كفاف خوراك ما را بيش از يكبار در هفته نميدهد. "
حجتالاسلام والمسلمين سيدعلياصغر باقيزاده:
"زماني كه مقام معظم رهبري در ايرانشهر تبعيد بودند، در ساختماني كه يك اتاق و يك آشپزخانه داشت زندگي ميكردند. همين مكان كوچك هر روز پذيراي تعداد زيادي از مهماناني بود كه از راههاي دور و نزديك به آن جا ميآمدند. من هم توفيق داشتم كه در آن روزها به ديدن ايشان بروم. چون به ايرانشهر رفتم و آقا را زيارت كردم، ديدم كه تك و تنهايند و كسي كمك كار ايشان نيست.
تصميم گرفتم چند روز در آنجا بمانم و به معظمله كمك كنم. در تمام روزهايي كه من در محضر آقا بودم، غذاي ايشان و مهمانها سيبزميني، نيمرو و تخم مرغ آبپز بود. "
حجتالاسلام راشد يزدي:
من از افتخاراتم اين است كه هشت ماه در جايي كه آقا تبعيد بودند، به آنجا تبعيد شدم. در آنجا ايشان به من درس ميداد. يكبار به اتفاق ايشان مشغول بحث بوديم كه دو نفر عالم در زدند و خواستند وارد شوند. قرار شد به مدت بيست دقيقه، آقا اين بحث را تمام كند و بعد با آن بزرگوران سخن بگويد. در اين مدت آن دو بزرگوار مبهوت استدلالات ايشان شدند و بعد چندين مرتبه تقدير كردند.
آنموقع، براي ايشان هديه ميآوردند و آقا نميپذيرفتند. يكبار به ايشان گفتم با اين نپذيرفتنها باعث ميشويد كه ما هم به خاطر شما بسوزيم.
در قبل از تبعيد اينگونه بودند، الان هم همين گونهاند. ايشان از سهم امام، خمس و ... استفاده نميكنند. تمام مايملك اين مرد يك خانه گلي در مشهد بود و بعد آن را فروخت و با كمي قرض خانهاي در خيابان ايران خريد. پاسداراني كه خانه ندارند، براي مدتي در آن زندگي ميكنند.
يكبار به ايشان گفتم نرفتهايد ديدن خانواده شهدا؟ ايشان گفتند: "چند وقت پيش ديدن يكي از خانوادههاي شهدا در شهرري رفتم. پدر شهيد بعد از خوشآمدگويي به من گفت: خواهشي دارم كه نبايد نه بگوييد. گفتم: هر كاري از دستم برآيد انجام ميدهم. گفت: من دو پسر دارم كه آنها خانه ندارند، كاري كنيد كه آنها صاحب خانه شوند.
گفتم: من چهار تا پسر دارم، هر چهارتاي آنها در خانهاي اجارهاي زندگي ميكنند. بعد كه از خانهشان بيرون آمدم، گفتم پرسوجو كنند كه آيا ميتوانند كرايه و اجاره بدهند، كه به من خبر دادند آنها سوپرماركت دارند و ميتوانند اجاره دهند. "
تمام چيزهايي كه به مقام معظم رهبري هديه دادهاند، ايشان به موزه حضرت رضا(ع) تقديم كردهاند. هيچ چيزي براي خودشان نگهنميدارند.
چندي قبل به همراه يكي از فرزندان آقا به مراسمي در كيش دعوت شديم. در برگشت چند دست سرويس كامل ظروف به ما هديه دادند. بعد از چند روز وقتي به ديدن آقا رفتم ايشان در مورد هديه گفتند: "نه به درد ما ميخورد نه به درد مهمانهاي ما " و بعد قرار شد آن را بفروشند و پولش را به فقيران بدهند.
يكبار در مراسمي چند خانواده، به محضر رهبري آمده بودند و با ايشان ديدار داشتند و ما هم حضور داشتيم. حاج ناصر، چايي براي مهمانان آورد. به من كه رسيد، گفتم قند برايم ضرر دارد، اگر امكان دارد خرما بياور. او در نعلبكي خرما گذاشت و برايم آورد. وقتي خرما را به پسر آقا تعارف كردم، پسر حضرت آقا گفتند: من خرما نميخورم؛ خرما براي مهمان آقا است. معلوم نيست جايز باشد من هم از آنها بخورم.
يكبار خانم آقا به كربلا رفته بود، دختران من وقتي به حضور ايشان رسيدند، خانم آقا گفته بود: من از سيزده سالگي خرج سفر كربلا را كنار گذاشتم تا اينكه حالا توانستم يكبار كربلا بروم.
آقاي رفيقدوست در كنار مصلي يك عمارتي بهعنوان مقر رهبري ساخت، آقا از آنجا بازديد كردند، ولي نرفتند.
يكي از آنها به من گفت: به آقا بگو هواي آنجا بهتره و چند دليل ديگر. وقتي من به حضرت آقا گفتم، آقا فرمود: من يازده سال است اينجا هستم و در اين مدت اصلاً احساس هواي بد نكردم، من با بقية مردم هيچ تفاوتي ندارم. من هم مثل بقيه.
حجت الاسلام مروي:
ما قبل از انقلاب به منزل ايشان رفت و آمد داشتيم، منزل آقا پاتوق بسياري از طلاب و دانشجويان بود و ما هم زياد آنجا ميرفتيم، من ميتوانم شهادت بدهم منزل ايشان هيچ تفاوتي با قبل از انقلاب نكرده است.
خود آقا تعريف ميكردند كه خانوادة ما يكوقت رفته بودند منزل برخي از مسئولين ديده بودند دور تا دور اتاق پشتي قاليچهاي گذاشتهاند و بعد ميفرمودند واقعاً چه لزومي دارد كه خانه پشتي قاليچهاي داشته باشد، آيا نميشود با پشتي معمولي زندگي كرد.
سيزده يا چهارده سال قبل يكي از مسئولين كه ميخواست آپارتماني به قيمت 20 ميليون تومان در تهران بخرد و نامهاي به من داد كه به دست رهبري برسانم، نامه را كه به آقا دادم نگاهي كردند و گفتند واقعاً نميشود اين خانه را ارزانتر بخرد، اصلاً چه لزومي دارد منزل بيست ميليون توماني بگيرد، بعد به من گفتند "ميترسم در حكومت و جامعه ما طبقه جديدي از مرفهين ايجاد شود كه به بيتالمال هم دستاندازي كنند ".
خود آقا ميگفتند ما در كل خانه تنها يك فرش دستباف داريم كه جهيزية همسرم بوده كه نگه داشتهايم و بقية خانه موكت است.
قبلتر دفتر كار رهبري بالا بود و منزلشان طبقة پايين، ايشان تعريف ميكردند "گاهي من ظهرها پايين ميرفتم تا يك يا دو ساعتي پيش خانواده باشم و كار را هم انجام دهم. به خاطر كمردردي كه دارم گفتم يك مبل دو نفره خريدند و آن را بردند منزل. شب كه رفتم خانه ديدم خانواده مبل را دم در گذاشتهاند. گفتم براي چي اين را گذاشتيد دم در. خانمم گفت كه آقا زندگي ما تا حالا طلبگي بوده، اين هم به زندگي ما نميخورد. توضيح دادم كه اين مبل براي كار است كه وقتي خانه هستم بتوانم هم كنار شما باشم هم بتوانم به كارها برسم كه با كلي اصرار خانواده پذيرفتند، ولي گفتند فقط همين يكي را تحمل ميكنيم نه بيشتر ".
خانواده ما تعريف ميكردند در مهمانيهايي كه گاهي خانواده آقا هم حضور دارند خانواده رهبري سادهترين لباسها را به تن دارند و سادهترين لباس را همسر آقا ميپوشند، خود حضرت آقا هم همواره سادهترين لباسها را به تن ميكنند و سعي ميكنند لباسها با كمترين قيمت تهيه شود.
آيتالله خامنهاي به برخي مسئولين تأكيد ميكردند كه هدايايي كه از خارجيها ميگيريد و گرانقيمت است مال بيتالمال است نه مال خودتان؛ براي مثال به يكي از معاونين وزرا يك بنز گران قيمت هديه داده شده بود كه آقا گفته بود اينها در برابر هدايايي است كه از بيتالمال ميبريد، پس مال بيتالمال است، هدايايي را هم كه به خودشان داده ميشود يا به آستان قدس ميدهند يا پخش ميكنند.
يكبار يكي از سران عرب چهار يا پنج عباي گرانقيمت به آقا داده بود و آقا عباها را به من دادند و گفتند اين را ببر قم بفروش از پولش چهارده و يا پانزده عبا بخر بده به طلاب.
چند سال قبل شب عيد فطر دفتر بوديم براي استهلال و كارهاي آن، نماز را به امامت ايشان خوانديم. بعد از نماز گفتند افطار را برويم منزل ما و ما تعارف كرديم كه نه، اگرچه تمايل داشتيم كه برويم. ايشان اصرار كردند كه نه، بياييد منزل ما. ما هم رفتيم، سر سفره چاي بود و نان و پنير و ظرفي حلوا، ما با اين غذاها خودمان را سير نكرديم كه براي غذاي اصلي جا داشته باشيم، به اشاره از خادم آقا كه پيرمردي است پرسيديم خبري هست، گفت: نه، همين غذاست.
وقتي آقا رفتند اين خادم گفت خانواده آقا رفتهاند مشهد و براي خانه يك ظرف بزرگ حلوا درست كردهاند. افطار همين را هر شب ميخوريم، دربارة سحري پرسيديم، گفت "هر شب من يك آبگوشتي براي سحر بار ميگذارم و سحر با آقا ميخوريم. "
مسئول حوزه هنري سازمان تبليغات، يكبار تعريف ميكرد حدود بيست تا سي جلد كتاب از مجموعههايي را كه جديد منتشر شده براي آقا فرستاده است و ايشان بعد از چند ماه كتابها را در حاليكه براي همة آنها حاشيه نوشته بودند، پس فرستادند.
سایت تحلیلی خبری عصر ایران
البته سبک زندگی کمتر در این موارد استفاده میشود...به نظر شما رهبری در اختیارات دیگر نهادها و قوا، دخالت می کند؟!
نهایتا تذکر می دهد.
اقدام عملی توسط رهبری انجام نمیشود.
به همین جهت چنین تلقی ایجاد میشود که سبک زندگی ایشان در نقش اجتماعی که دارند، محدود شده است.
مثلا ایشان به مانند گذشته کار تشکیلاتی نمی کنند تا مثلا جلوی ظلمها را بگیرند خصوصا ظلم هایی که قانونی و رسمی و آشکارا اتفاق می افتد....
نهایتا کار بیخ پیدا کند در یک جلسه ای چیزی توصیه می کنند اما برای اصلاح امور از فشار استفاده نمی کنند...
نظرشان را به مردم اعلام نمی کنند...
تلقی من این است که سبک زندگی اسلامی در مورد ایشان در زنجیر قانون پابند شده است.
مقصود من از امر به معروف و نهی از منکر برخورد قضایی نیست بلکه تلاش سیستمی و تشکیلاتی جهت اصلاح است.
منظورم تهدید هم نیست...
مثلا امر به معروف و نهی از منکر یکی از جنبه های سبک زندگی اسلامی است که کمتر بحث میشود.... اما معمولا سبک زندگی درباره مد و مظاهر زندگی اشرافی و این طور چیزها بیشتر استفاده میشود...
به هر حال مقصود من از سبک زندگی ایشان این مواردی بود که بیشتر به نقش اجتماعی ایشان مرتبط است مثل امر به معروف و نهی از منکر و مجاهدت و انقلابی گری در جهت اصلاح کشور...
سلام مجدد @};-
بدون شک، رهبری در اقدامات و تصمیم گیری های قوای سه گانه و نهادهای غیرمرتبط با رهبری دخالت مستقیم نمی کند، اما این بدین معنا نیست که هیچ نقشی در تصمیم گیری ها و اقدامات آنها ندارد بلکه به جرأت می توان گفت: رهبری با تبیین سیاست های کلی نظام، در حوزه ها و موضوعات مختلف اداره امور کشور، اساسی ترین تأثیرات را در هدایت امور کشور دارد. از طرفی قطعاً نهادهایی که مستقیماً زیر نظر رهبری اداره می شوند، هم از لحاظ مشورت گیری، هم بهره مندی و بکارگیری منویات رهبر معظم انقلاب و هم نظارت رهبری بر عملکرد آن بخشها بیشترین نقش و تأثیر را از رهبری معظم دریافت می کنند. بعنوان نمونه دفاتر نمایندگی رهبری در دانشگاه ها و نمایندگی ولی فقیه در ارگانهای نظامی، انتظامی و ائمه جمعه کشور با پیگیری منویات رهبری، ضمن تأثیرگذاری بر جامعه هدف خود، مسیر یافتن رسالت اصلی اقشار مختلف مردمی را در جهت پیگیری و تحقق اهداف و ارمانهای اسلامی و انقلابی بستر سازی می کنند. بعلاوه بی شک، رهبری معظم بر مجموعه ها و نهادهای ذیربط بیشترین نظارت را داشته و نسبت به رویکردها و عملکردهای مثبت و منفی آنها بیشترین تذکرات (خرسندی و ناخرسندی) را ابراز می کند.
عمده نهادها و ارگانهای اجرایی و فرهنگی که مستقیماً زیر نظر رهبری اداره می شوند، بصورت تشکیلاتی اداره می شوند و نهایت اهتمام و دغدغه آنها نیز پیگیری و عملیاتی کردن منویات رهبر معظم انقلاب است، چطور گمان می کنید که ایشان کار تشکیلاتی نمی کنند؟! هر کار تشکیلاتی سه سطح عمده دارد: 1. سطح فرهنگ سازی و تصمیم سازی؛ 2. سطح عملیاتی و اجرائی و 3. سطح نظارتی و بازخوردی. اگر منظورتان از کار تشکیلاتی فقط سطح عملیاتی و اجرائی آن باشد، حوزه فعالیت های رهبری و نهادهای مرتبط، کمترین سهم را در اجرائیات دارند، اما اگر صحبت از دو سطح دیگر (فرهنگ سازی و نظارت) به میان بیاید، سهم ایفای نقش و تأثیرگذاری رهبری و نهادهای مرتبط، بیشترین است.
البته همانطور که اشاره کردید، قانون محدودیت هایی برای عدم دخالت رهبری در حیطه وظایف سایر قوا ایجاد کرده است، زیرا طبق قانون هر قوه شرح وظایف مشخصی دارند که باید مطابق آن به مرحله اجرا در آورند و قرار نیست که رهبری د رهر مرحله و هر موضوع، دخالت کند، زیرا دخالت های رهبری در هر موضوع و مرحله ای، شائبه دیکتاتوری بودن نظام و جایگاه رهبری را تقویت می کند! با این وجود، این امر، بدان معنا نیست که رهبری هر کجا صلاح دانستند و احساس ضرورت کردند، نمی توانند ورود کنند! بلکه اساساً یکی از وظایف رهبری طبق قانون اساسی رفع بن بست ها و گره های کور و مواجهه با مواضع خطری است که نظام را تهدید می کند، که این ورود یا به تقاضای قوای سه گانه و مجمع تشخیص مصلخت اتفاق می افتد و یا به تشخیص خود رهبری. پس قانون در این خصوص نیز چندان دست و پاگیر نیست.
فلذا نتیجه گرفته می شود که رهبری به انحاء و شیوه های مختلف و از مسیرها و طرق گوناگون اعم از سیاست گذاری ها، تذکرات عمومی و خصوصی به دولتمردان و نمایندگان مجلس، سخنرانی های مختلف، ارسال یادداشت ها، پاسخ به مشورت ها، مطالعه و بازخورد گزارش ها، نظارت بر عملکردهای دولتمردان و نمایندگان و نهادهای مختلف مرتبط و غیرمرتبط و ... بیشترین و تأثیرگذارترین امر بمعروف و نهی از منکر را در سطح جامعه بر عهده دارند.
موفق باشید ...@};-
سلام مجدد @};-بدون شک، رهبری در اقدامات و تصمیم گیری های قوای سه گانه و نهادهای غیرمرتبط با رهبری دخالت مستقیم نمی کند، اما این بدین معنا نیست که هیچ نقشی در تصمیم گیری ها و اقدامات آنها ندارد بلکه به جرأت می توان گفت: رهبری با تبیین سیاست های کلی نظام، در حوزه ها و موضوعات مختلف اداره امور کشور، اساسی ترین تأثیرات را در هدایت امور کشور دارد. از طرفی قطعاً نهادهایی که مستقیماً زیر نظر رهبری اداره می شوند، هم از لحاظ مشورت گیری، هم بهره مندی و بکارگیری منویات رهبر معظم انقلاب و هم نظارت رهبری بر عملکرد آن بخشها بیشترین نقش و تأثیر را از رهبری معظم دریافت می کنند. بعنوان نمونه دفاتر نمایندگی رهبری در دانشگاه ها و نمایندگی ولی فقیه در ارگانهای نظامی، انتظامی و ائمه جمعه کشور با پیگیری منویات رهبری، ضمن تأثیرگذاری بر جامعه هدف خود، مسیر یافتن رسالت اصلی اقشار مختلف مردمی را در جهت پیگیری و تحقق اهداف و ارمانهای اسلامی و انقلابی بستر سازی می کنند. بعلاوه بی شک، رهبری معظم بر مجموعه ها و نهادهای ذیربط بیشترین نظارت را داشته و نسبت به رویکردها و عملکردهای مثبت و منفی آنها بیشترین تذکرات (خرسندی و ناخرسندی) را ابراز می کند.
عمده نهادها و ارگانهای اجرایی و فرهنگی که مستقیماً زیر نظر رهبری اداره می شوند، بصورت تشکیلاتی اداره می شوند و نهایت اهتمام و دغدغه آنها نیز پیگیری و عملیاتی کردن منویات رهبر معظم انقلاب است، چطور گمان می کنید که ایشان کار تشکیلاتی نمی کنند؟! هر کار تشکیلاتی سه سطح عمده دارد: 1. سطح فرهنگ سازی و تصمیم سازی؛ 2. سطح عملیاتی و اجرائی و 3. سطح نظارتی و بازخوردی. اگر منظورتان از کار تشکیلاتی فقط سطح عملیاتی و اجرائی آن باشد، حوزه فعالیت های رهبری و نهادهای مرتبط، کمترین سهم را در اجرائیات دارند، اما اگر صحبت از دو سطح دیگر (فرهنگ سازی و نظارت) به میان بیاید، سهم ایفای نقش و تأثیرگذاری رهبری و نهادهای مرتبط، بیشترین است.
البته همانطور که اشاره کردید، قانون محدودیت هایی برای عدم دخالت رهبری در حیطه وظایف سایر قوا ایجاد کرده است، زیرا طبق قانون هر قوه شرح وظایف مشخصی دارند که باید مطابق آن به مرحله اجرا در آورند و قرار نیست که رهبری د رهر مرحله و هر موضوع، دخالت کند، زیرا دخالت های رهبری در هر موضوع و مرحله ای، شائبه دیکتاتوری بودن نظام و جایگاه رهبری را تقویت می کند! با این وجود، این امر، بدان معنا نیست که رهبری هر کجا صلاح دانستند و احساس ضرورت کردند، نمی توانند ورود کنند! بلکه اساساً یکی از وظایف رهبری طبق قانون اساسی رفع بن بست ها و گره های کور و مواجهه با مواضع خطری است که نظام را تهدید می کند، که این ورود یا به تقاضای قوای سه گانه و مجمع تشخیص مصلخت اتفاق می افتد و یا به تشخیص خود رهبری. پس قانون در این خصوص نیز چندان دست و پاگیر نیست.
فلذا نتیجه گرفته می شود که رهبری به انحاء و شیوه های مختلف و از مسیرها و طرق گوناگون اعم از سیاست گذاری ها، تذکرات عمومی و خصوصی به دولتمردان و نمایندگان مجلس، سخنرانی های مختلف، ارسال یادداشت ها، پاسخ به مشورت ها، مطالعه و بازخورد گزارش ها، نظارت بر عملکردهای دولتمردان و نمایندگان و نهادهای مختلف مرتبط و غیرمرتبط و ... بیشترین و تأثیرگذارترین امر بمعروف و نهی از منکر را در سطح جامعه بر عهده دارند.
موفق باشید ...@};-
با سلام
بگذارید مثال بزنم
چند سال پیش با افرادی مواجه میشدم که از عملکرد بانکها دفاع می کردند و مستندشان فتاوی رهبر و قوانین جمهوری اسلامی ایران بود.
در این چند سال رهبری نقشی در هدایت مردم نداشتند بلکه مردم را توسط همین فتاوی و قوانین رام می کردند.
اینجاست که می گویم رهبری نقش ضعیفی داشتند...
رهبری به گونه ای خود را ترسیم و تعریف کردند که هر کسی میتواند کار خودش را بکند و حتی خود را در خط رهبری بداند. چرا؟ چون رهبری مسیر خویش را درست ترسیم نکردند....
حتی در یک سخنرانی ساده هم کلی گویی هایی می کنند که هر شخص و حزبی آن را در جهت مقصود خویش می داند. و اینطور هم نیست قصد و غرضی در کار باشد....
من وقتی این عملکرد را می بینم یاد سخن امام می افتم که فرمود در فتنه ها مانند ابن لبون نباشید...
به هر حال اینها مثال بود و قرار نیست تلقی من و امثال من از نقش اجتماعی ایشان، مانند شما باشد یا بر شما تحمیل کنیم...
در یک جمله خلاصه کنم رهبری در نقش اجتماعی خویش محافظه کار و منفعل هستند.
خداوند رهبری را پشتیبانی کند....
یا حق
واقعا اگر انسانی بخواد مثل معصومین (ع) زندگی کنه و سبک زندگی اونارو وارد زندگیش کنه سخته و باید واقعا معصوم باشه
بگذارید مثال بزنم اینجاست که می گویم رهبری نقش ضعیفی داشتند... رهبری به گونه ای خود را ترسیم و تعریف کردند که هر کسی میتواند کار خودش را بکند و حتی خود را در خط رهبری بداند. چرا؟ چون رهبری مسیر خویش را درست ترسیم نکردند.... من وقتی این عملکرد را می بینم یاد سخن امام می افتم که فرمود در فتنه ها مانند ابن لبون نباشید... به هر حال اینها مثال بود و قرار نیست تلقی من و امثال من از نقش اجتماعی ایشان، مانند شما باشد یا بر شما تحمیل کنیم... در یک جمله خلاصه کنم رهبری در نقش اجتماعی خویش محافظه کار و منفعل هستند. خداوند رهبری را پشتیبانی کند....با سلام
چند سال پیش با افرادی مواجه میشدم که از عملکرد بانکها دفاع می کردند و مستندشان فتاوی رهبر و قوانین جمهوری اسلامی ایران بود.
در این چند سال رهبری نقشی در هدایت مردم نداشتند بلکه مردم را توسط همین فتاوی و قوانین رام می کردند.
حتی در یک سخنرانی ساده هم کلی گویی هایی می کنند که هر شخص و حزبی آن را در جهت مقصود خویش می داند. و اینطور هم نیست قصد و غرضی در کار باشد....
سلام مجدد
قضیه فتاوای رهبری و سایرمراجع عظام تقلید در خصوص نظام بانکداری اسلامی، بحث مفصل و دامنه داری دارد که هم از موضوع تایپیک و هم حوصله آن خارج است! فلذا با یک برداشت و انتظار ناقص از فتاوای رهبری نمی توان نتیجه گرفت که رهبری در این موضوع یا موضوعات مشابه، عملکرد ضعیفی داشته است! بحث فتاوای رهبری و دیگر مراجع عظام تقلید در خصوص عقود اسلامی و نظام بانکداری جمهوری اسلامی یک امر است و نحوه سیاستگذاری و عملکردهای نظام بانکی و مجریان امر، مطلب دیگری است! پس لطفاً از خَلط این دو موضوع پرهیز کنید و اگر احیاناً اشکال و ابهامی در این خصوص دارید به تایپیک هایی که به این موضوع پرداخته اند مراجعه کرده و یا پرسش تان را بطور مشخص در تایپیکی مستقل مطرح کنید.
با تشکر و سپاس@};-
واقعا اگر انسانی بخواد مثل معصومین (ع) زندگی کنه و سبک زندگی اونارو وارد زندگیش کنه سخته و باید واقعا معصوم باشه
سلام و ادب
همین مطلب را در پست سوم بیان کردیم، اینکه اساساً مقایسه غیرمعصوم با معصوم روا نیست، بعلاوه غیرمعصومین نمی توانند سبک زندگی شان را مثل حضرات معصومین (علیهم السلام) تنظیم کنند، اما می توانند از زندگی آن بزرگواران درس و الگو گرفته و با پیروی از آنها خودشان را نزدیک به زندگی انها کنند.
سلام و ادب
علامه حسن زاده رهبری رو در مقدمه کتاب انسان در عرف عرفان توصیف خاصی کرده اند که توضیح آن میتواند پاسخ سوال کاربران باشد
استاد گرامی اگر امکان داره تبیین کنید
سلام مجددقضیه فتاوای رهبری و سایرمراجع عظام تقلید در خصوص نظام بانکداری اسلامی، بحث مفصل و دامنه داری دارد که هم از موضوع تایپیک و هم حوصله آن خارج است! فلذا با یک برداشت و انتظار ناقص از فتاوای رهبری نمی توان نتیجه گرفت که رهبری در این موضوع یا موضوعات مشابه، عملکرد ضعیفی داشته است! بحث فتاوای رهبری و دیگر مراجع عظام تقلید در خصوص عقود اسلامی و نظام بانکداری جمهوری اسلامی یک امر است و نحوه سیاستگذاری و عملکردهای نظام بانکی و مجریان امر، مطلب دیگری است! پس لطفاً از خَلط این دو موضوع پرهیز کنید و اگر احیاناً اشکال و ابهامی در این خصوص دارید به تایپیک هایی که به این موضوع پرداخته اند مراجعه کرده و یا پرسش تان را بطور مشخص در تایپیکی مستقل مطرح کنید.
با تشکر و سپاس@};-
با سلام
برادر سخن بنده واضح است.
قضیه فتوای ایشان نبود...
قضیه این بود که در آن زمانی که این فتاوی بورس بازار مردم و مسئولین بود، انتقادات رهبری به نظام بانکی، بورس نبود..
اینجا رهبری نقش اجتماعی که باید ایفا می کردند رانکردند...
این سبک زندگی در حیطه نقش اجتماعی، یک سبک زندگی محافظه کارانه و منفعل است.
در حالی که در آن سالها سخنان رهبری در انتقاد از بانکها باید پر رنگ تر از فتاوی ایشان و حمایت از قوانین بود...
ایشان انقلابی گری لازم را نداشتند و در نقش اجتماعی خویش ضعیف بودند..
یا حق
علامه حسن زاده رهبری رو در مقدمه کتاب انسان در عرف عرفان توصیف خاصی کرده اند که توضیح آن میتواند پاسخ سوال کاربران باشد
استاد گرامی اگر امکان داره تبیین کنید
سلام و ادب
تبیین بیان لطیف و دقیق حضرت علامه را یا می بایست با رجوع به کتاب مزبور که به معرفی انسان در عرف عرفان پرداخته جستجو کرد و یا از خود علامه جویا شد. حقیر خوف آن دارم که بدلیل بضاعت ناچیزم، نتوانم حق کلام و منظور نظر استاد را ادا کنم! البته حضرت ایشان در عباراتی گویاتر به توصیف مقام معظم رهبری پرداخته اند. امید آنکه در درک و فهم و رمزگشایی مطلب مورد سؤال، مفید فایده باشد. نقل است: علامه عظیمالشأن، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میکنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند: این کار را نکنید. علامه حسنزاده میفرمایند: «اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم.»
ایشان در جای دیگر فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عجل الله فرجه) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عجل الله فرجه).
ایشان پس از آن که کتاب نفیسی در وصف حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) تالیف فرمودند، در ابتدای این کتاب با بیانات بسیار زیبا و ارزشمندی اثر خودشان را به مقام معظم رهبری هدیه کرده اند که اوج مقام آقا را در کلمات حضرت علامه می توان دریافت. علامه حسنزاده مینویسند: با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز "نرفع درجات من نشاء " تقدیم میگردد و عرض میشود "یا ایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه " دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد. (التمسک بذیل الولایه، حسن حسنزاده آملی)
در جای دیگری حضرت استاد حسنزاده آملی میفرمایند: رهبر عظیمالشأنتان را دوست بدارید، عالمی، رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، من جایی [سراغ] ندارم که عرض کنم. (نه شکوفهای، نه برگی، نه ثمر، نه سایه دارم / همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را) قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، الآن این انسجام ما، تکلیف شرعی ماست. اول انقلاب یادتان هست چند فرقه برخاستند که میخواستند کشور را تجزیه کنند؟ حواستان جمع باشد، مبادا این وحدت ما را! مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. الآن این انسجام ما، تکلیف شرعی ماست. خدایا به حق پیغمبر و آل پیغمبر سایه این بزرگمرد، این رهبر اصیل اسلامی، حضرت آیتالله معظم خامنهای عزیز را مستدام بدار. و الهی آمین، الهی آمین، الهی آمین. بعدد کلماتت آمین.
برادر سخن بنده واضح است. قضیه فتوای ایشان نبود... اینجا رهبری نقش اجتماعی که باید ایفا می کردند رانکردند... در حالی که در آن سالها سخنان رهبری در انتقاد از بانکها باید پر رنگ تر از فتاوی ایشان و حمایت از قوانین بود...با سلام
قضیه این بود که در آن زمانی که این فتاوی بورس بازار مردم و مسئولین بود، انتقادات رهبری به نظام بانکی، بورس نبود..
این سبک زندگی در حیطه نقش اجتماعی، یک سبک زندگی محافظه کارانه و منفعل است.
ایشان انقلابی گری لازم را نداشتند و در نقش اجتماعی خویش ضعیف بودند..
سلام مجدد@};-
برادر عزیز، قبلاً هم اشاره کردم، اگر رهبری معظم در هر مسأله و مطلبی اعم از تصمیم گیری ها و یا اجزائیات کشور، که متولی خاص خودش را دارد یا مربوط به حوزه اجرائی و دولت است یا به قوه مقننه و قضائیه مربوط می شود، بخواهد مستقیماً دخالت کند، مرتب پشت سر هم حکم حکومتی و ارشادی بدهد! شائبه ای که بدخواهان نظام بدون هیچ سند و مدرکی، به جایگاه رهبری و شخص ایشان می چسبانند و نظام اسلامی و رهبری را دیکتاتوری لقب می دهند، با دخالت های مستقیم رهبری بهانه و مدرک هم بدست می آورند! رهبری معظم چارچوبها و سیاست های کلی نظام که سیستم بانکداری اسلامی هم بخشی از آنست را ابلاغ می کنند، از انطرف چارچوبهای شرعی بانکداری اسلامی را در قالب فتاوی و استفتائات روشن کرده اند! نظام بانکداری شورای فقهی دارد که باید با قوت و قدرت، طبق نظرات مراجع عظام و رهبر انقلاب، مشکلات و شائبه های سیستم بانکداری را مرتفع کند، حال اگر مجلس و دولت که متولی این امر مهم و حساس هستند و در وظایفشان کوتاهی و قصور دارند! و حال آنکه چارچوب های شرعی مورد نظر رهبر معظم هم از طریق سیاست های کلی نظام، هم فتاوی و استفتائات، هم تذکرات در جلسات عمومی و خصوصی و ... برای دست اندرکاران روشن است، آیا انصاف است که ضعف و نواقص کار را به رهبری نسبت دهیم؟! که چرا رهبری چنین و چنان نکرد؟! اگر رهبری در هر امری که متولی دارد و حدود و چارچوبهای کاری مشخص است، بخواهد بقول شما انقلابی عمل کرده دخالت کند، محکوم می شود به قانون شکنی و دیکتاتوری! و اگر طبق قانون دخالت نکند متهم می شود به سستی و عدم انجام وظایف و نداشتن روحیه انقلابی؟!
از همه عزیزان عذرخواهی می کنم که بنا به ضرورت، ناچار به ارائه توضیحاتی خارج از موضوع تایپیک شدم.@};-
از برادر عزیزمان تقاضا می کنم بحث مشکلات نظام بانکداری و شرح وظایف رهبری را در تایپیک دیگری طرح و پیگیری کنند. سپاس@};-
سلام مجدد@};-برادر عزیز، قبلاً هم اشاره کردم، اگر رهبری معظم در هر مسأله و مطلبی اعم از تصمیم گیری ها و یا اجزائیات کشور، که متولی خاص خودش را دارد یا مربوط به حوزه اجرائی و دولت است یا به قوه مقننه و قضائیه مربوط می شود، بخواهد مستقیماً دخالت کند، مرتب پشت سر هم حکم حکومتی و ارشادی بدهد! شائبه ای که بدخواهان نظام بدون هیچ سند و مدرکی، به جایگاه رهبری و شخص ایشان می چسبانند و نظام اسلامی و رهبری را دیکتاتوری لقب می دهند، با دخالت های مستقیم رهبری بهانه و مدرک هم بدست می آورند! رهبری معظم چارچوبها و سیاست های کلی نظام که سیستم بانکداری اسلامی هم بخشی از آنست را ابلاغ می کنند، از انطرف چارچوبهای شرعی بانکداری اسلامی را در قالب فتاوی و استفتائات روشن کرده اند! نظام بانکداری شورای فقهی دارد که باید با قوت و قدرت، طبق نظرات مراجع عظام و رهبر انقلاب، مشکلات و شائبه های سیستم بانکداری را مرتفع کند، حال اگر مجلس و دولت که متولی این امر مهم و حساس هستند و در وظایفشان کوتاهی و قصور دارند! و حال آنکه چارچوب های شرعی مورد نظر رهبر معظم هم از طریق سیاست های کلی نظام، هم فتاوی و استفتائات، هم تذکرات در جلسات عمومی و خصوصی و ... برای دست اندرکاران روشن است، آیا انصاف است که ضعف و نواقص کار را به رهبری نسبت دهیم؟! که چرا رهبری چنین و چنان نکرد؟! اگر رهبری در هر امری که متولی دارد و حدود و چارچوبهای کاری مشخص است، بخواهد بقول شما انقلابی عمل کرده دخالت کند، محکوم می شود به قانون شکنی و دیکتاتوری! و اگر طبق قانون دخالت نکند متهم می شود به سستی و عدم انجام وظایف و نداشتن روحیه انقلابی؟!
از همه عزیزان عذرخواهی می کنم که بنا به ضرورت، ناچار به ارائه توضیحاتی خارج از موضوع تایپیک شدم.@};-
از برادر عزیزمان تقاضا می کنم بحث مشکلات نظام بانکداری و شرح وظایف رهبری را در تایپیک دیگری طرح و پیگیری کنند. سپاس@};-
عزیز دل برادر خواهشا سخنان بنده را تحریف نفرمایید
من نگفتم رهبری دخالت کند
نگفتم رهبری برخورد قضایی کند
نگفتم تهدید کند
بحث این بود :
سبک زندگی رهبری
من گفتم یکی از شاخه های سبک زندگی اسلامی و ایرانی :
امر به معروف و نهی از منکر است
انقلابی گری است
به همین جهت به استارتر و شما عرض میکنم :
سبک زندگی ایشان ، محافظه کارانه و منفعلانه است.
نمودش هم بسیار واضح است
از رهبر انقلاب انتظار می رفت به عنوان منتقد ( نگفتم دخالت ) مردم را آگاه می کردند.....
اما این کار اتفاق نیافتاد...
من نگفتم رهبری دخالت کند بحث این بود : سبک زندگی رهبری من گفتم یکی از شاخه های سبک زندگی اسلامی و ایرانی : به همین جهت به استارتر و شما عرض میکنم : سبک زندگی ایشان ، محافظه کارانه و منفعلانه است. نمودش هم بسیار واضح استعزیز دل برادر خواهشا سخنان بنده را تحریف نفرمایید
نگفتم رهبری برخورد قضایی کند
نگفتم تهدید کند
امر به معروف و نهی از منکر است
انقلابی گری است
از رهبر انقلاب انتظار می رفت به عنوان منتقد ( نگفتم دخالت ) مردم را آگاه می کردند.....
اما این کار اتفاق نیافتاد...
عزیز برادر سلام مجدد@};-
اگر در بیان بنده شائبه تحریف سخنان شما وجود دارد، عذرخواهی می کنم. اما چرا می فرمایید رهبری در این خصوص ورود نکرده اند!؟ انتقاد نکرده اند!؟ اتفاقاً رهبر انقلاب در شهریور ماه سال 90 در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با ایشان فرمودند: «در زمینهى اقتصاد، مسائل تازهاى وجود دارد. مثلاً ما بانکدارى اسلامى را به وجود آوردهایم. امروز مسائل تازهاى در زمینهى پول و بانکدارى وجود دارد؛ اینها را بایستى حل کرد؛ باید اینها را در بانکدارى اسلامى – بانکدارى بدون ربا – دید. کى باید اینها را انجام بدهد؟ فقه متکفل این چیزهاست.» همچنین ایشان تأکید کردند: «در قم باید درسهاى خارجِ استدلالىِ قوىاى مخصوص فقه حکومتى وجود داشته باشد تا مسائل جدید حکومتى و چالشهایى را که بر سر راه حکومت قرار میگیرد و مسائل نو به نو را که هى (تازه به تازه) براى ما دارد پیش مىآید، از لحاظ فقهى مشخص کنند، روشن کنند، بحث کنند، بحثهاى متین فقهى انجام بگیرد؛ بعد این بحثها مىآید دست روشنفکران و نخبگان گوناگون دانشگاهى و غیردانشگاهى، اینها را به فرآوردههایى تبدیل میکنند که براى افکار عموم، براى افکار دانشجویان، براى افکار ملتهاى دیگر قابل استفاده است. این کار بایستى انجام بگیرد، ما این را لازم داریم. محصول این کاوشهاى عالمانه میتواند در معرض استفاده ملتها و نخبگان دیگر کشورها هم قرار بگیرد.»
موضوع اصلاح نظام پولی و مالی علاوه بر رهبر انقلاب، مورد توجه بسیاری از مراجع عظام تقلید و فقها و اساتید دانشگاه هم قرار گرفته به طوری که تنها در سال 95، 7 نفر از مراجع تقلید در مجموع بیش از 100 بار نسبت به عملکرد نظام بانکی انتقاد کردهاند. همچنین فقها و اساتید برجستهای در حوزه اقتصاد، طی سالهای اخیر واکنشهای جدی نسبت به مشکلات فقهی نظام بانکی کشور داشتهاند. حال که بیش از 7 سال، از مطالبه رهبر انقلاب برای اصلاح نظام بانکداری اسلامی میگذرد، شایسته است حوزه و دانشگاه اولاً گزارشهایی در این رابطه ارائه نمایند و از سوی دیگر در راستای مطالبه رهبری و مردم، تلاشهای عمیق و دقیقی برای پاسخ به سوالات جدی این حوزه بویژه زدودن ربا از سیستم پولی کشور تدارک ببینند.
با سلام
رهبر معظم انقلاب، شایسته ترین، واجدالشرایط ترین و جامع ترین فرد برای رهبری و سکانداری نظام مقدس جمهوری اسلامی استو از حیث ساده زیستی، تلاش و مجاهدت و اهتمام به مردمی بودن و خدمت به جامعه خیرالموجودین است.
این قسمت رو قبول ندارم.
واما این قبیل انتظارات که زندگی رهبر انقلاب در عصر حاضر باید دقیقاً همانند سبک زندگی امام علی و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) باشد انتظاری نابجا و غیرمنطقی است،
بله قبول دارم که مانند هم نیست اما تفاوتش در چیست ؟
تفاوت ساده زیستی و تلاش و مجاهدت و مردمی بودن، در معصومین با رهبری متفاوت است.
آیا ما این تفاوت را متوجه می شویم یا آن قدر این تفاوت در حد اعلی هست که ما نمی توانیم متوجه شویم ؟
نقل قول نوشته اصلی توسط مشکور نمایش پست ها و از حیث ساده زیستی، تلاش و مجاهدت و اهتمام به مردمی بودن و خدمت به جامعه خیرالموجودین است.با سلام
رهبر معظم انقلاب، شایسته ترین، واجدالشرایط ترین و جامع ترین فرد برای رهبری و سکانداری نظام مقدس جمهوری اسلامی است
این قسمت رو قبول ندارم.
سلام مجدد
اولاً این گزاره بر اساس اعتقاد قلبی و یقینی و مبتنی بر مجموعه مطالعاتی است که بنده شخصاً در طول سالهای پس از انقلاب، نسبت به ایشان، اعم از سوابق و عملکردهای انقلابی و علمی قبل و بعد انقلاب، سلامت دیدگاه و زندگی ایشان، اشراف و احاطه بر مسائل روز، بصیرت و هوشیاری، ثبات و پایداری بر آرمانها و ارزشهای انقلاب و راه امام و شهدا و ... انجام داده ام آن هم در مقایسه با دیگر افرادی که واجد شرایط لازم جهت احراز این جایگاه بوده و هستند. و همه اینها صرفنظر از رأی و نظر مجلس خبرگان رهبری است که خبرگان و متخصصان مورد وثوق مردم که طبق قانون متولی امر انتخاب رهبری هستند به اجماع، ایشان را شایسته ترین، جامع الشرایط ترین و مناسب ترین فرد برای رهبری انقلاب برگزیده اند. فلذا ملالی نیست اینکه شما بپذیرید یا خیر! بعبارتی بیان این گزاره تحمیلی نیست بلکه اعتقادی است و شما نیز می توانید پیرامون مسأله تحقیق و نظر موافق و مخالف خودتان را ابراز کنید.
البته نه در این تایپیک! پیشتر هم تذکر داده ام که رسالت این تایپیک، بررسی مسأله ساده زیستی رهبری در امور دنیوی در مقایسه با معصومین (علیهم السلام) است.
بله قبول دارم که مانند هم نیست اما تفاوتش در چیست ؟تفاوت ساده زیستی و تلاش و مجاهدت و مردمی بودن، در معصومین با رهبری متفاوت است.
آیا ما این تفاوت را متوجه می شویم یا آن قدر این تفاوت در حد اعلی هست که ما نمی توانیم متوجه شویم ؟
توضیحات لازم را در پاسخ اول در پست سوم بیان کردیم! غیر معصومین اساساً نمی توانند مثل امامان معصوم (علیهم السلام) و در سطح آنها باشند در هیچ موضوعی: ساده زیستی در امور دنیوی باشد! در مجاهدت علمی و عملی باشد! در مردمی بودن و سبک زندگی و هر امر دیگری! اساساً روا نیست که ما غیرمعصوم را با معصومین که دارای علم و عصمت و برخوردار از نور هدایت خاصه الهی اند مقایسه کنیم. اما گفتیم پیروان اهل بیت، از جمله رهبری انقلاب گر چه در زمان غیبت سکانداری نظام اسلامی و حکومت دینی را برعهده دارد، اما می بایست همه از معصومین الگو بگیرند و به انها تمسک کنند البته به تشکیک مراتب، مسئولیت افراد در این تبعیت و الگوگیری متفاوت است. ولی فقیه و رهبر و حاکم جامعه اسلامی باید در عالی ترین سطح تبعیت از زندگی اهل بیت (علیهم السلام) باشد سپس مسئولان عالی رتبه حکومت، قوای سه گانه، وزرا و نمایندگان و دیگر مدیران به همین ترتیب ... .
اگر در زندگی رهبر معظم انقلاب دقت کنید! توجه و پرداختن و الگوبرداری از ویژگی های زندگی معصومان (ع) موج می زند، ساده زیستی، پرهیز از تجمل گرایی، همدردی با طبقات مستضعف مردم، روحیه جهادی، مجاهدت علمی و عملی، مردمی بودن، اخلاص و ایثارگری و ... که پیشتر توضیحاتی در این خصوص داده شد. اما متأسفانه غالب دیگر مسئولین کشور چندان اهتمامی به این مهم ندارند. بلکه بسیاری در زندگی تجملاتی و اشرافیگری خود غوطه ورند.
می بایست همه از معصومین الگو بگیرند و به انها تمسک کنند البته به تشکیک مراتب، مسئولیت افراد در این تبعیت و الگوگیری متفاوت است. ولی فقیه و رهبر و حاکم جامعه اسلامی باید در عالی ترین سطح تبعیت از زندگی اهل بیت (علیهم السلام) باشد
با سلام
بنده بعد از بررسی زندگی ایشان متوجه شدم ایشان از سبک زندگی معصومین فاصله گرفتند.
پرسش:
آیا می توان از نزدیک سبک زندگی شخصی رهبر جامعه را ببینیم؟ با توجه به توصیفاتی که در باره زندگی معصومین (علیهم السلام) بعنوان رهبران جامعه گفته اند، لطفاً سبک زندگی رهبری را با امامان معصوم (علیهم السلام) مقایسه کنید؟
پاسخ:
در پاسخ به سؤال شما نکاتی چند را تقدیم می کنیم:
نکته اول؛ اساساً مقایسه شخصیت و زندگی غیرمعصومین حتی اگر رهبر جامعه اسلامی هم باشد با امامان معصوم (علیهم السلام) که دارای ویژگیها و امتیازاتی با تأیید و امداد الهی هستند کار پسندیده و منطقی نبوده و عملاً غیرممکن است زیرا غیرمعصومین در هر سطحی از مراتب علمی و عملی هم که باشند نمی توانند خود را به جایگاه رفیع و منزلت متعالی اهل بیت (علیهم السلام) برسانند.(1) البته این بدان معنا نیست که ما نمیتوانیم اهل بیت(علیهم السلام) را الگوی خود قرار دهیم. اتفاقاً خود حضرت در بیان دیگری به این مهم توصیه فرموده اند.(2) چنانکه قرآن کریم پیامبر اسلام(صلوات الله علیه) را به عنوان الگو معرفی میکند.(3) به همین منظور امام راحل (رضوان الله علیه) و نیز خلف صالحش، رهبر معظم انقلاب هیچگاه در مقام مقایسه ادعا نکرده اند که العیاذبالله جایگاه و شأن و عمل ما همطراز شأن و منزلت و عمل اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است! و یا اینکه گفته باشند: حکومت جمهوری اسلامی به همه اهداف و آرمانهای الهیش دست یافته و عیناً همان حکومت علوی است! و نه حتی به اطرافیان و دیگر اعوان و انصار و حامیان انقلاب اجازه داده اند که چنین اظهاراتی را بیان و ترویج کنند. بلکه به شدت در برابر چنین اظهاراتی موضع تند می گرفتند.
نکته دوم؛ با این وجود وقتی به زندگی فقیهان و عالمان بالله و اصحاب معرفت در طول تاریخ پس از غیبت می نگریم، به وضوح، تمسک و التجاء به مشی و روش سبک زندگی امامان معصوم (علیهم السلام) از جهت پاکی و طهارت و ساده زیستی و مردمی بودن را مشاهده می کنیم، همچنین كسانى كه از نزديك با زندگى رهبر معظم انقلاب ارتباط و رفت و آمد داشته و دارند به کرّات، ساده زيستى ايشان را حتى در سطح پايين ترين اقشار جامعه تأييد مى نمايند.(4) به گونه اى كه حتى در ميان مخالفين منصف نظام هم هيچ گونه ابهام و شايعه خلافى در اين زمينه وجود ندارد و در مواردی ناگزیر به اعتراف این حقیقت نیز بوده اند. و اگر غیر از این بود و آنها مدرک و استناداتی خلاف این واقعیت داشتند در بوق و کرنا می کردند! بعلاوه رهبرى معظم نه تنها خود شخصاً به مسأله ساده زيستى اهتمام دارند بلکه در فرصت های متعددی ساير مسئولين را به رعايت اين امر مهم نیز توصيه نموده و مى فرمايند: «مسئول در جمهورى اسلامى، يك معدود وظايفى را بايد رعايت كند، زندگى، نوع غذا و مصرف او و اعضاى خانواده اش بايد شبيه ضعفاى مردم باشد و در اين صورت است كه مردم او را از خود و خود را هم راه او مى دانند»(5)
نکته سوم؛ البته ناگفته نماند این قبیل انتظارات که چون امام علی (علیه السلام) نان و نمک می خورده، یا در کنار امر حکومت به درختکاری و حفر چاه اشتغال داشته و یا مردم به آسانی و سهولت به دیدارشان می رفتند و حوائجشان را مطرح می کردند، پس رهبر انقلاب بعنوان ولی فقیه و جانشین امام عصر (عجل الله فرجه) هم باید دقیقاً و عیناً مثل امام علی و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) زندگی کرده و در کنار سِمَت رهبری به کارهای عادی هم اشتغال داشته باشد و یا درب خانه ایشان همیشه باز باشد تا مردم راحت با حضور به درب خانه رهبرشان، مطالب و حوائجشان را مطرح کنند؟! و انتظاراتی از این سنخ، از یکسو، به همان اشکالی که در نفی مقایسه با امامان معصوم و زندگی ایشان گفتیم بر می گردد و از سوی دیگر از یک نگاه بسته و غیرمنطقی ناشی می شود!! بی شک، با اندکی تأمل، پیرامون شرایط و اقتضائات محدود و بسته آن زمان، نسبت به گستردگی و وسعت شرایط و اقتضائات مختلفی که در زمان ما وجود دارد! روشن می شود که اساساً چنین مقایسه ای باطل و نارواست. حتی اگر به تاریخ حیات اهل بیت (علیهم السلام) مراجعه کنیم، با حفظ اصول و چارچوبهای اصلی، در کم و کیف زندگی آن ذوات مقدسه نیز بسته به شرایط و اقتضائات زمانه شان تغییر رویکردها و عملکردهایی مشهود است! چنانکه در داستان سفیان ثوری و امام صادق (علیه السلام) بیان شده است.(6)
حال چه انتظاری دارید که رهبر انقلاب مثل زمان پیامبر و امام علی غذا بخورد و یا پوشاک بر تن کند؟! و یا چون امامان ما در آن زمان با اسب و شتر مسافرت می کردند، باید ایشان نیز چنین کند؟! و یا بر چه اساسی تصورتان از کار کردن، فقط بیل زدن و باغبانی است؟! آیا تدریس علوم حوزوی آن هم در عالی ترین سطح،(خارج فقه) اشتغال جانبی نیست؟ در حالیکه رهبر معظم انقلاب در کنار مسئولیت های گسترده، گوناگون و متنوعی که بعنوان رهبری نظام بر عهده دارد و بیشترین وقت ایشان را در طول شبانه روز و هفته می گیرد با این وجود، از تدریس نیز غفلت نمی ورزد. و یا انتظار دارید که رهبری معظم همچون زمان امام علی درب خانه و دفترشان بروی جامعه اسلامی باز باشد تا هر روز، مراجعان، از سرتاسر کشور، مستقیماً و به سهولت بتوانند با شخص ایشان دیدار کنند؟! گویا توجه ندارید که در زمان ائمه هدی (علیهم السلام) دامنه امور مملکت داری و مسائل حکومت محدود و بسته بوده و بعبارتی صرفنظر از محدودیت جمعیت، از تنوع و گوناگونی وظایف نیز برخوردار نبوده، فلذا مردم هر روزه امامشان را وقت نمازهای پنجگانه در مسجد دیدار می کردند و اگر مطلبی رخ میداده مستقیماً مطرح می کردند. اما امروزه بطور کلی همه شرایط و اقتضائاتی که گفتیم دگرگون شده، ضمن آنکه علیرغم گستردگی و دامنه دار شدن امور و مسائل و بلاد حکومت و تنوع و گوناگونی وظایف رهبری و افزایش چشمگیر جمعیت، اما به جرأت و با افتخار می توان گفت که جایگاه رهبری از آغاز انقلاب تا کنون، مردمی ترین رکن از ارکان حکومت بوده و هست، چنانکه به تدبیر ایشان و به انحاء و روشهای گوناگون، اسباب و شرایط ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با مردم را چه از طریق دیدارهای عمومی، سفرهای استانی و شهرستانی، دریافت نامه ها و مکاتبات، فرستادن نمایندگان دائمی و مقطعی به استانها و شهرهای کشور، انتخاب نماینده ولی فقیه در اکثر استانها و ارگانهای رسمی و غیررسمی کشور برای ارتباط با مردم و اطلاع از اوضاع کشور.
بنابراین، می توان بنا به اعتراف دوست و دشمن و اظهارات بسیاری از نخبگان و اندیشمندان جهان و آنچه که بوضوح در سبک زندگی ایشان هم از لحاظ علمی و عملی عیان و پیداست در باره معظم له چنین گفت: بدون شک، در بین عالِمان موجود، رهبر معظم انقلاب، شایسته ترین، واجدالشرایط ترین و جامع ترین فرد برای رهبری و سکانداری نظام مقدس جمهوری اسلامی است و از حیث ساده زیستی، تلاش و مجاهدت و اهتمام به مردمی بودن و خدمت به جامعه خیرالموجودین است. و اما این قبیل انتظارات که زندگی رهبر انقلاب در عصر حاضر باید دقیقاً همانند سبک زندگی امام علی و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) باشد انتظاری نابجا و غیرمنطقی است، و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب (حفظه الله)، متمسک به روح مشی و روش اهل بیت (علیهم السلام) بوده و هستند.
پی نوشت ها:
1. در بیان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آمده: «اِنَّهُ لَا یُقَاسُ بِنَا آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذِهِ الْاُمَّهِ اَحَدٌ، هیچکسی با خاندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قابل قیاس نیست.»، طبرى آملى کبیر، محمد بن جریر، المسترشد فی امامه علی بن ابیطالب(ع)، محقق، مصحح، محمودى، احمد، ص 399، قم، چاپ اول، 1415ق.
2. «شما را توان آن نیست که(در زهد و بیاعتنایی به دنیا) مانند من باشید، امّا با پرهیزکارى، تلاش فراوان و پاکدامنى و راستى، مرا یارى دهید.»، شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صالح، صبحی، ص 417، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
3. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ اُسْوَهٌ حَسَنَه؛مسلّماًً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى است.»، احزاب/ آیه 21.
4. روزنامه ايران، 26/12/1375، بنقل از سایت پرسمان دانشجویی، مقاله ساده زیستی رهبر معظم انقلاب.
5. رجوع کنید به: همان منبع.
6. سفيان ثورى در مسجد الحرام به حضرت صادق عليه السّلام رسيد ديد آن جناب لباسهاى گرانبهايى پوشيده ، گفت: به خدا قسم مي روم و او را سرزنش مى كنم. نزديك امام شده گفت: يا ابن رسول اللَّه ! به خدا قسم پيغمبر اكرم و علىّ مرتضى و هيچ كدام از پدران گرامت چنين لباسى را نپوشيده اند. حضرت صادق(ع) فرمودند: پيغمبر اكرم در زمان فقر و تنگدستى مردم زندگى مى كرد و مطابق همان سختى گذران مى نمود ؛ ولى بعد از او نعمت فراوان شده.شايسته ترين مردم به نعمتهاى دنيا ابرار و نيكان هستند بعد اين آيه را قرائت نمود: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ » ؛ و فرمود: ما از همه مردم شايسته تريم به نعمتهاى خدا. در ضمن ، آنچه تو در ظاهر لباس من مى بينى براى مردم پوشيده ام (تا نگويند جعفر بن محمّد فقير و محتاج است) ؛ آنگاه دست سفيان را گرفته كشيد و لباسهاى رو را يك طرف نمود و لباس خشنى را كه از زير پوشيده بود به او نشان داد و فرمود: اين لباس را براى خودم پوشيده ام كه درشت و خشن است و آنچه ديدى براى مردم بود. آنگاه دامن سفيان را بالا زد كه در رو لباس درشت و خشنى پوشيده بود ولى در زير آن لباس نرم داشت، و فرمود: اين لباس خشن و درشت را رو پوشيده اى تا به مردم بنمايانى كه زاهد و پارسايى و اين لباس نرم را براى آسايش خود پوشيده اى كه خوش بگذرانى.»، مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ناشر: دارالکتب اسلامیة، تهران، 1362 ق، ج47، ص360.
پرسش:
الف- من هیچ اعتقادی به اعترافات دیگران در باره ساده زیستی رهبری ندارم و تا شخصاً از نزدیک نبینم باور نمی کنم؟
ب- اینکه رهبری چه غذایی می خورد یا چگونه زندگی می کند اهمیت چندانی ندارد، امام علی نمی توانست وجود فقیر و گرسنه و فساد را در جامعه تحمل کند! چرا رهبری برای مبارزه با فقر و فساد هیچ اقدام عملیی نمی کند؟
ج- احساس می شود سبک زندگی و تأثیرگذاری ایشان در امور، تحت تأثیر نقش اجتماعی که دارند، محدود شده و ایشان مثل گذشته قادر به کار تشکیلاتی نیستند؟
پاسخ:
در سه بخش پاسخ سؤالات را تقدیم می کنیم:
الف- با اینهمه استنادات متعدد که از طریق افراد موثق بسیاری در باره ساده زیستی زندگی ایشان بیان شده (1) باضافه اعترافات دشمن خارجی و مخالفین ولایت فقیه امثال نوری زاده و آقای مهاجرانی (وزیر ارشاد اسبق) بعنوان عضو اپوزیسیون خارج کشور و ... با همه اینها مطمئن باشید حتی اگر فیلم مستقیم از زندگی ایشان تهیه کرده و برای شما پخش کنند! باز هم باور نمی کنید و بهانه ای خواهید آورد که ساختگی است. (2) فلذا، بهانه جویان که نمی خواهند اینهمه نشانه و دلیل آشکار را بپذیرند حتی اگر با چشم خودشان هم ببینند باز حقیقت را نمی پذیرند و از هر دری به بهانه جویی و انکار و حاشا می پردازند. تاریخ از این قسم افراد فراوان بخود دیده و خواهد دید! و حال آنکه هر اتهام زنی و دروغ و گزافه ای را از طرف دشمنان اسلام عزیز، راه امام و شهدا و مردم ایران اسلامی را به راحتی و بدون تحقیق و بررسی قبول می کنند؟! ناگفته نماند برای اثبات حقانیت ولایت فقیه و اصالت جایگاه و سلامت زندگی شخص رهبری نیازی نیست که برای هر مخالف و منتقدی فرصت بازدید از زندگی شخصی رهبر انقلاب را فراهم شود تا بلکه برایش یقین حاصل شود؟! با آنهمه دلایل و مستندات در حقانیت ولی فقیه و مسیری که شرعاً و قانوناً برای انتخاب شایسته ترین فرد از جمیع جهات علمی و عملی، تقوا و ورع و عدالت و بصیرت، بر عهده مجلس خبرگان گذاشته شده، دیگر نیازی به پاسخگویی به این قبیل بهانه گیری های واهی نیست. زیرا نه جهات امنیتی اقتضاء می کند تا بیت رهبری به موزه تبدیل شود و نه الزامی هست که تشکیلات گسترده، مستقل و هزینه سازی راه بیفتد، بعلاوه اینکه نه وقت رهبری اقتضا می کند و نه معظم له به این امر رضایت دارند تا دنبال اثبات سلامت و پاکی زندگی خودشان برای توهم زدگان و به خواب رفتگان باشند.
ب- رهبری معظم در چارچوب قانون اختیارات و وظایفی دارد، که در اصل 110 قانون اساسی این وظایف و اختیارات بیان شده، این تصور و انتظار که همه مشکلات کشور اعم از فقر و بیکاری و فساد را باید رهبری معظم شخصاً ورود کرده و حل و فصل کند یک تصور و باور و انتظار نادرست است! زیرا حکومت، دارای ارکان مختلف قانونگذاری، اجرائی، قضائی و ... است و مسئولیت ها و وظایف هر ارگان و جایگاهی تعریف و تقسیم شده است، رهبری هم نمی تواند مدام در چارچوب وظایف محوله و عملکرد دستگاه ها دخالت کند. نه جزو وظایف رهبری است و نه مصلحت جمهوریت نظام اقتضاء می کند. علیرغم اینکه مسئولیت ها تقسیم شده و نمایندگان مجلس و دولت و خبرگان رهبری با آراء مستقیم مردم انتخاب می شوند، هر یک باید طبق قانون، پاسخگوی عملکردهای خود باشند و اصول مردمسالاری در نظام جمهوری اسلامی و همه ارکان نظام موج می زند! اما دشمنان و بدخواهان، و بسیاری جاهلان و فریب خوردگان داخلی حکومت اسلامی و ولایت فقیه را به دیکتاتوری متهم می کنند، با این حال، اگر رهبری معظم در هر مسأله و موضوعی از قبیل قانونگذاری، بهبود وضع اقتصاد و اشتغال، وضعیت بانکها، سیاست خارجی، احکام قضائی و ... مداخله کند ضمن آنکه ماهیت این ارکان تصمیم گیری و اجرائی و قضائی را اساساً زیر سؤال می برد! آیا دشمنان و بدخواهان نخواهند گفت: این هم هزار و یک دلیل بر دیکتاتوری بودن جمهوری اسلامی و ولایت فقیه؟!
از اینرو انتظار مردم برای ورود مستقیم رهبری در رفع مشکلات کشور، انتظار نادرستی است! جای بسی تأسف است در حالی که رهبری معظم در راهبردها و توصیه های همیشگی شان در ایام انتخابات، بارها و بارها اصول کلی را ارشاد می کنند، اما مردم تحت تأثیر شعارگرایی و تبلیغات، از خواست و هوای خود پیروی می کنند! و حال که دولت و مجلس نمی تواند ضعفها و نواقص کاری خود را اصلاح کرده و یا عزمی جدی برای رفع مشکلات ندارند تا مردم از تنگناها و مشکلات اقتصادی رهایی یابند! آیا خلاف عقل و وجدان نیست که ما نوک پیکان حملات و انتظاراتمان به سوی رهبری معظم نشانه بگیریم؟ و مسئولیت همه کوتاهی ها و قصورات را بر گردن ولی فقیه بیندازیم؟ البته ناگفته نماند، در کنار تبیین و ابلاغ سیاست های کلی نظام توسط ایشان، مکرر در جلسات گوناگون عمومی و خصوصی با دولتمردان و نمایندگان مردم، رسیدگی به وضع معیشت مردم، بهبود اقتصاد، رفع بیکاری، مبارزه با فساد و تبعیض و امثالهم را یادآور می شود و بی شک، رهبر جامعه اسلامی بیش از همه ما و شما از دردها و رنج ها و محرومیت های مردم رنج می کشد، زیرا ما به جزء و بخش کوچکی از مشکلات و محرومیت ها واقفیم و امام جامعه با اشرافی که دارند به تمامیت و کلیت آن واقفند.
ج- گفتیم که رهبری، در اقدامات و تصمیم گیریهای قوای سه گانه و نهادهای غیرمرتبط با رهبری دخالت مستقیم نمی کند، اما این بدین معنا نیست که هیچ نقشی در تصمیم گیریها و اقدامات آنها ندارد. از طرفی قطعاً نهادهایی که مستقیماً زیر نظر رهبری اداره می شوند، هم از لحاظ مشورت گیری، هم بهره مندی و بکارگیری منویات رهبر معظم انقلاب و هم نظارت ایشان، بر عملکرد آن بخشها بیشترین نقش و تأثیر را از رهبری معظم دریافت می کنند. بعنوان نمونه دفاتر نمایندگی رهبری در دانشگاه ها و نمایندگی ولی فقیه در ارگانهای نظامی، انتظامی و ائمه جمعه کشور با پیگیری منویات رهبری، ضمن تأثیرگذاری بر جامعه هدف خود، مسیر یافتن رسالت اصلی اقشار مختلف مردمی را در جهت پیگیری و تحقق اهداف و ارمانهای اسلامی و انقلابی بستر سازی می کنند. ضمن آنکه عمده نهادها و ارگانهای اجرایی و فرهنگی که مستقیماً زیر نظر رهبری اداره می شوند، بصورت تشکیلاتی اداره می شوند و نهایت اهتمام و دغدغه آنها نیز پیگیری و عملیاتی کردن منویات رهبر معظم انقلاب است. بدیهی است، هر کار تشکیلاتی سه سطح عمده دارد: 1. سطح فرهنگ سازی و تصمیم سازی؛ 2. سطح عملیاتی و اجرائی و 3. سطح نظارتی و بازخوردی. اگر منظور از کار تشکیلاتی، فقط سطح عملیاتی و اجرائی آن باشد، حوزه فعالیت های رهبری و نهادهای مرتبط، کمترین سهم را در اجرائیات دارند، اما اگر صحبت از دو سطح دیگر (فرهنگ سازی و نظارت) به میان بیاید، سهم ایفای نقش و تأثیرگذاری رهبری و نهادهای مرتبط، بیشترین است.
البته در قانون، محدودیت هایی برای عدم دخالت مستقیم رهبری در حیطه وظایف سایر قوا وجود دارد، زیرا چنانکه گفتیم هر قوه شرح وظایف مشخصی دارد که باید مطابق آن اجرائی شود و قرار نیست که رهبری درهر مرحله و هر موضوع، دخالت کند. اما این، بدان معنا نیست که رهبری اساساً در هیچ موضوعی نمی توانند ورود کنند! بلکه اساساً یکی از وظایف رهبری طبق قانون اساسی رفع بن بست ها و گره های کور و مواجهه با مواضع خطری است که نظام را تهدید می کند، که این ورود یا به تقاضای قوای سه گانه و مجمع تشخیص مصلخت اتفاق می افتد و یا به تشخیص خود رهبری. پس قانون در این خصوص نیز چندان دست و پاگیر نیست.
پی نوشت ها:
1. رجوع کنید به آدرس: پایگاه پرسمان دانشجویان، ساده زیستی رهبر معظم انقلاب.
2. چنانکه حجت الاسلام والمسلمین علی اکبری که به منزل حضرت آقا رفته بودند، نقل می کند: «پس از پایان دیدار، از آقا درخواست نموديم تا اجازه بفرمايند از داخل منزل و وضيعت زندگيشان فيلمبرداري کنيم، تا مردم وضيعت زندگي رهبر خود را ببينند و بفهمند که ايشان چگونه زندگي ميکنند. آقا فرمودند: اگر شما بخواهيد زندگي مرا نشان بدهيد ميترسم خيليها باور نکنند.»، همان منبع.