یافتن ایدیولوژی

مسلمان بودن چه هدفی را تامین می کند؟

انجمن: 

سلام ...
امیدوارم که خوب خوش و سلامت باشید ...
قبل از اینکه به طرح سوالم بپردازم ؛ اگر دوستانی هستند که سوالات اعتقادی اذیتشون میکنه ازشون خواهش میکنم این موضوع رو دنبال نکتند ...
از کارشناسان سایت هم تشکر میکنم که این چند ساله سوالات من رو با کمال صبر و متانت پاسخ دادند ...

چندی هستش که کتابهای مدیریتی ؛ ایدیولوژیکی ؛ موفقیت و روانشناسی رو مطالعه میکنم و کلاسهایی رو هم میرم ؛ این کتابها و این کلاسها باعث شده نوع دید من نسبت به دنیا و رخدادها و ... تغییر کنه ... و هر چقدر که جلوتر میرم صورت سوالهای من تغییر میکنه ...

در کتابی که جدیدا بهم معرفی شده ... عنوان شده که اهداف اصلی زندگیتون رو بنویسید ... بنویسید که میخواهید به چه چیزهایی برسید ... خوب هر کسی مینویسه که ...

میخوام بهترین خونه رو داشته باشم
میخوام بهترین ماشین رو داشته باشم
میخوام بهترین علوم رو در نزد خودم داشته باشم و عالم باشم
میخوام به دیگران کمک کنم
میخوام خوش اخلاق باشم و ...

بعد از اینکه من این اهداف رو نوشتم ؛ و وقتی که بقیه کتاب رو خوندم ؛ متوجه شدم که اینها اهداف اصلی من در درون زندگی نیستند ... چون ...

من میخواهم آسایش و امنیت داشته باشم ... از این رو هستش که به سمته داشتن خونه میرم
من میخواهم که آزادی بیشتری داشته باشم و کلاس کاریم هم بالاتر باشه ... از این رو هستش که به سمته ماشین میرم
من میخوام قدرتم بیشتر باشه ... بنابراین سعی میکنم که به سمت علوم برم
من میخواهم که حس خوبی داشته باشم از این رو هستش که میخواهم به دیگران کمک کنم
من دوست دارم که دیگران من رو تایید کنند و مورد احترام دیگران باشم از این رو هستش که به سمته اخلاق میرم

و ...

به مرور متوجه شدم که رسیدن به موفقیت در گرو این هستش که انسانها حاضر باشند ... اهداف اصلی زندگیشون رو پیدا کنند ... دقیقا و دقیقا ... دیگه ماشین و خونه و درس خوندن و ... هدف برام نبودند ... بلکه چیزهایی از قبیل ...

قدرت
امنیت
آسایش
رفاه
لذت

برام تبدیل به ارزش و هدف شدند ... خوب ... در ادامه متوجه شدم که من برای رسیدن به قدرت باید بتونم هدفهایی رو برای خودم تعیین کنم ... برای رسیدن به امنیت باید بتونم هدفهایی رو برای خودم تعیین کنم و از آنجایی که کسب علم میتونه در به قدرت رسیدن ؛ امنیت و آسایش من نقش داشته باشه ... علم میتونه یک هدف فرعی باشه ... چون با تامین اون هدف میتونم به اهداف اصلی دیگرم برسم .

ولی خوب خیلی ها هم هستند که عالم نیستند و در عین حال قدرت دارند ؛ امنیت دارند ؛ اسایش دارند ؛ رفاه دارند ؛ و از زندگیشون هم لذت میبرند ... در حقیقت میشه با ابزارهای گوناگون به اهداف اصلی رسید ... و شخص هوشمند کسی هستش که اهداف اصلی رو میبینه و اونقدر هدفهای فرعیش رو تغییر میده تا بتونه به اهداف اصلیش برسه .

سوال من اینجا بوجود میاد ...
مسلمان بودن در درون این دنیا ... آیا هدف اصلی هست ... یا هدف فرعی ....

اگر هدف اصلی هست ... چه کارکردهایی رو داره ...
اگر هدف فرعی هست ... چه کارکردهایی رو داره ...

اگر هدف اصلی هست که من باید نیازش رو احساس کنم ... و غیر قابل تجزیه باشد ... همانجور که به امنیت و آسایش و رفاه احساس نیاز میکنم ... و این چیزها غیر قابل تجزیه هستند .

اگر هدف فرعی هست که میتونیم با جایگزین کردن اونها به اهداف اصلیم برسیم ...این اهداف ملکول هستند و میتونند به اتمهاشون تجزیه بشن ... همونجور که ماشین داشتن میتونه به احساس لذت و آزادی و رفاه تجزیه بشه . و من میتونم ماشین نداشته باشم ولی از زندگیم لذت ببرم ؛ احساس آزادی و رفاه بکنم ؛

میخواستم بدونم مسلمان بودن چه نوع هدفی است ؛ هدف اصلی است یا فرعی ....
میخواستم بدونم هدف از مسلمان بودن چه هست ؟؟؟

متشکرم .