پيامبر اسلام

همه مي دانيم كه در آيه اي كه داستان پيامبر شدن حضرت موسي يعني (آيه 21 شعراء ) ‌آمده است كه خداوند به او وقتي كه عصايش مار شد و ترسيد و فرار كرد ،‌فرمود :‌اني لا يخاف لدي المرسلين . يعني پيامبران نزد من نمي ترسند. اما همين خداوند در سوره كهف آيه 18 به پيامبر اسلام مي گويد اگر تو اصحاب كهف را مي ديدي دلت پر از ترس مي شد و فرار مي كردي ؟ چرا بايد پيامبر بترسد در حالي كه خداوند فرمود پيامبران نزد من نمي ترسند. ظاهر آيه كاملا اشاره دارد كه منظور از شخصي كه مي ترسد پيامبر است پس نمي توان گفت مربوط به ديگران است. ا گر مربوط به ديگران بود مي فرمود اگر آنها مي ديدند اصحاب كهف را، فرار مي كردند در حالي كه مي گويد اگر تو مي ديدي فرار مي كردي . از سوي ديگر در آيه 21 شعرا هم مي گويد پيامبران نزد من نمي ترسند. اينها را چگونه مي توان جمع كرد‌؟