نظریه تکامل

جایگزین نظریه ی تکامل

انجمن: 

سلام....متاسفانه در سالهای اخیر، تبلیغات و حملات سوئی علیه نظریه تکامل و انتخاب طبیعی داروین صورت گرفته که بیشترش به نظرم از بی اطلاعی و جهل بوده....مثلا یکی مثل آقای رائفی پور که کلی طرفدار داره ماه هاست که علیه نظریه تکامل داروین سخنرانی می کنن و کاملا بدون هیچ شک و شبهه ای نظریه انتخاب طبیعی داروین رو مساوی با یک جک می دونن، تا مدتی اصلا نمی دونستن نظریه تکامل داروین چی می گه!!خود من چند سال پیش یک کلیپ در این باره درست کردم و در آپارات گذاشتم که ایشون اصلا نمی دونست نظریه تکامل و انتخاب طبیعی داروین چی می گه....که کلی فحش خوردیم بابت این کلیپ و آپارات هم کلیپ رو حذف کرد.بیننده ها باورشون نمی شد که رائفی پور سوادش تا این حد باشه و ما رو فحش می دادن که کلیپ ها رو تقطیع کردی و ما هم می گفتیم بابا به پیر به پیغمر تقطیع نکریم، و آدرس می دادیم برید خودتون سخنرانی های کامل این آقا رو ببینید و ببینید که آیا ما تقطیع کردیم یا نه happy البته در حال حاظر دیگه رائفی پور فهمیده تکامل چیه...دیگه بالاخره بعد این همه سخرانی از اینجا و اونجا بهش رسیده دیگه..به هر حال...عرض کردم به نظرم خیلی از این حمله ها از روی جهل و نادانی بوده.... حالا به هر حال، اما من خودم هم اصلا دید خوشی نسبت به انتخاب طبیعی داروین ندارم و برای من هم این نظریه زیاد منطقی نیست که البته شاید نا آگاهی من باشه...اما به نظر من خود اصل تکامل به این معنی که، هیچ گسستگی و جدایی بین جانوران مختلف وجود نداره کاملا منطقی به نظر می رسه...و تا حالا دلیل خلافی بر این قضیه ندیدم... و تکامل به این معنی رو منطقی ترین و چه بسا تنها ترین توجیه برای پیدایی این همه گونه ی جانوران می بینم...جالا سوال من اینه...اگر تکامل به این معنا که همه جانوران و گونه ها از تبدیل هم و بدون هیچ گسست و خلقت دفعی پدید اومدن، اشتباه و باطل باشه، چه نظریه و توجیه برای پیدایی این همه جانور در طبیعت مطرح می شه؟؟آیا تا به حال به این سوال فکر کردید؟تا حالا از سوی جوامع علمی ما ایرانیان و یا جوامع غربی و غیر ایرانی، نظریه ای در این باره داده شده؟؟؟البته شاید اولین نظریه و توجیه که مطرح بشه و دینداران رو هم خیلی خشنود کنه، نظریه دفعت خلقی باشه...یعنی مثلا خدا، یهو و آنی یک سوسک رو در آفریقا خلق کرده و بعد یک هو و دفعی یک مارمولک رو در عربستان خلق کرده، بعد یک بز اونجا، یک شتر اونجا، یک فیل اونجا...و الی آخر...اما با نادیده نگرفتن این دفعت خلقی، همونطور که عرض کردم، آیا نظریه دیگر علمی ای برای جایگزینی با نظریه تکامل داده شده یا نه؟؟
خود بنده فکر می کنم که یا انسان و دیگر موجودات دفعی خلق شده اند یا غیر دفعی...اگر دفعی باشد، یعنی معجزه بوده، و اگر ما معجزه را بپذیریم، خوب نظریه تکامل هم حتی اگر ایراداتی داشته باشد پذیرفته می شود، چون هر جا نظریه تکامل، ایرادی داشته باشد می توانیم پای معجزه را وسط بکشیم و در نتیجه نظریه تکامل با این همه شواهد نظریه پذیرفته تری به نظر می رسد...
یا عرض کردم موجودات دفعی خلق نشده اند...اگر دفعی خلق نشده اند، پس از تبدیل و رشد و اشیاء دیگر بوجود آمده اند...مثلا، یک انسان امروزی یا یک نوزاد، از آب مرد تبدیل به یک انسان شده، یعنی آب مرد، رشد کرده و تبدیل شده به یک انسان بالغ، آن هم در یک ظرفی که رحم زن باشد...حالا اگر ما بپذیریم که نظریه تکامل به آن معنا که عرض شد اشتباه هست...واقعا سوال می شود که پس این همه موجودات از چه اشیاء و در چه ظرف مکانی و زمانی بوجود آمده اند
؟؟آیا مثلا ممکن است که مثلا الکتریسیته که رعد برق می زند، آن الکتریسیته مثلا تبدیل شده باشد به مارمولک در کویر های ایران؟؟؟این الکتریسیته در چه ظرفی تبدیل شده به مارمولک؟؟در لا به لای شن ها؟؟وقتی شواهد و قرائن را نگاه می کنم می بینم نظریه تکامل تا حد زیادی بدیهی هست و اگر به فرض نظریه تکامل باطل شناخته شد و نظریه جایگزین مطرح شد به نظرم، آن نظریه قطعا انقلاب علمی پدید خواهد آورد...چون قطعا، نظریه ای خواهد بود کاملا غیر قابل تصور و غیر قابل انتظار و شگفت انگیز...و ما با یک انقلاب علمی همانطور که فیزیک کوانتوم یک انقلاب علمی بود مواجه خواهیم بود....

من زیاد حرف زدم...عذر می خوام....پس خلاصه سوالاتم:
1-آیا دانشمندان زیست شناس و کلا اهل تفکر، نظریه یا حدس و گمانی که بتواند جایگزین نظریه تکامل به آن معنا که عرض کردم باشد صادر کرده اند یا نه...در حد حدس و گمان و احتمال هم باشد ما شنیداریم...
2-و دوم، آیا به قطع و یقین نظریه تکامل با هیچ یک از عقیده های اسلام و مخصوصا اسلام شیعی، تنافی ندارد؟؟خواهش اگر کوچکترین تنافی ای دارد آن را مطرح کنن، خدا نکرده برای اینکه مثلا بخواهید دین را در مقابل علم نشان ندهید، نشود که از بعضی امور و تضاد ها چشم پوشی کنید...

چند شبهه دینی1

شبهات دینی من : این شبهات سنگین بوده و خواهشا چنانچه احساس می کنید که در باعث ضعف عقائد شما می شود اکیدا از خواندن آنها اجتناب کنید . با تشکر

1- در حالی که امروزه تقریبا همه برهانهای خداشناسی به شدت زیر سوال رفته اند و بر بعضی از آنها به طور کامل خط بطلان کشیده شده است ، چگونه می توان هنوز به وجود خدا باور داشت ؟ قوی ترین برهانهای خداشناسی ، برهان نظم و علیت می باشد . این براهین در هزاره های پیشین توسط دانشمندان یونانی و بعد مسیحی ابداع شدند و از همان زمان نیز مورد مخالفت شدید قرار گرفتند . ابوعلی سینا هر دو این نظریات را رد کرده بود . دیوید هیوم 25 سال بر روی این نظریه (برهان نظم) مطالعه کرد و مطالعات خود را تحت کتابی به عنوان محاورات به تألیف در آورد و نهایتا به شکست خود در اثبات این نظریه اعتراف کرد . شهید مطهری نیز در این زمینه تحقیقاتی به عمل آورد که نهایتا به نتیجه قابل ذکری نرسید و در عصر حاضر آیت الله جوادی آملی با قاطعیت می گوید : "هرگز برهان نظم بدون استمداد از براهین دیگر، توان اثبات ذات واجب را ندارد". وقتی که بزرگترین براهین خداشناسی چنین مورد نقض قرار می گیرند ، تکلیف سایر براهین کم اهمیت تر چه می شود . کار اثبات خدا چنان به تنگنا کشیده است که شخصی مانند پاسکال ، نظریه دفع خطر احتمالی را عنوان می کند که بیشتر به سفسطه می ماند تا یک برهان علمی . طبق این نظریه اگر خدایی نباشد( البته تاکید پاسکال بر خدای مسیحی و تثلیث است ) که هیچ ، ولی اگر خدایی باشد و در آن دنیا ما را مؤاخذه کند چه ؟ پس عقل سلیم می گوید که بهتر است خدا را قبول داشته باشیم . یک مسلمان می تواند این نظریه را برای الله به کار ببرد و یک بت پرست برای بت ها و هر کس از هر دینی می تواند این نظریه را برای خدایان و الهگان خود به کار ببرد و حتی یک شیطان پرست نیز می تواند ادعا کند که اگر تابع شیطان نباشید بعد از مرگ احتمالا روح شما را مجازات خواهد کرد پس بهتر است تنها به شیطان پناه ببرید تا از مجازات احتمالی در امان بمانید ! حتی بعضی رو به برهانهای احساس و فطرت و امیال درونی و میل به پرستش و ... می آورند در حالی که هنوز موجودیت فطرت و احساس و... و همچنین ماهیت و خواستگاه آنها در هاله ای از ابهام قرار دارد و برای اثبات خدا از طریق این براهین ابتدا باید خود فطرت و احساس اثبات شوند و سپس از آنها برای اثبات خدا استفاده کرد . به عنوان مثال یک انسان درستکار ممکن است بگوید احساس می کند که باید به جامعه خدمت کند و آن را اصلاح کند و یا یک بزهکار بگوید احساس می کند که باید از همان جامعه انتقام تمام رنجهایش را بگیرد . هر دو از احساس حرف می زنند ولی نوع احساس آنها تفاوت دارد و مسلما هر دو احساس به طور همزمان و موازی نمی توانند درست باشند .

2- امروزه نظریه تکامل ( به عبارت بهتر تطوّر یا فرگشت ) به شدت و به طرز خدشه ناپذیری از ناحیه علم ژنتیک و فسیل شناسی حمایت می شود و تاکنون هیچ دلیل علمی که بتواند خلاف آن را اثبات کند بوجود نیامده است و این بدان معنی است که انسان نه حاصل زاد و ولد آدم و حوا و نسلهای بعد از آن است ، بلکه موجودی کاملا حاصل تکامل موجودات تک سلولی اولیه می باشد و یافته های فسیل شناسی نیز این امر را تایید می کنند و جالب اینکه ساختار ژنتیکی شامپانزه ها به انسان شبیه تر است تا بقیه میمونها ! طبق تحقیقات به عمل آمده از کتب آسمانی، قدمت آدم و هوا نهایتا مربوط به ده هزار سال پیش می شود در حالی که آثار بدست آمده از انسانهای قدیم در نوع امروزی ، تا بیست هزار سال قدمت دارند و فسیل های کشف شده از انسان امروزی مربوط به چند صد هزار سال پیش می باشد . حال چگونه می توان نظریه آدم و هوا را که در تمام ادیان ابراهیمی مطرح است را توجیه کرد ؟

3- نظریه بیگ بنگ به طور کامل و با پرداختن به جزییات ، آفرینش جهان را از هیچ و بدون حضور عامل خارجی شرح داده است . پس جای خدا در آفرینش کجاست ؟

4- یک سوال تکراری که جواب قانع کننده ای تا کنون به آن داده نشده است :در مورد عدالت خداوند گفته می شود که چگونه خداوند عادل است در حالی که به جرم بعضی از گناهان یک انسان ، نسلهای بعد از او را نیز به سبب گناه جدشان مورد مجازات قرار می دهد ؟

5- خداوند به آفریدن ما هیچ نیازی نداشته است و ما نیز قبل از آفریده شدن ، هیچ بودیم و به خدا احتیاجی نداشتیم ، پس چرا خدا ما را آفرید ، در حالی که هیچ یک به دیگری نیازی نداشته ایم ؟ آیا خدا بی هدف و بیهوده دست به این عمل زده است ؟ و اگر هدفی داشته است ، بر اساس چه نیازی این کار را انجام داده است ؟ و اگر بر اساس نیازی این کار را انجام داده باشد ، پس چگونه می تواند خدایی غنی و بی نیاز مطلق باشد ؟ آیا طبق براهین قرآنی که میل خدا به پرستیده شدن و مورد تأیید قرار گرفتن از جانب انسان را دلیل آفرینش بشر بیان می کند ، خود نیز بیانگر نوعی از نیاز نیست ؟

6- چرا باید به دستورات قرآن عمل کنیم در حالی که احادیث زیادی ( چه در احادیث اهل سنت و چه در احادیث شیعیان ) مبنی بر تحریف آن وجود دارد و نوری طبرسی نیز در کتاب فصل الخطاب خود این امر را اثبات کرده و تاکنون هیچ جوابیه محکم و قابل قبولی برای رد آن نیامده است ؟ و همچنین در هنگام خواندن قرآن به تناقضات آشکاری( خارج از حوزه ناسخ و منسوخ ) بر می خوریم که انسان را دچار شک و تردید می کند . مانند اینکه قرآن می گوید : «سپس اراده آفرينش آسمان فرمود در حالي كه به صورت دود بود، به آن و به زمين دستور داد به وجود آئيد و شكل گيريد، خواه از روي اطاعت و خواه اكراه! آنها گفتند: ما از روي طاعت مي‏آئيم! سوره فصلت آیه 11 » و در جایی اشاره می کند که زمین و آسمان از هم شکافته شده اند و جهان کنونی شکل گرفته است . در این صورت آیا به گفته قرآن ، جهان ابتدا منبسط بوده و بعد متراکم شده و یا اینکه ابتدا متراکم بوده و بعد منبسط شده است ؟ در مورد همین آیه اخیر ( سوره انبیاء آیه 30 ) قرآن خطاب به کفار می گوید : « آيا كافران نديدند كه آسمان‌ها و زمين در ابتدا به هم پيوسته بودند و ما آنها را از هم جدا كرديم و هر چيز زنده‌اي را از آب پديد آورديم؟ آيا باز هم ايمان نمي‌آورند؟» سوال این است که کفار در هنگام خلقت هنوز وجود نداشتند ، پس چگونه می بایست با دیدن چیزی که هرگز ندیده اند به وجود خدا پی ببرند ؟ یا در سوره زخرف آیه 19 آمده :« و فرشتگان را كه بندگان خدايند، زن پنداشتند. آيا به هنگام خلقتشان آنجا حاضر بوده‌اند؟» سوال این است که آیا تنها راه تشخیص جنسیت ، حضور در هنگام تولد است ؟

7- یا اینکه قرآن بارها مرکز تفکر انسان را قلب معرفی می کند و هر چند مفسرین منظور از قلب در قرآن را چیز دیگری دانسته اند ، اما در نهج البلاغه صراحتا می بینیم که امام علی (ع) منظور از قلب را همان قلبی که درون سینه ماست معرفی می کند و این در حالی است که امروزه همه به خوبی می دانند که مرکز تفکر انسان مغز است . در مورد تعدی طلبی قرآن نیز تاکنون اشخاص بسیاری به مقابله برخواسته اند و به ظن بسیاری ، آثار آنها از آیات قرآنی بهتر بوده اند و نمونه آخر همان کتاب فرقان الحق می باشد که از حیث بلاغت و فصاحت و معنا و هماهنگی و عدم تضاد ، ادعای برتری بر قرآن را دارد . بر چه اساسی باید برتری قرآن را بر دیگر آثار اثبات کرد ؟

8- یک سوال که نمی دانم تا چه حد پایه علمی دارد : یک نوع بیماری به نام صرع لب آهیانه مغز وجود دارد که این بیماران در هنگام حمله صرع دچار توهمات مذهبی می شوند و مثلا یک مسیحی ممکن است حضرت عیسی را ببیند و یا یک مسلمان ، پیامبر یا یکی از امامان را مشاهده کند . حال بیگانگان چنین القاء می کنند که پیامبر نیز در هنگام نزول وحی دچار حالتی شبیه به غش و عواملی شبیه به حمله صرع می شده است و احادیثی را از جانب زنان پیامبر نقل می کنند که گفته می شود پیامبر گاه انجام کارهایی را مدعی می شد که هرگز انجام نداده بوده است و نتیجه گیری دشمنان اسلام از این استدلال این بوده است که( اعوذ بالله) هر چه به پیامبر وحی می شده است در واقع حاصل توهمات او بوده است .

9-چگونه می توان ادعا کرد که یکی از اهداف پیامبر مبارزه با برده داری بوده است در حالی که خود برده داشته است ( مانند انس ) و چند زن او نیز از کنیزان بوده اند ؟ و ائمه نیز بردگان زیادی داشته اند و حتی چند تن از آنان خود فرزند کنیزان بوده اند ؟