نبوت عامه

ضرورت بعثت انبیاء از دیدگاه عقلی

انجمن: 

سلام.خوب با توجه به عنوان تاپیک، موضوع بحث به نظر مشخص می آد.سعی می کنم که در ابتدا یک نکاتی رو مطرح کنم که پیش پیش از تکرار یک سری مباحث و ذکر مکررات جلوگیری کنم و بریم سر اصل مطلب....
فرض می گیریم که خدایی هست حکیم و انسان را خلق کرده که انسان به کمال برسد.....
حالا علمایی ادعا می کنند که خدا باید پیامبرانی بفرستد و الا حکمتش زیر سوال می رود.....
می گوییم که خدا انسان را آفریده و عقل و وجدانیات و فطریاتی در وجود او قرار داده و همچنین او را از امدادهای غیبی اش بی نصیب نمی کند، پس انسان دستش خالی نیست که بگوییم برای رسیدن به کمال، نباید دستش خالی نماند و پیامبرانی را باید خدا برایش بفرستد....حالا اگر ادعا می شود که چیزی فراتر از عقل و فطریات و وجدانیات و امداد های غیبی لازم است که پیامبر باشد که باید فرستاده شود، باید یک دلیل خیلی قاطعی مطرح شود.من همچین دلیلی ندیدم تا حالا.معمولا گفته می شود که آن چه انسان داراست برای رسیدن به یک سری جزئیات ناکافیست....و برای آن جزئیات باید پیامبرانی بیایند.می گوییم که اولا این یک ادعاست....از کجا معلوم یک نفر به معنای واقعی کلمه خواستار هدایت باشد با همین عقل و فطریات و امداد های غیبی به تمام معنا به کمال نرسد؟باز این امداد غیبی را تاکید می کنم که معمولا نادیده گرفته می شود.حالا اینکه شاید کسی در طول تاریخ به کمال کاملی نرسیده که دلیل نمی شود.خوب از داشته هایش استفاده نکرده و به کمال صد درصد نرسیده.دلیل نمی شود که آن داشته هایش را ناکافی بدانیم.
حالا به فرض واقعا داشته های انسان بدون وجود پیامبران، ناکافی باشد و انسان بدون پیامبران نتوانند به کمال صد درصدی برسند...می گوییم که حالا چه لزومی هست که حتما در همین دنیای محدود و گذرا که چشم باز می کنیم عمرمان تمام شده، به کمال صد درصدی برسیم؟اگر بپذیریم که دنیای دیگری هست و به نظرم باید باشد که و الا با حکمت خدا و عدالت خدا در تضاد است، دیگر غیر ممکن بودن در رسیدن به کمال صد درصد در این دنیا مشکلی و اشکالی به داستان و حرف ما وارد نمی کند.وجود دنیایی دیگر و در ادامه ی این دنیا که ما در آن ادامه ی مسیر تکاملی خود را بپیماییم هم چیز خلاف عقلی نیست و عرض کردم که اصلا عدالت و حکمت خدا ایجاب می کند که همچین دنیایی باشد.که حالا اگر لازم شد در ادامه بیشتر توضیح می دهم. پس حرف اینکه قرائن و شواهد به ما نمی گویند که یک باید در ارسال پیامبران هست و اگر خدا پیامبری نفرستد حکمتش زیر سوال می رود.
این داستان ضرورت ارسال انبیاء بحث مهمی و فکر می کنم هنوز با وجود تاپیک هایی که در این زمینه سر گرفته، و من آنها را مطالعه کردم، به سرانجامی روشن نرسیده.
یکبار با استاد صدیق در مورد ادعای معجزه و نبوت بحث می کردیم.شاید گفتنش خالی از لطف نباشد که ضرورت بعثت انبیاء یک فرضی بود که ما در آن تاپیک گرفته بودیم...اشتباه نکنم، که اگر این فرض با اشکال مواجه شود،آنگه نتیجه ادعای معجزه نمی تواند لزوما نشان صدق مدعی پیامبری باشد.

با تشکر

وحی جداگانه برای هر انسان

انجمن: 

سلام
چرا خداوند برای هر کس وحی جداگانه نفرستاده است و فقط افراد خاصی را برای نبوت برگزیده است؟

نقد برهان لطف در ضرورت ارسال رسل

انجمن: 

با سلام
مطلب زیر را کاربر velayat ارسال کرده‌اند؛ اما بی‌هیچ پاسخ یا بحثی بسته شده است.
من این مطلب را دوباره ارسال می‌کنم تا دوستان با حضور یکی از کارشناسان گرامی موضوع را بررسی کنند:

نقل قول:
تقریر رهیافت کلامی برای اثبات نیاز به نبی:

این رهیافت در سده‏های پیشین، از سوی متکلّمان مطرح بوده است. در آن، وجود خداوند و صفات کمالی آن مانند حکمت، لطف، علم، قدرت و خیرخواهی پیشفرض گرفته می‏شود. بر این اساس، خداوند، ذات واجب الوجودی است که صفات پیشگفته به صورت بی‏نهایت دارد. یکی از این صفات، صفت حکمت است که همه اعمال الاهی از جمله آفرینش عالم امکان و انسان را حکیمانه و غایتمند می‏داند. در جای خود اثبات شده که فلسفه آفرینش انسان، رهیابی به کمال هدایت و سعادت حقیقی یعنی وصل به عالم مجرّدات و تقرّب به مقام الوهی است.
در صفات آینده اثبات خواهد شد که پیمودن راه سعادت، برای انسانی که قوّه عقل وی با دام‏های گوناگونی مواجه است، به تنهایی میسور نیست؛ بلکه به مرشد و راهنمایی نیاز دارد تا انسان را در مقام شناخت و عمل مدد رساند. به دیگر سخن، برانگیختن پیامبران و سفیران آسمانی، شرط هدایت و کامیابی انسان است و بدون آن، انسان به غایت و مقصد آفرینش خود دست نخواهد یافت.
بر این اساس، صفات حکمت و خیرخواهی (قاعده لطف) مقتضی است که خداوند برای نیل آفریده خود به مقصد خویش، ابزار و مقدّمات آن را در اختیار انسان قرار دهد و در صورت عدم آن، یعنی عدم ارسال سفیران آسمانی، انسان به غایت آفرینش دست نمی‏یابد و آفرینش وی از سوی خداوند، عمل غیر حکیمانه و به تعبیری عبث خواهد بود و با صفت حکمت الاهی ناسازگار است.
همچنین نفرستادن پیامبران، با صفت خیرخواهی و لطف الاهی در تعارض است؛ چرا که صفت پیشین مقتضی است خداوند برای تأمین سعادت انسان و جلوگیری از گمراهی وی، پیامبرانی را ارسال کند که در صورت عدم آن، صفت خیرخواهی و اصل لطف مخدوش می‏شود؛ امّا این فرض
که خداوند، حکیم و خیرخواه است ولی نمی‏داند که بعثت پیامبران با وجود عقل، لطف و هادی و موصل انسان‏ها به سعادت است یا این که می‏داند، امّا بر آن قدرت ندارد، خلاف صفت علم و قدرت لایتناهی الوهی است.
بر این اساس، متکلّمان طرفدار اصل حُسن و قُبح عقلی، یعنی امامیّه و معتزله از اصل بعثت، به اصل وجوب یاد می‏کنند.
محقّق طوسی نخست به دلیل فواید بعثت، آن را «حُسن» بر می‏شمارد و به دلیل اشتمال آن بر لطف در انجام تکالیف، آن را واجب ذکر می‏کند:
البعثة حسنة لاشتمالها علی فواید ... و واجبة لاشتمالها علی اللطف فی التکالیف العقلیة
ابن میثم نیز می‏نویسد:
وجود النبی ضروری فی بقاء نوع الانسان و اصلاح احواله فی معاشه و معاده و کل ما کان ضروریا فی ذلک فهو واجب فی الحکمة الاهیة فوجود النبی واجب فی الحکمة الالهیة.
قاضی عبد الجبّار از عالمان بنام معتزله و ابو منصور ماتریدیبنیان‏گذار مذهب ماتریدیّه، از دلیل حکمت به وجوب بعثت پیامبران استدلال کرده‏اند.

نقد:


1.نکته قابل ذکر درباره ارزش معرفتی و قلمرو رهیات پیشین این که فقط به مسأله ضرورت وحی آسمانی پرداخته است و ارزش آن نیز به آن محدود می‏شود؛ امّا این که آیا انسان نیز به چنین دینی نیازمند است و باید به آن ملتزم شود، پاسخ آن از دلیل پیشین بر نمی‏آید و در واقع، تفاوت دو مقوله فلسفه نیاز به دین و ضرورت آن در این جا روشن می‏شود؛ امّا در چهار دلیل پسین هر دو مقوله جمع شده است؛ یعنی هم آن ادّله، نیاز انسان به وحی را ثابت می‏کند و هم به تبع آن نوعی ضرورت و وجوب کلامی وحی را به خداوند ظاهر و کشف می‏کند.

2.جناب استاد فرامرز قراملکی در نقد این برهان می گویند:

سؤال‏مان این است: این وجوبی که این جا می‏گویید، این وجوب چه نوع وجوبی است؟ وجوبی است به معنای اخلاقی کلمه یا به معنای فلسفی کلمه؟ در نزد متکلّمین به معنای اخلاقی است؛ چون در بحث حسن و قبح آمده است. گفتیم که پشتوانه «لطف بر خدا واجب است»، این است که ترک حسن قبح است و قبح بر خدا محال است. قبح بر خدا محال است یعنی چه؟ در واقع به معنای این است که خدا نباید فعل قبیح انجام دهد؛ بنابراین اخلاقی به‏کار بردیم. اگر این جا مراد از وجوب به معنای اخلاقی کلمه باشد که هست، این برهان نخواهد بود. اصلاً برای این که برهان آن است که مقدّمه یقینی داشته باشد و این برهان مقدّمه مشهوره دارد، چون گزاره‏های اخلاقی را همه منطقیون ما از آرای مشهوره می‏دانند؛ مثل «العدل حسن و الظلم قبیح». (احد فرامرز قراملکی: جزوه نبوّت، دانشگاه تهران، 1368، منتشر نشده، ص

3.می توان گفت برای هدایت انسان و عدم گمراهی او عقل کافی است و انسان با این عقل خدا را اثبات می کند و سپس توحید او را و سپس نیا به معاد را و سپس حسن و قبح عقلی افعال را و سپس اینکه خدا باید افعال حسن را پاداش داده و قبیح را عذاب و در نتیجه دیگر نیازی به نبی نیست تا به او اعتقاد داشته باشیم.

4.می توان گفت احتمال دارد خدا بنابر مصالحی که خود می داندو ما نمی دانیم پیامبر نفرستد ولو اینکه فرستادن پیامبر خوب است اما مصلحت اهم اقتضای دیگری دارد فلذا خدا پیامبر نمی فرستد

*** درسنامه ی پیامبر شناسی ***

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام به همه ی دوستان:Gol:

در این تاپیک انشاالله به تدریج متن بخش پیامبرشناسی کتاب آموزش عقاید استاد مصباح قرار داده میشه، در این تاپیک قرار نیست بحثی صورت بگیره و پست های از این دست حذف خواهند شد، دوستان هر نوع مطلبی در این رابطه داشتن می تونن در تاپیک دیگه ای مطرح بفرمان تا در اونجا راجع بهش صحبت بشه، شبیه این برنامه برای سه بخش دیگه ی این کتاب(خداشناسی، امام شناسی، و فرجام شناسی) هم هست انشاالله، دوستان جهت اطلاع از مسائل اجرایی این طرح به این تاپیک مراجعه بفرمان:

طرح بزرگ جهادگران عرصه ی مجازی

سرکار سوگند گرامی قبول زحمت فرمودن و مدیریت این تاپیک رو به عهده گرفتن، همین جا صمیمانه ازشون تشکر می کنم و امیدوارم خداوند متعال به بهترین وجه ازشون قبول بفرماد...