مشکلات یک زندگی مذهبی

گلی در سرما (دينداری در خانواده ای كم يا بي قيد)

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام

من در یک خانواده روستایی به دنیا اومدم. تا اینکه 10-15 سال پیش خواهرم در اثر حادثه ای فوت کرد و همین مسئله باعث شد که خونمون به شهر بیاد. 3تا از برادرانم ازدواج کردند و همه با هم در یه مجتمع زندگی میکنیم و من از همه کوچیکتر هستم و 24 سال سن دارم
آنچه در خانواده ما گذشت به طور خلاصه و البته سانسور
پدر و مادر من بیسواد بودن و هیچ وقت به فکر تربیت دینی فرزندان نبودند پدرم آدم زن آزاری بودن خیلی مادرم رو اذی می کردن ما با ترس و اضطراب بزرگ شدیم پدرم نسبت به خانواده هم بی خیال بودن و همین مسئله باعپ شد که برادرانم از سن چهار پنج سالگی شروع به کار کردن کنند برادرانم شرایطی خیلی سختی رو طی کردن اویل اعتقادشون خوب حتی بعضی هاشون نماز هم میخوند ولی الان...
به اینکه لقمه حلال سر سفره بیارند خیلی پایند هستند کارگر ساختمان هستد خیلی سختی کشیدند وقتی به شهر اومدیم میتونستیم صاحب خونه شویم ولی از بی فکری پدر نشدیم و برادرانم جور بی فکریهای پدر را به دوش کشیدند الان پدرم هم پا به پای اونا کار میکنه با هزار سختی و وام شدیم صاحب خونه ولی در عوض اعتقادشون خیلی ضعیف شده به طوری که از شدت خستگی نعوذبالله به خدا و پیغمبر و ائمه به راحتی فحش میدن واین نتیجه تربیت در محیطی نامناسب از لحاظ دینی و اقتصادی بوده
من در 10سالگی و بدون اجبار چادر رو با عشق و به طور کامل برا خودم انتخاب کردم و همیشه دوست داشتم که راهم راه خدایی باشه و از همون موقع در کلاسهای قران شرکت میکردم تا اینکه در پایه اول راهنمایی تصمیم به حفظ قران گرفتم یکی دو جزء هم حفظ کردم ولی یه سری مشکلات اجازه ادامه رو بهم نداد ولی بعداز اتمام دانشگاه مجدد شروع به حفظ کردم و الان حدود یک سال است که دارم حفظ میکنم و دوازده جزئی حفظ کردم (ولی باز مشکلات مسیر حافظ شدنم رو کند کرده)
بی احترامی به همدیگه در خانواده ما بیدادمیکنه خیلی از مشکلاتم قابل بیان نیستند
و این شرایط به شدت رو منم تاثیر گذاشته منی که دارم قران حفظ میکنم و در قران تاکید بر اینه که با پدر و مادر با احترام رفتار کنید ولی من این کارو نکنم و با اونا بی احترامی کنم من میخوام که خانواده ام درست بشن (داداشام تواین دنیا خیلی زجر کشیدن برا این که ما دستمون به کسی دراز نشه در واقع برا خانواده جهاد کردن و شرایط اینارو ای طور بار آورده من برا عاقبتشون خیلی نگرانم و همین طور براخودم نمی دونم باید چکار کنم روز به روز بی اعتقادتر میشن) و در این اوضاع و احوال که خیلی هاشون بیانشون برام سخت بود و نگفتم باید چکار کنم من از لحاظ دینی هیچ پیشرفتی نداشتم خیلی نگرانم از اینکه
1-چطور میتونم خانواده ام رو اصلاح کنم که به هیچ عنوان در توان من نیست؟
2-من هدفم اینه که فقط با یه شخص مذهبی و متدین ازدواج کنم و به هیچ عنوان نمی تونم با شخص غیر مذهبی ازدواج کنم حتی اگه بهترین موقعیتو از لحاظ اجتماعیی داشته باشه (که تا الان اینجور چیزی پیش اومده )ولی متاسفانه خواستگار مذهبی هیچ نداشتم در حالی ظاهری کاملا محجه دارم )و هدف اصلیم در ازداج با شخص مذهبی اینکه که در کنار اون بتونم خودمو برا ظهور امام زمان آماده کنم شما برا رسیدن به این مهم چه پیشنهادی دارید؟
3-مهمتر از همه این که خیال کنید امام زمان منو که در اینطور محیطی رشد کردم به شما سپرده که به عنوان سربازش تربیت کنید حالا شما می خواهید چکار کنید؟
ترسم از اینه که مرگم فرا رسدو به مرگ جاهلیت بمیرم چون هیچ شناختی نسبت به امام زمانم ندارم ولی حب نسبت به امام دارم
(خیلی از مشکلاتم رو نگفتم چون که نمی تونستم تو این پیام بگمشون)

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: