قرآن ;سید موسی صدر ;تفسیر

گفتارهای تفسیری - امام موسی صدر

یا لطیف

گفتارهای تفسیری سید موسی صدر

برگرفته از کتاب " برای زندگی " ترجمه ی کتاب " دراسات للحیاة "

=======================================

درباره ی تفسیر قرآن

قرآن کریم با همین الفاظ و معانی و ترتیب آیات و سوره ها ، کلام خداوند است .
این اصل ،سبب جاودانگی دین اسلام در میان ادیان است . هم چنینی ، این کتاب ،پاسخی به مسئله ی پیشرفت و تحول است .
مشکل بسیار شایع و بغرنج این است که نمی توان متون معینی برای جوامع پیشرفته و روابط متغیر و شرایط حیاتی متفاوت دوره های مختلف تاریخی وضع کرد .
اوضاع و روابط اجتماعی امروز به کلی با اوضاع و روابط زمان ظهور اسلام متفاوت است .
پس چگونه ممکن است که قوانین و متون واحدی ، هر دو دوره را سامان دهد ؟

پاره ای از دانشمندان و متفکران مسلمان کوشیده اند تا از راه های گوناگون ، به این مساله پاسخ گویند .
اما من در نتایج اصلی که در آغاز بحثم بدان اشاره کردم ،پاسخی کافی به این مشکل ، می بینم .

مفهوم و دریافت هر کلامی دو شرط دارد :
نخست : پایبند بودن به دلالت های حقیقی و مجازی لفظ با انواع دلالت های میان آن دو ، از جمله دلالت التزامی و اشاره و تنبیه و دیگر دلالات .
دوم : ما باید سطح آگاهی و فرهنگ گوینده را نیز در نظر داشته باشیم .
نمی توانیم از کلام ، مفهومی استنباط کنیم که از سطح دانش متکلم و میزان دقت او بالاتر است .
از همین رو ، فهم عبارت واحدی که طفل و یا انسان عادی ،بیان می کند با فهم همان عبارت وقتی که انسان آگاه یا دانشمندی بزرگ و یا مسئولی هوشیار آن را به زبان می آورد ،متفاوت است .
برای همین است که می بینیم به ظرایف کلمات مسئولان و قیود و تقدیم و تاخیر سخنانشان اهتمام و توجه ویژه ای می شود .
هم چنین ، شرح و بسط های مختلفی درباره ی متون قراردادها و پیمان ها و مدلول های آن ها و نیز فهم قوانینی و آیین نامه ها و ابعاد آن ها وجود دارد .

این همه گواهی است بر این که دانش گوینده ی کلام و آگاهی او ، چارچوبی برای فهم سخنش و شرطی اساسی برای درک مقصود و مراد اوست .
اما استفاده از اشارات رمزی در سخن و به کار بردن کلمات برای اشاره به معانی دیگر ، تنها با تکیه بر توافق پیشین بین متکلم و مخاطب ممکن است . چنان که در گفت و گوهای سرّی متعارف به کار گرفته می شود .

بنابراین نزول قرآن کریم با این الفاظ ،ویژگی خاصی پیدا می کند که آن را از سایر کتب و کلمات متمایز می سازد .
هم چنین فهم معانی قرآن و تفسیر کلمات آن ، با فهم و تفسیر دیگر کلمات و متون ، حتی کتب آسمانی دیگر ، متفاوت است ؛ زیرا که علم خداوند نامحدود است و ذره ای در زمین یا آسمان از محدوده ی علم او دور نمی ماند .
هیچ چیزی او را از چیز دیگر باز نمی دارد ، در اندامی مناسب می آفریند و اوست که مقدَّر می کند و هدایت ، و به هر چیزی اندازه و ویژگی و خاصیت معینی می دهد .

پس اگر شرط نخست در فهم و تفسیر قرآن کریم مورد توجه قرار گیرد ، فهم و تفسیر قرآن منحصر به مفسران نخستین -رضوان الله علیهم - نخواهد بود ،بلکه ما نیز این حق را داریم که قرآن را به یاری اطلاعات بیشتر و تجارب افزون تر در زمینه های مختلف ، ژرف تر و با آگاهی روزآدتری دریابیم.
این فهم بیشتر هنگامی اتفاق می افتد که به اصطلاحات قرآن پایبند باشیم و متشابهات را به محکمات ارجاع دهیم و بر کلمات قرآن معانی بی ارتباط حمل نکنیم .

ادامه دارد ...