عوامل سلب توفیق الهی

^~♥~^عوامل توفيق و دليل سلب توفيق الهي در انجام كار نيك^~♥~^



حتماً تا كنون با خود انديشيده ايد كه چگونه است كه گاهي انسان در انجام اعمال خير موفق مي شود و گاهي نه؟ و يا چرا خداوند به بعضي افراد توفيق مي دهد و به بعضي ديگر نه؟ به عبارت ديگر، چرا براي بعضي ها زمينه ي انجام كارهاي مثبت به راحتي فراهم مي گردد ولي عده اي ديگر با وجود علاقه اي كه به انجام اعمال نيك دارند، موفق نمي شوند؟
با كمي تدبر در آيات قرآن مي توان پاسخ را دريافت.

عوامل جلب توفيق الهي

آن چه كه مهم است، خواست حقيقي و اراده ي مصمم فرد و قدم برداشتن براي انجام كار خير است، نه صرف علاقه به انجام آن عمل. اگر انسان اراده ي حقيقي و عزم جزم براي انجام كاري داشت و قدم اوليه را نيز برداشت، آن جاست كه توفيق الهي رفيق او شده و او را در برداشتن قدم هاي بعدي ياري خواهد فرمود. اما اگر در گوشه اي نشست و تنها آرزوي انجام عملي را نمود، نبايد انتظار كمك و ياري الهي را داشته باشد.
در سوره ي مباركه ي هود آيه ي88، از زبان حضرت شعيب عليه السلام مي خوانيم كه خطاب به قوم خود مي فرمايند: من يك هدف بيشتر ندارم و آن اصلاح شما و جامعه ي شماست تا آن جا كه در قدرت دارم : " إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ " اين همان هدفي است كه تمام پيامبران آن را تعقيب مي كردند.
اصلاح عقيده، اصلاح اخلاق، اصلاح عمل و اصلاح روابط و نظامات اجتماعي. و براي رسيدن به اين هدف، تنها از خدا توفيق مي طلبيدند.
نكته ي قابل توجه در آيه اين است كه آن چه كه زمينه ساز دريافت توفيق الهي ذكر شده،

اولاً اراده و خواست قلبي و محكم،

ثانياً : طالب اصلاح بودن، و

ثالثاً : به كارگيري تمام توان و قدرت و استطاعت مي باشد.