عقل ستیزی در مسیحیت

2000 سال مبارزه با عقل در مسیحیت برای چه ؟

سلام
اصلیترین ویژگی انسان برخورداری از نعمت عقل است . در مکتب اسلام عقل حجت الهی درونی انسان معرفی شده است چه اینکه به نور این حقیقت است که انسان حق را از باطل تشخیص می دهد . همه انسانها در محوریت و ارزش عقل متفقند .
در بسیاری از مکاتب با عقل آن هم در اموری که اعتبار آن کاملا پذیرفته است مقابله می شود . علت اساسی این مبارزه چیزی جز پوشاندن ضعف و غیر عقلانی بودن عقیده نبوده و نیست .
البته کسی شک ندارد که عقول جزئی از درک بعضی حقایق ناتوان است اما گستره ادراک عقلی آنقدر وسیع است که می تواند بسیاری از اصول را درک و اثبات نماید .
یکی از ادیانی که از ابتدا پیروان آن با عقل مشکل داشتند مسیحیت بود .
دلیل اساسی این مخالفت چه بود ؟
مسیح ع با عده ای اندک در میان بنی اسراییل شریعت الهی خود را تبلیغ می کرد . وقتی علمای یهود از ماجرا خبر دار شدند و موقعیت خود را در خطر دیدند برایش توطئه چیدند و مسیح از میان مردم رفت ( یا به آسمان عروج کرد بنابر عقیده ما و یا به صلیب کشیده شد بنابر عقیده مسیحیان ) و جز تعدادی اندک پیرو برایش باقی نماند . اما ایمان و عزم راسخ این عده قلیل برای تبلیغ شریعت نو باعث شد که کم کم مردم با آن آشنا شده و با رویگردانی از مذهب فاسد علمای یهود بدان معتقد شوند .
چون پیروان اولیه مسیح دائم در حال نشر و ترویج دین مسیح بودند فرصتی برای حفظ و نگهداری آثار مسیح ع را نداشتند و آن مقدار هم که حفظ شد به نقل مشهور به توطئه یهود (جالب است بدانید پولس مقدس که تاریخ نگاران اورا مسبب تحریفات اولیه انجیل می دانند خود از علمای یهود بود که ابتدا سخت با مسیحیت مخالفت می کرد اما به دلایل نامعلوم یکباره به خدمت مسیحیت درآمد و پس از چندی جزء بزرگان آن گشت و امروز اورا پولس مقدس می شمارند ) از دخل و تصرف مصون نماند تا جایی که اناجیل متعدد باقی مانده از دوران اولیه بیشتر به روایت شرح حال و اقوال مسیح شبیه است تا کتابی آسمانی .
وقتی جمعیت مسیحیان افزون شد و علمای متعددی در میانشان ظهور کرد همواره با اصولی از کتاب مقدس خود دچار مشکل بودند . یکی از این اصول همان تثلیث مشهور مسیحیت است .
تاریخ نقل می کند که چندین بار مجمعی بزرگ از علمای طراز اول مسیحیت برای حل این معضل جمع شدند و در نهایت باز تثلیث مورد تایید قرار گرفت .
این انحراف بزرگ جز نتیجه بی توجهی به آنچه که بر اناجیل گذشته بود و کم عنایتی به عقل نبود . لذا بنیان مسیحیت در رد اعتبار عقل گذاشته شد تا هرجا اصول دینی با عقلانیت دچار مشکل شود با شعار ایمانی بودن قضیه از کنار مساله بگذرند .
وقتی نور اسلام ظهور کرد و شعار توحید را با قدرت و قوت مطرح ساخت اولین برخورد مسیحیت با اسلام شیطانی خواندن آن بود . اسلام در حالی ظهور کرد و به زودی به دروازه غرب بی فرهنگ رسید که علم و خرد و اندیشه مسلمین در سایه وحی قرآنی به اوج شکوفایی رسیده بود .
فلسفه یونانی که در غرب عقل گریز جایی نداشت در دنیای اسلام مورد استقبال قرار گرفت و اصول آن که هیچ تنافی با اصول اسلامی نداشت خیلی زود پذیرفته شد .
وقتی اسلام دوباره علم و فلسفه را به دنیای غرب مسیحی ارائه کرد تنشهای زیادی در آن بوقوع پیوست . فلاسفه و دانشمندان غربی هر چه در علم و دانش بیشتر پیش می رفتند یافته های فکری و تجربی خود را با آموزه های مسیحیت بیشتر در تضاد یافتند تا اینکه برای آنها راهی نماند جز اینکه اعلامیه جدایی علم و دین را به دیوارها بچسبانند و کلیسای عقل گریز را از عرصه جامعه بیرون رانده و علم و عقل را جانشین آن ساختند .
بزرگترین تراژدی اعصار در دوران مبارزه دانشمندان با کلیسای عقل گریز رقم خورد زمانی که پاپها ، دانشمندان را حتی بخاطر عقاید جزئی به دادگاههای تفتیش عقاید می کشاندند و حکم سوختن در آتش را برای آنها صادر می کردند .
امروز نیز شما با هر حربه عقلی به مبارزه با عقاید دور از اندیشه مسیحیت بروید فایده ای نخواهد داشت چون در اعصار گذشته بزرگان این قوم حکم به محکومیت عقل داده اند و ارزشمندترین مایه هدایت را نفی کرده اند .
امروز مسیحیت یک مذهب نیست . یک شعار اخلاقی است . شعاری که برای پذیرش آن هیچ مشکلی وجود ندارد . در این مکتب اخلاقی همه خوبند حتی جنایتکاران و باید برای آنها هم شبانه روز به دعا نشست و هیچ اقدامی جز دعا نکرد .
اما مردم به ستوه آمده از ظلم ظالمان و حقیقت جویان اندیشمند و خدا باوران عدالت جو و دلیر مردان استکبار ستیز نمی توانند آرمانهای خود را در یک شعار اخلاقی که از کنار همه چیز با دستانی بلند کرده به دعا می گذرد بیابند . پس بدنبال مکتبی پویا می گردند که همه ابعاد فطری شان و همه آرمانهای انسانی و الهی شان را پاسخ شایسته و از جسم تا جان و از عمل تا اندیشه آنها را سامان
دهد .
و بر همگان ثابت است که چنین جامعیتی را نه در شعارهای اخلاقی ناقص بلکه در دین الهی کامل اسلام می توان یافت که برای همه شوون انسان برنامه داشته و سعادت دنیوی و اخروی او تضمین می کند .
دوستان در باب علم ستیزی و عقل گریزی مسیحیت اینجا مطلب بنویسند . نفرمایید تکراری می شود . اشکال ندارد . تذکر و یاد آوری نافع است .
موفق در پناه حق