عقل ،علم

بنام خدای خوبی ها
یه پسر 25 ساله هستم بایه مشکل جدی
این انجمن رو یه سیده خانوم بزرگواری پارسال بهم معرفی کردن وفقط مطالب قشنگش رو میخوندم وعضو نمیشدم

بگذريم بريم سراغ مشكل، نمیدونم از کجا شروع کنم،این مشکل من همزاد هستش جن هستش یا هرچی نمیدونم،
چندین موقعیت پیش اومده که میگن من بودم ولی من نبودم

مثلا چند سال پیش پسرخاله هام گفتن همسایتون گفته بنده سیگار میکشم درحالی که من اصلا سیگاری نیستم وورزشکار نیمه حرفه ای هم هستم
باخودم گفتم حتما حسادت دارن این حرف رومیزنن،تا اینکه یه بار یه اقایی بهم گفت چون خودش سپاهی هستش گفت صبح تو سپاه کارت رو راه انداختن باتعجب گفتم کدوم کار من سپاه نبودم تعجب کرد گفت من خودم دیدمتون تو سپاه بودین

یه بار یکی ازباشگاه میومدم وگفت تو باچندین نفر ریختین سرم وهرچی قسم خوردم باور نکرد گفت خودت بودی،یا یه حرفی یکی ازبچه ها تو باشگاه زده بود وگفته بود مت این حرف رو زدم درحالی که من نبودم،
یا یه بار تو مدرسه معاون گفت چرا به من توهین کردی وگفتی ...... قسم خورد که من بودم درحالی که به خدای احد واحد من نبودم ،
یه بار یه اقایی گفت چرا اون روز بادوستات تو منطقه.....ریختین سرم قسم خورد که من بودم درحالی که من نبودم،
یا تو خونه شب رفتم دستشویی وقتی برگشتم خواهرم ترسید گفت الان دیدم تو حال بودی وناراحت بودی،چطوری الان تو ازدستشویی میای؟
یا برادرزنم یه بار اومده بود خونه بعد گفت بغیر از من کسی خونه نبوده درحالی که من با دوستم اون ساعت بیرون بودم وبرادرزنم رو ندیدم.
یا زن دادشم گفت اومدم خونتون وفقط من بودم خونه درحالی که من خونه نبودم.

من افسردگی متوسط وسواس فکری شدید دارم طوری که با این اتفاقات تنها فکرم خودکشی هستش،
تورو خدا یکی بگه جریان این چیه این همزاده جن هستش چی هستش ایا برا کسی تاحالا اتفاق افتاده میترسم اتفاق بدی بیافته وگرفتار بشم
بخدا میترسم دیگه کم اوردم میترسم این موجود که جن همزاد یاه هرچی هست برامن دردسرهای بزرگی درست کنه توروخدا کمکم کنید دارم روانی میشم