عقلانیت در دین اسلام

وضعیت شخصی که دارای چنین تفکری باشد از نقطه نظر دینی چگونه است؟

سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید .

یه سوال برای من پیش اومده بنابراین دوست دارم که نظره یک کارشناس دینی رو در موردش بدونم . برای اینکه به تبیین پرسشم بپردازم به بیان چند نکته میپردازم . امیدوارم که بتونید بهم کمک کنین . لطفا از تکه تکه کردن کلامم و پاسخ دادن به هر کدام از اون تکه ها و یا دادن جواب های کیلویی پرهیز بشه . ( ببخشیدها )

من چند گزاره رو در کنار هم میزارم .

1. آیه ای از قرآن کریم داریم که قرآن کریم میفرماید کسانی که آیات قرآن را قسمتیش رو قبول کردند و قسمتی از آن را قبول نکرده اند به مانند کسانی هستند که آیات ما را پاره پاره کرده اند ( نقل به مضمون )

2. در درون قرآن کریم آیاتی داریم که از نظره من نمیتونند کاره یک بشر باشند . و با خوندن قرآن و نماز آرامشی رو بدست میارم که نمیتونم در درون هیچ چیز دیگر اونها رو بدست بیارم . ( چه یوگا باشه و چه هر چیز دیگر ) و نمیدونم علتش تلقینات پدر و مادرم در هنگام بزرگ کردن من بوده یا نبوده .

3. مسائل و شبهات رو نمیخوام وسط بکشم . مسایلی مانند برده بودن فرزندی که از ازدواج دو برده بوجود میاد و خرید و فروش برده ها و مسایلی مانند مهریه ( وجود مهریه ) و دیه ( وجود دیه ) کلا برای من غیر قابل هضم هست . مثلا من باورم این هست که اگر کسی به صورت غیر قصد من رو کشته این اتفاق هست و هیچ دلیلی وجود نداره که اون شخص مجبور باشه به خانواده من 300 میلیون پول بده . ( زندگیش رو خراب کنه ) در عوض من دوست داشتم دین مسایلی مانند بیمه رو در سطح یک جامعه اسلامی گسترش میداد و اگر خسران وزیانی به کسی وارد میشد اون پول از بیمه گداز پرداخت میشد . ( قوانین خوبی که زندگی ها رو سهل تر و آسان تر بکنه ) ... یا اینی که دخترات نوزاد رو به عقد میرسونند یا اینی که در درون قرآن صراحتا نوشته شده روزی ستاره ها بر رویه زمین میریزند و ... که تفسیر داره ولی خوب من نمیتونم قایل به تفسیر بشم ... چون باورم این هست که قرآن یک کتابی مانندکتاب قوانین راهنمایی رانندگی باید باشه و نباید مثلا یه تابلو در درونش باشه و اون تابلو روش نوشته باشه پارک ممنوع ولی تفسیرش مثلا این باشه که پارک آزاد هست و ... تعداد شبهات من خوب خیلی خیلی زیاد هست . حتی من باورم این هست که کسی که سیگار میکشه کارش بسیار زشت تر از کسی هستش که کافر هست . چون کسی که سیگار میکشه با تمام وجودش خراب شدن تنش رو داره احساس میکنه 99 درصد دانشمندان دنیا این کار رو تقبیح میکنن . ثابت شده که سرطان زا هست و برای سلامتی ضرر داره ولی کسی که کافر هست حداقل باورش مانند 95 درصد دانشمندانی هستش که یا بدون خدا هستند و یا ندانم گرا هستند و چیزی که اثباتش به مراتب سخت تر هست رو از درکش عاجز هست . و تعداد و محتوای این شبهات هر روز دارن زیاد تر میشن و همپوشانی پیدا میکنند و هم دیگه رو تایید میکنند ... و ...

4. من تجربه اتفاقات و خوابهایی رو داشتم که نمیتونم اعتقاداتم رو از دست بدم ... اونقدر اون اتفاقها برای من سنگین بودند که برخی از زمانها از شدت ترس و شعف و هیجان بدنم میلرزیده ... ولی بعدا خوب فراموششون میکردم .

5. انیشتن ... تمام فیزیک نیتونی رو میخونه و تنها و تنها یک اشکال کوچیک در درون اون میبینه ... این مساله باعث نمیشه که انیشتن با خودش بگه تمام فیزیک درست هست و تنها این مساله یک استثنا هست . ما چیزی با عنوان استثنا نداریم ... اونقدر رویه اون اشکالی که در درون طبیعت بود زووم میکنه تا میفهمه تعبیر ما از زمان و مکان تعابیر درستی نیست و در حقیقت تبری رو بر میداره و بر رویه فیزیک نیتونی میکوبه ... آنچنانچه به مهندسهای آن زمان گفته میشه باید بیاید و دوباره امتحان بدین تا مدارکتون قابل قبول باشه .

طرح مساله :
خوب من رشته ام ریاضی و فیزیک بوده .... من نمیتونم قبول کنم چیزی در درون قرآن وجود داشته باشه و از نظره من اون چیز ایراد داشته باشه ... من نمیتونم قبول کنم که مسایلی مانند مهریه در درون دین اسلام وجود داشته باشند که اینقدر مشگلات بتونند ایجاد کنند چه برای پسرهاش و چه برای دخترهاش ....

دیدی که من آموختم این هست که اگر باگی رو میبینه ... یعنی اون شیوه دید به مساله ایراد داره و باید دنبال مسیری باشی یا دیدت رو عوض کنی تا بتونی حقیقت رو درک کنی . آنچنانچه انیشتن نوع نگاهش رو نسبت به زمان و مکان عوض کرد و توانست دیدی واقعی تر نسبت به حقیقت زمان و مکان ارائه کنه .

ولی خوب کسایی هم هستند که نظره من رو ندارند . مشخصا آقایه reza_d یکی از اون افراد هست که تقریبا مشگلات من رو دارند ولی خیلی راحت عنوان میکنند که من این شبهات رو دارم و میخوام خونه تکونی دل بکنم . و در نهیات شبهات براشون باقی میمونه و باز هم اعتقاداتشون رو دارند .

خوب وقتی من تناقضی رو میبینم ؛ حتی یک تناقض ؛ در ریاضیات این شرط لازم و کافی برای غلط بودن اون چیز هست که از نظره من هم تعداد و هم عمق این چیزها زیاد هست .

از طرفی همونجرو هم که قبلا گفتم به هیچ عنوان هم نمیتونم از کنار بسیاری از آیات قرآن عبور کنم . همچنین تجربیاتی داشتم که مطمئن هستم اگر یکی از اونها رو هر کسی میداشته تا آخر عمر عابد و زاهد و سالک میشده .

دیروز با یکی از آقایان سایت به صورت خصوصی صحبت میکردم و نظره ایشون این بود کهمسیرم اشتباه هست و نظره ایشون این بود که تا اون حدی که قبول داری و درست میدونی بپذیر و انجام بده ... و اگر به جاهایی رسیدی که از نظرت قابل قبول نبودند نپذیر و انجام نده ...

سوالاتم اینها هستند:

1. آیا این مساله از نظر اسلام قابل قبول هست ؛ مثلا من باورم این باشه که فلان آیات درست هستند ولی مثلا فلان آیات ایراد دارند . اعتقادام مثلا اینجوری باشه که ممکن هست در دین تحریف رخ داده باشه یا مسایلی اینچنینی .

2. دین یک چیزی مانند عبد میخواهد ؛ ولی کسی که چنین تفکر رو دارد عبد نیست ؛ شخصی هست که فکر میکند ؛ اندیشه میکند ؛ چیزهایی رو که درست میداند را انجام میدهد و چیزهایی رو که درست نمیداند را نه قبول میکند و نه انجام میدهد .

3. اگر کسی از ایشان بپرسد که دین اسلام را آیا قبولداری یا نداری ایشان پاسخ میدهد که بسیاری از مطالبش رو قبول دارم و درست میدانم و انجام میدهم ( حتی مسایلی مانند نماز خواند ؛ روزه گرفتن ؛ امر به معروف ( آنچنانچه خودش آن را درست میداند به طوری که واقعا باعث راهنمایی کسی شود ) ) این شخص آیا مسلمان محسوی میشود یا نمیشود ( فارغ از اینکه اسلم آوردن به تشهدین هست ولی معنی کلمه اسلام یعنی تسلیم بودن و این شخص تسلیم نیست )

متشکرم .

امام رضا(ع) و دفاع عقلاني از دين

انجمن: 

امام رضا(عليه السلام) در خلال جلسات علمي فراوان كه با صاحبان انديشه هاي غيرتوحيدي و مخالف داشت از عنصر عقل و استدلال و برهان، فراوان بهره مي برد و طرف هاي مقابل را با اين روش استدلالي و عقلي وادار به خضوع و اقناع و پذيرش عقايد حقه مي كرد. تجلي عقلانيت دين و دفاع عقلاني حضرت رضا(عليه السلام) از دين و آموزه هاي ديني محور بحث در گفت وگوي حاضر با حجت الاسلام دكتر رضائي مهر پژوهشگر و استاد حوزه علميه قم است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

يكي از ويژگي هاي جاودانگي و پويايي اسلام، برهاني بودن آموزه هاي آن است به گونه اي كه جايگاه والاي عقل در اسلام به عنوان يكي از ابزارهاي مهم شناخت، امري غيرقابل انكار است چنان كه توجه به علم و دانش در اسلام مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است به عنوان اولين سؤال بفرماييد مراد از عقلاني بودن دين در اين بحث چيست و آيا مي توان عقلاني بودن دين را اثبات پذير بودن تمام آموزه هاي دين از طريق ادله مصطلح عقلي دانست؟
- به نظر مي رسد قبل از پاسخ به اين سؤال توجه به اين نكته لازم باشد كه لزوماً چنين نيست كه عقلاني بودن امري متوقف بر براهين مصطلح عقلي باشد، در واقع مي توان نسبت بين اين دو را عموم و خصوص مطلق از نسب اربعه دانست زيرا هر نتيجه حاصله از يك استدلال عقلي، خودبخود عقلاني است يعني خردپذير است ولي اين چنين نيست كه هر امر عقلاني مثل گزاره هاي ديني تعبدي، لزوما بايد با ادله مصطلح عقلي به اثبات برسد بنابراين ممكن است گزاره اي منشأ وحياني داشته باشد و با هيچيك از براهين فلسفي قابل اثبات نباشد و در عين حال عقلاني هم باشد به عنوان مثال نمي توان با ادله عقلي راز سه ركعتي بودن نماز مغرب را فهم و اثبات كرد ولي عقل، عمل بر طبق فرمان شروع را مي پذيرد و بلكه بر آن تأكيد مي كند. بر همين اساس وقتي مي گوييم اسلام ديني عقلاني است منظور آن است كه حكيمانه است و آموزه هاي آن مبتني بر حكمت است. با اين بياني كه از عقلاني بودن دين كرديم وجهي براي انحصار اثبات گزاره هاي ديني بر ادله مصطلح عقلي نيست بلكه عقلاني بودن دين به معناي اشتمال آن بر حكمت است.
پس آيا مي توان گفت اثبات و يا دفاع از آموزه هاي ديني، روش ها و اشكال مختلفي داشته باشد؟
- دقيقاً همين طور است گاهي محققي به دنبال نتيجه يقيني است كه از روش هاي برهاني عقلي و نقلي استفاده مي كند مثل اثبات يقيني ذات واجب تعالي و اثبات وجوب سه ركعت بودن نمازمغرب و گاهي در اثبات و دفاع از دين در اصل نيازمند تمسك به چنين روشي نيست بلكه مثلا چون در مقام اقناع مخاطب است دفاع او از دين به روش خطابه است و يا در مقام تقابل با خصم است كه از روش جدال احسن بهره مي برد. بايد عرض كنم اصولا دفاع از دين داراي صورت هاي مختلفي است گاهي با مال و ثروت است گاهي با جان، گاهي با زبان و بالاخره گاهي هم صبغه علمي و عقلاني دارد. مراد از دين در اين جا هم، مجموعه معارف و احكامي است كه خداوند براي هدايت و سعادت بشر تشريع فرموده و بواسطه پيامبران و رسل خويش آنها را به مردم رسانده است. پس منظور از دين در اين بحث، اديان وحياني خصوصاً آخرين تشريع الهي يعني دين اسلام است. با توجه به آنچه گذشت وجه عقلاني دين را مي توان حكيمانه بودن محتواي آن دانست و دفاع عقلاني از آن هرگونه تفكر، رفتار و گفتاري است كه موجب استحكام و تثبيت دين در نظر اهل خرد و تعقل مي شود. به تعبير ديگر، دفاع عقلاني از دين، دفاع از خود دين است براساس اصول و قواعد منطقي و عقلي شكي نيست كه چنين دفاعي، چون مربوط به حوزه نظر و تعقل است، از اهميت خاصي برخوردار است. چرا كه هرگاه مباني نظري و تئوريكي يك نحله فكري و مكتب كلامي، خاستگاه عقلاني داشته باشد هرچه بهتر و بيشتر، فرآيند تبليغ و پذيرش را هموار مي سازد.
با اين بيان معلوم مي شود كه دفاع عقلاني، دفاعي است منطبق بر اصول عقلي و منطقي كه هر مخاطب اهل خرد را متأثر كرده به گونه اي كه آن را بپذيرد و دليلي عقلاني بر رد آن نيابد و نتيجه چنين دفاعي هم هموار كردن راه پذيرش دين خواهد بود. بنابراين دفاع عقلاني فقط به معني دفاع از طريق ادله عقلي صرف نيست بلكه دفاع از طريق نقل يعني آموزه هاي كتاب و سنت نيز مي باشد.
با توجه به آنچه فرموديد كه بهترين شكل تبليغ و دفاع از دين آن است كه به گونه اي بيانگر وجه عقلاني دين باشد بفرماييد، آيا از كتاب و سنت، شواهدي بر اهميت چنين دفاعي وجود دارد؟
- دقيقاً اينگونه است و بهترين دليل بر اهميت اين نوع دفاع، توجه كتاب و سنت و انطباق سيره روش اهل بيت در تبليغ دين بر اين روش مي باشد. چرا كه قرآن، يكي از راههاي معرفت را تعقل و تدبر در آيات وانفس مي داند و انسان را براي رسيدن به حقايق و كشف مجهولاتش به روشهاي عقلاني توصيه مي كند. در سيره و روش اهل بيت- عليهم السلام- نيز چنين امري از جايگاه خاصي برخوردار است. نمود اين رويه را، مي توان در كلمات آسماني آن بزرگواران وهم در سيره و روش عملي آنان دريافت. چرا كه آن حضرات در مقاطع مختلف تبيين و دفاع از دين و با توجه به موقعيت مخاطبينشان حكيمانه ترين روش را برمي گزيدند و همين امر نيز موجب هدايت و يا شكست منكران مي شد. مناظرات ائمه در حوزه هاي مختلف ديني با رهبران و نمايندگان اديان و نحله هاي مختلف فكري گاهي براي اساس اقناع آنها از طريق متون نقلي خود آنها و گاهي هم براساس برهان عقلي بوده است.
با توجه به اينكه محور بحث ما جايگاه عقلانيت و دفاع عقلاني از دين در سيره علمي و عملي حضرت رضا- عليه السلام- است و روشن است كه تحقق چنين امري و بلكه هر امري، مستلزم شناخت لازم نسبت به اشراف علمي مدافع، از موضوع مورد بحث است. حال دراين راستا مختصري درباره اقتدار علمي امام(عليه السلام) و گستره آن به صورت اجمالي بفرمائيد؟
- علم امام رضا(عليه السلام)- از جهات مختلفي قابل توجه است. معلومات آن حضرت از چيزهايي است كه شخصيت ايشان را متمايز مي سازد. معلومان آن حضرت در زمينه الهيات، اطلاعاتشان درباره اديان و كتاب هاي آسماني، آگاهي امام از علوم و معارف قرآني، احاطه امام به بحث هاي كلامي، بحثهاي امام، درباره پزشكي، طرح اصول و فقه و جز اينها همه گسترش دامنه معلومات حضرت ثامن الائمه را مي رساند.
بحث هاي حضرت رضا(عليه السلام) با جاثليق- راس الجالوت، هرابز اكبر روحاني زرتشتي و عمران صابي آن متكلم معروف، مبين احاطه آن حضرت به كتابهاي آسماني و مباني توحيد و خداشناسي است.
بحثهاي حضرت درباره فلسفه احكام، مبين بينش عميق ايشان است. بحث درباره فلسفه غسل و وضو، فلسفه حرمت زنا، فلسفه زكات، فلسفه حرمت ربا و فلسفه حرمت شراب و طرح مسايل اجتماعي و اخلاقي در زمينه احكام، برخورداري كامل آن حضرت را از فكر برهاني نشان مي دهد.
بحث امام درباره مسايل پزشكي و گفتار امام درباره فلسفه احكام حاكي از بينش وسيع او در زمينه هاي علمي و اجتماعي است. حضرت رضا(عليه السلام) در فن خطابه و همچنين در زمينه شعر و ادب و در فصاحت و بلاغت يگانه بود. اين جامعيت علمي امام رضا(عليه السلام) بود كه مأمون را به اداي احترام نسبت به آن حضرت مجبور مي ساخت. بديهي است تجلي و شكوه وجه عقلاني دين، متوقف بر چنين موقعيت علمي خواهد بود كه آن بزرگوار در نهايت كمال نسبت به آن قرار داشت.
آن چه از روش هاي اثبات آموز ه هاي ديني و دفاع از آنها منظور نظر ما دراين بحث است روش برهاني و استدلالي بر مبناي اصول عقلي و منطقي است و شكي نيست مناظراتي كه آن حضرت با سران و بزرگان اديان و مذاهب انجام مي دادند، از حيث روش، داراي اسلوب خاص خود بود به گونه اي كه در نهايت، با قدرت تمام منجر به محكوم شدن طرفهاي مناظره، مي شد آيا مي توان توجه به عنصر تعقل و بكارگيري مباني عقلي را از سوي امام(عليه السلام) دراين امر موثر و حائز اهميت دانست؟
- نوع مذاكرات و گفت وگوهاي امام رضا(عليه السلام) با سران و نمايندگان اديان و مذاهب مختلف -كه محتواي آن چيزي جز تبيين علوم و معارف اسلامي نبود- از يك ويژگي خاصي برخوردار بود و آن، تجلي بعد منطقي و عقلاني در نوع استدلال هايي بود كه اقامه مي فرمود. درك چنين امري هم كار آساني است و با مراجعه به سخنان و مناظرات ايشان به راحتي مي توان به اين نكته پي برد كه هر سخني از آن حضرت در خصوص اثبات مدعاي خود مبتني بر اصل و يا اصول منطقي و عقلاني بود. به گونه اي كه عنصر تعقل و خردپذيري، جزء لاينفك استدلال هاي آن حضرت در مقام احتجاج با مخالفان دين و مذهب بوده است. و صدالبته همين نكته هم باعث محكوم شدن و ساكت ماندن مخالفين در مقابل امام و در نتيجه هدايت آنها و تشرفشان به دين اسلام و مذهب تشيع مي شد. بديهي است در مباحث اعتقادي و در باب مناظرات بايد به نقطه مشترك و مقبول بين طرفين كه همان اصول و قواعد منطقي و عقلي است توجه نمود و استدلال بر هر مدعايي را از همين طريق پي گرفت، چرا كه درغير اين صورت نمي توان نتيجه مثبتي از مقدمات خود بدست آورد و اين يكي از اصول منطقي و عقلاني يك مناظره است كه با عنايت خاصي از سوي امام پيگيري مي شد.
از آنجا كه مناظرات علمي امام رضا(عليه السلام) داراي جذابيت خاصي بود و قهراً چنين مناظراتي مي تواند راهنماي ما در مقوله دفاع از دين باشد توجه و مطالعه دقيق اين مناظرات براي اهل علم لازم است. و به خاطر اينكه بحث را در خصوص جنبه عقلاني دين كمي مصداقي كنيم اگر ممكن است يكي از مناظرات ايشان را به طور اجمال به عنوان مظهر دفاع عقلاني از دين، بيان بفرمائيد؟
- يكي از مناظرات طلايي امام(عليه السلام) مذاكرات ايشان با عمران صابي است. امام در يك مناظره، پس از آنكه هيربدان، بزرگ زرتشتيان را با برهان قاطع محكوم ساخت، روبه حاضران كرد و فرمود آيا در ميان شما كسي است كه با اسلام مخالف باشد و اگر مايل است بدون اضطراب و نگراني سؤالاتش را بپرسد؟ دراين ميان عمران صابي، كه يكي از متكلمان معروف بود برخاست و نزد امام آمد و از ايشان درباره نخستين وجود (يعني خداوند) و مخلوقاتش سؤال كرد. امام با دليل و برهان پاسخ او را داد و سه دليل براي بي نيازي خداوند از مخلوقاتش اقامه كرد.
سپس عمران سؤالاتي درباره علم خدا به ذات پاكش و نيز انواع مخلوقات پرسيد و پاسخ در خور از امام شنيد. او همين طور از امام(عليه السلام) سؤال مي كرد و از چشمه جوشان علم امامت بهره مي برد تا اينكه حضرت فرمود آيا اين مطالب را خوب درك كردي. عمران عرض كرد آري مولاي من، خوب فهميدم و شهادت مي دهم كه خداوند همان گونه است كه شما توصيف كرديد و وحدانيتش را ثابت نموديد و گواهي مي دهم كه محمد(ص) بنده اوست كه براي ابلاغ دين حق فرستاده شد، سپس رو به قبله به سجده افتاد و از دل باختگان و عاشقان اهل بيت(عليه السلام) شد.
به نظر مي رسد قوت كلام امام رضا(عليه السلام) و نوع رفتار علمي و انساني ايشان با طرف هاي گفت وگو در مناظراتي كه داشتند، درجهت دهي علمي و اعتقادي مسلمين نقش بسزايي داشته باشد. نظر جنابعالي دراين خصوص چيست؟
- قطعا چنين اقداماتي ازسوي امام تأثيرات مفيد جدي بر انديشمندان در همه عرصه هاي علمي و اعتقادي داشته است. ايجاد فضاي مناسب علمي به منظور طرح انديشه و آراي مختلف و مخالف، يكي از موارد عمده تأثيرگذاري بر نگرش صحيح مسلمين به علم و عقايد حقه ديني است كه ازسوي امام انجام مي گرفت. زيرا چنان كه مستحضريد جامعه اسلامي درمعرض انواع انديشه هاي صحيح و غيرصحيح بود. در اين وضعيت اگر بطلان اين انديشه ها محرز نمي شد، درصد تأثيرپذيري از آنها بالا مي گرفت و لذا موقعيت زماني چنين اقتضا مي كرد كه فضاي مناسب براي طرح انديشه هاي مخالف ايجاد شود و نقد و بررسي آنها صورت گيرد و چنين رويه اي را امام (عليه السلام) با جديت، عملي ساختند و خودشان با فضاسازي مناسب براي بيان آزادانه انديشه هاي مخالفين به نقد و بررسي عقلاني آنها پرداخت و همين عملكرد بر نگرش مسلمين درخصوص تحقيق در آموزه هاي ديني و علمي و يا فرضيه هاي ارائه شده كه قابليت بحث و نظر را داشتند، به شدت تأثيرگذار بود.
تأثير ديگر روش امام القاء اين مطلب بود كه دفاع از هر قضيه اي بايستي مبتني بر اصول منطقي و متد عقلاني باشد. دفاع عقلاني از يك اعتقاد، امري بود كه امام در مواضع مختلف آن را به عنوان بهترين روش دفاع از اعتقاد، مورد تأكيد قرار مي داد. با تأكيد امام بر اين مهم، راه هرگونه مغالطه و سفسطه و مجادله هاي غيرمنطقي در مناظرات و دفاعيات بسته شد، نتيجه آن هم اين بود كه جامعه علمي در شناخت و پذيرش انديشه هاي مختلف، اول به ارزيابي عقلاني و منطقي آنها مي پرداخت و پس از آن بطلان بسياري از فرقه ها و انديشه هاي انحرافي، روشن مي شد. يعني نگرش علمي اهل علم به اينجا رسيد كه دفاع و يا رد يك اعتقاد و يا انديشه اي بايد ازطريق اصول و متد عقلاني باشد و لذا از همين طريق هم عمل شد و به نتايج مهمي رسيدند و اين هم از كرامات امام- عليه السلام- بود.
البته سواي از تأثيرات نظري امام بر جهت دهي فكري مسلمين، ايشان در حوزه عمل نيز، تأثيرگذار بودند. آن حضرت با شركت در جلسات مناظره اي كه خودشان قبل يا بعد از ولايتعهدي برگزار مي كردند، عملا روش منطقي و عقلاني بحث و مناظره وتحقيق را به مردم القا مي كردند. نكته قابل توجه دراين ميان تأثيرگذاري شجاعت امام برمسلمين بود كه باعث قدرت و اقتدار آنها گرديد و با نشان دادن بزرگي و جلال اسلام، مسلمين را در جهان سرفراز كرد.
به عنوان آخرين سؤال با توجه به مقتضيات عصر حاضر و لزوم شكوفايي علمي و اقتدار جهاني مسلمين و نيز غناي فرهنگ ديني و معارف اسلامي، چه توصيه اي در اين خصوص براي انديشمندان اسلامي داريد؟
- ببينيد وضوح سيره علمي و عملي اهل بيت- عليهم الاسلام- كاشف اعتقاد قاطع آنان بر اعتلاي فرهنگ ديني و اقتدار مسلمين بوده است. به نظر مي رسد همه اهل نظر بايد در راه و روش خود، تأسي به اهل بيت(عليه السلام) را ترك و فراموش نكنند. بايد همانند آن بزرگواران در نشر علوم و معارف ديني با سعه صدر و با استفاده از اصول و قوانين منطقي و عقلاني وارد بحث شده و دفاع و تبليغ كنند و در تبادل انديشه ها و نحله هاي مختلف فكري همين رويه را درپيش گيرند. ما بايد به زبان دنيا آشنا شويم تا بتوانيم سخن خود را به جهانيان برسانيم و البته استفاده از وسايل ارتباط جمعي ضرورتي جدي دارد.

منبع:
روزنامه کيهان