عصمت پیامبر

سیئه ی پیامبر در قرآن

آیا مراد از « سَيِّئَةٍ » در آیه 79 سوره نساء برای پیامبراست؟ باتوجه به عصمت او چرا این طور ذکر شد؟

آیا پیامبر نا آشنای به کتاب و ایمان بود؟

انجمن: 

با سلام و ارادت
سوال:
در آیه 7 سوره ضحی (وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدى‏) و (شورى- 52) ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ و در آيه 3 سوره يوسف مى‏خوانيم: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ
پیامبر ص را گمراه غافل و نا آشنای به کتاب و ایمان می داند اگر هیچ گاه زمین خالی از حجت نبود پیامبری که گمراه وغافل است و آشنای به کتاب و ایمان نیست چگونه می تواند حجت باشد و اگر حجت نبود حجت زمانش که بوده که او باید از وی تبعیت میکرده و نکرده است.

با تشکر

انتخاب ابوبکر و عصمت پیامبر

انجمن: 

با سلام و احترام
شبهه :
پیامبر اسلام (ص) ، ابوبکر را مامور ابلاغ ایات سوره برائت کردند
از طرفی پیامبر خودشان مطلع بودند که ابوبکر لایق این ماموریت نیست و ترسو است... هم ایه غار و هم فرار در غزوات و نبردها موید این مطلب است... و خودشان در جواب اعتراض ابوبکر به ایه ی غار اشاره کردند...
حتی افراد معمولی وقتی زندگی صحابه را میخوانند متوجه میشوند لایق تر از ابوبکر وجود داشت....
پس چرا پیامبر افراد لایق تری را انتخاب نکردند؟
و بعد از اینکه خداوند با انتخاب ابوبکر مخالفت کرد پیامبر فرمودند خداوند اعلم از من است ...
یعنی پیامبر ان قدری مطلع نبودند که بهتر از ابوبکر به ذهنشان برسد ؟
چگونه این انتخاب با علم و عصمت ایشان سازگار است؟
مثلا ما اصلا انتظار نداریم رئیس جمهور یک انسان ترسو را برای مذاکره انتخاب کند...
این در حالی است که خداوند می فرماید
ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا
پس انتظار نداریم در چنین امر مهمی چنین اشتباه آشکاری اتفاق بیفتد...
اما ظاهرا این داستان میگوید این اشتباه رخ داده است ...
و خداوند با انتخاب ابوبکر مخالفت میکند و امیر المومنین علی علیه السلام مامور ابلاغ میشوند...

لطفا به این شبهه پاسخ دهید...

آیا پیامبر عاری از هرگونه خطا و اشتباه است؟

انجمن: 

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

سلام

من خودم شیعه 12 امامی هستم و ارادت خاصی هم نسبت به حضرت علی دارم




و احترام خاصی نسبت به عقاید اهل سنت دارم


اما من یکی اعتقاد های تشیع رو به هیچ عنوان نمیتونم قبول کنم اون هم اینکه پیامبر عاری از هرگونه گناه و اشتباه بوده است


و توی این قسمت اعتقاد اهل تسنن رو نسبت به اینکه پیامبر هم توی زندگیش اشتباه کرده رو قبول دارم


مستند هم قبول دارم


با استناد به قران کریم،مثلا آیه 110 سوره الکهف آمده:

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ




بگو : من انسانی هستم همانند شما به من وحی شده که خدايتان خدايی است يکتا پس بدو روی آوريد و از او آمرزش بخواهيد و وای بر مشرکان

تفسیر آیه :


اى پيامبر به ايشان بگو من بشرى هستم مانند شما كه در بين شما معاشرت مى‏كنم، آن طور كه خود شما با يكديگر معاشرت مى‏كنيد و با شما سخن مى‏گويم، آن طور كه خود شما با يكديگر گفتگو مى‏كنيد، پس من جنس ديگرى مخالف جنس شما از قبيل فرشته نيستم، تا بين من و شما حايل و حجابى باشد و يا سخنم به گوش شما نرسد و يا كلامم به دلهاى شما وارد نشود. تنها تفاوت من با شما اين است كه به من وحى مى‏شود و آنچه من به شما مى‏گويم و شما را به سوى آن دعوت مى‏نمايم، وحيى است كه به من مى‏شود و آن اين است كه معبود شما آن معبودى كه سزاوار پرستش باشد يكى است، نه آلهه متفرق و گوناگون.[1]

نه مدعى فرشته بودنم ، و نه انسانى از يك نژاد برتر و نه خداوند و نه فرزند خدا هستم بلكه انسانى همچون شما هستم با اين تفاوت كه پيوسته فرمان توحيد به من وحى مى شود، من هرگز نمى خواهم شما را مجبور به پذيرش اين آئين كنم ، تا آن گونه كه گفتيد سرسختانه در برابر من بايستيد و مقاومت يا تهديد كنيد، راهى است روشن پيش پاى شما مى گذارم ، و بيش از اين وظيفه اى ندارم ، تصميم گيرى نهائى با خود شما است .[2]


یا در آیه 1 تا 16 سوره عبس :



عَبَسَ وَتَوَلَّىٰ ﴿١أَن جَاءَهُ الْأَعْمَىٰ ﴿٢وَمَا يُدْرِ‌يكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّىٰ ﴿٣أَوْ يَذَّكَّرُ‌ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَ‌ىٰ ﴿٤أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَىٰ

﴿٥فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّىٰ ﴿٦وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ ﴿٧وَأَمَّا مَن جَاءَكَ يَسْعَىٰ ﴿٨

وَهُوَ يَخْشَىٰ ﴿٩فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّىٰ ﴿١٠كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَ‌ةٌ ﴿١١فَمَن شَاءَ ذَكَرَ‌هُ ﴿١٢فِي صُحُفٍ مُّكَرَّ‌مَةٍ ﴿١٣

مَّرْ‌فُوعَةٍ مُّطَهَّرَ‌ةٍ ﴿١٤بِأَيْدِي سَفَرَ‌ةٍ ﴿١٥ كِرَ‌امٍ بَرَ‌رَ‌ةٍ

چهره در هم كشيد و روى گردانيد، (۱)كه آن مرد نابينا پيش او آمد؛ (۲)و تو چه دانى، شايد او به پاكى

گرايد،

(۳)يا پند پذيرد و اندرز سودش دهد. (۴)اما آن كس كه خود را بى‌نياز مى‌پندارد، (۵)تو بدو

مى‌پردازى؛

(۶)با آنكه اگر پاك نگردد، بر تو [مسؤوليتى‌] نيست. (۷)و اما آن كس كه شتابان پيش تو آمد،

(۸)در حالى كه [از خدا] مى‌ترسيد، (۹)تو از او به ديگران مى‌پردازى. (۱۰)زنهار [چنين مكن‌] اين [آيات‌]

پندى است.

(۱۱)تا هر كه خواهد، از آن پند گيرد. (۱۲)در صحيفه‌هايى ارجمند، (۱۳)والا و پاك‌شده، (۱۴)

به دست فرشتگانى، (۱۵)ارجمند و نيكوكار. (۱۶)



برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 406
مشهور در ميان مفسران عامه و خاصه اين است كه:
عده‏اى از سران قريش مانند عتبة بن ربيعه، ابو جهل، عباس بن عبد المطلب، و جمعى ديگر، خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بودند و آن حضرت مشغول تبليغ و دعوت آنها به سوى اسلام بود و اميد داشت كه اين سخنان در دل آنها مؤثر شود. در اين ميان «عبد اللّه بن ام مكتوم» كه مرد نابينا و ظاهرا فقيرى بود وارد مجلس شد، و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله تقاضا كرد آياتى از قرآن را براى او بخواند و به او تعليم دهد، و پيوسته سخن خود را تكرار مى‏كرد و آرام نمى‏گرفت، زيرا دقيقا متوجه نبود كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با چه كسانى مشغول صحبت است.
او آنقدر كلام پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را قطع كرد كه حضرت ناراحت شد، و آثار ناخشنودى در چهره مباركش نمايان گشت و در دل گفت: اين سران عرب پيش خود مى‏گويند: پيروان محمد نابينايان و بردگانند، و لذا از «عبد اللّه» رو برگرداند، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد.
در اين هنگام اين آيات نازل شد (و در اين باره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را مورد عتاب قرار داد).
رسول خدا بعد از اين ماجرا «عبد اللّه» را پيوسته گرامى مى‏داشت.
البته در آيه چيزى كه صريحا دلالت كند كه منظور شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است وجود ندارد و به فرض كه شأن نزول فوق واقعيت داشته باشد اين مطلب در حد ترك اولائى بيش نيست و كارى كه منافات با مقام عصمت داشته باشد در آن مشاهده نمى‏شود.

تفسير:
عتاب شديد به خاطر بى‏اعتنائى به نابيناى حق طلب! با توجه به آنچه در شأن نزول آيات گفته شد، به سراغ تفسير آيات مى‏رويم، نخست مى‏فرمايد: «چهره درهم كشيد، و روى برتافت» (عبس و تولى).

تعداد از مفسرین این آیه رو منسوب به پیامبر نمیدونم و اون رو یک مرد ثروت مند میدونن که به یک نابینا اخم کرده ! ( واقعا عجب تفسیری ) انگار که خدا باید در قران هر کدوم از انسان ها کار اشتباهی میکنن باید براشون یه ایه نازل کنه



لطفا در این خصوص راهنمایی کنید.

با تشکر

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: