عاقل کیست؟

عقل (آزمون سنجش عقل ) عمومی

خداوند درآیه 14سوره حشرپس ازوصف قبیله بنی غریضه که ازقبایل یهودی مدینه بودند و دربرابرپیامبراسلام (ص) به واسطه سرنخهایی که سرکرده منافقین مدینه به آنها می داد مقاومت می کردند به این قضیه اشاره می کند که مقاومت آنها نتیجه ای جزشکست و آوارگی نداشت چراکه انسانهای بی عقلی بودند هرچند عده شان زیاد و درقلعه های محصور،پنهان بودند.
عقل معدن طلا است و ودیعه ای الهی است که با بکاربستنش راههای آسمان به روی بندگان بازمی شود.
پیامبرگرامی اسلام (ص) می فرمایند: صفت عاقل این است که: دربرابرکسی که نسبت به او ازروی جهل رفتاری ناشایست دارد صبرو بردباری پیشه کند، ازآنکه درحقش ظلمی روا داشته درمی گذرد، دربرابرپایین دستی ها تواضع می کند، ازبالادستی ها برای کسب خیرو نیکی پیشی می گیرد، هرگاه که می خواهد حرفی بزند ابتدا تدبرمی کند اگرخیری دراو بود حرف می زند و غنیمت می برد (سود می کند) و اگرشری دراو بود سکوت می کند و سالم می ماند، اگردرمعرض فتنه قرارگرفت به خدا پناه می برد و دست و زبانش را ازدخول درفتنه بازمی دارد، اگرفضیلتی درمیان باشد به سمت آن می رود و آن را می رباید نه مثل آن عده ای که حافظ دروصف حالشان می گوید:
گوی توفیق و کرامت درمیان افکنده اند کس به میدان درنمی آید سواران را چه شد؟!
و سرآخرهم عاقل کسی است که حیا پیشه است و هیچ گاه پرده دری نمی کند و کسی حرص و طمع او را نمی بیند و ندارد که ببینند. این ده خصلت ویژه برای عقلای قوم است.
دربرابراین صفات کسانی هستند که مجنونند البته نه ازآن نوع که درکوچه وخیابان دیوانه می خوانندشان چرا که پیامبر(ص) ازکوچه ای می گذشتند که مردی را دیدند مجنون پرسیدند این چه حالی است که دارد گفتند او مردی است مجنون حضرت فرمود نه او مصیبت زده است دیوانه کسی است که دنیا را به آخرت ترجیح دهد.
آنچه عقل را زیاد می کند
امام صادق (ع) می فرمایند: تامل زیاد درحکمت عقل را بارورمی کند و بازمی فرمایند: زیادی عقل درسه چیزاست – تواضع دربرابرخداوند، یقین درحد اعلای خود و سکوت مگردرجایی که خیری هست. و دیگربارمی فرمایند: عاقل، عاقل شمرده نمی شود مگردرسه چیزبه کمال برسد حق را به حق داربرساند چه خوشحال باشد چه نباشد،آنچه برای خود می خواهد برای دیگران هم بخواهد و بردباری درگرفتاری پیشه کند.
آنچه عقل را ضایع می کند
امام علی علیه السلام می فرمایند: ازبین رفتن عقل بین هوای و شهوت است و ضایع شدنش درزیاده خواهی است،ازنشانه های ضعف عقل غرورمرد است به خودش و همنشینی با جاهلان و نشنیدن پند بزرگان و ضایع کرد ن عقلای قوم.
براستی چقدراین روزها دیوانه عاقل نما دراین دیارزیاد است،آنان که حق دیگران را به راحتی آب خوردن ضایع می کنند.
گرحکم شود که مست گیرند درشهرهرآنچه هست گیرند
آدرس احادیث : تفسیرالمعین ذیل آیه یادشده درمتن

عقل چیست ؟ اقسام آن کدامست ؟ عاقل کیست ؟ ( مباحث عقل شناسی )

عقل چیست ؟
عقل که در لسان قرآن کریم به لبّ و مغز تعبیر می شود (1) ، قوّه ایست حسابگر و اندیشه گر که خداوند به انسان موهبت فرموده تا به کمک آن نیک و بد را بشناسد و حق و باطل را تمیز دهد و مسیر خویش را به مقصد کمال و سعادت برگزیند . تکامل معنوی انسان در پرتوی تعقل میسر است و آن که عقل ندارد فاقد کمال انسانیست . و وجه تمایز انسان با حیوان قوه تعقل و اندیشه اوست .
یا به تعریفی دیگر : عقل قطبیست که مدار تکلیف بر آنست ، و حاکم و فارق بین حق و باطل است و ثواب و عقاب بر وجود آن مترتب می باشد و جلب منافع و دفع ضررها منوط به وجود او خواهد بود .
عقل از دیدگاه فلاسفه ، جوهریست قدیم و تعلق به ماده ندارد نه ذاتاَ و نه فعلاَ .
شناخت عقلی چیست ؟
شناختی است از طریق تفکر و اندیشه و از این رو با ادراکات حسّی تفاوت ماهوی دارد .
نیروی عقل و خرد هر چند یک حقیقت است امّا به لحاظ قلمروی تعقل و اندیشه عناوین مختلفی بدان می توان داد .

اقسام عقل :
1 - عقل رشد نایافته ( ناقص ) :
مانند عقول عموم مردم که به دانه نخلی می مانند که اگر شرائط رشد برای آنها فراهم باشد و تحت نظر باغبانی الهی قرار بگیرند ، مسیر رشد و تعالی را طی و به نهالی سرسبز و بلند قامت و تنومند تبدیل گردیده و به ثمر خواهند نشست .

2 – عقل رشد یافته ( کامل ) :
مانند عقول انسان های کامل : عقول انبیای الهی و اوصیای آنان و در رأس همه چهارده وجود مقدس و معصوم سلام الله علیهم ، از این قبیل است تا اینان برای سایر انسانها حجت و هادی گردیده و باغبان عقل آنها شوند و بدینوسیله عقولشان را رشد داده آنان را به حقایق عالم وجود و خدای متعال آشنا نمایند ، تا با این شناخت و معرفت ، در مسیر تکامل و سعادت قدم بردارند . برای روشن شدن این مسئله به مطلب زیر توجه کنیم :

خداوند آن هنگام که بندگانش را خلق فرمود ، آنها را عالم خلق نکرد ، بلکه جاهل خلق فرمود ، خدای متعال همراه این جهل ، دو چیز دیگر نیز خلق فرمودند :
الف – طبیعت انسان با هزار و یک نیاز و غریزه .
ب – عقل یا همان قوّه تفکر و اندیشه که بالقوّه و ناقص است ، که در لسان حدیث آن را به نام حجت باطنی می شناسیم .
بنا بر حکمت و مصلحت خداوندی قدرت و توان طبیعت آدمی بر قدرت و توان عقل او چیره و غالب است . خداوند متعال از روی قاعده لطف و رحمت خویش ، عقول کامله و نفوس زکیه که در لسان حدیث حجت های ظاهری نامیده می شوند را برای تعالی و تقویت این عقول ناقصه بر انگیخته است ، تا بدینوسیله عقل آدمی را رشد و نموّ داده ، بال عقل او را با بال طبیعت او متعادل نمایند که همانند یک پرنده با استفاده از دو بال او را به سوی سعادت ابدی خود پرواز دهند . انزال کتب و ارسال رسل الهی همه در راستای پرورش عقول ناقصه بشریست . قرآن کریم و مبینین این کتاب نورانی یعنی حضرات انبیا و معصومین سلام الله علیهم از جانب خدای متعال این وظیفه را به عهده دارند.
چنانکه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ی اول نهج البلاغه هدف از بعثت انبیا را اینگونه می فرماید :
« و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکّروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول .
خداوند متعال [پیامبرانش را پی درپی به سوی مردم می فرستاد تا عهد و پیمان خداوند را که فطری آنان بود، بطلبند و به نعمت فراموش شده ( توحیدفطری ) یادآوریشان کنند و از راه تبلیغ با ایشان گفت و گو نمایند و عقول پنهان شده آنان را بیرون آورده بکاراندازند » .

1 - « انّ فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب .
( آل عمران آیه 19 )
حقّا كه در آفرينش آسمان‏ها و اين زمين و آمد و رفت شب و روز نشانه‏ هايى است (از قدرت و علم و حكمت خدا) براى صاحبان عقل و خرد ناب .

و من الله التوفیق
این مبحث همچنان ادامه دارد...