شکایت از خدا

شكايت از خدا !!!!!!!!!!!!

انجمن: 
سلام سالها است دارم با خودم کلنجار میرم و نمیتونم پاسخی برای سؤالم پیدا کنم و به خاطر جسورانه بودنش هم روم نمیشه بیام اینجا بپرسم. عین خوره به جان باورم افتاده و هر روز فاصله من رو با خالقم بیشتر میکنه. قطعاً از وساوس شیطانه، اما عقلم در برابرش هیچ پاسخی نداره. اجازه میخوام طرح موضوع رو بی‌پرده و صریح انجام بدم و شما هم سعی کنید طوری پاسخ بدید که من بتونم قانع بشم. آروم اینه که بندگی خدا رو بتونم به درستی انجام بدم. اما این متأسفانه مانعی شده بر سر راه این بندگی. آدم بنده کسی میشه که بتونه بپسندش. اما ما چرا باید خدا رو بپسندیم؟ چرا باید عاشقش باشیم؟ چرا هر کاری کرد باید از نظر ما دوست داشتنی باشه؟ چرا باید اصولاً پذیرفتنی باشه؟ چرا باید بنده در برابر خدای خودش عین مرده‌ای روی سنگ غسالخونه باشه؟ آیا به صرف اینکه ما هیچیم در برابر او کافیه؟ به صرف اینکه ضعف مطلقیم و او قدرت مطلق؟ خدای ما برای ما تصمیماتی میگیره که شاید به مذاق ما خوش نیاد. عیبی نداره؟ گور بابامون؟ خوش نیاد که نیاد؟... خیلی از پاسخها رو به نفسم داده‌ام. اما مجاب نشده. بهش میگم در ازای سختی‌هایی که در دنیا میکشی خدا برات در آخرت جبران خواهد کرد. میگه اولاً معلوم نیست. زهیر نمونه‌ش. اگر عاقبت به خیر نشی از جبران هم خبری نیست. نمازها و تهجدهای خوارج نمونهٔ دیگرش. واقعاً هم در برابر خدا با خضوع و خشوع و امید می‌ایستادند. اما ولایت که نداشتند یا در برابر ولی خدا که ایستادند باعث شد تمامش حبط بشه. تو هم خیلی دلت رو خوش نکن که حتماً جبرانش رو ببینی. ثانیاً به فرض که خدای تو در آخرت بهشت آنچنانی بهت بده. که چی؟ امروز که محتاج توام جای تو خالی است. اگر خزانه‌های رحمت بی‌منتهای خدا انقدر بی‌پایان نیست که مجبور نباشه از دنیای تو مایه بذاره پس دیگه چه خداییه؟ اگر تو رو تو دنیا تنها رها میکنه تا هر کسی زورش رسید بهت ظلم کنه و فقط تماشاگر باشه آیا خدای خواستنی و دوست داشتنی‌ای است؟ زورش نمیرسه حقتو بگیره؟ میرسه. پس اگر نمیگیره نمیخواد. و خدایی که اینطور شکسته شدن تو رو ببینه و هیچ کاری نکنه طبعاً نمیتونه لیاقت مورد پسند قرار گرفتن تو رو داشته باشه، چه برسه به اینکه بخوای دوستش داشته باشی، چه برسه به اینکه بخوای او رو بپرستی و بنده خالص او با خیال راحت بشی. بهش میگم امامان ما اونطور صدمه خوردند، پیغمبر خدا اونطور صدمه خوردند، سید الشهداء بالاترین مصیبتها رو دیدند، اما باز خدا رو پسندیدند و طرفة العینی احساس یا ابراز نارضایتی نکردند. میگه خوب ایشون شاید خودشون هم راضی بوده‌اند که اونطور صدمه بخورند اما اسلام بمونه. اسلام رو ترجیح میدادند بر جان خودشون و راحتی خودشون. بعدشم به عینه میدیدند که چه جایگاهی پیش خدا پیدا میکنند و به ازای اونچه از دست میدند پیش خدا چقدر عزیزتر میشند و آبرو پیدا میکنند. آیا تو هم در ازای صدماتی که میخوری قراره پیش خدا آبرو پیدا کنی؟ دزده اومد مالت رو برد تو نیت قربة الی الله میکنی؟! فلان بلا سرت اومد، فلان دعا رو کردی و هرچه خدا رو خالصانه‌تر خواندی کمتر یافتی و اصلاً محل سگت هم نگذاشت، نگفت تو واق واق کردی یا دعا کردی، با من بودی یا با همسایه انگار نه انگار، نه دعات مستجاب شد، نه فرجی برات حاصل شد، نه هیچی به هیچی. این خداییه که میخوای در سختیها و شدائد بهش تکیه کنی؟ این خدا اصولاً قابل تکیه کردنه؟ اصلاً یه ندا در خواب بهت میداد میگفت نگران نباش، لتنبئنهم بأمرهم هذا و هم لایشعرون لااقل دلت خوش میشد. به هر شرکت کافری هم ایمیل بدی یه جوابیه بهت میده که بابا ما گرفتیم پیغامت رو. بعد میگه متأسفانه نمیتونیم استخدامت کنیم. لااقل همون اولی رو برگرد بگو. خداییش دلم به چی این خدا خوش باشه؟ خدایی که اگر از دستش صد برمیاد یک عطا میکنه و اگر میتونه سوئی رو دفع کنه با اینکه میخوام ازش نمیکنه. خدایی که من بتونم بپسندم و بپرستم تعریف دیگری داره. خداییه که میشه بهش پناه برد و نیازی نیست التماسش کنی، دو رکعت نماز بخونی بعد از نماز واقعاً ازش بخوای یا حتی فقط بر زبان بیاری دادت رو بستانه. گور بابای آخرت. اصلاً نخواستیم. چرا که خدای آخرت همون خدای دنیا است. واقعاً به این همه مصیبت و دردسر نمی‌ارزه. آیا این سوء استفاده از قدرت نیست؟ منم زورم زیاد باشه زور میگم خب. کی میگه حقانیت با خدا است؟ از ترستون میگین؟ اگر اینطوره که حق دارید. خدایی که دنیای منو سیاه کرد یا سیاه شد ولی تنها نگاه کرد هیچ بعید نیست آخرتم رو هم سیاه کنه. اونجا که دیگه بهانه هم داره. یه عمری گناه کردی حالا وقت انتقامه. اما خدای من اونیه که میگه و لذلک خلقهم و راست هم میگه. طولانیش نکنم و از اصل موضوع خارج نشم. ببخشید که انقدر گستاخانه دارم میگم. تا مسأله باز نشه طبعاً جوابی هم نمیشه بهش داد. چرا بگیم خدا حق داره از ما مایه بذاره؟ چرا بگیم خدا حق داره محل ما نذاره؟ حق داره دعاهامون رو مستجاب نکنه در حالی که گفته اجیب دعوة الداع اذا دعان و تازه ما به ازا هم بخواد که فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی شاید حالا ببینیم چطور میشه یه وقت دیدی اراده ملوکانه برقرار بود و رشدشون دادم. داره از قدرتش سوء استفاده میکنه. چرا نباید واقعیتها رو دید؟ شما میگین مرگ بر آمریکا. چرا؟ چون زورش رو به ملتهای ضعیف میرسه. خب خدا هم که داره همین کارو میکنه. تو جز بزن انقدر زار بزن از انقدر بیشتر. من دعاتو مستجاب نمیکنم. فلانی میاد مالتو بالا میکشه حالا خودتو پاره کن. اگر من نمیخواستم که او نمیتونست مالت رو ببره. پس من خواستم. حالا هم هرچی التماس کنی فایده نداره. چقدر نذر و نیاز کردیم. چقدر در عین ضعف وقتی دیدیم دستمون به هیچ جایی نمیرسه التماسش کردیم، زیارت عاشورا خوندیم و هرکی هر کاری گفت کردیم. اما هیچ فایده‌ای نداشت. هنوز هم ناامید نیستیم. چون چاره‌ای نداریم. فعلاً ریش ما دست ایشون گروه و ما باید همچنان به التماس کردنمون ادامه بدیم و او هم همچنان به تکبرش. واقعاً می‌پسندید این وضعیت رو؟ شما بودید میگفتید به‌به چه خدای خوبی، هرچی زار میزنیم محل نمیذاره؟ منی که این ناملایمات بر من میگذره نه بر خدا هیچ جایگاهی ندارم و او است که باید برای من «قضا»ی الهی رو جاری کنه. چرا؟ فعلش حکیمانه است، تو که نمیدونی. دفع شر میکنه ازت تو نمیفهمی. قراره بری جهنم به جاش تو دنیا عذابت میکنه. بالاخره باید عذاب بشی. همون بهتر که تو دنیا باشه... همه جوابهاتون رو حفظم. پس لطفاً از این حرفهای همیشگی نزنید. جواب درست اگر دارید بدید. جز همینه که هست میخوای بخوا نمیخوای نخوا جواب دیگه‌ای هم هست؟... همینها هر روز من مؤمن معتقد رو از خدای خودم دور و دورتر کرده و میکنه. احساس خطر کردم که بی‌دین از دنیا برم که اومدم مطرح کردم. میدونم که همین حرفها به اندازه کافی کفر آمیز هست که برای همیشه دخل منو بیاره. پس لطفاً کمکم کنید.