سلامت زن در آن است كه يا حامله باشد و يا بچّه شير دهد!!!!!
ارسال شده توسط sнαвηαм در پنجشنبه, ۱۳۹۳/۰۶/۲۷ - ۱۲:۴۰سلامت زن در آنست كه يا حامله باشد و يا بچّه شير دهد!!!!!
من مطالب جالبی جدیداً در نت میخونم که باعث تعجبم شده است:Moteajeb!: قبلا که زایمان های پی در پی بر روح و روان و جسم زن تاثیر نامطلوب داشت اما الان متوجه شده ام تنها راه سالم ماندن زنان این است که مرتب حامله باشند یا بچه شیر دهند البته همه تا حدودی در جریان سیاست افزایش جمعیت هستیم و تبلیغات زیبایی هم که در تلویزیون نشان داده شده رو می بینیم در فیلم های ایرانی نیز مرتب تولد موضوع چندقلوها و تاکید بسیاری بر جملههایی از قبیل اینکه که روزی دست خداست و سخت نگیرید، فقط بچه دار شوید و دیدیم و می بینیم ،این تبلیغات کارآمد باشد یا نه ؟ بهرحال خانواده ها بهتر میتونند تصمیم بگیرند با توجه به شرایطشون و اوضاع اقتصادی به سامان موجود!!! بچه دار بشند یا نه؟ تعداد بچه هاشون چند تا باشد و کسی هم نمیتونه در این مورد تاثیرگذار باشد حالا ماندم این سیاست افزایش جمعیت چطور بر روی سلامت جسمی زنان تاثیرگذار شده است؟ آیا لازم است برای تشویق خانواده ها به تولد فرزند بیشتر دست به هر کاری زنیم و از هر ترفندی هرچند نادرست استفاده کنیم.
لطفا صحت مطالب زیر را بررسی کنید، خیلی دوست دارم ببنیم مطالب زیر چند درصد معتبر است آیا واقعا زن تنها از راه بچه دار شدن منزلت پیدا میکند !!!
سلامت زن در آنست كه يا حامله باشد و يا بچّه شير دهد!!!!! :moteajeb:
سلامت بدن و روان زن در زائيدن است؛ در حامله شدن و شير دادن است. بَه بَه از بانواني كه يا در شكم خود بچّه ميپرورند، و يا در آغوش خود بچّه را شير ميدهند! اين بهشت است. اين سُبُل سلام است.
خداوند خالق آفرينش، مزاج زن را طوري آفريده است كه از زمان بلوغ تا دوران يائسگي پيوسته مزاج او غذاي خاصّي را مطابق مزاج طفل در بدن درست ميكند؛ و آن خون حيض است كه در زمان حاملگي اين خون در رحم مادر غذاي طفل است. علّت آنكه زنان در دوران بارداري غالباً عادت ماهيانه نميشوند براي آنست كه اين خون در رَحِم صرف غذا و طعام جنين ميگردد.
و چون بچّه را زمين گذارند و وضع حمل كنند، اين خون تبديل به شير شيرين سفيد و نرم و راحت و ملايم با مزاج نوزاد ميشود، و از سوراخهاي پستان سرازير ميشود. فلهذا زنان در دوران رضاع و شير دادن نيز غالباً عادت ماهيانه نميشوند.
أمّا وقتي كه آبستن نيستند و شير هم نميدهند، اين غذا مصرفي ندارد و بنابراين از دهانه رحم خارج و دور ريخته ميشود. يعني زن بواسطه عدم حمل و عدم رضاع (آبستن نبودن و شير ندادن) مقداري از قواي بدني و جسمي خود را كه خداوند بصورت خون در آورده است هَدَر نموده و ضايع كرده است. فلذا از رحمت خدا دور است. و خداوند در اينجا به وي إجازه عبادت و خشوع و خضوعي را كه واسطه نماز و روزه و طواف حاصل ميشود نداده است.
زن بايد مانند مرد پيوسته راه تقرّب را بپيمايد، وآن وقتي است كه: دوش به دوش مرد نماز بخواند و روزه بگيرد و طواف كند؛ و اين فقط در وقتي است كه حامله باشد و يا طفل خود را شير دهد.
اين زن قرين رحمت خداست كه حائض نيست؛ و اجازه ركوع و سجود و قيام و طهارت به وي داده شده است. و اجازه صيام به وي داده شده است. و اجازه طواف گرد كعبه به وي داده شده است.
بنابراين، زنان بايد پيوسته يا حامله باشند و يا شير دهند، تا در كاروان انسانيّت و حركت به سوي معبود و محبوب، و قبله مشتاقان و كعبه عاشقان و پويندگان به سوي حرم و حريم امن و امان او، با مردان هم آهنگ باشند.
حائض شدن زنان موقعي است كه در اين كاروان نشستهاند و از حركت افتاده و متوقّف گشتهاند. بنابراين، اصل در زنان عبادت است؛ يعني اصل در زنان حمل و رضاع است. حيض زنان خلافِ اصل است؛ يعني عَدم حمل و عدم رضاع خلاف است. فتَأمَّلْ در اين نكته دقيق.
اين حقير روزي به يكي از پزشكان حاذق و بصير و متعهّد كه سخن از اين موضوع به ميان آمده بود، گفتم: سلامت و سعادت زن در اينست كه: يا حامله باشد و يا بچّه در زير پستان خود داشته باشد.
قدري تأمّل كرد و گفت: آقا اين گفتار، مطابق آخرين نتيجه كنگرههاي پزشكي است كه امسال در امريكا برگزار شده است. و من تز دكتري خود را در امريكا در همين موضوع قرار دادهام.
آنگاه گفت: طبق آخرين مدارك و آمار، دختراني كه قبل از هجده سال بچّه بزايند سرطان پستان نميگيرند. وهر چه ديرتربچّه بزايند، درصدِ خطر تهديد سرطان پستان در آنها زياد ميشود؛ تا چون از سنّ سي سالگي بگذرند خطر سرطان پستان به نحو مضاعف بالا ميرود.
امّا زناني كه اصلاً ازدواج نكنند و بچّه نياورند، درصد خطر سرطان پستان در آنها سرسامآور است.
اين مطالب را كه عين واقعيّت است، قياس كنيد با تبليغات و انتشارات استعمار كافر كه بر در و ديوار نوشته بود: «زندگي خوشتر، فرزند كمتر» و يا «فرزند فقط يكي يا دو تا» و در يك صفحه پوستر يا پلاكارد، عكس يك مرد و يك زني را كشيده بود، كه در دستشان يك دختر و يك پسر بود، و بطور شادابي و خوشحالي در حركت بودند و دست راست را بلند كرده، فقط انگشت وُسْطَي و مُسَبِّحه (سَبّابه) را بطرف بالا باز نموده، تا نشان دهند كه أوّلاً فقط فرزند بايد دو تا باشد و بس، و ثانياً اين را با حرف 7 كه رمز موفّقيّت است، خاطر نشان نموده باشند.
از اين تابلوها بر هر ادارهاي و كانوني، بالاخصّ در سالن بيمارستانها و درمانگاهها و محلّ اجتماع مردم زده ميشد و مردم ميديدند. بيچارهها هم باور ميكردند و از زيادي بچّه خودداري ميكردند. و زنها دسته دسته به درمانگاهها ميآمدند و قرصهاي ضدّ حاملگي را به عنوان هديه و تُحفه، مجّاني ميگرفتند و با خوشحالي همراه خود ميبردند. غافل از اينكه اين قرصها همچون قرص اِسْتِرِكْنين، سمّ قاتل است كه بر روي آن لعاب شيرين كشيده باشند.
پزشكان غير متعهّد و خود فروخته هم، پيوسته در روزنامه و راديو و تلويزيون، تبليغات را در اين موضوع بالا ميبردند.
يك روز پزشكي به خانمي كه براي معالجه نزد او رفته بود گفته بود: خانم! رَحِم زن حكم درخت را دارد.مگر درخت چقدر ميوه ميدهد؟! اين زن هم به منزل آمده بود و بناي بد سري در آبستن شدن، با شوهرش گذارده بود.
شوهرش در مسجد نزد من آمد و از زنش شكايت كرد، و گفتار دكتر را كه به وي گفته بود بازگو كرد.
گفتم: اين دكتر در اين سخن مغالطه نموده است؛ و به اصطلاح عامّه مردم، حُقّه بازي نموده است. برو منزل و به عيالت بگو: درخت ميوه تا زنده است ميوه ميدهد! به مجرّد آنكه به بلوغ خود رسد (در بعضي از درختان در سال دوّم، و در بعضي نيز ديده شده است كه در سال اوّل) ميوه ميدهد.
درختان ميوه هر سال مرتّب ميوه ميدهند. هيچ ميوهشان قطع نميشود، مگر زمانيكه آفتي به آنها برسد و ريشه آنها كرم بزند. در اين صورت چوب است. ديگر درخت ميوه نيست؛ آنرا ميبرند.
بسوزند چوب درختان بیبر سزا خود همين است مَر بيبري را ( منبع ) :Gig: