ریشه غضب

ریشه غضب

مرحوم آیت الله سید عبدالله شبر در کتاب الاخلاق خود انگیزه های غضب و درمان آن را اینگونه بیان نموده است :

بدان عمده ی علل تهییج غضب ، عبارت است از : کبر و غرور ، عجب ، شوخیهای نا بجا ، تمسخر ، ذلت ، سرزنش ، جدال ، مخالفت ، عذر تراشی ، طمع بر زیادی مال و ....که تمام اینها از خلقیات ناپسند بوده و در شرع ، از آنها سرزنش شده است .

سلام

من امروز بعد از مدت ها عصبانی شدم ولی تشخیص اینکه کدام عامل بالا باعث غضب من شده برایم خیلی سخت است
به همین دلیل میخواهم ماجرا را تعریف کنم شاید شما بتوانید من را کمک کنید
ما فقط دو اتاق داریم که در هر دو تلویزیون وجود دارد من امروز این متن را خواندم

این مسئله را هم که گفتم سعى بکنید انجام دهید. در نماز اگر یک وقتى سعى کردید و تصمیم گرفتید که با حضور نماز بخوانید، پراکنده شدید، دوباره فکرتان رفت بدانید که راه سخت ‏تر شد، برگردید دوباره به حال حضور ولى بدانید که یک مقدار راه حضور داشتن را براى خودتان سخت‏تر کردید یک مانعى در اینجا بوجود آوردید، یک تیرگى کسب کردید ولى هنوز میدان هست، شما می ‏توانید دوباره به حضور برسید. ولى دوباره خطا کردید زیادتر سخت شد ولى با سومین خطا دیگر راه را می‏بندد.

البته من خودم سه بار، چهار بار، پنج بار هم که می شود، با خودم می ‏گویم بالاخره من باید سعى بکنم که با حضور باشد، بلکه خدا عنایت کرد بخشید، من این کار را می ‏کنم ولى

روایت اینجور مى گوید، نه اینکه کار من درست است آنچه که در روایت هست آن درست است


خیلى من تأکید می ‏کنم براى نماز اوَل وقت و حضور نماز. قبلاً هم گفتم باز هم می ‏گویم اگر بخواهید درست شوید از همانجا شروع خواهد شد (آیت الله شجاعی):Gol:

وقتی من این جملات را خواندم اراده کردم که امروز به آن اتاقی که در واقع اتاق خواب است بروم و در حالی که تلویزیون خاموش باشد من هم بتوانم در نماز افکارم را متمرکز بکنم اما دیدم که خواهرم اصلا راضی نمیشود که از آن اتاق برود و تلویزیون را خاموش کند با عصبانیت به من گفت که بروم آن یکی اتاق و نمازم را بخوانم(در آن اتاق مادرم بود و من در حضور مادرم حواسم در نماز برت میشودالبته ما یک ایوان داریم که میتوانستم بروم آنجا نماز بخوانم ولی شاید به بهانه گرما یا اینکه برایم سخت بود که حرف خواهرم به کرسی بنشیند قبول نکردم یعنی این فکر در قلبم شکل گرفت که بروم آنجا نماز بخوانم ولی نمیدانم چه عاملی سبب شد که خودداری کنم بلاخره آتش غضب در قلبم شعله ور شد و در ظاهر هم به این شکل بود که من دستگاه دیجیتال را از تلویزیون جدا کردم و اوهم عصبانی شد وبه من هجوم آورد البته من دیگر عکس العملی انجام ندادم این را میدانم که غضب حتی اگر به ظاهر هم سرایت نکند ایمان و رشته اتصال بین خود وخدا را از بین میبرد و آنچه را که باید بسوزاند را میسوزاند به نظر شما این غضب من ریشه در چه چیزی دارد؟(من 20ساله هستم خواهرم 15ساله)(البته از قبل بنا شده بود که در این اتاق در مواقعی که من نماز میخوانم نباید تلویزیون روشن باشد ولی امروزخواهرم اصرار داشت(لجاجت) که در همین اتاق ببیند)