تاریخ تشیع

تشیع ایرانیان از ترس بوده است؟!

انجمن: 
ایا مطلب زیر درست است؟اگر نادرست است پس حقیقت چیست؟ #چگونه_شیعه_شدیم! صفويان در تبریز ۲۰ هزار مرد را کشتند و مساجد اهل سنت را یا تخریب ویاتبدیل به طویله شان کردند . برای نمایش پیروزی و تسلط به تبریز۱۲ نفر جوان زیبا روی تبریزی راانتخاب کرده وبه دربار بردند و شاه به همه شان تجاوزکرد . شکم زنان باردار دریده می شد و جنین شان به جرم کافر بودن کشته می شد . در اردبیل هرکس را که به تغییر مذهبش راضی نمی شد به همراه همه ی اعضای خانواده در درون خانه اش به آتش می کشیدند . یکی شکنجه هايي كسي كه حاضر به تغيير مذهبش به تشيع نميشد این بود که زن یادختر فرد مورد نظر را در برابر دیدگانش بر پشت ماده الاغي می بستند و ترتیبی داده می شد که الاغ نری به وی تجاوز کند . یک شکنجه ی دیگر بر روی نیزه نشاندن دختر خانواده بود برای فشار آوردن بر پدرش نیزه را از نشیمن گاه وارد کرده و تا بالا در بدنش فرو می کردند وآن را همچون میله ی پرچم در زمین می کاشتند . شكنجه رايج دیگر زمان صفویه این بود که یک مفتول تیز را از پوست کمر وارد بدن فردکرده و از پوست پشت گردنش بیرون میآوردند و مانند گوسفند او را بر آتش کباب می کرده و می خورده اند . پوست بدن قربانی را با یک جسم برنده خراش می دادند وشیره ی خرما بر آن میمالیدند و در یک صندوق انداخته و صندوق را با مورچه می انباشتند .مورچه ها به هوای خوردن شیره ها گوشت تن قربانی را ذره ذره می جویدند و باعث می شدند که فرد قربانی از خونریزی و عفونت و خورده شدن بدنش با زجر زیاد در طی چندین روز به آهستگی بمیرد . زنده در روغن یا آب جوش انداختن قربانی هم مرسوم بود . ریختن سرب داغ در گلو و برکندن زبان و چشم از شكنجه هايي بود که براي ترساندن و شيعه كردن الباقي مردم استفاده ميشد . زنده خواری دشمنان و استفاده از جمجمه دشمنان بعنوان جام شراب يكي از شيوه هاي رايج بود.در دوران حکومت صفویان دسته اي جلاد خامخوار وجودداشته است که به فرمان شاه، مقصرین را زنده زنده می خوردند. گاهی شاهان صفویآنان را احضار کرده و دستور می دادند تا مجرمان را در جلوی چشمانش بدرند.این دسته از آدم خواران که در دربار شاه عباس نگهداری می شدند چگين نام داشتند.نقل است که لشکر چهل نفری آدم خواران شاه عباس همه جا او را همراهی میکردند و قربانیان را می خوردند.دسته آدم خواران «چگین» یا گوشت خام خور نامیده می شدند.این جماعت {آدم خواران} آلت دست شاه بودند تا غضب خود را بنشاند آنان گنهکاران را از یکدیگر می ربودند و بینی وگوش های او را می کندند سپس بقیه اعضای بدن مجرم را می خوردند! جالب است که گاهی بر سر خوردن بدن مجرمین بین آنها نزاع در می گرفت مثل گروه کفتارانی که بر سر لاشه بودند این جماعت لباس های مخصوص می پوشیدند تاج آنها بی عمامه بود اطراف تاج را با موم می آراستند اکثر آنها مردانی قوی هیکل و زشت صورت بودند .برگرفته از کتاب «شاه عباس کبیر»نوشته دکتر پناهی سمنانی انتشارات کتاب نمونه : شاه عباس شیخ احمد آقا میرغضب را به همرا لشکریان جلادش با چوب و چماق” و کارد و خنجر، میل و منقل و نطع و سه پایه و سایر آلات و ابزار ضرب و جرح و کشت و کشتار به گیلان فرستاد و آنها وارد عمل شدند.آنها هر گیلانی را که یافتند یا شکنجه کردند و یا کشتند . بریدن دست و پا و گوش و بینی و زبان، کوبیدن گوش به دیوار، داغ کردن با میله های آهنی، فرو بردن درفش سرخ کرده در بدن، پا برهنه راه بردن روستاییان ساده و بیچاره روی مجمعه تفتیته و داغ از شکنجه های رايج بود. امیر حسین خنجی در کتاب شاه اسماعیل صفوی ص 17 و 18مینویسد : دسته ای از تبر به دستان قزلباش ، کودکان خردسال را زنده زنده به میان آتش پرتاب می کردند و خانوادهاي کودکان را مجبور به تماشاي زوزه های کودکانشان و كباب شدن انها‌ ميكردند یکی از بزرگان تبریز که نخواسته بود شیعه شود را گرفته ، کف دست ها و پاهایش را بر کنده ی درخت میخکوب کرده و در این حال زنده زنده ، پوستش را مثل پوست گوسفند میکشيدند .منابع براي مطالعه بيشتر : کتاب: دانشنامه ی شکنجه و کشتار شاهان، و قدرتمندان ایران کتاب شاه اسماعیل صفوی كتاب اقتصاد عصر صفويه و اینگونه. ایرانیان به مذهب شیعه روی اوردند و با اغوش باز همانگونه که اسلام را پذیرفتند شیعه را نیز پذیرفتند. 

بررسی دیدگاه مستشرقان در مورد پیدایش و خاستگاه شیعه

انجمن: 

دیدگاه مستشرقان درباره مبدا شیعه

شیعه پژوهان غربی, مستشرقین
دیدگاه مستشرقان درباره مبدا شیعه
دیدگاه مستشرقان درباره مبدا شیعه
یولیوس فلهاوزن

او می‏گوید: «این که آرای شیعه با دیدگاه ایرانیان سازگاری دارد در این مطلب شکّی نیست، ولی این که این آرا برگرفته و متأثّر از ایرانیان است دلیلی بر آن وجود ندارد، بلکه روایات تاریخی خلاف آن را به اثبات می‏رساند…».” ۱ “.
مستشرق جولد تسهیر

او می‏گوید: «این اشتباه است که بگوییم: تشیّع در منشأ و مراحل نموّش نمایانگر اثر تعدیلی است که افکار امت‏های ایرانی آن را در اسلام وارد کرده است… این برداشت شایع مبنی بر برداشت نادرست حوادث تاریخی است…».” ۲ “.
مستشرق آدم متز

«مذهب شیعه آن گونه که برخی معتقدند، عکس العمل از جانب روح ایرانیان نیست تا مخالف اسلام باشد؛ زیرا جزیره العرب به جز شهرهای بزرگ؛ از قبیل مکه و تهامه و صنعا، همه شیعه بوده است.

و در برخی از شهرها؛ از قبیل عمان و هجر و صعده، شیعیان غالب افراد را تشکیل می ‏دادند.

امّا ایرانیان به جز قم تماماً سنّی بودند.

اهل اصفهان در حقّ معاویه چنان غلوّ می‏کردند که حتّی برخی از آنان اعتقاد به نبوّت او داشتند».” ۳ “.
مستشرق کیب

«فکر اشتباهی که دائماً در بین مردم منتشر است و می‏گوید: شهرهای فارس مرکز اصل تشیّع بوده است، اصل و اساسی ندارد، بلکه روایات تاریخی این مطلب را به اثبات می‏رسانند که زردتشت‏ها عموماً مذهب سنّی را قبول می ‏کردند».” ۴ “.
شیخ محمد ابوزهره

او که از بزرگان مصر است، می‏گوید: «ایرانیان به توسط اعراب به تشیّع گرویدند و هرگز تشیّع به دست آنان به وجود نیامد… بسیاری از علمای اسلام که شیعه شده بودند، به جهت حفظ عقیده خود از ترس اموی‏ها در مرحله اوّل و عباسی‏ها در مرحله دوم، به شهرهای فارس و خراسان

از بلاد اسلامی هجرت نمودند، و به این طریق تشیّع را در آن شهرها منتشر ساختند…».” ۵ “.
علی حسین خربوطلی

«برخی از اعراب بعد از آن‏که خلافت به ابوبکر واگذار شد، از شیعیان علی‏ علیه السلام شدند…».” ۶ “.

عوامل تشیع ایرانیان نزد عامه

اهل سنت دو سبب را در مورد انتخاب تشیّع از سوی ایرانیان بیان کرده ‏اند:
ارتباط سببی با ایرانیان

آنان می‏گویند: «امام حسین‏ علیه السلام با یکی از دختران یزدگرد از پادشاهان ساسانی به نام شاه زنان، بعد از فتح ایران ازدواج کرد.

خداوند متعال به حضرت از او فرزندی به نام علی بن الحسین‏ علیهما السلام عنایت فرمود، که تمام آثار و خصایص پدر را به ارث برده بود. این ارتباط باعث شد تا ایرانیان به اهل بیت ‏علیهم السلام متمایل شده و از شیعیان آنان قرار گیرند!!

پاسخ: اوّلاً: گسترش و نفوذ تشیّع در اطراف ایران علل و عواملی دارد که در فصل بعد به آن اشاره می‏کنیم.

ثانیاً: مطابق نقل مورّخان، صحابه چون اسیران فارس را نزد عمربن خطاب آوردند، در میان آنان سه دختر از دختران یزدگرد وجود داشت. عمر دستور داد تا این دختران را به فروش برسانند. حضرت علی‏علیه السلام فرمود:

با دختران پادشاهان نباید معامله دیگر زنان شود.

عمر گفت: چگونه با آنان معامله می‏شود؟ حضرت فرمود: باید هریک از آنان را قیمت نمود، هر قیمتی که بر هر یکی شد آن قیمت به عنوان مهر انتخاب شود. آن‏ها را قیمت گذاردند.

حضرت هر سه را گرفت، یکی را به عبداللَّه بن عمر داد، و دیگری را به فرزندش حسین ‏علیه السلام عطا نمود. و سومی را به محمدبن ابی بکر داد…” ۷ “.

حال سؤال این است که اگر علت گسترش تشیّع در بین ایرانیان موضوع دامادی امام حسین‏ علیه السلام با دختر یزدگرد است، چرا دامادی عبداللَّه بن عمر و محمد بن ابی بکر سبب انتشار تسنن در بین ایرانیان نبوده است؟
تناسب آراء بین شیعه و ایرانیان

برخی می‏گویند: از آنجا که آراء ایرانیان با شیعه نزدیکی داشته، زیرا هرکدام قائل به نظریه حق الهی در حاکم بوده و معتقد به وراثت در حکومت بوده‏ اند و هرگز برای انتخاب مردمی ارزشی قائل نبوده ‏اند، لذا بدین جهت ایرانیان افکارشیعه را مورد قبول قرار دادند!!

پاسخ: اوّلاً: شیعه هرگز قائل به حق وراثت در مسأله امامت و حاکمیت اسلامی نیست، بلکه این حکومت‏های بنی امیه و بنی عباس بودند که حکومت اسلامی را وراثتی کردند. شیعه معتقد به حق الهی است که خداوند آن را به افراد لایق و قابل عطا می ‏نماید.

ثانیاً: ممکن است که ایرانیان نظریه حق الهی در انتخاب حاکم را از آیین زردتشت و تعالیم او که آسمانی بوده اخذ کرده باشند، گرچه در تطبیق آن بر هر حاکم و به نحو وراثت به اشتباه رفته ‏اند.

و این مطلب یکی از تعلیمات تمام انبیاء الهی بوده است.

ثالثاً: این‏گونه نیست که شیعه هیچ اعتباری را برای انتخاب و رأی مردمی قائل نباشد، بلکه برای به دست گرفتن زمام حکومت از ناحیه حاکم، بیعت را لازم می‏دانند.
گسترش تشیع در ایران

با تأملی در تاریخ ایران پی می‏بریم که گرایش ایرانیان به تشیّع از چند جهت و طریق بوده است:

۱ – از آنجا که در فتوحات عصر خلفا برخی از شیعیان امام علی بن ابیطالب ‏علیه السلام به جهت مصالحی در آن‏ها شرکت می‏کردند، لذا بعد از فتح کشورها و شهرها اعتقادات خود از جمله ولایت اهل بیت‏ علیهم السلام را به آنان منتقل می‏نمودند.

۲ – عده‏ای نیز به جهت همدردی که با شیعیان مظلوم و در رأس آن‏ها امامان داشتند تشیّع را اختیار نمودند؛ زیرا انسان فطرتاً میل به همدردی و گرایش به مظلوم دارد.

و این خود عاملی اساسی برای نفوذ شیعه در میان مردم ایران بوده است.

دکتر جوزف فرانسوی در تحقیقی تحت عنوان «شیعه و ترقیات محیّرالعقول» می‏نویسد:

«… و از جمله امور طبیعی که مؤیّد فرقه شیعه شده و توانسته است تا در قلب دیگر فرقه‏ ها تأثیر بگذارد، مسأله اظهار مظلومیت بزرگان دینشان است.

و این مسأله از امور طبیعی به شمار می ‏آید؛ زیرا طبع هرکس به نصرت و یاری مظلوم کشش دارد و دوست دارد ضعیف بر قوی غلبه یابد و لذا طبیعت بشر به ضعیف متمایل است…»” ۸ “.

۳ – عده‏ای دیگر تشیّع را از طریق مقابله و معاشرت با شیعیان که به ایران سفر کرده بودند فراگرفتند؛ زیرا شیعه به این نتیجه رسیده بود که اگر بخواهد به حیأت معنوی خود ادامه دهد باید فرهنگ و مذهب خود را گسترش داده و در قلوب مردم نفوذ کند، و در بین مردم و حکومت‏ها جا افتاده و موقعیت خود را حفظ و تثبیت نمایند.

۴ – گروه بسیاری نیز بعد از آن‏که دولت شیعی صفوی در ایران تأسیس شد، رسماً اعلان تشیّع کرده و لذا این مذهب به طور رسمی در ایران گسترش چشمگیری پیدا کرد.
پاورقی
۱- الشیعه و الخوارج، ص ۲۴۱
۲- العقیده و الشریعه فی الاسلام، ص ۲۰۴
۳- الحضاره الاسلامیه، ج ۱، ص ۱۰۲
۴- دراسات فی الفرق و العقائد، ص ۲۶
۵- الامام جعفر الصادق‏علیه السلام، ج ۱، ص ۳۳
۶- الدوله العربیّه، ص ۱۲۷
۷- فجرالاسلام، ص ۹۱
۸- سیدمحسن امین عاملی، اقناع اللائم، ص ۳۵۶
منبع : دفاع از تشیع ،علی اصغر رضوانی