بی ثباتی

ثبات یا بی ثباتی

نفسش دیگر بالا نمی آمد. شمارش معکوس شروع شده بود.7،8،9،10و... . چشمش را باز کرد همه را در اطراف خویش دید شهادتین را بر زبان آورد حس کرد که روحش در حال جدا شدن هست بی درد بی غم و با آرامش تمام، وجودش سراسر آسایش بود.
دیگر صدایی نمی شنید و او آرام مرده بود.
وقتی داخل قبر گذاشتنش و همه رفتن فرشته های نکیر و منکر که برای او بشارت دهنده اند آمدند از او پرسیدند و او آرام جواب میگفت... و اگر جایی میماند میدید که جوانی خوش رو به او کمک میکند، او امام رضا را ندیده بود ولی میداست خود اوست چرا که وعده داده بود که زائر واقعیش را تنها نگذارد و میدانست که وعده اش حق است. پس پایان سوالات دریچه ای از نور و صفا بروی ایشان باز شد و بوی خوش بهشت را حس میکرد.
سلام...
این حال انسانی پاکه که بعد مرگ به آرامش ابدی میرسه.
یه سوال؟
چرا ما زمانی که در محضر اهل بیتی هستیم مثلا وقتی در عزاداری امام حسین شرکت میکنیم خوبیم و با خودمون میگیم دیگه گناه ممنون...ولی وقتی سر از بیرون در میاریم داستان به عکس میشه؟؟؟؟