بزرگترین عیب اسلام در مقابل بزرگترین عیب غرب
ارسال شده توسط Reza-D در یکشنبه, ۱۳۹۷/۰۷/۰۸ - ۱۹:۵۰سلام و عرض ادب حضور دوستان گرامی
یکی از نقاط قوتی که برای غرب نامبرده میشود آزادیهای فردی است. درست است که هر نظامی قوانین جمعی خاص خود را دارد، اما بطور کلی یک فرد در غرب آزادی بیشتری دارد. مثلاً شما در غرب هر مدل مویی که مایل باشید میزنید و هر لباسی مایل باشید میپوشید. با هر کسی که بخواهید میتوانید روابط دوستی یا جنسی داشته باشید، حتی همجنس خودتان! میتوانید به رشته مورد علاقه خود بپردازید یا با همسر مورد علاقه خود ازدواج کنید بدون آنکه نیاز باشد به صد نفر جوابگو باشید. این آزادیهای فردی به عنوان برتری حکومت غرب مطرح هستند
اما همین آزادیها بزرگترین نقطه ضعف غرب را شکل دادهاند که آن برتری فرد بر اجتماع است. اروپاییها که از سلطهء کلیسا در قرون وسطی به تنگ آمده بودند، آنقدر در پی آزادی بودند که اینبار از آن طرف بوم افتادند. به قول حاج رضا در فیلم مارمولک، خواستند بروند بهشت (آزادی فردی) اما آنقدر فشار آوردند که از آنطرف جهنم (بی بند و باری فردی) بیرون زدند! همین امر باعث شد با پافشاری بر آزادیهای فردی، فرد محوری را آنقدر پر و بال بدهند که به سرابی به نام "من، خدایی" برسند
از آن سو یکی از نقاط قوتی که برای اسلام ذکر میشود و من نیز تا حد زیادی آن را قبول دارم، این است که قوانین اجتماعی اسلام به تمام جنبهها دقت داشته است. به عبارتی اسلام بر اساس تبعیتِ اجتماع بنا شده است. برای مثال، غرب آزادی در روابط جنسی را برای راحتی لحاظ کرده، اما دیگر به بحث فرزندان نامشروع یا شیوع بیماریها دقت نکرده که اسلام با نگاه جمعی خود به اینها نیز دقت داشته است. یا مثلاً گفته میشود اگر در ازدواج اسلامی نیاز به گذشتن از فیلتر بزرگترهاست، همین موضوع حمایت بزرگترها را در پی خواهد داشت و آنها به جوانان کمک میکنند انتخابهای بهتری داشته باشند. این موضوع حتی پاسخ سوالات برخی کاربران است که میپرسند چرا در کشور ما با وجود اسلامی بودنِ حکومت، اسلام به درستی اجرا نمیشود؟ به نظر من لااقل یکی از پاسخها این است که اسلام دینی است که برای اجرای موفق، همه باید آن را اجرا کنند تا نتیجه بدهد
اما همین جمعی بودنِ اسلام و قوانینش، از نظر من دقیقاً بزرگترین نقطه ضعف اسلام است. به این صورت که "فرد" در اسلام جایگاه چندانی ندارد. فرد تا حد زیادی فدای اجتماع میشود. فرضاً میبینیم در کشور ما که خانواده از احترام بیشتری برخوردار است، به همان نسبت دخالت در زندگی جوانان و حتی اجبار آنها به اینکه طبق میل جمع رفتار کنند نیز بیشتر است. بطوری که رشته تحصیلی، مدل مو و لباس، همسر، و..... یا مستقیماً توسط والدین، بزرگترها، معلمها و حتی اهالی محل تعیین میشود یا اینکه این افراد در انتخابهای شخصی فرد، نقش اساسی دارند
چند مقایسه بین اسلام و غرب:
غرب = جوان در 18 سالگی مستقل میشود و رای و نظرش محترم شمرده میشود و میتواند برای خودش تصمیم بگیرد
حُسن= فرد حق خواهد داشت بدون بازخواست شدن به دنبال آرزوها و خواستههای خود برود
اشکال = به یک جوان بی تجربه اعتماد به نفس کاذب داده میشود که ممکن است او را به چاههای فراوانی بکشد
اسلام = جامعه با این تفکر رشد کرده که همیشه حق با والدین است و بجز با ازدواج یک جوان حق ندارد از خانواده مستقل شود
حُسن= بخاطر اهمیت نظارت والدین، جوان کمتر به سمت خطرات بیرون خواهد رفت و حمایت والدین را خواهد داشت
اشکال = والدین میتوانند خواست خود را بر جوان نحمیل کنند و جوان در موارد زیادی از زندگیِ خود، حق انتخاب و استقلال کامل ندارد
غرب = فرد میتواند نیازهایش را طبق خواست خود و به همان حد نیاز رفع کند (مثلاً نیاز جنسی)
حُسن = تخلیه شدنِ نیازها و از طرفی داشتن انرژی و زمان برای پرداختن به نیازهای دیگر (نیازی به ازدواج ندارد پس میتواند به خیلی کارهای دیگر برسد)
اشکال = تشدید حس بیمسئولیتی در قبال نیازها
اسلام = فرد الزاماً باید خواستههایش را با احکام دین که آنها هم بطور عمومی ایجاد شدهاند تطبیق دهد
حُسن = افزایش احساس مسئولیت در فرد در برابر رفع نیازها (حقوق متقابل افراد، از جمله زن و مرد در ازدواج)
اشکال = فدا شدن سایر نیازهای فرد فقط برای یک نیاز
(مثلاً برای رفع نیاز جنسی یک مسلمان راهی جز ازدواج ندارد حتی اگر مایل به آن نباشد که در نتیجه هم خود فدا میشود هم همسرش)
کارشناس محترم و کاربران گرامی لطفاً درمورد این تقابل و دو اشکالی که مطرح کردم نظرشان را بفرمایند
ضمناً خواهشاً دوستان شروع به نقد مثالها نکنند فرضاً همجنسگرایی خوب است یا بد است و از اینجور نقدها
موارد طرح شده برای مثال بودند تا موضوع بهتر بیان شود. پس لطفاً به پرسش اصلی بپردازید