نقد فصاحت و بلاغت قرآن
ارسال شده توسط Euclid در چهارشنبه, ۱۳۹۸/۰۵/۰۲ - ۲۰:۲۴انجمن:
1- هیچ معیار درستی برای بررسی فصاحت و بلاغت کتاب ها نیست فصاحت و بلاغت امری سلیقه ای است خصوصا اگر بخواهیم کتبی که به زبان های مختلف هستند را مقایسه کنیم
2- حتی اگر معیار فصاحت و بلاغت مشخص شود و کتب مختلف با آن بررسی شود بر فرض لیست فصیح ترین و بلیغ ترین کتب مشابه زیر باشد
1- قرآن 2- دیوان حافظ 3- آثار شکسپیر 4- نهج البلاغه 5- بوستان سعدی
در این صورت تنها چیزی که ثابت میشود این است که قرآن فصیح ترین و بلیغ ترین کتاب است اگر معیار فصاحت و بلاغت موجود باشد الزاما یک کتاب فصیح ترین و بلیغ ترین است همانطور که اگر معیار پند آموزی مشخص باشد الزاما یک کتاب (مثلا کلیله و دمنه) پند آمیز ترین کتاب میشود و این به معنای معجزه بودن آن نیست
3- اگر معیار فصاحت و بلاغت مشخص شود الزاما باید انسان بتواند از هر کتابی فصیح تر و بلیغ تر بنویسد چون معیار آن در دستش است حتی اگر انسان نتواند خدا باید بتواند چون قادر مطلق است و امری محال هم از او نخواسته ایم تنها میگوییم با یک سری معیار مشخص کتابی فصیح تر و بلیغ تر از قرآن بیاورد اگر خدا بتواند انسان هم باید بتواند چون از همان معیار ها استفاده شده (اگر معیار ها غلط باشد که فصیح و بلیغ بودن قرآن زیر سوال میرود)
4- فصاحت و بلاغت برای کتب شعر و سجع معیار خوبی است نه کتابی مثل قرآن در واقع آن چیزی که مهم است محتوای قرآن است میتوان مجموعه ای از عقاید نادرست را به شکل فصیح و بلیغ نوشت این بدین معنا نیست که این عقاید نادرست از عقیده درستی که فصیح و بلیغ نیست برتر است
5- اگر قرآن بلیغ و رسا بود این هم تفسیر متفاوت و متناقض نداشت و این همه فرقه و گروه به وجود نمی آمد بلاغت یک کتاب در عمل باید مشخص شود که قرآن در این زمینه شکست خورده است طباطبایی میگوید یک آیه قرآن یک میلیون و دویست هزار تفسیر دارد
برچسب: