ازدواج،دلتنگي، نااميدي

آیا اين خواستگار رو بايد فراموش كنم؟

سلام
من اصلا به فكر ازدواج نبودم اما وقتي مودب ترين و به قول همكلاسيا انسان ترين پسر كلاس اومد خواستگاريم اونم قبل از اينكه حتي در مورد اين مساله بامن حرف بزنه واقعا نفهميدم چه طوري يه دفعه نظرم عوض شد ولي بعد يك جلسه گفتگو به من گفت ما به درد هم نميخوريم حتي يه دليل محكم نياورد تا من بتونم فراموش كنم. و حالا همش گريه ميكنم چون هر چي فكر مكنم ميبينم نه من دليلي براي نه گفتن داشتم و نه اون حتي از رفتارش معلومه كه هنوز دل نبريده.
خلاصه هركي تجربه داره به من بگه چيكار بايد بكنم يا چطوري ميتونم فراموشش كنم؟
تشكر:hamdel: