ازدواج،جوانان،جفت،خدا فرموده،

مگه خدا نفرموده ما شما رو جفت آفریدیم؟

انجمن: 

سلام دوستان
یه سوال
شاید خیلی ساده باشه اما من نمیتونم درکش کنم
اینکه خدا تو قرآن فرموده: ما همه چیزو جفت آفریدیم مطمئنن شامل انسان هم میشه دیگه.پس چرا اینهمه دختر و پسر مجرد با سن بالا داریم.منظورم 30/20 ساله نیست ها.گاهی طرف تا آخر عمرش مجرد میمونه.من خودم یه خانواده میشناسم که چهارتا دختر مجرد داره که آخریش 37/8سالشه یا پسرای بالای 45 سال.

بعد این مسئله میاد تو ذهنم که خب حتمن حرفی که خدا میزنه حقه و وقتی میگه ما شما رو جفت آفریدیم شکی نیست
اما امکان داره که خود آدم بخت واقعی ،جفت واقعیشو پیدا کنه اما کوتاهی خودش یا اطرافیان ،تقدیرشو عوض کنه!!
نمیدونم تونستم درست مطلب و برسونم یانه!!؟؟ اگه از روز اول تقدیر بوده که ما جفت داشته باشیم پس چرا توی زندگی چنین چیزی گاهی تحقق پیدا نمیکنه؟ ...یانه! این از اون موضوعات هست که امکان داره تو سرنوشت آدم عوض بشه حالا با هر علتی!!!

من خودم یه تجربه ای داشتم چند سال پیش. حدود 4 سال پیش از طرف یکی از آشنایان که قابل اعتماد کامل من بودند خانواده ای رو معرفی کردند به من واسه پسرشون. از نظر فرهنگی و مذهبی و ... کاملن متناسب بودیم.البته ایشون هیچی نداشت خودش بود و مدرکش. نه سربازی رفته بود نه کاری نه ...البته از نظر ایمانی همون بودند که من میخواستم .اما طی 4 ماه به توافقات اولیه رسیدیم و حتی مهریه رو هم مشخص کردیم
اما...یه روز ایشون با خانواده ی من تماس گرفتند(ما تو این چند وقت، مستقیم با هم در ارتباط نبودیم.فقط زیر نظر خانواده صحبت میکردیم اونم 3/4 بار)و و گفتند که از من میخوان که هم درسمو ادامه بدم هم اینکه دوست دارن همسر آینده شون تو اجتماع باشه !!!وقتی از ایشون خواستم "تو اجتماع بودن " رو معنی کنه گفت یعنی بری سر کار!!!؟؟؟منم که از اول نظرم رو راجع به کار کردن خانوم ها گفته بودم مخالفت کردم و گفتم که کلن همه چیز منتفیه و جالبه ایشون هم دیگه تلاشی نکردند!!!
این در صورتی بود که پدر من کلا از اول میگفت من دختر به آدم بیکار نمیدم اما با معرفی این آقا موافقت کرده بودند و تصمیم گیری رو به من سپرده بودند!! (که باعث تعجب من و خانواده ام بود) ثانیا مادر اون پسر هم گفته بودند که اون پسر هر کسی که بهش معرفی شده یه عیبی گذاشته در صورتیکه وقتی بار اول (منو )دیده ایرادی نگرفته و گویا تموم مشخصات من با اون چیزی که ایشون میخواسته یکی بوده!!
بعد از اون مسئله هم هر کسی که معرفی شد به نوعی جور نشد که حتی به جلسه خواستگاری برسه!

تموم این حرفارو زدم که بپرسم یعنی امکان داره اون بخت من بوده و من خودم باعث شدم که اون ازدواج سر نگیره!!؟؟ با وجود تموم اشتراکات فکری که داشتیم؟؟
اصلا در مورد ازدواج تقدیر آدم حتمیه یا نه عوض میشه!!؟
این آدمایی که طلاق میگیرن چی؟؟یعنی اینا جفتشون کس دیگه ای بوده و اونا تو انتخابشون اشتباه کردند؟؟