اثبات خدا، خدا شناسي، خدا

دليلي براي اعتقاد به خداوند

من يكي از دلايلي كه براي اثبات خداوند دارم را براتون مي گويم:
اگر بخواهيم بپذيريم كه خدا وجود ندارد يعني افرادي همچون حضرت محمد(ص)، حضرت عيسي(ص)، حضرت موسي(ص)، حضرت زرتشت، و .... دروغ گفته اند. دروغ گفته اند كه خداي يگانه وجود دارد، دروغ گفته اند كه به آنها وحي مي شود و با عالم غيب در ارتباط هستند. دروغ بزرگي هم گفته اند بواقع اينها بزرگترين دروغ عالم را گفته اند در حاليكه ما مي بينيم اينها در زمان خود در قوم خود مشهور به اخلاق، درستي بوده اند. اصلا ادياني و نهضت هايي را كه موجب شده اند اخلاقي بوده است و در جهت توسعه اخلاق بوده است.
چطور مي تواند آدم هايي كه از آنها به درستي، اخلاق گرايي، شايستگي نسبت به كل جامعه ياد مي شود، چنين دروغي گفته باشند؟
بعد بپاي اين دروغ حاضر باشند جان خود را هم بدهند؟ حضرت عيسي مصلوب شد، حضرت محمد چندين بار قصد جان وي را كردند. اگر واقعا به آنچه مي گويند ايمان نداشتند آيا ممكن بود كه تا اين حد پافشاري بر عقيده خود بكنند؟ آدمها يك دروغ مي گويند تا اوضاع يك كم سخت مي شود اعتراف مي كنند دروغ گفتيم. از حرف خود بر مي گردند.
آيا مريضي بنام پيامبر شدن تاكنون شناخته شده است كه بگوييم اينها به اين مريضي مبتلا بوده اند؟ آيا ممكن است آدم هاي مريض، يا دروغگو موجب حركتي شوند كه اكنون فقط در حال حاضر 3.5 ميليارد ديندار وجود دارد.

شباهت در اصول: اين اديان همگي سخن از خداي يگانه گفته اند. سخن از معاد گفته اند. حتي اگر بپذيريم كه اخناتون در 1350 سال پيش از ميلاد هم عصر حضرت يوسف بوده است به خداي يگانه ناگهان معتقد شده است. در يكي از اشعاري كه از وي بجا مانده است به صراحت از خداي يگانه سخن گفته است. شباهت در احكام و عبادات مذهبي زرتشتي ها و مسلمانان هر دو نماز دارند، مسيحيان روزه و غسل همچون مسلمانان دارند،‌ شباهت هاي زيادي ميان احكام يهوديان و مسلمانان وجود دارد همگي نشان دهنده اين هستند كه اين اديان تصادفي به وجود نيامده بلكه يك منشاء يگانه دارند. اگر مي خواستند پيامبران دروغ بگويند مي توانند يكي ميگفت خدا دو تاست ديگري مي گفت سه تاست. اين طور شباهت نمي بايست وجود داشت. حتي يكي از بهانه جويي هاي مشركان در مقابل اسلام اين بوده است كه اين ها اساطير پيشينيان است و قبلا گفته شده است. خوب اگر پيامبر مي خواست دروغ بگويد مي توانست يك دين جديد بياورد كه ديگر مشركان چنين بهانه اي نگيرند دروغ كه ديگر محدوديت ندارد. اگر هم صرفا مي خواست حرف گذشتگان را تكرار مي كند مي توانست مبلغ همان دين هاي قبلي مثلا يهوديت شود. مي توانست يك مبلغ يهودي شود و در راستاي گسترش دين يهودي تلاش كند همچون خيلي از ديگران كه مبلغ مسيحي يهيودي يا روحاني مي شوند. چرا مدعي دين جديدي شدند؟
در عوض وقتي به فاصله زماني و جغرافيايي ميان محل ايجاد اين اديان نگاه مي كنيم متوجه پراكندگي جغرافيايي و زماني بسيار مي شويم.
زرتشت ايران 1700 سال پيش از ميلاد شايد هم 1200 سال پيش از ميلاد ، يهوديت مصر 1250 سال قبل از ميلاد ، مسيحيت روم 600 سال قبل از اسلام ، اسلام عربستان. اين گستردگي زماني و جغرافيايي بعد اين همه شباهت؟
بعضي ها بعنوان شبهه مي گويند اسلام از يهوديت كپي شده است. خوب در اينصورت زرتشت كه قديمي تر از يهوديت است چه مي شود؟ آنها هم به خداي يگانه و معاد معتقد هستند. اخناتون چه مي شود؟ اعتقاد به خداي يگانه و معاد چيزهايي نيستند كه يك تحول خواه جامعه بشري آن را به تنهايي و از خودش بگويد. يك تحول خواه باهوش نابعه در جامعه بشري مي شود كنفوسيوس مي شود بودا مي بينيم كه در مذاهب آنها اشاره اي به خدا معاد نشده است. صرفا شامل يك سري دستورات هستند براي زندگي بهتر در اين دنيا.