من چکار کنم؟ حالم بده
ارسال شده توسط یاس... در دوشنبه, ۱۳۹۶/۱۱/۲۳ - ۲۰:۰۵سلام
28 سالمه....بچه وسط هستم و دختر بزرگ. ارشد دارم. مذهبی هستم.
حالم بده
چرا؟ بشمار!!
خواهرم تهران داره درس میخونه و کار میکنه
برادرم تو حال خودشه
با فامیل ارتباطی نداریم به دلایلی چون مادرم نمیخواد داشته باشیم
دوستام متاهل هستن و نمیشه هی مزاحمشون بشم
اهل تفریح خاصی نیستن مامان بابام
اساسا حوصله همم ندارن و پایه منم نیستن
منم به عنوان دختر مجرد نمیتونم تفریح داشته باشم چون جامعه پر گرگه! فارغ از اینکه 7 سال دور از خانواده بودم و مستقل زندگی گردم. اما الان نمیتونم سوار هواپیما بشم برم مشهد پیش دوستم...چون میبینه زنده ام ...کاری هم که ندارم مجبور باشم برم....پس لازم نیست برم
خواستگار دارم زیاد هم دارم اما نمیشه نمیدونم قضیه چیه که در حد زنگ و ادرس گرفتن تموم میشه و دیگه اقدامی نمیکنن. قبلا هم به خاطر اینکه ازشون دور نباشم( چون برام زحمت کشیدن منم نباید تو پیری تنهاشون بذارم!!!) خواستگارهامو که شهر دیگه بودن رد میکردم....اما الان میگم کاش اینکارو نمیکردم
همش از اول بچگی قاضی بودم تو خونه و غصه خور همه. برادرخواهرم تو حال خودشونن. تو هوای مامان بابا نبودن ...همش دلم نمیخواد دوست ندارم..خوشم نمیاد در عوض من همش چشم چشم بهشون کارم بود و من همیشه همراهشون بودم. از خودم زدم برا اینا
دو سال دنبال استخدام تو قوه قضاییه بودم به دلیل محدودیت پذیرش خانوم ها بعد دو سال بهم گفتن فاقد الویت
مربض شدم. دو تا بیماری دارم دو ساله...یکیش مهم نیست برام اما یکیش چرا...
کارم شده تو خونه کار کردن و پخت و پز...و نگرانی و استرس و بیماری
حالم بده...
استقلال ندارم. پدرم منو و نیازهام رو که بارها بهش گفتم طبق صلاحدید خودش در نظر نمیگیره.و کل زندگیمون داره به منطق بابا میگذره و لازم نمیدونه هیچ تنوعی ایجاد کنه چون مستلزم خرج کردنه! اساسا ثروت های معنوی توجیهی نداره براش!چند بار بگم اوضام اینه و کمک میخوام.. و اهمیتی نده .....
28 سالمه....دخترانگی نکردم...جوونی نکردم...هی اجازه اجازه....بزرگ شدم دیگه...دوست ندارم برم بیرون کار کنم کار چ عرض کنم بیگاری!
من اگه ازدواج نکنم و تو این خونه بمونم روانی میشم...
حسرت یه خونه خوب...یه اتاق ....یکم راحت بودن....بالاخره من دخترم...شاید بخوام کمی ازادتر لباس بپوشم...بخوام راحتتر بخوابم...اما بابا توجهی نمیکنه ...نمیفهمه....از نظر بابا همین ک مستاجر نیستیم بسه!
بگید چکار کنم؟ توسلات کردم برای ازدواج نشده...اصلا این مریضیم اگه خدایی نکرده چیزی باشه ک احتمالش هست همون بهتر ک ازدواج نکنم....اونوقت بقیه عمرم رو باید مثل همین 28 سال ک جوونی نکردم تو این خونه بگذرونم....دووم نمیارم....اخه چقدر به روی خودم نیارم...#-o
کل راه حل بابام این بود: مجبور نیستی تو خونه کار کنی!!
منم دیگه نمیکنم...اما ناراحتم چون دکتر به مامانم گفته نباید زیاد بایسته.....
تصمیم گرفتم پنهان کاری کنم...با سینما مخالفه من میرم بهش نمیگم...لذت میبرم از زندگیم...مگه من جند بار جوونم...چند بار 28 سالمه؟ جوونی بچپم تو خونه بعدم ک پیر شدم نه حوصه اش هست نه وقتش...
کمکم کنید