حسادت

حسادت چگونه درمان می شود؟

سلام...

واقعیتش این بود که میخواستم بگم من یه آدم حسودیم....چیکار باید کنم که این حسادت از بین بره؟؟؟

مثلا نمیتونم ببینم یکی از من موفق تره؟؟؟پیش خودم میگم من چرا نباید موفق باشم؟؟پیش خودم میگم من چرا نباید اینجوری باشم؟؟

من سربازم...بخاطر همین نمیرسم همه روزه بیام اینجا...اگه یه موقع دیر جواب دادم ناراحت نشید....
چون میخوام خودمو پیدا کنم...چند سالی هست که اینجوری شدم...

چرا پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در زمان همسر اولشان ازدواج مجدد نکردند؟

انجمن: 

سلام
این شبهه ای است که در تاپیک های مختلفی ضمن موضوعات دیگر مطرح شده اما چون مستقلا به آن پرداخته نشده است و پاسخ های پراکنده ای داده شده این تاپیک را زدیم تا پاسخی به این شبهه داده شود و کارشناس محترم هم نظر خودش را ذکر کند:

طبق نظر مشهور فقها ازدواج مجدد مستحب است
( مسألة ) : الاستحباب لا يزول بالواحدة ، بل التعدد مستحب أيضا قال تعالى ( فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع ) والظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع ، بل المستحب أعم منهما ومن التسري بالإماء .
العروه الوثقی،ج5،ص:457

شبهه ای که مطرح می کنند این است که اگر ازدواج مجدد مستحب است پس چرا حضرت محمد در زمان حضرت خدیجه و حضرت علی در زمان حضرت فاطمه به این مستحب عمل نکردند؟!

جوابی که بنده از منابع مختلف جمع اوری نمودم به این شرح است که اگر کارشناس محترم مطلبی اضافه بر این دارد بیان کند:

[HL]اولاً[/HL]،سایر ائمه به این مسئله عمل نکردند که در تاپیک http://www.askdin.com/thread47822.html#post662815 بررسی شد که این شیوه فقط در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امام علی(علیه السلام) مشاهده می شود،آنهم به این صورت بوده است که با توجه به شخصیت و جایگاه ویژه حضرت خدیجه(سلام الله علیها) تا زمان حیات حضرت خدیجه(سلام الله علیها)پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) با زن دیگری ازدواج نکردند،همچنین با توجه به مقام عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) امام علی(علیه السلام) هم تا زمانی که آن بانوی دو سرا زنده بودند با زن دیگری ازدواج نکردند اما مثلا امام صادق با وجود همسری مثل حمیده ازدواج مجدد داشته اند حمیده کسی است که امام صادق زنان را به برای پاسخ به سوالات به او ارجاع می داد و همچنین امام صادق(ع) نیز درباره او می فرماید: حمیده، پاکیزه از پلیدی ها و مانند شِمش طلاست. ملائکه، همواره از وی مراقبت می کردند تا کرامتی از سوی خداوند برای من و حجت بعد از من به دستم رسید.(کلینی، ج 1، ص 477) پس اگر همه امامان ما با وجود همسر اوّل همسر ديگري اختيار نمي كردند مي شد فهميد كه امامان ما هم با اين امر موافقند ؛ ولي اگر يك امام بزرگوار همچون علي عليه السلام با وجود حضرت زهرا سلام الله عليها به ازدواج دوم مبادرت نكرد حتماً شرايطشان اقتضاء نمي كرد . ولي مي دانيم كه ساير امامان ما كه عمل آنها نيز براي ما حجّت است به ازدواج دوم و سوم و ... با وجود همسر اوّل مبادرت نموده اند همچون امام حسين عليه السلام و امام كاظم عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام ...

[HL]ثانیاً[/HL]، ممکن است آنان در آن زمان با وجود خدیجه و فاطمه‏ علیهما السلام نیازى به این مسئله نداشته‏ اند؛ زیرا اگر زن داراى تمام کمالات و محاسن باشد، نیاز به چندهمسرى به وجود نخواهد آمد.

[HL]ثالثاً،[/HL] شاید امکانات و شرایط چندهمسرى در آن زمان براى آنها وجود نداشته است؛ زیرا همان‏گونه که گفته شد، چندهمسرى داراى شرایطى است و یکى‏ از آن شرایط، ایجاد عدالت بین آنهاست و اگر نتوان بین چند همسر عدالت برقرار نمود، باید به یک زن اکتفا کرد؛ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً. در نتیجه، ممکن است ایجاد عدالت بین شخصى مثل خدیجه و حضرت زهرا علیها السلام با سایر زنان مشکل بوده باشد و حتى در نظام خانواده، ایجاد خلل نماید؛ زیرا اگر بین آنها به تساوى برخورد شود، ظلم است (تساوى با عدالت فرق دارد). عدالت آن است که با هر کس طبق شأن خود رفتار شود و اگر به عدالت واقعى و طبق مقامات و شئونات آنان عمل شود، چه بسا زنان دیگر، تحمل نداشته، شدت حسادت زنانگى و بشرى آنها، نظام خانواده پیامبر و على‏ علیه السلام را مختل مى‏کرد.

[HL]رابعاً[/HL]، هر حکم عامى، مى‏تواند داراى تخصیص باشد؛ یعنى با وجودى که چندهمسرى به خودى خود و فى نفسه مباح است، ولى گاهى برخى موارد، خصوصیت خاص دارد؛ به عنوان مثال، خدیجه کسى بود که پیامبر در شأن او فرمود:

خدیجه و اَینَ مثل خدیجه، صَدَّقَتْنى حینَ کَذَّبنى الناس و ازرتنى على دین‏اللَّه و اَعانَتْنى بمالها؛
خدیجه و کجا مانند خدیجه پیدا مى‏شود؟ او در زمانى که همه مرا تکذیب مى‏کردند، تصدیقم نمود و بر دین خدا یارى‏ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود.

همچنین در روایت دیگرى رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرمودند: انّ جبرئیل‏ علیه السلام قال لىِ لیلةً اُسْرِىَ بى‏حین رَجَعتُ و قلت یا جبرئیل هل لک مِن حاجةٍ؟ قال حاجتى اَنْ تقرأ على خدیجه من اللَّه و مِنّى السلام؛
هنگامى که از معراج برمى‏گشتم، به جبرئیل گفتم: آیا درخواستى دارى؟ جبرئیل گفت: درخواست من از تو این است که از طرف من و خداوند به خدیجه سلام برسانى. در تاریخ نیز ثبت شده که پیامبر در روز دوشنبه به رسالت مبعوث گشت و نماز خواند و خدیجه در آخر همان روز به نماز ایستاد. و در مورد حضرت فاطمه؛ هم که قلم از توصیف فضایل و خصوصیات حضرت زهرا علیها السلام عاجز است. او کسى است که پیامبر او را «ام ابیها» خواند و در شأنش فرمود: او سیده نساء عالمین است و سوره انسان، در شأن او و شوهر و فرزندانش نازل شد. در نتیجه، نمى‏توان زن دیگرى را پیدا کرد که شرایط شراکت در زندگى با آن دو بزرگوار را داشته باشند.

[HL]
خامساً
[/HL] شیخ طوسی در امالی از امام صادق علیه السّلام نقل کرده:«تا زمانی که حضرت فاطمه علیها السّلام زنده بود خداوند متعال زنان دیگر را برای علی علیه السّلام حرام کرده بود.»
ابو بصیر اسدی که راوی این حدیث است، می گوید: پرسیدم: چگونه؟ امام علیه السّلام فرمود: «چون فاطمه علیها السّلام همیشه طاهر بود و هرگز حائض نمی شد»
علامه مجلسی در باره این حدیث دو احتمال داده است:
اوّل: چون حائض نمی شد؛ لذا علی علیه السّلام عذری برای ازدواج با زنان دیگر نداشته است.
دوم: جلالت و عظمت شأن فاطمه مانع از ازدواج مجدّد علی علیهما السّلام بوده است.(مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 153)

بنابر این با توجه به روایت می توان گفت:

1- حضرت زهرا علیها السّلام یک زن عادی نبود. بلکه به فرموده پیامبر صلّی الله علیه و آله ایشان حوریه انسیه،(طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج ‏2، ص 409.) برترین زن جهان،[مجلسی، بحارالأنوار، ج 25، ص 361] برترین زن بهشتی بودند؛[مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 37.] از این رو علی علیه السّلام جهت احترام به حضرت فاطمه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند. هم چنان که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با وجود حضرت خدیجه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند.

یا اینکه چون حضرت زهرا عادت زنانگی نداشتند؛ لذا حضرت علی با وجود ایشان، نیاز به همسر دیگری نداشت. و یا احتمال داشت، همسر دوم، نتواند حرمت حضرت فاطمه علیها السّلام را نگهدارد.


[HL]سادساً [/HL]روایت داریم که شیخ صدوق نقل کرده است هنگامی که خدیجه در بستر بیماری و وفات بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بالین او فرمود: وقتی بر هووهایت وارد شدی سلام ما را به آنان برسان!
خدیجه گفت: هووهای من چه کسانی هستند ای رسول خدا!
پیامبر فرمود:
مریم دختر عمران، کلثم خواهر موسی و آسیه همسر فرعون
خدیجه گفت:
به خیر و خوشی ای رسول خدا!
متن روایت چنین است:
«دخل رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) علی خدیجة و هی لما بها، فقال لها: بالرغم منّا ما نری بک یا خدیجة، فاذا قدمت علی ضرائرک فأقرئیهنّ السلام فقالت: من هنّ یا رسول اللّه ؟ قال(ص): مریم بنت عمران، و کلثم أخت موسی، و آسیة امرأة فرعون، قالت:بالرفاء یا رسول اللّه
منبع:بحارالانوار، ج19، ص24. بیان شباهتها با استفاده از ساره، همسر ابراهیم خلیل الرحمن، احمد حیدری، پیام زن، شماره42 (سال چهارم)، ص24.

[HL]سابعاً [/HL] اگر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله زندگي خود را با دو يا چند همسري آغاز مي كرد برخي دوستان نادان و دشمنان دانا او را انساني ( نعوذ بالله ) زن باره و هوسران معرفي مي كردند و با استفاده از اين نقطة ضعف ! علاقه مردم و مخصوصاً زنان جوامع مختلف را نسبت به دين مقدس اسلام ، كمرنگ كرده و يا از بين مي بردند . چون به خوبي از احساس ناخوشايند هوو داشتن زنان آگاهي داشتند .
[HL]
ثامناً
[/HL] اگر شرايط سالهاي آخر بعثت و سالهاي آغازين هجرت را ملاحظه كنيم خواهيم دانست كه كثرت اشتغالات علي عليه السلام در امر دفاع از اسلام اجازه و فرصتي به آن حضرت نمي داد تا به اين حكم عمل نمايد ؛ هر چند خوب مي دانيم كه تشريع حكم تعدّد زوجات در دو سال پاياني عمر حضرت زهرا سلام الله عليها بود كه آن دو سال نيز در اوج سختيها و دغدغه هاي علي عليه السلام بود ( زيرا موضوع فتح مكه و غدير خم و رحلت پيامبر اكرم پيش آمد ) . ولي وقتي آن حضرت در بيست و پنج سال سكوت تلخ ؛ فراغتي يافت با ازدواجهاي متعدد به اين حكم عملاً مبادرت فرمود و فرزندان زيادي ( مجموعاً 27 فرزند ) از خود به يادگار گذاشت .

[HL]عاشراً[/HL] مي دانيم كه حضرت خديجه سلام الله عليها در سال دهم بعثت رحلت كردند ولي آية تشريع تعدّد زوجات در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني حدود يازده سال پس از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها . بنابراين وقتي تا زمان رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها ، شريعت و قانوني از جانب خداوند در زمينة تعدّد زوجات بر پيامبر و مسلمانان نازل نشده بود ، پيامبر به چه چيزي مي بايست عمل مي كرد ؟
شايد بگوييد پس چرا پيامبر صلوات الله عليه و آله قبل از نزول آيه ، به چند همسري روي آوردند ؟
در جواب بايد گفت : هر چند آية تجويز و تشريع چند همسري در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني در دو سال پاياني عمر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله ، ولي از آنجا كه عمل پيامبر صلوات الله عليه و آله نيز به عنوان شارع مقدس براي مسلمانان حجّت است آنچنانكه خداوند مي فرمايد :
ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ( حشر / 7 )

آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد ( و اجرا كنيد ) ، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد ؛

ايشان بعد از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها وقتي شرايط لازم به وجود آمد به چنين امري اقدام كردند و نزول اين آيه نيز به منزله تأييد عمل پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله و تشريع چنين حكمي براي همة مسلمانان بود .

[HL]عاشرا+1(شماره کم امد:Nishkhand:)[/HL]:خداوند تشريع يك حكم را معلّق بر شخصيت افراد نمي كند ، بلكه اگر حكمي به مصلحت جامعه باشد همه بايد در عمل به آن يا اعتقاد به آن پايبند باشند . بر فرض اگر آية تشريع تعدّد زوجات در زمان حيات حضرت خديجه سلام الله عليها نازل مي شد و اين حكم به مصلحت جامعه مسلمانان بود پيامبر صلوات الله عليه و آله خود را ملزم مي دانست تا با عمل به اين حكم ، راه را براي عمل ساير مسلمانان هموار سازد و در اين امر شخصيت والاي حضرت خديجه و ملاحظه ايشان ، ملاك عمل نبود . همچنانكه پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله از طرف خداوند مكلّف شد با همسر مطلّقة پسرخوانده خود ازدواج كند تا توهّم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده كه در ميان عرب همچون فرزند شمرده مي شد از بين برود . و اين امر هر چند بر رسول خدا صلوات الله عليه و آله سخت و دشوار بود ولي به خاطر مصلحت چنين حكمي به فرمان خداوند عمل كرد .

[HL]عاشرا+2: [/HL]اکثر قریب به اتفاق انبیا تعدد زوجات شیوه آنها بوده که سنت انبیا تعدد زوجات هست در روایت صحیح السندی آمده:
«ثلاث من سنن المرسلين العطر و اخذ الشعر و كثره الطروقه؛ محمر بن خلاد مي گويد شنيدم حضرت رضا(ع) مي فرمود: سه چيز از سنت پيامبران است: عطر زدن، زدودن موهاي زائد بدن و كثرت طروقه». طروقه در اين روايت به فتح طاء به معني همسران خواهد بود بنابراين مراد از آن كثرت همسران و ازدواج خواهد بود(بحار، ج 62، ص 5)

و دلایل دیگر ...

خشکاندن ریشه حسادت

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

سلام

من حسادت دارم و متوجه شدم برای از بین بردن این رذیله باید ریشه آن را خشکاند وگرنه حسادت از بین نمی رود
حالا من میخواهم بدانم حسادت من به دلیل تکبر هست یا حب جاه یا هر دو؟
مثلا وقتی دوستم مورد توجه قرار میگیرد من در دلم احساس ناراحتی میکنم من این احساس را فقط نسبت به او دارم نه به سایر دوستانم سوال برسیدن از او برایم دشوار است مخصوصا اگر بخواهم فلان نکته درسی را برایم توضیح دهد هنگام مباحثه درسی اینکه بخواهم او برایم درس را توضیح دهد برایم تحملش خیلی سخت است تقریبا نمیخواهم مباحثه اش را بشنوم من میخواهم در دلم از اینکه او بهتر از من است احساس خوشحالی کنم نه ناراحتی
لطفا راهنماییم کنید

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

راهکارهایی برای درمان صفات ناپسند: حسادت ، عجب و ریا

سلام

من وجود این سه رذیله را در قلبم احساس میکنم چطور باید ریشه های این رذایل را از قلبم خارج کنم؟

برچسب: 

با حسادت و انواع آثار آن آشنا شوید + دانلود(برای اندروید)

به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران؛ حسادت یکی از بدترین خصیصه ها است که می تواند تاثیر منفی در زندگی افراد داشته باشید، حال برنامه "حسادت" به صورت کامل معقوله حسادت و آثار آن را به صورت کامل بررسی کرده است. برنامه برای درک بهتر مسئله حسادت و عواقب آن از احادیثی در این رابطه استفاده کرده است و دارای مطالبی مانند: حسد چیست، نشانه های حسد، ویژگی های حسد، چرا حسودی می کنیم، چه زمانی حسد گناه است، آثار اجتماعی حسد و ... است. تمامی مطالب موجود در نرم افزار از منابع معتبر جمع آوری شده است و در پایان هر مطلب منبع مورد نظر ذکر شده است تا کاربر امکان رجوع به منبع اصلی را داشته باشد. از ویژگی های نرم افزار می توان به مواردی چون: رابط کاربری زیبا، امکان تنظیم فونت و اندازه قلم، گرافیک زیبا و ... اشاره کرد.

IMAGE(http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1393/5/18/2497274_348.jpg) IMAGE(http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1393/5/18/2497275_354.jpg)


IMAGE(http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1393/5/18/2497276_899.jpg) IMAGE(http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1393/5/18/2497277_199.jpg)


width: 400

[TR]
[TD]حجم: 0.8 مگابایت[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]نسخه: 1.2[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]اجرا در: اندروید 1.6 و بالاتر[/TD]
[/TR]

فایل: 

راه هاي مقابله با بدبيني چيست؟

راه هاي مقابله با بدبيني چيست؟

عواملي كه موجب بدبيني مي شود عبارتند از:
1- ناپاكي: گاهي افراد مطابق اصل كلي مقايسه به خويش انسان ها را خوب يا بد مي پندارد و محور بدي و خوبي مردم قرار مي دهد كه گفته اند كافر همه را به كيش خود پندارد.
2- در مواردي سرچشمة بدبيني، حس انتقام و كينه توزي و حسد است. انسان چون نمي تواند عملاً از افراد مورد نظر انتقام بگيرد و يا با زبان اظهار دارد به منطقه فكر و قلب عقب نشيني كرده در آن جا آشوبي به پا مي كند و به او نسبت بد مي دهد.
3- گاهي منشأ بدبيني تكبر و خود خواهي است. كسي كه خود را برتر از ديگران مي بيند در محيط فكر خود براي ديگران نقاط ضعفي مي تراشند تا آنان را كوچك سازند.
4- در مواردي علت بدبيني پيش داوري است، مثلاً شخصي مي بيند دوستش بي تفاوت با او برخورد كرد بدون اين كه احتمال دهد شايد توجه نداشته قضاوت مي كند كه دوستش با وي خوبي نيست.
5- معاشرت با افراد ناصالح: هم نشيني با افرادي كه به اين بيماري مبتلا هستند اثر مستقيمي در بدبيني دارد. امام علي(ع) مي فرمايد: هم نشيني با بدان باعث بدگماني به نيكان مي گردد.
راه هاي مقابله با بدبيني عبارت اند از:

1- شناخت علل و ريشه هاي بدبيني



2- شناخت زيان هاي فردي و اجتماعي.
بدبيني آثار نامطلوبي بر انسان دارد كه مهم ترين آن ها عبارتند از:
الف) ناراحتي روحي: افراد بدبين بر اساس توهماتي كه دربارة اشخاص و حوادث دارند، فوق العاده رنج مي برند. آنان از معاشرت با مردم گريزانند و احساس تنهايي مي كنند. امام علي(ع) مي فرمايد: بدبين از همه مردم وحشت دارد. ب) پوچ گرايي، ج) غفلت، د) قطع روابط اجتماعي: بدبيني بزرگ ترين مانع همكاري هاي اجتماعي و به هم پيوستگي دل ها است. امام علي(ع) مي فرمايد: بر هر كس بدگماني چيره شد صلح و صفاي بين او و دوستش به هم مي خورد. ه) تجسس، و) پرورش نفاق.
3_ راه هاي عملي: براي رهايي از بدبيني بايد در مرحلة نخست با خيال هاي خود ساخته مخالفت كرد. پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: راه نجات از بدبيني آن است كه آن را تصديق نكند و به آن ترتيب اثر ندهد مخالفت با تلقين و پرهيز از شتابزدگي در داوري و حمل بر صحت كردن كار ديگران حاصل مي شود. بدبيني اگر چه در بدو امر جنبة اختياري ندارد؛ يعني ناخودآگاه به ذهن انسان مطلبي خطور مي كند، ولي ادامة آن اختياري است كه با پرورش گمان هاي بد در دنياي ذهن و خيال پديد مي آيد.
راه درمان عملي، ترتيب اثر ندادن به خطورات ذهني است امام علي(ع) مي فرمايد: كار برادر دیني خود را به بهترين وجه آن حمل كن تا آن جا كه راه توجيه بر تو بسته شود و به هيچ سخني كه از برادرت صادر مي شود بدگمان مباش تا محمل خوبي براي آن بيابي. مثلاً كسي كه به رفيقش سلام گفته و پاسخني نشنيده است به جاي اين كه كينة او را در دل بگيرد و يا به او بدبين شود بهتر است قضايا را با بي نظري بررسي و رفتار ايشان را توجيه كند مثلاً با خود بگويد شايد دوستم سلام مرا نشنيده است تا پاسخ گويد. با اين كار به تدريج خوش گماني به صورت عادت در خواهد آمد.

چطوری میشه ریشه حسادت رو از دل کسی پاک کرد؟

سلام دوستان عزیز اگر کسی میتونه راهنمایی کنه ممنون میشم .برای رها شدن از حسودی که کسی خودش دوست نداشته باشه اما حسودی کنه.در واقع دست خودش نباشه

با دوست حسود چه کنیم؟

با سلام و عرض ادب

من یه دوستی دارم که یه مقدار حسودی میکنه، توی جمع کلاس دانشگاه سعی داره منو ضایع کنه حالا نمیدونم به چه علتی در صورتی که من تمام سعیم این بوده که احترامشو نگه دارم. چیزی که برام جای تعجبه اینه که این شخص نمازش همیشه سروقته. و من سعی داشتم دوستی مو بهش ثابت کنم و میخواستم رابطه دوستی مونو تقویت کنم ولی اون اصلا برای دوستی ارزش و احترام قائل نیست...

مثلا وقتی صحبت می کنم وسط حرفم می پره
دست دادنش هم از روی بی محلی و تکبره، فکر میکنه واسه خودش کسیه درحالیکه اگه به مقایسه کردن باشه من از همه لحاظ از اون سر ترم
یا بهش زنگ زده بودم بعد از چند بار تماس گرفتن تازه جواب تلفن رو داد اونم با بی حوصلگی و ازش یه کمکی خواستم که دریغ کرد
جدیدا حس کردم که پشت سرم هم صحبت می کنه، یا میدونم اگه پشت سرم صحبت بشه توی دلش خوشحال میشه
به شدت علاقه داره وجهه ی من توی جمع خراب بشه
مثلا توی جمع یه نظری میدم یا صحبتی میکنم همش سعی داره به طریقی مخالفت کنه یا ثابت کنه من دارم چرت و پرت میگم حتی اگه خیلی حرف منطقی و پرباری زده باشم

در صورتی که منم که خیلی راحت میتونم مقابله به مثل کنم یا تحقیر کردنش برام مثل آب خوردن آسونه

میخوام ببینم دین در اینجور مواقع چه گفته؟ بازم احترام این شخص واجبه؟

میخوام باهاش قطع رابطه کنم اما مشکل اینجاست که توی یه جمع هستیم، اگر ازم پرسیدند چرا به او رابطه برقرار نمیکنی چه بگم که غیبت نشود؟ بگم حسود است؟

ممنون

چشم و همچشمی

امان از چشم و همچشمي


IMAGE(http://img.tebyan.net/big/1389/07/1321281752121961744232241604031824119334.jpg)



چشم و همچشمي‌ زندگي‌هاي فراواني را ويران كرده است. به جاي اين‌كه باعث پيشرفت و تغيير بشود، اختلاف‌ها را بيشتر مي‌كند. زندگي با چشم و همچشمي ‌زندگي روي خط‌هاي لرزان و شكننده‌اي است كه هر لحظه فرو مي‌ريزند؛ البته نگاه كردن به زندگي ديگران گاهي مي‌تواند انگيزه‌بخش باشد و حركت ايجاد كند. خيلي از آدم‌ها حركت‌هاي مهم زندگي‌شان را با احساس غبطه به مسير رو به جلوي ديگران، آغاز كرده‌اند.
اما كمتر كسي پيدا مي‌شود كه فرق بين چشم و همچشمي‌ و انگيزه گرفتن را نداند.
چشم و همچشمي‌ در واقع زماني اتفاق مي‌افتد كه يك نفر نتواند بين تلاش براي پيشرفت زندگي‌اش و تقليد از ديگران فرق بگذارد و اين اتفاق زن و مرد هم ندارد. هر چند بعضي نشانه‌ها بر اين دلالت مي‌كنند كه زن‌ها بيشتر اهل چشم و همچشمي‌ مي‌باشند و حتي آماري وجود دارد كه مي‌گويد براساس تحقيقات انجام شده، 15 درصد از زن‌ها دچار چشم و همچشمي هستند كه 5 درصد اين افراد به دليل مشكلات رواني و كمبودهاي دوران كودكي و‌10 درصد نيز به دليل حسادت و رقابت منفي چشم و همچشمي مي‌كنند، اما ما در ادامه اين مطلب به شما نشان مي‌دهيم كه چشم و همچشمي ‌چطور بين همه افراد رواج دارد و چرا زن‌ها در اين زمينه مشهورتر شده‌اند.
خيلي از كارشناسان چشم و همچشمي‌ را يك بيماري رواني مي‌دانند. اين بيماري خيلي آرام و خزنده بروز مي‌كند، يعني هر چه از رقابت مثبت و دوستانه به سمت حسادت و رقابت منفي برويم، چشم و همچشمي به عنوان يك پديده رفتاري و ناهنجاري اخلاقي در رفتارمان آشكار مي‌شود و در نتيجه مشكلات و رنج‌هاي بي‌شماري ايجاد مي‌شود كه بسياري از آنان قابل درمان نيست؛ به عبارت ديگر اين بيماري نشان‌دهنده نداشتن رشد عاطفي و فكري است. آدمي‌كه چشم و همچشمي‌ مي‌كند، به معيارهاي مادي در ذهن خودش اولويت مي‌دهد. پس چشم و همچشمي نوعي نقص و نارسايي است كه مي‌تواند منجر به بيماري شود.
اما در زندگي‌هاي ما چشم و همچشمي‌از كجا شروع مي‌شود؟