ویژه نامه ام المصائب حضرت زینب کبری و بنت الحسین علیهم السلام
تبهای اولیه
این ویژه نامه تقدیم به ام المصائب حضرت زینب و بنت الحسین علیهم السلام
يه دختری تو خيمه ها خواب اسيری می بينه
خواب می بينه رو صورتش گرد يتيمی می شينه
خواب می بينه گهواره رو دارن به غارت می برن
بـچـه هــا رو تـو قـتـله گـاه بـرا زيـارت می بـرن
خواب می بينه تنگ غروب خيمه هارو می سوزونن
راه فـرار بسته ، بـچـه هـا رو می سوزونن
خواب می بينه که نيمه شب گـم شـده تـو بيابونا
يـه بـانـوی قـد خـمـيـده بـهـش ميـگـه بیـا بيـا
خواب می بينه سـر بـابـا رو نيـزه قـرآن می خـونه
می خـواد لباشـو ببوسه نمی تونه نمی تونه
خواب می بينه به روی مـاه جوهر نيلی می زنن
نانـجيـبـا تـو قتله گاه بـه بـچه سيلی می زنن
خواب می بينه مـحاسن بـابـا تـو دست دشـمنه
به زيـر دشنهء عـدو چه دست و پـايی می زنه
خواب می بينه جلو چشاش سر بابا رو می بُرن
خواب می بينه سواره ها گوشواره ها رو می برن
دانلود فلش این اشعار (پس زمینه ویژه نامه)
سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشمهای کوچک تو خلاصه شده است.
سلام بر تو که آتش، کوتاهتر از دامنت نیافت.
محمد کامرانی اقدام
بسم الله الرحمن الرحیم
این ویژه نامه بسیار پر بار و واقعا" ارزنده بود
جادارد از مدیر محترم فرهنگی تشکر ویژه داشته باشم:Gol:
بسم الله الرحمن الرحیم
این ویژه نامه بسیار پر بار و واقعا" ارزنده بود
جادارد از مدیر محترم فرهنگی تشکر ویژه داشته باشم:gol:
[="darkgreen"]به نام خدا
ضمن عرض تقدیر و تشکر از حضرتعالی بابت نظر دهی
این ویژه نامه به همت [="red"]همکار علمی سرکار سلیلة الزهرا[/] گرامی و
طرح سرکار[="magenta"] مبین طرح همکار اجرایی[/] و مطالب ارزنده[="#ff00ff"] سرکار نیایش[/] گرامی
ومجموعه مباحث گفتگوی دینی اعم از مدیران و کارشناسان و کاربران بود
که بنده نیز از همه کمال سپاس وقدردانی را دارم.
[/]
به نام خدا
عرض سلام ودرود
فردا دوشنبه 5 دی / 1 صفر المظفر
ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به شام
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با ناله ذریه زهرا نزنید
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید
به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید
گر به دیدار سر پاک حسین آمده اید
اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید
ایام به کام:Gol:
بگو قلبی شکسته دوست داری؟
تورا ای عشق! بی سر دوست دارم
مرا با دست بسته دوست داری؟
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهن تو جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
میخواستم کتاب بسیار زیبای آفتاب در حجاب را در سایت آپ کنم
که دیدم قبلا انجام شده
کتاب فوق العاده ای ه اگر نخواندید پیشنهاد میکنم حتما بخوانید
التماس دعا:Sham:
علی یارتان:Gol:
صبر را از که آموخته بود؟
دست هایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی.
اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگی ها!
صبر را از چه کسی به ارث برده بودی، نمی دانم!
اما ایمان، هم پای تو بزرگ شده بود.
هم سن و سال هایت، سرگرم بازی بودند؛
اما تو انگار رسالتت بود که انسان را سربلند کنی!