اگر نگویید در پیشگاه خدا و رسول مسئولید !!!(خطبۀ غدیر)
تبهای اولیه
سلام بر همه دوستان
با توجه به اینکه کمتر از دو ماه دیگه تا عید سعید غدیر مونده ، تصمیم گرفتیم که به بررسی خطابه فوق العاده ارزشمند و از اونطرف فوق العاده مظلوم غدیر بپردازیم !
شاید واقعاً اگه همه شیعیان در طول تاریخ به یادگیری معارف و ابلاغ پیام این خطابه ارزشمند اهتمام داشتند ما الان دیگه در حکومت امام عصر علیه السلام به سر میبردیم !
اما چه کنیم که جای گلایه نیست !
دوستان من ، همانگونه که امروز من و شما در باره گذشتگان خودمون قضاوت میکنیم و عده ای رو بخاطر حفظ و انتقال معارف اهل بیت میستاییم و عده ای دیگه رو راجع به اهمال در انتقال این معارف سرزنش میکنیم ، آیندگان هم عملکرد ما رو به نقد و بعضاً به چالش میکشن ، و مطمئناً باشید هر قدر اهمال کاری امثال بنده و شما بیشتر باشه ، اونها بیشتر ما رو مسئول میدونن !
چطور امروز توی جامعه این همه آموزشها داده میشه برای اینکه باید در مصرف آب یا بنزین یا خیلی چیزهای دیگه صرف جویی کرد ، چون متعلق به نسلهای بعدی هم هستند ، و ما نسبت به اونها مسئولیم !
حالا نباید راجع به یادگیری معارف و انتقال درست تعالیم اهل بیت حساسیت به خرج داد !
اگر آب ضامن سلامتی جسمه ، معارف که آب حیاته و ضمامن سلامتی روح و روان و دین و ایمان !!!
ما عده ای رو سرزنش میکنیم ، که چرا حضرت امیر رو یاری نکردند !
چرا امام حسن علیه السلام رو تنها گذاشتند !
چرا با حسین علیه السلام آنچنان کردند !
و . . . .
و ما امروز با امام زمان خودمون داریم چکار میکنیم ؟
جای گلایه نیست !
اما مطمئناً شما دوستان خیلی بیشتر از بنده به اهمیت موضوع واقفید ، و میدونید که ابلاغ پیام غدیر یعنی ابلاغ امامت امامان معصومین و هر قدری که ما امروز در ابلاغ این خطابه تلاش کنیم ، رضایت خدا و پیامبر و ائمه رو بیشتر برای خودمون کسب کردیم ، چرا که اصلاً ابلاغ این پیام از اوجب واجباته !
فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ.
پس بایسته است که این سخن را تمامی شاهدان به غائبان و هر فرزندداری به فرزندش تا روز قیامت برسانند ./.
این سخنیه که هیچ شرطی نداره ، نه سن میشناسه ، نه جنس ، نه رنگ ، نه شغل ، نه ثروت ، نه سواد و نه هیچ چیز دیگه ای ، فقط و فقط باید تا روز قیامت این پیام رسونده شه ! چرا که به فرموده خود پیامبر صلوات الله علیه و آله بالاترین امر به معروف امر به امامته !
أَلاوَإِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلى قَوْلى وَتُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ يَحْضُرْ وَ تَأْمُروُهُ بِقَبُولِهِ عَنِّى وَتَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ، فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَمِنِّى. وَلا أَمْرَ بِمَعْروفٍ وَلا نَهْىَ عَنْ مُنْكَرٍ إِلاَّمَعَ إِمامٍ مَعْصومٍ.
پس بدانید و آگاه باید که بالاترین امر به معروف این است که سخن مرا شنیده و آنرا به غائبان ابلاغ نمایید و به قول آن امر و از مخالفت با آن نهی کنید ، چرا که این سخنی از جانب خدای عزوجل و من ( رسول ) است و هرگز نه هیچ امر به معروفی و نه هیچ نهی از منکری نخواهد بود مگر با امام معصوم .
لذا دوستان هر روز قسمتی از خطابه غدیر رو با هم بررسی میکنیم ، به این امید که خداوند نور حقایق و معارف امامت و ولایت رو بر دلهای ما بتاباند !
احتمال داره برخی از دوستان اهل سنت راجع به محتوای پیام غدیر یا سندیت اون سوال یا شبهه ای در ذهنشون باشه ، که همینجا ازشون خواهش میکنم از این تایپیک به منظور طرح سوال صرف نظر کنن و برای مطلبشون یه تایپیک جدید کلید بزنن ! مطمئناً دوستان و کارشناسان سایت پاسخگو خواهند بود !
تمامی متن عربی و فارسی خطابه از سایت :
http://www.khetabeghadir.com/default.aspx
گرفته شده و دوستانی که طالب دریافت خطابه به زبانهای انگلیسی ، آلمانی ، اسپانیایی و فرانسوی هستن میتونن به این سایت مراجعه کنن! ، در ضمن این سایت محصولات فرهنگی جالبی در ارتباط با خطابه غدیر داره که بررسیش رو به دوستان عزیز توصیه میکنم !
با تشکر از همگی عزیزان !
ايده بسيار بسيار بسيار جالبي بود :Kaf:
من هم هميشه احساس مسئوليت مي كنم در مقابل خطبه غدير ولي تا حالا كامل نخوندمش با اين تاپيك ميشه استارتش رو بزنم و حداقل تا عيد سعيد غدير يك دور بخونم خطبه غدير رو
اجرتون با مولا :Gol:
خيلي خيلي منتظر و مشتاقم :hamdel: :Mohabbat:
براي اينكه اين تاپيك به بهترين وجه پيش بره و پربار بشه:salavat(10):
سلام.
خطاب به دوست اهل تسنني كه مي گفت ما براي حضرت زهرا طبق فرمايش رسول خدا (ص) كه: فاطمه پاره تن من است، هر كس او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كس با او دشمني كند با من دشمني كرده است. ارزش و احترام قائليم.
در دل هاي حضرت زهرا(س) در باره غدير:
قالت فاطمه : واعجباه انسيتم يوم غدير خم ؟
سمعت رسول الله يقول : على خير من اخلفه فيكم ، و هو الامام والخليفة بعدى ، و سبطاى و تسعه من صلب الحسين (عليه السلام ) ائمه ابرار لئن اتبعتموهم و جدتموهم هادين مهديين و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامه ؟
قلت : يا سيدتى فما باله قعد عن حقه ؟
قالت : يا ابا عمر لقد قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
مثل الامام مثل الكعبه اذ تؤ تى و لا تاءتى
اما و الله لوتركوا الحق عل اهله واتبعوا عترة نبيه لما اختلف فى الله اثنان ، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتى يقوم قائمنا التاسع من ولد الحسين و لكن قدموا من اخره الله و اخروا من قدمه الله : حتى اذا الحدوا المبعوث و او دعوه الجدث المجدوث اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم تبا لهم اولم يسمعوا الله يقول :
((و ربك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيره ؟))
بل سمعوا و لكنهم كما قال الله سبحانه :
((فانها لا تعمى الابصار و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور))
هيهات بسطوا فى الدنيا آمالهم و نسوا آجالهم فتعسا لهم و اضل اعمالهم اعوذ بك يا رب من الحور بعد الكور(31)
شنيدم كه پيامبر گرامى اسلام فرمود: على بهترين كسى است كه او را جانشين خود در ميان شما قرار مى دهم . على (عليه السلام ) امام و خليفه بعد از من است و دو فرزندم ، (حسن و حسين عليهما السلام ) و نه نفر از فرزندان حسين (عليه السلام ) پيشوايان و امامانى پاك و نيك اند.
اگر از آنها اطاعت كنيد شما را هدايت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزيد، تا روز قيامت بلاى تفرقه و اختلاف در ميان شما حاكم خواهد شد.)
پرسيدم ، بانوى من ! پس چرا امام على (عليه السلام ) سكوت كرد و حق خود را نگرفت ؟
حضرت زهرا عليها السلام پاسخ داد:
(رسول خدا فرمود: مثل امام ، مانند كعبه است ، مردم بايد در اطراف آن طواف كنند، نه آن كه كعبه دور مردم طواف نمايد)
(آگاه باش . قسم به خدا، اگر حق را به اهلش واگذار مى كردند و از عترت رسول خدا اطاعت مى نمودند دو نفر هم (درباره حكم خداوند) با يكديگر اختلاف نمى كردند و امامت همان گونه كه رسول خدا معرفى فرمود از على (عليه السلام ) تا حضرت قائم (عليه السلام ) فرزند نهم امام حسين (عليه السلام )، از جانشينى به جانشينى ديگر به ارث مى رسيد.
اما (افسوس ) كسى را مقدم داشتند كه خدا او را كنار زده بود و كسى را كنار زدند كه خدا او را مقدم داشت ره آورد بعثت را انكار كردند و به بدعتها روى آورند. آنها هواپرستى و شهوت را برگزيدند و بر اساس راى و نظر شخصى عمل كردند. هلاكت و نابودى بر آنان باد.
((پروردگار تو خلق مى كند آنچه را كه مى خواهد و اختيار امامت بدست اوست (32)))
آرى شنيدند اما همان گونه كه قرآن فرمود:
((ديده بصيرت آنها كور و چشم دل آنها بى نور است (33)))
افسوس ، كه سران سقيفه ، آرزوها و هوسهاى خود را تحقق بخشيدند و از مرگ و قيامت غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در كارهايشان گمراه كند اى پروردگار! من به تو پناه مى برم از كمى ياران پس از پيروزى و فراوانى آنان :(34))
قالت : انسيتم قول رسول الله صلى الله عليه و آله يوم غدير خم
من كنت مولاه فعلى مولاه ؟
و قوله صلى الله عليه و آله انت منى بمنزله هارون موسى (35)
(آيا فراموش كرديد، سخنان رسول خدا را در روز غدير خم (كه فرمود:) هر كه من مولا و رهبر او مى باشم ، على (عليه السلام ) نيز مولاى اوست ، و آيا فراموش كرديد كه به على (عليه السلام ) فرمود يا على (عليه السلام ) موقعيت تو نسبت به من همانند هارون به موساى پيغمبر (عليه السلام ) است (36))
حضرت زهرا عليها السلام در پاسخ بى تفاوت هاى بهانه جو كه مى گفتند:
اگر على (عليه السلام ) زودتر شروع مى كرد و براى مردم صحبت مى نمود، منحرف نمى شدند، فرمود:
حديث 18 :
قالت : فما جعل الله لا حد بعد غدير خم من حجة و لا عذر(37)
(پس از غدير خم ، خداوند براى هيچكس عذر و بهانه اى باقى نگذاشته است (38))
و آنگاه كه مهاجرين و انصار در عذرخواهى پافشارى كردند، فرمود:
حديث 19 :
قالت : اليكم عنى فلا عذر بعد تعذيركم و لا امر بعد تقصيركم هل ترك ابى يوم غدير خم لاحد عذرا؟(39)
(دور شويد و مرا به حال خود واگذاريد. پس از كوتاهى و سهل انگارى ، جايى براى عذرخواهى نمانده است ، آيا پدرم پيامبر صلى الله عليه و آله پس از حادثه غدير خم جايى براى عذر تراشى و بى تفاوتى باقى گذاشته است ؟(40))
به نام خداوند همه مهر مهرورز
(1)
1- اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَدَنا فى تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فى سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فى اَرْكانِهِ، وَاَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَكانِهِ وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَميداً لَمْ يَزَلْ، مَحْموداً لايَزالُ (وَ مَجيداً لايَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعيداً وَ كُلُّ أَمْرٍ إِلَيْهِ يَعُودُ).
[1] ستايش خداي را سزاست که در يگانه گي اش بلند مرتبه و در تنهایی اش به آفريدگان نزديک است. سلطنتش پر جلال و در ارکان آفرينش اش بزرگ است، بر همه چيز احاطه دارد بي آنکه مکان گيرد و جابه جا شود و بر تمامي آفريدگان به قدرت و برهان خود چيره است.همواره ستوده بوده وخواهد بود ، مجد و بزرگي او را پاياني نيست آغاز و انجام از او و برگشت تمامي امور به سوي اوست .
2- بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَداحِى الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُالْأَرَضينَ وَالسّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائكَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ أَنْشَأَهُ يَلْحَظُ كُلَّ عَيْنٍ وَالْعُيُونُ لاتَراهُ. كَريمٌ حَليمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ كُلَّ شَىْءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِهِ.لا يَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلايُبادِرُ إِلَيْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ.
[2] اوست آفريننده ي آسمان ها و گستراننده ي زمين ها و حکمران آنها . دور و منزه از خصايص آفريده هاست و در منزه بودن خود نيز از تقديس همگان برتر. هموست پروردگار فرشتگان و روح ، افزوني بخش بر آفريدگان ، و بخشنده ي بر همه موجودات است ، به نيم نگاهي ديده ها را ببيند و ديده ها هرگز او را نبينند .کريم و بردبار و شکيباست.رحمتش جهان شمول و عطايش منت گزار در انتقام و کيفر سزاواران عذاب بي شتاب است .
3- قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ اَلْمَكْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِكُلِّ شَىْءٍ، والغَلَبَةُ على كُلِّ شَىءٍ والقُوَّةُ فى كُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلى كُلِّ شَئٍ وَلَيْسَ مِثْلَهُ شَىْءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْءِ حينَ لاشَىْءَ دائمٌ حَىٌّ وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُالْحَكيمُ.
[3] بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا ، پوشيده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است .بر هر هستي فراگير و چيره . نيروي آفريدگان از او و توانايي بر هر پديده ويژه ي اوست ، او را همانندي نيست .در تاريکستان لاشيء او هستي بخش هر هستي است جاودانه و زنده و عدل گستر ، خداوندي جز او نباشد و اوست ارجمند و حکيم .
4- جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِكَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطيفُ الْخَبيرُ. لايَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعايَنَةٍ، وَلايَجِدُ أَحَدٌ كَيْفَ هُوَمِنْ سِرٍّ وَ عَلانِيَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلى نَفْسِهِ.
[4] ديده ها رابر او راهي نيست و اوست که ديده ها را دريابد و اوست بر پنهاني ها آگاه و بر کارها دانا ، از ديدن ، کسي وصفش را نيابد و بر چگونگي او از نهان و آشکار دست نيازد مگر او-عز وجل –راه نمايد و خود را بشناساند.
5- وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اَللَّهُ ألَّذى مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذى يَغْشَى الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذى يُنْفِذُ أَمْرَهُوَ بِلامُشاوَرَةِ مُشيرٍ وَلامَعَهُ شَريكٌ فى تَقْديرِهِ وَلايُعاوَنُ فى تَدْبيرِهِ.
[5] گواهي مي دهم که او « الله » است همو که تنزهش سراسر روزگاران را فرا گرفته و پرتوش ابديت را شامل است . فرمانش را بي مشاور اجراکند و تقديرش را بي شريک امضاء وهستي را بي ياور سامان دهد ،
6- صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلى غَيْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَكَلُّفٍ وَلاَ احْتِيالٍ. أَنْشَأَها فَكانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَاللَّهُ الَّذى لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنيعَةِ، الْعَدْلُ الَّذى لايَجُوُر، وَالْأَكْرَمُ الَّذى تَرْجِعُ إِلَيْهِ الْأُمُورُ.
[6] صورت آفرينش اورا الگويي نبوده ، آفريدگان را بدون ياور و سختي و حيله ، هستي بخشيده است جهان با ايجاد او موجود و با آفرينش او پديدار شده است. پس اوست « الله » و معبودي جز او نيست هم او که صنعش استوار و ساختمان آفرينش اش زيباست . دادگري که ستم روا نمي دارد و بخشنده ترين که کارها به او باز مي گردد.
.
.
.
.
. . .
7- وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اللَّهُ الَّذى تَواضَعَ كُلُّ شَىْءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ كُلُّ شَىْءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ كُلُّ شَىْءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ كُلُّ شَىْءٍ لِهَيْبَتِهِ.
[7] و گواهي مي دهم که او الله است که هر هستي در برابر بزرگي اش فروتن و در مقابل ارجمندي اش رام و به توانايش تسليم و به هيبت اش خاضع است .
8- مَلِكُ الْاَمْلاكِ وَ مُفَلِّكُ الْأَفْلاكِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، كُلٌّ يَجْرى لاَِجَلٍ مُسَمّىً. يُكَوِّرُالَّليْلَ عَلَىالنَّهارِ وَيُكَوِّرُالنَّهارَ عَلَى الَّليْلِ يَطْلُبُهُ حَثيثاً. قاصِمُ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ وَ مُهْلِكُ كُلِّ شَيْطانٍ مَريدٍ.
[8] پادشاه هستي ها و چرخاننده ي سپهرها و رام کننده ي آفتاب و ماه که هريک تا اجل معين جريان يابند .او پرده ي شب را به روز و پرده ي روز را به شب –که شتابان در پي شب است -(اعراف/54) به پيچد هم او شکننده ي هر ستمگر باطل گرا و نابود کننده ي هر شيطان سرکش است ،
9- لَمْ يَكُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَم يلِد و لَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ يَشاءُ فَيُمْضي، وَيُريدُ فَيَقْضي، وَيَعْلَمُ فَيُحْصي، وَيُميتُ وَيُحْيي، وَيُفْقِرُ وَيُغْني، وَيُضْحِكُ وَيُبْكي، (وَيُدْني وَ يُقْصي) وَيَمْنَعُ وَ يُعْطى، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ.
[9] نه او را ناسازي باشد و نه برايش مانند و انبازي، يکتا وبي نياز ، نه زاده و نه زائيده شده و او را همتايي نبوده (سوره اخلاص)، خداوند يگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد به انجام رساند ، اراده کند و حکم نمايد ، بداند و بشمارد ، بميراند و زنده کند ، نيازمند و بي نياز فرمايد ، بخنداند و بگرياند نزديک آورد و دور برد ،باز دارد و عطا کند اوراست پادشاهي و ستايش ، به دست تواناي اوست تمام نيکي و هم اوست بر همه چيز توانا.
10- يُولِجُ الَّليْلَ فِى النَّهارِ وَيُولِجُ النَّهارَ فىِ الَّليْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزيزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِى الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذى لايُشْكِلُ عَلَيْهِ شَىْءٌ، وَ لايَضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخينَ وَلايُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّينَ. اَلْعاصِمُ لِلصّالِحينَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحينَ، وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ وَرَبُّ الْعالَمينَ. الَّذِى اسْتَحَقَّ مِنْ كُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ يَشْكُرَهُ وَيَحْمَدَهُ (عَلى كُلِّ حالٍ).
[10] شب را در روز و روز را در شب فرو برد ،جز او خداوندي نباشد گرانقدر و آمرزنده ،پذيرنده ي دعا و افزاينده ي عطا، برشمارنده نفس ها و پروردگار پري و انسان ، چيزي بر او مشکل ننمايد. فرياد فرياد کنندگان ، او را آزرده نکند و اصرارِ اصرار کنندگان او را به ستوه نياورد .نيکوکاران را نگاهدار و رستگاران را يار ، مومنان را صاحب اختيار و جهانيان را پروردگار است ،هم او که در همه ي احوال سزاوار سپاس و ستايش آفريدگان است.
11- أَحْمَدُهُ كَثيراً وَأَشْكُرُهُ دائماً عَلَى السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائكَتِهِ وكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطيعُ وَأُبادِرُ إِلى كُلِّ مايَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ اللَّهُ الَّذى لايُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَلايُخافُ جَورُهُ.
[11] او را ستايش فراوان و سپاس جاودانه مي گويم در شادي ورنج و آسايش و سختي و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هايش ايمان داشته فرمان او را گردن مي گذارم و اطاعت مي کنم وبه سوي هرآنچه مايه ي خوشنودي اوست ، مي شتابم و به حکم و فرمان او تسليم ،چرا که به فرمان بري او شايق واز کيفر او ترسانم زيرا او خدايي است که کسي از مکرش در امان نبوده و از ستم اش ترسان نباشد (زيرا او را ستمي نيست).
. . .
.
.
.
(2)
12- وَأُقِرُّلَهُ عَلى نَفْسى بِالْعُبُودِيَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَأُؤَدّى ما أَوْحى بِهِ إِلَىَّ حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بى مِنْهُ قارِعَةٌ لايَدْفَعُها عَنّى أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ - لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ - لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنى أَنِّى إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَىَّ (فى حَقِّ عَلِىٍّ) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لى تَبارَكَ وَتَعالَى الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَاللَّهُ الْكافِى الْكَريمُ. فَأَوْحى إِلَىَّ: (بِسْمِاللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، يا أَيُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ــ فى عَلِىٍّ يَعْنى فِى الْخِلاَفَةِ لِعَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ ــ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ).
[12] و اکنون به بندگي خويش و پروردگاري او گواهي ميدهم ، و وظيفه ي خود را در آنچه وحي شده انجام ميدهم مباد از سوي او عذابي فرود آيد که کسي را ياراي دور ساختن آن از من نباشد هرچند توانش بسيار ، دوستي اش - با من - خالص باشد. خداوندي جز او نيست. چرا که به من هشدار داده که اگر آنچه در حق علي نازل کرده ،به مردم ابلاغ نکنم ، وظيفه ي رسالتش را انجام نداده ام و خود او –تبارک وتعالي– امنيت از آزار مردم را برايم تضمين کرده و البته که او بسنده و بخشنده است . پس آنگاه خداوند چنين وحي ام فرمود: «به نام خداوند همه مهر مهرورز اي فرستاده ي ما آنچه از سوي پروردگارت درباره علي و جانشيني او بر تو فرو فرستاديم به مردم برسان وگرنه رسالت خداوندي را به انجام نرسانده اي و او تو را از آسيب مردمان نگاه ميدارد ..»(مائده/67).
13- مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى إِلَىَّ، وَ أَنَا أُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: إِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ إِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ أَبْيَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى (عَلى أُمَّتى) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِىَّ بَعْدى وَهُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلَىَّ بِذالِكَ آيَةً مِنْ كِتابِهِ (هِىَ): (إِنَّما وَلِيُّكُمُاللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُواالَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ و وَيُؤْتونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ)، وَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ الَّذى أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَىالزَّكاةَ وَهُوَ راكِعٌ يُريدُاللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فى كُلِّ حالٍ.
[13] هان مردمان ! در تبليغ آنچه خداوند بر من نازل فرموده کوتاهي نکرده ام و اکنون سبب نزول آيه را بيان مي کنم : همانا جبرئيل از سوي سلام پروردگارم –که تنها او سلام است - سه مرتبه بر من فرود آمد و فرماني آورد که در اين مکان به پا خيزم و به هر سفيد و سياهي اعلام کنم که علي بن ابيطالب برادر وصي و جانشين من در ميان امت و امام پس از من است هم او که جايگاه اش نسبت به من به سان هارون نسبت به موسي است مگر اين که پيامبري پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول او صاحب اختيار شماست و خداوند تبارک و تعالي آيه اي بر من نازل فرموده که « همانا تنها ولي و سرپرست و صاحب اختيار شما خداوند و پيامبرش و موءمناني اند که نماز به پا مي دارند و در رکوع زکات مي پردازند ...» (مائده/55) و قطعاً علي بن ابيطالب نماز بر پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پيوسته خداخواه است .
14- وَسَأَلْتُ جَبْرَئيلَ أَنْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ (السَّلامَ) عَنْ تَبْليغِ ذالِكَ إِليْكُمْ - أَيُّهَاالنّاسُ - لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَكَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَإِدغالِ اللّائمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالْإِسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُاللَّهُ فى كِتابِهِ بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَيْسَ فى قُلوبِهِمْ، وَيَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَاللَّهِ عَظيمٌ.
[14] و من از جبرئيل در خواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از ماموريت تبليغ به شما معاف دارد زيرا کمي پرهيزگاران و فزوني منافقان و دسيسه ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را ميدانم همانان که خداوند در وصفشان در کتاب خود فرموده : «...به زبان مي گويند آن را که در دلهايشان نيست و آن را اندک و آسان مي شمارند حال آنکه نزد خداوند بس بزرگ است...»(نور/15)
15- وَكَثْرَةِ أَذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّى سَمَّونى أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّى كَذالِكَ لِكَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إِيّاىَ وَ إِقْبالى عَلَيْهِ (وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنِّى) حَتّى أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فى ذالِكَ (وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذونَ النَّبِىَّ وَ يَقولونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ ـ (عَلَىالَّذينَ يَزْعَُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ) ـ خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ وَ رحْمَةٌ لِلَّذينَ آمَنُوا مِنْکُمْ و الَّذينَ يُؤذُنَ رَسوُلَ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ) . وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّىَ الْقائلينَ بِذالِكَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّيْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَيْهِمْ بِأَعْيانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَيْهِمُ لَدَلَلْتُ، وَلكِنِّى وَاللَّهِ فى أُمورِهمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ.
[15] و نيز از آن روي که منافقان بارها مرا آزار رسانيده اند تا بدان جاکه مرا اذن (سخن شنو و زود باور ) ناميده اند به خاطر همراهي افزون و تمايل و پذيرش علي از من و توجه ويژه ي من به او ،تا بدان جا که خداوند آيه اي فرو فرستاد (توبه/61) « و از آنان اند کساني که پيامبر خدا را آزرده ، گويند او سخن شنو و زود باور است بگو آري او سخن شنو ست بر عليه آنان که گمان مي کنند او تنها سخن مي شنو د –ليکن به خير شماست او(پيامبر) به خدا ايمان دارد و اهل ايمان را تصديق کرده راستگو مي انگارد و همو رحمت است براي ايمانيان شما و البته براي آنان که او را ازار دهند عذابي دردناک خواهد بود...» و اگر مي خواستم نام گويندگان چنين سخن را بر زبان آورم و به آنان اشارت کنم و مردمان را به سويشان هدايت کنم ( که آنان را شناسايي کنند ) ميتوانستم.ليکن به خدا سوگند در کارشان کرامت نموده لب فرو بستم .
16- وَكُلُّ ذالِكَ لايَرْضَى اللَّهُ مِنّى إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَىَّ (فى حَقِّ عَلِىٍّ)، ثُمَّ تلا: (يا أَيُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ - فى حَقِّ عَلِىٍّ - وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ).
[16] با اين حال خداوند از من خشنود نخواهد شد مگر فرمان او را در حق علي به شما ابلاغ کنم . آنگاه پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنين خواند : «...اي پيامبر ! آنچه –در حق علي - از سوي پروردگارت بر تو فرود آمده ابلاغ کن و گرنه رسالت او را انجام نداده اي و البته خداوند تو را از آسيب مردمان نگاه مي دارد ...»(مائده/67)
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
[23]علي اولين نماز گزار و پرستش کننده ي همراه من است از جانب خداوند به او دستور دادم تا (در شب هجرت )در بستر من بيارامد و او نيز فرمان برده پذيرفت که جان خود را فداي من کند .
28- مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدى مِنْ ذَكَرٍ و أُنْثى ما أَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَبَقِىَ الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ قَوْلى هذا وَلَمْ يُوافِقْهُ. أَلا إِنَّ جَبْرئيلَ خَبَّرنى عَنِ اللَّهِ تَعالى بِذالِكَ وَيَقُولُ: «مَنْ عادى عَلِيّاً وَلَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتى وَ غَضَبى»، (وَلْتَنْظُرْنَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوااللَّهَ ـ أَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها ـ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
.
.
.
.
.
.
(4)
34- ثم قال: «ايهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلى بِكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ؟ قالوا: اَللَّهُ و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
[34] سپس فرمود : مردمان ! کيست سزاوارتر از شمايان به شما ؟ گفتند : خداوند و رسول او . آنگاه فرمود : آن که من سرپرست اويم پس اين علي ولي و سرپرست اوست . خداوندا پذيراي ولايت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار و يار او را ياري کن و رهاکننده ي او را تنها گذار .
[35] هان مردمان ! اين علي است برادر و وصي و نگاهبان دانش من و جاي نشين من در ميان امت وايمان آورندگان به من و بر تفسير کتاب خدا ، او مردمان را به سوي خدا بخواند و به آنچه موجب خشنودي اوست عمل کند و با دشمنان او ستيز نمايد. او سرپرست فرمانبرداري خدا باشد و بازدارنده از نافرماني او .
36- إِنَّهُ خَليفَةُ رَسُولِ اللّهِ وَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ وَالْإمامُ الْهادي مِنَاللَّهِ، وَ قاتِلُ النّاكِثينَ وَالْقاسِطينَ وَالْمارِقينَ بِأَمْرِاللَّهِ.
[36] همانا اوست جانشين رسول الله و فرمانرواي ايمانيان ، و از سوي خدا پيشواي هدايتگر .اوست پيکار کننده ي با پيمان شکنان ، رويگردانان از راستي و درستي و بدر رفته گان از دين.
[37] خداوند فرمايد: « فرمان من دگرگوني نمي پذيرد. » پروردگارا، اکنون به فرمان تو مي گويم : خداوندا دوست داران او را دوست دار و دشمنانش را دشمن. پشتيبانان او را پشتيباني، يارانش را ياري کن و خودداري کنندگان از ياري اش را رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و خشم خود را بر آنان فرود آور.
[38] معبودا ! تو خود در هنگام بيان ولايت علي و برپايي او فرمودي : « امروز آيين شما را به کمال و نعمتم رابراي شما تمام نمودم و با خشنودي اسلام را دين شما قرار دادم.( مائده/ 5) » و نيز گفتي: « همانا دين در نزد خدا تنها اسلام است.(آل عمران/19) » و فرمودي:« و آنکه به جز اسلام ديني بجويد از او پذيرفته نبوده درجهان ديگر در شمار زيانکاران خواهد بود.(آل عمران/85)»
[39] خداوندا تو را گواه مي گيرم که پيام تو را به مردمان رساندم.
.
.
.
.