احادیث و اقوال معتبر اهل سنت در اثبات تشیع امام صادق علیه السلام

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احادیث و اقوال معتبر اهل سنت در اثبات تشیع امام صادق علیه السلام

دیده شده از سنی ها و نواصب که بسیار برین امر تاکید میکنند که جعفر بن محمد الصادق علیها السلام، از بزرگان اهل سنت بوده و این ادعای مزحک را بعضا حقیر شنیده ام، خواستم از خدمت شما که اثبات کنید تشیع حضرتش علیه السلام را از اقوال معتبر سنی ها که بتوان با آن احتجاجی کامل کرد.

تشکر

با نام الله



کارشناس بحث: استاد صدرا

شبکه امام حسین ع;390661 نوشت:
دیده شده از سنی ها و نواصب که بسیار برین امر تاکید میکنند که جعفر بن محمد الصادق علیها السلام، از بزرگان اهل سنت بوده و این ادعای مزحک را بعضا حقیر شنیده ام، خواستم از خدمت شما که اثبات کنید تشیع حضرتش علیه السلام را از اقوال معتبر سنی ها که بتوان با آن احتجاجی کامل کرد.

تشکر

با سلام و عرض ادب

صرف نظر از مباحث تاریخی و حدیثی وتشکیک در اینکه واژه ی اهل سنت در زمان امام صادق علیه السلام رواج داشته یا خیر؟ عرض می شود مکتب امام صادق علیه السلام مکتب اهل البیت علیهم السلام بوده است؛[1] وتبعا چنین مکتبی خود در تقابل با مکاتیب کلامی و فقهی دیگر بوده است.

البته این امر منافاتی با آن نخواهد داشت که بزرگان اهل سنت به واسطه ی مقام رفیع آن حضرت از ایشان بهره برده باشند؛ همچنان که ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ (ت: 250 ه.ق)؛ درباره ی آن حضرت می نویسد: «جعفر بن محمّد الّذي ملأ الدنيا علمه وفقهه. ويقال: انّ اباحنيفة من تلامذته وکذلک سفيان الثوري...»؛[2]... و جعفر بن محمّد؛ کسي که علم و فقه‏ اش دنيا را فراگرفته است و گفته مي‏ شود که ابوحنيفه و سفيان ثوري از شاگردان او بوده ‏اند...

با نگاهی به ترجمه ی امام صادق علیه السلام ملاحظه می گردد که علمای اهل سنت بعد از اعتراف به منزلت رفیع امام صادق علیه السلام بیان می دارند که آنحضرت از بزرگان اهل بیت علیهم السلام بوده است؛ نه از بزرگان اهل سنت؟! که به مواردی اشاره می گردد:[3]

1) محمّد بن حبّان بن احمد، ابوحاتم تميمي بستي (ت: 354 ه .ق)

او می نویسد:«جعفر بن محمّد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب - رضي الله عنهم - کنيته ابوعبداللَّه، يروي عن ابيه، وکان من سادات اهل البيت فقهاً وعلماً وفضلاً. روي عنه الثوري ومالک وشعبة والناس»؛[4]جعفر بن محمّد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب - رضوان اللَّه عليهم - کنيه او ابوعبداللَّه است. از پدرش روايت نقل مي‏ کند. او از سادات اهل بيت در فقه و علم و فضل است. ثوري و مالک و شعبه و مردم از او روايت نقل کرده ‏اند...

البته وی به نکته ای اشاره می نماید که قابل توجه است و آن اینکه: به روایات امام صادق علیه السلام در صورتی که از طریق اولاد آنحضرت نقل نشده باشند احتجاج می شود؟:«يحتج بروايته ما كان من غير رواية أولاده عنه لأن في حديث ولده عنه مناكير كثيرة»؛ زیرا که در روایات اولادش از او احادیث منکر زیادی دیده می شود؟

2)ابوعبدالرحمن سلمي (ت: 412 ه.ق)

او در کتاب «طبقات مشايخ الصوفية» مي‏ گويد: «جعفر الصادق فاق جميع أقرانه من اهل البيت وهو ذو علم غزير في الدين وزهد بالغ في الدنيا وورع تام عن الشهوات وادب کامل في الحکمة»؛[5] جعفر صادق‏ عليه السلام سرآمد تمام هم‏رديفان خود از اهل بيت بود. او داراي علم بسيار در دين، و زهد فراوان در دنيا، و ورع تام از شهوات و ادب کامل در حکمت بود.

3) ابوالفتح محمّد بن عبدالکريم شهرستاني (ت: 548 ه.ق)

«جعفر بن محمّد الصادق هو ذو علم غزير وادب کامل في الحکمة وزهد في الدنيا وورع تام عن الشهوات وقد اقام بالمدينة مدة يفيد الشيعة المنتمين إليه ويفيض علي الموالين له اسرار العلوم...»؛[6]جعفر بن محمّد صادق، داراي علم بسيار و ادب کامل در حکمت و زهد در دنيا و ورع تام از شهوات بود. او مدتي در مدينه اقامه کرد و به شيعيان منسوب به خود افاده رسانده و بر مواليان خود اسرار علوم را افاضه نمود...

4) محمد بن طلحه شافعي (ت: 652 ه.ق)

«هو من عظماء اهل البيت وساداتهم ‏عليهم السلام ذو علوم جمّة وعبادة موفّرة، واوراد متواصلة وزهادة بيّنة، وتلاوة کثيرة. يتتبع معاني القرآن ويستخرج من بحر جواهره ويستنتج عجائبه...»؛[7] او - جعفر بن محمّدعليه السلام - از بزرگان اهل بيت و سادات آنان‏ عليهم السلام است. داراي علوم فراوان و عبادت وافر و وردهاي پياپي، و زهد روشن، و تلاوت بسيار بود. او معاني قرآن را دنبال کرده و از درياي آن جواهرانش آن را استخراج نموده و عجائبش را استنتاج مي‏نمود...

5) ابوالعباس احمد بن محمّد بن ابراهيم بن ابوبکر بن خلکان (ت: 681 ه)

«و کان من سادات اهل البيت. ولقّب بالصادق لصدقه في مقالته. وفضله اشهر من ان يذکر...»؛[8]... او از سادات اهل بيت بود. و به جهت صدق در گفتارش، او را صادق ناميدند. و فضلش مشهورتر از آن است که ذکر شود...

6)ابن صبّاغ مالکي (ت: 855 ه.ق)

«کان جعفر الصادق ‏عليه السلام من بين اخوته خليفة ابيه ووصيّه والقائم من بعده... وصّي إليه ابوجعفرعليه السلام بالامامة وغيرها وصية ظاهرة ونصّ عليه نصاً جلياً... وامّا مناقبه فتکاد تفوت من عدّ الحاسب»؛[9] جعفر صادق از بين برادرانش، جانشين پدر و وصيّ او و قائم مقام او بود... ابوجعفر - امام باقرعليه السلام - بر او وصيت به امامت و امور ديگري به طور وضوح نمود و بر او نصّ جلي کرد... و اما مناقب او از شمارش حساب‏گر بيرون است.

7)شيخ عبداللَّه بن محمّد بن عامر شبراوي شافعي (ت: 1171 ه.ق)

«السادس من الأئمة جعفر الصادق، ذوالمناقب الکثيرة والفضائل الشهيرة. روي عنه الحديث ائمة کثيرون مثل مالک بن انس وابي حنيفة ويحيي بن سعيد وابن جريج والثوري وابن عيينة وشعبة وغيرهم...»؛[10]ششمين از امامان، جعفر صادق، صاحب مناقب بسيار و فضايل مشهور است. امامان بسياري؛ از قبيل: مالک بن انس، ابي حنيفه، يحيي بن سعيد، ابن جريج، ثوري، ابن عيينه، شعبه و ديگران از او روايت نقل کرده‏اند.

8) خيرالدين زرکلي (ت: 1396 ه.ق)

جعفر بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين السبط، الهاشمي القرشي، أبو عبد الله، الملقب بالصادق: سادس الائمة الاثني عشر عند الامامية. کان من اجلاّء التابعين وله منزلة رفيعة في العلم؛[11]
جعفر بن محمد ...ششمین ائمه ی دوازده گانه در نزد شیعه. او از اجلاّي تابعين و داراي منزلتي رفيع در علم بود.

البته با این حال ذهبی در کتاب:«میزان الاعتدال»، در ترجمه ی آن حضرت آورده است:

«جعفر بن محمد بن علي بن الحسين الهاشمي ، أبو عبد الله أحد الأئمة الاعلام ، بر صادق كبير الشأن ، لم يحتج به البخاري . قال يحيى بن سعيد : مجالد أحب إلى منه ، في نفسي منه شئ...»؛[12] جعفربن محمد...یکی از ائمه ی اعلام؛ که نیکو کار و صادق و دارای شانی کبیر است. بخاری بدو احتجاج نمی نماید. یحیی بن سعید قطان در مورد او گفته است: مجالد(که جایگاه مناسبی در رجال اهل سنت ندارد)، در نزد من از او بهتر است؟! ومن نسبت به او تامل دارم؟

براستی چرا بخاری از امام صادق علیه السلام روایت نقل نمی کند و دیدگاه یحیی که از بزرگترین ائمه ی جرح و تعدیل است نسبت به آن حضرت اینگونه است؟ با اینکه سیوطی در کتاب :«تدریب الراوی»، از حاکم نیشابوری نقل می کند که اصح اسانید روایات اهل بیت علیهم السلام از طریق امام صادق علیه السلام است:

«و اصح اسانید اهل البیت: جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی عن ابیه....».[13]

آیا جز این است که مکتب امام صادق علیه السلام مکتب اهل بیت علیهم السلام است؛ همان اهل بیتی که اهل سنت از آن دوری نمودند؟!

موفق باشید.


[/HR] [1] . البته جای سوال است که اگر امام صادق علیه السلام از بزرگان اهل سنت است چرا جایگاه آن حضرت مانند سایر بزرگانشان نیست و چرا کسی از آن حضرت تبعیت ننموده است؟ لابد شاگردان ان حضرت در فقه و کلام نیز همگی از اهل سنت بوده اند شاگردانی همچون مؤمن طاق که جایگاه والای علمی او باعث شد که اهل سنت او را شیطان الطاق بنامند.

[2]. رسائل جاحظ، ص 106.


[3]. این موارد از کتاب مرجعیت دینی اهلبیت علیهم السلام، علی اصغر رضوانی، با تغییر و تصحیح اخذ شده است.

[4] . الثقات، ج 6، ص 131.


[5] . ينابيع المودة، قندوزي ، ج 2، ص 223، به نقل از او.

[6]. الملل و النحل، ج 1، ص 166.

[7] . کشف الغمه، ج2،ص367؛مطالب السؤول، ج 2، ص 111.

[8] . وفيات الاعيان، ج 1، ص 327.


[9]. الفصول المهمة، ج2،ص907.

[10] .به نقل از شرح احقاق الحق، ج12،ص218.

[11] . الأعلام، ج 2، ص 126.

[12] . میزان الاعتدال، ج1،ص414.

[13] . تدریب الراوی،السیوطی، ص:45.

سلام عليكم برادر شبكه اما حسين ع،

به ان ناصبي جاهلي كه به شما گفته است امام صادق ع از بزرگان اهل سنت هست به او مي گفتيد برايتان احاديث وارد و روايت هاي وارد و علوم وارده از ناحيه امام صادق را برايتان بخواند و به شما بگويد چند در صد از علمشان و دينشان را از ايشان گرفته اند

اخر ما نمي دانيم از كي تا بحال مكتب سقيفه امام اولش مولا علي ع هست كه امام صادق شده باشد پيرو سقيفه، اينها ديگر كم مانده رسول خدا را هم پيرو مكتب سقيفه بدانند

البته شايد منظورشان اين است كه از بزرگان اهل سنت است اين بوده كه از پيروان و بزرگان اهل سنت رسول بوده و نه پيرو سقيفه، زيرا اهل سنت داريم تا اهل سنت يك اهل سنت پيرو سنت رسول است يك اهل سنت پيرو مكتب سقيفه هست عليكم بسنتي و سنت خلفا راشدين اين دو با هم بسيار متفاوت هست البته اين را هم مد نظر داشته باشيد امام صادق بزگ هر مكتب علمي هست و هر ان كسي كه از علم سخن بگويد نمي شود از مولايم سيدنا امام صادق ع سخن نگويد، ان كسي كه بحر العلوم بوده و جميع عالمان جلوي ايشان بايد زانو بزنند ان كسي كه منطق و نظريات علمي ايشان امروز در دانشگاه هاي معتبر جهاني از جمله استراسبورگ مورد كند و كاو قرار مي گيرد همان كسي كه عناصر اربعه ارسول را بعد از هزار سال متزلزل كرد و همان كسي كه هيئت جغرافيا شناس بطليميوسي را بر هم زد.
در كدامين كتاب هاب اهل سنت از علم طب، رياضيات، فيزيك، جغرافيا، طبيعت، زمين شناسي، گياه شناسي، جانور شناسي امام صادق بحث شده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان اگر كتابي سراغ دارند بفرمايند تا بنده از ان استفاده كنم
ياللعجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:khaneh: كدامين بزرگ؟؟؟؟؟؟ اگر او بزرگ است ايشان فرمودند ان الفاطمه صديقه الشهيده، ايا انها قبول دارند بي بي دو عالم شهيده هستند؟؟؟؟؟؟؟

كمي بنگريم ببينيم كه امام اعظم حنفي چقدر تعصب نصبت به مقام علمي امام داشته است

امام ابوحنيفه درباره‌اش مي‌گويد: ما رأيت أفقه من جعفر بن محمد تذكرة الحافظ 1/166
«فقيهي آگاه‌تر از جعفر بن محمد نديدم».

حال تعملي كنيم كه چقدر ايشان پيرو فقه امام صادق بوده است

أن أبا حنيفة حكي عنه أنه قال : خالفت جعفرا في كل ما يقول أو يفعل ، لكني لا أدري هل يغمض عينيه في السجود أو يفتحهما ؛

از ابو حنيفه حكايت شده كه مي گفت: در تمام سخنانِ امام صادق عليه السلام با او مخالفت كردم ولي نمي دانم در نماز چشمانش را مي بندد يا باز نگه مي دارد» يعني اگر مي دانستم كه او در نماز چشمش را مي بندد يا باز نگه مي دارد در اين مساله هم خلاف او عمل مي كردم و چون اين را نمي دانم شايد با او در اين مساله همراه باشم.

زهر الربيع، محدث جزائري ره، ص522 .
فرائد الأصول، شيخ انصاري ره، ج1، ص615 .ج4، ص125
قاموس الرجال، شيخ محمد تقي التستري، ج10، ص376

الإمام علي بن أبي طالب (ع)، أحمد رحماني همداني، ص756
شرح نهج البلاغه، حائري، ج2، ص29
شيخ محمد باقر خالصي در شرحش بر مفتاح الكرامة، ج9، ص238

حال بنده از مدعيان سوالي دارم، كمي در صحاح سته جستجو كنيد تا ببينيد چند حديث از بزرگتان امام صادق در ان موجود هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هر وقت هر چند تا پيدا كرديد به ما هم اطلاع بدهيد.

البته جا دارد تا از بزرگ ناصبي عالم هم سخني به ميان بياوريم و بد نيست زيرا هر وقت صحبت از نصب و ساب به اهل بيت صحبت مي شود خود به خود شخصي در تاريخ لبيك مي گويد به نام ابن تيميه:::::::::::


وکذلک أکثر أئمة أهل الحدیث - مثل مالک وشعبة والثوری وأحمد بن حنبل - مَن عَلِمَ خالَهم یعلَمُ علماً ضروریًّا أنهم لم یعتقدوا الکذبَ قطُّ فی حدیث النبی صلى الله علیه وسلم، ویعلمون أن هؤلاء لم یَغلَطُوا إن غَلِطُوا إلاّ فی لفظةٍ أو لفظتینِ، ومنهم من یعلمون أنه لم یَغلَطْ فی الحدیث النبوی، فإن أحمد بن حنبل ما عُرِف أنه غَلِطَ فیه قطُّ، ولا الثوری ولا الزهری، وکذلک خلقٌ کثیر غیرهم. والذین یعلمون أنهم قد یغلطون - مثل حماد بن سلمة وجعفر بن محمد - یعلمون أن غلطهم إنما هو شیء یسیرٌ وفی مواضعَ یَعرِفونها".

همچنین اکثر بزرگان حدیث-مثل مالک و شعبه و سفیان ثوری و احمد بن حنبل- کسی که احوالات آنان را بداند علم ضروری و قطعی پیدا می کند که آنان اعتقاد به دروغ در احادیث پیامبرص نداشتند و می دانند که این افراد دچار اشتباه نمی شدند مگر در یک یا دو لفظ و از بین این افراد کسانی هستند که هیچ گاه در نقل حدیث پیامبرص دچار خطا نشدند . همانا هیچ شخصی از احمد بن حنبل خطا سراغ ندارد . همچنین از سفیان ثوری و زهری و گروه زیادی غیر از این ها هیچ غلطی در نقل حدیث نبوی به چشم نمی خورد اما از گروهی که می دانند در حدیث پیامبر دچار اشتباه شده اند می توان حماد بن سلمه و جعفر بن محمد را نام برد و مشخص است که خطای انها در امور اندکی است که آن خطاها مشخص می باشد.
.جواب الاعتراضات المصریه علی الفتیا الحمویه ص 42 دارعلم الفوائد

بلكه، گويا اين بزرگ مدعيان در احاديث رسول دچار اشتباهاتي شده است كه به همينت جهت بوده از اين بزرگ در كتب روايي معتبر اهل سنت روايتي نقل نيست

براي اين خزعبلات اين ناصبي هم مقاله اي دندان شكن نوشتم تا چند روز ديگر در سايتم مي گذارم

صدرا;391753 نوشت:
[1] . البته جای سوال است که اگر امام صادق علیه السلام از بزرگان اهل سنت است چرا جایگاه آن حضرت مانند سایر بزرگانشان نیست و چرا کسی از آن حضرت تبعیت ننموده است؟ لابد شاگردان ان حضرت در فقه و کلام نیز همگی از اهل سنت بوده اند شاگردانی همچون مؤمن طاق که جایگاه والای علمی او باعث شد که اهل سنت او را شیطان الطاق بنامند.

[2]. رسائل جاحظ، ص 106.

[3]. این موارد از کتاب مرجعیت دینی اهلبیت علیهم السلام، علی اصغر رضوانی، با تغییر و تصحیح اخذ شده است.

[4] . الثقات، ج 6، ص 131.

[5] . ينابيع المودة، قندوزي ، ج 2، ص 223، به نقل از او.

[6]. الملل و النحل، ج 1، ص 166.

[7] . کشف الغمه، ج2،ص367؛مطالب السؤول، ج 2، ص 111.

[8] . وفيات الاعيان، ج 1، ص 327.

[9]. الفصول المهمة، ج2،ص907.

[10] .به نقل از شرح احقاق الحق، ج12،ص218.

[11] . الأعلام، ج 2، ص 126.

[12] . میزان الاعتدال، ج1،ص414.

[13] . تدریب الراوی،السیوطی، ص:45.

کارشناس گرامی ضمن سلام و تشکر از شما، اصلا و ابدا جواب شما قانع کننده نبود.

آیا حدیث یا روایت تاریخی ای نیست که به طور قوی اثبات کند که امام صادق علیه السلام، شیعه (و رافضی) بوده است؟ خواهشا جواب قانع کننده بدید. تو هیچ کدوم از مذکورات شما به این اشاره نشد که حضرت از شیعیان باشد. باتشکر

شبکه امام حسین ع;392044 نوشت:
کارشناس گرامی ضمن سلام و تشکر از شما، اصلا و ابدا جواب شما قانع کننده نبود.

اخه برادرمن اين چه حرفيست شما مي زنيد، شما يك حديث بياور ايشان پيرو مكتب سقيفه بوده است

شبکه امام حسین ع;392044 نوشت:
خواهشا جواب قانع کننده بدید.

العاقل و يك في اشاره

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ‏].

علي بن ابوحمزه از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وى را دفن كنند تا ابوبكر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.

الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرايع، ج‏1، ص185، تحقيق: تقديم: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، 1385 - 1966 م .

قد طالب فاطمة ابابکر بميراث أبيها رسول الله فلما لم يعطها إياه حلفت لاتکلّمه أبداً و أوصت أن تدفن ليلاً لئلا يحضرها فدفنت ليلاً. (تأویل مختلف الحدیث لابن قتیبة الدینوری: ج1، ص300).

فاطمه (سلام الله علیها) میراث پدرش را از ابوبکر خواست، ابوبکر نپذیرفت، به همین جهت فاطمه(سلام الله علیها)قسم خورد تا دیگر با ابوبکر سخن نگوید و وصیت کرد که شبانه دفن شود تا ابوبکر در دفن وی حاضر نشود.

«فلما تُوفيّت دَفَنها زوجُها علیٌ ليلاً و لم يؤذن بها أبابکر و صلّی عليها». (صحیح البخاری، ج5، ص82، باب غزوة خیبر)

[فاطمه زهرا(سلام الله علیها)] زمانی که از دنیا رفت شوهرش علی (علیه السلام) او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت.

دفنت بالليل قال فر بها علیّ من ابی بکر أن يصلی عليها کان بينهما شئ.(المصنف للصنعانی، ج3، ص521)

فاطمه شبانه به خاک سپرده شد تا ابوبکر بر وی نماز نخواند، چون بین آن دو اتفاقاتی افتاده بود.

جناب برادر، ايا شما افاضه داريد امام صادق پيرو آن كسي هست كه عامل شهادت مادرش شده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سند از اين مهم تر مي خواهيد شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ايا امام پيرو آنكساني هست كه مادرش تا آخر عمر بر ابوبكر غضب كرد تا از دنيا رفت هست يا پيرو آن كسي هست كه براي دفاع از كيان ولايتش جان خودش را برايش فدا كرد و در بيعت با او به شادت رسيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ.
فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3،‌ ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

در كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، حديث 3998 مى‌گويد:

فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ
فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وى سخن نگفت تا ازدنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

امام صادق (ع) در حدیثی به این مطلب اشاره دارند که شیعیان ، سنت پیامبر (ص) را رها نکرده اند ، بلکه شر و بدی را رها کرده اند و این نام (رافضی) را خدا برای شیعیان انتخاب کرده است و قبل از این نام اصحاب مومن و نزدیک حضرت موسی (ع) این بوده است زیرا آنها فرعون را رفض کرده بودند .

الکافی ج8ص34:کِتَابُ الرَّوْضَة،خُطْبَةُ الطَّالُوتِیَّة

كدامين شر بودي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مي توانيد برايمان توضيح دهيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ايا براستي خود امام پيرو شر و بدي بوده اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برادر بزگوار جناب شبكه امام حسين ع، در اينكه امام صادق مرد بزرگ در هر مكتب علمي و مذاهب اسلاميست شكي نيست اما فرق است ميان اينكه او پيرو مكتب سقيفه باشد يا مكتب اهل بيت، كسي كه خود جز اهل بيت است و امام است چگونه مي تواند در بيعت كسي باشد كه مرده است و از دنيا رفته است من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية
اما اينكه ايشان پيرو چه كسي بوده است را مي توانيد در مطالب بالا يافت كنيد

حال بنده از شما يك سوال مي پرسم، جرج جرداق مسيحي، جبران خليل جبران مسيحي، ميخائيل نعيمه مسيحي در مورد مولا امير المومنين علي ع بيانيه، كتاب و منشور هايي نوشته اند ايا مولا علي ع هم مسيحي بوده است؟

انديشمندان و نخبگان تاريخ كه مقيد و مكلف به اديان و بعضا افرادي با تفركات ماترياليسمي بوده اند مولا را مورد تقدس قرار داده اند حال من از شما سوال مي كنم مولا علي ع يهودي، مسيحي، ماترياليسم بوده است؟

عمر هم گفته است لو لا علي لهلك عمر، ايا عمر هم از پيروان مولا علي ع بوده است؟

اينكه امام صادق را اولياء پيروان سقيفه مورد تقدس قرار داده اند نقطه عطفيست اما تار و كدر، زيرا اثري از اثار ايشان در اين مكتب چشمك نمي زند، حال چگونه انها ادعاي بزرگي مي كنند كه اثري از او در اين مكتب ديده نمي شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خواهشا از کتب ایشان روایت فرمائید واقعا مهم هست. حقیر میدانم که ما از حضرتش علیه السلام، روایت داریم این بدیهی است. اما سنیان و وهابیان لعنهم الله اجمعین میگویند که روایات شما جعلا به صادق آل محمد علیه السلام، نسبت داده شده.

کافیست که از دهن ابوحنیفه یا بزرگانشان و از کتب خودشان، رفض و تشیع امام صادق علیه السلام اثبات شود.

دوست عزيز بنده چند بار از شما سوال كردم اما پاسخ نداديد، ايا از زبان ابو حنفي روايتي دارد ايشان اهل سقيفه باشند؟

بنده اينهمه بحث دلالي اورده ام باز مي فرماييد از كتب انها بگوييد؟

kheymegahabalfazl;392697 نوشت:
بنده اينهمه بحث دلالي اورده ام باز مي فرماييد از كتب انها بگوييد؟
چرا ذعوا داری برادر عزیزم؟ بابا مگه تخصیر منه؟ او حرومیا قبول نمیکنن ادله شمارو قبلا بهشون گفتم.

شبکه امام حسین ع;392759 نوشت:
چرا ذعوا داری برادر عزیزم؟ بابا مگه تخصیر منه؟ او حرومیا قبول نمیکنن ادله شمارو قبلا بهشون گفتم.

عزيز من دعوا كجا بو.ده ما چوب خورده شما هستيم برادرم :Nishkhand::ok:

خوب پاسخ انها را در همين جا در رديه مطالب من بزار تا ببينيم چه گفته اند؟

از انها هم مي پرسيدي ايا از امام صادق يا از بزرگانشان جمله اي دارند كه ايشان پيرو قاتلين مادرشان هستند؟

kheymegahabalfazl;392875 نوشت:
از انها هم مي پرسيدي ايا از امام صادق يا از بزرگانشان جمله اي دارند كه ايشان پيرو قاتلين مادرشان هستند؟
اون حرومیا میگن که:
از بزرگان ما بوده و استاد انس و ابو حنیفه ملعون. بعد که میگی حدیث، میگن حدیثی نقل نشده

شبکه امام حسین ع;393163 نوشت:
از بزرگان ما بوده و استاد انس و ابو حنیفه ملعون. بعد که میگی حدیث، میگن حدیثی نقل نشده

جمله دوم ان جاهلي كه به شما پاسخ داده جمله اولش را باطل مي كند زيرا اگر ادله اي داشته روايت مي اورده، امام صادق براي قرن 7 ميلادي بوده و الان ان جاهل در قرن 21، بين او و امام صادق 14 قرن فاصله هست او از كجا فهميده است امام پيرو سقيفه بوده لذا به علت عدم يك روايت حتي به ضعيف ناچارا مثل هميشه فرار از پاسخ هستند، وقتي حديثي نقل نشده او چگونه چنين ادعاي مضحكي مي كند و همچنين به او پيشنهاد بده بياد اينجا مناظره كند با ما
سامري گوساله پرست نيز شاگرد حضرت موسي بوده است، بلعم بااورا نيز از متقين بودن و به خاطر پيشه كردن تقوا خداوند در او قدرت هايي را تكوين نمود از طرفي سامري شاگرد حضرت موسي با ايشان جنگكيد و همچنين بلعم بااورا، اينكه كسي شاگرد كسي باشد و در مكتب او كسب فيض كند دليلي بر اين نيست كه او پيرو ان مكتب هست، و اين چه ارتباطي با مشتبه كردن مذهب ان شخص دارد؟
بنده مطالبي را در كامنت هاي قبل ارجاع دادم كه حنفي با امام صادق مخالفت هاي بسيار كرده اند حال اگر ايشان پيرو مكتب امام صادق بوده چرا با ايشان مخالفت كردند

شبکه امام حسین ع;392671 نوشت:
خواهشا از کتب ایشان روایت فرمائید واقعا مهم هست. حقیر میدانم که ما از حضرتش علیه السلام، روایت داریم این بدیهی است. اما سنیان و وهابیان لعنهم الله اجمعین میگویند که روایات شما جعلا به صادق آل محمد علیه السلام، نسبت داده شده.

کافیست که از دهن ابوحنیفه یا بزرگانشان و از کتب خودشان، رفض و تشیع امام صادق علیه السلام اثبات شود.

با سلام و عرض ادب

در ترجمه ی امامان ما در کتب اهل سنت آمده که آنها از ائمه ی اهل البیت علیهم السلام بوده اند. ائمه ی اهل البیت یعنی چه؟

چرا از آنان با عنوان دیگری یاد نشده است؟ ملا علی قاری در ذکر مشایخ ابو حنیفه می نویسد:«قال علي القاري في طبقاته عند ذكر مشايخ أبي حنيفة : ومن أهل المدينة الإمام جعفر بن محمد الصادق وكان يسأله ويطارحه(مباحثه) وهو تابعي من أكابر أهل البيت انتهى»؛[1]

براستی چرا از امام صادق علیه السلام به بزرگان اهل سنت یاد نشده است(هر چند که امامان حقیقی بر سنت پیامبر صلی الله علیه وآله ائمه ی اهل بیت علیهم السلام بوده اند).

اگر اعتقادات امام صادق علیه السلام از نظر کلام و فقه همسوی با مکتب خلفا بوده؟! آیا این بزرگترین دلیل بر حقانیت اهل سنت نبوده است که از سخنان آن حضرت علیه شیعه اقامه حجت نمایند؟ پس چرا با این برگ برنده چیزی برای بیان نمودن ندارند؟

اگر عقاید و فقه امام صادق علیه السلام همسوی با مکتب خلفا بوده است چرا فقه امام صادق علیه السلام همچون فقه ائمه ی مذاهب دیگر به رسمیت شناخته نشد؟ و در نزد آنها مدون نگردید؟ و تابعینی از اهل سنت پیدا نکرد؟ و اهل سنت از آن امام تبعیت ننمودند و تنها شیعه از آن امام تبعیت نموده است.

اگر امام صادق علیه السلام از علمای اهل سنت(به معنای مکتب خلفا) بوده اند، تکلیف بقیه ی ائمه چه بوده است؟ آیا آنها نیز از ائمه ی اهل سنت بوده اند یا خیر؟ از ائمه شیعه بوده اند؟

بطلان این سخن از واضحاتی است که محتاج دلیل نمی باشد؛ همچون اینکه شخصی مدعی شود من شیعه هستم و امام من ابو حنیفه است یا کسی معتقد به تشیع ائمه اربعه گردد و بگوید احمد حنبل از بزرگان شیعه ی امامیه بود! یا اینکه خواجه عبدالله انصاری اعتقادی شیعی داشته است، که عکس العمل مخاطبین در مقابل این سخنان جز تمسخر و خنده چیز دیگری نخواهد بود.

کسی که مدعی بر خلاف است باید دلیل بیاورد. همچنان که کتب ائمه اربعه و نظریات آنان موجود است(و کسی متقد نیست این عقاید ساختگی است و ائمه ی اربعه چنین اعتقادات و نظریاتی را نداشته اند و شاگردان و پیروان آنها به آنها دروغ بسته اند)، دانش امام صادق علیه السلام نیز توسط شاگردان آن امام تدوین و نشر یافت و با مجاهدتهای آنان به دست ما رسیده است و این شیعه است که تنها از آنان تبعیت می نماید و نه غیر شیعه.

موفق باشید.


[/HR]
[1]. الجامع الصغير، عبد الحي اللكنوي، ج1،ص34.

صدرا;393205 نوشت:
ملا علی قاری

باتشكر از دوست عزيز صدرا

البته لازم به ذكر است ترجمه ملا علي قاري را ارائه دهم تا مطلب صدرا متقن تر شود براي دوستاني كه هنوز امر برايشان مشتبه هست

عاصمي مكي (متوفاي1111هـ ) در باره او مي‌نويسد :
الشيخ الملا على القارى بن سلطان بن محمد الهروى الحنفى الجامع للعلوم العقلية والنقلية والمتضلع من السنة النبوية أحد جماهير الأعلام ومشاهير أولى الحفظ والأفهام ولد بهراة ورحل إلى مكة وتديرها أخذ عن خاتمة المحققين العلامة ابن حجر الهيثمى .

ملا علي قاري حنفي مذهب در علوم عقلي و نقلي جامع بود و سنت نبوي را به درستي مي شناخت ، او يكي از دانشمندان بزرگ و نام آوران زمان و داراي قدرت حافظه و صاحب فهم بود .

العاصمي المكي ، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي ، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي ، ج4 ، ص 402 ، تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود و علي محمد معوض ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م .

دوستان عزيز در نتيجه با توجه به مطلبي كه اقا صدرا كاربر محترم ارائه داده اند از لسان ملا علي قاري، مشخص شد ايشان فرد كوچكي به لحاظ ثناي علمي نيستند كه چنين بيانه اي را مطرح مي كنند

شبکه امام حسین ع;392044 نوشت:
آیا حدیث یا روایت تاریخی ای نیست که به طور قوی اثبات کند که امام صادق علیه السلام، شیعه (و رافضی) بوده است؟ خواهشا جواب قانع کننده بدید. تو هیچ کدوم از مذکورات شما به این اشاره نشد که حضرت از شیعیان باشد. باتشکر

با سلام

در تشيع امام صادق عليه السلام همين بس كه امام محدثين سنت ابوعبد الله بخاري از وي حديثي نقل نكرده اما از دشمنان ونواصب احاديث بسياري آورده !

چرا ؟

قال الدراوردي لم يرو مالك عن جعفر حتى ظهر أمر بني العباس وقال مصعب الزبيري كان مالك لا يروي عنه حتى يضمه إلى آخر وقال بن المديني سئل يحيى بن سعيد عنه فقال في نفسي منه شيء ومجالد أحب إلي منه قال واملي على جعفر الحديث الطويل يعني في الحج وقال إسحاق بن حكيم عن يحيى بن سعيد ما كان كذوبا .ابن حجر

في نفسي منه شيء يعني چه ؟ چون امام (ع) مباني اهل سنت را قبول نداشته است .

وقال أبو سعد بن السمعاني في الأنساب قال أبو حاتم بن حبان يروي عن أبيه العجائب كأنه كان يهم يخطى .مزي

عجايب چيست ؟ اگر ولايت اميرالمومنين (ع) وتوطئه منافقين را بگويد عجائب گفته !!!!!!!!!!!!!!

وقال صالح بن أحمد بن حنبل، عن علي ابن المديني: سئل يحيى بن سعيد عن جعفر بن محمد فقال: في نفسي منه شئ، قلت: فمجالد ؟ قال: مجالد أحب إلي منه

ودرباه امام هشتم :

على بن موسى الرضا: يروى عن أبيه العجائب، روى عنه أبو الصلت وغيره.
كأنه كان يهم ويخطئ، روى عن أبيه موسى بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمد عن أبيه محمد بن على عن أبيه على بن الحسين عن أبيه الحسين بن على عن أبيه على: " أن رسول الله صلى الله عليه وآله قال: " السبت لنا والاحد لشيعتنا والاثنين لبنى أمية والثلاثاء لشيعتهم والاربعاء لبنى العباس والخميس لشيعتهم والجمعة للناس جميعا، وليس فيه سفر " وبإسناده أن النبي صلى الله عليه وسلم قال، " لما أسرى بى إلى السماء سقط إلى الارض من عرقي فنبت منه الورد، فمن أحب أن يشم رائحتي فليشم الورد ".
وبإسناده أن النبي عليه الصلاة والسلام قال، " الايمان معرفة بالقلب وإقرار باللسان وعمل بالاركان ".مجروحين ابن حبان

اگر امام (ع) تخلفات خلفا را بگويد عجائب گفته و توهم زده و خطا كرده !!!!!!!!!!!!!!!!

قال ابن طاهر: يأتي عن أبيه بعجائب ويروى الذهبي أن الرجل قد كذب عليه فيما نسب إليه فقال إنما الشأن في ثبوت السند إليه وإلا فالرجل قد كذب عليه ووضع عليه نسخة سائرة.
فما كذب على
جده جعفر الصادق.
فروى عنه أبو الصلت الهروي أحد المتهمين، ولعلى بن مهدى القاضى عنه نسخة، ولانى أحمد بن سليمان الطائى عنه نسخة كبيرة، ولداود بن سليمان القزويني عنه نسخة.
دول الاسلام للذهبي 126 الميزان 158 / 3 زهر الآداب 192 [ * ]

وسمعت أبا بكر محمد بن المؤمل بن الحسن بن عيسى يقول خرجنا مع امام
أهل الحديث أبي بكر بن خزيمة وعديله أبي علي الثقفي مع جماعة من مشائخنا وهم إذ ذاك متوافرون إلى زيارة قبر علي بن موسى الرضى بطوس قال فرأيت من تعظيمه يعنى ابن خزيمة لتلك البقعة وتواضعه لها وتضرعه عندها ما تحيرنا وقال أبو سعد ابن السمعاني في الانساب قال أبو حاتم بن حبان يروي عن أبيه العجائب كأنه كان يهم يخطى ومات يوم السبت آخر يوم من صفر وقد سم في ماء الرمان وسقى. تهذيب التهذيب

قد نال منه العقيلي، فأورده في ضعفائه !!!!!!!!!

ودر باره امام يازدهم :

ضعّف ابن الجوزي الإمام الطاهر الحسن بن عليّ بن محمد العسكري في الموضوعات ، كما في لسان الميزان

همچنين ابن جرير طبري و..... را از ائمه بالاتر دانسته اند :

ولا يشك عاقل أن رجوع مثل مالك وابن أبي ذئب وابن الماجشون والليث بن سعد والأوزاعي والثوري وابن أبي ليلى وشريك وأبي حنيفة وأبي يوسف ومحمد بن الحسن وزفر والحسن بن زياد اللؤلؤي والشافعي والبويطي والمزني وأحمد بن حنبل وإسحاق بن راهويه وأبي داود السجستاني والأثرم وإبراهيم الحربي والبخاري وعثمان بن سعيد الدارمي وأبي بكر بن خزيمة ومحمد بن جرير الطبري ومحمد بن نصر المروزي وغير هؤلاء إلى إجتهادهم واعتبارهم مثل أن يعلموا سنة النبي صلى الله عليه و سلم الثابتة عنه ويجتهدوا في تحقيق مناط الأحكام وتنقيحها وتخريجها خير لهم من أن يتمسكوا بنقل الروافض عن العسكريين وأمثالهما فإن الواحد من هؤلاء لأعلم بدين الله ورسوله من العسكريين أنفسهما فلو أفتاه أحدهما بفتيا (تو كه راست ميگي ! )

وَإِنْصَافٌ يَعْلَمُ أَنَّ مِثْلَ مَالِكٍ وَاللَّيْثِ بْنِ سَعْدٍ وَالْأَوْزَاعِيِّ وَأَبِي حَنِيفَةَ وَالثَّوْرِيِّ وَابْنِ أَبِي لَيْلَى، وَمِثْلَ الشَّافِعِيِّ وَأَحْمَدَ وَإِسْحَاقَ وَأَبِي عُبَيْدٍ وَأَبِي ثَوْرٍ أَعْلَمُ وَأَفْقَهُ مِنَ الْعَسْكَرِيَّيْنِ وَأَمْثَالِهِمَا .
وَأَيْضًا فَهَؤُلَاءِ خَيْرٌ مِنَ الْمُنْتَظَرِ الَّذِي لَا يَعْلَمُ مَا يَقُولُ،...

منهاج البدعه ! ابن تيميه

!!!!!!!!!

ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه ، ج 7 ص 533 آورده است:

الائمة الأربعة ليس فيهم من اخذ عن جعفر شيئا من قواعد الفقه لكن رووا عنه أحاديث... و قد استراب البخاري في بعض حديثه !!!

ترجمه: از ائمه چهارگانه (منظور چهار امام اهل سنت یعنی : ابوحنیفه ، مالک بن أنس، محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل) احدی نبود که از قواعد فقه از جعفر بن محمد چیزی بیاموزد (2)، اما از او (یعنی امام جعفر صادق) احادیث نقل کرده اند. و قطعاً بخاری از نقل کردن احادیث او (یعنی امام جعفر صادق)، خوف و ترس داشت!

کتاب منهاج السنة النبوية ، ج 7 ، ص 533 ، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني، الناشر: مؤسسة قرطبة ، الطبعة الأولى ، 1406 .

ابن تیمیه در مورد عدم نقل حدیث بخاری از امام صادق (ع) از طرف بخاری اعتذار می کند ومی گوید بخاری درباره جعفر بن محمد (ع) از یحیی بن سعید حرفی شنید ، بدین سبب از وی حدیث نقل ننمود !!!!!!!!!

البته اگر خداي متعال هم به زمين بيايد و مثل زمان حضرت موسي (ع) و تكلم با موسي به اين معاندين بگويد من خدا حضرت علي (ع) را امام شما قرار دادم مطمئن باشيد مثل يهود ايراد ميگيرند و ميگويند از كجا بدانيم تو خدايي !!!!!!!!!!! وان يروا كل آيه لا يومنوا بها ......

پس خيلي سعي نكنيد ايشان را قانع سازيد !!!!!!!!!!

من يهد الله فهو المهتد ...

أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً {النساء/88}

شبکه امام حسین ع;392671 نوشت:
خواهشا از کتب ایشان روایت فرمائید واقعا مهم هست. حقیر میدانم که ما از حضرتش علیه السلام، روایت داریم این بدیهی است. اما سنیان و وهابیان لعنهم الله اجمعین میگویند که روایات شما جعلا به صادق آل محمد علیه السلام، نسبت داده شده.

کافیست که از دهن ابوحنیفه یا بزرگانشان و از کتب خودشان، رفض و تشیع امام صادق علیه السلام اثبات شود.

با سلام
استاد صدرای عزیز سخنان را گفتند
بنده برای یاداوری مناظره ای را برایتان میگذا رم که خود گویاست

ابو حنيفه - يكى از پيشوايان و رهبران اهل سنّت - به همراه عدّه اى از دوستانش به مجلس امام جعفر صادق عليه السلام وارد شد و اظهار داشت :

يابن رسول اللّه ! فرزندت ، موسى كاظم عليه السلام را ديدم كه مشغول نماز بود و مردم از جلوى او رفت و آمد مى كردند؛ و او آن ها را نهى نمى كرد، با اين كه رفت و
آمدها مانع معنويّت مى باشد؟!

امام صادق عليه السلام فرزند خود موسى كاظم عليه السلام را احضار نمود و فرمود: ابو حنيفه چنين مى گويد كه در حال نماز بودى و مردم از جلوى تو رفت و آمد مى كرده اند و مانع آن ها نمى شدى ؟

پاسخ داد: بلى ، صحيح است ، چون آن كسى كه در مقابلش ايستاده بودم و نماز مى خواندم ، او را از هر كسى نزديك تر به خود مى دانستم ، بنابر اين افراد را مانع و مزاحم عبادت و ستايش خود در مقابل پروردگار متعال نمى دانستم .

سپس امام جعفر صادق عليه السلام فرزند خود را در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد، كه نگه دارنده علوم و اسرار الهى و امامت هستى .

بعد از آن خطاب به ابو حنيفه كرد و فرمود: حكم قتل ، شديدتر و مهمّتر است ، يا حكم زنا؟

ابو حنيفه گفت : قتل شديدتر است .

امام عليه السلام فرمود: اگر چنين است ، پس چرا خداوند شهادت بر اثبات قتل را دو نفر لازم دانسته ؛ ولى شهادت بر اثبات زنا را چهار نفر قرار داده است ؟!

سپس حضرت به دنباله اين پرسش فرمود: بنابر اين بايد توجّه داشت كه نمى توان احكام دين را با قياس استنباط كرد.

و سپس افزود: اى ابوحنيفه ! ترك نماز مهمّتر است ، يا ترك روزه ؟

ابو حنيفه گفت : ترك نماز مهمّتر است .

حضرت فرمود: اگر چنين است ، پس چرا زنان نمازهاى دوران حيض و نفاس را نبايد قضا كنند؛ ولى روزه ها را بايد قضا نمايند، پس احكام دين قابل قياس نيست .

بعد از آن ، فرمود: آيا نسبت به حقوق و معاملات ، زن ضعيف تر است ، يا مرد؟

ابوحنيفه در پاسخ گفت : زنان ضعيف و ناتوان هستند.

حضرت فرمود: اگر چنين است ، پس چرا خداوند متعال سهم مردان را دو برابر سهم زنان قرار داده است ، با اين كه قياس برخلاف آن مى باشد؟!

سپس حضرت افزود: اگر به احكام دين آشنا هستى ، آيا غائط و مدفوع انسان كثيف تر است ، يا منى ؟

ابو حنيفه گفت : غائط كثيف تر از منى مى باشد.

حضرت فرمود: اگر چنين است ، پس چرا غائط با قدرى آب يا سنگ و كلوخ پاك مى گردد؛ ولى منى بدون آب و غسل ، تطهير نمى شود، آيا اين حكم با قياس سازش دارد؟!

پس از آن ابوحنيفه تقاضا كرد: ياابن رسول اللّه ! فدايت گردم ، حديثى براى ما بيان فرما، كه مورد استفاده قرار دهيم ؟

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم از پدرانش ، و ايشان از حضرت اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام روايت كرده اند، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند متعال ميثاق و طينت اهل بيت رسول اللّه صلوات اللّه عليهم را از اعلى علّيين آفريده است .

و طينت و سرشت شيعيان و دوستان ما را از خمير مايه و طينت ما خلق نمود و چنانچه تمام خلايق جمع شوند، كه تغييرى در آن به وجود آورند هرگز نخواهند توانست .

بعد از آن كه امام صادق عليه السلام چنين سخنى را بيان فرمود ابو حنيفه گريان شد؛ و با دوستانش كه همراه وى بودند برخاستند و از مجلس خارج گشتند.

[=simplified arabic]اختصاص شيخ مفيد: ص 189


ابوحنیفه نعمان ثابت بن زوطی بن ماه یا نعمان بن ثابت بن مرزبان (یا طاووس) در سال 80 هجری در کوفه متولد شد و در سال 150 هجری در زندان بغداد درگذشت.
ایرانی الأصل و از اطراف کابل بوده است.
نسبت به اهل البیت و شخص امیرالمؤمنین (ع) ارادت و دلدادگی خاصی داشت و به همین جهت مورد بغض و کینه محدثان اهل سنت قرار گرفت.

شاگرد امام محمد باقر (ع) بود اگر چه ابوعبدالله محدث او را شاگرد امام جعفر صادق (ع) هم دانسته است و جمله معروف ایشان که[=Traditional Arabic]"لولا سنتان لهلک نعمان"یعنی اگر دو سال شاگردی امام صادق (ع) نبود، ابوحنیفه تباه می شد، بر این دلالت دارد.

ابوحنیفه سخت در دام قیاس (تمثیل منطقی) و استحسان بود و امام صادق (ع) با او مناظراتی داشت و سخت او را از این عمل بر حذر می داشت.

ابوحنیفه را به لحاظ افراط در عمل به قیاس و ظنیات، رأس القیاسین نامیده اند.

فقه او مبتنی بر قیاس و استحسان و متأثر از آندو بود ولی فقه صادق آل محمد (ص) مبتنی بر قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) بود.
اصلاً تاریخ فقه و فقها بسیار واضحتر از آن است که اینگونه نسبت ها قابل ارائه باشند.
تاریخ و خط فقه اهل البیت کاملاً روشن است و لطفاً از آن برادران اهل سنت بخواهید که مدارک و منابع این نسبت را در اختیار شما بگذارند .
ـ امام صادق (ع) رئیس مذهب و فقه شیعه می باشد و همین دلالت بر عظمت و سیطره و بلندی جایگاه ایشان در این مکتب دارد.

رسائلی فراوانی به امام صادق (ع) نسبت داده اند، در طول حیات مبارکش بیش از 4000 شاگرد داشته و بیانات ایشان را مکتوب می نمودند که آن بیانات به نام اصول اربعه ماده (اصول چهار صدگانه) بعدها جزء مدارک اصلی و منابع مهم فقه شیعه قرار گرفت و جوامع حدیثی شیعه پر از آثار ایشان است.1

ـ تاریخ شیعه پر از درد و آلام و مظلومیتهای شیعه وستمگریهای حاکمان است کشتارهای دسته جمعی و غارتها و حبس های طویل المده عباسیان که تا قرن هفتم در قلب جهان اسلام حکومت می کردند، مجالی برای حیات آنان نگذاشته بود، ائمه شیعه یا در زندانها و یا تحت نظارت حاکمان بودند و بالأخره مسموم می گشتند، این در حالی بود که مذاهب اهل سنت با پشتیبانی حاکمان وقت گسترش می یافت و تبلیغ می شد، مناصب قضا و کرسی های تدریس در دست آنان بود و بلاد فتح شده در اختیار آنان، و اسم شیعه قدغن و جرم بزرگی محسوب می شد.

وقتی که حسنک وزیر را خواستند بکشند برای او جرم تراشی کردند ولی چه جرمی مناسب حالش باشد، یکی از ندیمان خلیفه گفت: بهترین اتهام و جرم رافضی بودن است!! و به این طریق براحتی او را به کام مرگ فرستادند، آری رجوع به تاریخ است که این وقایع دردناک و کشتار علویان و شیعیان را برای ما روشن می کند.
با ذکر این مقدمه می گوئیم که زمینه و بستر رشد علوم و تحقیقات برای شیعه جز در پرده تقیه امکان نداشت و حوصله و امکانات و امنیت و عامل تشویقی نمانده بود تا شیعیان به فکر تدوین و تألیف باشند، در عین حال علمای بزرگ و خدا مدار شیعه به استقبال خطر رفته و به تدوین فقه شیعی و فقه اهل البیت پرداختند.
سیر نگارش فقه در شیعه به صورت ذیل بوده است:

الف: فقه منصوص: یعنی متن اخبار و روایات اهل البیت را ذکر می کردند که این خود دو حالت داشت 1. حالت ابتدایی و نقل متون 2. حالت پیشرفته و تنظیم و باب بندی روایات در ابواب مختلف فقهی ـ بسیاری از شاگردان اهل البیت در این زمینه تألیفاتی داشته اند که تعیین اولین مکتوب و اولین نویسنده شاید میسور نباشد.
ب: فقه غیر منصوص: بدین گونه که با استنباط از الفاظ روایت متن کتاب به قلم نویسنده باشد، همان چیزی که حالت پیشرفته اش الآن در بین فقهای ما مرسوم است، اولین کسی که چنین کتابی را با این خصوصیت تألیف نمود، علی بن بابویه قمی (صدوق اول) (متوفای 329) بوده است و نام کتاب خود را “الشرایع” گذاشت که بعداً فرزند ایشان با همین نوع نگارش کتاب دوم فقهی یعنی “المقنع” را نوشت2.
بیان این مطلب خالی از لطف نیست که فقه شیعه بلا فاصله بعد از رحلت پیامبر (ص) با نقل روایات و سنت نبوی توسط اهل بیت و شیعیانش شکل گرفته است، در حالی که دیگران با ممنوعیت نقل حدیث عملا از سنت و روایات نورانی پیامبر (ص) فاصله گرفته اند.
از آنجایی که تمام مسائل فقهی و دینی در سینه و حافظه پیامبر(ص) و ائمه(ع) موجود بود؛ لازم نبود آن بزرگواران از ترس ضعف علمی یا فراموشی، کتابی تدوین نمایند. و در خصوص جمع آوری و ضبط نظرات و احادیث پیامبر (ص) و ائمه (ع) افرادی مأمور به این کار بودند، که تا به این زمان آثار ایشان، منابع دسته اول فقهی شیعه به شمار می روند.


[/HR]1-برای آشنائی با مؤلفات امام صادق (ع) می توانید به دائره المعارف الاسلامیه الشیعه، حسن الأمین، ج 1 ص 455 ـ 456 رجوع فرمائید.

2-دائره المعارف الاسلامیه الشیعه حسن الأمین ج 1 ص 455 ـ 456
موسوعه طبقات الفقها، ج 2، ص 585 (آیه الله سبحانی)
موسوعه طبقات الفقها، المقدمه القسم الثانی ص 192 و ص 234

شبکه امام حسین ع;392671 نوشت:
خواهشا از کتب ایشان روایت فرمائید واقعا مهم هست. حقیر میدانم که ما از حضرتش علیه السلام، روایت داریم این بدیهی است. اما سنیان و وهابیان لعنهم الله اجمعین میگویند که روایات شما جعلا به صادق آل محمد علیه السلام، نسبت داده شده.

کافیست که از دهن ابوحنیفه یا بزرگانشان و از کتب خودشان، رفض و تشیع امام صادق علیه السلام اثبات شود.

[=arial]با سلام

شما که سنیان را لعن میکنید مطمئن هستید که اگر خود آن حضرات معصوم امروز در عالم حیات بودند چنین کاری میکردند؟ احتما میدانید که روش حضرت علی علیه السلام با بزرگان اینها چگونه بوده؟

از این گذشته خیلی از سنیها ناآگاهانه سنی مذهب هستند و خیلیهاشون به حضرت علی علیه السلام ارادت دارند. همه را که نباید به یک چوب زد. همینکار باعث دشمنی آنها با شیعه میشود و شیعیان بسیاری به خاطر اینگونه ابراز احساسات تندرویانه ماهاست که خونشان ریخته میشه . پس خیلی مواظب حرفامون باشیم که مسوولیم

موضوع قفل شده است