جمع بندی 12 خليفه بعد از پيامبر چه كساني هستند

تب‌های اولیه

130 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خوب می دانید کخ 15 سال سن تکلیف و بلوغ شخص مذکر در دین اسلام است.
در این شکی نیست.
روایت شخص بالغ هم مورد قبول است.

اما در روایاتی که در بالا آمده است بعضی از راوایان سنی در حدود 9 سال دارند و این به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد.

جناب مكه يا صانع و يا 9999 درا شما شرم نمي كني؟ درا شما خجالت نمي كشي؟ از خدا نمي ترسيد؟
در رديه اكاذيب و اراجيفات جنابعالي كه هدفي جز تدليس نداريد تا شايد به واسطه تزوير بتوانيد اهداف شوم و عقايد باطلتان را به خورد مردم دهيد بنده مطالب مستدلي را ارسال كردم
اي كاش به جاي زدن اين همه ايدي كمي در عليت هاي اعتقادي نبوي تعمق و تدبر مي كرديد

فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُون

در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت

ما همچنان منتظر اين هستيم به جاي فرار اسامي 12 امام سورايي خود را براي ما بيان كنيد

9999;360732 نوشت:
خوب می دانید کخ 15 سال سن تکلیف و بلوغ شخص مذکر در دین اسلام است.
در این شکی نیست.
روایت شخص بالغ هم مورد قبول است.

اما در روایاتی که در بالا آمده است بعضی از راوایان سنی در حدود 9 سال دارند و این به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد.

اين مطالب طنز آميز را بدرد علماي وهابيتان مي خورد بار بار 10 مي گويم اسامي امامان خود را بگوييد اين مطالب بي ربط هيچ ارتباطي با تاپيك ندارد
همه اين مطالب برهاني بر بي برهاني تفكرات و عقايد باطلتان هست در نتيجه خودتان نيز مهر بطلان بر عقايد خود نكوبيد

9999;360729 نوشت:
این حرف شما که عبدالله بن عباس 15 سال بیشتر سن نداشته است کاملا صحیح است.
اما سن 15 سال سن شرعی است و در دین اسلام پسر 15 ساله بالغ نامیده می شود!
غیر از این است؟

ببخشید اینجا باز دوباره گاف دادنا شروع شده ها ، گفتم عبدالله بن عباس هنگام رحلت پیامبر 15 سال سن داشته ، ایشان که رشدش متوقف نشده و روی همان 15 سال بماند ، ما از ابن عباس روایاتی داریم که مربوط به قرون اولیه هجرت است ، آن موقع که 15 سالش نبوده ؟!

بعدهم این که باید حتما پسر 15 سالش باشد تا حدیث حجت باشد را چه کسی گفته ؟ نکند خودتان فتوا داده اید ؟ یا قانون رجالی وضع کرده اید ؟

چرا جواب سوال خیمه گاه ابوالفضل را نمی دهی ؟ جانشینان دوازده گانه پیامبرت کیایند ؟

از ادب بعضی از دوستان کمال تشکر را دارم.

البته خدمت تمامی دوستان سلام عرض می کنم.

عزیز من شما از 15 سال ایراد گرفتید و بنده مشکل شرعی را عرض کردم.

اما در مورد حضرت عبد الله بن عباس بن عبد المطلب رض
در کتاب صحیح مسلم احادیث زیادی از ایشان نقل شده است اما تا آنجا که بنده حضور ذهن دارم تنها 13 مورد از این احادیث به صورت مستقیم حکایت از آن دارد که عبدالله بن عباس از پیامبر اسلام سخنی را شنیده است. 5 مورد از این احادیث یکسان هستند و یک لفظ دارند و اتفاقا تواتر هم دارند و می ماند 8 حدیث دیگر.
این هشت حدیث هم عموما ربطی به مباحث اصلی دین ندارند و در باب فروعات هستند.
در ضمن همین 8 حدیث دست کم هر کدام با 3 سند دیگر نیز وجود دارند.

اما در مورد اسامی 12 خلیفه.
عموم اهل سنت اعتقاد دارند که این 12 نفر مشخص نشده اند و حتی زمان وجود آنان نیز ذکر نشده است.چیزی که برای من جالب است این است که این حدیث چه ارتباطی به شیعه دارد که خود را داخل این ماجرا کرده است؟؟؟
در حدیث صحیح بخاری آمده است

إثنا عشر أميراً خوب کاملا مشخص است که منظور از امیر کسی هست که حکومت می کنند. و در حدیث صحیح مسلم آمده است ‏لا يزال الإسلام عزيزاً إلى إثني عشر خليفة خوب به خوبی مشخص است که منظور از خلیفه کسی است که حکومت می کند.

شما لطف بفرمائید نام 12 شخصی که حکومت می کنند را به ما بگوئید.

اما چیزی که مهم است در تمام این احادیث گفته شده است که در زمان این 12 تن اسلام سر بلند است و امور مسلمین به خوب و خوش است و تعابیری این چنینی....
جالب است که شیعه ادعا دارد در دوران ائمه ی ایشان به دلیل حکومت نا مشروع امور مسلمین را بسیار بد بوده و اسلام در خطر و حاشیه بوده است.
خوب این که نص روایت سازگاری ندارد. دارد؟؟؟

ما که حداقل شش تن را مطمعن هستیم و می دانیم؛‌ البته علمائی از ما تمام آن 12 تن را نام برده اند که به اعتقاد بنده چندان مورد تائید نمی تواند باشد.

9999;360785 نوشت:
عموم اهل سنت اعتقاد دارند که این 12 نفر مشخص نشده اند

اهل سنت هيچ ارتباطي به شما ندارد كه هي مي گويد اهل سنت

بنده در اول تاپيك از فريقين و وهابيون سوال كردم 12 خليفه بعد از پيامبر چه كساني هستند با توجه به اينكه اخري ان مهدي هست اين مسئله را بن باز وهابي نيز تصريح داشته و همچنان شما به مدلس بودن خودت اعتراف مي كني حال 11 نفر قبلي را براي ما باز گو كن
شما اگر خودت را اهل سنت مي نامي و پيرو رسول گرامي هستي حضرت فرمودند خلفاي بعد از من بني هاشم هستند حالا براي ما بگو ببينم خلفاي شما چه كساني هستند
خليفه اي كه معلوم نيست كه هست و چه كسي هست ديگر بدرد چه مي خورد؟
كسي كه جانشين پيغمبر باشد و نامش معلوم نباشد بدرد لايه جرز ديوار هم نمي خورد چه برسد كه خليفه باشد
خليفه اي كه نامش معلوم نيست پس چرا به او خليفه مي گويند؟ نكند او سرباز گمنام امام زمان است و ما خبر نداريم؟
شما بر شيعه ايراد مي كنيد پيغمبر فرمود خليفه بايد باشد و خليفه يعني خلافت داشته باشد خوب بنده به عنوان سني به شما مي گويم خليفه يعني در راس حكومت باشد و بايد بر همه تعريف شده و اشكار شده باشد تا مردم بر جانشين رسول رجوع كنند تا مشكلاتشان را حل و فصل كنند حالا بگو اين جانشينان سري و مخفي در كجا بودند و اگر سري هستند بدرد چه مي خورند و اصلا چرا مخفي هستند؟
از بحث فرار نكن و پاسخ گو باش و هي نگو اهل سنت اجماع دارند
بن باز وهابي مي گويد مهدي اخرين هست اخه تو از چه فرقه اي هستي كه بحث مهدويت را قبول نداري نكند ورزن جديد اسلام هستيد و ما خبر نداريم
تا الان هر چه صغرا و كبرا چيديد و از جشن تليف و سن بلوغ زير 15 سال و 15 سال شرعي صحبت كرديد بست است حالا بگو نام خلفايت چيست؟
چگونه مي شوم 5 نفر معلوم هست اما بقيه معلوم نيستند؟

شما گفتيد، 7 خليفه بعدي جز اسرار الهي هستند، خوب تمام بحث بنده درباره همين تسامح شماست، جناب كاربر وهابي مكه شما در همان پست اولي عمق رسوبات و زنگار هاي علمي خودتان را بر همه گان نمايان كرديد و مشخص شد شما حتي از فرقه باطله وهابيت نيز چيزي نمي دانيد زيرا وهابيت قائل بر اين هستيد:
خلافت بايد شورايي باشد
خلافت بايد دون الله باشد
خلافت بايد عند الناس باشد
حال چگونه مي شود كه به اقرار اسامي مي رسيد مي گوييد 7 تن ديگر از اسرار الهيست؟ مگر خلافت از نظر وهابيت عند الله هست كه اسامي ان بايد جز ضوابط الهي و يا اسرار الهي باشد؟
مگر خلافت انتصابي هست كه اسامي انها اسرار الهي باشد؟
زماني كه مردم انرا انتخاب مي كنند كه نمي شود سر الهي؟

زماني كه مردم بر مي گزينند به خداوند ارتباطي ندارد زيرا اشكارا هست و در شورا هست و شورا هم مردمي و چيزي كه در عموم به جريان و نهضتي رقم بخورد ديگر نمي شوم اسرار؟ حال چگونه به تبيين نام رسيديد و به بنبست خورده ايد مي گوييد سر الهي؟
چگونه مي شود 5 خليفه جز اشكار هست و 7 تن ديگر از اسرا الهيست مي شود علت اين سر را براي ما بيان كنيد كه چيست و براي چه بايد سر الله باشد؟
شما همين جا فاتحه براي خودتان بخوانيد زيرا پيغمبر فرمود و بنابر تشريع ابن تيميه نيز اخرين خليفه مهدي هست و همينطور عثمان خميس اين ليدر وهابي شما نيز اذعان دارد مسئله مهدويت يك مسئله شناخته شده هست و ما در اين مباني هيچ برهاني در رديه ان نداريم بعد شما مي گويي بقيه جز اسرار الهيست.
حال چگونه مي شود كه پيغمبر از اخرين خليفه خود مي گويد ولي از اولي نمي گويد؟ دومي و الي اخر نمي گويد؟
اين چه پيغمبري هست كه مردم را در يك بام و دو هوايي نگه مي دارد؟
چگونه مي شود موسي براي خود خليفه مقرر مي كند اما محمد ص مردم را در يك تفرقه رها مي كند بعد شما كه اصلا و ابدا قائل بر الهي بودن امامت نيستيد مي گويد فاش شدن اسامي ديگر خلفا جز اسرار هست؟ چه سري؟ اصلا اگر خليفه بايد انتخاب شود و وجوب ان لازم است چرا بايد مخفي باشد يعني مردم نبايد بدانند كه جانشين پيغمبر كيست تا به او رجوع كنند؟
پس ايه 7 سوره رعد چه مي شود؟ لابد ان براي امت پيغمبر نيست و فقط براي امت هاي قبل از پيغمبر بوده و اگر هم براي پيغمبر بوده سري بوده

9999;360785 نوشت:
ما که حداقل شش تن را مطمعن هستیم

تا ديروز كه مي گفتي 5 نفر الان شد شش نفر؟
ششمين نفر را اعلام كن وهابي
اگر علمايتان نام برده اند به تو چه دخلي دارد كه رد مي كنيد؟
اگر تو پيرو علمايت هستي پس تبعيت كن و اگر نيستي دين جديدت را بگو كه چيست؟
چگونه مي شود كه علمايتان مي تواند 12 نفر را اعلام كنند اما پيغمبر نستجيرو باالله نمي فهميد و اعلام نكرد؟
شما در مقامي نيستيد كه براي اهل سنت تكليف تعيين كنيد و بگوييد از نظر شما قابل قبول هست و يا نه شما در تمامي پست ها اثبات نمودي كه مدلس هستي در نتيجه در مقامي نيستيد كه رد افكار علمايتان را داشته باشيد

مجدد مي گويم خلفاي 12 نفر را مشخص كنيد

دوستان دقت بفرماييد 6 صفحه از اين تاپيك گذشته اما هنوز اين وهابي نتوانسته نام خلفاي بعد از پيامبر را نام ببرد

به نظر شما كسي كه نمي تواند نام خلفاي بعد از پيامبر را نام ببرد ايا مي تواند ادعاي ديانت و پيروي از سنت كند؟
كسي كه هنوز نمي داند خلفاي بعد از پيامبر كيست ايا مي تواند حقانيت خودش را اثبات كند؟
كسي كه نمي تواند اثبات خلفاي بعد از پيامبر را داشته باشد چگونه مي تواند ادعا كند كه يك مسلمان هست و پيرو كتاب الله و سنت پيغمبر است؟

همه اين مهر ابطال بر تمامي عقايد و انديشه هاي سنت اموي وهابيون هست

دوستان خودشان قضاوت كنند

9999;360785 نوشت:
البته علمائی از ما تمام آن 12 تن را نام برده اند که به اعتقاد بنده چندان مورد تائید نمی تواند باشد.

فقط برادر عبد الرسول و كاربر وهابي مكه بخواند!!!!!

برادر عبد الرسول شما كه در حال نوشتن سناريوي گاف هاي كاربر وهابي مكه هستي مي تواني اين پلان را هم به سناريو اضافه كني و يا جز آنونس تبليغاتي اين تله فيلم در نظر بگيريد

مي گويي چرا خوب به اين جهت كه وقتي خليفه شورايي و دمكراسي باشد يعني بر اساس راي مردم انتخاب شده است حالا اين جناب مكه چه كاره هست و به او چه ارتباطي دارد كه بعد از 1400 بيايد و بگويد چه كسي مورد تاييد ماست و چه كسي نيست
برادر عبد الرسول سوالي از شما دارم؟ نكند جناب مكه شوراي نگهبان هستند كه راي اعتماد و تاييد صلاحيت به بعضي كانديداتورها مي دهند و بعضي نامزدان را قبول نمي كنند
نظر شما چيست؟
چگونه مي شود ايشان تا ديروز 5 نفر را اصلح انتخاب كردند اما امروز يهو عقيده ايشان برگشت و 5 نفر به شش نفر ارتقاء يافت ايا اين از ضعف سيستم شوراي نگهبان ايشان نمي باشد؟
اصلا ايشان معيارشان چيست كه معاويه ملعون را جانشين رسول خدا مي داند و اصلح مي داند و ديگران را نمي داند؟
چگونه مي شود ايشان ابوبكر و عمر و عثمان و علي را جز خلفا مي داند اما ديگران را نمي داند؟
برادر به نظر شما معياز و ميزان سنجش او چيست؟ چگونه انتخاب مي كند؟
آيا او مانند ابن تيميه به لوح محفوظه دست رسي دارد و از غيب مي داند كه بعضي را قبول مي كند اما بعضي را مي گويد سر الهي هست در صورتي كه مردم انها را انتخاب كرده اند؟ مثلا رئيس جمهور روحاني را جمهور مردم انتخاب نموده اند حال ما بيايم بگويم انتخاب او از اسرار الهيست مگر انتخاب او انتصابي و عند الله هست كه نصبص سر باشد در ضمن اگر سر الهيست به مكه چه ربطي دارد كه بگويد از نظر من مورد قبول نيست نكند او خود خداست؟ كه خلاف خدا راي صادر مي كند و ميزان راي را مصادره مي كند؟
بعد از طرفي مي گويد علماي ما 12 نفر را معين نموده اند اما او مي گويد به نظر من بعضي ها اصلح نيستند در صورتي كه ديروز مي گفت 7 نفر از اسرار الهي هستند
به نظرتان اين همه پارادوكسيكال در شخصيت و ديپريسين او، علتش چه مي تواند باشد؟ ايا علتش اين نيست كه از سنت رسول كه همان ثقلين يعني كتاب الله و عترت هست فاصله گرفته؟ و ان همه دو هوايي و غلو و مغالطه و سفسطه علتش اين نيست كه مصداق ايه زير قرار گرفته است:

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَيْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَيقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً ﴿150﴾

كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مى‏ورزند و مى‏خواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند و مى‏گويند ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مى‏كنيم و مى‏خواهند ميان اين [دو] راهى براى خود اختيار كنند (150)


أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿151﴾

آنان در حقيقت كافرند و ما براى كافران عذابى خفت‏آور آماده كرده‏ايم (151)

بنده منتظر جواب از شما برادر بزرگوارم عبد الرسول و همچنين كاربر وهابي مكه هستم

برادر عبد ايا شما به من قول مي دهيد كه اين سناريو را در تله فيلمتان اضافه كنيد؟ :khaneh:

9999;360785 نوشت:
عزیز من شما از 15 سال ایراد گرفتید و بنده مشکل شرعی را عرض کردم

عزیز من شما فتوای رجالی از خودت صادر نمی کردی تا بهت گیر ندم ، تو صحیحین روایت از طفل چند ماهه هست تا روایت کسی که بیست ، سی سال بعد از پیامبر به دنیا آمده . مجبور نیستی قاعده رجالی بذاری .

بعدشم مگر نگفتم مدرک این حرفت چیه ؟ آقای استاد رجال واسه این فتوای عالمانه !!!!!!!!!!!!! یه مدرک ارائه کن .

9999;360785 نوشت:

اما در مورد حضرت عبد الله بن عباس بن عبد المطلب رض
در کتاب صحیح مسلم احادیث زیادی از ایشان نقل شده است اما تا آنجا که بنده حضور ذهن دارم تنها 13 مورد از این احادیث به صورت مستقیم حکایت از آن دارد که عبدالله بن عباس از پیامبر اسلام سخنی را شنیده است. 5 مورد از این احادیث یکسان هستند و یک لفظ دارند و اتفاقا تواتر هم دارند و می ماند 8 حدیث دیگر.
این هشت حدیث هم عموما ربطی به مباحث اصلی دین ندارند و در باب فروعات هستند.
در ضمن همین 8 حدیث دست کم هر کدام با 3 سند دیگر نیز وجود دارند.

اولا فرقی نمی کنه ، شجاعانه و مثل یه مرد بگو همون 13 تا حدیث رو رد می کنم . دو راه داری یا فتواتو برگردونی ، یا هرچی حدیث از ابن عباس تو کتاب ها هست رو رد کنی .

ثانیا تو خودتو چی فرض کردی ؟ ابن عباس در مجموع فقط 1660 حدیث تو صحیحین داره ( الاعلام زرکلی ج 4 ص95 ) ، این آمار رو از کجا در آوردی ؟

مثل اینکه تو آمار گیر خوبی هم هستی جناب مطمعن ! ( لااقل غلط املایی های داداشتو تکرار نکن ! )

9999;360785 نوشت:
عموم اهل سنت اعتقاد دارند که این 12 نفر مشخص نشده اند و حتی زمان وجود آنان نیز ذکر نشده است


پس به اعتقاد عموم اهل سنت پیامبر نستجیر بالله حرفی زده که امتش در گمراهی بمانند و از کسانی حرف زده که مشخص نیستند ، خب حالا من سوال می پرسم ،حالا منم بنابر اعتقاد عموم اهل سنت اولا می پرسم هدف پیامبر از این حرفشون چی بوده ؟ چرا حرفی زدن که به نفع هیچ کس نبوده ؟ و ثانیا یه کسی مثل بخاری و مسلم و سایر ائمه حدیثی اهل سنت چرا چیزی رو وارد کتاباشون کردن که به نفع مسلمین نبوده ؟

بعدشم چطور عموم اهل سنت میگن این خلفا مشخص نیستن و اونوقت شما به نمایندگی از عموم اهل سنت میای و شش تا از اون 12 تا رو مشخص می کنی ؟ جناب سخنگوی عموم اهل سنت ، حرفی بزن که حداقل بی عقل ها هم بتونن قبولش کنن .

هرچند اهل سنتی که من میشناسم و من باهاشون زندگی کردم هیچ وقت عقاید خوارج گونه ای مثل شما ندارن .

9999;360785 نوشت:
إثنا عشر أميراً

بحث ما روی اثنا عشر خلیفه ست . مگر اینکه بگی این حدیث رو قبول نداری .

9999;360785 نوشت:
شما لطف بفرمائید نام 12 شخصی که حکومت می کنند را به ما بگوئید.

شما لطف بفرما بگو حضرت آدم کی و کجا و بر کیا حکومت کرد که خداوند فرمود : انی جاعل فی الارض خلیفه ؟

جناب استاد ! خلیفه یعنی جانشین ، اثناعشر خلیفه یعنی اثنا عشر جانشین .

9999;360785 نوشت:
ما که حداقل شش تن را مطمعن هستیم و می دانیم

پس اعتقاد عموم اهل سنت چی شد ؟

ها !!!!! خودت اعتراف کردی که سنی نیستی ،

بعدشم تا چند پست قبل می گفتی پنج تا خلیفه معلومه ، حالا چی شد ؟ شش تا رو یه بار دیگه بگو بینم ؟ ( البته اعتقاد عموم اهل سنت رو فراموش نکنی )

درضمن بهت ثابت کردم که معاویه طبق حدیثی که خودت هم صحیح دونستی ، خلیفه نیست ، پادشاهه . حتی خود وهابی های کلمه و جناب کارشناس مواد مخدر هم میگه : امیر معاویه !

اونوقت شما می گی : خلیفه معاویه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جالبه واقعا .

kheymegahabalfazl;360791 نوشت:
برادر عبد الرسول شما كه در حال نوشتن سناريوي گاف هاي كاربر وهابي مكه هستي مي تواني اين پلان را هم به سناريو اضافه كني و يا جز آنونس تبليغاتي اين تله فيلم در نظر بگيريد


به چشم ! ولیکن اشتباه نکن ، هیچ کس حاضر نیست که نقش ایشون رو تو فیلم نامه بازی کنه . لذا سعی می کنم شاهنامه ای از حماسه های ایشان تدوین کنم ، آنهم به شعر !!!!!!

من شنیدم که جواد.خ میخواد از گزارشگری استعفا بده ، به این آقا توصیه میکنم که بره حماسه هاشو اونجا بیافرینه ، یعنی قول می دم که اگر بری شاهکار هایی خلق کنی که خود آقا جواد هم انگشت به دهن وایسه و نگات کنه .

kheymegahabalfazl;360791 نوشت:
وقتي خليفه شورايي و دمكراسي باشد يعني بر اساس راي مردم انتخاب شده است حالا اين جناب مكه چه كاره هست و به او چه ارتباطي دارد كه بعد از 1400 بيايد و بگويد چه كسي مورد تاييد ماست و چه كسي نيست


اول من توصیه می کنم که دیگه اسم مبارک مکه رو برای این آقا به کار نبریم ، همون صانع خوبه ، این سخن ایشون یعنی انکار کل مبانی اهل سنت ، یعنی رد خلافت خلفای راشدین . من درخواست دارم که برادران اهل سنت علیه این سخن سفیهانه موضع بگیرند ، جناب صانع شما طبق فتوای ( من انکر خلافه الشیخین فهو کافر ) از دایره اسلام خارج هستی ، بار قبل هم متواتر ( سخن پیامبر ) رو رد کردی ، به پیامبر دروغ بستی ( بازم بگم ؟ ) ، خلاصه فکری به حال اسلام خودت بکن . بدجور خرابش کردی .

kheymegahabalfazl;360791 نوشت:
نكند جناب مكه شوراي نگهبان هستند كه راي اعتماد و تاييد صلاحيت به بعضي كانديداتورها مي دهند و بعضي نامزدان را قبول نمي كنند

والا من نمی دانم ، اما دو راه وجود دارد :

1 ) به ابن تیمیه مراجعه شود ( به هر حال لوح محفوظ در چنگ ابن تیمیه است )

2 ) شبانگاه که خدای وهابیت بر بام منازل می آید به طور مستقیم و فیس تو فیس سوال شود .

kheymegahabalfazl;360791 نوشت:
به نظرتان اين همه پارادوكسيكال در شخصيت و ديپريسين او، علتش چه مي تواند باشد؟

فقدان عقل ، چون کسی که آنرا داشته باشد در یک پست 9999 بار حرف خودش را عوض نمی کند .

kheymegahabalfazl;360791 نوشت:
برادر عبد ايا شما به من قول مي دهيد كه اين سناريو را در تله فيلمتان اضافه كنيد؟

:bale:

ما خسته شديم كسي نيست كه خلفاي بعد از پيغمبر را تك تك برايمان نام ببرد؟

kheymegahabalfazl;360859 نوشت:
ما خسته شديم كسي نيست كه خلفاي بعد از پيغمبر را تك تك برايمان نام ببرد؟


چون از شیعه ها هم دعوت به شرکت کرده بودی من می خوام این خلفا رو واست اسم ببرم تا دیگه خستگی از تنت در بیاد .

[=courier new]

على بن أبى طالب بن عبد المطلب بن هاشم القرشى

الحسن بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

على بن الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

علی بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

الحسن بن علی بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب القرشى الهاشمى

حالا شما هم لطف کن به عنوان یه اهل سنت شافعی مذهب خلفای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رو نام ببر .

با تشکر

عبدالرسول;360870 نوشت:
حالا شما هم لطف کن به عنوان یه اهل سنت شافعی مذهب خلفای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رو نام ببر .

بنده شروع كننده و سوال كننده در تاپيك هستم عزيزم

موفق باشيد

مکه;360458 نوشت:
و باز هم سلام.
اگر امام بخاری یا امام مسلم حدیثی را ذکر کنند با سند از طرق دیگر نیز روایت شده اند و اصولا اگر حدیثی راوی ای ضعیف داشته باشد امام بخاری آن را ذکر نکرده مگر آنکه این حدیث از یک طریق دیگر نیز توسط یک راوی دیگر قوی شده باشد.
ید!!!

با سلام
بخارى و مسلم و تمام محدثین اهل سنت این روایت را آورده اند.
حدیث امامان اثنی عشر از گروهی از صحابه پیامبر (ص) نقل شده است كه بیشترین اسناد آن به «جابر بن سمره» می‏رسد، و سپس به «عبداللّه بن مسعود» و «عبداللّه بن عمر» و «عبداللّه بن عمر و بن عاص» و «عبدالملك بن عمیر» و «ابی‏الجلد» و «ابی جحیفه» (و حداقل هفت نفرند) ولی حفاظ و ناقلان حدیث كه آن را در كتابهای خود نقل كرده‌‏اند بالغ بر دهها كتاب می‏شود، اكنون به قسمتی از آن که در منابع معتبر اهل سنّت آمده است توجه فرمائید:

1 ـ در صحیح مسلم از جابر بن سمره نقل شده كه می‏گوید «سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ (ص) یَقُولُ لایَزالُ الاِسلامُ عَزیزاً اِلی اِثْنی عَشَرَ خَلیفَهً – ثُمَّ قالَ كَلِمَهً لَمْ اَفْهَمْها! فَقُلْتُ لاَبی ما قالَ؟ فَقالَ كُلُهُمْ مِنْ قُریْشٍ!؛[1] اسلام پیوسته عزیز خواهد بود تا دوازده خلیفه بر مسلمانان حكومت كنند، سپس سخنی فرمود كه من نفهمیدم ، پس به پدرم (كه در آنجا حاضر و از من به پیامبر(ص) نزدیكتر بود) گفتم پیامبر (ص) چه فرمود؟ گفت، فرمود (تمام آنها از قریشند)»

در همین كتاب با سند دیگری از «جابر» تعبیر دیگری نقل می‏كند و به جای «لایَزالُ هذا الدّینِ عَزیزاً»، «لایَزالُ هذا الاَمْرُ» آمده است.
و در تعبیر سومی با سند دیگری «لایَزالُ هذَا الدّینُ عَزیزاً مَنیعاً» آمده است.
و در تعبیر چهارمی از عامر بن سعد بن ابی‏وقاص نقل می‏كند كه به جابر بن سمره نامه‏ای نوشتم كه بعضی از اخباری را كه خودت از پیامبر(ص) شنیده‌‏ای برای من بنویس، او چنین نوشت كه من از پیامبر (ص) شنیدم می‏فرمود «لایَزالُ الدّینُ قائِماً حَتی تَقُومُ السّاعَهُ ، اَوْ یَكُونُ عَلَیْكُمْ اِثْنی عَشَرَ خَلیفَهً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ؛ دین اسلام بر پا است تا قیام قیامت ، یا اینكه بر شما دوازده خلیفه حكومت می‏كنند كه همه از قریشند»
و در طریق دیگری در همان صحیح مسلم از «جابر» آمده است «لایَزال هذَا الدّینُ عَزیزاً مَنیعاً اِلی اِثْنی عَشَرَ خَلَیفَهً؛ این دین قدرتمند و شكست ناپذیر خواهد بود تا دوازده خلیفه بر آن حكومت كنند» و در آخر این حدیث نیز همان جمله «كُلُّهُمْ مِنْ قُریْشٍ» دیده می‏شود.[2]

2 ـ همین حدیث در صحیح بخاری با عبارت مشابهی آمده است، جابر می‏گوید از پیامبر خدا (ص) شنیدم می‏فرمود
«یَكُونُ اِثْنی عَشَرَ اَمیراً فَقالَ كَلِمَهً لَمْ اَسْمَعْها ، فَقالَ اَبی اِنَّهُ قالَ كُلُّهُم مِنْ قُرَیْشٍ؛[3] بعد از من دوازده امیر خواهد بود، سپس سخنی فرمود كه آن را نشنیدم ، پدرم گفت فرمود همة آنها از قریشند»

3 ـ همین معنی در صحیح ترمذی نیز با تفاوت جزئی ذكر شده و ترمذی بعد از نقل آن می‏گوید «هذا حَدیثَ حَسَنٌ صَحیحٌ؛[4] این حدیث نیكوی، صحیح است»

4 ـ در صحیح ابی‏داود نیز همین معنی با تفاوت مختصری آمده است ، و لحن حدیث نشان می‏دهد كه پیامبر (ص) آن را در حضور جمعیت فرموده، زیرا در آن وارد شده است وقتی پیامبر (ص) فرمود «همواره این دین نیرومند و عزیز است تا دوازده خلیفه» مردم با صدای بلند تكبیر گفتند.[5]

5 ـ در مسند احمد حنبل نیز در چندین مورد این حدیث ذكر شده است كه بعضی از محققان شماره طرق آن را در این كتاب به جابر، سی و چهار طریق ذكر كرده‌‏اند![6]
در یك مورد می‏خوانیم كه مسروق می‏گوید ما نزد عبداللّه بن مسعود نشسته بودیم، و او برای ما قرآن می‏خواند، كسی از او سؤال كرد آیا از رسول خدا (ص) هرگز سؤال كردید كه چند خلیفه بر این امت حكومت می‏كنند‏؟ عبداللّه بن مسعود گفت از زمانی كه به عراق آمده‌‏ام، قبل از تو كسی این سؤال را از من نكرده است! سپس افزود آری ما از رسول خدا (ص) سؤال كردیم فرمود «اِثْنی عَشَرَ كَعِدَّهً نُقْباءِ بَنی اِسْرائیلَ؛[7] دوازده نفر به تعداد نقبا و رؤسای بنی اسرائیل»!

[1]. صحیح مسلم 3/1453.
[2]. صحیح مسلم 3/1453.
[3]. صحیح بخاری، ج 3، جزء نهم، ص 101.
[4]. صحیح ترمذی 4/501.
[5]. صحیح ابی‏داود/4.
[6]. منتخب الاثر، ص 12 و احقاق الحق ج 13.
[7]. مسند احمد، ج 1، ص 398.

عجیب تر از همه اینها آنکه در روایات اهل سنت ، احادیثی از پیامبر (ص) نقل است که حضرت ، ائمه شیعه را به عنوان جانشینان خود معرفی می کنند و پیروی از ایشان را واجب می دانند و حتی نام یک یک آنها را می برند. « قال النبی (ص) : ... ان وصیی علی بن ابی طالب و بعده سبطای الحسن و الحسین تتلوه تسعه ائمه من صلب الحسین ... قال : اذا مضی الحسین فابنه علی فاذا مضی علی فابنه محمد فاذا مضی محمد فابنه جعفر فاذا مضی جعفر فابنه موسی فاذا مضی موسی فابنه علی فاذا مضی علی فابنه الحسن فاذا مضی الحسن فابنه الحجه م ح م د المهدی فهولاء اثنی عشر ... »

پیامبر خدا (ص) فرمودند : همانا وصی من علی بن ابی طالب است و پس از او حسن و حسین و پس از حسین نه نفر امام از صلب او هستند ... آن حضرت در ادامه فرمودند : پس از حسین این امر به فرزندش علی و سپس به فرزندش محمد و سپس به فرزندش جعفر و پس از او به فرزندش موسی و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش محمد و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش حسن و سپس درنهایت به فرزندش م ح م د مهدی خواهد رسید که اینان دوازده نفر اند.

فرائد السمطین ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (730 هجری) ، جلد 2 ، ص 234 ، حدیث 553 و 554 و ص 100 ، حدیث 425 ، چاپ دارالجوادین للطباعة و النشر السوریه ، 2006 میلادی

شواهد التنزیل ، عبید الله بن عبدالله بن احمد (حاکم حسکانی حنفی) ، جلد 1 ، ص 457 ، حدیث 626 ، چاپ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه ، 1427 هجری
ینابیع المودة ،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی ، ج 3 ، ص 281 ، چاپ دارالأسوة ، 1422 هجری
تذکرة الخواص ، سبط بن جوزی ، ج 2 ، ص 517 ، چاپ مرکز نشر مجمع جهانی اهل بیت(ع) ، 1426 هجری
به نقل از کتاب النصوص ، حجة الاسلام احمد رضا آقادادی ، ص 24

خدا را به عدد علمش سپاس که ما برای دین و آئینمان حتی با استفاده از منابع مخالفین و دشمنانمان نیز می توانیم اقامه دلیل کنیم ؛ اما ایشان برای اثبات عقیده خود حتی از کتب خویش هم دلیل ندارند.
حال سوال ما از همه مسلمانان این است : عقل پیروی از چه کسانی را می پذیرد ؟

کسانی که اولینشان را پیامبر (ص) تربیت نمود و نام همه آنها در کتب شیعه و سنی موجود است
یا
کسانی که حدود یک قرن بعد از شهادت پیامبر (ص) به دنیا آمده اند و در هیچ روایتی نام ایشان یا مشخصات ایشان (حتی به کنایه) نیامده است .
قل الحمدلله بل اکثرهم لا یعقلون (سوره عنکبوت ، آیه 63)

رضا;360964 نوشت:
حدیث امامان اثنی عشر از گروهی از صحابه پیامبر (ص) نقل شده است كه بیشترین اسناد آن به «جابر بن سمره» می‏رسد، و سپس به «عبداللّه بن مسعود» و «عبداللّه بن عمر» و «عبداللّه بن عمر و بن عاص» و «عبدالملك بن عمیر» و «ابی‏الجلد» و «ابی جحیفه» (و حداقل هفت نفرند) ولی حفاظ و ناقلان حدیث كه آن را در كتابهای خود نقل كرده‌‏اند بالغ بر دهها كتاب می‏شود،

با سلام.
تمام این احادیثی که آوردید با لفظ 12 خلیفه و از قریش بودن کاملا صحیح است.
همه هم قبول دارند. مشکل اینجاست که خلفای راشدین و سلسله ی امویان و سلسله ی عباسیان هم همگی قرشی هستند!!!
مشکل دوم این است که در تمام این احادیث گفته شده اسلام پیوسته عزیز و گرامی است. خوب این با اخبار شیعه جور در نمیاد زیرا شیعه اعتقاد دارد در دوران ائمه ایشان به دلیل حکومت نا مشروع خلفای اموی و عباسی و... اسلام عزیز نبوده و از آن سو استفاده می شده و مسلمین تحت ظلم بوده اند! خوب با این حساب دوران ائمه ی شیعه با توجه به اخبار نقل شده از ایشان با حدیث سازگاری دارد؟

امروز در تمام دنیا بحث بر سر این است که آیاتشیع نص صریحی بر ائمه ی خود دارد یا ندارد! آن وقت شما می گوئید در کتب اهل سنت آمده است!!! عزیز من در کتب اهل سنت هیچ روایت صحیحی مبنی بر امامت وجود ندارد. حتی همین روایتی که در بالا آوردید. والله قسم حتی اگر یک لفظ صریح و صحیح از ائمه ی خود در کتب اهل سنت آوردید من شیعه می شوم! شک نکنید که نیست. اگر بود خیلی زودتر از شما بزرگانی دیگر روی آن مانور می دادند.

9999;361042 نوشت:
همه هم قبول دارند. مشکل اینجاست که خلفای راشدین و سلسله ی امویان و سلسله ی عباسیان هم همگی قرشی هستند!!!

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

یعنی شما سسله امویان را سسلسه حق می دانید؟

کشتار مسلمین مدینه
کشتار سبط اصغر حسین ابن علی(ع)
صب و لعن علی(ع) توسط معاویه
و بسیاری از وقایع رو نادیده می گیرید؟

9999;361049 نوشت:
امروز در تمام دنیا بحث بر سر این است که آیاتشیع نص صریحی بر ائمه ی خود دارد یا ندارد! آن وقت شما می گوئید در کتب اهل سنت آمده است!!! عزیز من در کتب اهل سنت هیچ روایت صحیحی مبنی بر امامت وجود ندارد. حتی همین روایتی که در بالا آوردید. والله قسم حتی اگر یک لفظ صریح و صحیح از ائمه ی خود در کتب اهل سنت آوردید من شیعه می شوم! شک نکنید که نیست. اگر بود خیلی زودتر از شما بزرگانی دیگر روی آن مانور می دادند.

نیازی نیست شیعه بشید(ورود به تشیع با تحقیق است نه این شیوه که می گویید):Sham:
شیعه شدنی نیست
بلکه شیعه در عمل بودن است شیعه لفظ نیست
و عمل هم همت می خواهد و دید باز و تفکر و اندیشه و تحقیق منصفانه
شما به جای اینکه قسم بخورید پاشنه کفشتون رو بکشید و تحقیق کنید

ببینید معاویه که بود
یزید که بود

و تحقیق کنید

:Gol:

9999;361042 نوشت:
با سلام.
تمام این احادیثی که آوردید با لفظ 12 خلیفه و از قریش بودن کاملا صحیح است.
همه هم قبول دارند. مشکل اینجاست که خلفای راشدین و سلسله ی امویان و سلسله ی عباسیان هم همگی قرشی هستند!!!
مشکل دوم این است که در تمام این احادیث گفته شده اسلام پیوسته عزیز و گرامی است. خوب این با اخبار شیعه جور در نمیاد زیرا شیعه اعتقاد دارد در دوران ائمه ایشان به دلیل حکومت نا مشروع خلفای اموی و عباسی و... اسلام عزیز نبوده و از آن سو استفاده می شده و مسلمین تحت ظلم بوده اند! خوب با این حساب دوران ائمه ی شیعه با توجه به اخبار نقل شده از ایشان با حدیث سازگاری دارد؟

با سلام
گویا دقت نمیکنید اخوی !
قندوزی حنفی در ینابیع المودة ، صفحه 445 ، چاپ استامبول ترکیه این روایت را چنین نقل می کند :
عن جابر بن سمره قال : کنت مع ابی عند النبی (ص) فسمعته یقول : بعدی اثنی عشر خلیفة ثم اخفی صوته قال : قال : کلهم من بنی هاشم.

جابر بن سمره می گوید : به همراه پدرم نزد پیامبر (ص) بودیم. پیامبر(ص) فرمود : بعد از من دوازده خلیفه و جانشین خواهد بود. سپس پیامبر (ص) چیزی را آرام گفتند ]که من نشنیدم[. پدرم گفت : پیامبر (ص) فرمودند : همه آنها از بنی هاشم اند.

حال می خواهیم این روایت را معنی کنیم تا مشخص شود این دوازده نفر که جانشینان پیامبر(ص) هستند ، چه کسانیند ؟

علمای اهل سنت با دیدن این روایت به زحمت افتاده اند و نظر های گوناگون و عجیبی پیرامون این روایت ارائه کرده اند ؛ که در آخر باز هم اعتراف به ندانستن مسئله کرده اند.:Sham:

مثلا جلال الدین سیوطی که از علمای بزرگ اهل سنت است در توجیه این روایت می گوید : از این دوازده نفر ، خلفای چهارگانه و حسن (ع) و معاویه و عبدالله بن زبیر و عمربن عبدالعزیز ؛ این هشت نفر روی کار آمدند و احتمال این که ، مهدی عباسی را هم به آنان اضافه کنیم ، و نیز ظاهر عباسی را به دلیل عدالت خواهی اش . باز هم دو نفر باقی و مورد انتظار است که یکی از آنها ، مهدی آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اهل بیت (ع) خواهد بود.

تاریخ خلفاء سیوطی ، صفحه 16، فی مدة الخلافة فی الاسلام

طبق نظریه آقای سیوطی ، باید منتظر دو امام زمان باشیم ؛ یکی از آنها را که آقای سیوطی معرفی کرده و گفته است که مهدی آل محمد (عج) است و دیگری را بدون هویت گذاشته است !

یکی دیگر از علمای اهل سنت که اقرار به نفهمیدن این روایت کرده است ، ابن عربی شارح سنن ترمذی است.(با محی الدین ابن عربی صاحب کتاب فتوحات المکیة و فصوص الحکم اشتباه نشود)
او می گوید : ما امیران بعد از رسول خدا (ص) را شمردیم دیدیم ابوبکر ، عمر ، عثمان ، علی (ع) ، حسن‌(ع) ، معاویه ، یزید ، معاویة بن یزید ، عبدالملک بن مروان ، ولید ، سلیمان ، عمر بن عبدالعزیز ، یزید بن عبدالملک ، مروان بن محمد بن مروان ، سفاح و 27 نفر دیگر از خلفای عباسی را تا زمان خود می شمارد و می گوید : اگر از مجموع آنها دوازده نفر را به صورت ظاهر شمار کنیم ، آخرین آنها سلیمان بن عبدالملک است و اگر هم به معنای واقعی خلیفه در نظر داشته باشیم ، تنها پنج نفر برای ما باقی می ماند و در نهایت با عجزی وافر می گوید : من معنایی برای این حدیث نمی یابم !

اما علمای شیعه به نحو احسن این روایت را معنا کرده اند :

مثلا ثقةالاسلام کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب شریف کافی ، کتاب الحجه ،‌در باب 126 ، (ما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم) ، 20 روایت صحیح آورده اند که در آنها تعداد و نام 12 خلیفه ی پیامبر(ص) نوشته شده است -که همان ائمه شیعه (ع) می باشد- و راه را برای هرگونه توجیه و تاویل غیر منطقی بسته است.

ما از تمامی اهل سنت و حتی وهابیان خواستاریم تا این روایت را برای ما معنا کنند که منظور از 12 خلیفه چه کسانی اند؟

این روایت جز با ائمه ی طاهرین (ع) از اهل بیت رسول الله (ص) ، با هیچ کس دیگری انطباق ندارد.:Gol:

اما بازهم ممکن است اهل سنت بگویند که ما روایتی را در کتبمان ندیدیم که نام این دوازده نفر را پیامبر(ص) ذکر کرده باشند ؛ پس چگونه با اطمینان بگوییم این دوازده نفر همان ائمه شیعه (ع) هستند؟

در پاسخ به چنین افرادی می گوییم : اینکه شما ندیدید مشکل ما نیست ما به دنبال آن بوده ایم و آنرا پیدا کرده ایم ؛ در بعضی از کتب اهل سنت روایتی از پیامبر(ص) نقل است که به صراحت نام این 12 خلیفه را ذکر می کنند

متن آن روایت :

پیامبر خدا (ص) فرمودند : همانا وصی من علی بن ابی طالب است و پس از او حسن و حسین و پس از حسین نه نفر امام از صلب او هستند ... آن حضرت در ادامه فرمودند : پس از حسین این امر به فرزندش علی و سپس به فرزندش محمد و سپس به فرزندش جعفر و پس از او به فرزندش موسی و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش محمد و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش حسن و سپس درنهایت به فرزندش م ح م د مهدی خواهد رسید که اینان دوازده نفر اند.

نام ائمه شیعه (صلوات الله علیهم اجمعین):

علی بن ابی طالب – حسن بن علی المجتبی - حسین بن علی – علی بن الحسین السجاد – محمد بن علی الباقر – جعفر بن محمد الصادق – موسی بن جعفر الکاظم – علی بن موسی الرضا – محمد بن علی الجواد – علی بن محمد الهادی – حسن بن علی العسکری – حجة بن الحسن المهدی

توجه : نام امام دوازدهم ، همان نام پیامبر اکرم (ص) است (م ح م د) که به علت حرمت گفتن این نام از لقب ایشان یعنی "حجة" استفاده کردیم.



نام ائمه چهارگانه اهل سنت :
ابوحنیفه نعمان بن ثابت – ابوعبدالله مالک بن انس – محمد بن ادریس شافعی - ابو عبدالرحمان احمد ابن حنبل

در این مقاله کوتاه قصد داریم به بررسی نام ائمه در روایات و دلیل پیروی از ایشان ، بپردازیم :
عجیب است که نام هیچ کدام از ائمه چهارگانه اهل سنت ، حتی در یک حدیث ضعیف یا مُرسَل نیامده است.

توضیح :
حدیث ضعیف : حدیثی که راویان آن یا بعضی از ایشان ثقه و مورد اعتماد نباشند یا نام بعضی از راویان آن حدیث ذکر نشده باشد.
حدیث مرسل : حدیثی که سند ندارد یعنی نام هیچکدام از راویان آن ذکر نشده است یا سند آن ناقص است.
اما عجیب تر از آن اینکه اهل سنت تنها پیروی از این چهار نفر را جایز می دانند و می گویند اینها باب اجتهاد را بستند و دیگر کسی نمی تواند اجتهاد کند بلکه باید از یکی از این چهار امام پیروی کند.
با وجود اینکه ایشان نه از صحابه بوده اند نه از تابعین (تابعین : کسانی که صحابه را دیده اند) و حدود یک قرن بعد از شهادت پیامبر (ص) به دنیا آمده اند.

و باز هم عجیب تر از همه اینها آنکه در روایات اهل سنت ، احادیثی از پیامبر (ص) نقل است که حضرت ، ائمه شیعه را به عنوان جانشینان خود معرفی می کنند و پیروی از ایشان را واجب می دانند و حتی نام یک یک آنها را می برند.

« قال النبی (ص) : ... ان وصیی علی بن ابی طالب و بعده سبطای الحسن و الحسین تتلوه تسعه ائمه من صلب الحسین ... قال : اذا مضی الحسین فابنه علی فاذا مضی علی فابنه محمد فاذا مضی محمد فابنه جعفر فاذا مضی جعفر فابنه موسی فاذا مضی موسی فابنه علی فاذا مضی علی فابنه الحسن فاذا مضی الحسن فابنه الحجه م ح م د المهدی فهولاء اثنی عشر ... »

پیامبر خدا (ص) فرمودند : همانا وصی من علی بن ابی طالب است و پس از او حسن و حسین و پس از حسین نه نفر امام از صلب او هستند ... آن حضرت در ادامه فرمودند : پس از حسین این امر به فرزندش علی و سپس به فرزندش محمد و سپس به فرزندش جعفر و پس از او به فرزندش موسی و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش محمد و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش حسن و سپس درنهایت به فرزندش م ح م د مهدی خواهد رسید که اینان دوازده نفر اند.

فرائد السمطین ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (730 هجری) ، جلد 2 ، ص 234 ، حدیث 553 و 554 و ص 100 ، حدیث 425 ، چاپ دارالجوادین للطباعة و النشر السوریه ، 2006 میلادی

شواهد التنزیل ، عبید الله بن عبدالله بن احمد (حاکم حسکانی حنفی) ، جلد 1 ، ص 457 ، حدیث 626 ، چاپ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه ، 1427 هجری
ینابیع المودة ،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی ، ج 3 ، ص 281 ، چاپ دارالأسوة ، 1422 هجری
تذکرة الخواص ، سبط بن جوزی ، ج 2 ، ص 517 ، چاپ مرکز نشر مجمع جهانی اهل بیت(ع) ، 1426 هجری
به نقل از کتاب النصوص ، حجة الاسلام احمد رضا آقادادی ، ص 24
خدا را به عدد علمش سپاس که ما برای دین و آئینمان حتی با استفاده از منابع مخالفین و دشمنانمان نیز می توانیم اقامه دلیل کنیم ؛ اما ایشان برای اثبات عقیده خود حتی از کتب خویش هم دلیل ندارند.
حال سوال ما از همه مسلمانان این است : عقل پیروی از چه کسانی را می پذیرد ؟

کسانی که اولینشان را پیامبر (ص) تربیت نمود و نام همه آنها در کتب شیعه و سنی موجود است
یا
کسانی که حدود یک قرن بعد از شهادت پیامبر (ص) به دنیا آمده اند و در هیچ روایتی نام ایشان یا مشخصات ایشان (حتی به کنایه) نیامده است .
قل الحمدلله بل اکثرهم لا یعقلون (سوره عنکبوت ، آیه 63)
توجه : ما در این مقاله به بررسی نام ائمه شیعه تنها در کتب اهل سنت پرداختیم . چون کثرت احادیثی که در کتب شیعیان است و بر جانشینی و خلافت ائمه شیعه دلالت دارد بر هیچ محقق منصفی پوشیده نیست و لازم به ذکر نبود.

@ 99999999:
والله قسم حتی اگر یک لفظ صریح و صحیح از ائمه ی خود در کتب اهل سنت آوردید من شیعه می شوم!

@ رضا جان:
فرائد السمطین ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (730 هجری) ، جلد 2 ، ص 234 ، حدیث 553 و 554 و ص 100 ، حدیث 425 ، چاپ دارالجوادین للطباعة و النشر السوریه ، 2006 میلادی

شواهد التنزیل ، عبید الله بن عبدالله بن احمد (حاکم حسکانی حنفی) ، جلد 1 ، ص 457 ، حدیث 626 ، چاپ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه ، 1427 هجری
ینابیع المودة ،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی ، ج 3 ، ص 281 ، چاپ دارالأسوة ، 1422 هجری
تذکرة الخواص ، سبط بن جوزی ، ج 2 ، ص 517 ، چاپ مرکز نشر مجمع جهانی اهل بیت(ع) ، 1426 هجری

CELLAR;361094 نوشت:
@ 99999999:
والله قسم حتی اگر یک لفظ صریح و صحیح از ائمه ی خود در کتب اهل سنت آوردید من شیعه می شوم!

@ رضا جان:
فرائد السمطین ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (730 هجری) ، جلد 2 ، ص 234 ، حدیث 553 و 554 و ص 100 ، حدیث 425 ، چاپ دارالجوادین للطباعة و النشر السوریه ، 2006 میلادی

شواهد التنزیل ، عبید الله بن عبدالله بن احمد (حاکم حسکانی حنفی) ، جلد 1 ، ص 457 ، حدیث 626 ، چاپ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه ، 1427 هجری
ینابیع المودة ،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی ، ج 3 ، ص 281 ، چاپ دارالأسوة ، 1422 هجری
تذکرة الخواص ، سبط بن جوزی ، ج 2 ، ص 517 ، چاپ مرکز نشر مجمع جهانی اهل بیت(ع) ، 1426 هجری

مرد و حرفش

با سلام
و اما بعد ........

جناب حموینی در كتاب فرائد السمطین ، ج2 ، ص132 و قندوزی حنفی در كتاب ینابیع المودة ، ج3 ، ص282نقل می‌كنند كه :روزی شخصی یهودی نزد نبی مكرم صلی الله علیه و آله كه در مسجد بودند آمد و عرضه داشت :
ای پیغمبر بگو: وصیت كیست ؟ چرا كه هیچ پیغمبری نبوده مگر آنكه جانشینی هم داشته است . موسی پیغمبر ما بعد از آنكه هارون از دنیا رفت یوشع بن نون را وصی خود قرار داد . رسول خدا فرمود : وصی من علی بن ابی‌طالب است و بعد از او ... تا آخر روایت .

با اینكه دودمان بنی امیه و بنی عباس، نهایت تلاششان را كردند تا آثار و فضائل اهل بیت (علیهم السلام) را از بین ببرند و كتاب‌هایی كه می‌نویسند، نامی از اهل بیت (علیهم السلام) نباشد، باز هم می‌بینیم به مراتب، بالاتر از آنچه كه نیاز است و - وقتی یك انسان جستجوگر، دنبال حقیقت می‌گردد - در منابع اهل سنت، مطالب كافی و وافی برای روشن شدن و اتمام حجت وجود دارد:1-جناب حموینی در كتاب فرائد السمطین ، ج2 ، ص132 و قندوزی حنفی در كتاب ینابیع المودة ، ج3 ، ص282نقل می‌كنند كه :روزی شخصی یهودی نزد نبی مكرم صلی الله علیه و آله كه در مسجد بودند آمد و عرضه داشت :أخبرنی عن وصیّك مَن هُوَ ؟ فما مِن نبیٍّ إلا و له وصیٌّ ، و إنّ نبیّنا موسی بن عمران أوصی الی یوشع بن نون فقال رسول الله : إن وصیی علی بن أبی طالب ، وبعده سبطای الحسن والحسین ، تتلوه تسعة أئمة من صلب الحسین . قال : یا محمد فسمهم لی ؟ قال : إذا مضى الحسین فابنه علی ، فإذا مضى علی فابنه محمد ، فإذا مضى محمد فابنه جعفر ، فإذا مضى جعفر فابنه موسى ، فإذا مضى موسى فابنه علی ، فإذا مضى علی فابنه محمد ، فإذا مضى محمد فابنه علی ، فإذا مضى علی فابنه الحسن ، فإذا مضى الحسن فابنه الحجة محمد المهدی ، فهؤلاء إثنا عشر .ای پیغمبر بگو: وصیت كیست ؟ چرا كه هیچ پیغمبری نبوده مگر آنكه جانشینی هم داشته است . موسی پیغمبر ما بعد از آنكه هارون از دنیا رفت یوشع بن نون را وصی خود قرار داد . رسول خدا فرمود : وصی من علی بن ابی‌طالب است و بعد از او ... تا آخر روایت .همچنین از کتاب ینابیع المودة:
( صفحة 445 طبعة اسلامبول ) عن كتاب مودة القربى عن عبد الملك بن عمیر عن جابر بن سمرة قال: كنت مع أبى عند النبی (صلى الله علیه وآله) فسمعته یقول: " بعدی اثنی عشر خلیفة ثم أخفى صوته فقلت لأبی ما الذی أخفى صوته ؟ قال: قال: " كلهم من بنی هاشم " .وقد جاء فی ینابیع المودة للقندوزی الحنفی الباب (94) عن المناقب بسنده عن جابر بن عبد الله الأنصاری قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم): یا جابر إن أوصیائی وأئمة المسلمین من بعدی أولهم علی ثم الحسن ثم الحسین ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی المعروف بالباقر ستدركه یا جابر فإذا لقیته فأقرئه منی السلام ثم جعفر بن محمد ثم موسى بن جعفر ثم علی بن موسى ثم محمد بن علی ثم علی بن محمد ثم الحسن بن علی ثم القائم اسمه اسمی وكنیته كنیتی محمد بن الحسن بن علی " المهدی " ذلك الذی یفتح الله تبارك وتعالى على یدیه مشارق الأرض ومغاربها

2- جناب خوارزمی ــ كه اهل سنت از او تعبیر به أخطب خواطب می‌كنند ــ در كتاب مقتل الحسین علیه السلام ، ص95 ، ح203 از نبی مكرم اسلام نقل می‌كند كه :وقتی من به معراج رفتم به یمین عرش نگاه كردم ، فإذاً علی و فاطمة و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و محمد المهدی كأنّه كوكب درّیّ بینهم ،... دیدم مهدی مانند یك ستاره‌ای در میان آنها می‌درخشد ، پس از سوی خداوند خطاب آمد : ای پیغمبر اینها حجت‌های من و اوصیاء تو هستند و مهدی هم از اینهاست و قسم به عزت و جلالم كه این مهدی از دشمنان من انتقام می‌گیرد و نسبت به اولیاء من كمك و یاور است .3-از جمله بیانیه‌ای كه چند سال قبل از علماء و مفتیان بزرگ وهابیت در عربستان صادر شد و همه آنها آن را امضاء هم كردند كه امام مهدیامام دوازدهم است . .(دکتر عصام العماد)4-امام رضا (ع) - ایشان بر اساس روایت پیغمبر اسلام در صحیح بخاری هشتمین مایه حفظ و بقای دین مقدس اسلام است.(دکتر عصام العماد).5- حدیث جابر بن عبدالله انصاری در کتاب ینابیع باب 76 از مناقب خوارزمی از وائله بن اسقع ابن قرخاب از جابر بن عبد الله انصاری از رسول الله(ص)در مورد خلفا وامامان بعد از خود فرمودند:اولهم سید الاوصیاء ابوالائمه علی ،ثم ابناه الحسن والحسین،اذا انقضت مده الحسین فالامام ابنه علی یلقب بزین العابدین ، فبعده ابنه محمد یلقب بالباقر، فبعده ابنه جعفر یدعی بالصادق ، فبعده ابنه موسی یدعی بالکاظم ، فبعده ابنه علی یدعی بالرضا ، فبعده ابنه محمد یدعی بالتقی والزکی، فبعده ابنه علی یدعی بالنقی والهادی ، فبعده ابنه الحسن یدعی بالعسکری ، فبعده ابنه محمد یدعی بالمهدی والقائم والحجه فیغیب ثم یخرج فاذا خرج یملاء الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما.

تشکر واقعا عالیه آقا رضا ما دربه در دنبال این مدارک میگشتیم

سلام

کبوتر عشق;361053 نوشت:
اللهم عجل لولیک الفرج

آمین

کبوتر عشق;361053 نوشت:
یعنی شما سسله امویان را سسلسه حق می دانید؟

البته بحث سلسله با فرد متفاوت است. در سلسله ی امویان خلفای خوب و بد زیادی وجود داشتند.
خوب و بد بودن خلیفه ربطی به کل سلسله ندارد.

کبوتر عشق;361053 نوشت:
ببینید معاویه که بود
یزید که بود

بله هم حضرت معاویه رو می شناسیم و هم یزید را!
شک نداشته باشید که ما همه را از یک چشم نمی بینیم.

رضا;361080 نوشت:
گویا دقت نمیکنید اخوی !
قندوزی حنفی در ینابیع المودة ، صفحه 445 ، چاپ استامبول ترکیه این روایت را چنین نقل می کند : عن جابر بن سمره قال : کنت مع ابی عند النبی (ص) فسمعته یقول : بعدی اثنی عشر خلیفة ثم اخفی صوته قال : قال : کلهم من بنی هاشم.

جابر بن سمره می گوید : به همراه پدرم نزد پیامبر (ص) بودیم. پیامبر(ص) فرمود : بعد از من دوازده خلیفه و جانشین خواهد بود. سپس پیامبر (ص) چیزی را آرام گفتند ]که من نشنیدم[. پدرم گفت : پیامبر (ص) فرمودند : همه آنها از بنی هاشم اند.

حال می خواهیم این روایت را معنی کنیم تا مشخص شود این دوازده نفر که جانشینان پیامبر(ص) هستند ، چه کسانیند ؟


حدیث 12 خلیفه آن هم از قریش صحیح است.
در مورد قندوزی قبلا این قول را ثابت شده که از علمای اهل سنت نیست.
اشخاصی شما می گوئید اول کتابش گفته افتخار می کند که سنی است!!! خوب شاید تقیه کرده!!!
همان طور که می دانید در بین شیعه اعتقاداتی است که در بین اهل سنت نیست. جالب است که قندوزی ادعای اهل سنت بودن را دارد اما سخن شیعه رو می گوید! شاید بخواهید بگوئید ایشان حقیقت را گفته!!! خوب اگر اعتقاد داشته که اینها حقیقت است خوب پس چرا به تشیع ایمان نیاورده است؟
در اقوال ایشان همین بس که کتبشان چاپ قم است!!!

رضا;361082 نوشت:
« قال النبی (ص) : ... ان وصیی علی بن ابی طالب و بعده سبطای الحسن و الحسین تتلوه تسعه ائمه من صلب الحسین ... قال : اذا مضی الحسین فابنه علی فاذا مضی علی فابنه محمد فاذا مضی محمد فابنه جعفر فاذا مضی جعفر فابنه موسی فاذا مضی موسی فابنه علی فاذا مضی علی فابنه الحسن فاذا مضی الحسن فابنه الحجه م ح م د المهدی فهولاء اثنی عشر ... »

پیامبر خدا (ص) فرمودند : همانا وصی من علی بن ابی طالب است و پس از او حسن و حسین و پس از حسین نه نفر امام از صلب او هستند ... آن حضرت در ادامه فرمودند : پس از حسین این امر به فرزندش علی و سپس به فرزندش محمد و سپس به فرزندش جعفر و پس از او به فرزندش موسی و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش محمد و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش حسن و سپس درنهایت به فرزندش م ح م د مهدی خواهد رسید که اینان دوازده نفر اند.

فرائد السمطین ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (730 هجری) ، جلد 2 ، ص 234 ، حدیث 553 و 554 و ص 100 ، حدیث 425 ، چاپ دارالجوادین للطباعة و النشر السوریه ، 2006 میلادی

شواهد التنزیل ، عبید الله بن عبدالله بن احمد (حاکم حسکانی حنفی) ، جلد 1 ، ص 457 ، حدیث 626 ، چاپ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه ، 1427 هجری
ینابیع المودة ،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی ، ج 3 ، ص 281 ، چاپ دارالأسوة ، 1422 هجری
تذکرة الخواص ، سبط بن جوزی ، ج 2 ، ص 517 ، چاپ مرکز نشر مجمع جهانی اهل بیت(ع) ، 1426 هجری
به نقل از کتاب النصوص ، حجة الاسلام احمد رضا آقادادی ، ص 24

شما چهار منبع ذکر کردید برای حدیث فوق که ما آنها را بررسی می کنیم.

قندوزی:
سلیمان پسر خواجه ابراهیم قیلان است! نام حسینی را هم به یدک می کشد و حنفی هم از القاب اوست. بر طریقۀ نقشبندی هم بود. گاهی شیعیان او را به نام حافظ حنفی قندوزی می شناسند؛ قندوز، استان همجوار بلخ در افغانستان است. در هر حال، در این دو استان و حتی در تمام افغانستان کسی او را نمی شناسد
همانطور که می دانید ایشان بازنویسی کتب محی الدین عربی را انجام داده اند و صد البته دوستان می دانند که محی الدین عربی نزد اهل سنت جایگاهی ندارد.
و صد البته که ایشان را بیشتر با لقب بلخی می شناسند و نه حنفی!!!
او یک کتاب به نام «ینابیع الموده» دارد که در محافل علمی اهل سنت هیچ کس به آن اعتنایی ندارد و تنها ایران است که مرتب کتابش را تجدید چاپ می کند. از همه جالب تر این که او 200 سال پیش به دنیا آمد و بعد از 48 سال عمر بی برکت، 150 سال پیش سایه ی شومش را از این دنیا کم کرد؛یعنی،سال 1294 هجری و اکنون سال 1431 است؛ یعنی، 137 سال پیش.
آقا بزرگ تهرانی صاحب کتاب «ذریعه»، کتاب «ینابیع الموده» سلیمان بلخی را از کتب شیعه به شمار می آورد.
با اين وجود باز در بحث ها او را سنی معرفی میکنند!!!
این حدیث !! در کتاب ینابیع الموده است:
عن جابر قال: قال رسول الله (صلَّى الله عليه و آله): " أنا سيد النبيين و علي سيد الوصيين، و إن أوصيائي بعدي إثنا عشر أولهم علي و أخرهم القائم المهدي ."
معنی: رسول الله می گویند: من، خاتم پیامبرانم و علی، سید اوصیاء و جانشینان من 12 نفرند: اول، علی و آخر آنان، مهدی.
چنین حدیثی اصلاً در کتب اهل سنت نیست؛حتی به صورت ضعیف یا دروغ !
یک حدیث دیگر را ببینید تا یقین کنید که او شیعه بود. وی در کتاب خود آورده است:
عن جعفر الصادق عن آبائه عليهم السلام قال: كان على عليه السلام يرى مع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قبل الرسالة الضوء ويسمع الصوت، وقال له: لولا أني خاتم الأنبياء لكنت شريكاً في النبوة، فإن لم تكن نبياً فإنك وصي نبي ووارثه، بل أنت سيد الأوصياء وإمام الأتقياء.
از امام جعفر صادق نقل کرده است که در پیش از بعثت، علی هم همراه رسول الله صدا را می شیند و نور را می دید و پیامبر به او گفت: اگر من خاتم النبین نبودم، تو هم پیامبر می شدی. به هرحال وارث نبی هستی...

و این را در کتابش نوشته:
وعن جابر بن عبد الله: قال رسول الله (صلَّى الله عليه و آله): " يا جابر إن أوصيائي و أئمة المسلمين من بعدي أولهم علي، ثم الحسن، ثم الحسين، ثم علي بن الحسين، ثم محمد بن علي المعروف بالباقر ـ ستدركه يا جابر، فإذا لقيته فأقرأه مني السلام ـ ثم جعفر بن محمد، ثم موسى بن جعفر، ثم علي بن موسى، ثم محمد بن علي، ثم علي بن محمد، ثم الحسن بن علي، ثم القائم، اسمه اسمي و كنيته كنيتي، محمد بن الحسن بن علي ذاك الذي يفتح الله تبارك و تعالى على يديه مشارق الأرض ومغاربها، ذاك الذي يغيب عن أوليائه غيبة لا يثبت على القول بإمامته إلا من إمتحن الله قلبه للإيمان "
خلاصه معنی در این حدیث،این است که سلیمان بلخی نام 12 امام شیعه را با اسم و رسم ذکر می کند. آیا او باز هم سنی است؟ جالب است که دربارۀ مهدی هم می نویسد: او غایب است و ظهور می کند؛ یعنی، صد در صد حرف شیعیان را می زند.
در یک جا می نویسد که پیامبر فرمود: علی خلیفۀ من است،
پس این مرد علی را جانشین پیامبر می داند.
فقال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم): أنت أخي ووصيي و وزيري وخليفتي.
آیا هنوز در شیعه بودن او شک دارید؟ پس این را بخوانید:
باب الثاني والثمانون في بيان الامام أبو محمد الحسن العسكري أرى ولده القائم المهدي لخواص مواليه وأعلمهم أن الامام من بعده ولده (رضي الله عنهما) وفي كتاب الغيبة: عن أبي غانم الخادم قال: ولد لابي محمد الحسن مولود فسماه محمدا، فعرضه على أصحابه يوم الثالث وقال: هذا إمامكم من بعدي، وخليفتي عليكم، وهو القائم الذي تمتد عليه الاعناق بالانتظار، فإذا امتلات الارض جورا وظلما خرج فملاها قسطا وعدلا.
عن جعفر بن مالك قال معاوية بن حكيم ومحمد بن أيوب ومحمد بن عثمان: إن أبا محمد الحسن عرض ولده علينا ونحن في منزله، وكنا أربعين رجلا، فقال: هذا إمامكم من بعدي، وخليفتي عليكم، أطيعوه ولا تتفرقوا من بعدي فتهلكوا في أديانكم، أما إنكم لا ترونه بعد يومكم هذا.
خلاصه ترجمه جملات عربی بالا این است که در باب 82 از کتابش، این آقای سلیمان بلخی به این راضی نشده است که تنها از امام مهدی بنویسد،نام و شغل یارانش را هم نوشته است!!!!

به نقل از سایت اسلام تکس
ادامه دارد

رضا;361082 نوشت:
پیامبر خدا (ص) فرمودند : همانا وصی من علی بن ابی طالب است و پس از او حسن و حسین و پس از حسین نه نفر امام از صلب او هستند ... آن حضرت در ادامه فرمودند : پس از حسین این امر به فرزندش علی و سپس به فرزندش محمد و سپس به فرزندش جعفر و پس از او به فرزندش موسی و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش محمد و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش حسن و سپس درنهایت به فرزندش م ح م د مهدی خواهد رسید که اینان دوازده نفر اند.

فرائد السمطین ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (730 هجری) ، جلد 2 ، ص 234 ، حدیث 553 و 554 و ص 100 ، حدیث 425 ، چاپ دارالجوادین للطباعة و النشر السوریه ، 2006 میلادی

شواهد التنزیل ، عبید الله بن عبدالله بن احمد (حاکم حسکانی حنفی) ، جلد 1 ، ص 457 ، حدیث 626 ، چاپ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه ، 1427 هجری
ینابیع المودة ،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی ، ج 3 ، ص 281 ، چاپ دارالأسوة ، 1422 هجری
تذکرة الخواص ، سبط بن جوزی ، ج 2 ، ص 517 ، چاپ مرکز نشر مجمع جهانی اهل بیت(ع) ، 1426 هجری
به نقل از کتاب النصوص ، حجة الاسلام احمد رضا آقادادی ، ص 24

خدا را به عدد علمش سپاس که ما برای دین و آئینمان حتی با استفاده از منابع مخالفین و دشمنانمان نیز می توانیم اقامه دلیل کنیم ؛ اما ایشان برای اثبات عقیده خود حتی از کتب خویش هم دلیل ندارند.
حال سوال ما از همه مسلمانان این است : عقل پیروی از چه کسانی را می پذیرد ؟

دیگر سند شما مربوط به کتاب سبط لن جوزی است!!!
خوب بیائید این شخص را بیشتر بشناسیم و مخصوصا در مورد کتابش تذکرة الخواص بیشتر بدانیم!!!

امام ذهبی در کتاب تاریخ اسلام در ذیل روایت حمله شام می نوسد:

قال سبط ابن جوزی: فحکی ان رجلا کا له عشره بنات بکار. فقا لهن: اخرجین یعنی لما احترقت العقیبه؛ فقلن: والله لا تخرج، الحریق اهون من الفضیحه. فاحترقا فی الدار. قل: هذا حکایت المنکره و ابن جوزی حاطب لیل و صاحب غرائب.
تاریخ الاسلام ذهبی ج 47 ص 18 و 19

من ذهبی می گویم که این داستان نادرست است . سبط ابن جوزی هیزم جمع کن در شب است (خوب و خراب را جمع می کند) و داستان های عجیب و غریب و نادرست حکایت می کند.

امام ذهبی در کتاب میزان الاعتدال می نویسد:
یوسف بن غزغلی الواعظ المورخ شمس الدین ابو المظفر سبط ابن جوزی. روی عن جده و طائفه. و الف الکتاب "مرآه الزمان" فترا یآتی فیه بمناکیر الحکایات. و ما اظنه یثقه فیما ینقله: بل یجنف و یجازفٰ؛ ثم انه ترفض، و له مولف فی ذلک نسال الله العافیه. مات سنه اربع و خمسین و ستمانه بدمشق قال شیخ محی الدین السنوسی: لما بلغ جدی موت صبط ابن جوزی قال: لا رحم الله کان رافضیا.
میزان الاعتدال جلد 4 ص 471

سبط ابن جوزی کتابی دارد به نام "مرآت الزمان" و در آن حکایات دروغی نوشته و گمان ندارم درباره چیزهائی که نوشته بتوان به آن اطمینان کرد! بلکه او میل به باطل داشت و هم اینکه او بعدا رافضی شد! از خداوند عاقبت به خیری را می خواهیم. او در سال 654 در دمشق مرد و شیخ محی الدین سنوسی می گوید که وقتی خبر مرگش به جدم رسید جدم گفت خداوند او را نیامرزد چونکه او رافضی بود.

امام ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء ج 23 ص 298 پس از اینکه سبط ابن جوزی را به عنوان امام و فقیه و مورخ و... معرفی می کند در باب ایشان می گوید:
و رایت له مصنفا یدل علی تشیعه
من از سبط ابن جوزی کتابی را دیدم که شیعه بودن او را ثابت می کند.

9999;361269 نوشت:
در مورد قندوزی قبلا این قول را ثابت شده که از علمای اهل سنت نیست.

9999;361269 نوشت:
خوب شاید تقیه کرده!!!


اخه كاربر مكه اين چه صغراچيني و كبرا چيني هست كه شما افاضه مي فرمايد، جناب صانع خواهش مي كنم از شما بنده تمنا مي كنم از شما كمي واقع بين باشيد چرا شما همش بدنبال فرار از همه برهان ها هستيد
جناب صانع در پست هاي قبلي بنده اثبات كردم كه اين افراد بايد از بني هاشم باشند و شما مباني هايي را مطرح نموديد كه همه گي ضعيف بودند
بعد ميايي مي گوييد هيچ سند صحيحي از از كتب ما اهل سنت در باب 12 امام وجود ندارد بعد وقتي انعكاس مطلب مي شود مي گوييد نوسنده ان سني نيست بلكه شيعه هست در صورتي كه اين ادعاي شما هست و شما بايد اين ادعاي خودتان را اثبات كنيد و بگوييد كه ايشان شيعه هستند بعد مي اييد يه راه ديگر براي خود باز مي كنيد در صورتي كه اين راه شما خاكي هست و مي گوييد او تقيه كرده و چنين سخني گفته اخه شما كه مي گويي اهل سنتي چطور نمي داني تقيه در مذهب ما معنا و مفهومي ندارد اخر اين مطالب بي ارتباط و بي معنا را تا كي مي خواهيد ادامه دهيد و كي مي خواهيد واقع بينانه به پيرامون اعتقادات ديني نگاه كنيد
خوب دوست عزيز به قندوزي كه توهين مي كنيد به زندگي او عنگ بي بركتي شوم و الي آخر مي زنيد خوب او شيعه بوده خوارزمي هم شيعه بوده؟
حموینی هم شيعه بوده؟

روايت ذيل را با دقت قرائت بفرماييد اين كامل ترين حديث است:


سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: لَیْلَۀً اُسْرِیَ بِی اِلَی السَّمَاءِ قَالَ لِیَ الْجَلِیلُ جَلَّ جَلاَلُهُ آمَنَ الرَّّسُولُ بِمَا اُنْزِلَ اِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْتُ وَ الْمُؤْمِنُونَ، قَالَ صَدَقْتَ، قَالَ یَا مُحَمَّدُ اِنِّی اِطَّلَعْتُ اِلَی اَهْلِ الْاَرْضِ، اِطِّلاَعَۀً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهُمْ فَشَقَقْتُ لَکَ اِسْماً مِنْ اَسْمَائِی فَلاَ اَذْکُرُ فِی مَوْضِعٍ اِلاَّ ذَکَرْتُ مَعِی فَاَنَا الْمَحْمُودُ وَ اَنْتَ مُحَمَّدُ، ثُمَّ اِطَّلَعْتُ الثَّانِیَۀ فَاخْتَرْتُ مِنْهُمْ عَلِیّاً فَسَمَّیْتُهُ بِاِسْمِی، یَا مُحَمَّدُ خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فَاطِمَۀَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْاَئِمَّۀَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مِنْ نُورِی وَ عَرَضْتُ وِلاَیَتَکُمْ عَلَی اَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُؤْمِنیِنَ وَ مَنْ جَحِدَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْکَافِرِینَ ...، یَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ اَنْ تَرَاهُمْ؟ قُلْتُ نَعَمْ یَا رَبِّ، قَالَ لِی: اُنْظُرْ اِلَی یَمِینِ الْعَرْشِ فَنَظَرْتُ فَاِذاً عَلَی وَ فَاطِمَۀ وَ الْحَسَن وَ الْحُسَیْن وَ عَلِیّ بْن الْحُسَیْن وَ مُحَمَّد بْن عَلَیّ وَ جَعْفَر بْن مُحَمَّد وَ مُوسَی بْن جَعْفَر وَ عَلِیّ بْن مُوسَی وَ مُحَمّد بْن عَلِیّ وَ عَلِیّ بْن مُحَمَّد وَ الْحَسَن بْن عَلِیّ وَ مُحَمَّد الْمَهْدِیّ بْن الْحَسَن کَاَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَهُمْ وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ هَؤُلاَءِ حُجَجِی عَلَی عِبَادِی وَ هُمْ اَوْصِیَائُکَ وَ الْمَهْدِیُّ مِنْهُمْ، اَلثَّائِرُ مِنْ قَاتِلِ عِتْرَتِکَ، وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنْ اَعْدَائِی وَ الْمُمِدُّ لِاَوْلِیَائِی

از رسول‌خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود:
در شب معراج که مرا به آسمان بردند، در آنجا خداوند جلیل فرمود: آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه، یعنی: پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است، من گفتم: و مومنون (یعنی افراد با ایمان نیز اینگونه هستند) خداوند فرمود: راست گفتی، و فرمود:‌ای محمّد من نظر خاصی به اهل زمین نمودم و تو را از میان آنها برگزیدم، و برای تو اسمی از اسمهای خودم را مشتق نمودم، و در هیچ جائی متذکر نشدم مگر اینکه تو را هم با خود ذکر نمودم، پس من محمودم و تو محمّد، سپس برای بار دوّم نظر خاصّی نمودم و علی را برگزیدم و او را به اسم خودم نامیدم، من تو و علی و فاطمه و حسن وحسین و امامان از فرزندان حسین را از نور خودم آفریدم، و ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه نمودم، پس هر کسی که این ولایت را قبول کرد از مومنین است و هر کس منکر آن شد نزد من از کافران است ...،‌ای محمّد، آیا دوست داری ایشان را ببینی، من عرض کردم آری ای پروردگار من، پس خداوند به من فرمود: به سمت راست عرش نگاه کن، و من نگاه کردم و در آنجا علی و فاطمه و حسن و حسین، و علی بن حسین (سجاد) و محمد بن علی (باقر) و جعفر بن محمّد (صادق) و موسی بن جعفر (کاظم) و علی بن موسی (رضا) و محمد بن علی (جواد) و علی بن محمد (هادی) و حسن بن علی (عسکری) و «م ح م د» مهدی پسر حسن عسکری را دیدم، و مهدی در میان ایشان همچون ستاره‌ای می‌درخشید، و خداوند فرمود:‌ای محمّد، اینها حجتهای من بر بندگانم هستند، اینها اوصیاء توهستند و مهدی(عج) از ایشان است، مهدی انتقام قاتلین عترت تو راخواهد گرفت، قسم به عزت و جلالم که مهدی(عج)

مقتل الحسین7، خوارزمی، ص‌95، حدیث 203

فرائد السطمین، حموینی، ج‌2، ص‌319، حدیث 571، موسسه محمودی، بیروت

ینابیع المودّۀ، قندوزی حنفی، باب 93، ج3، ص‌380، حدیث 2، دارالاسوه

جناب مكه ويا صانع و غيره تروخدا بيشتر دقت كنيد شما هر جايي را كه به نفعتان هست را مي گيريد و هرجايي كه نيست را به طرق مختلف رد مي كنيد در صورتي كه اين رديه هاي شما و ابتر كردن شما در بحث كلام و علوم حديث و رجال هيچ پايه و اساس علمي ندارد و به اين نمي گويند بحث علمي در واقع اين فرار از بحث علمي هست

9999;361269 نوشت:
الب است که دربارۀ مهدی هم می نویسد: او غایب است و ظهور می کند؛ یعنی، صد در صد حرف شیعیان را می زند.

اخه جناب، بنده نمي دانم شما چرا اينقدر خودتان را به خواب زده ايد
بزرگان رجالي ما مشاهير و مفسرين به نام ما ادعا كرده اند كه مهدي به دنيا امده و مفتي اعظم بن باز هم مي گويد او در اخر الزمان ظهور خواهد كرد يعني همه اينها كه مي گويند او بدنيا امده و غايب هست و در اخر الزمان خروج مي كند همه شيعه هستند؟

بن باز،مفتی اعظم وهابیون می گوید: المهدی المنتظر صحیح، وسوف یقع فی آخر الزمان، قرب خروج الدجال ونزول عیسى عند اختلاف بین الناس

مهدی منتظر صحیح هست و به زودی در آخرالزمان خروجش واقع خواهد شد...

فتاوى نور على الدرب ص 355 ـ المؤلف: عبد العزیز بن عبد الله بن باز

والا به پير به پيغمبر بنده خسته شده ام از بس مطلب در رديه اين طناز هاي شما ارسال كرده ام
جناب پس اين تعمق و تفكر و تدبر و انديشه شما به كجا رفته اين همه ايات و روايات كه ما را به انديشه و تدبر دعوت نموده اند كجا مي رود
صهيونيزم و ماسون ها هم به مسئله مهدويت اعتقاد دارند شيعه و سني و وهابيت به اينكه او اخرين خليفه پيغمبر هست اعتقاد دارد من در عجم شما چرا اينگونه با دوربين بد بيني و نگاه متحجرانه به موضوع نگاه مي كنيد

رضا;361082 نوشت:
« قال النبی (ص) : ... ان وصیی علی بن ابی طالب و بعده سبطای الحسن و الحسین تتلوه تسعه ائمه من صلب الحسین ... قال : اذا مضی الحسین فابنه علی فاذا مضی علی فابنه محمد فاذا مضی محمد فابنه جعفر فاذا مضی جعفر فابنه موسی فاذا مضی موسی فابنه علی فاذا مضی علی فابنه الحسن فاذا مضی الحسن فابنه الحجه م ح م د المهدی فهولاء اثنی عشر ... »

پیامبر خدا (ص) فرمودند : همانا وصی من علی بن ابی طالب است و پس از او حسن و حسین و پس از حسین نه نفر امام از صلب او هستند ... آن حضرت در ادامه فرمودند : پس از حسین این امر به فرزندش علی و سپس به فرزندش محمد و سپس به فرزندش جعفر و پس از او به فرزندش موسی و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش محمد و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش حسن و سپس درنهایت به فرزندش م ح م د مهدی خواهد رسید که اینان دوازده نفر اند.

فرائد السمطین ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (730 هجری) ، جلد 2 ، ص 234 ، حدیث 553 و 554 و ص 100 ، حدیث 425 ، چاپ دارالجوادین للطباعة و النشر السوریه ، 2006 میلادی

شواهد التنزیل ، عبید الله بن عبدالله بن احمد (حاکم حسکانی حنفی) ، جلد 1 ، ص 457 ، حدیث 626 ، چاپ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه ، 1427 هجری
ینابیع المودة ،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی ، ج 3 ، ص 281 ، چاپ دارالأسوة ، 1422 هجری
تذکرة الخواص ، سبط بن جوزی ، ج 2 ، ص 517 ، چاپ مرکز نشر مجمع جهانی اهل بیت(ع) ، 1426 هجری
به نقل از کتاب النصوص ، حجة الاسلام احمد رضا آقادادی ، ص 24

اما سند بعدی مربوط به کتاب فرائد السمطین جوینی است!!!

همانگونه که می دانید در بین علمای اهل سنت جوینی زیاد داریم.

مثلا عبدالمالک جوینی متوفی 478 معروف به امام الحریمین
و یا ابوعمران جوینی متوفی 323 معروف به شیخ الاسلام

اما این شخص که صاحب کتاب فرائد السمطین است ابراهیم جوینی است!
به راستی که ایشان کیست؟
این کتاب حتی در موسسسه شیعی آقای محمودی که صاحبش آیت الله محمد باقر محمودی است هم چاپ می شود!
اگر به جلد کتاب دقت کنید روی جلد نوشته شده است شیخ الاسلام محدث بزرگ ابراهیم جوینی!!! یعنی دو لقب از دو عالم بزرگ اهل سنت برای ایشان سرقت شده است!!!

امام ابن حجر از قول امام ذهبی که از خود ابراهیم جوینی روایت نقل کرده است می گوید:
قال ذهبی کان حاطب لیل جمع الاحادیث ثنانیات و ثلاثیات و رباعیات من الاباطیل المکذوبه

الدرر الکامنه - امام ابن حجر ج 1 ص 75

امام ذهبی می گوید ایشان حاطب اللیل است و روایت هائی را از میان روایت های دروغین جمع آوری می کند.

حاطب الیل هم یعنی بیهوده گو و یاوه گوه!!!

اما ابراهیم جوینی شیعه است یا اهل سنت؟؟؟

ایشان در کتاب فرائد السمطین اعتقادتی دارند که هیچ اهل سنتی در دنیا این اعتقادات را ندارد.
مثلا:
اعتقاد به عصمت ائمه ی 12 گانه شیعه ج 2 ص 132
اعتقاد به امامت منصوصو و عندالله بودن حضرت علی و فرزندانش ج 2 ص 136
اعتقاد به وجود مهدی غایب از نسل امام حسن عسگری (رحمه الله) ج 2 ص 121

خوب این ها در اعتقادات اهل سنت است یا شیعه؟؟؟

آقا بزرگ تهرانی از علمای شیعه می گوید:
احتمالا این شخض شیعه بوده و یا شیعه شده است!!!
الذریعه ج 16 ص 136

جالب است روایان ایشان نیز همچون علی ابن احمد بی موسی الدقاق و محمد بن ابی عبدالله الکوفی و موسی بن عمران نخعی و حسین ابن یزید التوقی همگی از شیعیان و روات کافی هستند!!!

و....

ادامه دارد!!!

kheymegahabalfazl;361290 نوشت:
بن باز،مفتی اعظم وهابیون می گوید: المهدی المنتظر صحیح، وسوف یقع فی آخر الزمان، قرب خروج الدجال ونزول عیسى عند اختلاف بین الناس
دقت کنید سنی ها با اصالت مهدی عج مشکل ندارند. با غیبتش مشکل دارند. فزادتهم الله مرضا

antiuwamism;361332 نوشت:
دقت کنید سنی ها با اصالت مهدی عج مشکل ندارند. با غیبتش مشکل دارند. فزادتهم الله مرضا

دوست عزيز دقت نكرديد زيرا:

بنده در ابتدا گفتم مفسرين بنام ما تولد را را تصريح داشته اند و صحيت و سقم ان را اعلام نموده اند وقتي او متولد شده است ديگر اين سفسطه ها نه معناي تاريخي دارد و نه ريشه علمي زيرا امام عسقلاني به وجود حضرت عيسي تصريح داشته اند و همچنين نزول ان در نتيجه مي فرمايند كه وجود حجت براي زمين الزامي هست و نبايد زمين خدا از حجت خالي بماند حال چه بگويم عيسي حجت است و يا مهدي فرقي در اين تعبيران و تاويلات نمي كند علتش اين است كه هر دو در پس پرده هستند اما وجود حجت التزامي هست
بهتر است به اين موضوع كش ندهيم تا از اصلا موضوع خارج نشويم

رضا;361082 نوشت:
« قال النبی (ص) : ... ان وصیی علی بن ابی طالب و بعده سبطای الحسن و الحسین تتلوه تسعه ائمه من صلب الحسین ... قال : اذا مضی الحسین فابنه علی فاذا مضی علی فابنه محمد فاذا مضی محمد فابنه جعفر فاذا مضی جعفر فابنه موسی فاذا مضی موسی فابنه علی فاذا مضی علی فابنه الحسن فاذا مضی الحسن فابنه الحجه م ح م د المهدی فهولاء اثنی عشر ... »

پیامبر خدا (ص) فرمودند : همانا وصی من علی بن ابی طالب است و پس از او حسن و حسین و پس از حسین نه نفر امام از صلب او هستند ... آن حضرت در ادامه فرمودند : پس از حسین این امر به فرزندش علی و سپس به فرزندش محمد و سپس به فرزندش جعفر و پس از او به فرزندش موسی و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش محمد و پس از او به فرزندش علی و پس از او به فرزندش حسن و سپس درنهایت به فرزندش م ح م د مهدی خواهد رسید که اینان دوازده نفر اند.

فرائد السمطین ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (730 هجری) ، جلد 2 ، ص 234 ، حدیث 553 و 554 و ص 100 ، حدیث 425 ، چاپ دارالجوادین للطباعة و النشر السوریه ، 2006 میلادی

شواهد التنزیل ، عبید الله بن عبدالله بن احمد (حاکم حسکانی حنفی) ، جلد 1 ، ص 457 ، حدیث 626 ، چاپ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه ، 1427 هجری
ینابیع المودة ،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی ، ج 3 ، ص 281 ، چاپ دارالأسوة ، 1422 هجری
تذکرة الخواص ، سبط بن جوزی ، ج 2 ، ص 517 ، چاپ مرکز نشر مجمع جهانی اهل بیت(ع) ، 1426 هجری
به نقل از کتاب النصوص ، حجة الاسلام احمد رضا آقادادی ، ص 24

اما روایت در کتاب شواهد التنزیل:

آقا بزرگ تهرانی از علمای بزرگ شیعه در مورد نویسنده ی این کتاب می گوید:

(الحاكم الحسكاني مؤلف " شواهد التنزيل " " وهو الشيخ الحاكم أبو القاسم عبيد الله بن عبد الله بن أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن حسكان القرشى العامري النيسابوري المنسوب إلى جده حسكان كغضبان كما ترجمه كذلك الذهبي في تذكرة الحفاظ ( ج 3 - ص 390 ) وذكر أنه الحاكم المعروف بابن الحداد من ذرية عبد الله بن عامر الذى افتتح خراسان زمن عثمان ، وذكر أنه كان معمرا عالى الاسناد صنف وجمع وحدث عن جده وعن أبى عبد الله الحاكم بن البيع النيسابوري ( المتوفى 405 ) إلى أن قال وقد اكثر عنه عبد الغافر بن اسماعيل الفارسى ( المولود 451 والمتوفى 529 ) وذكره في تاريخه لكنه لم اجد فيه وفاته ، / صفحة 195 / وقد توفى بعد تسعين وأربعماية ، ووجدت له مجلسا يدل على تشيعه).

الذريعة إلى تصانيف الشيعة ج 4 ص 19
[=arial]


همچنین باز هم بزرگان شیعه در تائید ایشان می گویند:
يقول محقق كتاب تفسير فرات الكوفي في المقدمة
ص13الطبعة الاولى 1410 ه‍. - 1990 م طهران

وهذا الكتاب لم يكن بمتناول أحد من العلماء والاعلام فيما نعرف إلى زمن العلامة المجلسي رحمه الله سوى الحاكم أبي القاسم عبيد الله بن عبد الله بن أحمد الحسكاني الحافظ صاحب الكتاب النفيس شواهد التنزيل حيث كان عنده هذا الكتاب بالكامل وهو يكثر النقل عنه في كتابه وأيضا ينقل بسنده إلى فرات إضافة إلى النقل المباشر وقد كان لدى الحاكم الحسكاني أصولا وكتبا أخرى هي غير موجودة اليوم مثل التفسير العتيق وتفسير العياشي بكامله مسندا

antiuwamism;361337 نوشت:
شما یا ما؟ من آخر نفهمیدم شما سنی هستی یا شیعه(درحالی که مطمئنم شیعه اید نمیدونم این کارا واسه چیه)

بهرحال شما ادعایی کردید که باید پاسخ بدید. کدام یک از مفسرین بزرگ سنی گفته که مهدی عج بدنیا آمده و همان مهدی موعود است و اینکه زنده است؟

دوست قديمي اين اولين و اخرين باري هست كه به شما تذكر مي دهم شما به هر شكلي كه دلتان مي خواهد توهين مي كنيد دفعه بعد بدانيد پستتان را گزارش مي كند
لطفا كمي خجالت بكشيد و اينقدر توهين نكنيد
از جمله كساني كه تصريح داشته اند امام ذهبي هست
بحث را به اغما نبريد

kheymegahabalfazl;361283 نوشت:
سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: لَیْلَۀً اُسْرِیَ بِی اِلَی السَّمَاءِ قَالَ لِیَ الْجَلِیلُ جَلَّ جَلاَلُهُ آمَنَ الرَّّسُولُ بِمَا اُنْزِلَ اِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْتُ وَ الْمُؤْمِنُونَ، قَالَ صَدَقْتَ، قَالَ یَا مُحَمَّدُ اِنِّی اِطَّلَعْتُ اِلَی اَهْلِ الْاَرْضِ، اِطِّلاَعَۀً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهُمْ فَشَقَقْتُ لَکَ اِسْماً مِنْ اَسْمَائِی فَلاَ اَذْکُرُ فِی مَوْضِعٍ اِلاَّ ذَکَرْتُ مَعِی فَاَنَا الْمَحْمُودُ وَ اَنْتَ مُحَمَّدُ، ثُمَّ اِطَّلَعْتُ الثَّانِیَۀ فَاخْتَرْتُ مِنْهُمْ عَلِیّاً فَسَمَّیْتُهُ بِاِسْمِی، یَا مُحَمَّدُ خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فَاطِمَۀَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْاَئِمَّۀَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مِنْ نُورِی وَ عَرَضْتُ وِلاَیَتَکُمْ عَلَی اَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُؤْمِنیِنَ وَ مَنْ جَحِدَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْکَافِرِینَ ...، یَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ اَنْ تَرَاهُمْ؟ قُلْتُ نَعَمْ یَا رَبِّ، قَالَ لِی: اُنْظُرْ اِلَی یَمِینِ الْعَرْشِ فَنَظَرْتُ فَاِذاً عَلَی وَ فَاطِمَۀ وَ الْحَسَن وَ الْحُسَیْن وَ عَلِیّ بْن الْحُسَیْن وَ مُحَمَّد بْن عَلَیّ وَ جَعْفَر بْن مُحَمَّد وَ مُوسَی بْن جَعْفَر وَ عَلِیّ بْن مُوسَی وَ مُحَمّد بْن عَلِیّ وَ عَلِیّ بْن مُحَمَّد وَ الْحَسَن بْن عَلِیّ وَ مُحَمَّد الْمَهْدِیّ بْن الْحَسَن کَاَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَهُمْ وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ هَؤُلاَءِ حُجَجِی عَلَی عِبَادِی وَ هُمْ اَوْصِیَائُکَ وَ الْمَهْدِیُّ مِنْهُمْ، اَلثَّائِرُ مِنْ قَاتِلِ عِتْرَتِکَ، وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنْ اَعْدَائِی وَ الْمُمِدُّ لِاَوْلِیَائِی

از رسول‌خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود:
در شب معراج که مرا به آسمان بردند، در آنجا خداوند جلیل فرمود: آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه، یعنی: پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است، من گفتم: و مومنون (یعنی افراد با ایمان نیز اینگونه هستند) خداوند فرمود: راست گفتی، و فرمود:‌ای محمّد من نظر خاصی به اهل زمین نمودم و تو را از میان آنها برگزیدم، و برای تو اسمی از اسمهای خودم را مشتق نمودم، و در هیچ جائی متذکر نشدم مگر اینکه تو را هم با خود ذکر نمودم، پس من محمودم و تو محمّد، سپس برای بار دوّم نظر خاصّی نمودم و علی را برگزیدم و او را به اسم خودم نامیدم، من تو و علی و فاطمه و حسن وحسین و امامان از فرزندان حسین را از نور خودم آفریدم، و ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه نمودم، پس هر کسی که این ولایت را قبول کرد از مومنین است و هر کس منکر آن شد نزد من از کافران است ...،‌ای محمّد، آیا دوست داری ایشان را ببینی، من عرض کردم آری ای پروردگار من، پس خداوند به من فرمود: به سمت راست عرش نگاه کن، و من نگاه کردم و در آنجا علی و فاطمه و حسن و حسین، و علی بن حسین (سجاد) و محمد بن علی (باقر) و جعفر بن محمّد (صادق) و موسی بن جعفر (کاظم) و علی بن موسی (رضا) و محمد بن علی (جواد) و علی بن محمد (هادی) و حسن بن علی (عسکری) و «م ح م د» مهدی پسر حسن عسکری را دیدم، و مهدی در میان ایشان همچون ستاره‌ای می‌درخشید، و خداوند فرمود:‌ای محمّد، اینها حجتهای من بر بندگانم هستند، اینها اوصیاء توهستند و مهدی(عج) از ایشان است، مهدی انتقام قاتلین عترت تو راخواهد گرفت، قسم به عزت و جلالم که مهدی(عج)

مقتل الحسین7، خوارزمی، ص‌95، حدیث 203

فرائد السطمین، حموینی، ج‌2، ص‌319، حدیث 571، موسسه محمودی، بیروت

ینابیع المودّۀ، قندوزی حنفی، باب 93، ج3، ص‌380، حدیث 2، دارالاسوه

با سلامز اينكه انسانی فرق بین علمای شیعه و سنی ندارد ایرادی ندارد وبنده به شما نیز ایرادی نمی گیرم زیرا قرار نیست انسان علم کامل داشته باشد.
به هر حال گاهی خطا می کند انسان.

اما صرف نظر از اینکه تفاوت علمای شیعه و سنی را نمی دانید و گه گداری به اشتباه شیعه ای را سنی معرفی می کنید و بنده نیز شکی ندارم که این کار شما سهوی می باشد و هیچ عمدی نیز در آن نیست. سوالی در ذهن دارم.

شما که اینقدر به قول وجود نص امامت 12 گانه در کتب اهل سنت ایمان و اعتقاد دارید چرا ترک مذهب نمی کنید و شیعه نمی شوید؟؟؟؟
خوب اگر ایمان دارید که این روایات صحیح است بسم الله شیعه شوید!!!

امیدوارم یا اگر ادعای اهل سنت بودن دارید از منافع و حقایق اهل سنت بگوئید و یا اهل به چیزهائی که دارید می نویسید ایمان دارید اعلام کنید که از مذهب خود دست برداشته وشیعه شده اید!!!

مثلا شما در همین روایات بالا حدیثی اورده اید که امامت رو ثابت می کند. من قبولش ندارم و شما قبولش دارید.
خوب شما که قبولش دارید پس چرا شیعه نمی شوید؟؟؟
اگر هم قبولش ندارید و به امامت 12 گانه اعتقادی ندارید پس چرا به عنوان حدیث صحیح می آوریدش؟

دوستان کلامم ناحقه؟

kheymegahabalfazl;361290 نوشت:
اخه جناب، بنده نمي دانم شما چرا اينقدر خودتان را به خواب زده ايد
بزرگان رجالي ما مشاهير و مفسرين به نام ما ادعا كرده اند كه مهدي به دنيا امده و مفتي اعظم بن باز هم مي گويد او در اخر الزمان ظهور خواهد كرد يعني همه اينها كه مي گويند او بدنيا امده و غايب هست و در اخر الزمان خروج مي كند همه شيعه هستند؟

بن باز،مفتی اعظم وهابیون می گوید: المهدی المنتظر صحیح، وسوف یقع فی آخر الزمان، قرب خروج الدجال ونزول عیسى عند اختلاف بین الناس

مهدی منتظر صحیح هست و به زودی در آخرالزمان خروجش واقع خواهد شد...

فتاوى نور على الدرب ص 355 ـ المؤلف: عبد العزیز بن عبد الله بن باز

والا به پير به پيغمبر بنده خسته شده ام از بس مطلب در رديه اين طناز هاي شما ارسال كرده ام
جناب پس اين تعمق و تفكر و تدبر و انديشه شما به كجا رفته اين همه ايات و روايات كه ما را به انديشه و تدبر دعوت نموده اند كجا مي رود


صهيونيزم و ماسون ها هم به مسئله مهدويت اعتقاد دارند شيعه و سني و وهابيت به اينكه او اخرين خليفه پيغمبر هست اعتقاد دارد من در عجم شما چرا اينگونه با دوربين بد بيني و نگاه متحجرانه به موضوع نگاه مي كنيد

واقعا عجيب است كه اينطونه سخن بن باز را برش داده اید!!!
نمی دانم چه بگویم.
فقط به شما می گویم این کار را نکنید شرعا و عقلا صحیح نمی باشد.
اگر روایت را تصحیح نکردید و یا حذف نکردید مجبورم روایت صحیح را بیاورم تا معلوم شود روی سخنتان با کیست و حقیقت چیست

9999;361340 نوشت:
دوستان کلامم ناحقه؟

اولا بنده فرقي بين شيعه و سني نمي دانم چون خودم شافعي هستم

دوما انشا الله حق و يا ناحق را در ادامه مشخص مي كنم همان گونه كه در صفحات قبل شما سعي در تخريب روايات داشتيد و بنده به همگان حقانيت را ثابت كردم و همچنين دوتان مي توانند پست 38 من تا الان را ببنيد تا واقعيت را دريابند كه چه كسي حق مي گويد و چه كسي ناحق

kheymegahabalfazl;361290 نوشت:
اخه جناب، بنده نمي دانم شما چرا اينقدر خودتان را به خواب زده ايد
بزرگان رجالي ما مشاهير و مفسرين به نام ما ادعا كرده اند كه مهدي به دنيا امده و مفتي اعظم بن باز هم مي گويد او در اخر الزمان ظهور خواهد كرد يعني همه اينها كه مي گويند او بدنيا امده و غايب هست و در اخر الزمان خروج مي كند همه شيعه هستند؟

بن باز،مفتی اعظم وهابیون می گوید: المهدی المنتظر صحیح، وسوف یقع فی آخر الزمان، قرب خروج الدجال ونزول عیسى عند اختلاف بین الناس

مهدی منتظر صحیح هست و به زودی در آخرالزمان خروجش واقع خواهد شد...

فتاوى نور على الدرب ص 355 ـ المؤلف: عبد العزیز بن عبد الله بن باز

والا به پير به پيغمبر بنده خسته شده ام از بس مطلب در رديه اين طناز هاي شما ارسال كرده ام
جناب پس اين تعمق و تفكر و تدبر و انديشه شما به كجا رفته اين همه ايات و روايات كه ما را به انديشه و تدبر دعوت نموده اند كجا مي رود


صهيونيزم و ماسون ها هم به مسئله مهدويت اعتقاد دارند شيعه و سني و وهابيت به اينكه او اخرين خليفه پيغمبر هست اعتقاد دارد من در عجم شما چرا اينگونه با دوربين بد بيني و نگاه متحجرانه به موضوع نگاه مي كنيد

به شما هشدار دادم که این متن سانسور شده را کامل کنید اما توجه نکردی.
خوب این هم متن کامل از همان منبع شما.
دوستان دقت کنید ایشان فقط قسمت آبی رنگ را نوشته است و ماباقی متن که اختلاف بین مهدی شیعه و سنی را بیان می کند را ننوشته است.

المهدي المنتظر صحيح وسوف يقع في آخر الزمان قرب خروج الدجال وقرب نزول عيسى عند اختلاف يقع بين الناس عند موت خليفة، فيخرج المهدي ويبايع ويقيم العدل بين الناس سبع سنوات أو تسع سنوات، وينزل في وقته عيسى بن مريم عليه الصلاة والسلام، هذا جاءت به الأحاديث الكثيرة.
أما المهدي الذي يدعيه الرافضة مهدي الشيعة صاحب السرداب فهو لا أصل له عند أهل العلم بل هو خرافة لا أساس لها ولا صحة لها.
أما المهدي المنتظر الذي جاءت به الأحاديث الصحيحة فإنه من بيت النبي صلى الله عليه وسلم من أولاد فاطمة رضي الله عنها واسمه كاسم النبي صلى الله عليه وسلم: محمد وأبوه عبد الله، هذا حق وجاءت به الأحاديث الصحيحة وسيقع في آخر الزمان، ويحصل بسبب خروجه وبيعته مصالح للمسلمين من إقامة العدل ونشر الشريعة وإزالة الظلم عن الناس.
وجاء في الأحاديث أن الأرض ستملأ عدلاً بعد أن ملئت جوراً في زمانه، وأنه يخرج عند وجود فتنة بين الناس واختلاف على إثر موت الخليفة القائم، فيبايعه أهل الإيمان والعدل بما يظهر لهم فيه من الخير والاستقامة وأنه من بيت النبوة.

بن باز دارد به صراحت می گوید که مهدی شیعه با مهدی اهل سنت فرق دارد و مهدی شیعه را رد می کند و در باب مهدی اهل سنت مطالبی می آورد.
اما این آقا جوری می نویسد که انگار این مهدی همان مهدی شیعه است

این در حالی است که به صراحت نسبت به غیبت مهدی شیعه و تولد نشدن مهدی اهل سنت حرف میزند و مهدی غایب را قبول ندارد می گوید مهدی از فلان نسل و فلان شخص متولد می شود و خروج خواهد کرد.

9999;361344 نوشت:
خیلی دوست دارم پست 38 شما را جوابی بدهم اما هیچ مطلب علمی و یا مربوط به تایپک در ان نبود

خيلي ممنونم از شما واقعا خيلي ممنونم از شما

چون بنده تماما كلام هاي بي اساس شما را نقد كردم و اگر مطالب بنده قابل جواب نيست يا انقدر برش كلامي ان زياد است كه شما را در تنگنا و بنبست قرار داده و يا مطالب خودت بي اساس است كه نمي تواني از ان دفاع كني :khaneh:
در ضمن اتفاقا اصلا همان پست درباره 12 امام بود كه هنوز تو نتانسته اي 12 امام خودت را براي مردم بيان كني و كسي كه 12 امام خود را نمي شناسد چگونه ادعاي مسلماني دارد و كسي كه امام خود را نشناسد و بميرد به مرگ جاهليت مرده كما اينكه اين مسئله در شما صدق مي كند كه هنوز 12 امام خود را نشناخته اي:khaneh:

9999;361330 نوشت:
اگر به جلد کتاب دقت کنید روی جلد نوشته شده است شیخ الاسلام محدث بزرگ ابراهیم جوینی!!! یعنی دو لقب از دو عالم بزرگ اهل سنت برای ایشان سرقت شده است!!!

جناب شما بسيار آدم هتاكي هستيد و به همه علماي ما توهين كرده ايد از ابن حجر بگير تا اخر هيچ كس را نگذاشته ايد و همه را تا رو مار كرده ايد بنده تمام توهين هاي شما را گذارش مي كنم
به جويني هم توهين كرده ايد و الان هم مي گوييد او شيخ الاسلام نيست و به شيعيان نيز توهين كرده ايد بابت ان كتاب و به همه تهمت دزدي و سرقت مي زنيد صد رحمت به برادرت احسان او ديگر اينگونه نبود بنده براي شما متاسفام

عكس كتاب به شرح ذيل هست

اما در مورد اينكه اين كتاب در كجا و به شكلي چاپ شده است را شما مي توانيد يك چاپ از عربستان و غيره بياوريد تا ما مورد بررسي قرار دهيد

اما اين اقا گفت كه امام جويني اهل سنت نيست و با تزوير ها سعي در تخريب و شخصيت ايشان داشتند حالا سري به كتاب معروف امام ذهبي يعني تكذرة الحفاظ مي زنيم تا ببينيم ايشان در مدح امام جويني چه گفته اند تا اين اقاي صانع مكه و يا هر نام كاربري ديگر بيشتر براي همه گان هويدا شوند

(24) وسمعت من الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام صدر الدين ابراهيم بن محمد بن المؤيد بن حمويه الخراساني الجوينى شيخ الصوفية قدم علينا

شنیدم از امام تنها محدث کامل افتخار اسلام، صدر الدین و شیخ صوفیه، ابراهیم بن محمد بن موید بن حمویه خراسانی جوینی
منبع: دوستان بنده اين مطلب را از نرم افزار مكتب شامله ج4 ص 1505 شماره 24 از كتاب تكذرة الحفاظ برداشت كرده ام

يا ايها ناس خسته شده ام از بس در اين تاپيك اكاذيب هاي اين اقاي 9999 را شفاف اعلام كرده ام اخه شما كي مي خواهيد اصلاح شويد اخه تا كي دروغ تا كي دو رويي
اخه چرا شما اينقدر ناحقي را به مردم نشان مي دهيد گرچه بنده ان روايات مردان و خلفا از بني هاشم را هم كه شما ادعا مي كردي بنده تدليس كرده ام را به همه نشان دادم و انجا اثبات كرده ام كه شما با تحريف در برهان علمي سعي در اثبات افكار خود داشته ايد

بنده با اثبات همين امام جويني مهر بطلان بر كليه مباني هاي شما زدم حال اگر بخواهم بغيه را هم بررسي كنم فكر كنم اخرش همانند اامام جويني به دروغ برسيم

دوستان اگر كسي تصاوير روايت ارسالي من در 12 امام را مي خواهد را بگويد برايش ارسال كنم تصاوير در كتاب امام جويني هست

9999;361347 نوشت:
به شما هشدار دادم که این متن سانسور شده را کامل کنید اما توجه نکردی.
خوب این هم متن کامل از همان منبع شما.
دوستان دقت کنید ایشان فقط قسمت آبی رنگ را نوشته است و ماباقی متن که اختلاف بین مهدی شیعه و سنی را بیان می کند را ننوشته است.

شما با اين كارها بيشتر خودتان را رسوا مي كنيد

اولا با توجه به زبان خودتان مشخص شد كه اخرين خليفه مهدي هست و اينكه شما مي گويي بقيه مشخص نيست كل كلامتان را ضايع كرديد

دوما بحث من بر سر مهدي شيعه و سني و غيره نيست

سوما مهدي شيعه و سني هيچ فرقي نمي كند اين ساخت اوهامات شما وهابيون هست

چهارم بحث بنده بر سر مهدويت بود كه تو گفتي قندوزي كلام شيعيان را مي گويد و بنده هم اثبات كردم بن باز هم به مهدويت اعتقاد دارد

پنجم باز هم شرع به فرار و خلط مبحث كرديد و اين فرار شما باز هم نشان از عدم بضاعت علميتان هست

ما 9 از اين تاپيك را گذرانده ايم و هنوز نتوانسته اي 12 امام را مشخص كني كه خود هم نشان از خيلي موضوعات دارد و بر اهل حقيقت اين مسئله پوشيه نيست

9999;361269 نوشت:
سلام

در مورد قندوزی قبلا این قول را ثابت شده که از علمای اهل سنت نیست.
اشخاصی شما می گوئید اول کتابش گفته افتخار می کند که سنی است!!! خوب شاید تقیه کرده!!!
همان طور که می دانید در بین شیعه اعتقاداتی است که در بین اهل سنت نیست. جالب است که قندوزی ادعای اهل سنت بودن را دارد اما سخن شیعه رو می گوید! شاید بخواهید بگوئید ایشان حقیقت را گفته!!! خوب اگر اعتقاد داشته که اینها حقیقت است خوب پس چرا به تشیع ایمان نیاورده است؟
در اقوال ایشان همین بس که کتبشان چاپ قم است!!!

شما چهار منبع ذکر کردید برای حدیث فوق که ما آنها را بررسی می کنیم.

قندوزی:
سلیمان پسر خواجه ابراهیم قیلان است! نام حسینی را هم به یدک می کشد و حنفی هم از القاب اوست. بر طریقۀ نقشبندی هم بود. گاهی شیعیان او را به نام حافظ حنفی قندوزی می شناسند؛ قندوز، استان همجوار بلخ در افغانستان است. در هر حال، در این دو استان و حتی در تمام افغانستان کسی او را نمی شناسد
همانطور که می دانید ایشان بازنویسی کتب محی الدین عربی را انجام داده اند و صد البته دوستان می دانند که محی الدین عربی نزد اهل سنت جایگاهی ندارد.
و صد البته که ایشان را بیشتر با لقب بلخی می شناسند و نه حنفی!!!
او یک کتاب به نام «ینابیع الموده» دارد که در محافل علمی اهل سنت هیچ کس به آن اعتنایی ندارد و تنها ایران است که مرتب کتابش را تجدید چاپ می کند. از همه جالب تر این که او 200 سال پیش به دنیا آمد و بعد از 48 سال عمر بی برکت، 150 سال پیش سایه ی شومش را از این دنیا کم کرد؛یعنی،سال 1294 هجری و اکنون سال 1431 است؛ یعنی، 137 سال پیش.
آقا بزرگ تهرانی صاحب کتاب «ذریعه»، کتاب «ینابیع الموده» سلیمان بلخی را از کتب شیعه به شمار می آورد.
با اين وجود باز در بحث ها او را سنی معرفی میکنند!!!
این حدیث !! در کتاب ینابیع الموده است:
عن جابر قال: قال رسول الله (صلَّى الله عليه و آله): " أنا سيد النبيين و علي سيد الوصيين، و إن أوصيائي بعدي إثنا عشر أولهم علي و أخرهم القائم المهدي ."
معنی: رسول الله می گویند: من، خاتم پیامبرانم و علی، سید اوصیاء و جانشینان من 12 نفرند: اول، علی و آخر آنان، مهدی.
چنین حدیثی اصلاً در کتب اهل سنت نیست؛حتی به صورت ضعیف یا دروغ !
یک حدیث دیگر را ببینید تا یقین کنید که او شیعه بود. وی در کتاب خود آورده است:
عن جعفر الصادق عن آبائه عليهم السلام قال: كان على عليه السلام يرى مع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قبل الرسالة الضوء ويسمع الصوت، وقال له: لولا أني خاتم الأنبياء لكنت شريكاً في النبوة، فإن لم تكن نبياً فإنك وصي نبي ووارثه، بل أنت سيد الأوصياء وإمام الأتقياء.
از امام جعفر صادق نقل کرده است که در پیش از بعثت، علی هم همراه رسول الله صدا را می شیند و نور را می دید و پیامبر به او گفت: اگر من خاتم النبین نبودم، تو هم پیامبر می شدی. به هرحال وارث نبی هستی...

و این را در کتابش نوشته:
وعن جابر بن عبد الله: قال رسول الله (صلَّى الله عليه و آله): " يا جابر إن أوصيائي و أئمة المسلمين من بعدي أولهم علي، ثم الحسن، ثم الحسين، ثم علي بن الحسين، ثم محمد بن علي المعروف بالباقر ـ ستدركه يا جابر، فإذا لقيته فأقرأه مني السلام ـ ثم جعفر بن محمد، ثم موسى بن جعفر، ثم علي بن موسى، ثم محمد بن علي، ثم علي بن محمد، ثم الحسن بن علي، ثم القائم، اسمه اسمي و كنيته كنيتي، محمد بن الحسن بن علي ذاك الذي يفتح الله تبارك و تعالى على يديه مشارق الأرض ومغاربها، ذاك الذي يغيب عن أوليائه غيبة لا يثبت على القول بإمامته إلا من إمتحن الله قلبه للإيمان "
خلاصه معنی در این حدیث،این است که سلیمان بلخی نام 12 امام شیعه را با اسم و رسم ذکر می کند. آیا او باز هم سنی است؟ جالب است که دربارۀ مهدی هم می نویسد: او غایب است و ظهور می کند؛ یعنی، صد در صد حرف شیعیان را می زند.
در یک جا می نویسد که پیامبر فرمود: علی خلیفۀ من است،
پس این مرد علی را جانشین پیامبر می داند.
فقال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم): أنت أخي ووصيي و وزيري وخليفتي.
آیا هنوز در شیعه بودن او شک دارید؟ پس این را بخوانید:
باب الثاني والثمانون في بيان الامام أبو محمد الحسن العسكري أرى ولده القائم المهدي لخواص مواليه وأعلمهم أن الامام من بعده ولده (رضي الله عنهما) وفي كتاب الغيبة: عن أبي غانم الخادم قال: ولد لابي محمد الحسن مولود فسماه محمدا، فعرضه على أصحابه يوم الثالث وقال: هذا إمامكم من بعدي، وخليفتي عليكم، وهو القائم الذي تمتد عليه الاعناق بالانتظار، فإذا امتلات الارض جورا وظلما خرج فملاها قسطا وعدلا.
عن جعفر بن مالك قال معاوية بن حكيم ومحمد بن أيوب ومحمد بن عثمان: إن أبا محمد الحسن عرض ولده علينا ونحن في منزله، وكنا أربعين رجلا، فقال: هذا إمامكم من بعدي، وخليفتي عليكم، أطيعوه ولا تتفرقوا من بعدي فتهلكوا في أديانكم، أما إنكم لا ترونه بعد يومكم هذا.
خلاصه ترجمه جملات عربی بالا این است که در باب 82 از کتابش، این آقای سلیمان بلخی به این راضی نشده است که تنها از امام مهدی بنویسد،نام و شغل یارانش را هم نوشته است!!!!

به نقل از سایت اسلام تکس
ادامه دارد

با سلام
آقا موجب خنده ما نشوید !!جک تعریف میکنید

الف- شرح حال قندوزى

"سليمان بن إبراهيم بن محمد بن إبراهيم بن محمد الحسيني البلخي القندوزي" متولد قندوز - از شهرهای افغانستان کنونی - و متوفای قسطنطنیه می باشد. ولادت وی در سال 1220 و وفاتش در سال 1293 يا 1294هجری است.

از علمای اهل سنت، اسماعیل پاشا بغدادی (1255 - 1339 هـ)، خیر الدین زرکلی (1310 - 1396 هـ) و عمر رضا کحاله (1332 - 1408 هـ) به عنوان یک مولف از او نام برده اند. رجوع کنید به مدارک زیر:
إيضاح المكنون،إسماعيل باشا البغدادي،ج 2 ص 731
هدية العارفين، إسماعيل باشا البغدادي، ج 1 ص 408
الأعلام، خير الدين الزركلي، ج 3 ص 125
معجم المؤلفين، عمر كحالة، ج 4 ص 252

==============
ب- توصیفات علمای اهل سنت درباره ی قندوزى

اسماعیل پاشا بغدادی از قندوزی با عنوان "شيخ" و زرکلی با عنوان "فاضل" یاد می کنند.
البته به دلیل تاخری که او دارد، کمی ِ منابع شرح حالش طبیعی است.

==============
ج- مذهب قندوزى

زرکلی قندوزى را "الحنفي" معرفی می کند.

خود قندوزی در مقدمه ی کتابش می نویسد:
خدا را سپاس و شکر بر منتش، که ما را از امت نبی و حبیبش (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، و از ذریه ی او قرار داد. و باز هم سپاس که ما را از اهل جماعت و سنت نبی، و از محبین و دوستداران اهل بیت و خاندان و صحابه اش، و از متمسکین به رفتار و اخلاق آن ها، و از هدایت یافتگان به هدایت و نورشان قرار داد.
ولله الحمد والشكر على منه ، إذ جعلنا من الله أمة ونبيه وحبيبه صلى الله عليه وآله وسلم ، ومن ذريته ، وجعلنا من أهل الجماعة وسنته ، ومن المحبين الموادين لأهل بيته وآله وصحبه ، ومن المتمسكين بآدابهم وآثارهم ، ومن المهتدين بهداهم وأنوارهم .
ينابيع المودة لذوي القربى، القندوزي، ج 1 ص 24

به این ترتیب شکی در سنّی و حنفی مذهب بودن قندوزی باقی نمی ماند. ضمنا معلوم می شود که عنوان "الحسيني" که در اسم او وجود دارد، اشاره به سیادتش دارد.

==============
د- کتاب قندوزى و اعتبار آن

قندوزی کتابی درباره ی اهل بیت (علیهم السلام) دارد به نام "ينابيع المودة لذي القربى من أهل العبا" که این کتاب موجب شده تا عده ای وی را از دایره ی تسنن بیرون بدانند! در صحّت انتساب این کتاب به وی شکی نیست. چرا كه اسماعيل پاشا، زرکلی و عمر کحاله این کتاب را در ردیف مصنفات وی آورده اند.
البته او كتاب دیگری هم در این زمینه دارد به نام "مشرق الأکوان" که مشهور نیست. خود قندوزی در پایان ینابیع المودة از این کتاب نام برده است.
در اهمیت و اعتبار کتاب ينابيع الموده همین بس که تماماً از کتب معتبر اهل سنت جمع آوری شده است. قندوزی در مقدمه ی این کتاب می نویسد:

مودت ایشان (=اهل بیت) بر طریق تحقیق و بصیرت، متوقف بر شناخت فضائل و مناقب ایشان است، و آن هم متوقف بر مطالعه ی کتب تفاسیر و احادیث است که بین اهل سنت و جماعت مورد اعتماد می باشد.
كانت مودتهم على طريق التحقيق والبصيرة موقوفة على معرفة فضائلهم ومناقبهم ، وهي موقوفة على مطالعة كتب التفاسير والأحاديث التي هي المعتمد بين أهل السنة والجماعة .
ينابيع المودة لذوي القربى، القندوزي، ج 1 ص 25

وی سپس تعداد کثیری از کتب معتبر اهل سنت را به عنوان منابع کتاب خویش نام می برد که ما هم آن ها را فهرست می کنیم.

الف- صحاح سته شامل:
1- صحیح بخاری 2- صحیح مسلم 3- سنن نسائی 4- سنن ترمذی 5- سنن ابی داود 6- سنن ابن ماجه یا سنن دارمی یا موطا مالک
ب- کتب مناقبی که مانند صحاح سته دارای احادیث متصل السند هستند، شامل:
7- مناقب احمد 8- خصائص نسائی 9- نزول القرآن ابونعیم 10- فرائد السمطین جوینی 11- مسند فاطمه دارقطنی 12- مناقب خوارزمی 13- مناقب ابن مغازلی 14- الفصول المهمه ابن صباغ
ج- کتب مناقبی که برگرفته از آثار دیگران است، شامل:
15- جواهر العقدین سمهودی 16- ذخائر العقبی محب طبری 17- مودة القربی همدانی
د- کسانی که در آثارشان به فضائل هم اشاره کرده اند، شامل:
18- الصواعق المحرقه ابن حجر هیتمی 19- الاصابه ابن حجر عسقلانی 20- جامع الاصول جزری 21- مجمع الزوائد هیثمی (که خود شامل مسند احمد، مسند ابی یعلی، مسند بزار، و معاجم سه گانه طبرانی است) 22- کنوز الدقائق مناوی 23- الجامع الصغیر سیوطی
ه- کسانی که احادیث قیام مهدی را جمع کرده اند، شامل:
24- کتاب ملا علی قاری

به این ترتیب معلوم می شود که منابع قندوزی در کتاب ینابیع المودة، بیش از 30 کتاب معتبر از نویسندگان نام آشنا و عظیم القدر نزد اهل سنت می باشد. از همین روست که ادوارد فندیک درباره ی این کتاب می نویسد:

اقتباسات بسیاری در آن از تالیفات قدیمی وجود دارد، لذا پر فایده بوده و در شهرهای عجم مورد توجه است.
فيها اقتباسات كثيرة من المصنفات القديمة ولذا لها فائدة كبرى وهي مرغوبة في بلاد العجم .
اكتفاء القنوع بما هو مطبوع، إدوارد فنديك، ص 491

9999;361363 نوشت:
ین آقای خیمه گاه ابوالفضل چند هفته پیش هم اومده بود توی پالتاک روم صدای اهل سنت و همون جا این ادعا را داشت که من سنی هستم.

يك قسم در اين دنيا دارم كه برايم اول و اخر هست

به اضطرار و شرمندگي حضرت عباس بعد از خوردن تير به مشكش

به چشمان تير خورده حضرت عباس

به دستان بريده حضرت عباس

تا الان من يك بار هم در پالتاك حاضر نشدم

جناب 9999 به ان مكه اي كه برادرت رفت براي زيارت و به همه مقدساتت قسم مي خورم تا الان 1 بار هم پالتاك نيامده ام و چندين بار خواستم عضو شوم كه پيگيري كردم بايد انتي فيلتر داشته باشيم ديگر بي خيالم شدم

نمي دانم به چه قسم بخورم كه اين تهمتي كه به بنده زده شده را دوستانم و برادرانم قبول كنند

عيبي ندارد اين تهمت را هم به ساحث مقدسش بخشيدم اما و به اسم اقايم عباس هرگز در پاتاك نبوده ام

[=arial narrow]
سلام علیکم و رحمة الله

متاسفانه شما بین معنای امامت شیعی و معنای خلافت و امارت که در این روایات امده، مغلطه لفظی
ایجاد میکنید.

شاید به جرأت نتوانیم بگوییم که این 12 نفر چه کسانی هستند ولی به طور قطع و یقین میتوانیم
بگوییم که انها چه کسانی نیستند.!!

چرا که در این روایات از الفاظ خلیفه و امیر استفاده شده و همچنین امده در زمان خلافت و امارت انها
اسلام عزت و شکوه میابد

حال ما از شما سوال میکنیم :

به غیر از حضرت علی و حسن کدام یک از امامان شما خلافت و امارت کرده اند؟

حضرت موسی کاظم که بیشتر عمر خود را در زندان بوده اند کی وقت کرده اند تا خلافت کنند؟

ایا در زمان ایشان اسلا م عزت بیشتری یافته بود یا در زمان حضرت عمر؟

و همچنین در این روایت امده است که همه انها از قریش هستند، اگر نیت پیامبر أئمه شیعه بود
میفرمودند : همه انها از بنی هاشم هستند در حالی که چنین نیست؟

قرار نیست هرکجا عدد 12 را دیدیم ان را ربط دهیم به ائمه شیعه در صحیح مسلم روایتی وجود دارد
به این شکل:

في أمتي اثنا عشر منافقا لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يَجِدُونَ رِيحَهَا حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ صحیح مسلم
هر گاه گفتید این 12 منافق چه کسانی هستند ما هم می گوییم آن 12 امیر کیستند.

[=arial narrow]
اما در مورد این روایت :

إنی تارک فیکم خلیفتین

[=arial narrow] : کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض( حم طب ) عن زید بن ثابت .

هرچند دوستان دیگر دلائل متقنی برای ضعف این روایت ارائه نمودند اما میخواهم عرض کنم:

با فرض صحت این روایت از حیث سند ، دلالت این روایت بر تعبیر شما صحیح نخواهد بود:

چرا که پیامبر (ص) در این روایت یکی از خلیفتین را اهل بیت معرفی میکنند در حالی که به زعم علماء شیعه
مصادیق اهل بیت (در این روایت و حدیث ثقلین و ایه تطهیر ) انحصار در خمسه ال عبا دارند و دیگر ائمه شما را شامل نمیشود(دقت کنید)

در نتیجه شما نمیتوانید برای اثبات خلافت دیگر ائمه خود به این روایت استناد کنید!!

عمر فاروق;363053 نوشت:
شاید به جرأت نتوانیم بگوییم که این 12 نفر چه کسانی هستند ولی به طور قطع و یقین میتوانیم
بگوییم که انها چه کسانی نیستند.!!

شما خودت فهميدي كه چه گفتي؟ :khaneh:

آيا بقيه استدلال هاي شما همه به همين گونه هست كه اگر اين چنين باشد بايد فاتحه مباحث كلامي و دلالي شما را خواند

عمر فاروق;363053 نوشت:
چرا که در این روایات از الفاظ خلیفه و امیر استفاده شده و همچنین امده در زمان خلافت و امارت انها
اسلام عزت و شکوه میابد

شما يه زحمت بكش 12 امام و خليفه خودت بعد از پيامبر را براي ما مشخص كن تا ما مورد بررسي قرار بدهيم در زمان خلفاي شما اسلام در مدينه فاضله بوده يا نه؟

البته بايد بدانيد كه در زمان خلفاي راشدين هم مردم رضايت نداشتند كه اگر اين چنين بود عثمان را به قتل نمي رساند

عمر فاروق;363053 نوشت:
به غیر از حضرت علی و حسن کدام یک از امامان شما خلافت و امارت کرده اند؟

تاپيك وارد صفحه 10 شده اما هنوز جناب عالي نتوئانسته ايد 12 خليفه را نام ببري و بهتر است به جاي فرار براي ما بفرماييد كه 12 خليفه شما بعد از پيامبر چه كساني هستند؟

عمر فاروق;363053 نوشت:
و همچنین در این روایت امده است که همه امها از قریش هستند، اگر نیت پیامبر أئمه شیعه بود
میفرمودند : همه انها از بنی هاشم هستند در حالی که چنین نیست؟

متاسفانه شما باز هم نسنجيده و بدون مطالعه سخني را تحويل خلق الله داده ايد اين مباني هاي شما هم مانند مباني ها ثقلين بود كه انجا بنده همه برهاني هاي ابكي شما را به چالش كشيدم و اين جا ادعايي غير از واقعيت مي كني چرا؟ چون: اگر پست اول من را مي خواندي بنده اثبات نمودم كه خلفا از بني هاشمند و سپس در مباحثه با كاربر ناصبي كه با سه ايدي در اين پست مباحثه مي كرد نشريات اكاذيب او را هم مستدل و علمي منعقد نمودم حالا شما بدون سند براي خودت جه سخنوري مي كني جناب فاروق؟
در صورتي كه بنده اثبات نمودم خلافت بني هاشم محرز هست

عمر فاروق;363053 نوشت:
ایا در زمان ایشان اسلا م عزت بیشتری یافته بود یا در زمان حضرت عمر؟

جناب مثل اينكه شما معناي عزت و شرافت را فقط در اختيار داشتن حكومت مي دانيد و نه اثبات دين اسلام و تبيين دين اسلام

مثل اينكه يادتان رفته بدعت هاي بعد از پيامبر را؟
اين چه شرافتي بعد از محمد ص هست كه صحابي بدعت گذاشتند؟
مثل اينكه حديث حوض را فراموش كرده ايد؟
مثل اينكه فراموش كرده ايد كه عمر رض گفت اگر شمشير علي نبود عمود اسلام استوار نمي ماند؟
مثل اينكه فراموش كرده ايد كه عمر رض گفت لو لا علي لهلك عمر
جناب مثل اينكه شما خاطرات تاريخي را فراموش كرده ايد؟
خوب وقتي كسي مي گويد در جنگ احد فرار كرده ام ، كسي كه پيامبر را رها مي كند و فرار مي كند در صورتي كه از دستورات نبي خود سرپيچي مي كند حال چگونه مي تواند براي اسلام افتخار آفريني بكند؟

عمر فاروق;363053 نوشت:
قرار نیست هرکجا عدد 12 را دیدیم ان را ربط دهیم به ائمه شیعه در صحیح مسلم روایتی وجود دارد
به این شکل:

في أمتي اثنا عشر منافقا لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يَجِدُونَ رِيحَهَا حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ صحیح مسلم
هر گاه گفتید این 12 منافق چه کسانی هستند ما هم می گوییم آن 12 امیر کیستند.

اتفاقا شما با اين كلام راه را براي خود بستي زيرا علي كه نفس و جان پيغمبر باشد نمي تواند شامل اين روايت شود و همچنين كساني كه ريحانه بهشتي باشند نمي توانند جز اين روايت باشند لذا اين قياس شما هم باطل هست پس بهتر است به دنبال راه چاره باشيد و اتفاقا شما بايد به ما بگوييد چگونه مي شود يك ادم شراب خوار و ناصبي كه به علي ناسزا مي گفت را جز خليفه بر حق رسول خدا بدانيد

جناب عمر فاروق به صراحت و بدون فرار از اصل سوال تاپيك لطفا پاسخ گو باشيد

12 خليفه بعد از پيامبر چه كساني هستند با طرح اين موضوع كه اخرين ان ختم به مهدي عج مي شود

كه حتي بن باز وهابي نيز به اين موضوع تصريح داشته

يادتان باشد كه پيغمبر فرمود اگر بيعت امامي بر گردن كسي باشد به مرگ جاهليت مرده

عمر فاروق;363057 نوشت:
اما در مورد این روایت :

إنی تارک فیکم خلیفتین
: کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض( حم طب ) عن زید بن ثابت .

هرچند دوستان دیگر دلائل متقنی برای ضعف این روایت ارائه نمودند اما میخواهم عرض کنم:

با فرض صحت این روایت از حیث سند ، دلالت این روایت بر تعبیر شما صحیح نخواهد بود:

چرا که پیامبر (ص) در این روایت یکی از خلیفتین را اهل بیت معرفی میکنند در حالی که به زعم علماء شیعه
مصادیق اهل بیت (در این روایت و حدیث ثقلین و ایه تطهیر ) انحصار در خمسه ال عبا دارند و دیگر ائمه شما را شامل نمیشود(دقت کنید)

در نتیجه شما نمیتوانید برای اثبات خلافت دیگر ائمه خود به این روایت استناد کنید!!

برو خدا روزيت را جاي ديگر حواله كند

در رديه برهان هاي دروغين مطلب ارائه شد و همچنين الباني وهابي كه ديگه بخاري زمانه هم مي باشد نيز اين حديث را صحيح مي داند تو ديگر چه ادعايي داري؟

اما از اهل بيت گفتي بهتر است بداني اين اهل بيت در ان زمان همان خمسه طيبه بودند به نظر شما ديگر ائمه اي كه هنوز بدنيا نيامده اند مي توانند زير گساء قرار بگيرند؟ اين يك سوال عقلي بوده و جوابش هم زياد سخت نيست

و همچنين اخرين امام نيز به زعم و فرموده پيامبر از فرزندان صديقه طاهره فاطمه زهرا س عليه م باشد كه ايشان نيز جز اهل بيت او هستند

دوست عزيز اين مباحث ابكي را بگذاريد براي كساني كه خبري از تاريخ ندارند و تاريخ نخوانده اند

قابل توجه جناب عمر فاروق:

المهدىّ من عترتى من ولد فاطمه

سنن ابى‏داود ، كتاب المهدى ، ح 4284

اين روايت را الباني خداي علم رجال معاصر تصحيح و حسن دانسته

( سنن أبي داود )
4284 حدثنا أحمد بن إبراهيم حدثنا عبد الله بن جعفر الرقي حدثنا أبو المليح الحسن بن عمر عن زياد بن بيان عن علي بن نفيل عن سعيد بن المسيب عن أم سلمة قالت سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول المهدي من عترتي من ولد فاطمة قال عبد الله بن جعفر وسمعت أبا المليح يثني على علي بن نفيل ويذكر منه صلاحا .

تحقيق الألباني :
صحيح ابن ماجة ( 4086 )

راويانش هم همه ثقه و صدوق هستند به جز علي بن نفيل كه در مورد او مطلطبي در ديه اش ندارند امام عسقلاني مي گويد لا باس به اين مسئله ايرادي در توثيق راوي نيست و همچنين ابن حبان از بزرگان او را در كتاب الثقات خود اورده

المهدىّ منّا أهل البيت» . سنن ابن‏ماجه ، ج2 ص1367 - كتاب الفتن ، باب خروج المهدى (34) ح 4085

باز هم الباني اين روايت را صحيح دانسته

( سنن ابن ماجة )
4085 حدثنا عثمان بن أبي شيبة حدثنا أبو داود الحفري حدثنا ياسين عن إبراهيم ابن محمد ابن الحنفية عن أبيه عن علي قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم المهدي منا أهل البيت يصلحه الله في ليلة .

تحقيق الألباني :
حسن ، الصحيحة ( 2371 ) ، الروض النضير ( 2 / 53 )

خوب جناب فاروق اين مهدي كه به نقل پيامبر از اهل بيت و عترت اوست و مصلح جهاني هست آيا در زير كساء بوده يا نه؟ اگر بوده پس چرا اسمش نيست و اگر نبوده چرا پيغمبر او را به عنوان اخرين خليفه و اهل اهل بيتش مي خوانند

توجه دوستان را به روايت ذيل جلب مي كنم

در باره نزول آیه تطهیر در شأن اهل بیت، سخنان و احادیث بسیاری آمده است. یک سخن آن است که امام صادق از پدرش امام باقر از جابر بن عبدالله انصاری روایت می‏کند. جابر گوید من در اتاق ام سلمه(همسر پیامبر) نزد رسول اللّه‏ بودم که خداوند این آیه را نازل فرمود: «إِنَّما یُریدُ اللّه‏ُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛ همانا خداوند می‏خواهد از شما اهل بیت پلیدی را بزداید و شما را پاکیزه و مطهّر گرداند.»
در این هنگام رسول اللّه‏،حسن و حسین و فاطمه را فراخواند جلوی خود نشاند، علی را فرا خواند و پشت سر خود نشاند و گفت:" خداوند! اینان اهل بیت من اند پلیدی را از آنان دور دار و آنان را پاکیزه گردان."
ام سلمه که شاهد صحنه بود پرسید: ای رسول خدا! آیا من هم با آنانم؟ پیامبر پاسخ داد: تو به راه خیر هستی. جابر گوید من گفتم: ای پیامبرخدا! خداوند این خاندان پاکیزه وذریّه مبارک را حرمت و اکرام کرد که پلیدی را از آنان دور ساخت. فرمود: ای جابر! زیرا آنان خاندان من و از گوشت و خون من هستند، برادرم علی بزرگ اوصیا، دو پسرم (حسن و حسین) بهترین نوادگانِ (پیامبران)، و دخترم فاطمه بزرگ بانوان است، و مهدی از ماست. جابر گوید پرسیدم: ای رسول خدا! مهدی کیست؟ امامان بعد از من از نسل حسین هستند. نُهمین آنان قائم است که سراسر زمین را از عدالت پر کند، و بر تأویل قرآن قتال کند چنان که من بر تنزیل آن قتال کردم.

کفایة الأثر، ص 65-66

عمر فاروق;363053 نوشت:
في أمتي اثنا عشر منافقا لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يَجِدُونَ رِيحَهَا حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ صحیح مسلم
هر گاه گفتید این 12 منافق چه کسانی هستند ما هم می گوییم آن 12 امیر کیستند.

بنده از اين تعابير خطرناكتان تبري مي جويم اميدوارم انچه بر زبان اورده اين در سر نداشته باشيد

جناب اولا كه بهتر است رجوع كنيد به تفسير ابن كثير تا ببينيد و بخوانيد اصلا موضوع چيست بعد ادعا بفرماييد

اما در مورد خلفا فرموديد: خوب جناب اين جكي را هم كه شما گفتيد براي بنده هم خنده دار بود و هم گريه

خنده از آن جهت كه كه يك قياس باطل هست و وقتي كسي خلافت مي كند كه البته اگر براساس شورا باشد مردم بايد با او بيعت كنند و وقتي بيعت نكنند عدم بيعت بر گردن انهاست و به مرگ جاهليت مي ميرند و چگونه مي شود يكي خليفه با شوراي حكم تنفيض بگيرد اما كسي او را نمي شناسد اين جك شما هم همانند جك ان ناصبي بود كه مي گفت اسامي از سر الهي و چگونه مي شود كه شورا يهو مي شود نصب الهي و سر الهي و عند الله ما هم در اين مسئله مانده ايم كه شما هنوز نمي دانيد با چه كسي بايد بديعت كنيد

گريه كردم به اين جهت كه چون بيعت امام برگردن شما و هنوز نمي داني با چه كسي بايد بيعت كنيد و چگونه مي شود اخرين خليفه را پيغمبر تببين مي كند كه همان مهدي هست جالبت از همه اينجاست كه حضرت زهرا با ابوبكر بيعت نكرد ايا ايشان معاذ باالله و نستجير و باالله به مرگ جاهليت مرده ؟ كه اگر اين چنين باشد دگير نمي شود سيد زنان بهشتي و اگر ايشان بيعت نمودند با كدام امام و خليفه بيعت نموده اند

حال چگونه مي شود كه شما خود را پيرو سنت رسول مي دانيد هنوز درنيافته ايد اين 12 امام چه كساني هستند و هنوز بعد از 1400 اين همه به مرگ جاهليت ما داريم

إِنَّ مُعَاوِيَةَ وَ ابْنَهُ سَيَلِيَانِ بَعْدَ عُثْمَانَ ثُمَّ يَلِيهِمَا سَبْعَةٌ[1] مِنْ وُلْدِ الْحَكَمِ بْنِ أَبِي الْعَاصِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ تَكْمِلَةُ اثْنَيْ عَشَرَ إِمَامَ ضَلَالَةٍ وَ هُمُ الَّذِينَ رَآهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى مِنْبَرِهِ يَرُدُّونَ أُمَّتَهُ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى‏[2] عَشَرَةٌ مِنْهُمْ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ وَ رَجُلَانِ أَسَّسَا ذَلِكَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمَا مِثْلُ أَوْزَارِ هَذِهِ الْأُمَّة


[/HR][1] ( 158)« ب»: تسعة.[2] ( 159) من هنا إلى آخر الحديث لا يوجد في« ب».[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]دوازده امام ضلالت از بنى تميم و بنى عدى و بنى اميّه‏[=Traditional Arabic]فرمود: بدانيد كه معاويه و پسرش به زودى بعد از عثمان حكومت را بدست مى‏گيرند، و بعد از آن دو نفر هفت نفر از فرزندان حكم بن ابى العاص يكى پس از ديگرى خواهند آمد كه تكميل دوازده امام ضلالت خواهند بود، و آنان همان كسانى هستند كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آنان را بر منبرش ديد كه امّتش را به صورت قهقرى به عقب بر مى‏گردانند، ده نفر از آنان از بنى اميّه‏اند و دو نفر اين پايه را براى آنان پى ريزى كرده‏اند و گناهان امّت بر عهده آن دو است.

کاربر kheymegahabalfazl

نظر شما در مورد تاپیک چیست؟؟؟
12 خلیفه بعدی چه کسانی هستند. خوشحال می شوم نظر سنی شافعی را هم بدانم.

ask;363193 نوشت:
کاربر kheymegahabalfazl

نظر شما در مورد تاپیک چیست؟؟؟
12 خلیفه بعدی چه کسانی هستند. خوشحال می شوم نظر سنی شافعی را هم بدانم.

از اول پست ها را بخواني خواهي فهميد

ask;363193 نوشت:
کاربر kheymegahabalfazl

نظر شما در مورد تاپیک چیست؟؟؟
12 خلیفه بعدی چه کسانی هستند. خوشحال می شوم نظر سنی شافعی را هم بدانم.


در پست 76 همین تاپیک جوابتون رو داده.
لطفا انقدر مذهب دیگران رو به رخشون نکشید.
قبلنا آداب مناظره رو بیشتر رعایت می کردید چیشده الان.....؟!
پناه بر خدا
موضوع قفل شده است