|❀❀|پاتوق اسک دین؛ به زودی با تغییر و تحول در پاتوق

تب‌های اولیه

11156 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

رازیانه;49297 نوشت:
با سلام ودرود خدمت همه دوستان
بنده مدت زیادی بود که در این سایت عضو شدم ولی متاسفانه نتونستم پستی ارسال کنم.
حضور کم وبیش فعالی در سایت کانون گفتمان قران دارم.

[="DarkGreen"]من به نوبه خودم وظيفه دونستم جواب سلامتون بدم :Gol:

حيف كه تاكنون نتونستيم از صحبت هاي شما بزرگوار استفاده كنيم . اميدوارم كه الان تصميم گرفته باشيد تو اين سايت هم همانند سايت كانون گفتمان فعاليت كنيد .

اميدوارم بيشتر باهاتون آشنا بشيم و افتخار در كنار هم بودنو داشته باشيم:Gol:[/]

رازیانه;49297 نوشت:
با سلام ودرود خدمت همه دوستان
بنده مدت زیادی بود که در این سایت عضو شدم ولی متاسفانه نتونستم پستی ارسال کنم.
حضور کم وبیش فعالی در سایت کانون گفتمان قران دارم.

سلام بر رازیانه بزرگوار
متاسفیم که توفیق خدمت در حضورتون رو نداشتیم
انشالله من بعد بیشتر در خدمتتون باشیم
یا علی

هدف از این پست التماس دعای جدی از تمام دوستان هست
ممنونم

سلام


هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ،

دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را

نمی بینیم. ((هلن کلر ))

سلام



برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافی ست.

لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی .
پرهایش رابزن...

خاطره پریدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق دره ها پرت کند .

سلام
ممنون از سرکار اسرار بخاطر همکاریشون در پاتوق

بچه ها نظرتون چی توی پاتوق یه مسابقه داشته باشیم؟
مثلا یه جمله نیمه کاره باشه و ادامه اون با بقیه
جمله جوری باشه که بشه هم طنزی براش قرار داد هم جد
نظرتون چیه؟

سلام
سید رضا هستم
21 ساله از سومین حرم اهل بیت در ایران

bittermoon;49976 نوشت:
سلام
سید رضا هستم
21 ساله از سومین حرم اهل بیت در ایران

سلام علیکم
خیلی خوش آمدید به سایت اسک دین
از حضورتون بسیار خوشحالیم
امیدواریم این سایت بتونه برای در راه حق بودنتون رفیق خوبی باشه
جزو سادات بن الزهرا هم که هستید.خدا رو شکر همینطور داره آمار سادات سایت زیاد میشه

خوب این سومین حرم اهل بیت یعنی ری؟
میزان تحصیلاتتون رو نمیفرمایید؟
و اینکه معنی اسمتون چیه؟

bittermoon;49976 نوشت:
سلام
سید رضا هستم
21 ساله از سومین حرم اهل بیت در ایران

سلام آقا سید
خوش آمدید

سلام خدمت همه دوستان گرامي
خيلي خوشحال هستم كه جايي رو پيدا كردم كه همه علاقمند به مسائل ديني هستند.
من پسري 25 ساله ساكن اصفهان و فارغ التحصيل كارشناسي ارشد علوم و صنايع غذايي هستم.
به دين بسيار علاقمند هستم و در حوزه فلسفه (از نوع اسلامي و اشنايي با نظرات دكتر ابراهيمي ديناني) عرفان نظري و عملي (از نوع اسلامي خصوصا مثنوي معنوي) علم كلام و تاريخ اسلام علاقمند به مطالعه هستم. و بسيار دوست دارم با افرادي كه دغدغه دين دارند صحبت كنم.كساني كه علاقمند به دين هستند من منتظر شنيدن پيام گرمشان هستم.:Mohabbat:
در كل من بيشتر به عرفان علامند هستم و مطالعه فلسفه اسلامي و عرفان نظري و مباحث كلامي و تاريخ اسلام را بيشتر براي بهتر كمك كردن به ديگران مطالعه مي كنم.

'گرد خان او را دليل اتش است// بي دخان ما را در اين اتش خوش است:Sham:

قطره دانش كه بخشيدي زپيش// متصل گردان به درياهاي خويش
قطره علم است اندر جان و تن// وارهانش از هوي و از فتن
پيش از اينكه اين خاك ها خشوش كنند // پيش از اينكه اين بادها نشوش كنند
گر چه گر نشوش كنند تو قادري// كش از ايشان واستاني و اخري
قطره اي كه اندر هوا شد يا كه ريخت // از خزانه قدرت تو كي گريخت

سلام عزیزم خوش اومدی چند وقت پیش بود منم مثل تو بدون اینکه متوجه باشم اینجارو پیدا کردم قبل از این یکسره توسایتهای دیگه بی هدف میگشتم اما تو این سایت دارم به هدفم میرسم. موفق باشی:tavallod::ok:

nooredel;50329 نوشت:
سلام خدمت همه دوستان گرامي
خيلي خوشحال هستم كه جايي رو پيدا كردم كه همه علاقمند به مسائل ديني هستند.
من پسري 25 ساله ساكن اصفهان و فارغ التحصيل كارشناسي ارشد علوم و صنايع غذايي هستم.
به دين بسيار علاقمند هستم و در حوزه فلسفه (از نوع اسلامي و اشنايي با نظرات دكتر ابراهيمي ديناني) عرفان نظري و عملي (از نوع اسلامي خصوصا مثنوي معنوي) علم كلام و تاريخ اسلام علاقمند به مطالعه هستم. و بسيار دوست دارم با افرادي كه دغدغه دين دارند صحبت كنم.كساني كه علاقمند به دين هستند من منتظر شنيدن پيام گرمشان هستم.:mohabbat:
در كل من بيشتر به عرفان علامند هستم و مطالعه فلسفه اسلامي و عرفان نظري و مباحث كلامي و تاريخ اسلام را بيشتر براي بهتر كمك كردن به ديگران مطالعه مي كنم.

'گرد خان او را دليل اتش است// بي دخان ما را در اين اتش خوش است:sham:

قطره دانش كه بخشيدي زپيش// متصل گردان به درياهاي خويش
قطره علم است اندر جان و تن// وارهانش از هوي و از فتن
پيش از اينكه اين خاك ها خشوش كنند // پيش از اينكه اين بادها نشوش كنند
گر چه گر نشوش كنند تو قادري// كش از ايشان واستاني و اخري
قطره اي كه اندر هوا شد يا كه ريخت // از خزانه قدرت تو كي گريخت



سلام علیکم جناب نور دل
بسیار به سایت اسک دین خوش آمدید
از اینکه در خدمت فردی با این درجه علمی و مطالعاتی هستیم بسیار خوشحالیم
امیدواریم سایت اسک دین بتونه نیازهای دینی شما رو برآورده کنه
دوستان در تاپیکهای مختلف در انتظار بزرگوارانی همچون شما برای شنیدن نظراتتون هستند
یا علی

nooredel;50329 نوشت:
سلام خدمت همه دوستان گرامي
خيلي خوشحال هستم كه جايي رو پيدا كردم كه همه علاقمند به مسائل ديني هستند.
من پسري 25 ساله ساكن اصفهان و فارغ التحصيل كارشناسي ارشد علوم و صنايع غذايي هستم.

با سلام وخوش آمدگویی

زین پس شما کارشناس امور غذایی سایت هستید!!!

این یکی از طرف خودمه ،شوخی هم ندارم

.

اولین بیمار گوارشی:بنده همش معده ام نفخ میکند.نمیدانم چه کار کنم؟؟؟

اطلاعات:هر روز تخم مرغ می خورم واین برنامه رو تا اطلاع ثانوی نمی تونم تغییر بدم ؟!بدون دردسر چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


سلام
کاربران فعال اسک دین خسته نباشید
بچه ها هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم

دستهای نورانیتون رو بگیرید بالا و برای یکی از هم سایتی هاتون دعا کنید

یکی از بچه ها براش مشکلی پیش اومده خواست خیلی براش دعا کنید
به منظور رفع حاجتشون اگر مصلحتشونه نفری یک سوره حمد قرائت کنید


بسم الله

سلام.
من هم به نوبه خودم يك سوره حمد و 14000 صلوات براي حل مشكل دوستمان نذر ميكنم.
ان شاالله كه هر چه زودتر مشكلشان حل شود.

هفته دفاع مقدس گرامی باد

اگر لیلا نمی جنگید
تقدیم به تمام زنانی که 8سال دلاوریانه پابه پای مردان مقاومت کردند



سلام:Gol:
بعد از مدت ها برگشتم:khandeh!:

maryam;49980 نوشت:

سلام
سید رضا هستم
21 ساله از سومین حرم اهل بیت در ایران

سلام همشهری. خوش اومدی:Gol:

maryam;49980 نوشت:

خوب این سومین حرم اهل بیت یعنی ری؟

حالا که من یه همشهری تو این سایت پیدا کردم شما فرستادینش ری :khandeh!:
سومین حرم اهل بیت حرم :Sham:احمد بن موسی شاهچراغ (برادر امام رضا):Sham: در شیراز

سلامواسم مشکل بزرگی پیش اومده... امیدوارم یاریم کنید... 5 صلوات به نیت 5تن آل عبا برای حل مشکل من که همه امیدم به لطف و کرم خدا و دعای خیر شما عزیزان است...

persianboy;50853 نوشت:
سلام:Gol:
بعد از مدت ها برگشتم:khandeh!:

سلام همشهری. خوش اومدی:Gol:

حالا که من یه همشهری تو این سایت پیدا کردم شما فرستادینش ری :khandeh!:
سومین حرم اهل بیت حرم :Sham:احمد بن موسی شاهچراغ (برادر امام رضا):Sham: در شیراز


سلام
وا:makhfi:
من میدونستما
گفتم مچ شیرازی ها رو بگیریم:samt:

persianboy;50853 نوشت:
سومین حرم اهل بیت حرم احمد بن موسی شاهچراغ (برادر امام رضا) در شیراز

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام به همه دوستان و شیرازی های گل:Gol:

چه شهر خوبی دارید شما ، خوش به حالتون:Cheshmak:

سلام

آلبرت انیشتن: فقط دو چیز بیکران است:

کهکشان و حماقت انسان

سلام منم تازه واردم خوشحالم از اینکه اینجا رو پیدا کردم چون موضوعات مورد علاقم اینجا زیاده
موفق باشین

سلام

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند




ستایش کردم ، گفتند خرافات است



عاشق شدم ، گفتند دروغ است



گریستم ، گفتند بهانه است



خندیدم ، گفتند دیوانه است



دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !



دکتر علی شریعتی




sedighe;51384 نوشت:
سلام منم تازه واردم خوشحالم از اینکه اینجا رو پیدا کردم چون موضوعات مورد علاقم اینجا زیاده
موفق باشین

سلام علیکم
ما هم از دیدار شما بسیار خرسندیم
امیدواریم این سایت بتونه نیازهای شما رو تامین کنه
میزان تحصیلاتتون رو هم بفرمایید ممنون میشیم

این قضیه ی جزو موضوعات مهم قرار داشتن پاتوق چیه؟:Gig:
کسی خبر داره؟
:Labkhand:

maryam;51816 نوشت:
این قضیه ی جزو موضوعات مهم قرار داشتن پاتوق چیه؟ کسی خبر داره؟

سلام:Gig:

سلام محمد هستم 21 ساله دانشجوی حقوق

سلام علیکم
از آشنایی با شما خوشوقتم محمد جان

M2ADX;52013 نوشت:
سلام محمد هستم 21 ساله دانشجوی حقوق

سلام. به اسک دین خوش اومدید.:Gol:

سلام

آرزوهای ویکتور هوگو

اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی

و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد

و اگر اینگونه نیست، تنهایی‌ات کوتاه باشد

و پس از تنهایی‌ات، نفرت از کسی نیابی

آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد

بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

m2adx;52013 نوشت:
سلام محمد هستم 21 ساله دانشجوی حقوق

سلام علیکم
جناب محمد بسیار به سایت اسک دین خوش آمدید
امیدواریم این سایت بتونه نیازهای دینی شما رو پاسخ بده
ممنون از معرفی کاملتون

یا علی

سلام به همه دوستان عزیز:Gol:

یه مریض داریم ،از همه خواهش میکنم واسش دعا کنید

ممنون
التماس دعا


1- آب فراوان بنوشید.

2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید..

3- بیشتر از سبزیجات استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.

4- بااین 3 تا E زندگی کنید:

Energy (انرژی)

Enthusiasm(شورواشتیاق)

Empathy(دلسوزی و همدلی).

5- از ورزش کمک بگیرید.

6- بیشتر بازی کنید.
7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.

8- روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.

9- 7 ساعت بخوابید.

10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید.
شخصیت:

11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید: شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد.

12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.

13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.

14- خیلی خود را جدی نگیرید.

15- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.
16- وقتی بیدار هستید بیشتر خیال‌پردازی کنید.

17- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.

18- گذشته را فراموش کنید.. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین می‌برد.

19- زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.

20- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید...
21- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.

22- بدانید که زندگی مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر می‌باشند.

23- بیشتر بخندید و لبخند بزنید.

24- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد.


جامعه:

25- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.

26- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.

27- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.

28- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.

29- سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.

30- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری می‌کنند، به شما مربوط نیست.

31- زمان بیماری شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستان شما به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.

زندگی:

32- کارهای مثبت انجام دهید.

33- از هر چیز غیر مفید، زشت یا ناخوشی دوری بجویید.

34- عشق درمان‌گر هر چیزی است.

35- هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است.

36- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.

37- مطمئن باشید که بهترین هم می‌آید.

38- همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از هستي تان شاكر باشيد.

39- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید.

سلام

رشته ی من دبیری دینی و قران و عربیه
21 سالمه
واینکه خیلی دوست دارم تو این سایت فعالیت داشته باشم

maryam;51816 نوشت:
سلام علیکم
ما هم از دیدار شما بسیار خرسندیم
امیدواریم این سایت بتونه نیازهای شما رو تامین کنه
میزان تحصیلاتتون رو هم بفرمایید ممنون میشیم

سلام ممنون همچنین از دیدار وآشنایی با شما خرسندم
دانشجوی لیسانس

يادگاري‌هاي دهه 60

شماره اول
شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم

شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم

شما یادتون نمیاد، یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره !

شما یادتون نمیاد، تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ...


شما یادتون نمیاد که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو

شما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم.....

شما یادتون نمیاد، عیدا میرفتیم خرید عید، میگفتن کدوم کفشو میخوای چه ذوقی میکردیم که قراره کفشمونو انتخاب کنیم:)))) کفش تق تقی هم فقط واسه عیدا بود

شما یادتون نمیاد، مقنعه چونه دار میکردن سر کوچولومون که هی کلمون بِخاره، بعد پشتشم کش داشت که چونش نچرخه بیاد رو گوشمون :)))


سلام

أَقرَبُ ما یَکُونُ العَبدُ إلَی اللهِ وَ هُوَ ساجِدٌ؛

نزدیکترین حالات بنده به پروردگارت حالت سجده است.

امام صادق (ع)


بسمه تعالی
سلام دوستان ممنون که من را به این صفحه دعوت کردید
من علی ناروئی هستم از بلوچستان و حدود 20 سالمه و خوشحال هستم در جمع صمیمی شما حضور دارم امیدوارم بنده را به چشم برادری ببینید و اگر اشکالاتی در من دیدید با دوستی و برادری مرا راهنمایی کنید و اگر موضوعی مطرح می شود و بنده عکس العملی از خود نشان دادم این خدایی نکرده به این معنی نیست که بنده با کسی یا مذهبی و دینی دشمنی دارم همانگونه که برادران عزیز و دوستان عرض کردند ما برای گفتگوی دوستانه و صمیمی در این سایت عضو هستیم و می شود گفت که مانند یک خانواده البته در بین افراد خانوده اختلافاتی پیش می آید ولی همه میدانند که این اختلافات جزء ای است
و ما برای اصلاح جامعه اسلامی این جا حضور داریم نه دعوا و نه خشونت و...
به امید روزی که سایه سبز :Gol:اسلام :Gol:در سراسر دنیا پوشیده شود و مزدوران سیاه دل یهودی (انگلیس و آمریکا) ریشه کن شوند.

:Gol:الله اکبر الله اکبر الله اکبر:Gol:

baluch boy;52867 نوشت:
بسمه تعالی
سلام دوستان ممنون که من را به این صفحه دعوت کردید
من علی ناروئی هستم از بلوچستان و حدود 20 سالمه و خوشحال هستم در جمع صمیمی شما حضور دارم امیدوارم بنده را به چشم برادری ببینید و اگر اشکالاتی در من دیدید با دوستی و برادری مرا راهنمایی کنید و اگر موضوعی مطرح می شود و بنده عکس العملی از خود نشان دادم این خدایی نکرده به این معنی نیست که بنده با کسی یا مذهبی و دینی دشمنی دارم همانگونه که برادران عزیز و دوستان عرض کردند ما برای گفتگوی دوستانه و صمیمی در این سایت عضو هستیم و می شود گفت که مانند یک خانواده البته در بین افراد خانوده اختلافاتی پیش می آید ولی همه میدانند که این اختلافات جزء ای است
و ما برای اصلاح جامعه اسلامی این جا حضور داریم نه دعوا و نه خشونت و...
به امید روزی که سایه سبز :gol:اسلام :gol:در سراسر دنیا پوشیده شود و مزدوران سیاه دل یهودی (انگلیس و آمریکا) ریشه کن شوند.

:gol:الله اکبر الله اکبر الله اکبر:gol:


سلام علیکم
جناب نارویی از حضورتون در سایت اسک دین خوشحالیم وامیدواریم بتوانیم در کنار شما لحظات دینی خوبی داشته باشیم
انشالله هرکسی پیرو باطل و جنگ هست ریشه کن شود
سایه روشن اسلام بر فراز سر همه مان باد

maryam;52491 نوشت:
يادگاري‌هاي دهه 60

شماره اول
شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم


شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم

شما یادتون نمیاد، یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره !

شما یادتون نمیاد، تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ...

شما یادتون نمیاد که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو

شما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم.....

شما یادتون نمیاد، عیدا میرفتیم خرید عید، میگفتن کدوم کفشو میخوای چه ذوقی میکردیم که قراره کفشمونو انتخاب کنیم:)))) کفش تق تقی هم فقط واسه عیدا بود

شما یادتون نمیاد، مقنعه چونه دار میکردن سر کوچولومون که هی کلمون بِخاره، بعد پشتشم کش داشت که چونش نچرخه بیاد رو گوشمون :)))



به جز اینها من یادم می یاد

هر وقت قرار بود خاله بازی بکنیم، کسی که نقش مامان را داشت همیشه باید لب هاش را می کشید!

با شلنگ های سرم دستبند درست می کردیم، توش روغن می ریختیم با اکلیل بعد سرش را داغ می کردیم می چسبوندیم به هم، عجب دست بندهای خوشکلی بود

با قوطی ریکا عروسک درست می کردیم

زمستون ها رو برف ها غلط می زدیم!

آدم برفی درست می کردیم بعد، ظهر که می یومدیم می دیدیم آب شده گریه می کردیم

خودمون بادبادک درست می کردیم با برگ های دفترمون و چند تا تیکه چوب، نه مثل حالا بریم کایت بخریم!

با کاغذ رنگی شرشره درست می کردیم

ظهرها همه می خوابیدند ما خواب نداشتیم؛ حالا ظهرا می خوایم بیدار باشیم خواب می ریم!

دوشنبه ها اکیوسان را نگاه می کردیم، جمعه ها می تی کمان را

یه آرمی می یومد روی صفحه ی تلویزیون پایینش نوشته بود جمهوری اسلامی ایران، بعد می چرخید می شد پیام های بازرگانی؛ چقدر تعجب برانگیز بود برامون!

مجری برنامه کودک مثل خاله شادونه نیشش تا بناگوش باز نبود، می یومد حرف های سخت سخت می زد ما نمی فهمیدیم چی می گه! ولی دوستش داشتیم

یه برنامه ای بود سخنرانی های امام را نشون می داد؛ ذوق می کردیم، می رفتیم تو تلویزیون ببینیم چی می گه؟! انگار از دور نمی شد!

مریم خانوم یعنی چی ما را می بری توی خاطرات! اجازه بده به کارمون برسیم!:khandeh!:

sajedee;52890 نوشت:
به جز اینها من یادم می یاد

هر وقت قرار بود خاله بازی بکنیم، کسی که نقش مامان را داشت همیشه باید لب هاش را می کشید!

با شلنگ های سرم دستبند درست می کردیم، توش روغن می ریختیم با اکلیل بعد سرش را داغ می کردیم می چسبوندیم به هم، عجب دست بندهای خوشکلی بود

با قوطی ریکا عروسک درست می کردیم

زمستون ها رو برف ها غلط می زدیم!

آدم برفی درست می کردیم بعد، ظهر که می یومدیم می دیدیم آب شده گریه می کردیم

خودمون بادبادک درست می کردیم با برگ های دفترمون و چند تا تیکه چوب، نه مثل حالا بریم کایت بخریم!

با کاغذ رنگی شرشره درست می کردیم

ظهرها همه می خوابیدند ما خواب نداشتیم؛ حالا ظهرا می خوایم بیدار باشیم خواب می ریم!

دوشنبه ها اکیوسان را نگاه می کردیم، جمعه ها می تی کمان را

یه آرمی می یومد روی صفحه ی تلویزیون پایینش نوشته بود جمهوری اسلامی ایران، بعد می چرخید می شد پیام های بازرگانی؛ چقدر تعجب برانگیز بود برامون!

مجری برنامه کودک مثل خاله شادونه نیشش تا بناگوش باز نبود، می یومد حرف های سخت سخت می زد ما نمی فهمیدیم چی می گه! ولی دوستش داشتیم

یه برنامه ای بود سخنرانی های امام را نشون می داد؛ ذوق می کردیم، می رفتیم تو تلویزیون ببینیم چی می گه؟! انگار از دور نمی شد!

مریم خانوم یعنی چی ما را می بری توی خاطرات! اجازه بده به کارمون برسیم!:khandeh!:


سلام
ممنون از ساجدی عزیز
راستش چند وقت پیش یه مشکلی برام پیش اومد که تمام نیرو و فکرمو براش گذاشتم ولی نتونستم حلش کنم و بعد از مدتهای مدیدی داشت اشکم در می آمد
یه دفعه ای یادم افتاد که بچه که بودم راه به راه گریه میکردم(برعکس الان)و گریه هام هم سر چه چیزیا بیخودی بوده:Khandidan!:
مثلا بابت کفشهای عروسکم که برادرم انداخته بود توی چاه برای اینکه لج منو دربیاره:Nishkhand:
الان چقدر مشکلاتمون عوض شده.دغدغه گرفتن این واحد توی این ترم و آماده کردن این کار برای تحویل به رییس سرموعد مقرر و ...
مطالب دهه60ام ادامه داره
کسانی هم که مثل سرکار ساجدی یادگاری های خوبی دارند تشریف بیارند برای بیان

[=Book Antiqua][=&quot]قسمت دوم
شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم
[=&quot]

شما یادتون نمیاد، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد.

[=Book Antiqua][=&quot]

[=Book Antiqua][=&quot]

شما یادتون نمیاد، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم، بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند، دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم، بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده

شما یادتون نمیاد: از جلو نظااااااااااااااااام ...

شما یادتون نمیاد، اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه... احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزه

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو 180 درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم

شما یادتون نمیاد: آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی

شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشي مي كشيديم. بعد تند برگ ميزديم ميشد انيميشن

[=Book Antiqua][=&quot]

سلام.
مريم چي كار كردي!!!:geryeh:
دوباره ياد دوران كودكي افتادم...
اي كاش هميشه يك دختربچه باقي مي مانديم كه خاله بازي مي كرد...
اي كاش هميشه كارتون ميديديم و پاك و مداد هاي نومون رو بو مي كرديم و باهاشون نقاشي مي كشيديم...
اي كاش هيچ وقت بزرگ نشده بوديم...

سادات;53038 نوشت:
سلام.
مريم چي كار كردي!!!:geryeh:
دوباره ياد دوران كودكي افتادم...
اي كاش هميشه يك دختربچه باقي مي مانديم كه خاله بازي مي كرد...
اي كاش هميشه كارتون ميديديم و پاك و مداد هاي نومون رو بو مي كرديم و باهاشون نقاشي مي كشيديم...
اي كاش هيچ وقت بزرگ نشده بوديم...

خانم سادات حتماً فراموش کردید یکی از بزرگ ترین آرزوهای دوران کودکی بزرگ شدن بود...
- هر وقت کسی بهمون زور می گفت
- هر وقت تو دعوا زورمون به طرف مقابل نمی رسید
- هر وقت چیزی می خواستیم یا می خواستیم کاری انجام بدیم می گفتند: این کارها مال بزرگترهاست
- هر وقت بهمون اجازه نمی دادند طبق میل مون رفتار کنیم!
- هر وقت فکر می کردیم خوشبختی توی دنیای بزرگ ترهاست...

يادتونه

پروفوسور بالتازال
آهنگش خيلي باحال بود: بالتالزال بالتازال...

يا پرنده اي به نام وتو وتو...

تو مدرسه كه بوديم بچه ها شايعه ميكردند توي پناهگاها هيولاست يا دست خونيه :khoshgel:
اگه با دست آب ميخورديم اسممون رو مي نوشتند ...:Graphic:
سر كلاس حق نداشتيم اجازه بگيريم بريم بيرون...

با يك 5 تومني مي تونستيم يك پفك مينو بخريم.
چقدر اسم فاميل بازي مي كرديم...
هي ....روزگار..:Graphic (41):

سام علیک ببخشید سلام علیک :chakeretim:
آخه بهم تذکر دادند که سام نگم
بعد یه فترت کوتاه اومدم که بمونم
قلبم برا اینجا مثل قلب گنجیشک میزد
خدا بگم چیکار کنه رفیق بد را
امان از رفیق بد :khoshgel:
دیدم یکی از همشیرها سادات خانم را میگم یاد بچگیاش اوفتاده و زده زیر گریه راسیتش من اصولا تاب و طاقت گریه خانما را ندارم و اساسا دوس ندارم گریه هیشکیو ببینم
البته برای یکی من دوس دارم همیشه گریه کنم و گریه بر اون عزیز هم مانند شارژ برای روح و روانم هستش و اون آقام حسین بن علی هستش قربان لب تشنه ات برم آقا :geryan:
ببخشید هنوزنیومده نمیخوام اوقاتتونو تلخ کنم
دعا میکنم در کنار اسک دینی ها غمو غصه هاتون بپره

چاکر بر و بچ اسک دین دات کام :roz: :looti::goleroz:

جوانی کجایی که یادت به خیر:Ghamgin:

سادات;53038 نوشت:
سلام.
مريم چي كار كردي!!!:geryeh:
دوباره ياد دوران كودكي افتادم...
اي كاش هميشه يك دختربچه باقي مي مانديم كه خاله بازي مي كرد...
اي كاش هميشه كارتون ميديديم و پاك و مداد هاي نومون رو بو مي كرديم و باهاشون نقاشي مي كشيديم...
اي كاش هيچ وقت بزرگ نشده بوديم...

سلام سادات عزیز
من هم هر چند وقت یکبار از این ارزوها میکنم مخصوصا وقتی قراره به:hamdel:فکر کنم:geryeh:
یکبار که داشتیم از دانشگاه بر میگشتیم توی مسیر دختر بچه های دبستانی رو دیدم که با چه حس و حالی میدویدن و با دوستانشون بازی میکردند توی مسیر
به دوستی که همراهم بود گفتم کاش برمیگشتیم به اون دوران
دادی کشید و گفت نه عمرا!من یکی که اصلا دلم نیمخواد برگردم به گذشته
پدرم در اومده به اینجا رسیدم
مگه دیوونه ایم این همه مشکلات رو دوباره از اول مرور کنیم
دیدم پر بیراه هم نمیگه
:Gig:

لوتي;53047 نوشت:
سام علیک ببخشید سلام علیک :chakeretim:
آخه بهم تذکر دادند که سام نگم
بعد یه فترت کوتاه اومدم که بمونم
قلبم برا اینجا مثل قلب گنجیشک میزد
خدا بگم چیکار کنه رفیق بد را
امان از رفیق بد :khoshgel:
دیدم یکی از همشیرها سادات خانم را میگم یاد بچگیاش اوفتاده و زده زیر گریه راسیتش من اصولا تاب و طاقت گریه خانما را ندارم و اساسا دوس ندارم گریه هیشکیو ببینم
البته برای یکی من دوس دارم همیشه گریه کنم و گریه بر اون عزیز هم مانند شارژ برای روح و روانم هستش و اون آقام حسین بن علی هستش قربان لب تشنه ات برم آقا :geryan:
ببخشید هنوزنیومده نمیخوام اوقاتتونو تلخ کنم
دعا میکنم در کنار اسک دینی ها غمو غصه هاتون بپره

چاکر بر و بچ اسک دین دات کام :roz: :looti::goleroz:



سلام علیکم

جناب لوتی دیگه داشت غیبتتون از حد میگذشت
امروز فردا بود شکایت نبودتون رو به جناب دکتر بکنیم تا شاید ایشون بتونن شما رو پیدا کنن
خوب پس موندگارید؟

شما از خاطرات دهه50 برامون بگید
ما اخر نفهمیدیم شما رفتید جبهه یا نه با با دستور دایی جان برگشتید

سلام





به خودم قول می دهم

به سمت روشن هر چیز نگاه کنم

و کاری کنم که خوش بینی ام به حقیقت بپیوندد
موضوع قفل شده است