✿ پـنجـره ی فـولـاد ( دلنـوشته ای بـه امـام رضـا (ع) ) ✿

تب‌های اولیه

2165 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

لطفا نام منبع ذکر شود

http://mahdiehtehran.tv

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

[b]content[/b]


دستورالعمل امام رضا(علیه السلام) برای رفع غم و اندوه

وقتی در کاری عاجز شدیم، وقتی غم و اندوه گریبانمان را گرفت، وقتی ناامیدی از هر سو به ما هجوم آورد، وقتی از همه چیز و همه کس خسته شدیم و وقتی کارد به استخوانمان رسید، چه کنیم؟ چگونه به درگاه خدا دعا کنیم تا زنگار از دلمان بزداید؟
شاید بسیاری از افراد ندانند که چطور و چگونه باید دعا کرده و خواسته خود را از خداوند متعال طلب کنند. امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) این موضوع را با دعاهای نورانی خود به ما می آموزد

آن حضرت در یکی از دعاهای خود چگونگی درخواست برای برطرف شدن غم و اندوه را آموزش می دهند. ایشان می فرمایند:هر که غم و اندوهی دارد، دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت یک بار سوره حمد و 13 بار سوره قدر را بخواند و هنگامی که از نماز فارغ شد، به سجده برود و بگوید:

اللهم یا فارج الهم و کاشف الغم، و مجیب دعوه المضطرین، و رحمان الدنیا، و رحیم الاخره، صل علی محمد و آل محمد، و ارحمنی رحمه تطفیء بها عنی غضبک و سخطک، و تغنینی بها عمن سواک

خداوندا! ای گشاینده و زداینده (ابرهای) حزن و اندوه و ای برطرف کننده غم و ای اجابت کننده دعای انسان های مضطر و بیچاره و ای بخشاینده در دنیا، و بسیار مهربان در آخرت، بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست، و بر من رحم کن، رحمتی که به وسیله آن خشم و نارضایتی ات نسبت به من را خاموش سازی و مرا از غیر خودت بی نیاز کنی.

سپس گونه راست خود را به زمین چسبانده و بگوید:
یا مذل کل جبار عنید، و یا معز کل ذلیل، قد وحقک بلغ المجهود منی فی امر "کذا"، ففرج عنی. ای ذلیل کننده هر متکبر سرکش و ای عزیزکننده هر خوار و ذلیلی، قسم به حق خودت که حقیقتاً درباره "فلان کار" سختی و مشقتم به نهایت شدت رسیده (کارد به استخوانم رسیده)، پس گشایشت را نصیبم فرما!
سپس گونه چپ خویش را به زمین چسبانده و مانند همان عبارت را بگوید، آنگاه پیشانی را به زمین بچسباند و مانند آن عبارت را بگوید، که در این صورت خداوند سبحان غم و اندوه او را بزداید و حاجتش را برآورد.

[=century gothic]یا ضامن اهوووو

السلام علیک یا علی بی موسی الرضی :doa(6):


[=arial]مولای من : تو را امام غریب می ‌نامند ، می ‌دانم بد میزبانی بودند و در مهمان ‌نوازی

[=arial] [=arial]وفا نكردند .

[=arial] [=arial]مولای من : بعد از گذشت روزگار ، حال تو میزبان ما هستی ؛ تو میزبان گریه‌ها و نیازها ؛
[=arial] [=arial]غم‌ها و دلتنگی ‌های ما هستی .
[=arial] [=arial]تو كه غریبی را احساس كرده‌ای ! حال غریبه‌ها به آستان كرم تو چشم دوخته‌اند و به دستان
[=arial] [=arial]پر مهرت توسل كرده‌اند .
[=arial] [=arial]مولای من : می ‌خواهم از زائرانی بگویم كه جاده به جاده و شهر به شهر گذشته ‌اند تا نفسی
[=arial] [=arial]مهمان شوند و از می عشق تو بنوشند .
[=arial] [=arial]مولای من : می خواهم از سنگ فرش آستان مقدّست بگویم كه سجده ‌گاه قدوم مهمانانت
[=arial] [=arial]شده است ؛ از كبوتران عاشقی كه گرداگرد حرم پاک تو می ‌چرخند و تو را طواف می ‌كنند ؛ از
[=arial] [=arial]نسیم بگویم كه بیرق گنبدت را بوسه ‌باران می كند و عطر دلربای تو و اشک تمنای زائرانت را
[=arial] [=arial]به اوج افلاک می برد .
[=arial] [=arial]مولای من : می ‌خواهم از آسمان بگویم كه هر روز نه ، هر ساعت نه ، هر لحظه و ثانیه از تو
[=arial] [=arial]جان می ‌گیرد و در پیشگاه شكوه تو جان می ‌دهد .
[=arial] [=arial]ای آفتاب مهربانی : می ‌خواهم از خورشید بگویم كه هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو
[=arial] [=arial]چنگ می ‌زند و از ضریح تو نور می ‌گیرد .
[=arial] [=arial]ای حجت خدا : خوش به حال جاده كه از قدوم زائرانت بغض تنهایی خود را می ‌شكند و خاک
[=arial] [=arial]پایشان را به سینه زخم‌آلود خود می ‌زند كه عمری است از طواف تو جا مانده است .
[=arial] [=arial]خوش به حال رواق‌ها ، درها و دیوارهایی كه از نفس مهمانانت پر می ‌گیرند و به ضریح پاک تو
[=arial] [=arial]می ‌رسند . خوش به حال مناره ‌ها و كاشی ‌ها ...



ای غریبی که ز جدّ و پدر خویش جدایی ... خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی

اغنیا مکه رَوند و فقرا سوی تو آیند ... جان به قربان تو شاها که تو حجّ فُقرایی

سلام و صلوات خداوند بی همتا برتو باد یا ابالحسن یا علی ابن موسی الرّضا
ما رو هم به آستان مقدست بطلب که مراد دل هایی و رافع غم هایی ..........



[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]


[B]

درطواف تو

می رسم خسته،می رسم غمگین
گرد غربت نشسته بردوشم
آشنایی ندیده چشمانم
آشنایی نخوانده در گوشم
می رسم چون کویری ازآتش
چون شب تیره ای که نزدیک است
تشنه آفتاب وبارانم
دیده کم آب وسینه تاریک است
می رسم تاکنار مرقد تو
دامنی اشک وآه آوردم
مثل آهوی خسته از صیاد
به حریمت پناه آوردم


شاعر : مصطفی محدثی خراسانی
منبع مجله رشد نوجوان


[/B][/]

به نام خدا


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا


دل تنگم ...
این بار گره کار کورتر از آن است که گره گشاهای زمینی توان باز کردنش را داشته باشند .
از گره گشایان آسمانی هم کسی جز شما خاندان را نزدیکتر نمی شناسم .
مثل همیشه ، دستم به دامن کرامتت آقا ... !
سایه ی محبتت را میجویم !

مولای من! دورم از شما! میان من و شما کیلومترها مسافت فاصله انداخته است. دلم را روانه میکنم و در خلوت خیالم فارغ از دغدغه ها و دل مشغولی های روزمرّه زایرتان شوم. سرشار از نیاز و تمنا و با چشمیکه درآن اشک شوق موج میزند به تماشای گنبد طلایی تان که خورشید را بی رنگ کرده است می ایستم و همه ی خاکساری و خضوعم را در مقابلتان تعظیم میکنم. مولای من! رأفت و مهربانی شما چنان عام و گسترده است که همه ی دایره ی کاینات و هستی را در بر میگیرد. مولای من! مرا دریابید که جز شما کسی را ندارم و به کسی دل نبسته ام....!:Sham:

خوشا بحال پرندگان سپیدبال که درآسمان رهایی بال می زنند فضای روحانی صحن را از صدای بال هایشان آکنده اند و در نغمه ی بال زدنشان زمزمه ی عشق به گوش می رسد.خوشا بحالشان! کاش من هم پرنده ای بودم که پرواز رهایی را در این مقدس ترین تکه ی زمین تجربه میکرد.کاش آهویی بودم که با ضمانت شما از دام رهید و از افتخار ضمانت شما جاودانه شد و از آنروز هیچ صیادی نیست که از شکار آهو دست و دلش نلرزد! مولای من!مرا دریابید که جز شما کسی را ندارم و به کسی دل نبسته ام...!:Sham:

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

امام رضا(ع):
التّودُّد الىَ النّاس نصفُ العَقل [تحف العقول، ص 443]
دوستى با مردم، نيمى از عقل و خرد ورزي است.

آمدم ای شاه ، پناهم بده


خط امانی ز گناهم بده

ای حَرمَت ملجأ در ماندگان


دور مران از در و ، راهم بده


[b]content[/b]


:Gol::Gol: :Gol: :Gol: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) :Gol::Gol::Gol::Gol:

[="Black"]

السلام علی علی ابن موسی الرضا



گاهی دلم یک جای دنج می خواهد ،جایی شبیه رواق های حرمت...

بنشینم و زل بزنم به گنبدت...

من باشم و بغض های نشکسته ،تو باشی و آرامش دلـم...

دریاب مرا یا امام رئوف...

[/]

السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ، ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت

چقدر دوست دارم لحظه اي رو كه دستم را بر روي پرتلاطم تـــرين قسمت وجودم مي گذارم و
رو به گنبد طلايت مي ايستم، درون چشمانم حلقه اي ايجاد مي شود و سلامي عرض مي كنم
به خورشيد هشتم...
دلتنگيم آقا...

به نام خدا.

السلام علیک یا علس بن موسی الرضا (ع)

ستایشگر :Gol:


شوم چو ابر بهاران ز جوش اشک چو باران! که دانه دانه برآید که دانه دانه بیافتد!
خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو! بیا که آتش صیاد از زبانه بیافتد ...

[="System"][="Navy"] غرق نور است و طلا گنبد زرد رضا:Gol: مثل یک خورشید است می درخشد از دور:Gol:شده در این خورشید شهر مشهد پر نور:Gol:چشمها خیره به او قلبها غرق دعاست:Gol:برلب پیر و جوان همه یا رضا رضاست:Gol:غرق نور است و طلا گنبد زرد رضا:Gol:بوی گل بوی گلاب می رسد از همه جا:Gol::Gol::Sham::Sham::Gol::Gol:[/]

[="System"][="Navy"] السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) آقاجونم این روزها دلم بیشتر از هر وقت دیگه گرفته.... دلم خیلی هوای حرم باصفاتونو داره.... دلم گرفته...دلم تنگه..:Sham::Sham::Sham:[/]

[="Arial Narrow"][="Indigo"]هفته قبل درست همین ساعت تو حرم بودیم
داشتیم میرفتیم صحن انقلاب ورودی صحن یاد بی قراری هامون اینجا افتادم یه عکس گرفتم به یاد قراری که سه شنبه ها اینجا داشتیم
[SPOILER][/SPOILER]
گریه م گرفت خدا رو شکر کردم که روبروی ضریح ایستاده م و برای همه تون دعا کردم
انشاالله که آقا خودش به دل تنگ همه نظر کنن
[/]

[=arial black]***السلام عليك يا علي بن موسي الرضا(ع)***

[=arial black]حتما اگر دوباره زمین را بنا کنند
باید تو را از عالم و آدم سوا کنند
ما آدمیم یا که شما؟ این درست نیست

باید حساب ما و شما را جدا کنند
حتی کبوتران همگی خوب واقفند

در آسمان صحن تو باید دعا کنند
در آسمان شهر، تو پیدا ترین کسی

باید که جای جای شما را طلا کنند
من حدس می زنم که دری در بهشت را

هم از برای نام تو باب الرضا(علیه السلام) کنند
ترکیب آسمان و زمینی، نمی شود

ابیات حق مطلبتان را ادا کنند!

[="Black"]


قرار ما

حرم توست

هر كه درد ندارد

نباید هم كه بیاید!

چشمانم، به من دروغ نمی‌گویند

خودم دیدم:

خادمان حرم داشتند

بی‌دردی را

نامردی را

جارو می‌كردند!

دل نوشت:چه خوش است لحظه افطار میهمان آقا بودن ...

[/]

السلام علیک یا علی بن موسی الرضاالمرتضی:doa(6):

[=arial]مي‌گريم آنقدر كه كمي وا شود دلم
[=arial]در بين زائران شما جا شود دلم

[=arial]"يوسف اگر تويي جگر غرق خون كم است

[=arial]كاري كن اي عزيز زليخا شود دلم"

[=arial]آن‌قدر نذر كرده‌ام آقا که روز حشر
[=arial]با دست پر محبتت امضا شود دلم

[=arial]اکسیر کن مرا به عیار نگاه خود
[=arial]چون طاق صحن کهنه مطلا شود دلم

[=arial]"هرگز نميرد آن‌كه دلش زنده شد به عشق"
[=arial]عاشق شدم كه حضرت عيسي شود دلم

[=arial]دارد دوباره مي‌تركد بغض عاشقت
[=arial]قدري بخند بلكه كه خنثي شود دلم

[=arial]مخفی شده ست کنج ضریح تو روح من
[=arial]دست مدد بگیر، که پیدا شود دلم

من اينقدر دلم مي خواد برم مشهد.....

:Graphic (61):


[="#4B0082"]آیا اجابتم نمی‌کنی؟

نمی دانم با تو باید از چه گفت.

از آهوی خسته ای که تنها مانده است؟

از دلی که با غم گره خورده است؟

از دست های نیازمندی که بالا رفته اند؟

یا از تشنه ای که جرعه ای آب می طلبد؟

شاید تنها باید به تو اندیشید. به تو پرداخت. به تو اقتدا کرد و مثل تو مرهم دل های زخمی شد.

امشب این دل، عجیب، خراسانی شده است. [/]

[="#FF0000"]السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی[/]

[b]content[/b]

[="#800080"]هر هفته، همین موقع، اینجا یه قراری با هم داریم... قرار داریم که دلامونو بذاریم کنار هم و پروازشون بدیم سمت گنبد طلائی امام رئوف
یه زیارت دسته جمعی بریم
زیارت امام رئوف، علی بن موسی الرضا
(علیه السلام)[/]

آرزويم نه به دل باغ بهشت و حور است
نه مرا جنت و فردوس برين منظور است
يا غريب الغربا پاره قلب زهرا
خواهشم خواهش سلماني نيشابور است

السلام علیک یا غریب الغربا (علیه السلام)

[="Black"]

[=microsoft sans serif]خوشا آن غریبی که یارش تو باشی

[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]قرار دل بی قرارش تو باشی [=microsoft sans serif]


[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]خوشا آنکه تنها تو را دوست دارد
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]چه خوشتر اگر دوستدارش تو باشی


[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]بر آن معتضر مرگ می برد رشک هر شب
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]که شمع شب اعتضارش تو باشی


[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]خوشا آن خانه بر دوش دور از دیار
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]که هم خانه و هم یارش تو باشی


[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]خوشا آن گدایی که تنهای تنهاست
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]کناری نشیند کنارش تو باشی


[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]خوشا آنکه یک عمرت پروانه ت شد
[=microsoft sans serif] که یک لحظه شمع مزارش تو باشی


[=arial narrow]از درد کهنه ای که مداوا نمیشود
[=arial narrow]
[=arial narrow]یا میشود گلایه کنم یا نمیشود
[=arial narrow]
[=arial narrow]
[=arial narrow]
[=arial narrow]اینک سلام حضرت عیسی تر از مسیح
[=arial narrow]
[=arial narrow]لطفت نگو که شامل ماها نمیشود
[=arial narrow]
[=arial narrow]
[=arial narrow]
[=arial narrow]ای من فدای پنجره فولاد چشمهات
[=arial narrow]
[=arial narrow]از بغض من چرا گرهی وا نمیشود؟:Ghamgin:

به نام خدا

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا


[=&quot]طـــلای گنبد تو، وعده گاه کـــــفتر هاست ...
[=&quot]کبوتر دل من ، بی شکیب می آید!...

سایه ات را بر سرم احساس میکنم ، خنکای نسیم سایه ات است که روحم بی پناهم را سراپا نگاه داشته است !
قدر دانم آقا ، اما ...
یک بار دیگر تابلوی یتیم نوازی امام علی را در ذهنم ترسیم میکنم ....
آری ... همه خواسته دلم همین است
ما شیرین عقلان دلمان می خواهد دست کرامتت را ببینیم ، دست نوازشت را بر سرم بکش ، درست مثل همان تابلو !
اگر به یتیمکان عصر مولا بر نمیخورد ، ما از آنها هم یتیم تریم ، دنیا بی پدر می گردد اما بی امام ، بی سرپناهیست ، هزار سال گردش به دور باطل است ...

اللهم إنا نشکو إلیک فقد نبینا و إمامنا ، و کثرة آلامنا و قلة حیلتنا ...

اللّهم صل علی علیّ ابن موسی الرضا المرتضی
به آقا احترام کردند.انگشتانش در دست پدرش گم شد.به سقف نقاره خانه خیره شده بود.میرفتند به طرف رواق دارالحجه که یک لحظه...
بوی گلش چنان مست کرد که دامنش از دست برفت... ولی این بوی گل نبود بوی قرمه سبزی بود!آره درسته.از کنار آشپزخونه ی آقا رد میشدند که بوی غذا حس کردند آنقدر معطر بود که نتنها پدر و پسر بلکه همه به آشپزخانه و غذاخوری نگاه میکردند. پسرک هوس سفره ی آقا کرد.
گفت بابا من نذری حرم آقا میخوام . باباش گفت نمیشه ژتون نداریم.ان شاالله قسمت بشه آقا خودش می فرسته در مسافرخونه.گفت:نه بابا من الآن میخوام. رفتند جلوی غذاخوری یا همون مهمانسرا که روبروی صحن آزادی هست. بابا به خادم گفت آقا امکان داره ما هم از غذا بهره مند بشیم.گفت نه آقا تازه اگه اسمت هم بنویسی خدا میدونه کی نوبت شما میشه. بابا به پسرش گفت: دیدی بابا جون بیا بریم.نخورده که نیستی بابا.اگه آقا بخواد گیرمون میاد.دل پسرک شکست.
شب رو تو صحن انقلاب سر کردن.آخرین شبی بود که مهمون آقا بودن.مدام به فکر یه پرس غذا بود غذایی که فرق میکرد چون از نظر اون شاید از دست آقا به پسرک برسه.شب خداحافظی کرد و روزنه های آفتاب کم کم داشتند سلام میکردند.یه مردی از یه حجره اومد بیرون و گفت آقایون بفرمایید بالا مجلس توسل به اهل بیت هست.بفرمایید.پدر و پسر رفتند بالا . مجلسی بود غیر قابل توصیف.همه پیش امام غریب احساس غلامی میکردند.اون فضا دیگه پدر و پسر و دربان و خادم و ... نمیشناخت.چیزی که بود عشق بود.عشقی که کنار حجت خدا برای حجت خدا و به یاد اون همه رو به گریه انداخته بود.مجلس که تموم شد باز هم پسرک حس دیروز رو پیدا کرد.
جلو در یه پرس نون و پنیر میدادند با یه دونه شیرینی تر.پسرک مونده بود. نمیدونست خوش حال باشه یا تعجب کنه یا گریه کنه از اینکه آقاش روش رو پس نزده و بالاخره سر سفره ی خودش اون رو راه داده.آخرش هم به هرکی اون اطراف توی صحن نشسته بود یکی یه لقمه نون سنگک با پنیر رسید که خداییش همه سیر شدن.مادرش گفت دیدی پسرم به آرزوت رسیدی؟ بوی نون و شادی خانواده و صدای نقاره خانه دست به دست هم داده بودن تا ثابت کنن آقا به فکر اون هاست و کنار اون هاست و هیچ وقت مهمونش رو دست خالی برنمی گردونه.هنوز هم هر وقت پسرک به یاد آقا می افته و اشک تو چشاش جمع میشه باز هم آقا یه تحفه ی دیگه میده زائرش براش میفرسته . همین چند وقت پیش هم امام رضا (ع) یه تسبیح عقیق بهش هدیه داد. پسرک میگه آقا ممنون که به فکر شیعه هات هستی.به یادتم
:Gol:

حالا دلم آهوی رمیده‌ای است

كه دلتنگ نگاه صیادش شده است .

نیم‌نگاهی از تو كافی است

تا قرار این عاشق برهنه پای تو تضمین شود.





السلام علیک یا علی بن موسی الرضا:doa(6):

ضريحش را گرفتي چون در آغوش
شدي از عطر و بويِ يار مدهوش
به ياد آور من ِ جامانده را هم
حرم رفتي نكن مارا فراموش

:Ghamgin:
التماس دعا


باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام:Ghamgin:
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

لا حول و لا قوة الا بالله

مشهدت باغ بهشتم آرزوست
آقا جان دلم خییییییییییییییییییییییلی تنگ شده

[="Black"]

شبى تنها
میان این همه رؤیا
تو را دیدم ...تو را با قامتى زیبا
میان دشتى از گلها
کنارت بحر آبى رنگ
و دستانت پر از گلبوته هاى نور
پر از گلبرگ یاس و سوسن و مریم
و من سر تا به پا حیرت
دلم سنگین از این غمها
از این دنیا

که ناگه
آهویى رعنا
در آغوش تو شد آرام
صدایى از دل دریا
چنین مى خواند :به قربان پناه گرمت اى مولا
!تمام صورتم را اشک ها پر کرده بود، آرى
چنین رؤیا مرا واداشت
که بنویسم :به قربان پناه گرم تو آقا

[/]

[="#008080"]السلام علیک یا غریب الغرباء

یا ضامن آهو[/]

[="#4B0082"]این روزها دلم عجیب خراسانی است[/]...

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

وقبر بطوس يا لها من مصيبةٍ

ألحّت على الأحشاء بالزفرات

یا امام رضا:Ghamgin:

چه خبره اینجا

آقاجون انگار همه بدجوری دلتنگت شدن

آقا یه نگا کن ببین چقد همه بی قرار و دلتنگتن

یه نگا کن به متن بچه ها، ببین چقد مشتاق زیارتتونن

قراره امشب مقدرات یه سالمون به دست آقا ،امام زمان، به امضا برسه

یا امام رضا دلم مطمئنه که امشب اسم تک تکمون جزو زائرانت هست

علی الخصوص بروبچه های دلتنگ و بی قرار آسک دین

وسلام نامی از نامهای خداست.

IMAGE(http://تورمشهد.net/wp-content/uploads/2013/03/Enshrine-holy-Imam-Reza-3.jpg)

[=system]آقا جون بدجوری دلم هواتو کرده.

یا امام رضا خودت دعوت کن بار دیگه بیاییم حرم خوشگلتو زیارت کنیم
خیلی دلم تنگ شده خیلی........

به قول سید جواد ذاکر :

من از کودکي عاشقت بوده ام*** قبولم نما گر چه آلوده ام

باز اين دلم هواي ميخانه کرده ساقي*** نام شراب نابت ديوانه کرده ساقي


آقا دلم تنگه برات
قربون اون صحن و سرات

پنجره فولاد رضا دل منو جلا ميده *** پنجره فولاد آقام برات کربلا ميده


قسم به اون کاسه هاي طلايي سقا خونت *** اين دل سنگ منو هم به کاسه اي جلابده

سلطان علي موسي الرضا

ارباب جونم آقا جونم آقا جونم

به گندمي که زائرات نذر کبوترات کنن ** يه گندمي هديه به من فقيروبي نوا نما

آقا دلم تنگه برات
قربون اون کبوترات

گرد حرم دويده ام منا و مروه ديده ام*** هيچ کجا براي من صحن رضا نميشود



آقای من !
من نه کودک بیماری دارم که شفایش را از شما بخواهم نه بد خواه کینه توزی که هدایتش را ونه طلبکاران پشت در خانه ام صف کشیده اند که گشایشی بطلبم نه غریبی در سفر دارم که سلامتش را خواستار باشم ونه اسیری در زندان که آزادیش را بطلبم
می بینی آقا چقدر دستم خالی است از بهانه!
می خواهی در بزرگی را بکوبی آن هم در بزرگی که دل های گرفتار بسیاری آن طرفش سال ها به انتظار می نشینند باید بهانه ای داشته باشی بی بهانه بروی میان آن همه فریاد واشک بگویی برای چه آمده ام ؟آمده ام تا بیماران دم مرگ را جگر های سوخته را وچشم های به در دوخته را رها کنی ویک لحظه مرا نگاه کنی تا خورشید شوم؟
می دانم آغوشت بزرگ است آقا می دانم برای همه وقت داری می دانم پای حرف همه می نشینی از تو شرم نمی کنم از خشکی چشمانم در مقابل این همه اشک شرم دارم از دل بی دردم شرم دارم که بین این دل های شکسته گوشه ای خودش را قایم می کنم .
مولای من می دانم که درد بی دردی علاجش آتش است ومی دانم شما دریای رحمتی مولای من می دانم نا امیدم نمی کنی.
از درگاهتان روشنای توبه وهدایت می طلبم می خواهم آفتابی شوم .شمس الشموس !مگر می شود کسی پا به خانه ات بگذارد وخورشید نشود؟

[=arial]السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
[=arial]بهشت، دری از درهای تبسم خداست! دل ، که هوای بهشت را می کند ، سراغ تو را می گیرد.
[=arial] من ، خود ، بارها دیده ام که زائرانت ، وقتی که از در بیرون می آمدند ، تکه های بهشت را
[=arial] در مشت های کوچک و بزرگ خویش ، قایم کرده بودند ... !
[=arial]موج های سینه چاک ، که سر بر سنگ های ساحل می کوبند ، از تب و تاب دردمندانه ی دریا
[=arial]حکایت دارند . اما، همین که نگاه اشک ، بر تو می افتد، فاصله ی دل به کنار می رود، و لب
[=arial]های وصل ، به تبسم می نشیند . حرم تو ، کارگاه عاشقی است . نگاه شیرین و غریبانه ات ،
[=arial]دل آدم را آتش می زند . ای عاشقانه ترین غربت !
[=arial]عالم ، هیچ غریبی را خودمانی تر از تو نیافته است ... نگو ، نگو ، نگو، می دانم ! آن تشری که بانگاهت،هم می زنی،دل آدم راپاره می کند!
[=arial] می دانم که از آن آهوی با معرفت ،خیلی کمترم اما من که برای(معامله)نیامده ام...!

[=arial]هر جا که عشق نیست ، نام تو را نمی برند !

[=arial] عاشقی ، یاد گرفتنی نیست: هیچ مادری را ندیده اند که گریه کردن رابه کودکش یادداده باشد!
[=arial] خادمان حرم ، جارو کردن را ، بهانه می [=arial]گیرند ، که با تو ، بیشتر باشند ! یا ضامن آهو !
[=arial] این هم بهانه ای است وگرنه ، خودت که می دانی:این نگاه نخ نما قابل توراندارد...
[=arial]
[=arial]یا ضامن آهو یا علی بن موسی الرضا (ع)

روزی کـه خدا گناه ما می بخشد
از لطف و عطا جرم و خطا می بخشد
ایــن است امید ما که جرم ما را
بـــــر حجت هشتمین رضـا می بخشد


[="Black"]

tahoor نوشت:


ثبّت قلبی...


................[/]

[="DarkOrange"]این داستان واقعی است وچند شب پیش در حرم امام رضا اتفاق افتاده است

اتفاقی که مرا خیلی تحت تاثیر قرار داد. چه شبهایی که ما سیر هستیم ودر چند قدمی ما کسانی هستند

که گرسنه می باشند ولی حیا سبب می شود که از کسی درخواست نکنند.

**************************************

پسرک نوجوان ومعصوم تمام سرمایه اش را از دست داده بود .

آمده بود حرم تا شاید امامش مشکلش را حل کند.

گرسنگی امانش را بریده بود نمی دانست چه کار کند.

پس از توسل به امام رضا (علیه السلام) به صحن آزادی قدم گذاشت نگاه می کرد به اطرافش

خانمی را دید که روی فرش قرمز صحن نشسته بود ، دل را به دریا زد وبه سمت آن خانم حرکت کرد.

-خانم ببخشید خیلی گرسنه هستم خیلی، شما می توانید به من کمک کنید.

-شرمنده هیچ پولی همراهم نیست، همسرم پول همراهش هست ولی الان رفته زیارت

پسرک نوجوان نمی دانست چکار کند سرش را برگرداند دید مادری به فرزندش 1000 تومان داد

خیلی خوشحال شد ولی بعد از لحظه ایی فهمید آن 1000 تومان هدیه مادر به پسرش بود .

دلش شکست، صحن آزادی را ترک کرد به صحن انقلاب رفت بدون اینکه از کسی در خواست کند

روبه گنبد طلای امام رضا نشست ، وزیر لب زمزمه می کرد.

همسر آن خانم از زیارت برگشت ، ظاهرا آن خانم ماجرا را داشت برای شوهرش تعریف می کرد.

آنها هم صحن آزادی را به مقصد صحن انقلاب ترک کردند، در حال قدم زدن بودند که مرد جوان

در حالیکه پسری را اشاره می کرد به همسرش می گفت چه پسر معصومی چقدر زیبا رو به گنبد

امام رضا نشسته، به ناگاه خانم مرد جوان گفت: این همان پسر است این همان پسر است.

مرد جوان رو به همسرش کرد وگفت: جدا . توکمی جلوتر برو من با این پسر کمی کار دارم

مرد جوان کنار پسرک خوش سیما نشست . می خواست سر صحبت کردن را باز کند.

ولی پسر حال حرف زدن را نداشت.

-اهل کجایی؟

-نیشابور.

-زائر هستی؟

-نه الان یه مدتی است با خانواده به مشهد آمده ایم.

-کجا زندگی می کنید؟

-بلوار دوم.( پایین شهر مشهد)

-حالا چرا اینقدر ناراحت هستی؟

-برای امرار ومعاش کنار حرم گندم می فروختم ، شهرداری تمام گندم هایم را که بسته بندی کرده بودم

را از من گرفت. همه را از دست دادم.

- امروز روزه بودی

پسرک نوجوان سرش را به پایین تکان داد.

معلوم بود که خیلی گرسنه است. اما حتی از مرد جوان هم در خواستی نمی کرد.

- تمام گندمهایت چقدر بود.

-به اندازه 2000 تومان.

مرد جوان از جایش بلند شد ولی پسر نوجوان در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود

حتی از جایش تکان نمی خورد .

نمی دانم چه به امام رضا می گفت نمی دانم.

مرد جوان بار دیگر نشست این بار کاغذی را در دستانش گذاشت وبلند شد رو به پسر کرد وگفت:

کاری نداری ، با اودست داد وخداحافظی کرد هنوز دستان مرد جوان از دستان کوچک پسر جدا

نشده بود که لبخند بسیار زیبایی را در صورت پسر مشاهده کردم.

دستان گره کرده پسر را می دیدم که یک اسکناس 2000 تومانی از مشت کوچکش بیرون زده.

[="#FF0000"]صحنه بسیار زیبایی بود .
[/]

دیگر نمیدانم پسرک گندم فروش به امام رضا چه میگفت.

اما خیلی چیزها در این اتفاق فهمیدم

یا امام رضا خیلی ها همین الان دوست دارند که در حرم زیبایت باشند

خیلی ها دوست دارند در این شبها در کنار ضریح مقدست دعا وعبادت کنند

یا امام رضا از خدا بخواه که ما را برای بندگی خودش ویاری حضرت مهدی تربیت کند

[="#FF0000"]به امید ظهور[/]
[/]

به نام خدا

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

[=&quot] دلم شکسته ، دلم را نمی خری آقا!؟

[=&quot]مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا!؟
[=&quot]اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم
[=&quot]تو آبروی کسی را نمی بری آقا
[=&quot]چقدر خوبی و دل رحم و مهربان ، عاشق
[=&quot]و در دقایق عمرم شناوری آقا
[=&quot]همیشه از حرمت بوی مهر می آید
[=&quot]شبیه باغ پر از گل معطری آقا
[=&quot]تمام دفتر شعرم فدای چشمانت
[=&quot]که از تمام غزلهام بهتری آقا
[=&quot]ولی بدون تو این شعر ها چه دلتنگند
[=&quot]بدون نام تو اصلا چه دفتری آقا ؟!
[=&quot]در اوج بی کسی ام در خیال من هستی
[=&quot]تویی که یارترین یار و یاوری آقا


نتوانم نتوانم!

وسلام نامی از نامهای خداست.

اسمش علی

چشم چپش نابینا شده…به خاطر تومور چشمی بدخیم دکترا
گفتن باید آب زیرچشمشو بکشن و الّا میزنه به مغزش و
زبونم لال میکشتش امّا اگه آب زیر چشمشُ بکشن فاتحه ی
صورتشخونده میشه …
رفقا،خواهرا،برادرا واسه شفای این طفل معصوم دعا کنید



شاید خدا دعا هامون رو براورده كنه و زندگی یه ادم متحول بشه



السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

چنين حالي كه دارم از غم او

مدام از ديده ام اشك تر آيد

یا امام رضا:Ghamgin:

[="Black"]

دوباره به اذن نگاهت، دلم را دخیل بسته ام…

چقدر دور است چشم از رُخ ماه تو، و دلم نزدیک مهربانیت…

انیس النفوس دل ها…

ساده بگویم غزال وحشی دلم هوای ضامنش کرده…

به نگاهی، ضمانت کن این صید در بند صیاد را…



وقتی وارد حرمت شدیم ؛خادمینت گشتند ما را

تا بدانیم پیشت که آمدیم ، هیچ نداشتیم!


[/]

چقدر امشب دلها گرفته به یادت
اذن دخول بده بهمان
یا امام رضا:Gol: