ஜ کتاب اجرايي ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ حضرت معصومه(س) ،فاطمه دوم ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ کاري از اسک دين
تبهای اولیه
حل مشكل آيه الله نجفى به دست حضرت معصومه (عليها السلام)
آيه الله العظمى سيد شهاب الدين نجفى مرعشى (وفات يافته شهريور 1369 شمسى) مى فرمود: روزگارى كه جوان تر بودم، روزى بر اثر مشكلات فراوانى كه داشتم، از جمله مى خواستم دخترم را شوهر دهم، ولى مال و ثروتى نداشتم، تا براى دخترم جهيزيه تهيه كنم، با ناراحتى به حرم حضرت معصومه (عليها السلام) رفتم، و با عتاب و خطاب در حالى كه اشك هايم سرازير بود گفتم: اى سيده مولاي من، چرا به امر زندگى من اهميت نمى دهى؟ من چگونه با اين دست خالى دخترم را شوهر دهم؟
سپس با دلى شكسته به خانه برگشتم، حالت غشوه (كشف) مرا فراگرفت در همان حال شنيدم در مى زنند، رفتم و در را باز كردم، شخصى را ديدم كه در پشت در ايستاده، وقتى مرا ديد گفت: سيده تو را مى طلبد با شتاب به حرم رفتم، وقتى كه وارد صحن شريف آن حضرت شدم، چند كنيز را ديدم كه به تميز كردن ايوان طلا اشتغال داشتند، از سبب آن پرسيدم، گفتند:
اكنون سيده مى آيد، پس از اندكى حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام) آمد، در حالى كه در شكل و شمايل، مانند مادرم فاطمه زهرا (عليه السلام) بود (چون جده ام زهرا (عليها السلام) را سه بار قبل از آن، در خواب ديده بودم) نزد عمه ام حضرت معصومه (عليها السلام) رفتم و دستش را بوسيدم، به من فرمود: اى شهاب! كى ما در فكر تو نبوده ايم، كه ما را مورد عتاب قرار داده و از دست ما شاكى هستى، تو از زمانى كه به قم آمدى زير نظر ما و مورد عنايت ما بوده اى.
وقتى كه از خواب بيدار شدم، فهميدم كه نسبت به حضرت معصومه (عليها السلام) اسائه ادب كرده ام، همان دم براى عذرخواهى به حرم شريفش رفتم، از آن پس حاجتم برآورده شد و در كارم گشايشى صورت گرفت، و مشكل زندگيم حل و آسان گرديد.
برگرفته از نرم افزار حضرت معصومه(س) ،فاطمه دوم ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ کاري از اسک دين
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
:Gol:
هلاكت مزدور گستاخ
در عصر رضاخان و كشف حجاب، روزى رئيس شهربانى قم كه مردى گستاخ و بدزبان بود به حرم مطهر حضرت معصومه (عليها السلام) وارد شد در همانجا به زنان با حجاب حمله كرد، تا چادر از سرشان بگيرند، آه و ناله زنان بلند شد، در همين وقت غيرت آيه الله مرعشى نجفى (رحمه الله) كه در آنجا حضور داشت، به جوش آمد، و به آن قسمت رفته و براى جلوگيرى از آن رئيس، پس از بگو و مگو، سيلى محكمى به صورت رئيس شهربانى زد، او كه از اين سيلى، سخت يكه خورده بود، آيه الله مرعشى را تهديد به قتل نموده ولى روز بعد همين رئيس گستاخ وارد بازار قم گرديد، از قضا قسمتى از سقف ساختمان بازار بر سر او خراب شده، و او در همان دم به هلاكت رسيد و از دنيا رفت.
برگرفته از نرم افزار حضرت معصومه(س) ،فاطمه دوم ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ کاري از اسک دين
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
:Gol:
توسل ملاصدرا به حضرت معصومه (عليها السلام)
صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازى، معروف به ملاصدرا، و صدر المتألهين از علما و حكما و فلاسفه بزرگ دوره صفويان است، او پس از مرگ پدر، از شيراز به اصفهان آمد و در آنجا از محضر درس شيخ بهايى و ميرداماد، به ادامه تحصيل پرداخت، و خود اعجوبه زمان و افتخار حكماى دوران گرديد، او مدتى از عمر خود را در روستاى كهك (كه در چند فرسخى قم واقع شده) به سر برد و به تفكرات عميق پرداخت، او مكرر به مكه براى انجام مراسم حج و عمره رفت و سرانجام در سفر هفتم هنگام مراجعت، در سال 1050 هجرى قمرى (در بصره) درگذشت، تأليفهاى او به زبان عربى از اين قرار است: اسفار اربعه، شرح اصول كافى، كتاب الهدايه و شرح حكمه الاشراق.
دو نفر از شاگردان برجسته او به نامهاى ملا محسن فيض كاشانى و مولى عبدالرزاق لاهيجى ملقب به فياض صاحب كتاب شوارق مشارق و گوهر مراد، داماد او شدند و خود از دانشمندان و استاتيد بزرگ عصر خود بودند، نوشتهاند روزى دختر ملاصدرا، همسر فيض كاشانى، به پدر گفت: خواهر من همسر فياض هستم،ملاصدار به او جواب داد: لقب شوهر تو بهتر است، زيرا او عين فيض است.
ملاصدرا (حكيم مذكور) هرگاه در مطالب علمى به مشكلات پيچيده برخورد مىكرد، از روستاى كهك به زيارت حضرت معصومه (عليها السلام) مىآمد، و با توسل به آن بىبى دو عالم، مشكلات علميش حل مىشد، و از منبع فيض وجود مبارك حضرت معصومه (عليها السلام) مستفيض مىگرديد.
مرحومه آيه الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى (رحمه الله) مكرر مىفرمود: هر وقت براى ملاصدرا مشكل علمى يا مطلب مبهمى پيش مىآمد، در حرم مطهر حضرت معصومه (عليها السلام) به بىبى مكرمه متوسل شده، و با استمداد از آن بانوى دو عالم، مشكلش، حل و آسان مىشد
پيشگويى امام صادق (عليه السلام) از حضرت معصومه (عليها السلام) قبل از ولادتش
يكى از شيعيان به محضر امام صادق (عليه السلام) آمد، ديد آن حضرت در كنار گهواره كودكى، با آن كودكى، با آن كودك گفتگو مىكند، تعجب كرد و گفت: آيا با كودك نوزاد سخن مىگويى؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود: اگر تو هم مايل هستى نزد اين كودك بيا و با او گفتگو كن.
او مىگويد: كنار گهواره آن كودك نوزاد رفتم، سلام كردم، جواب سلام مرا داد، به من فرمود: نامى كه براى دختر تازه متولد شدهات برگزيدهاى عوض كن، زيرا خداوند آن نام را دشمن دارد. (باتوجه به اين كه او چند روز قبل از او داراى دختر شده بود و نامش را حميرا گذاشته بود.)
آن شخص مىگويد: سخن گفتن نوزاد، و اطلاع او از اخبار پنهان، و نهى از منكر او، مرا بيشتر به تعجب نكن، اين كودك فرزندم موسى است خداوند از او دخترى به من عنايت كند كه نامش فاطمه است، او در سرزمين قم به خاك سپرد مىشود، و هر كس (مرقد) او را در قم زيارت كند، بهشت بر او واجب است.
برگرفته از نرم افزار حضرت معصومه(س) ،فاطمه دوم ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ کاري از اسک دين
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
:Gol:
سلام خدمت همه ی دوستان.
من این نرم افزارو دانلود کردم اما بعد از سیو میبینم متأسفانه باز نمیشه:Ghamgin:
سلام خدمت همه ی دوستان.
من این نرم افزارو دانلود کردم اما بعد از سیو میبینم متأسفانه باز نمیشه:ghamgin:
سلام.احتمالا کامل دانلود نکردید.
مجددا کامل دانلود کنید.
شفا در حرم حضرت معصومه (عليها السلام) با عنايت حضرت عباس (عليه السلام) بانويى مدتى بر اثر بيمارى طولانى و شديد يكى از نزديكانش (فرزند يا برادر و..) رنج مي برد، از معالجات و درمانها نتيجه نگرفته بود، دستش از همه جا بريده و به حرم حضرت معصومه (عليها السلام) پناهنده شده، و به آن بانوى ارجمند توسل جست، هم چنان به توسل خود ادامه داد، تا اينكه شبى در عالم خواب ديد حضرت معصومه (عليها السلام) به بالين او آمد و فرمود: بيمارت به حرم من بياور و در اين مكان خاص (كه در عالم خواب نشان داد) بگذار بنا است عمويم حضرت عباس (عليه السلام) به زيارت من بيايد، شفاى بيمار تو را از عمويم مىطلبم. اين بانوى مىگويد: پس از بيدار شدن از خواب خشنود شدم، و به دستور حضرت معصومه (عليها السلام) عمل كردم، شخص بيمارم را به آن مكان خاص از حرم حضرت معصومه (عليها السلام) را بردم، او به محض اينكه در آن مكان نشست، احساس سلامتى كرد و با خوشحالى گفت: خوب شدم و شفا گرفتم برگرفته از نرم افزار حضرت معصومه(س) ،فاطمه دوم ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ کاري از اسک دين
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
از اينجا دريافت کنيد...
ـ عنایت حضرت به زوار مرقدش
آقای شیخ عبدالله موسیانی نقل كردند از حضرت آیة الله مرعشی نجفی: كه شب زمستانی بود كه من دچار بی خوابی شدم؛ خواستم حرم بروم، دیدم بی موقع است، آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم كه اگر خوابم برد خواب نمانم، در عالم خواب دیدم خانمی وارد اطاق شد «كه قیافه او را به خوبی دیدم ولی آن را توصیف نمیكنم» به من فرمود: سید شهاب! بلند شو و به حرم برو؛ عدهای از زوار من پشت در حرم از سرما هلاك میشوند، آنها را نجات بده.
ایشان میفرماید: من به طرف حرم راه افتادم، دیدم پشت در شمالی حرم (طرف میدان آستانه)عدهای زوار اهل پاكستان یا هندوستان(با آن لباسهای مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در حرم دارند به خود میلرزند، در را زدم، حاج آقا حبیب (كه جزء خدام حضرت بود) با اصرار من در را باز كرد، من از مقابل و آنها هم پشت سر من وارد حرم شدند و آنها در كنار ضریح آن حضرت مشغول زیارت و عرض ادب بودند؛ من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجد وضو ساختم.