جمع بندی گرایش همزمان به حق و باطل

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد همدل

[TD][/TD]

باسلام و تبریک اعیاد شعبانیه

مشکلی که شما از آن سخن گفته اید، مشکل دیرآشنا و چندان پیچیده ای نیست؛ چرا که اساساً در طبیعیت انسان دو نوع گرایش وجود دارد:

الف) گرایش به خوبی ها
ب) گرایش به بدها

انسان با اراده و اختیاری خدادادی که از آن برخوردار هست بین خیر(خوب) و شر(بدی) یکی را بر می گزیند و مسیر زندگی خود را براساس آن می پیماید.

همدل;1020425 نوشت:
باسلام و تبریک اعیاد شعبانیه

مشکلی که شما از آن سخن گفته اید، مشکل دیرآشنا و چندان پیچیده ای نیست؛ چرا که اساساً در طبیعیت انسان دو نوع گرایش وجود دارد:

الف) گرایش به خوبی ها
ب) گرایش به بدها

انسان با اراده و اختیاری خدادادی که از آن برخوردار هست بین خیر(خوب) و شر(بدی) یکی را بر می گزیند و مسیر زندگی خود را براساس آن می پیماید.

انتظار داشتم پاسخ کامل تر و دقیق تر به همراه راهکار ارائه کنید

نور حقیقی;1020222 نوشت:
بنده علاقه فراوانی به شیطان و تاریکی دارم و دست خودم نیست و در عین حال وقتی به خدا اهل بیت فکر میکنم به مظلومیت امام حسین گریم میگیره اما از اون طرفم وقتی مثلا فیلمی که در اون داره ظلم به شخصی صورت میگیره یا یه اهنگ بلک متال که شیطانی هست گوش میدم ازش لذت میبرم خیلی زیاد!

سلام
چرا به این جور آهنگ ها گوش میدید؟ به هر حال سازندگان اون آهنگ ها هم بر اساس علمی نسبت به تاثیری که این سبک آهنگ روی افراد داره، اونا رو برای تبلیغ مقاصد شیطانی انتخاب کرده اند.
خودتون هم که کاملا اثرش رو قبول دارید و حسش کردید. پس ترکش کنید.

نور حقیقی;1020428 نوشت:
انتظار داشتم پاسخ کامل تر و دقیق تر به همراه راهکار ارائه کنید

انتظار شما، انتظار معقول و بجایی است، اما می بایست مقداری صبور باشید

[h=1]«گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم»[/h]
فعلاً تاپیک را باز گذاشتم تا دوستان هم مشارکت کنند.

به امید خدا با مشارکت دوستان، به مطالب دیگری در این زمینه اشاره خواهم کرد.

باسمه الحفیظ

سلام علیکم

نور حقیقی;1020222 نوشت:
بنده مشکل خیلی بزرگی دارم که تقریبا 2ساله منو درگیر خودش کرده/

قبل از این دو سال چگونه بودید؟

حالی که به آن شاره فرمودید از کی و چرا ایجاد شد؟

قبل از این دو سال گرایش شما بیشتر به معنویات بود یا غیر آن؟(به خودتان پاسخ دهید)

گاهی انسان باید بنشیند و راجع به احوالش فکر کند تا منشأ حالات ناخوشایند یا خوبش را بفهمد

آنگاه یافتن راهکار رفع حال بد یا تقویت حال خوب ساده تر می شود.

حبیبه;1020782 نوشت:
باسمه الحفیظ

سلام علیکم

قبل از این دو سال چگونه بودید؟

حالی که به آن شاره فرمودید از کی و چرا ایجاد شد؟

قبل از این دو سال گرایش شما بیشتر به معنویات بود یا غیر آن؟(به خودتان پاسخ دهید)

گاهی انسان باید بنشیند و راجع به احوالش فکر کند تا منشأ حالات ناخوشایند یا خوبش را بفهمد

آنگاه یافتن راهکار رفع حال بد یا تقویت حال خوب ساده تر می شود.

سلام بنده ادم نسبتا مومنی بودم تقریبا بچه مسجدی هم بودم نماز شب میخوندم چه لذتی هم میداد نماز شب اصن یه عاله معنوی عجیبی داره نماز شب دلم براش تنگ شده و اون زمان گرایش به چیزای بد نداشتم اصلا از وقتی این گرایش در من ایجاد شد که به پیشنهاد یه هم دانشگاهیم رفتیم به یک پارتی شبانه که مخصوص شیطان پرستاس و خیلی هم فعاله تو مشهد و برخوردی هم از طرف پلیس صورت نمیگیره و خیلی خیلی هم پولدار هستن تو اون پارتی یه سری وردا خونده شد یه سری ناهنجاریهای اخلاقی صورت گرفت یه سری توهین ها به مقدسات شد یه سری نماد ها رو به ماها گفتن با خلوص نیت با دست خودتون بکشید با جوهر قرمز(البته من فکر کنم با خون مخلوط بود چون رنگش رو کاغذ کمی مایل به قهوه ای میشد) میگفتن این باعث میشه ادم موفقی باشیدو به هر چی میخواید برسید منم از سر کنجکاوی و اینکه نمیدونستم اینا دقیقا چیه و چی کار میکنن انجام دادم
مشکل من از اینجا شروع شد و بعد از اون و کتاب هایی که به ما دادن و من خوندم ایمانم شکست و به اون موضوعات علاقه پیدا کردم منظورم اینه که هر کسی کتاب های ک من خوندمو بخونه البته زبان اصلین شک ندارم هر کی باشه ایمانش از هم میپاشه به هر حال دوباره هر چقدر هم دنبال اون گروه گشتم دیگه نتونستم پیداشون کنم جاشون رو عوض کرده بودن
دوست دارم برگردم اما نمیشه نمیتونم بازم اگر راه حلی دارید بگید ممنون

یا هو یا من لا هو الا هو

سلام و عرض ادب

خب انسان از دو بعد حیوانی و روحانی تشکیل شده و دارای اختیار هست تا هرکدوم رو که میخواد
انتخاب کنه و اون بعد رو رشد بده

انسانهایی که بعد روحانی خودشون رو رشد میدهند از کمک های متافیزیکی خداوند بهره مند
میشوند و روحشون به عوالم بالا سعود میکنه خداوند فرشته هارو برای کمک براشون میفرسته
و به مقامات عالیه میرسند اگر معرفتشون خیلی بالا باشه و ممکنه توانایی تصرف رو در طبیعت و فلان
به دست بیارند البته کسی که معرفتش بالا باشه به خاطر تصرف و اینچیزا
خداپرست نمیشه چه انسانهایی که ظرفیتش رو ندارند و خودشون رو به هلاکت میرسونند
بعد از مرگ هم مقام انسان پایانی نداره و مقام انسان دایمادر حال سعود خواهد بود بخصوص اگر فرد قران خوان بوده باشه

ولی انسانهایی که بعد حیوانی خودشون رو رشد میدهند پست تر از حیوانات میشوند لذا شیاطین برای اینگونه
انسانها ظاهر میشوند و دایما ضلالت و گمراهی همدیگه رو افزایش میدهند شیاطین به انسان کمک میکنه ولی
خیلی محدود هست این کمک و گاها فقط دروغی بیش نیست شیطان وعده دروغ به انسان میده و زمانی که انسان به شیطان ایمان میاره
خود شیطان حالش از انسان بهم میخوره و میگه که من از تو بیزارم و من از خدا میترسم (این جمله ی قران هست)
و این رابطه انسان رو به اسفل السافلین و به قعر زمین و جهنم نزول میده بعد از مرگ هیچ خبری از شیطان و کمک و فلان نیست
یک انسان میمونه با کلی عمل زشت که در ترازوی اعمال هییییییچ وزنی نداره

یکی از مکرهای شیطان زیبا جلوه دادن گناه در نظر انسان هست

مساله ی دیگر این هست که انسان هر چقدر که سعی در انجام کار های زشت داشته باشه توفیقات کارهای ثواب
ازش گرفته میشه و برعکس مثلا کسی که میره پارتی دیگه توفیق نماز شب ازش گرفته میشه
به خاطر همین هست که به انسانهای مومن گفته میشه با هرکسی نشست و برخاست نکنین وارد هر مجلسی نشین
گاهی وقتها نشستن یک انسان مومن با فرد غیر مومن (فرد مومن رو 10-20 سال از لحاظ مقام معنوی پایین میکشه!!!)

چرا به دنبال چیزهایی میرید به دنبال مجالسی میرید اورادی رو میخونید که از ماهیت اونها اگاه نیستید !

من راهکارم برای شما این هست :

ابتدا تمامی موسیقی های شیطانی رو دور بریزید تمامی این چیزهایی که یاد اور شیطان هست رو دور بریزید
به شیطان و شیطان پرستها و فرعونها و ظالمان همه به همه کافر بشید و نفرین و لعنت بفرستید

1-توبه کنیدو غسل کنید و وضو بگیریدو با لباس پاک سوره توبه رو بخونید کلا قران زیاد بخونید

2-استغفار کنید صدقه بدهید یا چند روزی روزه بگیرید

3-نمازهاتون رو مرتب اول وقت بخونید و نماز شب رو هم

کتب معنوی و فلسفی خیلی زیاد بخونید تا علمتون در رابطه با فلسفه هستی و وجود انسان بره بالا
تا اینکه شیطان با کوچکترین مکر ها نتونه از راه بدرتون کنه

علم ایمان انسان رو خیلی قویتر میکنه وقتی شما در مقابل هر سوالی جوابی برای خودتون دارید و شبهه ای براتون وجود نداره
فردا اگه یکی بیاد وجود روح رو انکار کنه شما میتونی وجودش رو بطور منطقی فلسفی اثبات کنید دیگه شک نمیکنید

نور حقیقی;1020785 نوشت:
سلام بنده ادم نسبتا مومنی بودم تقریبا بچه مسجدی هم بودم نماز شب میخوندم چه لذتی هم میداد نماز شب اصن یه عاله معنوی عجیبی داره نماز شب دلم براش تنگ شده و اون زمان گرایش به چیزای بد نداشتم اصلا از وقتی این گرایش در من ایجاد شد که به پیشنهاد یه هم دانشگاهیم رفتیم به یک پارتی شبانه که مخصوص شیطان پرستاس و خیلی هم فعاله تو مشهد و برخوردی هم از طرف پلیس صورت نمیگیره و خیلی خیلی هم پولدار هستن تو اون پارتی یه سری وردا خونده شد یه سری ناهنجاریهای اخلاقی صورت گرفت یه سری توهین ها به مقدسات شد یه سری نماد ها رو به ماها گفتن با خلوص نیت با دست خودتون بکشید با جوهر قرمز(البته من فکر کنم با خون مخلوط بود چون رنگش رو کاغذ کمی مایل به قهوه ای میشد) میگفتن این باعث میشه ادم موفقی باشیدو به هر چی میخواید برسید منم از سر کنجکاوی و اینکه نمیدونستم اینا دقیقا چیه و چی کار میکنن انجام دادم
مشکل من از اینجا شروع شد و بعد از اون و کتاب هایی که به ما دادن و من خوندم ایمانم شکست و به اون موضوعات علاقه پیدا کردم منظورم اینه که هر کسی کتاب های ک من خوندمو بخونه البته زبان اصلین شک ندارم هر کی باشه ایمانش از هم میپاشه به هر حال دوباره هر چقدر هم دنبال اون گروه گشتم دیگه نتونستم پیداشون کنم جاشون رو عوض کرده بودن
دوست دارم برگردم اما نمیشه نمیتونم بازم اگر راه حلی دارید بگید ممنون

با سلام و احترام
اگر سنتون رو میگفتید خیلی بهتر بود، اما حدس من اینه که سنتون کمتر از ۲۵ است.
معمولا در این سن ممکنه چنین چیزهای رخ بده، برای من هم رخ داده بود، البته نه اینکه ایمانم را از دست بدم.
آهنگهای بلک متال، دث متال و شیطان پرستی برای نوجوان‌ها خیلی جذاب به نظر میان، اما تقریبا ۹۹,۹۹۹۹ درصدشون تبلیغاتی هست، حالا شما مثلا یه کنسرت می‌بینید که طرف با چاقو به خودش صدمه میزنه، اینا همه ش صرفا برای تبلیغات و پول در آوردن هست که خود اون افراد هم بهش اعتقاد ندارند.
البته ریتم تند آهنگها، رقص سر, اجرای ترسناک و جذاب سر کنسرت باعث میشه ذهن شما به صورت خودبه‌خود اگه زمینه ش رو داشته باشید جذب بشید. اما بزارید آخر داستان رو به شما بگم، آخر داستان شما به همه ی خواهید خندید.
شما صرفا جذب یکسری چیزهای تازه شدید که تازگیشون رو سریعا از دست میدهند.

این علاقه شما یه علاقه کاذب هست که در آینده به خاطر اینکه وقتتون رو سر اون تلف کردید افسوس می‌خورید، به نظر من به چیزهای واقعی تر زندگیتون برسید، استعدادهای خودتو رو کشف کنید. بیخیال این بچه بازیها و مهدکودک بازیا بشید. این شیطان پرستی های که اشاره کردید هم همه ش جوگیرهای بیش نیست.

البته می‌دونم شما توی ذهنتون ممکنه مقابله کنید با این حرفهای من، تقصیری هم ندارید، طبیعی هست. ولی عمر آدم بزرگترین سرمایه آدم هست با این مسخره بازیا هدرش ندید.

به شما قول میدم نه این شیطان پرست نماها بلکه نقد بزرگترین دانشمندان ملحد هم نمی‌تونه به بنیادیهای اساسی دین آسیب برسونه. ایمان شما هم ایمان نبوده، صرف نماز خواندن و نماز شب به شما بینش نمیده، سعی کنید با افراد با سوادتر بحث کنید متوجه میشید.

سپاس

قرآن انسان را موجودی دو بُعدی می داند که هم خصلت های خوب در او وجود دارد و هم خصلت های بد؛ اگر انسان استعدادهای مثبتش را شکوفا کند برتر از ملائکه می شود و اگر استعدادهای منفی اش را پرورش دهد پست تر از حیوانات خواهد شد؛ همچنان که قرآن می فرماید:

«أُوْلَئِکَ کَالْأَنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (1)؛ «آنها مانند چهارپایان هستند بلکه نادان تر و گمراه تر هستند».

در حقیقت خداوند انسان را با دو دسته كنش و واكنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است كه می تواند با تكیه بر ارادۀ نیرومندى كه خداوند به او داده است، هر یك از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر كدام اقدام كند.
شكل گیرى خوبان و بدان انجام نمى پذیرد مگر با وجود غرایزى همچون شهوت و غضب كه داراى دو چهره خوبى و بدى مى باشند و مى توان گفت؛ چهره زیبایى ها آنگاه آشكارتر مى شود كه در كنار زشتى ها قرار گیرد و هنر مردان خدا آنگاه بیشتر جلوه گر مى شود كه با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حق ستیزان قرار گیرند؛ از این رو با نگاهى كلان به زندگى انسانها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایى ها و حتى به فعلیت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.

پی‌نوشت:

  1. اعراف(7)، آیه 179.


پرسش:
پسری 24 ساله و دانشجو هستم، دو ساله با مشکل بزرگی روبرو هستم. بنده علاقه فراوانی به شیطان و تاریکی دارم و وقتی به آهنگ شیطانی گوش می دهم از آن خیلی لذت می برم و در عین حال وقتی به خدا، اهل بیت و به مظلومیت امام حسین فکر می کنم گریه ام می گیره.
حس می کنم وقتی گناه و کارهای بد انجام می دهم یا گوش می دهم یا فکر می کنم یا می بینم یه چیزی از درونم داره ازش لذت می بره و داره رشد می کنه؛ دقیقاً همین حالت را وقتی کاری خوب انجام می دهم، یا قرآن می خونم یا فکر چیزای خوب یا آهنگ مداحی زیبا گوش می دهم هم همین حس را از درون به هم دست می دهد، اما متفاوت!
حس می کنم بین حق و باطل گیر کردم و نمی تونم فقط یکی رو داشته باشم و هر کدام منو سمت خودش می کشاند و از این بابت کلافه شدم.
وقتی فکر می کنم و تصور می کنم می توانم یک عالم بزرگ که به درجات بالای معنویت رسیده و تسلیم خداست آن را از درون حسش می کنم و وقتی تصور می کنم که به یک آدم ظالم و ویرانگر که پیرو شیطان شده حالش رو از درون حس می کنم (یعنی ظرفیت رسیدن به اوج در هر دو حالت رو تو خودم می بینم و حس می کنم).

پاسخ:
گرایش های انسان
مشکلی که شما از آن سخن گفته اید، مشکل دیرآشنا و چندان پیچیده ای نیست؛ چرا که اساساً در طبیعت انسان دو نوع گرایش وجود دارد:
الف) گرایش به خوبی ها
ب) گرایش به بدی ها
انسان با اراده و اختیاری خدادادی که از آن برخوردار هست بین خیر(خوب) و شر(بدی) یکی را بر می گزیند و مسیر زندگی خود را براساس آن می پیماید تا به کمال نهایی خود برسد.

ابعاد وجودی انسان
قرآن انسان را موجودی دو بُعدی می داند که هم خصلت های خوب در او وجود دارد و هم خصلت های بد؛ اگر انسان استعدادهای مثبتش را شکوفا کند برتر از ملائکه می شود و اگر استعدادهای منفی اش را پرورش دهد پست تر از حیوانات خواهد شد؛ همچنان که قرآن می فرماید:

«أُوْلَئِکَ کَالْأَنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (1)؛ «آنها مانند چهارپایان هستند بلکه نادان تر و گمراه تر هستند».

در حقیقت خداوند انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است که می تواند با تکیه بر ارادۀ نیرومندى که خداوند به او داده است، هر یک از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر کدام اقدام کند.

شکل گیرى خوبان و بدان انجام نمى پذیرد مگر با وجود غرایزى همچون شهوت و غضب که داراى دو چهره خوبى و بدى مى باشند و مى توان گفت؛ چهره زیبایى ها آنگاه آشکارتر مى شود که در کنار زشتى ها قرار گیرد و هنر مردان خدا آنگاه بیشتر جلوه گر مى شود که با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حق ستیزان قرار گیرند؛ از این رو با نگاهى کلان به زندگى انسانها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایى ها و حتى به فعلیت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.

اگر انسان به بعد فطری روحش پاسخ ندهد و خود را از ایمان و عمل صالح دور نگه دارد، ابعاد منفی وجودش زمینه رشد پیدا می کنند، اما اگر انسان با تبعیت از دستوارت و فرمانهای الهی گام بردارد هرگز طبیعت منفی او مجالی برای احاطۀ شخصیت و وجود او پیدا نخواهد کرد.

هر انسانی، فطرتاً خواهان ایمان و پاکی و تقوا است و از کفر و گناه بیزار است. خدا می خواهد همۀ انسان ها با میل و ارادۀ خود راه حق را بپویند، از این رو انبیای بزرگ را با کتاب های آسمانی می فرستد و حق و باطل را به آنها نشان می دهد.
از سوی دیگر، ایمان را محبوب انسان ها قرار می دهد، چنان که قرآن مجید می فرماید:
«وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ» (2)؛ «خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هایتان زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است».

متأسفانه در مراحل بعد، آب زلالی که از آسمان آفرینش در وجود انسان ها ریخته شده، بر اثر تماس با محیط های آلوده و زرق و برق های ظاهری دنیا صفای خود را از دست می دهد و بوی نفرت انگیز گناه و کفر و عصیان گیرد.(3)
قرآن مجید دلیل گرایش انسان به گناه را در گریز از مسئولیت و محدودیت می داند و می فرماید:
«بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ» (4)؛ «انسان می خواهد آزاد باشد و همه عمر را به گناه بگذراند».

امور ناپسند با طبیعت غریزی و جسمانی انسان موافقت دارد و نفس انسان به دلیل ناپختگی عقلانی اش ابتدا خواهان انجام آن است. آدمی از غیبت کردن، نگاه به نامحرم نمودن، دروغ گفتن، مال حرام خوردن و غیره لذت می برد، چون آن را آسان می بیند و محدودیتی برای او ایجاد نمی کند اما تقوا و عمل صالح و پاکدامنی، حفظ زبان و گوش و چشم و بالاخره گناه نکردن نیاز به پختگی عقلانی دارد و با زحمت توأم است. طبیعی است که هر کس زیر بار زحمت و ریاضت نمی رود مگر افرادی که ایمان به آخرت داشته باشند و به امید ثواب اخروی و نعمت های بهشتی، از خوشی مقطعی و گذرای گناه صرف نظر نمایند.

به عبارت دیگر، گناهان و لذت های شهوانی و نفسانی، با جنبه جسمانی و مادی انسان سر و کار دارد، اما امور معنوی و خوبی ها با جنبه روحانی و بعد غیر مادی انسان ارتباط دارد. جنبه مادی و جسمانی وجود آدمی، ملموس تر است و انسان ها غالباً با آن سر و کار دارند و راحت تر و نزدیک تر است، اما جنبه روحانی و معنوی، همیشه برای انسان محسوس و ملموس نیست، در عین حال برای رسیدن به لذت ها و امور معنوی، باید انسان از برخی امور و لذت های شهوانی و مادی و خواهش های نفسانی دست بِکشد و آنها را از خود دور نماید، برای انسان سخت تر و مشکل تر است؛ اما اگر انسان واقعاً به مراحل بالای کمال دست یابد و لذت واقعی معنویات و با خدا بودن را احساس کند، و به فطرت پاک خود برگردد، به سوی گناهان و معاصی نمی رود و حتی برای او سخت خواهد بود که به دنبال این امور برود.

نقش اراده و اختیار آدمی
اراده و اختیار انسان از بزرگ ترین موهبت هاى الهى است و نقش بسیار نیرومندى در رهبرى کنش هاى آدمى دارد. اراده و اختیار انسان به خوبى قابل تقویت و نیرومندسازى است و با تقویت آن دشوارترین کارها سهل و آسان مى شود. یک جوان در عین نیرومندى در غرایز، از اراده و توان مقاومت بسیار بالایى برخوردار و طهارت نفس و گرایش هاى معنوى در او، بسیار بالا است و می تواند خویشتن را از آلودگی ها حفظ کند، از رذایل اخلاقی دوری کند و به فضائل اخلاقی پسندیده آراسته گرداند.

اساساً تکامل انسان وقتی معنا دارد که انسان بر سر دو راهی باشد و با حُسن انتخابش راه صحیح و درست را برگزیند و گرایشهای منفی وجودش را پس بزند.

معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:

  1. برازش، کمال، خوبی ها و بدی ها (الگوها و روش ها)، قم: عصر جوان، 1395.
  2. نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی، ترجمه کتاب جامع السعادات، ترجمۀ جلال الدین مجتبوی، تهران: حکمت، ‎۱۴۰۸ق، ‎۱۳۶۶.
  3. جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن، قم: اسراء، 1397.
  4. مطهری، مرتضی، فطرت، تهران: صدرا، 1396.

پی نوشت ها:

  1. اعراف(7)، آیه 179.
  2. حجرات(49)، آیه 7.
  3. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374، ج۲۲، ص۱۵۹.
  4. قیامت(75)، آیه 5.

موضوع قفل شده است