جمع بندی کاهش بی سابقه آمار ازدواج در 9 ماهه سال 93 (آسیب شناسی)

تب‌های اولیه

240 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عشقم خدا;624393 نوشت:
یکی از اسیبهایی که میزنه به نظرم یه جور تنوع طلبی میشه...

ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﺁﺳﻴﺐ ﭼﻲ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻨﻮﻉ ﻃﻠﺒﻲ ﻣﻴﺸﻪ?

عشقم خدا;624393 نوشت:
یکی از اسیبهایی که میزنه به نظرم یه جور تنوع طلبی میشه...

چی شده بوده آی مجری

که با این در اگر دربند در مانند درمانند

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;624396 نوشت:
ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﺁﺳﻴﺐ ﭼﻲ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻨﻮﻉ ﻃﻠﺒﻲ ﻣﻴﺸﻪ?

اینکه طول بکشه مدت زمان ازد...

مرید زهرا(س);624390 نوشت:
چرا فکر میکنید فقط آقایون به گناه میوفتن? اتفاقا شهوت خانما بیشتره فقط کنترلش میکنند....بعدم یه دختر به نطر شما چقد میتونه بشینه تو خونه که بیان خواستگاریش? مگه دختر بیچاره آدم نیست مگه دل نداره.....من خودم الان دو ماه دیگه 25 سالم میشه....اون موقع که خواستگار میومد مامانم ردش میکرد میگفت بچه ست میخواد درس بخونه....الانم که دیگه هیچکی نمیاد و هنوزم درگیر درسم... برم خواستگاری؟ یا بشینم موهام بشه رنگ دندونام :pir::pir:

ان شا الله که مشکل شما هم حل بشه، ولی به نظر من تو مهمترین اتفاق زندگیتون نباید میذاشتین که مادرتون تنهایی تصمیم بگیرن،
اصلا به نظر من یکی از بزرگترین مشکلات و عوامل کم شدن آمار ازدواج همین پدر مادر ها هستند، میپرسید چرا؟ چرا نداره که، خیلی سادست ، یه دلیلش همین که زمان خودشون که زمینه ی گناه کمتر بود زود ازدواج میکردن، حالا بر عکس شده، زمینه ی گناه بیشتر شده، خانواده هام شدن مانع ازدواج جوونا، البته بعد از خانواده ها جا داره که اسمی هم از خود دخترا برده بشه:khaneh:
به کجا داریم میریم.............

اهورانی;620987 نوشت:
متاسفانه هزینه ها بالاست یا کار نیست و یا هزینه ها با درآمد ها نمیخونه

درسته که گرانی خیلی زیاده و هزینه ها بالاست ، اما حداقل این صحبت از یه بجه مذهبی و معتقد بعیده
ان يكونوا فقرإ يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم
و خداوند غنی می کند آنها را از فضل خویش...

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;624388 نوشت:
ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ اﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﺜﻼ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﻱ ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﻛﺎﺭﻭ ﺑﻜﻨﻴﻢ?
ﺑﺮﻳﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﺎ ﺑﮕﻴﻢ!?

آره دیگه .. برو بگو ببخشید آقا کوزه دارید من بزنم بشکنم شما دو زاریتون بیوفته؟:khandeh!:

ولی اصلا... هرگز... ابدا.... به این پیشنهادا که دخترا اقدام کنن توجه نکنید Fool

پسرا جنبه ندارن ( بلانسبت )

پس فردا هر چی بشه میخواد بهت بگه برات دعوت نامه نفرستاده بودم که خودت اومدی Fool

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

amin1366;624419 نوشت:
ان يكونوا فقرإ يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم
و خداوند غنی می کند آنها را از فضل خویش...

بر منکر ش لعنت
اما بهتر نیست با نظر به شرایط سخن بگیم نظر من اینه تا میشه هزینه ها از دو طرف خانواده ها کم بشه
اما با شعار که مشکلات حل نمیشه
نه اجاره خونه الکیه و نه کرایه تاکسی و نه خیلی از هزینه ها شاید این نگرانی ها بی مورد هم نباشه
من به چشم دیدم کسانی که رسما با هیچی شروع کردد ،منظورم از هیچی سر جمع با چهارصد هزار تومن پس انداز رفت خواستگار بی حمایت مالی خانواده پسر فقط حمایت معنوی با اون چهارصد هزار تومن هم یه نشون واسه خانم گرفتن و هم مراسم نامزدی برگزار کردن
من نمیگم بهشون سخت نگذشت
یه جورایی پوستشون کنده شد
اما بعد از سه سال حالا شاید یه زندگیه نیمه متوسط داشته باشن
اما هر کس با اون شرایط کنار نمیاد و هرکس با شرایط اون آقا حاضر نمیشه ریسک کنه
با آیه و قران هم نمیشه کار به دست آورد یا پول رهن داد
باید یه اعتقاد قلبی توی وجود انسان به و دیعه باشه نمیشه به همه گفت این راه نتیجه داده شما هم بفرمایید امتحان کنید
نمیشه با شعار جوون ها رو متاهل کرد
این حرف رو توی سایت به منه معتقد نزنید برید بیرون به اون خانومی بگید که فقط پول لوازم آرایشش سه ماه یکبار سیصد هزار تومن
به غیر از ناخن هاش
به غیر از مانتو روسری و کفشش
جوری صحبت میکنید انگار کل جامعه متدین هستند
مسلمان بله اما معتقد نمیدونم
برین به اون جونی بگید که هر روز برای درست کردن موهاش باید بره آرایشگاه و حتما باید گوشی همراهش به روز باشه بگید
ببینم چه جوابی بهتون میده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Khandidan!:

salam1990;620915 نوشت:
به نظرم مهمترین عاملش اینترنته.مثلا همین تاپیکای اسک دین چقد جوونا رونا امید میکنه:khandeh!:
گذشته از شوخی..

دلایلش زیاده چند تا شو که به ذهنم میرسه میگم
1- رواج دوستی و راحتی و بی دردسر بودنش نسبت به ازدواج
2-بی پولی(بیشترشدن سربازی. بدتر شدن اوضاع اقتصادی.بیکاری. افزایش میل به ادامه تحصیل از عوامل بی پولی هستن)
3-ترس از ازدواج!(این یکی رو یک نمونه ش خودمنم:Ghamgin:). از عوامل این ترسم میتونه ترس از بی اخلاقی. کم تحملی. پرتوقعی و ....طرف مقابل باشه
4-پیدا نکردن مورد مناسب(شاید فکر کنید این مورد الکیه ولی باور کنید از همشون مهمتره):ok:


به نظره من هم ایناس و هم سخت گیری خانواده ها.و اینکه نیازهای جووناشونو درک نمیکنن.و بی اهمیت میدونن.فکرمیکنن اگه ازدواج نکنه جوون راحت تره و میتونه راحت تر درسشو بخونه و کارای دیگه.من خودمو با قبلن مقایسه میکنم علاقم به ازدواج روز به روز داره کمتر میشه.و پشیمون چرا توی دوران اوج جوانی کسی را نداشتم.الانم جوونم ولی احساس پیری و خستگیه خفنی میکنم!

pzahra;621183 نوشت:
مهمترین دلیلش فقر
چون پسرهای مذهبی اکثرا به خاطرتنگ دستی اقدام به خواستگاری نمیکنند منم خودم ازخواستگاری رفتن وحشت دارم

درسته.اون موقع که پول نداریم علاقه داریم به ازدواج.وقتی سنمون میره بالا و یه پولی پس انداز میکنیم دیگه اون علاقه قبلو نداریم.

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;621190 نوشت:
اﻳﺸﻮﻥ ﻛﻼ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮﻥ ﺑﺎ ﺑﻘﻴﻪ ﺁﻗﺎﻳﻮﻥ ﺟﺪاﺳﺖ
ﺣﺘﻤﺎ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺟﺎﻳﻲ ﮔﻴﺮ ﻧﻜﺮﺩﻩ
و ﮔﺮﻧﻪ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻳﻢ ﻣﻲ ﺭﻓﺘﻦ و اﻧﻘﺪﺭ ﺑﻲ ﭘﻮﻟﻴﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻥ
ﻭﻟﻲ ﻭاﻗﻌﺎ ﺧﻮﺷﺒﺤﺎﻝ ﺁﻗﺎﻳﻮﻥ
ﻫﺮﺩﺧﺘﺮﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺴﻨﺪﺷﻮﻥ ﺑﻮﺩ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻦ ﺑﺮﻥ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻳﺶ
ﻭﻟﻲ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﭼﻲ
ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺴﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﺪ[emoji52]

غیر مستقیم که خانمه میتونه نشون بده علاقشو.مطمئن باش پسره با نگاه دختره همه چیزو میفهمه.اگه اونم بخاد خودش پاپیش میزاره.

sara72;621213 نوشت:
من تو بقيه بحثا هم كفتم
ازدواج نياز داره كه يه نفر اقدام كنه و جلو بره
خب تو جامعه ما ك دختر نميتونه جلو بره بس قاعدتا اقايون بايد اين كارو بكنن
بنظر من اقايون مسوليت بذير نيستن ، از مسيوليت زندكي ميترسن
بسراي بولدار هم ازدواج نميكنن جون حوصله مسيوليت ندارن

ببخشيد فونتم عربيه

به نظر شما اگه یه پسر تو یونی از کسی خوشش بیاد چطوری بهش بگه.اگر همین جوری بره جلو بگه من از شما خوشم میاد اشکال داره؟اگه دختره گفت نه.پسره دیگه دنبال قضیه را نگیره یا بازم اصرار کنه؟یه راهنمایی کنید شاید تو زندگیمون بدردمون خورد.

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;624263 نوشت:
ﻭﻟﻲ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺎﺯﻡ ﺩﺧﺘﺮا ﺷﺮاﻳﻂﺸﻮﻥ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﻩ ﭼﻮﻥ اﻧﻘﺪﺭ ﺑﻲ ﺷﻮﻫﺮﻱ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻴﺎ ﻓﻘﻄ ﺣﺎﺿﺮﻥ ﻳﻪ اﻗﺎ ﺑﺎﻻﺳﺮ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﺵ و ... ﻧﺪاﺭﻥ و ﻣﻴﮕﻦ ﺳﺨﺘﻲ ﻣﻴﻜﺸﻴﻢ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻭﻟﻲ ﺣﺪاﻗﻞ ﺧﻴﺎﻟﻤﻮﻥ ﺭاﺣﺘﻪ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﻧﻤﻮﻧﺶ ﺧﻴﻠﻲ ﺩاﺭﻡ اﻃﺮاﻓﻢ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻢ ﭼﻨﺪﺗﺎ اﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻱ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﭘﺴﺮاﻱ ﻫﻤﻜﻼﺳﻴﻤﻮﻥ ﻛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻪ ﻛﺎﺭ ﺩاﺭﻥ ﻧﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﻱ ﺭﻓﺘﻦ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﻛﺮﺩﻥ و ﻣﻴﮕﻦ ﺧﺪا ﺑﺰﺭﮔﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻤﻪ ﭼﻲ ﺭﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻣﻨﻜﻪ اﮔﻪ ﻳﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻡ و ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ اﺯﺩﻭاﺝ ﺩاﺷﺘﻢ ﺷﺪﻩ ﺻﺪ ﺟﺎ ﻣﻴﺮﻓﺘﻢ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﺑﻬﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻴﺪاﺩﻥ ﻭﻟﻲ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻲ ﻫﻴﭻ ﻛﺎﺭﻱ اﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺎﺩ ﺑﻌﺪﻡ ﻣﮕﻪ ﻓﻘﻄ ﭘﺴﺮا ﺗﺮﺱ اﺯ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻴﻮﻓﺘﺎﺩﻥ ﺩاﺭﻥ?
ﻭاﻻ ﻣﻨﻜﻪ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﺭﻭﺯ و ﻫﺮﺷﺐ ﺩاﺭﻡ اﺯ ﺧﺪا ﻣﻴﺨﻮاﻡ ﻣﻴﮕﻢ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻦ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﻧﻴﺎﺯاﻣﻮ ﺳﺮﻛﻮﺏ ﻛﻨﻢ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ اﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻋﺎﻃﻔﻲ اﻧﻘﺪﺭ ﺣﺴﺎﺱ ﺷﺪﻡ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﺸﻜﻨﻪ و ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﻣﻮ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ
ﻣﻴﮕﻢ اﺧﻪ ﭼﺮا ﻣﻦ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺜﻞ اﻳﻨﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﻢ
ﺧﺐ ﻣﻨﻢ ﻧﻴﺎﺯ ﺩاﺭﻡ
ﻛﺎﺷﻜﻲ ﻳﻪ ﺭاﻩ ﺣﻠﻲ ﻭاﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮا ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﺴﺘﻦ ﺑﻪ ﻳﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻫﻢ ﻛﻔﻮﻩ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻪ ﺑﺮﺳﻦ و اﻧﻘﺪﺭ اﻧﺘﻆﺎﺭ ﻧﻜﺸﻦ[emoji17] [emoji17] [emoji17]

منم تا چند وقت اینجور حسی داشتم.کارم به جایی کشیده بود نگاه میکردم ببینم دستاشونو چجوری دادن بهم.انواع مختلفشو ببینم:)از یه طرف خوشحال میشدم که حداقل بعضیا کسی را دارن که تنها نباشن.از یه طرف وقتی میرسیدم خونه خیلی بی حوصله میشدم.اصلا حال حرف زدن با کسی را نداشتم.

ولی یکی از مشکلات رفتار های پدر و مادره بعضی ها رو عرض می کنم که رفتارهای اونها تأثیر بسیار مستقیمی روی شکل گیری خانواده و رفتارهای فرزندان میگذاره ...نیت ها درست نبوده

چه موقع ازدواج که یا با زور و اجبار بوده یا همسان و هم کفو نبودند و این در نسل بعدشون تأثیر گذاشت فکرهای اشتباه و راه های بیهوده و غلط...فقط به عنوان یک رسم!

(یا نمیذارن خواستگار بیاد خودشون تصمیم گیرنده میشن برای فرزند و اینکه سن دختر از25 بگذره دیگه خواستگار نداره من که میگم از 22-21 ).... همه موارد رو خودمون میدونیم به طور

کامل و دقیق ولی ؟ الله أعلم

یه دلیل دیگه متولد دهه 60 یها خیلی بدبختن:( مخصوصا اگه رشتشون مکانیک باشه که نه تو دانشگاه دختر تو کلاسشون میبینن نه سر کار که با یه مشت سیبیل کلفت همکارن.اصلن داغونن.اصلن کسی را نمیبینن که بخان بپسندن و برن خاستگاری.

خیلی از شرایط دست به دست هم داده تا ازدواج برا جوونا سخت بشه اما کافیه اون کسی که قصد ازدواج داره اراده کنه و بعد توکل کنه به خدا ، اونوقت میبینه که همه شرایط براش مهیا میشه البته در صورتی که با واژه قناعت و ساده زیستی آشنایی داشته باشه.

دوستان سلام

raha-h;624508 نوشت:

(یا نمیذارن خواستگار بیاد خودشون تصمیم گیرنده میشن برای فرزند و اینکه سن دختر از25 بگذره دیگه خواستگار نداره من که میگم از 22-21 ).... همه موارد رو خودمونیم به طور کامل و

دقیق ولی ؟ الله أعلم

و زمانی که سن این خانمها به 25 رسید، ناگهان عده ای به این فکر می افتند که ایشان هنوز ازدواج نکرده است و جریان دارد بحرانی می شود و باید کاری کرد اما در مرحله عمل همچنان .......

یکی از اساتید مشاوره حقیر می فرمودند که معمولا پسرهای خوب تا سنشان بالا نرفته، دست به اقدام زده و با دخترهای خوب را در سن پایین ازدواج می کنند لذا در سنین پایین تر نسبت به سنین بالاتر، بیشتر دخترهای خوب پیدا می شوند.
در فضای واقعی نیز بنده همین را مشاهده کردم، یعنی بهترین دوستان بنده از سراسر کشور معمولا هر طوری بوده تا به 25 نرسیدند، ازدواج کردند

ایشان می فرمودند که سن ازدواج دختران 18-21 و پسران حداکثر 25 باشد

نقل قول:

یه دلیل دیگه متولد دهه 60 یها خیلی بدبختن:( مخصوصا اگه رشتشون مکانیک باشه که نه تو دانشگاه دختر تو کلاسشون میبینن نه سر کار که با یه مشت سیبیل کلفت همکارن.اصلن داغونن.اصلن کسی را نمیبینن که بخان بپسندن و برن خاستگاری.

برادر، رشته به این خوبی، چرا کفر نعمت می کنی؟!
در رشته شما دختر نیست، در سایر رشته ها که هست.
شما باید خدا را خیلی شاکر باشید که چندان با دخترخانمها در ارتباط نبودید
به دوستان متاهل، هیئت، جاد، بسیج، نهاد رهبری و ... بسپارید

علی علی

mohsen1990;624501 نوشت:
به نظر شما اگه یه پسر تو یونی از کسی خوشش بیاد چطوری بهش بگه

سلام آقا محسن، این "یونی" که وگفتی یعنی چه؟!!!:Gig:
اگه جای خاصیه، قربون دستت آدرسشم برام بفرست:Cheshmak:

مکلف;624514 نوشت:
برادر، رشته به این خوبی، چرا کفر نعمت می کنی؟!

کجاش خوبه عزیز من، من که خودم به این نتیجه رسیدم، اگه از اول می رفتم رشته ی تجربی و پرستاری می خوندم، الان با زنم نشسته بودیم به ریش شما مجردا می خندیدیم:khaneh:

راستی عاشق ریاضی جان آواتار جدیدت مبارک:Cheshmak:

[="Arial"][="DarkGreen"]

username;624517 نوشت:
این "یونی" که وگفتی یعنی چه؟!!

سلام
احتمالاً منظورش یونی بلاگه.[/]

username;624517 نوشت:
مشکل شد دوتا یونی بلاگ چیه؟!

راستی عاشق ریاضی جان آواتار جدیدت مبارک


یونی ی شبکه اجتماعی برا دانشجوهاست.
تشکر.خوبه؟
حالت من در روزهای امتحان!الکی خوش!

username;624517 نوشت:
سلام آقا محسن، این "یونی" که وگفتی یعنی چه؟!!!:Gig:
اگه جای خاصیه، قربون دستت آدرسشم برام بفرست:Cheshmak:

:Cheshmak:

یونیورسیتی=university=دانشگاه

[="Arial"][="DarkGreen"]

mohsen1990;624544 نوشت:
یونیورسیتی=university=دانشگاه
الان ما دچار بحران قحطیه لغت شدیم؟!
مگه دانشگاه چشه؟
یونی هم شد اسم؟مردمو به اشتباه میندازی![/]

username;624517 نوشت:
کجاش خوبه عزیز من، من که خودم به این نتیجه رسیدم، اگه از اول می رفتم رشته ی تجربی و پرستاری می خوندم، الان با زنم نشسته بودیم به ریش شما مجردا می خندیدیم

والا!! چقد خوشحال بودم رفتم ریاضی و رشته مهندسی قبول شدم!! فک کردم خبریه!!

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;624303 نوشت:
ﻫﻴﻴﻴﻲ ﻣﻨﻜﻪ ﻭاﻗﻌﺎ ﺩاﺭﻡ ﺯﺟﺮ ﻣﻴﻜﺸﻢ ﻧﻆﺮاﺕ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻛﻪ ﺩﻳﺸﺐ ﻣﻲ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﺧﻴﻠﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻴﻢ
ﺩﻳﮕﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ اﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ
ﻛﺎﺭ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪﻩ ﮔﺮﻳﻪ[emoji17] [emoji17] [emoji17]

گریه نکن دخترم خدا بزرگه...
این آدم ها و امثال ما از بندگان خاصیم إن شاءالله :khaneh:

sara72;624311 نوشت:
فقط میتونم بگم متاسفم. ازینکه مثه من غمگین هستین:cry:

اخه بدبختی من اینه که این هفته سه تا امتحان سرنوشت ساز دارم ولی کو حواس درس خوندن

اصلا وضعیت من از همتون بدتره یکم ناله کنم!!

من رشته هنر میخونم هم باید کار تخصصی مربوط به رشته ام رو انجام بدم هم درس بخونم :Kaf:

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;624313 نوشت:
ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺗﺎ ﺩاﺭﻡ
ﻭﻟﻲ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻢ
اﺻﻼ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﻴﭻ ﻛﺎﺭﻱ ﺭﻭ ﻧﺪاﺭﻡ
[emoji17]

میگم که چطوره دختر ها و پسرها به فکر چاره باشن ،دست به تظاهرات فرهنگی بزنیم همه همصدا بشیم شاید رفع مشکل و آسیب شد.!!

raha-h;624607 نوشت:
میگم که چطوره دختر ها و پسرها به فکر چاره باشن ،دست به تظاهرات فرهنگی بزنیم همه همصدا بشیم شاید رفع مشکل و آسیب شد.!!

ﻣﺜﻼ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻴﻢ?

بعله....واقعا عالیه پیشنهاد دوستان....دیگه کار از کار گذاشته...مادر من همه رو رد کردن رفته....دیگه بنده هدفم خدمت به خلق الله هست.....یه دختر هیچ وقت نمیتونه اول پا پیش بذاره برا ازدواج.....الان تو فامیل ما ۴-۵ تا دختر هست که سنشون بالای ۳۶-۷ هست و مجردن....چون نجیب بودن و نتونستن اقدام کنن برا ازدواج....البته خانواده شون هم مقصر بود مثلا میگفتن باید درس بخونه.....اینقد خوندن خوندن تا دکترا هم گرفتن اما ازدواج پس چی؟ هیچی.....بع خانواده ما هم اینا رو دید اما مادرم چون خودش زود ازدواج کرده بود خواست دخترش مثلا به آرزوهاش برسه دکتر شه.....و همون کار اونا رو تکرار کرد....مساله اینجاس ک پدر و مادر من منو بچه ده یازده ساله تصور میکنند و اصلا فکر نمیکنند ک من هم ممکنه احساسی داشته باشم....مادرم همیشه یک جمله معروف داره....فلانی هم ازدواج کرد....والا هیچ خبری هم نیس تو ازدواج....بله ایشون وقتی دانشگاه رفت ازدواج کرده بود....مثل الان ما که نبود....زمینه گناه هم مثل الان اینقد فراهم نبود....الان کافی ادم اهلش باشه هزارتا دوست دختر و پسر ریخته تو دانشگاه و خیابونو اینا....آدم باید خیلی مرد باشه خودشو نگه داره....مساله اینه ک پدر و مادرا اصلا اینو درک نمیکنند.....بچه جوونشون خیلی فشار روشه اگه نخواد گناه کنه....میدونم شاید اینا بیشتر شبیه در د و دل باشه.....و اینجا جاش نباشه... معذرت از همه :Ghamgin:

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;624609 نوشت:
ﻣﺜﻼ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻴﻢ?

بزرگواران با هم همفکری کنیم

شورش کنیم ..اعتصاب کنیم ... مزاح بود !!

ولی شاید هم کارساز باشد..

دوستان محترم و محترمه :Gol:

ان شاالله هر چه زودتر مشکل همه جوونا حل بشه و هر چه خیره براشون پیش بیاد :ghalb:

ولی فعلا در مسیر موضوع حرکت کنید :Cheshmak:

موفق باشید:Gol:


[="Arial"][="DarkGreen"]دقت کردین به ی چیزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما همتون میاین اینجا و بی رو وایسی از مشکلاتتون حرف می زنید و مینالید و میگین که پدر و مادرها باید این کارو کنن،اون کارو کنن،اینجوری باشن،اونجوری باشن تا مشکل ما حل بشه!
خب چرا به جای اینکه بیاین اینجا و مدام بنالید و کاری از پیش نبرید نمیرین باهاشون دوستانه و منطقی صحبت کنید و همین حرفا رو به اونا بزنید؟بالاخره یکی با پدرش راحته یکی هم با مادرش راحته اگرم سخته براتون، دوستی ، آشنایی کسی رو که باهاش راحتین و حرفش پیش والدینتون خریدار داره واسطه قرار بدین.آدم باس با پدر و مادر انقد رفیق باشه که این حرفا و مشکلاتش رو فقط به اونا بگه.
[/]

raha-h;624615 نوشت:
بزرگواران با هم همفکری کنیم

شورش کنیم ..اعتصاب کنیم ... مزاح بود !!

ولی شاید هم کارساز باشد..

فک کنم اعتصاب غذا کارساز باشه،همه جا جواب میده... یا مثلا رفتن به دانشگاه رو تحریم کنیم!! :ok:

واقعن خوش به حال خودم که انقدر گرفتاری دارم که ازدواج فعلا ته ته ته صف طویل مشکلاتمه Fool

Fool Fool Fool Fool

عاشق ریاضی;624626 نوشت:
[="Arial"][="DarkGreen"]دقت کردین به ی چیزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما همتون میاین اینجا و بی رو وایسی از مشکلاتتون حرف می زنید و مینالید و میگین که پدر و مادرها باید این کارو کنن،اون کارو کنن،اینجوری باشن،اونجوری باشن تا مشکل ما حل بشه!
خب چرا به جای اینکه بیاین اینجا و مدام بنالید و کاری از پیش نبرید نمیرین باهاشون دوستانه و منطقی صحبت کنید و همین حرفا رو به اونا بزنید؟بالاخره یکی با پدرش راحته یکی هم با مادرش راحته اگرم سخته براتون، دوستی ، آشنایی کسی رو که باهاش راحتین و حرفش پیش والدینتون خریدار داره واسطه قرار بدین.آدم باس با پدر و مادر انقد رفیق باشه که این حرفا و مشکلاتش رو فقط به اونا بگه.
[/]

..............

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;624633 نوشت:
ﻭاﻻ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ ﺭاﺣﺘﻴﻢ ﺻﺤﺒﺘﻢ ﻛﺮﺩﻳﻢ اﻳﺸﻮﻥ اﺯ ﺧﺪاﺷﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﺳﺮ ﺳﺎﻣﻮﻥ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ و ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺸﻴﻢ
ﻭﻟﻲ ﻣﺜﻞ اﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭا ﺗﻪ ﻛﺸﻴﺪﻥ
و ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻧﻴﻤﻪ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﻣﺎ ﻛﺠﺎﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﻩ و ﻋﻴﻦ ﺧﻴﺎﻟﺸﻢ ﻧﻴﺴﺖ[emoji5]

خب برین خودتون معرفی کنید به نهاد رهبری و...و بگین قصد ازدواج دارین و شرایطتون هم اینه.

عاشق ریاضی;624635 نوشت:
[="Arial"][="DarkGreen"]
خب برین خودتون معرفی کنید به نهاد و رهبری و...و بگین قصد ازدواج دارین و شرایطتون هم اینه.
[/]

اﺧﻪ ﺗﺎ اﻭﻧﺠﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻨﺪﻳﻢ ﻧﻬﺎﺩ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺗﻮ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺴﺖ و ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻫﺴﺖ و ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻣﻴﮕﻦ ﻧﻬﺎﺩ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻧﺪاﺭﻩ
ﻛﺎﺷﻜﻲ ﻳﻪ ﻭاﺳﻂﻪ ﮔﺮ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺷﻬﺮﻣﻮﻥ ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﭘﺴﺮ ﻣﺸﺨﺼﺎﺗﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﻴﺪاﺩﻥ و اﻳﻦ ﻭاﺳﻂﻪ ﻣﻮﺭﺩاﻱ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ

[="Arial"][="DarkGreen"]

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;624636 نوشت:
اﺧﻪ ﺗﺎ اﻭﻧﺠﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻨﺪﻳﻢ ﻧﻬﺎﺩ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺗﻮ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺴﺖ و ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻫﺴﺖ و ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻣﻴﮕﻦ ﻧﻬﺎﺩ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻧﺪاﺭﻩ
ﻛﺎﺷﻜﻲ ﻳﻪ ﻭاﺳﻂﻪ ﮔﺮ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺷﻬﺮﻣﻮﻥ ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﭘﺴﺮ ﻣﺸﺨﺼﺎﺗﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﻴﺪاﺩﻥ و اﻳﻦ ﻭاﺳﻂﻪ ﻣﻮﺭﺩاﻱ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ

تا ابد که توی شهرستان نمیمونید!
حالا نهاد نه حوزه،حوزه نشد دفتر امام جمعه،اونجا هم نشد مسجد محل،اگر بازم نشد هیئت های خونگی،کلی راه داره.[/]

عاشق ریاضی;624638 نوشت:
[="Arial"][="DarkGreen"]
تا ابد که توی شهرستان نمیمونید!
حالا نهاد نه حوزه،حوزه نشد دفتر امام جمعه،اونجا هم نشد مسجد محل،اگر بازم نشد هیئت های خونگی،کلی راه داره.
[/]

ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻭاﻻ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﺤﻞ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ ﭼﻮن اﻭﻧﺠﺎ ﻫﻤﻪ ﺁﺷﻨﺎ ﻫﺴﺘﻦ و ﺭﻭﻱ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﻭ ﻧﺪاﺭﻡ ﻫﻴﺖ ﺧﻮﻧﮕﻴﻢ ﻛﻪ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻲ ﻣﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﻣﻮﻧﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ اﻳﻨﻜﺎﺭ ﺭﻭ اﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻥ ﻳﺎ ﻧﻪ ﺣﺎﻻ اﮔﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺷﺪ ﻣﻴﺮﻡ ﻣﻤﻨﻮﻥ اﺯ ﺭاﻫﻨﻤﺎﻳﻴﺘﻮﻥ

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;624633 نوشت:
..............

ای داد بیداد
من دیر رسیدم نقطه چین نصیبم شد:khaneh:

[="Arial"][="DarkGreen"]

username;624652 نوشت:
ای داد بیداد
من دیر رسیدم نقطه چین نصیبم شد:khaneh:

هواتو داشتم، نقل قولش کردم.[/]

همه افراد که مثل هم نیستن درسته یک آسیب شاید پدرها و مادرها باشن ولی اون بنده های خدا رو نباید اینطور راجع بهشون حرف زد ....مثلا من خیلی وقته

با مادرم در میون گذاشتم و ایشون هم به پدرم گفته از این لحاظ مشکلی ندارم...مشکل چیزهای دیگر است

عاشق ریاضی;624638 نوشت:

تا ابد که توی شهرستان نمیمونید!
حالا نهاد نه حوزه،حوزه نشد دفتر امام جمعه،اونجا هم نشد مسجد محل،اگر بازم نشد هیئت های خونگی،کلی راه داره.

من رفتم نهاد رهبری دانشگاه (صنعتی اصفهان)
مسیله ازدواج رومطرح کردم درجواب گفتند ما هیچ کاری نمیکنیم فقط اگه کسی رو مدنظردارین اسم وفامیلشا بدین
تا فقط شماره طرفا براتون دربیاریم
کلا کسی کاری نمیکنه

راستی دوستان من امروز قرار اولین خواستگاریما برم
خیلی استرس دارم البته مامانم میگه دختره قانع و مذهبی
دعا کنید دختره مال یکی از شهرستان های شیراز
به نظرتون میشه با غیرهمشهری ازدواج کرد؟؟

pzahra;624664 نوشت:
راستی دوستان من امروز قرار اولین خواستگاریما برم
خیلی استرس دارم البته مامانم میگه دختره قانع و مذهبی
دعا کنید دختره مال یکی از شهرستان های شیراز
به نظرتون میشه با غیرهمشهری ازدواج کرد؟؟

به سلامتی إن شاألله که خیره

بله میشه با ایمان میشه ولی فرهنگ ها رو هم بسنجید

raha-h;624666 نوشت:
به سلامتی إن شاألله که خیره

بله میشه با ایمان میشه ولی فرهنگ ها رو هم بسنجید


من اگه ایمان طرفم راضیم کرد حاضرم با هرفرهنگی کنار بیام
من میخام بر اساس ولایت حضرت علی(ع) زندگی کنم
البته یکی از شروطم هم داشتن 5 فرزند

[="Arial"][="DarkGreen"]

pzahra;624664 نوشت:
راستی دوستان من امروز قرار اولین خواستگاریما برم
خیلی استرس دارم البته مامانم میگه دختره قانع و مذهبی
دعا کنید دختره مال یکی از شهرستان های شیراز
به نظرتون میشه با غیرهمشهری ازدواج کرد؟؟

به به به به مبارکه.
همسر آینده بنده هم از ی شهر و ی فرهنگ دیگه است ولی شکر خدا مشکلی نیست.ایشالا خیره.خیلی خوشحال شدم خوش به حالت.[/]

pzahra;624674 نوشت:
من اگه ایمان طرفم راضیم کرد حاضرم با هرفرهنگی کنار بیام
من میخام بر اساس ولایت حضرت علی(ع) زندگی کنم
البته یکی از شروطم هم داشتن 5 فرزند

گفتن همه این موارد و ریز مسائل در همون ابتدا بسیار مهمه...باید ببینید طرف مقابل هم کنار میاد

pzahra;624664 نوشت:
راستی دوستان من امروز قرار اولین خواستگاریما برم
خیلی استرس دارم البته مامانم میگه دختره قانع و مذهبی

وای تا باشه از این استرسا، اصلا خدایا از این استرسا نازل کن، با اینکه ربطی به من نداره ولی خیلی برات خوشحال شدم، الانم که دارم تایپ می کنم نیشم بازه:khandeh!:

ان شا الله موفق باشی، گفته باشم ، اومدم اصفهان باید شیرینی بدی ها:khaneh:

من که مامانم دوباره امروز خورده بود به پست یه آدم ادامه تحصیلیه دیگه، داره رزومه ی جواب منفی شنیدنم تکمیل میشه:geryeh:

[="Arial"][="DarkGreen"]آقا من اینجا آهنگ شاد گذاشتم دارم گوش میدم جداً خیلی خوشحال شدم.اسک دین احتیاج به ی همچین تحول مبارکی داشت.[/]

pzahra;624664 نوشت:
راستی دوستان من امروز قرار اولین خواستگاریما برم
خیلی استرس دارم البته مامانم میگه دختره قانع و مذهبی
دعا کنید دختره مال یکی از شهرستان های شیراز
به نظرتون میشه با غیرهمشهری ازدواج کرد؟؟

چواب مثبت گرفتین باید از دونه دونه دخترای سایت عذرخواهی کنین

یادتونه دور ورداشته بودین به همه میگفتین پول پرست؟؟؟:_loool:

username;624680 نوشت:
وای تا باشه از این استرسا، اصلا خدایا از این استرسا نازل کن، با اینکه ربطی به من نداره ولی خیلی برات خوشحال شدم، الانم که دارم تایپ می کنم نیشم بازه:khandeh!:

ان شا الله موفق باشی، گفته باشم ، اومدم اصفهان باید شیرینی بدی ها:khaneh:

من که مامانم دوباره امروز خورده بود به پست یه آدم ادامه تحصیلیه دیگه، داره رزومه ی جواب منفی شنیدنم تکمیل میشه:geryeh:


بابا هنوز خبری نشده که! دختره سال آخرکارشناسی
شایدم جواب منفی بهم داد
موضوع قفل شده است