جمع بندی چگونگی مطرح کردن پیشنهاد ازدواج

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونگی مطرح کردن پیشنهاد ازدواج
سلام، من ار ۱۴سالگیم به یه دختر خانوم که هم سن بودیم علاقه مند شدم، ایشون دختر صمیمی ترین دوست مادرم هستن، و ما تقریبا هر دو سه ماه یک بار همدیگرو در حد سلام علیک میبینیم،من خیلی تحقیق کردم درباره انتخاب همسر و الویت ها و شاخص ها که انتخاب از روی تنها احساسات نباشه و در کل میتونم بگم از خیلی جهات ما میتونیم مکمل هم باشیم،حالا بنده تقریبا سه هفته پیش دلمو زدم به دریا و رفتم از طریق دایرکت اینستاگرام به ایشون حسمو گفتم و اینکه نیتم خیر هست و،…، وازش قول گرفتم که بین خودمون بمونه ولی خوب بعد دوروز اون اکانتمو بلاک کرد… و حال من زیاد خوش نبود، از اونجایی که هم خانواده هامون مذهبی ان و هم خودمون مذهبی هستیم البته من به اون دختر حق میدم که جا بخوره، الان ما هردو ۱۹ سالمونه و من تو تبریز دانشجوی کامپیوترم و ایشون هم تو آذرشهر دانشجو شیمی ان، لط فا شما یه راهنماییم بکنین که چطور بتونم با ایشون ارتباط برقرار کنم و اینم بگم که هدفم ازدواج هست و دلیلیم که باعث شد اونطوری بهش بگم احساسم رو، ترس از دست دادن ایشون بود. ممنونم
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد نشاط
سلام دوست خوبم امیدوارم بتوانیم به حل مشکل شما کمک کنیم. اینکه شما در یک فاصله زمانی  معقولی به این نتیجه رسیده اید که این دختر خانم، فرد مناسبی است و شناخت کاملی از خود و خانواده شون دارین، وجه نیکویی است؛ منتها مطلبی که شما در حرفاتون بیان کردید؛ دو نکته محل تامل است؛ 1. ایجاد ارتباط کلامی و ادامه دادن این مسئله( با نیت ازدواج) 2. ازدواج کردن( ترس از مخالفت خانواده ها و...) در این مسئله و موضوعی که برای شما پیش آومده؛ به نظر می رسه شما چند کارو می تونین انجام بدین؛ با مادر خودتون صحبت کنین و ببینین نظرشون چیه؟ در میان گذاشتن خانواده در این مسائل خیلی مهم است، بهتر است اعتماد کنید و از حمایتهای رفتاری و عاطفی آنها بهره مند شوید. در واقع بهترین گام ورود  در مسائل ازدواج( مشورت و صحبت با خانواده می باشد) اگر تایید می کنه و موافقه، خوب ازشون بخواهید که در این مسئله شما را راهنمایی و کمک کنن. اگر مخالفه! یا به خاطر شرایط خاص شماست؛ خوب طبیعتا باید جواب منطقی و قانع کننده برای مادرتون باید پیدا کنید تا قانع شوند. مثلا نداشتن شغل و هزینه ها و تحصیل و ... باید خودتون تدبیری ارائه بدین که بتونن روی حرفهای شما برنامه ریزی کنن. ضمنا باید احراز بشه که خانواده مقابل هم شما را تایید می کنن و دخترشون نسبت به شما علاقمند هستند و میلی به ازدواج دارند! هر چند در این مقطع سنی و ابتدای شروع تحصیل، چنین تصمیمی خیلی منطقی نیست ولو که در حالت عقد هم باشین، باز مشکل نوسان و عدم تعادل در کنترل تمرکز را خواهید داشت و شاید خودتان هم راضی نباشین. بهتر است برنامه و اهداف خودتان را خوب بسنجید و با یک فکر درست حساب شده تصمیم بگیرید. اینکه دقیقا دنبال چی هستید و چه طوری می توانید شرایط حاضر و مشکلات آتی را مدیریت کنید، نیاز به تامل و تدبیر دارد. نکته مهم؛ اینکه تصور می کنید  با نیت خیر گفتگوی کلامی داشته باشید تا بعد از مهیا شدن شرایط ازدواج، با خیال راحت ازدواج بکنید، خیلی روش معقول و منطقی نیست، نه خانواده شما و نه خانواده دختر خانم، به این روند راضی میشن و نه صلاحتون می باشد. بنابراین تنها راهش؛ حل مسئله به  صورت اساسی است؛ در جریان گذاشتن خانواده هاست. 1. عقد دائم ( حداقل برای مدتی مشخص در دروان نامزی به سر ببرید تا مقدمات ازدواج فراهم بشه) 2. انتظار کشیدن و تلاش برای حل مشکلات و فراهم کردن مقدمات ازدواج همراه با صبر و بردباری( بر فرض که هیچ طرف در این سن راضی نباشند)  
ممنون از راهنمایی های شما،  خوب من توی این راه چندتا مشکل دارم،   اول اینکه نمیدونم احساس اون خانوم رو نسبت به خودم که واقعا فکرمو مشغول کرده، کاش میشد یه راهی باشه که بدونم دوم اینکه باتوجه به سن خود و اون خانوم که پایین هست(۱۹)مطرح کردن این موضوع به خانواده ام خیلی برام سخته،  از همه نظر هم اینکه هردوی ما دانشجو هستیم، و هم شرایطش پیش رو نیست، از نظر مالی غیره،  ودر ادامه اینکه باتوجه به اینکه دختر ها به طور معمول زودتر از پسرها ازدواج میکنن،(بنده ترس از دست دادنشو دارم) و ایشونم واقعا چیزی کم ندارن، (هر از گاهی از زبون مادرم میشنوم که برای ایشون خواستگار شاید بیاد)واقعا بعضی وقتا حالم خراب میشه، به همین دلیل دارم تلاش میکنم یه ره اصولی پیدا کنم
Ali_317 said in ممنون از راهنمایی های شما، 
ممنون از راهنمایی های شما،  خوب من توی این راه چندتا مشکل دارم،   اول اینکه نمیدونم احساس اون خانوم رو نسبت به خودم که واقعا فکرمو مشغول کرده، کاش میشد یه راهی باشه که بدونم دوم اینکه باتوجه به سن خود و اون خانوم که پایین هست(۱۹)مطرح کردن این موضوع به خانواده ام خیلی برام سخته،  از همه نظر هم اینکه هردوی ما دانشجو هستیم، و هم شرایطش پیش رو نیست، از نظر مالی غیره،  ودر ادامه اینکه باتوجه به اینکه دختر ها به طور معمول زودتر از پسرها ازدواج میکنن،(بنده ترس از دست دادنشو دارم) و ایشونم واقعا چیزی کم ندارن، (هر از گاهی از زبون مادرم میشنوم که برای ایشون خواستگار شاید بیاد)واقعا بعضی وقتا حالم خراب میشه، به همین دلیل دارم تلاش میکنم یه ره اصولی پیدا کنم
سلام قرار نیست ما احساسش را بسنجیم. اما تا این حد که خانوداده شون شما را بپسندن و نظرشان مثبت باشد، کافی است. فلذا کشف این موضوع چه از طریق واسطه و چه از طریق پرسیدن از خود دختر خانم، باز مسئله به جایی نمی رسد؛  دردی را درمان نخواهد کرد. بنابراین بهتر است با خانواده صحبت کنین تا آنها یک تدبیر اساسی داشته باشند. طبیعتا مصلحت سنجی خانواده به نفع شماست. البته مادرتان شاید از رفتارهای دختر خانم میزان علاقه شون را بتونه متوجه بشه، هر چند وقتی ماجرا با صحبت و گفتگو و نظر دختر خانم مورد بررسی قرار گرفت، سر و ته قضیه کاملا روشن می شود و خیال شما هم راحتر خواهد شد. توکل به خدا بکنید و با مادرتان در مورد این موضوع صحبت کنین! مطمئنم بهتر بشه!    
نشاطقرار نیست ما احساسش را بسنجیم.  
  Ali_317اول اینکه نمیدونم احساس اون خانوم رو نسبت به خودم که واقعا فکرمو مشغول کرده، کاش میشد یه راهی باشه که بدونم  
باسلام مطمئنا شما فعلا تو این شرایط متوجه احساس این خانم نمیشید
Ali_317سه هفته پیش دلمو زدم به دریا و رفتم از طریق دایرکت اینستاگرام به ایشون حسمو گفتم
سعی هم نکنید خودتون وارد عمل بشید چون خانمها مثل آقایون به راحتی در این باره حرف نمیزنند.
Ali_317 ولی خوب بعد دوروز اون اکانتمو بلاک کرد…
گاهی این کارها شاید احساس مثبت یه دختر خانم رو نسبت به آقا منفی بکنه. پس سعی کنید از طریق خانواده اقدام کنید اگه میخواهید زودتر به نتیجه برسید.
آخه من الان نمیتونم به خانوادم بگم به چن دلیل چون هم سنم پایین هست، هم توی خانواده مادرم (دختر خاله و پسر داییم ۳سال نامزد بودن اما حالا از هم طلاق گرفتن، یعنی منظورم اینه که مادرم مخصوصا به احتمال زیاد با من مخالفت کنه)،و هم این که من شرایط ازدواج رو ندارم از لحاظ مالی و اقتصادی و... به همین دلایل هست که نمودونم چیکار باید بکنم که خانوادم بفهمن این احساس من رو،، لطفا یه راهنمایی کنید منو که چطوری به خانوادم بگم....اینم بگم هر دوی ما دانشجو هستیم 
Ali_317 said in آخه من الان نمیتونم به
آخه من الان نمیتونم به خانوادم بگم به چن دلیل چون هم سنم پایین هست، هم توی خانواده مادرم (دختر خاله و پسر داییم ۳سال نامزد بودن اما حالا از هم طلاق گرفتن، یعنی منظورم اینه که مادرم مخصوصا به احتمال زیاد با من مخالفت کنه)،و هم این که من شرایط ازدواج رو ندارم از لحاظ مالی و اقتصادی و... به همین دلایل هست که نمودونم چیکار باید بکنم که خانوادم بفهمن این احساس من رو،، لطفا یه راهنمایی کنید منو که چطوری به خانوادم بگم....اینم بگم هر دوی ما دانشجو هستیم 
درسته، این پیشنهاد سخته! شرایط شما هم خیلی جور نیست؛ منتها اگر با این مبنای فکری و پیش فرض هایی که برای خود تعیین کرده اید، طبیعتا نمی توانید با خانواده مطرح کنید، در این صورت پس موضوع را فراموش کنید. چون راه اساسی برای حل مشکل مداخله خانواده ها ست. منتها اگه دوست دارید یک روند معقول را در پیش بگیرید و از حمایت های رفتاری و عاطفی خانواده بهره مند شده و نتیجه بگیرید، بهتر است با خانواده در میان بگذارید. حالا شما با مادرتان سر این موضوع را به طور غیر مستقیم باز بکنید، ببینیم کار به کجا میکشه! البته بگویم که اگر در این خواسته تان اصرار و پافشاری بکنید حتما نتیجه می گیرید و کارا درست میشه( هر چند مختصری به زحمت می افتید)
والا نمیدونم چی بگم.، من یبار باحرف رفیقام به این دختر از طریق فضای مجازی احساسمو گفتمو هیچ.... اما حداقل خودم هی سعی میکنم که دیگه بهش زیاد فکر نکنم(خداشاهد هفته ای چند بار خوابش رو میبینم، هی خواب میبینم رفتیم خواسگاری یا باهم نامزدیم...)شبا با فکرش میخوابمو روزاهم بافکرش بیدار،جالب این که من هر بار میخوام که دیگه بهش فکر نکنم، که حالا به یه دلیلی میبینمش وباز شروع میشه(دوهفته پیش دیگه داشتم خودمو قانع میکردم که، مادرم گف باهم میزیم رستوران و باز من که دیگه رو هوا بودم، امروزم اومدن خونمون.....) دارم دیوونه میشم،من که نه سنم نه پول نه موقعیت..... هیچی به هیچی ومن باز تو رویام باهاشم، ای کاش یه راهی بود که خانوادم بفهمن... 
علی جان یه کاغذ بردار و چند تا ویژگی مثبت و منفی  ایشان را در اون بنویس. دیدتو بازتر می کنه برای انتخاب.    
آخه من که شناخت کافی از ایشون رو ندارم،در ضمن منظورتون درباره دید باز تر چیه
سلام. شما میتونید با حرفاتون به طور غیر مستقیم این موضوع رو به اطلاع مادرتون برسونید. یعنی باعث بشید خود مادرتون این موضوع رو کشف کنه و بفهمه بدون اینکه خودتون به طور مستقیم گفته باشید. میتونید از تکنیک های شوخی هم استفاده کنید. من خودم وقتی روم نمیشه یا میترسم چیزی رو به خانواده بگم، یه کاری میکنم خودشون بفهمن. روش خوبیه=))
Ali_317 said in آخه من که شناخت کافی از ایشون
آخه من که شناخت کافی از ایشون رو ندارم،در ضمن منظورتون درباره دید باز تر چیه
علی گرامی، روی کاغذ دلایلی که برای اقدام به خواستگاری مد نظر داری رو بنویس. دلایلی که برای انتخاب ایشان دارید و مزایایی که برای ازدواج متصورید.  بعد معایبی که برای ازدواج مد نظر داری رو بنویس و به دلایل انتخاب هم به دید نقادانه نگاه کن.  در نتیجه این کار می رسی به یک سری دلایل موافق و مخالف این انتخاب. به هر کدوم از این دلایل یه عددی رو نسبت بده. بعد ببین مجموع امتیازهای مثبت این انتخاب بیشتر میشه با مجموع امتیازات منفی. این شیوه تا حد زیادی ذهن را از جهتگیری ها رها می کنه و به یک نتیجه منطقی تر می رسونه. بعد از همه این بررسی ها اگر خواستی موضوع رو با خانواده مطرح کنی، ببین رفتار پدر گرامی منطقی تر و آرامتره یا رفتار مادر گرامیتان. با اونی که حس می کنی راحتتر با موضوع برخورد می کنه مسئله رو مطرح کن. شاید هم بهتر بلشه ابتدا به برادر یا خواهرتون بگید. اگه نخواستی چشم تو چشم بشی می تونی از طریق پیام متنی هم مطلب رو به خانواده انتقال بدی.    
مشکل من انتخابش نیست،مشکل من فهموندن به خانوادم هست که نه راهشو میدونم نه چیزی، الان دوروزه دارم میگم اگه ادم یه خواب و چند بار ببینه یا یکیو چند بار، یا میگم فال حافظ راس میگه، اصلا نه پیشو میگیرن نه چیزی جواب سرسری میدن، منم دیگه واقعا نمی تونم یه جور دیگه بگم،جالبم اینه که بعد اینکه به دختر از اینستا احساسمو گفتم، اون دیگه وقتی هم دیگرو میبینیم نه نگاهم میکنه نه سلام میده!!! بعد اون جریان ۳بار همدیگرو تینطوری دیدم
سلام علی گرامی
جالبم اینه که بعد اینکه به دختر از اینستا احساسمو گفتم، اون دیگه وقتی هم دیگرو میبینیم نه نگاهم میکنه نه سلام میده!!! بعد اون جریان ۳بار همدیگرو تینطوری دیدم
ممکنه ایشان در مورد قصد شما از آشنایی مطمئن نباشند. در اینستا و شبکه های اجتماعی، پیامهای ابراز علاقه زیاد فرستاده میشه و اکثرشون هم جدی نیستند. وقتی در خصوص قصد ازدواج شما اطمینان پیدا می کنند که موضوع از طریق خانواده مطرح بشه. و دیگر اینکه خانمها راه رسیدن به خودشون را سخت می کنند، اینطوری می تونند میزان توانایی فرد مقابل رو در برابر مشکلات بسنجند.   
Ali_317 said in مشکل من انتخابش نیست،مشکل من
مشکل من انتخابش نیست
خیلی از ما توی انتخاب درست دقت نمی کنیم و بعدا به مشکل بر می خوریم. اگر برای خودتون به طور واضح مشخص کنید که چرا تصمیم به ازدواج دارید و چرا ایشان را انتخاب کرده اید، دیگران را هم بهتر می تونید قانع کنید. Ali_317 said in مشکل من انتخابش نیست،مشکل من
مشکل من فهموندن به خانوادم هست که نه راهشو میدونم نه چیزی، الان دوروزه دارم میگم اگه ادم یه خواب و چند بار ببینه یا یکیو چند بار، یا میگم فال حافظ راس میگه، اصلا نه پیشو میگیرن نه چیزی جواب سرسری میدن، منم دیگه واقعا نمی تونم یه جور دیگه بگم،
هر چیزی که زیاد بهش فکر کنیم خوابشو میبینیم ... حافظ هم که همه شعرهاش عاشقانه است. ممکن نیست در فال حافظ شعری بیاد که بخواد شما رو از از ازدواج منصرف کنه. خواب و فال حافظ و ... معیاری نیستند که بشه روشون تکیه کرد.
خواهشم از شما اینه که چند تا روش برای گفتن این مطلب به خانوادم بهم بگید، و این که چند تا از دوستام میگن که اصلا نگم و صبر کنم تا شرایط ازدواج داشته باشم، اما از اونجایی که من نمی خوام اونو از دست بدم دوس دارم که اونم مثل من باشه،
خواهشم از شما اینه که چند تا روش برای گفتن این مطلب به خانوادم بهم بگید، و این که چند تا از دوستام میگن که اصلا نگم و صبر کنم تا شرایط ازدواج داشته باشم، اما از اونجایی که من نمی خوام اونو از دست بدم دوس دارم که اونم مثل من باشه،
علی گرامی، بعد از در میان گذاشتن مسئله با خانواده، ایشان حتما در مورد دلیل شما برای این انتخاب سوال خواهند کرد و شما وقتی می تونید متقاعدشون کنید که دلیل عقلی برای این انتخاب داشته باشید.   پس اولین قدم، بررسی کامل این تصمیمه. سعی کن دلایل موافق و مخالف این انتخاب رو لیست کنی و همه این دلایل را با دید نقادانه مورد بررسی قرار بدی. اینطوری هم انتخاب عاقلانه تری انجام میدی، هم آماده میشی برای پاسخ دادن به سوالاتی که از شما پرسیده میشه ....
پرسش: من از۱۴سالگی ام به یک دختر خانم که هم سن بودیم علاقه مند شدم، ایشان دختر صمیمی ترین دوست مادرم هستند، و ما الان تقریبا هر دو سه ماه یک بار همدیگرا در حد سلام علیک می بینیم، من قصد ازدواج با ایشان دارم، ما هر دو ۱۹ سالمان هست و دانشجو، لطفا راهنمایی بکنید که چگونه من ارتباطم را ادامه بدهم و مسئله تصمیم به ازدواجم را نیز اعلام بکنم؟ پاسخ: هر تصمیمی یک روال خاصی دارد و بهتر است مسیر عقلانیت طی شود. در این قصه ازدواج که شما در وادی آن وارد شده اید. توجه به بعد علاقه داشتن گزینه مناسب و عامل اصلی برای انتخاب نیست و بهتر است سایر ملاکها هم در این مسئله، مد نظر قرار بگیرد. در عین حال در نظر شرایط وآمادگی های لازم بهتر است جدی گرفته شود. شما باید با یک پشتوانه عقلانی وارد مرحله ازدواج بشوید تا توان مدیریت و حل مسائل را به صورت مستقل را داشته و بعدا احساس ندامت و پشیمانی نکنید. اگر تصورتان این باشد که تا زمان جور شدن شرایط ازدواج، همین ارتباط آن هم به طور پنهانی ادامه بدهید، تصمیم درستی نیست و قطعا آسیب زا بوده و ما چنین توصیه ای نمی کنیم. اما مسئله طرح ازدواج و انجام مقدمات آن؛ این موضوع هم بهتر است از طریق بزرگترها انجام بگیرد. از آنجایی که سابقه شناخت شما از همدیگر و خانواده ها وجود دارد، بنابراین اعتماد به آنها می تواند راهگشا باشد. اگر تایید می کنند و هیچ بهانه ای هم وجود ندارد؛ در این شکل شما به مطلوب خودتان می رسید و دیگر مسئله حل شده است. منتها اگر مخالفت بکنند؛ باید صبورانه علت مخالفت آنها را جویا شوید و تامل هم داشته باشید. چه بسا دلایل منطقی هم داشته باشند. هر چند به نظر می رسد به خاطر اینکه هنوز در حال تحصیل هستید و شرایط سنی و موقعیتی شما فعلا زود به نظر می رسد؛ با این قضیه مخالفت کنند. در این صورت شما می توانید تا زمان جور شدن شرایط صبر بکنید یا با کمک خانواده خودتان تدبیری بیاندیشید و نظر آنها را جلب بکنید. البته اصرار و پافشاری شما برای رسیدن به خواسته تان خیلی موثر می باشد. اما باید در کنار این اصرار، به صورت منطقی  موضوع و مسائل دیگر را هم بخوبی بنگرید تا بعدا مشکل ساز نشود. این مسئله قابل حل می باشد منتها زحمت زیادی دارد و باید همت والای داشته باشید تا مسائل بتدریج حل شود.
موضوع قفل شده است